درمقاتل و منابع عاشورایی آمده است که امام حسین در مسیر حرکت ازمکه به عراق درمنزلگاه تنعیم کاروان تجاری یزید رامصادره وتوقیف نمود

ومطابق بانگاه تحلیل گران وپژوهشگران حوزه ی دین وجامعه وسیاست.

ازین منظر این امر نیز باعث پیگیری حقوقی ماجرا وبرپایی محاکم قضایی کذایی علیه امام حسین (ع) وصدورکیفر خواست عوامی علیه آن حضرت و درنتیجه مستمسک واسباب تشدید خشونت یزید برای تصمیم به قتل امام حسین گردید

باتوجه به زمزمه های نافرمانی مدنی امام حسین درعدم بیعت با یزید وحواشی مسائل امنیتی آن مقطع وبروز ماجرای توقیف اموال حکومتی،  امام به جرم عاملیت فتنه درحکومت وخارج شده از دین وماجراجویی ودستبرد به اموال حکومتی  نعوذبالله مهدور الدم شناخته ومی بایست باحکم دستگاه  قضای آن وقت  به قتل برسد!!

 

دوبحث دراین موضوع وماجرا مترتب است

اول  صحت وسقم وکیفیت  ماجرا

ودوم دلایل این برخورد.

آنچه در کتب تاریخ آمده است مصادره اموال کاروان تجاری یزید یک بار توسط امام حسین (ع) انجام گرفت و آن در مسیر راه عراق بود که کاروانی تجارتی از یمن به سوی شام می‏رفت و برای یزید، اجناس قیمتی می‏برد.

 وقتی امام حسین(ع) در منزلگاه تنعیم به آن کاروان برخورد کرد، کالاهای آن را مصادره کرد تا راه برای وابستگان به یزید، ناامن شود. به افراد کاروان هم فرمود:

هر کس بخواهد با ما به عراق بیاید، کرایه کاملش را خواهیم داد و با او رفتار خوب خواهیم داشت و هر کس هم بخواهد جدا شود، کرایه ‏اش را تا اینجا می‏پردازیم. برخی جدا شدند، بعضی هم همراه امام آمدند. حضرت با این شیوه هم ضربه اقتصادی به حکومت یزید زد و هم از افراد دشمن، جذب نیرو کرد.[1]

 

اما در رابطه با دلیل و حکمت این کار باید گفت:

 که بعد از عهد شکنی  جناب معاویه در اعلام ولایت عهدی فرزندش یزید (که بر خلاف مفاد صلح نامه امام حسن مجتبی و معاویه بود)، امام حسین (ع) حکومت یزید را نامشروع دانسته و وظیفه خود را مخالفت و قیام در برابر آن می دانست و از همان روزهای نخست حکومت یزید حرکت اعتراضی خود را آغاز کردند و به مکه رفتند.

 بعد از اینکه مأموران یزید در صدد بودند با هتک حرمت مکه و بیت الله آن حضرت را به قتل بر سانند، حج خود را ناتمام گذاشته و مکه را به قصد عراق ترک کردند.

در این مقطع زمانی مبارزه بین امام و مأموران مخفی یزید شروع شده بود.

در منزل تنعیم که بعد از مکه در مسیر عراق قرار گرفته است امام در راستای مبارزه خود دستور مصادره اموال کاروان یزید را صادر کردند و با این کار خود عدم مشروعیت یزید را عملاً به همگان اعلام نمودند.

 

البته لازم است به این نکته هم توجه نمائید که در کتبی همانند "ارشاد"[2] سخنی از مصادره اموال نیست و فقط آمده است که امام در منزل تنعیم شتران این کاروان را اجاره کرده بود.

[1] - تاریخ طبرى، ج4، ص 289؛ حیاةالامام الحسین، ج3، ص 59؛ کامل، ابن اثیر، ج2، ص 547. (انساب الاشراف، ج 3، ص 164؛ اخبار الطوال، ص 245؛

[2] - ارشاد، ج 2، ص 68، نرم افزار جامع الاحادیث.

همچنین

در لهوف سید بن طاووس ، که از کتب مراثی ابا عبدالله الحسین است ، آمده که وی هنگام خروج از مکه به جانب عراق ،در منزلگاهی به نام " تنعیم" توقف نمود.

منطقه ی تنعیم ، حدود دو فرسنگی مکه قرار داشته است( معجم البلدان ، یاقوت). باقی ماجرا را از خود لهوف می آورم

(تهران،نشر پیام عدالت،۱۳۸۶، ص۸۷)

ثم سار الحسین علیه السلام حتی مر بالتنعیم ، فلقی هناک عیرا تحمل هدیه قد بعث بها بحیر بن ریسان الحمیری عامل الیمن الی یزید بن معاویه فأخذ علیه السلام الهدیه ، لان حکم امور المسلمین الیه.

ترجمه:

حسین که بر او درود باد ، رفت تا به منزلگاه  تنعیم رسید. در آن جا به کاروانی برخورد که حامل هدایایی از بحیر بن ریسان، حاکم یمن برای یزید بن معاویه بود.[حسین] ، هدایا را تصرف کرد. برای این که حُکم کارهای مسلمانان در اختیار او بود.

امام حسین علیه السلام اموال را ضبط کرده و به شتربانان فرمود هرکس می خواهد با ما به عراق بیاید کرایه اش را کامل می دهیم و به نیکی با او مصاحبت خواهیم کرد ، هر کس هم دوست دارد از اینجا از ما جدا شود کرایه اش را به اندازه راهی که طی کرده به او می دهیم . سپس حساب هر کس را که از او جدا شد پرداخت کرده ، مزدش را به طور کامل داد و به آن کس که با او آمده بود کرایه و جامه ای عطا نمود.(تاریخ طبری ج5 ص386،ارشاد شیخ مفیدج2ص 68)

***

 

این بدان معناست که جناب حسین بن علی ، کاروانی را که حامل هدایای حکومتی بود ، مصادره کرد. وبه محض خروج از مکه ، با این کارش ، در وضعیت جنگی قرار گرفت. او دیگر در وضعیت تدافعی نبود. او که در حکومت ، منصبی نداشت که بخواهد به حسب آن ، کاروانی را تفتیش کند!

لکن با مصادره ی یک کاروان تقریبا حکومتی ، او دیگر عملا آغازگر جنگ شده بود. این حکایت را غیر از لهوف در چند جای دیگر نیز دیده ام:

- ترجمه ی تاریخ طبری ، ج7 ، ص 2968.

- ترجمه ی کامل ابن اثیر،ج11 ، ص 139.

- اخبار الطوال دینوری، ص 245.

- منتهی الآمال ، محدث قمی ، ج2 ،ص478.

- نهایه الأرب فی فنون الأدب ، نویری ، ج 20 ،ص409.

- مثیر الأحزان ، ابن نما حلی ، ص 42.

ذکر این ماجرا در جاهای دیگر هم آمده

دلائل مصادره:

1- نامشروع بودن حاکمیت یزید:

از آنجایی که حاکم حقیقی اسلام امام معصوم علیه السلام است و همه چیز در اختیار اوست و تصرف امام دربیت المال بر اساس موازین شرعی و جایز است ، از طرفی این اموال دارد به طرف حاکم طاغوتی می رود که همه تصرفاتش باطل است یزید غاصب مقام امامت سیاسی و بیت المال است و غصب ، ملکیت و ولایت را تغییر نمی دهد و امام آنچه را که حقش و در ولایتش بوده گرفته است . شبیه این مورد توسط امام حسین علیه السلام در زمان معاویه هم اتفاق افتاد .

2- حذف دیده بان وگزارشگر

یزید دستورداده بود تا هرنوع خبری از امام حسین ووضعیت  وموقعیت حرکت ایشان را برایش مخابره کنند.بدیهی است مدیرکاروان  که شخصی به نام بحیربن ریسان حمیری است؛ عامل وکارگزارمنتصب به حکومت  یزید بود دراین مقطع گزارش مستقیم مواجهه با کاروان وموقعییت امام را به یزید می رساند وامام دومین حجت رابرخویش درتوقیف ومذاکره بامدیرکاروان وهمراهان تمام کرد

 

3-  رویارویی مستقیم  وخروج وعدول  ازپذیرش حاکمیت فاسد یزید.

آنچه که برای امام حسین محرزبود بطلان ادعای یزیدبرحکومت اسلام وداعیه ی خلافتش برمسلمین وسرزمینهای اسلامی بود.امام برای اقامه ی امربه معروف ومبارزه با منکر واصلاحات مبتنی برسیره وسنت  رسول خدا  قدم به این عرصه گذاشته بود وطبیعی است که یزید را مصداق منکرمی شناخت وادعایش را کذب محض می دانست.

بنابراین امر توقیف  ومذاکره ومصادره اموال  کاری لازم وضروری برای امام وقت زمین وزمان بود.

 

 

حمیدرضاابراهیم زاده

19آذر1393