دانشجو کیست؟
امام موسی صدر:
دانشجو محترم است، زیرا آیندهساز است و به شایستگی آیندهساز است، زیرا در حین تحصیل در جستجوی آینده است و دنبال منافع فرزندان نسل کنونی و فرزندان ماست. پس باید محترم باشد.
دوست دارم معنای واژۀ دانشجو را توضیح دهم. دانشجو کیست و چرا از دانشجو سخن میگوییم؟ خصوصیات دانشجو چیست؟ دانشجویی که ما از او سخن میگوییم کیست؟
اگر میبینید که آنچه را شما در مرحلۀ عمل انجام میدهید، من با بیانم یاد میکنم، معذرت میخواهم. دانشجو جوانی است که دانش میآموزد. شایستگیهایی دارد: شایستگی جوانی و شایستگی یادگیری. شایستگی جوان چیست؟ تفاوت میان او و پیر چیست؟ با اینکه در منطق دینی، میخواهم برای خود توجیهی دست و پا کنم که انسان پا به سن گذاشته هم اگر مؤمن و درست کار باشد، به تعبیر دین، به جوانان ملحق خواهد شد، اما تفاوت میان جوان و پیر این است که جوان امتیازات مادی و معنوی ای دارد که دیگران از آن برخوردار نیستند.
نخست: قدرت بیشتر جوان است و این کاملاً روشن است و قدرت همیشه قاعده و ابزار و سبب کامیابی است، زیرا هر تلاشی نیازمند نیروست و هرچه نیرو بیشتر باشد، تلاش نیز بیشتر خواهد بود.
دوم: صبر و تحمل جوان در برابر سختیها بیشتر است و این هم یکی از عوامل پیروزی است. تلاش نیازمند تحمل سختیهاست، بهخصوص در حین تحول و تغییر، بهخصوص زمان رویارویی با محافظهکاران و سنتیها.
سوم: شکیبایی جوانان در برابر تمایلات و هوسها بیشتر است. شاید این امر عجیب به نظر برسد، اما این حقیقت است. نیاز جوان به عناصر فریبنده و تمایلات بیش از دیگران است، اما صبر و توانایی و مقاومت او در برابر آنها نیز بیشتر است. میتوانیم مثال کوچک و روشنی ارائه کنیم. روزه را در نظر بگیرید که خودداری از خوردن و آشامیدن در مدتی معین است. نیاز جوان و نیاز سلولهای بدن او به خوردن و آشامیدن بیشتر است، اما توانایی او نیز در خودداری از خوردن و آشامیدن در آن مدت معین بیشتر است. هرچند نیاز جنسی جوان بیشتر از دیگران است، اما شکیبایی او نیز بیشتر است و این چهبسا عجیب به نظر برسد. اما مطالعۀ اجمالی انعطافپذیری جوانان در این امر را ثابت میکند و پزشکان و تحقیقات آنان دربارۀ بدن انسان در دسترس شما قرار دارند، میتوانید از آنان بپرسید.
چهارم: فرصت روزانۀ جوان بیشتر است، زیرا فرد مسن در طی 24 ساعت شبانهروز، نیاز به استراحت بیشتری دارد. نیاز به برخی آمادگیها برای حضور در مجالس عمومی دارد. جوان حتی اگر شب نخوابد، روز میتواند در کلاس یا کارخانه و یا اداره حاضر شود و کارش را انجام دهد، درحالیکه شخص مسن اگر کم بخوابد و یا شببیداری بکشد و یا در معرض هوای سرد قرار گیرد، امکان چنین کارهایی را ندارد. کوچکترین مشکلی او را از کارش بازمیدارد. هرجا دیدید که مردی مسن در اجتماعات حضور یافته است، مطمئن باشید که وقت زیادی برای آماده کردن خود به منظور شرکت در آن مجلس صرف کرده است. به این ترتیب، درمییابیم که با اینکه 24 ساعت شبانهروز برای پیر و جوان مشترک است، فرد مسن نمیتواند از بیش از سه چهار ساعت آن استفاده کند، درحالیکه جوان میتواند از بخش اعظم آن بهره گیرد.
پنجم: شور جوانان در هنگام لزوم بیشتر است و همین امر است که احساسات روانی جوان را در برابر صبر و تمایلاتی که یاد کردهایم، تثبیت میکند. ارتباطات جوان و تعهدات او در جامعۀ کنونیکمتر است، زیرا میان انسان مسن، که دورهای از زندگی را در یک جامعۀ معین پشت سر گذاشته است، و جامعه، روابط و تعهداتی شکل میگیرد. این روابط و تعهدات، دست و دل و اندیشۀ آنان را میبندد و آنان را بیشتر به جامعهشان وابسته میکند. در حالی که جوانی که در جامعهای زندگی میکند، هنوز ارتباطات و تعهدات محکمی با جامعهاش ندارد. بنابراین، پایبندی جوان به جامعهاش کمتر است. و همین امر به جوان کمک میکند تا تلاش بینهایت خود را برای تحول و تغییر جامعه به کار گیرد. این به معنای آن است که موانع تحرک در برابر جوانان کمتر از دیگران است. دیگران وقتی که میخواهند حرکتی یا انقلابی یا تحولی و یا طرح تازهای برای نظم جامعه رقم بزنند، با منافع خود و خانواده و خویشاوندان و دوستانشان برخورد میکنند و باید به آنچه در فلان مجلس و فلان سالگفتهاند، پایبند باشند و هزاران بند و زنجیر آنان را زمینگیر کرده که غالباً مانع تحرک و تغییر آنان میشود.
از این مهمتر، فرصتی که جوان در طول عمر خویش دارد، بیشتر از دیگران است، یعنی جوان وقتی که میخواهد برنامهریزی کند، میتواند برای بیست سال یا سیسال برنامهریزی کند، زیرا میداند که فرصت درازی دارد. درحالیکه فرد مسن امکان چنین برنامهریزی درازمدتی ندارد، زیرا مطمئن نیست مدت طولانی زنده باشد، مگر آنکه احساس کند که بشریت یکی است و همانند آن دهقانی بیندیشد که گفت: دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما بکاریم و دیگران بخورند؛ و بدینترتیب، با کسانی که پس از وی خواهند آمد، احساس یگانگی کند.
از حیث روحی نیز امکانات جوان بیشتر است، زیرا هرچیزی را ممکن میشمارد. این امر شاید مبالغه به نظر برسد، چراکه عملاً هر چیزی شدنی نیست. اما احساس جوان به اینکه هر کاری شدنی است، سرمایۀ عظیمی در مسیر تحرک و تلاش است. جوان در برابر خود هیچ چیزی را محال نمیشمارد و این نیز فرصتی است.
اما از حیث روانی، صفای نفْس و قوای دِماغی جوان طراوت بیشتری دارد، که به سرعت حافظه و سرعت اراده و سرعت فراگیری و سرعت یادآوری میانجامد. به این ترتیب، درمییابیم که جوان از نیروی جسمی و روحی و مادی بهرهای دارد که دیگران ندارند. از اینروست که کتابهای دینی از جوانی با تعبیر «فلما بلغ اشده؛ زمانی که به قدرت رسید» یاد میکنند. یعنی وقتی که میخواهند بگویند کسی به سن جوانی رسید، میگویند او همۀ نیروهای خود را به دست آورد. بنابراین، جوان کسی است که در عمر خود صاحب بیشترین نیروی روانی و روحی و جسمی و مادی است. از این رو، به میزانی که جوان نیروی بیشتری داشته باشد، مسئولیتهایش بیشتر و انتظار و امیدی که از او میرود، بیشتر است.
اما در عمل، در مقام روحانی باید بگویم که بیشتر پیامبران و بلکه تمام آنان در سنین جوانی پیامبر شدند: ابراهیم و موسی و عیسی و محمد و بیشتر دیگر پیامبران در سن جوانی به پیامبری رسیدند. شک نیست که در منطق دین، مقام نبوت بالاترین مقام است و زمانی که انسان شایستۀ مقام پیامبری شود، شایستۀ همۀ مقامات است. بنابراین، انسان جوان در حقیقت محور امید زمین و آسمان است و در منطق ماده و منطق روح، مسئول آینده است. این گوشهای از تفسیر مفهوم جوان و جوانی بود.
اما دانشجو، کسی است که تحصیل میکند و در فضای دانش زیست میکند و بیش از آنکه در فضای واقعیت زندگی کند، در فضای دانش زندگی میکند و چنانکه میدانیم، جوانان میان واقعیت و حقیقت تفاوت قائلاند. طبعاً، در اثر این همزیستی با علم و نه با واقعیت، دانشجویان بیشتر به آرمانگرایی و اخلاص نزدیک میشوند، زیرا به اصطلاح دینی زندگی واقعی سرشار از تاریکیهاست؛ سرشار از امور ناهمخوان با علم و سرشار از ظلم فردی و اجتماعی و تزویر و حقیقتپوشی است. درحالیکه دانشجو ساعتها با کتاب و استاد و آرا و نظریات و بررسیها و مباحثات سروکار دارد و میتوان گفت که بیشتر ساعتهای بیداری اش را با علم میگذراند.
اما علم چیست؟ پرتویی برای کشف حقیقت است. جوان بیش از آنکه در فضای واقعیت خارجی زیست کند با حقیقت مجرد و محض زیست میکند و این امر بر آرمانگرایی و اخلاص او میافزاید. حتی اگر طبقۀ منحرفی از جوانان را دیدیم، اغلب در اخلاص آنان شک نخواهیم کرد و خواهیم دید که آنان این مسیر را از روی رغبت صادقانه به کشف حقیقت و تلاش مثبت و سازنده انتخاب کردهاند، زیرا منافع دانشجویان در پیمودن این خطوط کمتر از دیگران است. آنان تعهدات و ارتباطات چندانی با جامعه ندارند، چنانکه در تفسیر مفهوم جوان گفتم.
بنابراین، جوان در مقام جوان، عنصری است دارای نیروهای شگرف و در مقام دانشجو، عنصری است که بیش از آنکه با واقعیت خارجی ارتباط داشته باشد با علم و حقیقت سروکار دارد. دوم آنکه دانشجو در فضای علم جدید و متجدد زیست میکند که این هم نکتهای اساسی است. حتی علما و هنرمندان و ادبا و خبرگان خارج از دانشگاه نیز در فضای علم سالهای گذشته زندگی میکنند؛ سالهایی که دوران دانشجویی را در دانشگاه میپیمودند. اما دانشگاه همیشه با دانشجویان خود و در فضای علمی که دائماً در حال نو شدن است، زیست میکند. در این وضعیت نیز تفاوتهای بزرگی با گذشته پدید آمده است، زیرا در گذشته سالها و بلکه دهها سال نیاز بود تا آرا و نظریات تغییر یابند، ولی در اوضاع کنونی هر روز و هر ماه و هر سال آرای جدیدی در زمینههای مختلف عرضه میشود.
دانشجو در فضای علمی به سر میبرد و این علم هم همواره در حال نو شدن است. بنابراین، دانشجو در مقایسه با عالِمی که در خارج از دانشگاه است و در وضعیت دانشجویی قرار ندارد، به حقیقت نزدیکتر است.
حال به موضوع اصلی این سخنرانی میرسیم. بدون هیچ تعارفی باید بگویم این است امکانات و سرمایۀ انسانی عظیمی که دانشجویان دارند. بیتعارف، تنها تلاش ما این است که آنان را در برابر مسئولیتهای خود قرار دهیم و از آنان خواهش و تمنا کنیم و آرزو و دعای خالصانه کنیم. جوان دانشجو ثروت و سرمایۀ هر جامعه است، زیرا جوان با امکاناتی که دارد، آینده را میسازد و جامعۀ بدون جوان دانشجو جامعهای ابتر است و بلکه آیندهاش بیروح است و هرگاه تفاوتی میان حال و آینده نباشد، به معنای مرگ و جمود است. بنابراین، جوان بخش متحرک جامعه است و یا به تعبیر فلسفی قدیم و جدید آنتیتز هر جامعهای است که میتواند با قدرت و شایستگیها و امکاناتش آینده را بسازد.
هان ای جوانان،
شما سازندگان جامعهاید. بدون شما جامعهای وجود ندارد. ما گروه مهمل و بیکارهای از بشر در این منطقهایم؛ نه صاحب ملت و نه امت و نه جامعه. چیزی نداریم، جز آرزو دربارۀ آینده و تحقق این آرزوها به دست شما.
*
در این سخنرانی که در 1969/۱۲/4 در دانشکدۀ حقوقِ دانشگاه لبنانی ایراد شده، به نقش دانشجویان در ساختن آینده یا ساختن سرنوشت اشاره شده است. بخشی از سخنرانی امام موسی صدر با محوریت جوان و ویژگیهای آن برای اولین بار منتشر میشود
http://www.imam-sadr.com
- ۰۱/۰۹/۱۵