دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب مقالات. یادداشت ها و آثار پژوهشی، فرهنگی، اجتماعی دکتر حمیدرضا ابراهیم زاده

بایگانی

۱۴ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۲ ثبت شده است

آدم اهل

جمعه, ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۳:۱۵ ق.ظ

 

 

آدم اهل کیست؟

 تعلیم  و تربیت  training- education  - trinment and education

تعلیم یا آموزش:

این واژه در لغت نامه دهخدا به معنی آموختن، آگاهانیدن، کسی را چیزی آموختن، آموزانیدن و... آمده است.

 تربیت یا پرورش:

در همان جا به معنی پرورانیدن، پروردن، پروردن و آموختن معنی شده است.

 معنای تربیت در یک عبارت این است: «روش رفتاری و گفتاری دادن به غیر، طوری که این روش، ملکه ذهن او شود.» کسی را تربیت کردن یعنی این که روش رفتاری و گفتاری به وی یاد داده شود.

 اینجاست که می‌گویند: «مربّی او را تربیت کرده است.» تربیت شامل ایجاد یا فعلیت بخشیدن هر نوع کمالی در انسان می‌شود که مطلوبیت و ارزش داشته باشد. این کمال گاهی جنبه شناختی دارد که به دانش، شناخت و آگاهی انسان مربوط می‌شود. گاهی نیز جنبه کنشی یا حرکتی دارد که به رفتار و اعمال عینی انسان که اغلب دارای مظاهر جسمانی هستند مربوط می‌گردد و بالاخره گاهی جنبه گرایشی یا عاطفی دارد که با نگرش، اعتقاد، ایمان و علایق، احساسات انسان مرتبط است.

بشر ازآغاز حضورش در دنیا هم به فراخور فطرت و هم به خاطر خصوصیت خلقت نیاز به تعلیم و تربیت دارد.

  درجهانبینی اسلام  موضوع " مربی  و تربیتاز اهمییت بالایی برخورداراست. وخداوند" اولین مربی بشر" به شمار میرود ونام خود را رب می نامد ومی فرماید بخوان به نام پروردگارت

اقرا باسم ربک الذی خلق...

بااین رویکرد  موضوع آموزش وتربیت اصلی ترین جهاد و تلاش انبیاءعظام برای صیانت ازکرامت انسان وحقوق بشر بوده است.ومسائل تربیتی ازاهمیت ویژه ای برای جامعه سازی الهی  برخورداراست.

شهید مطهری:

"مسائل تربیتی بسیار مسائل حساسی است، تیغ دو دم است؛ یعنی این مسائل اگر خوب و صحیح آموزش داده شود اثر بسیار عالی دارد، ولی اگر یک ذره از مسیر خودش منحرف شود، صد درصد اثرش معکوس است؛ و من خودم در حدودی که مطالعه کرده‏ام و مخصوصاً در قرآن کریم در این زمینه مطالعه دارم، می‏بینم که غالب مفاهیم اخلاقی و تربیتی اسلام- اگر نگوییم تمام آنها- به شکل وارونه‏ای الآن در افکار ما مسلمانها وجود دارد."

(احیای تفکر دینی ص57)

درجامعه ی ایرانی  آموزش مدون و تربیت پایدار که باید با مدل فرهنگ جامعه متوازن باشد .

برای توسعه یافتگی جامعه ی  ایرانی لازم است  آموزه های دینی وباورهای نیک الهی شالوده  وبنیان پیشرفت وعدالت محسوب شود.

زیرا تربیت انسان را اهل و امن می کند . وانسان  با آموزش هدفمند امن واهل و پویا وکامل  محسوب می شود.

اما  بی تربیتی آدم ها را نا امن می کند .انسانی که اهلی نباشد ناامن است واز بی فرهنگی وعقب ماندگی وتحجر رنج می برد ودیگران را نیز به رنج می اندازد .

انسانها اقلیم وسرزمین هایی هستند که در وجود خودانواع اقلیم ها و کلیماهای متفاوت ومتناسب با طبایع وسرشت های مختلف را  حائزهستند

خداوند وجود آدمیان را به سرزمین ودشت هایی تشبیه فرموده است که اقلیم های متفاوتی دارند.

اقلیم  حاصلخیز و پاک وطیب  ،با سرزمین های شور زار ولجن زار وزمین های خشک و بایرمتفاوت هستند.

حضرت رحمان درسوره ی اعراف آیه 58 فرمود :

 والبلد الطیب  یخرج نباته باذن ربه

والذی خبث لایخرج الا نکدا

دل آدم اهل وامن ،  پاکیزه است وازان به اذن خدا گل  وگیاه می روید. و سرزمین وجودی او حاصلخیز وگلستان  محسوب می شود.

اما در اقلیم خباثت و دل بیغوله ، دشت وجود انسان  نا امن گردیده وخروجی اش چیز جز تیغ و خارو خشکی وشوره زار و لجن زار نیست و امتدادش با گمراهی و نکبتی توام خواهد بود.

آدم های نا امن ونا اهل اقلیم  بایر دارند وشکم های دایر.

بقول علامه ی آملی؛ "   تا شکم دایراست دل بایر."

وبر خلاف آنان ، آدم های اهل  وایمن و امین ، کشتزارهایی حاصلخیز و باغهایی سرسبز دروجودشان  دارند.

 انسان تربیت شده واهل ،مانند سرزمینی حاصلخیز وتوسعه یافته است که امنیت وتوسعه یافتگی  وخرمی و خوشی  وادب ووقار ونجابت ومتانت  را به عنوان پشتوانه و  سرمایه های خویش دارد  .

با این رویکرد  دل انسان  اهل یا مومن ویا نیک باور حرم خداست  .

و مراد ازکعبه باطنی  ویا اقلیم باطن در قرآن کریم ،دل آدمی است.  که وهذا البلد الامین... اینجاست.

سرزمین  امن واقلیمی با ویزای ایمن و برگ سبز وگذرنامه ی معتبر.  دل وجان انسان کامل و امین است.

ادب ونجابت و وقار ومتانت وصداقت و امانت آدمی از تربیت  درست او سرچشمه می گیرد.

نجیب زادگی در آئین اسلام عزیز محصول دوراندیشی ونجابت  پارسایان است.

ژن برتر و خوب درنگاه اسلام عزیز مربوط به پارسایان است.

وهمه ی اهل بیت با سیره ی درخشان شان ژن برتر ویا بهترین  الگوی انسان امن و توسعه یافته محسوب می شوند.

 پارسایی چیزی جز هوشمندی درمدیریت بحران و کارزارها وفتنه ها نیست تربیت یافتگان مکتب قرآن و اهل بیت پارسایانند

آنان بسیارمحتاط و زیرکانه عمل می کنند تا در موضع فتنه وعصیان وطغیان قرار نگیرند .

اما کعبه ی گل  نیز حرم خداست. که به دست ابراهیم خلیل بنا شد  وامت اسلام  برای انسجام  وهمدلی به گرد آن حلقه می زنند وطواف می کنند.

زیب النسا بیگم شاعره ی عارف قرن یازدهم از دو کعبه ظاهر وباطن اینگونه  پرده برمی دارد.

برو طواف دلی کن که کعبه‌ی مخفی است       که آن خلیل بنا کرد و این خدا خود ساخت.

دردیوان شمس این گونه آمده است که:

طواف کعبه دل کن اگر دلی داری                    دلست کعبه معنی تو گل چه پنداری.

طواف کعبه صورت حقت بدان فرمود                که تا به واسطه آن دلی به دست آری.

هزار بار پیاده طواف کعبه کنی,                      قبول حق نشود گر دلی بیازاری.

بنا براین  دل انسان واقلیم وجود مومن کعبه ومطافی است که آرزدن و رنجاندنش جسارت است به  حضرت حق . واعلان نبرد است با خداوند جبار ودرهم کوبنده ی مستکبران.

زیرا کعبه ی دل  را خدا خود ساخت وساکن شد و سکونت غیر را درآن  جایز نمی بیند .

وبه آن قسم یاد می کند که سرزمین امن من این است:

لا اقسم بهذا البلد...

  هر آدمی در قلمرو وجودی خویشتن بلد امینی دارد.سرزمین امنی دارد که چون کعبه حرم خداست.تجلی گاه  انوار وصفات الهی هست و آن قلب اوست.

به واسطه ی این حرمت  و بیت اللهی قلب است که حرمت مومن از کعبه هم فراتر می رود.ومی شود انسان امن وتوسعه یافته و پویا  .

 که انسان امن مورد وثوق همه ی موجودات است

همه مردم وحتی حیوانات ،آدم اهل را دوست دارند وبه او پناه می برند وازاو مدد می خواهند.  انسان اهل مامن وپناهگاه همه می شود.

حتی آهوی گریز پا و مضطرب  هم به او پناه می برد...

اهل بیت آدمیانی امن و کامل وپویا بودند. ودقت در سیره وزندگی ایشان نشان می دهد که آنان برای صیانت از کرامت انسان حتی ازجان عزیزان وجگرگوشه هایشان نیز گذشتند.

وازاین حیث برای ما مقدس وقابل احترام هستند که جان وجانان و جگرگوشه هایشان را برای پاسداری از کرامت انسان به انسانیت وخدای انسانها تقدیم کردند.

آنها کسانی هستند که به تربیت نفوس وآموزش ستمدیدگان وملت ها و اهل کردن انسان ها و آدم سازی انسانها ازجان ومال و آبروی خود گذشتند  .

انسانهای توسعه یافته وبا فرهنگ به همه ی ابعاد هویتی خود دقت وتوجه می کنند.

آدم امن وتوسعه یافته ؛ نیک پندار ونیک گفتار ونیک  رفتار است. و به باورهای نیکش عمل می کند.

آنتوان دوسنت اگزوپری درشاهکار خود به نام شازده کوچولو که  اگرچه درظاهر آن را برای کودکان نوشت اما درواقع این داستان را  برای تربیت وروشنی ذهن و به بلوغ کشاندن  آدمیت  نگاشت .

 در فصل بیست ویکم یا همان فصل مشهورآشنایی با  روباه ، جمله های زیبا و ژرفی دارد  که درآنجا :

 شازده کوچولو از روباه می پرسد:  اهلی کردن یعنی چه؟

روباه   گفت: چیزی است که پاک فراموش شده است ؛ معنیش ایجاد علاقه  کردن است.

 می گوید: "آدم فقط از چیزهایی که اهلی می کند می تواند سر دربیاورد . آدم ها برای فهمیدن وکنجکاوی  وقت ندارند همه چیز را همین جور حاضر و آماده از دکان ها می خرند اما چون دکانی نیست که دوست معامله کند آدم ها مانده اند بی دوست... تواگر دوست می خواهی خوب مرا اهلی کن.! "

شازده پرسید راهش چیست؟

روباه پاسخ داد:

"باید خیلی شکیبا باشی... چون سرچشمه ی همه ی سوء تفاهم ها زیر سر زبان است..."

روباه  به شازده ای که به گل رز سیاره اش علاقه داشت گفت:

"جز با چشم دل هیچ چیزی را چنان که باید نمی توان دید . نهاد وگوهر را چشم سر نمی بیند. ارزش گل تو به میزان عمری است که به پایش صرف کردی"

 و درانتهای فصل  روباه می گوید: " آدمها این حقیقت رافراموش کرده اند اما تو فراموشت نشود . تو تا زنده ای نسبت به آنی که اهلی کردی مسئولی. تو مسئو ل گلت هستی..."

تربیت به زبان ادبیات. داستان فیلم وانیمیشن و ودرسنامه ها در همه جای جهان مرسوم است

در کلیله ودمنه ی عبدالله منشی . در بوستان وگلستان سعدی  وآثار سایر بزرگان  موضوع ادب آموزی برای ایرانیان بصورت کاملا هدفمند  ومدون جدی گرفته شده بود.

حضرت ختمی مرتبت  پیامبر محبت فرمودند هیچ ارثیه ای همسنگ با ادب و تربیت نیست

لا میراث کالادب

همچنین درادبیات خارجی که کشورهایی مانند انگلستان و فرانسه و  آلمان غنای عمیقی در موضوعات مختلف ادبیاتی وجود دارد .همانند  داستانها و اشعار و فیلم ها وانیمیشن هایی که بصورت هدفمند منتشر شده اند .

آثار شکسپیر. جک لندن.جین وبستر.جرج اورول. چارلز دیکنز و...

آثاری مانند  بابا لنگ دراز. دنیای وحش. قلعه ی حیوانات.بینوایان .آرزوهای بزرگ وبزرگ زنان کوچک و...

به ویژه دراین اثرشاخص ادبیات داستانی  فرانسوی نیز موضوع تربیت کردن واهلی کردن آنقدر امتیاز دارد که  اثر  شازده کوچولو ی خلبان مفقود الاثر آنتوان اگزوپری  بارها وبارها  بعنوان کتاب سال جایزه دریافت می کند.

مدل تربیت جامعوی هر کشوری و یا جامعه ای با فرهنگ ها وباورهای جامعوی آن ملت  متقارن است. و درنهایت همه ی جوامع خود را ملتی با فرهنگ  برتر وصلح جو ودوستدار ومدافع  صلح  پایدار می دانند

مقوله ی  تربیت درهمه ی جوامع دنیا با گرایش به جرائم درتضاد است.

هراندازه که  موضوع  تربیت جدی تر وهدفمند تر گرفته شود عدالت  شاداب تر و جرائم  کمتر می شود و به پیرو آن پرونده های کمتری بر سرمحاکم  قضایی دنیا هوار می شود.

عدالت درواقع آن روی سکه پیشرفت است که جز با تربیت ویا فرهنگ سازی و آموزش میسر نمی شود.

پایه واساس  توسعه   در مدارس ودانشگاهها   مهندسی  می گردد.

مربی و داور دو روی سکه توسعه هستند.  

یکی می آموزاند و دیگری حقیقت را پاسبانی و نظارت می کند و جزا می دهد.

مهمترین دغدغه مردم عصرما بدست آوردن واز دست ندادن است.

شوق بدست آوردن که می تواند باعث بسیاری از توقعات و طمع کاری ها و هنجارها و ناهنجاری ها شود

وترس از دست دادن  نیز می تواند باعث بروز  بسیاری از توقعات  ومطالبات  وناهنجاری ها  شود.

 بقول آقای دکتر قمشه ایی : "همه چیز زیر سر صرف جویی است آدم ها بدنبال چیزی هستند که برایشان بصرفد."

خرد وتربیت، گمشده ای است که می تواند برای عصر جدید با همه ی مقتضیاتش  راهگشا باشد

بزرگترین  دشمن حقیقت ، فقط نادانی وشک نیست بلکه اصلی ترین دشمن حقیقت توهم وخرافه است یعنی جهل سازمان یافته ای که صورت وهیبت دانایی و برآزندگی به خود می گیرد.

اساسی ترین  دشمن دانایی  نیز توهم دانایی است  که منجربه غرور و خود برتر بینی و فریب و خود فریبی می شود.

غرور به معنای  فریب است . و بهتر باید  گفت:  که غرور، همان خود فریبی است که می تواند منجر به عقب ماندگی های چند جانبه  و زوال هویتی و جامعوی شخص. گروه. حزب و جامعه ای گردد.

جامعه ی امن و توسعه پذیر ویا پیشرفته جامعه ای است که  امنیت پایدار داشته باشد و یا کمترین جرائم ونا امنی را ببیند.دراین جامعه  بیشترین تفاهم و تعامل بین مردم ومسئولان ونخبگانش برقرار می شود.

توسعه ی پایدار وامنیت پایدار در  جامعه ای  رخ می دهد که ؛ در آن تورم واعتیاد وبیکاری و طلاق و جرایم وجود نداشته باشد و یا  بسیار کم باشد .

 البته این جامعه ی آرمانی با توجه به  مهندسی جامعوی قرآن کریم  واهل بیت برای مسلمانان سهل الوصول تراست . زیرا باورهای متعالی ومترقی در مرامنامه  ونص حکیم و یا کاتالوگ  بشر سازمان یافته، یا همان  قرآن  نگاشته شده است و باید ازمرحله ی  تئوری به مرحله ی اجرا حرکت کند.

داشتن تئوری متعالی و فقدان عملگرایی، جامعه را به سمت تعارض وتضاد سوق می دهد .

داشتن تجهیزات روشنایی در اتاق تاریک وعدم تلاش برای  فشردن کلید روشنایی ،هیچ  معجزه ای برای روشنایی این اتاق مترتب نمی شود .مگر اینکه کسی حرکت کند واین کلید را بفشارد.

 هیچ جامعه ای  با شعار به توسعه یافتگی و روشنایی نمی رسد مگراینکه همه ی افراد آن جامعه برای تغییر، حرکت کنند . که فرمود : ان الله لا یغیر ما بقوم  حتی ما بانفسهم ...(سوره  رعد 11)

بی تردید تغییر ومعجزه ای برای قوم ناامن و وماندآب نیست. مگراینکه درخود حرکتی ایجاد کنند.

و تربیت و پرورش درواقع میزان کردن و کوک کردن و حرکت دادن است.

بی تردید تربیت، بال پرواز دادن و آموزش پرواز وحرکت است.

تربیت شعار دادن نیست. بلکه به شعور کشاندن شعارها وباورهاست.

معجزه در باورماست   که  فرمود ؛ با پندار و باورنیک و رفتار نیک دنیایتان را از زیان حتمی  برهانید :

 

 والعصر

 ان الانسان لفی خسر

الا الذین  آمنوا وعملوا الصالحات

 و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.

تواصی وپیگیری دو رخسار و دو پهلو دارد . رخسار  حق جویی و رخسار شکیبایی .

واین رمزی است برای رهایی از آنچه که خداوند حکیم برای آینده ی انسان آن را برایش خسران نامیده است.

 

حمیدرضا ابراهیم زاده

سوم اسفند 1396

 

 

*تمامی حقوق مربوط به این اثردر انحصارمولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

ما انسانها و گوش و نیوشیدن

پنجشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۸:۰۰ ق.ظ

 

 ما انسان ها و گوش و نیوشیدن .

اول

یک نظریه از الیس سیلور بوم شناس امریکایی وجود دارد که می گوید:

"انسان زمینی نیست " بلکه مهاجر و زندانی آنجاست و از جای دیگری به زمین تبعید شده است.

به نظرم الیس سیلور راست می گوید:

 انسان با توجه به وضعیتش انگار به زمین پرت شده است  ومجبور است رنج ومشقاتی را تحمل کند.

زمینی که برای انسان جهنم است و انسان بهشت را درآن می جوید.

زمینی که انسان را رنجور و بیمارمی کند وهمواره کالبدش را در درد وغربت می رنجاند.

وانسانی که از بهشت  اخراج شد. تا پخته و بیدارشود.

انسانی که جانشین خدا و از دم او ست واز شگفتیها و زیباترین های آفرینش اوست.

وانسان با وجود روحانی بودنش همیشه احساس غربت می کند.

غروبگاهان مخصوصا غروب جمعه ،غربت انسان او را وادار می کند به آسمان نگاه ناخواسته و پرافسوسی داشته باشد.

انگار چیزی می داند ومی خواهد بگوید اما چیزی به یاد نمی آورد و به زبان نمی آید.

او ناچاراست به شنیدن.

هنوز هم  انسان نیاموخته است که باید با دقت  بیشتری به زمزمه ی کائنات گوش کند.

انسان برای  کشف خود باید به خود بیاید و با دقت بیشتری به صدای پروردگارش گوش کند.

دوم

گوش یکی ازمجاری مهم ورودی ما برای درک و دریافت های ما از فهم گیتی است.

مجرایی که شناخت ما  را از شگفتی. ترس و زیبایی های دنیا و کشف خود مان امکان پذیر می کند.

گوش شنوا  و قدرت درک و تحلیل شنوایی داشتن هم نعمت وفضیلت بزرگی هست  و یکی از رازهای موفقیت وجذابیت ومحبوبیت ما انسان هاست.

دوگوش دربرابر یک زبان و دولب برای سکوت  و...

خوب گوش کردن. ودرست شنیدن امتیاز بزرگی است که در برداشت وتصمیم گیری وقضاوت وموفقیت ومحبوبیت  افراد تاثیر بسزایی دارد.

گوش یکی از ورودی های واکنش برانگیز انسان نسبت به اسرار گیتی است.گوش کردن هنری است که انسان شنوا باید آین هنر درخود تمرین کند.

گوش کردن در مردان آنان را عاقل و حسابگر و مرد بار می آورد و در زنان  باعث جوانه زدن احساسات می گردد. گوش دریچه ی عاشق شدن  انهاست.

انسان توصیه شده است که  شنونده ی خوبی باشد واز بهترین آن پیروی کند

الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَٰئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَٰئِکَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿الزمر: ١٨﴾

خردمندان!

همان کسانی که خداوند هدایتشان کرده  آنانی هستند که  که سخن را می شنوند و از بهترینش پیروی می کنند .

حرف شنوی انسان ویژگی بارز محبوبیت اوست.

خردمندی انسان به سکوت عاقلانه و گوش دادن صبورانه ی او و سخن گفتن مودبانه ی اوست

 

والی الله المصیر

حمیدرضا ابراهیم زاده

پنجاه وپنجمین روز بهار1398

 

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ می باشد

 

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

سررسید

چهارشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۷:۱۴ ب.ظ

همین لحظه ای که فکر خوش خوشانمان هست
مرگ خیلی جدی برای حذف ما از دنیا در حال برنامه ریزی است
یکی را به برق، گروهی را به آوار ،انبوهی به سکته در جاهای گوناگون ،گروهی به سرطان،گروهی غرق می شوند.

گروهی باماشین‌ از دنیا می روند.

گروهی با جنگ و گلوله و گروهی با کرونا و گروهی با سم. گروهی با هواپیما به آسمان‌می روند و...
 هرکس بعلتی در مکان و زمان مشخصی از دنیا حذف می شود.
 سر رسیدی با ۳۶۵برگه که یک صفحه اش متعلق به روز تولدمان است و بادیدن آن صفحه لبخند می زنیم
صفحاتی را بخاطر تولد ومرگ عزیزانمان علامت گذاری کرده ایم
اما یکی از این صفحات مربوط است به
روز مرگمان!
 برگه ای ناشناس اما پیدا مانند همه ی روزها.
می رسد آن روز ناگاه که ما هم به یکی از علت ها عنوان این صفحه را پر می کنیم.
کیست که از مرگ گریخته باشد؟
کدام پادشاه و امپراتور ؟  
کدام ثروتمند؟
کدام پیامبر و کدام پیشوا؟
کدام بزرگ زمانه ای از مرگ گریخته اند؟
دنیا برای همین سر رسیدی که بر تاقچه ی زندگی مان لم داده است، جای آسودن نیست!
اینجا معبر، جاده و گذرگاهی است که باید برای  تکامل مان از این مسیر بگذریم.

و می گذریم.
ای مردم آماده مرگ شوید پیش از آنکه شما را غافلگیر کند!
والی الله المصیر

 

حمیدرضاابراهیم زاده
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۱


تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

پوشش و پوشاک

چهارشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۸:۰۰ ق.ظ

بنام خدا

لزوم دقت طراحان لباس بر موضوع فرهنگ لباس ایرانی و  پوشش مردم به ویژه جوان ایرانی مطابق با مقتضیات زمان و دگرگونی و تنوع خواهی ذائقه ی نسل های جدید در حوزه پوشاک.

پوشاک علاوه بر حفاظت بدن از سرما وگرما و باران وآفتاب سوختگی، وگزیدگی های محیطی باید خاصیت پوشانندگی اندام هاو پوشش کلیات بدن و همچنین در زیبا نشان دادن قامت افراد داشته باشد.
علاوه براین پوشش ولباس برطرف کننده عیوب نیز بوده و حتی نقش جلوه نمایی هویتی افراد را نیز بعهده دارد.
وبانوع پوشش و لباس های خاص ، شغل وطبقه افراد نیز مشخص می گردد ازجمله لباس فرم ادارات و نهادهاو لباس های برازنده رسمی .
وهمچنین لباسها نشان دهنده دقت وشان ومنزلت افراد در رفتارهای هویتی است.
برخی از لباسها هم خاصیت شهرت و طبقه ی اجتماعی و فرهنگی دارند.
بااین اوصاف نوع لباس برخی از زوایای عفاف را پوشش می دهد
و در تمام جوامع  و قوانین سازمانی کشورها ازجمله دانشگاها و نهاد های نظامی ، عفاف و پوشش وحتی حجاب را برای هر دو جنسیت در نظر گرفته اند

 ودر قانون کشور ما نیز ملاک نیکویی پوشش رعایت حدود  شرعی است و در  آیین نامه نهادها واماکن مذهبی و نظامی ودولتی و... مخاطب ومراجعه کننده ویا کارمندان وکارکنان  ملزم به رعایت حدود وآیین نامه می باشند.
از این روی طراحان لباس و مهندسان حوزه پوشاک و نساجی باید دقت بیشتری برای طراحی لباس های مقارن و مطابق با فرهنگ زیستی جامعه داشته باشند که رعایت همه ی جوانب موضوع  بشود.

 

 

حمیدرضاابراهیم زاده

۱۲ فروردین ۱۴۰۱

 

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ می باشد.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

انسان وچالشهای سهم خواهانه ی او بر زمین

سه شنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۴:۰۰ ق.ظ

  انسان  و چالشهای سهم خواهانه ی او بر زمین

پس از تصویب نهایی حیات بر زمین و پیدایش گونه های گیاهی و جانوری در زمین و دریا و سکونت انسان بر زمین وتسلط او بر شکار و سکونت درغارها و رشد انسان در پایداری و مقابله با پدیده ها ی طبیعی، انسان توانست به انقلاب های پی در پی و هدفمندی دست بزند و این دگرگونی ها نشان از این داشت که انسان برای خود سهم بیشتری از زندگی و رفاه در زمین می طلبد. با  آغاز انقلاب کشاورزی  و در پی آن انقلاب شهرنشینی و سپس دگرگونی های صنعتی. الگوهای مصرفی انسان در خوراک و پوشاک و مسکن وامنیت شکل تازه تری به خود گرفته و  به رشد و پویش رسید.

در این کشاکش  انسان زمین را برای خود خلوتگاهی اختصاصی یافت و نیز بارها توان خود را برای یورش به فضا و تسلط بر سایر کرات آزمود.

سهم انسان برای زندگی در زمین به اندازه ای بود که سایر جانداران از جمله پرندگان و چهارپایان و حیوانات دیگر نیز برای حیات در زمین سهم داشتند. اما انسان با بیرون راندن وکشتن و اهلی کردن حیوانات  اجازه ی حیات را بر سایر جانداران محدود نموده و بلکه باعث انقراض بسیاری از گونه های جانوری و گیاهی گردید و چرخه ی زیستی مربوط به گردشکار زمین برای حفظ حیات و بقای زمین و زمینیان  را دچار اختلال و انقراض نمود.

انسانها علی رغم داشتن مسئولیت برای صیانت از حیات در زمین و دانستن موضوع نیاز مندی چرخه ی حیات در زمین دست به فساد گسترده برای قلع و قمع و انقراض سایر موجودات و منابع طبیعی زدند.

دراین کشاکش چالشهای زیست محیطی فراوانی  برای افزایش سهم  رفاهی انسان رخ داد و حتی انسان را به جنگ و نبرد علیه همنوعانش واداشت.

نمونه های بسیار خطرناک از فعالیت های انسان  که زمین را دچار خود ساخت :

موضوعاتی مانند: افزایش سموم دفع آفات نباتی وجانوری. افزایش مخاطرات و عوارض استفاده از محصولات ترا ریخته ، صید بی رویه ی آبزیان و پرندگان و حیوانات. دستبرد به دریا ها و جنگلها و رودخانه ها و جزایر و عرصه های منابع طبیعی و دگرگونی آن ، آزمایش های هسته ای و حوادث اتمی  نظیر فاجعه ی چرنوبیل و ماجرای هیروشیما . خطرهای ناشی از افزایش گازهای گلخانه ای. پارگی لایه ی ازون . جنگ های بزرگ و  پی در پی زمین را با چالشهای فراوانی برای ادامه حیات روبرو ساخته است.

با انقلاب صنعتی و رشد تکنولوژی و افزایش امکانات دریانوردی و صیادی در اقیانوسها ودریاها و رودخانه ها و دگرگونی ابزارها و امکانات تخریب کوه و رودخانه و جنگل ، تغییر و امحای  مصب رودخانه ها. تغییر و امحای چشمه ها و جنگلها بدست انسان  به تدریج شرائط اقلیمی زمین دچار نوسانات و ناپایداری های زیستی گردیده و حتی امکان حیات بر بسیاری از مناطق زمین که سابق بر آن امکان حیات در آن وجود داشته از انسان ها و سایر موجودات سلب گردیده است.

پسروی جنگلها و آبها، تغییر زیستگاهها و دگرگونی و بروز بسیاری از پدیده های طبیعی نشانگر چالش  حیاتی زمین و عصیانگری انسان درسهم خواهی های بی رویه اش بر زمین است.

بسیاری از دانشمندان بر این باورند که پدیده ی گرمایش زمین نیز به دست انسان ها رخ داده است.

فراوانی حوادث مرگبار طبیعی و غیر طبیعی و افزایش گونه های بیماری ها کشنده و صعب العلاج و تغییرات ژنتیکی  انسان و حیوانات و نباتات  ، امکان تغییرات اساسی در ژنتیک انسان و نقص های خطرناک انسان های جدید  یکی از مهمترین نشانه های فشار بر محیط زیست زمین است.

از سایر آثار تلخ و مرگبار  سهم خواهی های انسان از زمین ،تعدی و تجاوز و ازبین بردن حیات و چرخه ی زیستی آب ها و دریاها  با ابزارهایی همچون  امواج مضر رادارها و تشعشعات رادیو اکتیویته ی موجود در فاضلاب ها و پسماندهای صنعتی و وجود مقدار فراوانی از فلزات سنگین همچون سرب و جیوه در کرانه ی ساحلی اقیانوسها و دریاها و دریاچه ها است. که باعث آلودگی آب و انقراض بسیاری از گونه های گیاهی وجانوری  گردیده و همینطور اسباب تغییرات ساختار ژنتیکی در انسان و حیوانات  منطقه می گردد .

همچنین برداشت بی رویه از  سفره های زیر زمینی همچون آب ، باعث فرو نشست زمین و تغییر اقلیم و سایر عوارض زمین شناختی شده است.

 با استثمار وتصرف بی رویه از منابع دریا و ذخایر اقیانوسی و دستبرد به انرژی های تجدید نا پذیر باعث شده است تا شکل جدیدی از تناقضات زیستی بین انسان و زمین رقم بخورد که درآینده ی زمین تاثیرات بسیار نامطلوبی می گذارد.

انسان تا قبل از بلوغ و تکامل انسانیت آسیب های فراوانی به زیستگاه خود وارد ساخته که بااز بین رفتن بسیاری از سرمایه ها ، زمین در عصر بلوغ انسانیت ،تهی و فاقد غنا و استعداد حیاتی  خواهد بود و فساد و تباهی ناشی از بی توجهی و ستم پیشگی انسان  نسبت به زمین عواقب بسیار شومی را درپی خواهد داشت.

 ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ ﴿سوره روم: ٤١

انسان ها برای حفظ بقای خود نیازمند به صیانت از محیط زیست  و حفظ چرخه ی سالم محیط زیست و سلامتی سایر جانداران است.

ازاین رو دولت ها و سازمانهای بین المللی باید اقدامات آموزش همگانی و لازم و پیشگیرانه برای صیانت از سلامتی زمین را در دستور کارهای خود داشته باشند. و سهم بیشتر و پایداری را برای سایر موجودات در برخورداری از عرصه های منابع طبیعی در نظر بگیرند.

و دستگاههای قضایی کشورها نسبت به هتک صیانت از محیط زیست برخوردهای جدی تر و پیشگیرانه تری را اعمال نمایند و برای مصونیت محیط زیست و زمین از همه ی توان خود در بازدارندگی از دستبرد انسانها اعمال نمایند.

والی الله المصیر

حمیدرضا ابراهیم زاده

6 آبان 1398

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

سازمان آرامش

دوشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۱۲:۱۷ ب.ظ

روش زیستن و یا سبک زندگی تاثیر کلیدی برتندرستی جسم و روان جامعه دارد و پیرو آن ،  نحوه اندیشیدن به آرمانها و مطالبات برای رسیدن به آرامش بسیار مهم است.
روش معاشرت انسان ها بایکدیگر
چگونگی  زندگی کردن ،تعاملات. پوشیدن، تغذیه، صله رحم،رسوم خانوادگی، در سلامت وصلابت افراد موثر است.
آرامش مهمترین وشاخص ترین و غایی ترین آرمان  انسان هاست وبرای مطالبه ی ان انسانها ملزم به قانون خواهی و قانون گرایی و التفات به تلاش هستند.
سبک زندگی درنگاه پزشکان اولین ومهمترین چالش تندرستی ماست
تندرستی و سلامت روان هر دو به یک‌میزان منوط به روش و سبک زندگی  هستند
تا کنون مقالات زیادی از سوی پزشکان  بدن و روان دراین باره نوشته شده است.
و جامعه شناسان و رفتارشناسان براین باورند  که سلامت جامعه در همه ابعاد زیستی اش به سبک زندگی مرتبط  است.
سبک اندیشیدن و چالش در نوع اندیشیدن به زندگی و آرمانخواهی.
فراموشی ومخدوش شدن هدف.
حال فروشی و گروگان گذاشتن حال برای حصول آینده موهوم و نسیه.
دگرگونی در نقش ها ووظایف
دگرگونی و اُفت در کارکردهای فرهنگی و اجتماعی واقتصادی همچون؛صله رحم. شغل. ازدواج. دوستی و...
مخدوش شدن لذت و انحرافات در درک لذائذ . 
ظهور ریا کاری و دروغ و دسیسه و قانون ستیزی و روحیات فراقانونی 
محصول بد فهمیدن آرمان های زندگی است.
آرامش گمشده زندگی هاست!
 برای رهایی از گمشدگی و آشفتگی باید سازمان برنامه ریزی و روش اندیشیدن ساخت.

 برای روش حرکت و تلاش  برای بدست آوردن  آرامش مستمر باید آموزش دید. وبه آموزش پایبند بود.!
آموزه های ما راههای درست و آسان رسیدن به آرامش را آموزش داده است.
بی گمان‌آموزه های وحیانی کاتالوگ روش بهتر وسالم تر زیستن برای انست هاست.
در باطن این قوانین هوشمند، راه های رستگاری و رسیدن به آرامش بارگذاری شده است که با رعایت  و التزام به آن  انسانها به آرامش واقعی وگمشده ی خود نائل می شوند.

حمیدرضاابراهیم زاده
۲۴ اردیبهشت۱۴۰۱

تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ می باشد.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

بد برداشتی های نگارشی

جمعه, ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۲:۰۰ ب.ظ

 

بد برداشتی های نگارشی

 

یکی از بزرگترین آسیب های گفتگوی نوشتاری، نبود وکمبود شفافیت  و انحراف  لحن برای خواندن و برداشت کردن است.

هر واژه ای یک پیام لحنی  خاص درخودش دارد و هویت واقعی خود را مشخص می کند.

شاخص های لحنی متفاوت ومعنا دار بسیاری در هر واژه ی نگارشی وجود دارد؛

لحن عتاب ، پرسش، تمجید ، کرشمه و ناز، شوخی ،جدی ،دقت ، تعجب، پرسش وبهت، نگرانی ،تردید ، تهدید ، خشونت ، طعنه و کنایه ، ترس و تشجیع و تحریک و...  در ساختار هر جمله ای وجود دارد

که  یک متن و گفتگوی نگارشی گویای واقعیت های  پنهان در نوشتار ونگارش وحقیقت های  عیان در برداشت کردن نیست. بلکه نیازمند نشانه های نگارشی ویا آشنایی با روشهای سخن گفتن نگارنده است.

  گاه  کلمه قادر به بیان واقعی احساس  و یا غلبه ی یک پدیده نیست.  

زبان منشا سو تفاهم هاست واگر کسی آداب  زبان را نداند و یا نشنیده  چیزی را برداشت کند پل های عاطفی دو دوست ،دو حس، دوغریزه و دو شخصیت، درهم فرو می ریزد.

بسیاری از واژه ها در نوشتن وحتی در تلفظ وخواندن  به هم شبیه هستند و هیچکدام از نشانه های نگارشی نمی تواند هویت واقعی جملات نوشته شده را ابراز کند. و یا به دلیل سهل انگاری در نشانه گذاری های نگارشی  جمله معنای واقعی و یا مورد نظر نویسنده را ندارد و یا ازدست می دهد.

 لازم است با بکارگیری نشانه های نگارشی  نهایت دقت وشفافیت را در رساندن پیام به خواننده و یا مخاطب ابراز کرد  تا برداشت کامل و درستی از متن ویا نامه و پیام شما داشته باشد.

بنابراین  حتی بهتر است  هر ازچندگاهی از نوشتن دست بردارید وباهم سخن بگویید و یا روبرو شوید....

 

 

حمیدرضا ابراهیم زاده

چهاردهم تیرماه 1398

 

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر در احصارمولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

دفینه های خرد

چهارشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۱۰:۰۰ ق.ظ

سوال :

باسلام وعرض ادب و احترام

منظور از دفائن العقول درخطبه ی اول نهج البلاغه چیست؟

باسلام وسپاس  :

در  فراز36 و37 خطبه ی اول  نهج البلاغه،  امام نیک باوران حضرت علی(ع) درباره دلایل بعث رسل (بعثت) می فرماید:

و یثیروا لهم دفائن العقول  

از دلایل بعثت انبیا برانگیختن و به فعالیت رسانیدن حقایق مخفی شده در عقول است.

«فبعث فیهم رسله» خدا رسولان خود را در میان مردم مبعوث فرمود؛ «و واتر الیهم انبیائه»؛ انبیای خودش را یکی بعد از دیگری فرستاد .

یعنی به یکی قناعت نکرد، پشت سر هم فرستاد که هر کدام آمدند و نفر قبلی را تأیید و تأکید کردند.

چرا؟

بخاطرلحاظ جنبه ی تکامل بشرو مراتب رشد .وبا توجه به تحول وانقلاب خرد فردی واجتماعی ومقتضیات زمان سیربعثت همراه با نیاز ورشد عقلی جامعه تدریجا تکامل می یافت که در مقاله ی مقتضیات بعثت به این موضوع هم  اشاره کردم .

هیچ منافات  و تفاوتی درپویش امر رسالت، بین انبیا  وجود نداشت وندارد. فقط به مقتضای پیشرفت ذهنی بشر پیامبران جدید به همان مقتضیات زمان  ومکان   جدید به روز می بودند

میفرماید:  

« وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُون»  سوره بقره آیه 4

 

چون که صد آید نود هم پیش ماست       نام احمد نام جمله انبیاست / مولوی

 

«آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ

کُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلآئِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ

وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ»؛ بقره 285

باور به رسالت  نبی اکرم ، باور به همه ی انبیا وپیام آوران  سابق است

باوربه همه ی ابعاد رسالت پیامبران ازآدم تا خاتم  ازکتاب تا مکتب یعنی یقین داشتن به یگانگی خدا .

اینجاست که حضرت امام فرمود:

 

«لیستأدوهم میثاق فطرته و یذکروهم منسی نعمته و یحتجوا علیهم بالتبلیغ و یثیروا لهم دفائن العقول»؛

تا ادای عهدی را که خداوند در فطرتشان با آن ها بسته بود از آنان بخواهند و نعمت های فراموش شده او را به یادشان بیاورند و با ارائه دلایل بر آنان اتمام حجت کنند و دفینه های خرد آنان را برایشان برانگیزند.

 

منظور از "حقایق مخفی شده در عقول" چیست ؟

 بنظر می رسد:

یثیر درواقع منقلب کردن وجوشش وفعال سازی امری خاموش باشد.

جوشش عقول یا قلیان خردها یعنی به فعالیت واداشتن ذهن وخرد که انرژی بالقوه وساکن است.

مانند پف کردن ذغالی که زیرش آتش باشد ویا آتش زیرخاکستر.

   طبق نظر بسیاری از اندیشمندان فلسفه و... :

عقل مجموعه ای محصور و مدون از استعدادها را در خود دارد . منتها با تحصیل ویا تحریک دانش خاموش، ما  آن را بدست می آوریم.

تحصیل یعنی بازیابی وبدست آوردن وریکاوری از فایلی که در حالت عادی فولدر ساکنی بیش نیست اما با بازکردن وفعال کردن این فولدر اطلاعات اقدام به حرکت های بزرگ وبازدهی موثرمی کند.

عقول همان عقال ولگام  شتر واسب است که برای کنترل واحصا بکارمی آید .

عقل ، پاسبان و نگه دارو قید و بند  کننده وشکارچی است.

عاقل در واقع دربند کننده ی دانش وسازمان دهنده ی نگهدار دانش ویا احساس است.


اعتبار دانش ودانایی به جوشش و تحول و تکامل و کارایی آن وابسته است.

اما:

دانش نوری است که درقلب فراوری می شود ویا فرود می آید.

 

امام صادق:

العلم نور یقذفه الله فی قلبه من یشاء ./مصباح الشریعة، ص 16

دانش نوری است که به اراده ی خدا درقلب هرکسی که بخواهد پرتو می افکند.

 قرآن به عنوان معجزه ی رسالت نبی اکرم کتابی است که نماد دانش بوده و حجت وبرهان وفصل الخطاب و کرامات مردم آخرالزمان محسوب می شود.

این کتاب بر قلب نبی اکرم نازل شده است نه برمغز ایشان.

و إنه لتنزیل رب العلمین نزل به الروح الأمین 192

علی قلبک لتکون من المنذرین193

بلسان عربی مبین ..شعرا194

 

«قل من کان عدوا لجبریل فانه نزله علی قلبک باذن الله » بقره97

 

در این مبحث ،عقل با بعثت نبی اکرم  که معجزه اش دانش است .تحریک به فعالیت می شود ودانش سیال به نبوغ واختراع وتحول می انجامد.

نور دانش در قلب کسانی قرارمی گیرد که حضرت حق به ظرفیت وظرافت آن اعتماد بیابد وخوشش آید و اراده به اعتبار فرماید

بنا براین دل  اهل خرد منور به نور خداست. وچشمه های جوشان نبوغ از " نور" واحد چراغ ازل  جان می گیرد وتا ابد می تابد

همه ی امامان ومعصومین واولیا ی خدا. همه ی دانشمندان ونوابغ علمی همه ی خردمندان وصاحبان اندیشه وفهم ، دفینه های خرد هستند که به مرور همراه با مقتضیات زمان رخ بر می افروزند.

ودنیا را با نگاه وخرد ودانش  خویش متحول ساخته و در پویایی دانش و تکامل بشر نقش مهم وبنیادینی را ایفا می کنند

ودر یک جمله بعثت پیامبر موجب  جوشش نبوغ و پویش خرد و تکامل منزلت وهویت انسان کریم  و رسیدن به توسعه ی همه جانبه در رفاه وعزت وتعالی کرامت انسان است.

والی الله المصیر

 حمیدرضا ابراهیم زاده

18 خرداد1393    

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

بلوغ

جمعه, ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۵:۴۵ ب.ظ

 با رویکردی که در نظریات زیست شناسی وکوانتوم مطالعه کردم؛

به گمانم

این نسل از انسانها آخرین مدل آفرینش انسان هوشمند باشند.

و ما بتدریج به بالغ ترین نوع انسان می رسیم

و روح ما با ورود به دریچه برزخ ومرگ  درک کننده ی ابعاد جدیدی از آفرینش می شود.

زمین وامکاناتش قرار گاهی است که بزودی رسالتشان تمام می شود و جمع می شود وما همچون جوجه ای این پوسته را ترک خواهیم کرد...

همه چیز زیباتر می شود و ما خرامان پرواز می کنیم و بهتر زندگی می کنیم.

و شاید

مریخ وبسیاری از قرارگاه های موجودات دون پایه تر و بلند مایه تر ازما از این پروسه گذشته اند!!!

قیامتی که برای مریخی ها وزحلی ها انجام شد و ارواح آن پروسه با این کالبد  به زمین منتقل شدند.

و شاید

زمین و من وشما مولکولی باشیم داخل اسکلت و کالبد فرفره یک‌پسربچه بسیار باهوش و بازیگوش که درحال دویدن است. 

وهمچنان که اتم ها و مولکولهای هوشمند یک سیب در دست ما  به این می اندیشند چگونه باید پروسه ی رستاخیز را طی کنند...

 

والی الله المصیر

حمیدرضاابراهیم زاده

۲۵اردیبهشت۱۴۰۱

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصارمولف محفوظ می باشد

 

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

دندان لق را باید کشید

پنجشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۸:۰۰ ق.ظ

 

دندان لق راباید کشید

الیف شافاک بانوی نویسنده ی ترک  برایم آدم جالبی است.

او توانست  نهضت زنان پیشرو و آزاد را  با شالوده ی جدیدی در داستانهایش رسم وطراحی کند...

آموزه های عمیقی  برای به قدرت رسیدن زنان و رسمیت بخشیدن به  هویت و آزادی زنان در آثارش  وجود دارد.

سوای آنکه به مدل فیلم های ترکیه ای به دنبال  تطهیر ناهنجاری های فرهنگی واجتماعی است ،جنگجوی ماهری است که برای عشق و آرمانهایش جانفشانی می کند .

چهل قانون مولانا بهانه ای بود که الیف شافاک "ملت عشق"  را با هدف زن را جدی تر بگیرید بنویسد.

او "سه دختر حوا"  را برآن داشت که  زنان  را برای بدست آوردن جایگاه هایشان  مهیای نبرد کند. این جور آدمها را باید دوست داشت. رهبران سایه ، زیرک هایی که با فکر و قلم وکاریزمای خود  بر جامعه  تاثیر می  گذارند.

آنها می دانند ساچمه ی این اسلحه بودن مهم نیست  !.

  سوزن اسلحه  باشی  نه به چشم می آیی و نه از چشم می افتی. !

همیشه سوزن است که مرمی و چاشنی را می شوراند. راحت  ضربه می زند اما دستش پنهان است. ماشه می چکد و گلوله حرکت می کند.

حرکت در مقابل رکود هنگامی رخ می دهد که جرقه رخ دهد...

دانش آموز بودم معلم کم دندانی  داشتیم همیشه ی خدا از دندان می نالید؛  یا می گفت بچه ها دندان ها عضو مهمی هستند، از چشم وگوش مهم تر که اگر نباشند و شورش کنند؛ چشم وگوش و عقل را ازکار می اندازند. یا می گفت ؛ امروز دندان درد دارم  دندانهایتان را گرامی بدارید...

روزی از سر  دلزدگی  گفتم :آقا اجازه  گمانم دندانهایتان دشمن شما هستند!

بر آشفت و با تسلب آمیخته با استیصال گفت : چطور؟!

گفتم : دندان های شما به فرماندهی دندان عقل تان  نمی خواهد شما به کارهایتان برسید  همیشه درد می کشید یا در باره دندان سخنرانی می کنید. همه ی حرفها ی مهم درسی  کلاس به حاشیه  رفته اند.  فقط دندان است که خودنمایی و  قدرت نمایی می کند چون درگیرش هستید؛ به چشم می آید. دندان عضو تعمیراتی و جدا شدنی ماست. بعضی هایشان راباید کند تا راحت شد!

گفت: "بشیار خوب ".  الان که شین را سین تلفظ می کنم و برخی حروف را بد ادا می کنم چطور می توانم وجودش را جدی نگیرم؟!!

گفتم: به نظرم  دندان مصنوعی بگذارید  بهتر است.!

او به راهکارم هیچ  نیازی نداشت ! و پند دهنده ای بود که بقول " خاویر کرمنت  " ازپند شنیدن ابا داشت.

علی رغم اینکه در دوران جنگ  بسرمی بردیم سیگار" مارلبرو" ی  ایشان تحریم نشده بود .

اما از بی پولی وضعف بودجه نالید.

 روزها پشت دستشویی  و یا گوشه ی سالن، بسته ی قرمز سیگار  " مارلبرو " را تمام می کرد ومی چپاند  لای سوراخ دیوار مدرسه.

استاد نمی فهمید که بایست  سیگار کشیدنش را  ترک کند.

 بعدها فهمید سرطان معده گرفت. بازهم بخاطر سیگار!.

زندگیش را بخاطر سیگار باخت.

 ولی هرگز بخودش تفهیم نکرد که پند دادن و سیگار کشیدن را به یکباره باید ترک کرد.

یادم هست نمی توانست تف پرتاب کند چون دندان نداشت.

تفش بخودش  برمی گشت و به خودش می چسبید.

بچه ها بهش می خندیدند چون دندان نداشت و بد حرف می زد. بی اختیار آب دهانش شره می کرد...

کلا دندان برای معلم ادبیات ما عضو استراتژیک  بود که فقدان و عملکرد نامطلوب  این عضو نقش دشمنش را داشت.

ازاین رو بودجه اش را دفاعی می بست.  همیشه باید پول دندان می داد. دندان . دندان و دندان .

تا اینکه عفونت  معده و بخارات  مخرب  ناشی از آن  لثه اش را عفونی کرد.

بااین حال هرگز نامی از دشمن واقعی نمی برد حتی درباره اش جرات  انتقاد نداشت.

روحش کوچک وضعیف تر شد. عقده هایش را با کم کردن نمره و بد تصحیح کردن برگه های امتحانی سر بچه ها خالی می کرد.

پند هایش پشیزی نمی ارزید. خودش هم مشمول آئین نامه ی کرمنت در کتاب بی شعوری  شده بود.

حتی نتوانست آن  روزی که سرحال بود  ادعایش را درباره ی دانش  کاسنی  شناسی جمع کند.

معلم ادبیات همه چیزش  به بیانش است و او همه مشکلش بیانش بود.

کرم از درخت بود در عمق میوه وشاخ وبرگهایش کرم می لولید.

ساختار این درخت عفونی بود. نیاز شدیدی به آفت کش دیازینون داشت...

ذهنش نمی توانست تحلیل کند که این  سیگار است که معده اش را متلاشی کرده و دندانها ولثه اش را پوکانده است.

نمی توانست درک کند باید خودش را اصلاح کند!. از اصلاحات متنفر بود.

دور از شان معلمی،  بسیاربی شعور  بود . احمق ترین فردی که می توانستم در زندگیم رسم کنم و بیاد آورم بود. بسیار پند می داد و بغایت دروغگو و بی ایمان و بی ریشه بود.

این گونه معلم ها روح باور را در بچه ها مر یض می کردند. آنها همچون ویروس وباکتری های مضر، منتقل کننده بیماری ناباروری باورها هستند.

هنوز هم روش عقیم سازی  باور توسط همین معلم ها و نویسنده ها و شاعران  ومهندسان فرهنگی ، در جامعه وجود دارد.

باید مثل دندان  عفونی آنها را کشید. و دور انداخت.

نظام آموزشی را باید کاملا تطهیر کرد و از باکتری های مضر و ویروس های خطرناک  دورنگه داشت.

این روزها ضعف نظام آموزشی در تدوین هویت وساختار معلم واستاد و کتاب ها و آموزه های درسی  بیشتر به چشم می آید.

هویتی که آرمانهایش را نمی شناسد. آرمانهایی که غایت و فرجامی شفاف ندارند.

معلم هایی که فقط مزد بگیر و کارمند یک دستگاه اداری هستند.

کتاب هایی که حکم مجله و بولتن را دارند.

نظام آموزشی و رادیو تلوزیون ما بیشترین آسیب را به نسل های ما زده اند.

آنها بارویکرد های ضعیف و غلط خود، چه سرمایه هایی که به هرز نداده اند و چه انحرفاتی که ایجاد نکرده اند؟!

نمی شود دست روی دست گذاشت و به  افق  قهقرا چشم دوخت ومحو شد.

باید  بنیادهای دانش و ارزش را با آموزه های مدون و هدفمند  فعال وتقویت نمود. و در تدوین کتاب های درسی  بیشترین دقت را هدف گزاری کرد .

همچنین  ترمیم هویت ونقش مربی و معلم واستاد در جامعه نیاز به بازسازی و واکاوی دارد.که اندیشمندان حوزه دانش پرورش  باید این ماجرا را بسیار جدی بگیرند.

 
حمیدرضا ابراهیم زاده.
پنجم مرداد ماه 1398

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ می باشد.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده