دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب مقالات. یادداشت ها و آثار پژوهشی، فرهنگی، اجتماعی دکتر حمیدرضا ابراهیم زاده

بایگانی

زنده باد مگس

چهارشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۹:۳۸ ق.ظ
 

 

دیروز یک مگس از بد غریزه‌اش مرا از خواب ناز بیدار کرد و حس انتقام مرا برانگیخت.

 

مترصد به قتلش شدم  و با مگس‌کش این ابزار دهشتناک و تابو و گیوتین حشرات بر فرقش کوفتم.

حیوونکی روحش هم حیران مانده بود. که چطور دار دنیا را وداع گفته است.

در اوج بلند پروازیهای ساحرانه‌اش وبرموج قدرتش بر تأذی، منکوب و سرنگون شده بود.

 

سر روی بالش گذاشتم تا به تاوان این فرصت از دست رفته بقول ادبای قرن هفتم دمی بیاسایم.

 

هنوز لحظاتی نگذشته بود که لاشه‌ی آش و لاش مگس را بر دوش پرتوان جناب مورچه دیدم.

 

که ازگوشه ی میدان خوابگاه من خرامان می گذشت.

خواب از سرم پرید.!

 

جل الخالق! از فرصت طلبی و تَرصُّد مورچه.

 

عرض کردم اوستا خوب شد یه فروند مگس سرنگون کردیم. و گرنه  کلی باید معطل نون شبت می‌شدی. نه؟!

 

به آنی در ذهنم این مکاشفه سیلان کرد که مور گفت:

 

 برخیز عزیز که وقت  تنگ است         این خُفتن تو خِفَت و ننگ است...

 

نیم غلتی زدم و چانه به بالش قائم کردم و گفتم:

 

زنده باد مگس. که نمرود درون مرا تنبیه کرد. و با اتلاف و ایثار جان خود مرا بیدارم کرد.

دو روز است که میخواهم بنویسم. اما ایده ندارم.

 

جناب مگس هم با بلند پروازیها و آزار موذیانه‌اش ایده‌پرداز خوبی است که با مباشرت اوس مورچه مستبصرم کرد تا در باب اغتنام از فرصتِ سلامتی و جوانی تأمل و تعمق شایسته‌تری داشته باشم و هم اینکه فرصت شناسی را از مورچه بیاموزم. و بی‌محابایی را از مگس مزاحم.

 

و شاید حکمت دیدن مورچه‌ی فرصت طلب و مگس موذی بلند پرواز این بود که :

   برخیزم و بستیزم با خفتن و نادانی        بر خویش روا دارم آداب مسلمانی

 

                                      

                       حمید رضا ابراهیم زاده  11تیر ماه1392

 

 

کلیه حقوق برای مولف محفوظ است.

 

 

 

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

نظرات (۲)

درد لاف
مورچه ای با سختی دانه ای را از میان راهی باریک می کشید که مگسی با شتاب در فاصله ای نزدیک روی سر مورچه ویراژ رفت مورچه سر به بالا گرفت و صدای قاه قاه خنده مستانه مگس را شنید
بعد در کنجی با فاصله نزدیک کنار مورچه نشست و متلک خود را شروع کرد :
تاکی می خواهی به این دانه جمع کنی ادامه دهی بسه (با حالت تمسخر)
کمی هم فرصت طلبی را از من بیاموز که من از اجدادم آموختم و تو هنوز در پس یک کوچه ای!

بقیه
ما مگسان از تاج سر پادشاهان یا پیشانی ملکه ها بوسیده ام و هر نوع مزه و طعمی را هم با لذت چشیده ام
مورچه نفس اش تازه شد
دانه را روی شانه انداخت و رفت و مگس هنوز بلند بلند لاف می زد
هنوز به دقیقه نرسیده بود که صدای افتادن مهیبی مورچه را به دنبال صدا چرخاند
به به
این هم غذای مهمانی خانوادگی امشب دانه را کنجی گذاشت و فوری خود رابه جسد مگس رساند .
-
-
-
عبادت ده جز دارد که نه جز آن رد کار و تلاش برای روزی حلال است (مستدرک الوسائل ح13ص12)
العمل العمل،ثم نهایه النهایه و الستقامه و الاستقامه ثم الصبر الصبر و الورع ان لک نهایه فانتهوا الی نهایتکم (حضرت امیر - نهج البلاغه)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی