دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب مقالات. یادداشت ها و آثار پژوهشی، فرهنگی، اجتماعی دکتر حمیدرضا ابراهیم زاده

بایگانی

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

کفر

شنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۹، ۰۶:۴۱ ق.ظ

کفر نعمت

از نظر پیامبر خدا مبغوض ترین کار در نزد خدا کفر است . (تفسیر نمونه ج1ص256 )

کفر ؛ یعنی پوشاندن و پنهان کردن و یا ندید گرفتن . در مقابل شکر یعنی سپاس گزاری و یادبود ویادمان.

نمک نشناسی و کفر  بسیار رنج آور است.

" لئن شکرتم لازیدنکم  ولئن کفرتم ان عذابی لشدید. "/ ابراهیم7

در پیشگاه خدا شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت، ازکفت برون کند.

در نزد انسانها و بین مردم نمک ناشناسان و قدر نشناسان که پاداش خوبی را با خیانت و بدی می دهند، بسیار منفورند. که ذات اقدس ربوبی فرمود : " و اذا حییتم بتحیه فحیو ا باحسن منها او ردوها..." / نسا 86

چنانچه کسی شما را گرامی و نکو داشت پس به همان اندازه یا بیشتر گرامیش بدارید.

خداوند به ازای ارزانی دادن نعمت  توجه و تربیت ازانسان ها انتظاری ندارد .

اما با گلایه ای  لطیف می پرسد آیا پاداش نیکی جز نکویی است؟

 "هل جزا الاحسان الا الاحسان." / الرحمان60

ناسپاسی چه دربرابر خدا وچه دربرابر خلق خدا بسیار ناپسند وعواقب شومی در پی خواهد داشت .

که یکی ازمهمترین عواقب ناسپاسی رکود وسرنگونی  و بسته ماندن در رحمت و نعمت است.

بی گمان قدرناشناسی وسبکسری وعناد انسان را به سمت نابودی می کشاند.

باید قدر دان و سپاسگزار نعمت هایی بود که  خداوند در اختیارمان قرار داده است.

و البته  نعمت های زیادی دردوران محدود  زندگی ما وجود دارند که مهمترین شان عمر و سلامتی و امنیت است. نعمت پدر و مادر و پیامبر و امام ، نعمت ولایت ، نعمت وطن و سرزمین ، نعمت زیبایی  و بسیاری از نعمت های بیشماری که هنوز متوجه  داشتنش نشده ایم . و متاسفانه به راحتی حیف ومیل می شود و افسوس که بسیار دیر و ناگزیر متوجه از دست دادنشان می شویم ...

والی الله المصیر

حمیدرضا ابراهیم زاده

16 شهریور1398

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

شرحی برشهوت شناسی

دوشنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۹، ۱۰:۲۹ ق.ظ

شرحی  بر شهوت شناسی

در لغت نامه ی دهخدا آمده است:

شهوت

لغت نامه دهخدا

شهوت . [ ش َهَْ وَ ] (ع اِمص ، اِ) آرزو. (مهذب الاسماء). آرزو و میل و رغبت و اشتیاق و خواهش و شوق نفس در حصول لذت و منفعت . (ناظم الاطباء). آرزو و شوق نفس در حصول لذت و منفعت . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). مطلق آرزوو خواهش . (آنندراج ). اشتیاق . رغبت شدید. آرزوی چیزی . خواهش چیزی . آرزو. توقان نفس به امور مستلذه . (یادداشت مؤلف    
شهوت فرونشان و بکنجی فرونشین
منشین بر اسب غدر و طمع را مده لگام .

ناصرخسرو.


همه رنج جهان از شهوت آید
که آدم زآن برون از جنت آید.

ناصرخسرو.


آب شهوت مریز خاقانی
دست از این آب هم به آب بشوی .

خاقانی .


هرکه خر در خلاب شهوت راند
در سر افتادش اسب سرکش عمر..

 

بغربت زنی کردی آن شد وگرچه

که صد شهوت او بپاکی نیرزد.

 

خاقانی .

 

وقت خشم و وقت شهوت مرد کو.

 

مولوی .

 

پس کلوا ازبهر آدم شهوت است

بعد از آن لاتسرفوا زآن عفت است .

 

مولوی .

 

سیاه را در آن حالت نفس طالب بود و شهوت غالب . (سعدی ).

به شهوت قرب تن با تن ضرور است

میان عشق و شهوت راه دور است .

 

وحشی بافقی .

 

- از سر شهوت برخاستن ؛ از شهوت دوری جستن . کناره گیری از شهوت : اما میترسیدم که از سر شهوت برخاستن ... کاری دشوار است . (کلیله ودمنه ). هرگاه که متقی در کار این جهان گذرنده تأملی کند هرآینه ... از سر شهوت برخیزد. (کلیله و دمنه ).

- به شهوت حرام افتادن ؛ به خواستی درافتادن که مخالف با دستور شرع باشد : از شهوت حلال به شهوت حرام افتاده است . (گلستان ).

- شهوت جنبیدن ؛ میل شدید نمودن : وی را شهوتی بجنبید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 100).

- شهوت حلال ؛ خواست که مخالف با دستور شرع نباشد : هرکه ترک شهوات ازبهر قبول خلق داده است از شهوت حلال به شهوت حرام افتاده است . (گلستان ).

|| اشتهاء. (یادداشت مؤلف ) : باید که طعام بر شهوت صادق خورند و تأخیر نکنند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). تشنگی غلبه کند [ در شخص مسلول ] و شهوت طعام برود بسبب ضعیفی قوه . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). || قوه ای در حیوان برای جلب ملایم . مقابل غضب که دفع مُنافر است . (از یادداشت مؤلف ). || قوه ٔ آرزوانگیز. ج ، شهوات . (یادداشت مؤلف ). || آرزوی جماع . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ). || جوع . (یادداشت مؤلف ). خواهش و آرزوی طعام . (ناظم الاطباء). || فاسد گشتن قلوب است که انسان را بشرارت و شیطنت وامیدارد. || میلهای غیرشرعی . (قاموس کتاب مقدس ). هوا و هوس . (ناظم الاطباء). آرزوهای نامشروع . || (ص ) مشتهی . (یادداشت مؤلف ).

انسان از دو بعد و دو وجه  آفریده شده است

وجود ملکی  ووجود ملکوتی دو وجه ومشخصه ی انسان است

ابتدا بعد کالبدی که از خاک برگرفته شده است وجنبه ی حیوانی ونباتی درآن  شکل گرفته است

تمایل به تسافل وفساد پذیری وخاک گرایی انسان از بعد نباتی اوست.

اما بعد دیگر ویا روی دیگر سکه بشریت جنبه روحانی است که از دم پروردگار  به آن دمیده شده وکالبدش جان پذیرفت.ودرفلسفه ی اسلامی وادیان الهی وابراهیمی جنبه روحانی بشر بر جنبه ی کالبدی اش مقدم تر وسابقه دار تر وارزشمندتر است.

وانسان با این جنبه خوی فرشتگی نیز دارد.

هردو جنبه ی ساختاری انسان لازم وملزوم همدیگرند.وجداکردن هر کدام ازابعاد ساختاری بشر منجر به مرگ ویا عدم حیات خواهدشد

یکی از مشخصه های جنبه ی کالبدی ویا حیوانیت خواهی بشر احساس نیاز به  تنفس وآب و وخوراک وپوشاک ومیل جنسی واستمرا ر بقاست.

بنابراین انسان های سالم  درروحانی ترین و مقدس ترین نوع و حالت نیازمند بخش کالبدی خود ازجمله  تنفس وتغذیه ودفع و اطفای غریزه ی جنسی هستند

جریان شهوات درانسان جنبه ی حیاتی دارد ولی زیاده روی و افسارگسیختگی دربرآوردن شهوات انسانیت بشر را زایل واورا به حیوانیت سوق می دهد.

بنا براین نگاه، شهوات هم درانسان تکامل پذیر وقابل توسعه ومدیریت است

شهوات درانسان اقسام متفاوتی دارند

1-      شهوت شکم  که با  خوراک  ارضا می شود

2-      شهوت خواب که با استراحت وخوابیدن اشباع می شود

3-      شهوت جنسی که با آمیزش جنسی اطفا می شود

4-      شهوت مال که با مال اندوزی وآزمندی سیر می شود

5-      شهوت شهرت که با  مقام گرفتن وجلب احترام اشباع می شود

6-      شهوت کلام وقلم که با حرف زدن ونوشتن اشباع می شود

7-      شهوت خانواده و عیال وفرزند که با حب والدین وآرامش درکنار خانواده اشباع می شود

8-      شهوت  مطالعه ودانایی که با آگاهی اشباع می شود

9-      شهوت امورخیریه که با کارهای نیک اشباع می شود

10-  شهوت مناجات که با نیایش وآرامش اشباع می شود

 

 

برخی از اشتهاها و توقعات وتمنیات شهوانی بشر جنبه  روحانی ومعنوی دارند وحتی  افراط درآن هم مثبت وارزشمند است

مانند حب نیایش ومطالعه

قرآن کریم  نگاهش به شهوات بشری دو گونه است:

یکی شهوت که اصلی منفک نشدنی از کالبد وروح بشر است ودیگری هوا است که به  افراط درهوس حیوانی اشاره کرده است

اگرچه خشم هم جزئی از هوس ها ویا شهوات بشری است که منشا آن نیز شیطانی و حیوانی است.ولی درنهایت خشم هم زائیده ی معاشرت ها وحیات اجتماعی بشر است و بی تردید وجود  شهوت وخشم درانسان  بصورت ذاتی وبالقوه وبالفعل بوده و نیازمند به مدیریت است

که دراین نگاه خشم هم درمواقعی  خاص مقدس وارزشمند می شود

 به هر حال انسان به مقتضای روح قدسی خود باید  خشم وشهوت را به تعادل وادارد ودر کف تدبیر ومدیریت خویش شهوات را کنترل کند

 

مدیریت خشم وشهوت همان زهد و پارسایی است

 

*     اشارات

 

زین للناس حب الشهوات من النساء و البنین و القناطیر المقنطرة من الذهب و الفضه و الخیل المسومة والانعام والحرث ذلک مطاع الحیوة الدنیا واللّه عنده حسن المآب (آل عمران12)

 

 برای مردم دوستی   زنان ، فرزندان و ثروت زیاد از طلا و نقره و اسبهای ممتاز و چهارپایان و زراعت، زینت داده شده است که این ها سرمایه ناچیز زندگی دنیاست و فرجام نیک نزد خداست.

 

 بی تردید علائق و دلبستگیهایی که بشر به دنیا و آنچه در آن است دارد، یک علاقة فطری، غریزی و طبیعی میباشد که خداوند از روی حکمت در درون بشر قرار داده است همانطور که اعضاء و جوارح انسان حتّی ریزترین آنها بهدون حکمت و غرض نمیباشد، اشتیاق انسان به مال، ثروت، زن و فرزند و...   حکمتهایی دارد که بدون آنها زندگی و حیات از هم متلاشی میگردد.

 قرآن نیز بعضی از این امور را به عنوان نشانه ی الهی یاد میکند،

 میفرماید: و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة ان فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون

و یکی از نشانههای پروردگار این است که از جنس خودتان برای شما همسر آفرید و میان شما مودت و محبت قرار داد و در این کار نشانههایی برای اندیشمندان است(روم/21).

 

 این علائق، دلبستگیها و محبتها وسیلهای  است برای  اینکه امور جهان براساس نظم و تدبیر به پیش برود، اگر این علائق نبود نه نسل ادامه پیدا میکرد و نه زندگی و تمدن بشری پیشرفتی داشت و نه کار و کسب و حرکت و جنبشی در کار بود.

 

   آفریننده  ی اشتیاق و حب و دیگر بهرههای دنیوی فقط خداست.واوست که به حکمت های آفرینشش اشراف کامل دارد.

 اگر خدا محبت به خواهشها را در نوع انسان قرار نمیداد نظم این جهان از هم می گسیخت.

زیرا هیچکس برای حفظ و نگهداری آن نمیکوشید، با اینکه خداوند زندگی و حیات دنیوی را از سرنوشت و مقدرات آدمی قرار داده است، چنانکه میفرماید:

و لکم فی الارض مستقر و متاع الی حین (اعراف 24)

برای شما تا زمان معینی، این زمین محل قرار و منفعت قرار داده شده است.      

 

افزون بر مطالب فوق،

آیه ی مورد بحث علاقه ی معتدل نسبت به زن و فرزند و اموال و ثروت را نکوهش نمیکند چرا که پیشبرد اهداف معنوی بهدون ابزار مادی ممکن نیست و قانون تشریع هرگز بر ضد قانون خلقت و آفرینش (تکوین) نمیتواند باشد.

 

 امّا آنچه مورد نکوهش است، عشق و علاقة افراطی و به عبارت دیگر: پرستش این موضوعات است، علاقه، به معنای دل بستن و دلخوش و قانع بودن و رضایت دادن به همین امور مادی و دنیایی است و بهعبارت دیگر آنجا که پای دنیا و آخرت و ترجیح یکی بر دیگری پیش آید، دنیا را بر آخرت ترجیح دادن، مذموم است، چرا که این حیات دنیا (زندگی پایین) نخستین مرحلة سیر تکاملی زندگی انسان است و زندگی عالیتری نیز در انتظار بشر است که در پایان   آیه 14 آل عمران، اشاره ی  اجمالی بدان شده است (والله عنده حسن المآب، سرانجام نیک نزد خداست) که خداوند این زندگی عالی را در آیات دیگر تبیین میکند.

 

  خداوند این امور را زیبایی زندگی این دنیا معرفی میکند، چنانکه میفرماید:

  المال و البنون زینة الحیوة الدنیا و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر أملا، ثروت و فرزندان مایة رونق زندگی همین دنیاست و امّا اعمال صالحی که باقی میماند، در نزد پروردگار بهترین است و در هدف نهائی مطلوبتر است(کهف/46).

 

  بنابراین، آنچه مورد نکوهش است اینکه دنیا را هدف نهایی کمالات خویش بپنداریم و تنها اهل دنیا باشیم، شاهد بر این سخن آیات دیگری از قرآن است که به چند نمونه بسنده میشود:

 

قرآن کریم، اهل دنیا را این‏گونه توصیف میکند:

 الذین لا یرجون لقائنا و رضوا بالحیوة الدنیا و اطمأنوا بها و الذین هم عن آیاتنا غافلون* اولئک مأوئهم النار بما کانوا یکسبون، اهل دنیا کسانی هستند که امیدی به ملاقات ما ندارند و به همین زندگی دنیا رضایت دادهاند و به آن آرام گرفتهاند و از آیات ما غافلند، جایگاه آنان بهخاطر اعمالی که انجام دادهاند آتش دوزخ است(یونس/7و8).

 

  در جای دیگر میفرماید:

أرضیتم بالحیوة الدنیا من الآخره فما متاع الدنیا فی الاخره الا قلیل،!

آیا به همین زندگی دنیا،بجای  آخرت راضی شدید؟ دنیا نسبت به آخرت جز اندکی نیست(توبه/38).

 

  و بالاخره در جای دیگر میفرماید:قل ان کان آبائکم و أبنائکم و اخوانکم و أزواجکم و عشیرتکم و اموال اقترفتموها و تجارة تخشون کسادها و مساکن ترضونها احب الیکم من اللّه و رسوله و جهاد فی سبیله فتربصوا حتّی یاتی اللّه بامره، به آنها بگو: اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و عشیره و قبیلة شما و اموال و سرمایههائی که جمع آوری کردهاید و تجارتی که از کساد آن بیم دارید و مساکن مرفهی که مورد رضایت و علاقة شماست، در نظرتان محبوبتر از خدا و پیامبر او و جهاد در راهش میباشد، در انتظار باشید که مجازات و کیفر شدیدی از ناحیة خدا بر شما نازل گردد، (توبه/24)

 

  جان کلام اینکه، در حب شهوات، علاقه و میل و گرایش و علاقة غریزی و فطری و طبیعی نسبت به متعلقات دنیایی در آیة مورد نکوهش واقع نشده است،

جائی از آیات وروایات  نداریم ولا تتبعوا الشهوات. یا واتبعوا الشهوات.

بلکه اینها اموری است که انسان میتواند با بهرهگیری از آنها، آخرت خود را تأمین کند ولی آرمان  قرار دادن دنیا و راضی شدن به زندگی دنیا و ترجیح دادن آن بر زندگی آخرت، مورد مذمت میباشد، چون دنیا در مقابل آخرت چیزی نیست تا ترجیح داده شود و بدین جهت است که انسان عاقل، کثیر و پرارزش را در برابر قلیل و کم ارزش از دست نمیدهد.

تِلکَ الدّارُ الآخِرَةُ نَجعَلُها لِلَّذینَ لا یُریدونَ عُلُوًّا فِی الأَرضِ وَلا فَسادًا   وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقینَ ﴿قصص:۸۳﴾

  این سرای آخرت را  برای کسانی قرارمی‌دهیم که اراده برتری‌جویی در زمین و فساد را ندارند؛ و عاقبت نیک برای پرهیزگاران است.

والی الله المصیر

 

حمیدرضا ابراهیم زاده

13 فروردین1395


*تمامی حقوق مربوط به این اثردر انحصار مولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده