دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب مقالات. یادداشت ها و آثار پژوهشی، فرهنگی، اجتماعی دکتر حمیدرضا ابراهیم زاده

بایگانی

خطبه ی بی نقطه

شنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۷:۴۲ ق.ظ

خطبه ی بی نقطه ی منسوب به  امام علی (ع)


الحَمدُ لِلّهِ أهلِ الحَمدِ وَ أحلاهُ، وَ أسعَدُ الحَمدِ وَ أسراهُ، وَ أکرَمُ الحَمدِ وَ أولاهُ.

 الواحدُ الاحدُ الأحَدُ الصَّمَدُ، لا والِدَ لَهُ وَ لا وَلَدَ.

 سَلَّطَ المُلوکَ وَ أعداها، وَ أهلَکَ العُداةَ وَ أدحاها، وَ أوصَلَ المَکارِمَ وَ أسراها، وَ سَمَکَ السَّماءَ وَ عَلّاها، وَ سَطَحَ المِهادَ وَ طَحاها، وَ وَطَّدَها وَ دَحاها، وَ مَدَّها وَ سَوّاها، وَ مَهَّدَها وَ وَطّاها، وَ أعطاکُم ماءَها وَ مَرعاها، وَ أحکَمَ عَدَدَ الاُمَمِ وَ أحصاها، وَ عَدَّلَ الأعلامَ وَ أرساها.

 الاِلاهُ الأوَّلُ لا مُعادِلَ لَهُ، وَلا رادَّ لِحُکمِهِ، لا إلهَ إلّا هُوَ، المَلِکُ السَّلام، المُصَوِّرُ العَلامُ، الحاکِمُ الوَدودُ، المُطَهِّرُ الطّاهِرُ، المَحمودُ أمرُهُ، المَعمورُ حَرَمُهُ، المَأمولُ کَرَمُهُ.

 عَلَّمَکُم کَلامَهُ، وَ أراکُم أعلامَهُ، وَ حَصَّلَ لَکُم أحکامَهُ، وَ حَلَّلَ حَلالَهُ، وَ حَرَّمَ حَرامَهُ.

 وَ حَمَّلَ مُحَمَّداً (صَلَّ اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) الرِّسالَةَ، وَ رَسولَهُ المُکَرَّمَ المُسَدَّدَ، ألطُّهرَ المُطَهَّرَ.

 أسعَدَ اللهُ الاُمَّةَ لِعُلُوِّ مَحَلِّهِ، وَ سُمُوِّ سُؤدُدِهِ، وَ سَدادِ أمرِهِ، وَ کَمالِ مُرادِهِ. أطهَرُ وُلدِ آدَمَ مَولوداً، وَ أسطَعُهُم سُعوداً، وَ أطوَلُهُم عَموداً، وَ أرواهُم عوداً، وَ أصَحُّهُم عُهوداً، وَ أکرَمُهُم مُرداً وَ کُهولاً.

 صَلاةُ اللهِ لَهُ لِآلِهِ الأطهارِ مُسَلَّمَةً مُکَرَّرَةً مَعدودَةً، وَ لِآلِ وُدِّهِمُ الکِرامِ مُحَصَّلَةً مُرَدَّدَةً ما دامَ لِالسَّماءِ أمرٌ مَرسومٌ وَ حَدٌّ مَعلومٌ.

 أرسَلَهُ رَحمَةً لَکُم، وَ طَهارَةً لِأعمالِکُم، وَ هُدوءَ دارِکُم وَ دُحورَ، عارِکُم وَ صَلاحَ أحوالِکُم، وَ طاعَةً لِلّهِ وَ رُسُلِهِ، وَ عِصمَةً لَکُم وَ رَحمَةً.

 اِسمَعوا لَهُ وَ راعوا أمرَهُ، حَلِّلوا ما حَلَّلَ، وَ حَرِّموا ما حَرَّمَ، وَ اعمِدوا – رَحِمَکُمُ اللهُ – لِدَوامِ العَمَلِ، وَ ادحَروا الحِرصَ، وَ اعدِموا  الکَسَلَ، وَ ادروا السَّلامَةَ وَ حِراسَةَ مُلکِ وَ رَوعَها، وَ هَلَعَ الصُّدورِ وَ حُلولَ کَلِّها وَ هَمِّها.

 هَلَکَ وَ اللهِ أهلُ الاِصرارِ، وَ ما وَلَدَ والِدٌ لِلاِسرارِ، کَم مُؤَمِّلٍ أمَّلَ ما أهلَکَهُ، وَ کَم مالٍ وَ سِلاحٍ أعَدَّ صارَ لِلأعداءِ عُدَّةً وَ عُمدَةً.

 اَللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ وَ دَوامُهُ، وَ المُلکُ وَ کَمالُهُ، لااِلهَ إلّا هُوَ، وَسِعَ کُلَّ حِلمٍ حِلمُهُ، وَ سَدَّدَ کُلُّ حُکمٍ حُکمُهُ، وَ حَدَرَ کُلَّ عِلمٍ عِلمُهُ.

 عَصَمَکُمُ وَ لَوّاکُم، وَ دَوامَ السَّلامَةِ أولاکُم، وَ لِلطّاعَةِ سَدَّدَکُم، وَ لِلاِسلامِ هَداکُم، وَ رَحِمَکُم وَ سَمِعَ دُعاءَکُم، وَ طَهَّرَ أعمالَکُم، وَ أصلَحَ أحوالَکُم.

 وَ أسألُهُ لَکُم دَوامَ السَّلامَةِ، وَ کَمالَ السَّعادَةِ، وَ الآلاءَ الدّارَةَ، وَ الاَحوالَ السّارَّةَ، وَ الحَمدُ لِلّهِ وَحدَهُ.


********

ستایش مخصوص خدایی است که  سزاوار ستایش است.

از آنِ اوست رساترین  و شیرین ترین  و سعادت بخش ترین ستایش و سخاوت بار ترین(و شریف ترین) آن و پاک ترین ستایش و بلند ترین آن و ممتاز ترین ستایش و سزاوارترین آن.

 

یگانه و یکتای بی نیاز(ی که همه نیازمندان و گرفتاران آهنگ او نمایند). نه پدری دارد و نه فرزندی.

 

شاهان را (به حکمت و آزمون) مسلّط ساخت وبه تاختن واداشت.

و ستمکاران (و متجاوزان) را هلاکت نمود و کنارشان افکند.

و سجایای بلند را (به خلایق) رسانید و شرافت بخشید. و آسمان را برافراشت و بلند گردانید.

بستر زمین را گشود و گسترش داد و محکم نمود و گسترده ساخت.

آن را امتداد داد و هموار کرد و (برای زندگی) آماده و مهیّا فرمود.

آب و مرتعش را به شما ارزانی داشت.

تعداد اقوام را (برای زندگی) آماده و مهیّا فرمود.

آب و مرتعش را به شما ارزانی داشت.

تعداد اقوام را (برای زندگی در آن) به درستی. (و حکمت) مقرّر فرمود و بر شمار (یکایک) آنان احاطه یافت. و نشانه های بلند (هدایت) مقرّر فرمود و آنها را بر افراشته و استوار ساخت.

 

معبود نخستین که نه او را هم ترازی است و نه حکمش را مانعی.

خدایی نیست جز او، که پادشاه است و (مایۀ) سلامت، صورتگر است و دانا، فرمانروا و مهربان، پاک و بی آلایش. فرمانش ستوده است و حریم کویش آباد (به توجّه پرستندگان و نیازمندان) است و سخایش مورد امید.

 

کلامش را به شما آموخت و نشانه هایش را به شما نمایاند. و احکامش را برایتان دست یافتنی نمود. آنچه روا بود حلال و آنچه در خور ممنوعیت بود، حرام شمرد.

 

بار رسالت را بر دوش محمّد(صلّی الله علیه و آله) افکند. (همان) رسول گرامی که بدو سروری و درستی (در گفتار و کردار و رفتار) ارزانی شده، پاک و پیراسته است.

 

خداوند این امّت را  به خاطر برتریِ مقام و بلندیِ شرف و استواری دین او و کامل بودنِ آرمانش سعادت بخشید. او بی آلایش ترین فردِ از آدمیان در هنگامه ولادت و فروزنده ترین ستاره ی خوش اقبال وبا سعادت است.

او بلند پایه ترین آنان (در نیاکان) است و زیباترین آنها در (نسل و) شاخسار. و

درست پیمان ترین و کریم ترین آنان است در نوجوانی و بزرگسالی.

 

درود خداوند از آن او و خاندان پاکش باد، درودی خالص و پی در پی و مکرّر (برای ایشان) و برای دوست داران بزرگوارشان، درودی ماندگار و پیوسته، (برای همیشه:) تا وقتی که برای آسمان حکمی مرقوم است و نقشی مقرّر.

 

اورا فرستاد تا برایتان رحمت  باشد

و مایه ی پاکیزگی اعمالتان و آرامش سرای (زندگی) شما و بر طرف شدن نقاط ننگ (: و شرم آور کار)تان.

تا باعث صلاح حالتان باشد و اطاعت شما از خدا و رسولانش و موجب حفظ شما و رحمتی (بس بزرگ و فراگیر).

از او فرمان برید و بر دستورش مواظبت ورزید. آنچه را حلال دانست، حلال و هر چه را حرام داشت حرام بشمارید.

خدایتان رحمت کند؛ آهنگ کوششی پیوسته نمایید و آزمندی را از خود برانید و تنبلی را وا نهید.

رسم سلامت و حفظ حاکمیّت و بالندگی آن را – و آنچه را که موجب دغدغه سینه ها (:و تشویش دلها) و روی کردِ درماندگی و پریشانی به سوی به آنهاست – بشناسید.


*******

 

منابع:

 

1- نهج السّعادة، به نقل از کتاب «مجموعة ادبیة» تألیف محی الدّین محمد بن عبد القاهر بن الموصلی الشهروزی

 

کتاب ناقل بخش آغازین خطبه:

 

1- مناقب آل ابی طالب (ابن شهر آشوب)

 

2- الصراط المستقیم

 

3- نهج الایمان (زین الدّین علی بن یوسف بن جبر)

 

4- بحار الانوار

 

5- منهاج البراعة

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

نظرات (۳)

با سلام و ادب
استاد ابراهیم زاده
همانطور که مستحضرید بداهه گفتن و با چنین بلاغتی صحبت کردن
برای من و شما شاید چیزی شبیه معجزه باشد !
حالا ی سوال
وقتی فردی مانند حضرت امیر علیه اسلام با چنین بلاغتی سخن می گوید آیا در مقابل تحدی قران توانسته پاسخگو باشد !
یا باید گفت این تحدی خدا به این بلاغت کار ندارد؟و این متن و سایر متون منتسب به حضرت امیر المومنین هر قدر هم با فصاحت و بلاغت کامل ادا شده در مقام جواب تحدی نیستند
متشکر می شوم در صورت تمایل مفصل توضیح ارائه نمایید
پاسخ:

سلام

پرسشتان رادیدم

اصلا اینجا بحث حدت وتحدی نیست

خودتون هم می دونید که زبان خدا اصلا مخصوصا  زبان عرب نیست.

وجوه زبان ملتها مانند گوشیهای ما هستند. کدهای خاصی رادریافت میکنند. وگیرنده های خاص هم دارند وامواج منتشر شده در فضا بصورت پیام صوتی ومکتوب وتصویری به طول موج خاص وتنظیم مقررات رادیویی بستگی دارد وشماره ما بدون اختلال هم دیگررا جذب می کند وپیامهایمان وصداهایمان  بدون مزاحمت وتداخل به هم امانت داده می شود. وکل کائنات مملو از انتشار گفته هاست. وبه یقین در گوشه ای از جهان همه ی اصوات  وداده های بشری ضبط وثبت ورده بندی می شود وجهت آرشیو ورصد به اطلاع مدیریت ورهبری بشر قرارخواهد گرفت

اما زبان قرآن بعنوان  گوشه و بسته ای از فکت شیت وحی وخداست.  قران به زبان عربی سلیس هست ((بلسان عربی مبین))

فصاحت وبلاغت دارد.اگربه فرانسوی هم وحی می شد بنظرم همین بلاغتها را داشت

عوامل واسباب مهمی در بعثت پیامبراسلام وانتخاب  ایشان در جزیره العرب وجوددارد

ازجمله انسداد کرامت انسانی  وتیرگی رفتار وعقب ماندگی  و دوری از هویت وارزش  انسانی ملت حجاز آن زمان نقطه ی کانونی مبعث رسول خدا شد وشاید بهتراست بگویم عوامل رمز آلود دیگری هم دربعثت فردی عربی و امی  نقش داشت

مردمی با عقب ماندگی کامل از مسائل زیستی و...برادر کش. زنا کار. خونریز ودختر کش. زن باره وزن ستیز و... هیچ بویی از کرامت وهویت انسانی خود نبرده بودند ومنت بر کائنات وبویژه اعراب شد که پیامبری از جنس خودشان ونژاد و خودشان برایشان فرستاد

بنابرین  اگرهمه ی عوامل نزول بعثت وآیات را کنار هم بگذاریم وفهم ناطقیت قرآن علی  را هم  کنارش بچینیم  می بینیم علی فراتر از جنسیت و قومیت  حرکت می کرد وبربعد خاکیش غلبه یافت وفرقان الحق وناطق  وبیان  وفیلتر وپنجره قرآن شد.به نگاه من بازهم علی مبعوث شد تا انقلاب پیامبر را تبیین کند.تا اعجاز قرآن را رمزگشایی کند و همینطور 12 بار این بازشناسی انقلاب تکرار شد وجامعه  محجور عربی مدام درپی بستن مهبط وحی بودند

امام کشی بلافصله درهمگام سازی با تحریف دردی نوبت پرستی وتوتم پرستی جریانش پویا ماند

خداوند ده بارتمام در قرآن از ضمختی فهم اعراب نکوهش کرده است.

کل تاریخ اسلام ومصائب حوزه انسانی واسلامی  فقط به یک عشیره وخاندان مرتبط هست

هنوزهم دردنیا فقط مسلمانان هستند به نا به فهم وتفسیر به رای وازخود برتربینی  شخصی وقومی به جان هم افتاده اند.

هنوزهم درحوزه ی کلامی فقها ومفتیان دستورتفسیق وتکفیر ومهدورالدم بودن هم دیگررامی دهند.

 بالطبع زبان عربی لین ومعجزه آسا برای جاویدان ماندن ومقبول القول واقع شدن و ایجاد بالغ فکری مهجورین  توتم پرست و عربیت متعصب وگمراه  لازم بود وهست.

 ومن درامام زمان هم همین شکوه بیان را می بینم وقطعا  می توانم بگویم انقلاب امام عصر هم بازگشایی پنجره کرامت انسانی است وقول مقبول امام عصر بازهم  در پروسه تکامل فهم ودرایت بشری جرقه ی نهایی را خواهد زد وبلبل طبع کرامت انسانی  بی نهایت زیبا از تکامل بشر خواهد سرود

والی الله المصیر

با سپاس و تقدیر از جنابعالی بخاطر جواب دادن فوق العاده سریع
استاد جواب شما را دوست داشتم و  ارامشی خاصی برام داشت.
ولی اگر فرصت داشتید در جای دیگر و در قالبی دیگر در مورد "فرق بداهه و بلاغت حضرت امیر المومنین و اعجاز وحی "ارائه مطلب نمایید
این شبهه که خدمتون مطرح شد بار ها من به شکل های مختلف دیدم ولی جواب ها اکثرا من قانع نمی کنه
از وقت گذاری ، حوصله و تحمل شما استاد ارجمند متشکرم
پاسخ:

فرق بداهه و بلاغت حضرت امیر المومنین و اعجاز وحی "

قرآن مجموعه ای از واژه ها  ونشانه هایی است کا ظاهر وباطن آن درهم عجین است ومانند انسان روح وکالبد دارد ودرخود اشارات وتنبیهات ومحکمات ومتشابهات دارد. آنقدر مهندسی عمیقی در سلولهایش هست که باید بگوییم قرآن جان دارد وجانان.

تجسم قرآن بعنوان یک فرد درقیامت ویا برزخ  امری بدیهی است

قطع یقین قرآن کلام بشر نیست. ونه شعر و نه طلسم ونه داستانسرایی بشری است. فرقان وممیز حق وباطل است. سره را از ناسره جدا می کند. سنگ محک ووجه الرب  وکاتالوگ بشریت است..

قران علاوه براینکه تنزیل است یعنی ازطریق گیرنده ی نبی اکرم بر  زبان پیامبر جاری شده است بلکه بیان خدا به زبان انسانیت است. وبشریت برای فهمیدن آن نیازمند  واسطه ی فیض است.تا بتواند باابزار ساده ساز وگیرنده ومنتشرکننده ی امین وصادقی  پیامهای خدا را دریابد

 باب الله. عین الله. اذن الله. یدالله. لسان الله و...لازم است تا واسطه این فیض شود

بالطبع  هرگز این پیامبر صادق وامین نمی تواند دستبرد ویا حاشیه بر متنی از سر ذوق خود بر اصل نص شریف داشته باشد

وپس از رسول خدا هم این واسطه فیض بسته به نیاز تکاملی بشریت جریان  روشنگری وشفاف سازی را دنبال خواهد کرد.وهرگز امر  ترویج قرآن با  مرگ کالبدی  نبی وامام وحاکمی موقوف ومصادره  نخواهدشد

امام علی  به تعبیری قرآن ناطق است ودر فرایند ولایت سپاری  ازسوی خدا ورسولش به ایشان  خلف مهبط وحی خواهد بود. اگرچه دیگر نزول آیات  تمام شده ووحی برای پیام جدید وجود ندارد. اما تبیین پیامهای سابق بدلیل پویایی اصل نص  کاملا با مقتضیات زمان خود حرکت کرده ویاازقبل بامهندسی ذات اقدس ربوبی کل نقشه ی تکامل بشر درآن ترسیم شده است. ولذا ازاین باب  فقط ولی خدااز هسته ومحور درون ان مطلع است.

قرآن ناطق بودن امام علی از همین منظر قابل بررسی وکنکاش هست

امام متقین بااین مشخصه ی ولایی  بالطبع مقام مقرب تری نسبت به بسیاری از انبیا پیدا می کند وامر بازشناسی وحی ومعجزه ی آخرالزمان برای انسانهای عصر کتاب ودانش به عهده ایشان می افتد وطبیعی است که یک اقتدار وسکینه ای دردرونش بعنوان اقیانوس دانش بجوشد  وشعاع نور نیر فرقانیت حق نصاب وسرحد تاریکی وروشنایی را برایش مشخص می کند. وزبان علی برادر زبان  وحی می شود. چشمه های ینبوع  حقیقت وحکمت درآن می جوشد ونهج البلاغه آفریده ی دل مدلول و زبان شیوا وعقل معقول ومقبول امام متقیان میشود. اگر جزاین میشد باید به ولایت علی شک میکردیم. معجزه ی علی زبان دانش علی است. ونهج البلاغه بخشهایی اززبان قرآن است.

علی دردوران حیاتش  از دریچه شجاعت وزیرکی وحکمت برای مردم علی بود.وبرای  علی ماندن درذهن آینده گان ومعاصر خرمن پربار نهج البلاغه  معرف طینت و شکوه او می باشد

علی رغم تشابه بلاغی نهج البلاغه با قرآن بعلت قرابت زبان حق وحقیقت ، زبان بشربودن نهج البلاغه وزبان وحی بودن قرآن بزرگترین  تفاوت دو زبان است  .

والی الله المصیر

الا و ان اللسان به ضعت من الانسان ، فلا یسعده بالقول و اذا امتنع :زبان پاره ای از تن انسان است و زبان ابزار گفتن است و گوینده گاهی مشکل داره و زبان بند می آید و گاهی که مشکلی ندارد و زبان گشوده می شود و این فکر و مغز گوینده است که رهبری زبان را برعهده داره
ولی وقتی من خود نهج البلاغه باز می کنم و محو فصاحت و بلاغت فوق العاده امیر بیان می شوم
به این نکته می رسم که او می داند کجا حرف بزند ، چقدر حرف بزند و با چه کسی و برای چه سخن براند !
و برای تادیب من همین بس که و با کمال ادب ایشان در زمان حیات پیغمبر خوبی ها وجود مبارک اش ، ساکت محض بود
حال امیر بیان شدن ایشان چیزی نیست جز ادب کردن در مقابل پیامبر وحی تا من بفهم که هنوز خیلی عقب ام تا ادب او را در مقابل خدای وحی بدانم
و خدای وحی با ظرفیت وجودی بالای ایشان فکر و مغزی به او داد که د رنطق همه رامجذوب کند که هر که بپرسد او کیست بگوید من اولین فردی هستم که حق را از زبان پیامبر وحی قبول کردم و به او ایمان اوردم
و حال همه هر وقت در این وادی گم می شوید حرف حق من باطل سحر تمام گمراهی ها و حرف های لغو و اغوا گر شیطانی صفتان است
اینجاست که ان لغو معرضون سوره واقعه در ذهن من می اید و گویم خدایا مارا جزو محبان حضرت امیر قرار ده تا حداقل زمانی نه خیلی دور بنشینیم و در محفل علوی حضرت اش و درس شیعه بودن بگیریم او را تمرین کنیم تا شاید الفبای فهم کلام وحی را ایشان به ما اموزش دهد که ما این کلمات ظاهری قران به بطون آن برسیم که این نسخه شفای همه ماست

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی