دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب مقالات. یادداشت ها و آثار پژوهشی، فرهنگی، اجتماعی دکتر حمیدرضا ابراهیم زاده

بایگانی

دندان لق را باید کشید

پنجشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۸:۰۰ ق.ظ

 

دندان لق راباید کشید

الیف شافاک بانوی نویسنده ی ترک  برایم آدم جالبی است.

او توانست  نهضت زنان پیشرو و آزاد را  با شالوده ی جدیدی در داستانهایش رسم وطراحی کند...

آموزه های عمیقی  برای به قدرت رسیدن زنان و رسمیت بخشیدن به  هویت و آزادی زنان در آثارش  وجود دارد.

سوای آنکه به مدل فیلم های ترکیه ای به دنبال  تطهیر ناهنجاری های فرهنگی واجتماعی است ،جنگجوی ماهری است که برای عشق و آرمانهایش جانفشانی می کند .

چهل قانون مولانا بهانه ای بود که الیف شافاک "ملت عشق"  را با هدف زن را جدی تر بگیرید بنویسد.

او "سه دختر حوا"  را برآن داشت که  زنان  را برای بدست آوردن جایگاه هایشان  مهیای نبرد کند. این جور آدمها را باید دوست داشت. رهبران سایه ، زیرک هایی که با فکر و قلم وکاریزمای خود  بر جامعه  تاثیر می  گذارند.

آنها می دانند ساچمه ی این اسلحه بودن مهم نیست  !.

  سوزن اسلحه  باشی  نه به چشم می آیی و نه از چشم می افتی. !

همیشه سوزن است که مرمی و چاشنی را می شوراند. راحت  ضربه می زند اما دستش پنهان است. ماشه می چکد و گلوله حرکت می کند.

حرکت در مقابل رکود هنگامی رخ می دهد که جرقه رخ دهد...

دانش آموز بودم معلم کم دندانی  داشتیم همیشه ی خدا از دندان می نالید؛  یا می گفت بچه ها دندان ها عضو مهمی هستند، از چشم وگوش مهم تر که اگر نباشند و شورش کنند؛ چشم وگوش و عقل را ازکار می اندازند. یا می گفت ؛ امروز دندان درد دارم  دندانهایتان را گرامی بدارید...

روزی از سر  دلزدگی  گفتم :آقا اجازه  گمانم دندانهایتان دشمن شما هستند!

بر آشفت و با تسلب آمیخته با استیصال گفت : چطور؟!

گفتم : دندان های شما به فرماندهی دندان عقل تان  نمی خواهد شما به کارهایتان برسید  همیشه درد می کشید یا در باره دندان سخنرانی می کنید. همه ی حرفها ی مهم درسی  کلاس به حاشیه  رفته اند.  فقط دندان است که خودنمایی و  قدرت نمایی می کند چون درگیرش هستید؛ به چشم می آید. دندان عضو تعمیراتی و جدا شدنی ماست. بعضی هایشان راباید کند تا راحت شد!

گفت: "بشیار خوب ".  الان که شین را سین تلفظ می کنم و برخی حروف را بد ادا می کنم چطور می توانم وجودش را جدی نگیرم؟!!

گفتم: به نظرم  دندان مصنوعی بگذارید  بهتر است.!

او به راهکارم هیچ  نیازی نداشت ! و پند دهنده ای بود که بقول " خاویر کرمنت  " ازپند شنیدن ابا داشت.

علی رغم اینکه در دوران جنگ  بسرمی بردیم سیگار" مارلبرو" ی  ایشان تحریم نشده بود .

اما از بی پولی وضعف بودجه نالید.

 روزها پشت دستشویی  و یا گوشه ی سالن، بسته ی قرمز سیگار  " مارلبرو " را تمام می کرد ومی چپاند  لای سوراخ دیوار مدرسه.

استاد نمی فهمید که بایست  سیگار کشیدنش را  ترک کند.

 بعدها فهمید سرطان معده گرفت. بازهم بخاطر سیگار!.

زندگیش را بخاطر سیگار باخت.

 ولی هرگز بخودش تفهیم نکرد که پند دادن و سیگار کشیدن را به یکباره باید ترک کرد.

یادم هست نمی توانست تف پرتاب کند چون دندان نداشت.

تفش بخودش  برمی گشت و به خودش می چسبید.

بچه ها بهش می خندیدند چون دندان نداشت و بد حرف می زد. بی اختیار آب دهانش شره می کرد...

کلا دندان برای معلم ادبیات ما عضو استراتژیک  بود که فقدان و عملکرد نامطلوب  این عضو نقش دشمنش را داشت.

ازاین رو بودجه اش را دفاعی می بست.  همیشه باید پول دندان می داد. دندان . دندان و دندان .

تا اینکه عفونت  معده و بخارات  مخرب  ناشی از آن  لثه اش را عفونی کرد.

بااین حال هرگز نامی از دشمن واقعی نمی برد حتی درباره اش جرات  انتقاد نداشت.

روحش کوچک وضعیف تر شد. عقده هایش را با کم کردن نمره و بد تصحیح کردن برگه های امتحانی سر بچه ها خالی می کرد.

پند هایش پشیزی نمی ارزید. خودش هم مشمول آئین نامه ی کرمنت در کتاب بی شعوری  شده بود.

حتی نتوانست آن  روزی که سرحال بود  ادعایش را درباره ی دانش  کاسنی  شناسی جمع کند.

معلم ادبیات همه چیزش  به بیانش است و او همه مشکلش بیانش بود.

کرم از درخت بود در عمق میوه وشاخ وبرگهایش کرم می لولید.

ساختار این درخت عفونی بود. نیاز شدیدی به آفت کش دیازینون داشت...

ذهنش نمی توانست تحلیل کند که این  سیگار است که معده اش را متلاشی کرده و دندانها ولثه اش را پوکانده است.

نمی توانست درک کند باید خودش را اصلاح کند!. از اصلاحات متنفر بود.

دور از شان معلمی،  بسیاربی شعور  بود . احمق ترین فردی که می توانستم در زندگیم رسم کنم و بیاد آورم بود. بسیار پند می داد و بغایت دروغگو و بی ایمان و بی ریشه بود.

این گونه معلم ها روح باور را در بچه ها مر یض می کردند. آنها همچون ویروس وباکتری های مضر، منتقل کننده بیماری ناباروری باورها هستند.

هنوز هم روش عقیم سازی  باور توسط همین معلم ها و نویسنده ها و شاعران  ومهندسان فرهنگی ، در جامعه وجود دارد.

باید مثل دندان  عفونی آنها را کشید. و دور انداخت.

نظام آموزشی را باید کاملا تطهیر کرد و از باکتری های مضر و ویروس های خطرناک  دورنگه داشت.

این روزها ضعف نظام آموزشی در تدوین هویت وساختار معلم واستاد و کتاب ها و آموزه های درسی  بیشتر به چشم می آید.

هویتی که آرمانهایش را نمی شناسد. آرمانهایی که غایت و فرجامی شفاف ندارند.

معلم هایی که فقط مزد بگیر و کارمند یک دستگاه اداری هستند.

کتاب هایی که حکم مجله و بولتن را دارند.

نظام آموزشی و رادیو تلوزیون ما بیشترین آسیب را به نسل های ما زده اند.

آنها بارویکرد های ضعیف و غلط خود، چه سرمایه هایی که به هرز نداده اند و چه انحرفاتی که ایجاد نکرده اند؟!

نمی شود دست روی دست گذاشت و به  افق  قهقرا چشم دوخت ومحو شد.

باید  بنیادهای دانش و ارزش را با آموزه های مدون و هدفمند  فعال وتقویت نمود. و در تدوین کتاب های درسی  بیشترین دقت را هدف گزاری کرد .

همچنین  ترمیم هویت ونقش مربی و معلم واستاد در جامعه نیاز به بازسازی و واکاوی دارد.که اندیشمندان حوزه دانش پرورش  باید این ماجرا را بسیار جدی بگیرند.

 
حمیدرضا ابراهیم زاده.
پنجم مرداد ماه 1398

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ می باشد.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

نظرات (۱)

در این دنیا که همه می‌کوشند چیزی شوند، تو “هیچ” شو. مقصدت فنا باشد. انسان باید مثل گلدان باشد. همان‌طور که در گلدان نه شکل ظاهر، بلکه خلاء درون مهم است، در انسان نیز نه ظنِّ منیّت، بلکه معرفتِ هیچ بودن اهمیت دارد.

کتاب ملت عشق، نوشته الیف شافاک، ترجمه ارسلان فصیحی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی