دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب مقالات. یادداشت ها و آثار پژوهشی، فرهنگی، اجتماعی دکتر حمیدرضا ابراهیم زاده

بایگانی

۷ مطلب در بهمن ۱۳۹۹ ثبت شده است

شب آرزوها

پنجشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۹، ۱۱:۵۹ ق.ظ

 در کائنات و آفرینش انسان ومحیط او اسرار زیادی نهفته است که آدمی به لحاظ عدم بلوغ واشراف به خود و محیط  خود ازآنها ورموز آنها کمتر آگاهی دارد.

خداوند در ساختارآفرینش خود نسیم و گرانیگاه های متعددی را مرتب کرده است تا اشرف آفریده هایش بتواند نهایت رشد و تکامل خود را ازاین زوایا برداشت کند.

که رسول محبت فرمود:

اِنَّ لِرَبِّکُمْ فی أیّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحاتٌ ألا فَتَعَرَّضُوا لَها لَعَلَّهُ  اَن یصیبَکُمْ نَفْحَةٌ مِنْها فَلا تَشْقَوْنَ بَعْدَها اَبداً.

قطعا از سوی پروردگارتان نسیمی درایام زندگی تان هست.

آگاه باشید ازآن روی متابید شاید که رایحه ای ازآن برشما بتابد که  چنین نسیمی سبب شود که برای همیشه بدبختی از شما دور ماند».

[سیوطی، جامع الصغیر، ج ۱، ص ۹۵]

شب ها وروزهایی وجود دارند که بخاطر موقعیت خاص خود در اضلاع آفرینش ، برسایر شب ها وروزها کشش وانرژی بالاتر ومنزلت ومنقبت گرامی تری دارند

 یکی ازاین شب ها، شب آرزوهاست که به لیله الرغائب شهرت دارد.

 

پیامبراکرم(ص) فرمودند:

«ماه رجب، ماه استغفار امت من است. پس در این ماه بسیار طلب آمرزش کنید که خدا آمرزنده و مهربان است».

اولین شب جمعه ی ماه رجب را «لیلة الرغائب» (شب آرزوها) می نامند.

در این شب فرشتگان براهل زمین فرود می آیند. برای این شب عملی از رسول خدا(ص) نقل شده که فضیلت بسیاری دارد و بدین قرار است:

روز پنج شنبه اول ماه ـ در صورت امکان و بلامانع بودن ـ روزه گرفته شود. چون شب جمعه شد، بین نماز مغرب و عشا، دوازده رکعت نماز اقامه شود که هر دو رکعت به یک سلام ختم می شود و در هر رکعت یک مرتبه سورة حمد، سه مرتبه سورة قدر، دوازده مرتبه سورة توحید خوانده شود.

و چون دوازده رکعت به اتمام رسید، هفتاد بار ذکر «اللّهم صلّ علی محمّد النّبی الاُمّی و علی آله» گفته شود. پس از آن در سجده هفتاد بار ذکر «سبّوحٌ قدّوسٌ ربّ الملائکة والرّوح» گفته شود.

پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذکر «ربّ اغفر و ارحم و تجاوز عمّا تعلم إنّک انت العلیّ الأعظم» گفته شود. در اینجا می توان حاجت خود را از خدای متعال درخواست نمود. ان شاء الله به استجابت می رسد.

 

پیامبراکرم(ص) در فضیلت این نماز می فرماید:
کسی که این نماز را بخواند، شب اول قبرش خدای متعال ثواب این نماز را با زیباترین صورت و با روی گشاده و درخشان و با زبان فصیح به سویش می فرستد.
پس او به آن فرد می گوید: ای حبیب من، بشارت بر تو باد که از هر شدت و سختی نجات یافتی.
میّت می پرسد تو کیستی؟ به خدا سوگند که من صورتی زیباتر از تو ندیده ام و کلامی شیرین تر از کلام تو نشنیده ام و بویی، بهتر از بوی تو نبوییده ام.
آن زیباروی پاسخ می دهد: من ثواب آن نمازی هستم که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال به جا آوردی. امشب به نزد تو آمده ام تا حقّ تو را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود و قیامت بر پا شود، من سایه بر سر تو خواهم افکند.
(مفاتیح الجنان. شیخ عباس قمی)

توفیق  پرستش وبندگی خالصانه ی همه ی شما عزیزان را از خداوند تمنا دارم .
وامیدوارم مرا نیز از مراحم ودعاهای خیری خود بهرمند فرمائید

حمید رضا ابراهیم زاده
دهم فروردین 1396


تمامی حقوق  این اثر درانحصارمولف محفوظ است

 

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

مدیریت زمان -مرگ

پنجشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۹، ۰۸:۰۵ ق.ظ

 

 مــدیــریــت زمــان: مــــرگ

 مــــرگ: بزرگتــــرین معمــــا و پیچیـــده‌ترین راز خلقــت انســـان.

مولف کاتالوگ کائنات تنها کسی است که از مرگ بیشترین اطلاعات را دارد. او آفریننده این بخش از نرم‌افزار حیات کامل است. و در این کتاب پرده از اسراری برداشته است که با وجود این افشاگری هنوز هم انسانها درباره مسئله مرگ بسیار ناتوان هستند. اما راسخان در علم همانند امام زین العابدین درباره مرگ تعابیری همچون پوشیدن لباس نو، درآمدن از قفس نیز بکار برده‌اند. البته برای اهل باورمرگ امری دلگشا و راهی برای برون رفت از کسالت و محنت‌های دنیایی است. و کشش خاک را امری مغایر با پرواز خود می‌دانند...

مرگ برای کسانیکه ذهنشان به خاک گره خورده است بسیار رنج آور است و مطابق با گفته‌های راسخان در دانش همانند قطعه قطعه شدن وعبور شتر از سوراخ سوزن است که بی شک سخت و دردناک است.

دل بستن به تمنیات و دوست داشتنی‌های  دنیا برای همه انسانها وجود دارد. همه ما به خانواده و اموال و...علاقمندیم. اما گاهی باید تا اندازه‌ای دل بست که فراموش نکنیم اهل کجاییم. ما با خانواده و دوست داشتنی‌هایمان همسفر و همسفره‌ایم. و قرار است کالبدمان توسط زمین بلعیده شود. و روحمان با بال پندار و کردارش به ملکوت و عرش شتاب بردارد. هر چقدر به خاک دلبسته‌تر باشیم فشار بیشتری در هنگام مرگ عایدمان می‌شود و هر چقدر که دنیا را راحت‌تر به اهلش واگذاریم آسان تر و سبکبال‌تر پرواز خواهیم کرد.

داستان ما انسانها  شباهت زیادی به غریبه‌ای در مسافرخانه دارد که می‌خواهد چند روزی در غریبستان به کارهایش برسد و برود. اما هرگز بفکر تزئین و خرید مسافر خانه نمی‌افتد...او باید برود.

ما از جائیکه آمدیم به همان جا برمی‌گردیم وهمه جانها به جان واحدی و به تعبیری به جانان متصل می‌گردد.

در کاتالوگ ما(لوح محفوظ) همه جزئیات زندگیمان درج شده است و تمام وقایع خوش و ناخوش حیاتمان در آن مرقوم شده است.

کِتَابٌ مَّرْقُومٌ   

نامه‌ای است رقم‌خورده و سرنوشتی است قطعی،

یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ   

که مقربان شاهد آنند!

إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِی نَعِیمٍ  

مسلّماً نیکان در انواع نعمت‌اند:

عَلَى الْأَرَائِکِ یَنظُرُونَ  

بر تختهای زیبای بهشتی تکیه کرده و (به زیباییهای بهشت) می‌نگرند!

تَعْرِفُ فِی وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِیمِ    

در چهره‌هایشان طراوت و نشاط نعمت را می‌بینی و می‌شناسی!

یُسْقَوْنَ مِن رَّحِیقٍ مَّخْتُومٍ   

آنها از شراب (طهور) زلال دست‌نخورده و سربسته‌ای سیراب می‌شوند!

خِتَامُهُ مِسْکٌ ۚ وَفِی ذَٰلِکَ فَلْیَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ

مهری که بر آن نهاده شده از مشک است؛ و در این نعمتهای بهشتی راغبان باید بر یکدیگر پیشی گیرند!

وَمِزَاجُهُ مِن تَسْنِیمٍ

این شراب (طهور) آمیخته با «تسنیم» است،

عَیْنًا یَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ  

همان چشمه‌ای که مقرّبان از آن می‌نوشند.     سوره مطففین 

 

و ما مختاریم که تا محدوده‌ی پرواز حرکت کنیم. هر چه بیشتر پروار شویم بهتر حرکت می‌کنیم.

مگر نه این که دنیا مزرعه آخرت است، پس قرار است کشت کنیم و تلاش کنیم تا برای لذت واقعی و آسانی (یُسر- بهشت) آماده شویم.

فسنیسره للیسرا- اعلی7

در سیره عرفا و اولیای کامل آمده است : که کسانی بوده‌اند که به مرگ اختیاری در گذشته‌اند و کسانی هستند که از لحظات مرگشان با خبرند.

بنظر می‌رسد که این طائفه از انسان‌های فرشته‌خو با همه امواج و تلاطم مرگ آشنا بوده و از مرگ خویش لذت می‌برند.

همانندجمله‌ی جوان سرو قامت عاشوایی که فرموده است: مرگ برای من از عسل شیرین تر است.

ما خاکیان برای رسیدن به علیای (بلندای ) تکامل نیازمند مرگ هستیم . و مرگ چون عنصری ناشناخته در سلولهایمان جریان دارد. با اینکه دانشمندان به مکاشفات علمی بالایی رسیده‌اند اما هرگز نتوانسته‌اند. منشاء آغازین حیات را بیابند. و هرگز نتوانسته‌اند عنصر پایان حیات را کشف کنند.

مقرر شده است تا انسانها و جنبندگان تا آخرین خرده رزق معلومشان را نخورده‌اند از اینجا نروند.

إِلَىٰ یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿الحجر: ٣٨﴾

 أُولَٰئِکَ لَهُمْ رِزْقٌ مَّعْلُومٌ ﴿الصافات: ٤١﴾

  إِلَىٰ قَدَرٍ مَّعْلُومٍ ﴿المرسلات: ٢٢﴾  

 با این درک در می‌یابیم که امر مرگ نیز بسیار برنامه هدفمندی دارد و از سخن بزرگان و راسخان در دانش است که خداوند بهترین و مناسب‌ترین لحظات را برای مرگ انسانها انتخاب می‌کند بویژه اینکه باید متوجه باشیم که از این اولویت و هدیه الهی به نحو شایسته‌ای بیاندیشیم و استقبال کنیم.

مرگ برای اولیا و دوستان خدا قطعا دارای زیبایی‌هایی است که ما علاقمندان به این اولیا چون در عزا و فراقیم، هرگز از آن با خبر نمی‌شویم.

خداوند جان می‌بخشد و جان می‌خرد. و بزرگترین مشتری جان ما آدمیان، خود حضرت دوست است. بویژه اینکه با قیمت بهشت جان می‌خرد.

إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿التوبة: ١١١﴾

خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری کرده، که (در برابرش) بهشت برای آنان باشد؛ (به این گونه که:) در راه خدا پیکار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند؛ این وعده حقّی است بر او، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده؛ و چه کسی از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اکنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدی که با خدا کرده‌اید؛ و این است آن پیروزی بزرگ!

واز مدعیان راستگویی نیز تمنای مرگ دارد

وَلَقَدْ کُنتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِن قَبْلِ أَن تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَیْتُمُوهُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ ﴿آل‌عمران: ١٤٣﴾

و شما مرگ (و شهادت در راه خدا) را، پیش از آنکه با آن روبه‌رو شوید، آرزو می‌کردید؛ سپس آن را با چشم خود دیدید، در حالی که به آن نگاه می‌کردید (و حاضر نبودید به آن تن دردهید! چقدر میان گفتار و کردار شما فاصله است؟!)

قُلْ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاءُ لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ

بگو: «ای یهودیان! اگر گمان می‌کنید که (فقط) شما دوستان خدائید نه سایر مردم، پس آرزوی مرگ کنید اگر راست می‌گویید (تا به لقای محبوبتان برسید)!»جمعه6

قُلْ إِن کَانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِندَ اللَّهِ خَالِصَةً مِّن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ

بگو: «اگر آن (چنان که مدعی هستید) سرای دیگر در نزد خدا، مخصوص شماست نه سایر مردم، پس آرزوی مرگ کنید اگر راست می‌گویید!». بقره 94

برای انسانها شایسته است که هر از چندگاهی به مسئله مرگ خود بیاندیشند و یا به دیدار اهل قبور بشتابند و احوال یاران و از دست رفتگانشان بجویند وخود را از حال آنها مستثنا ندانند.

در کلام عرفا داریم که هنگام تشیع جنازه دقت کنید و عبرت بگیرید که در حقیقت تشیع و به خاکسپاری خود شماست....

مرگ و زندگی  هر دو از ساختارکاملی برخوردارند هر کدام لازم و ملزوم یکدیگرند به همین علت در قرآن تعداد واژه مرگ با حیات برابر است  وهر کدام 145 بار در قرآن تکرار شده اند. گرچه مرگ کمال انسان است اما حق زیستن و زندگی برای انسان بسیار ارزشمند است ...

موت- میت – مات- موتا- و....

واژه اجل 31بار-

واژه اجلا3 بار

واژه اجلت ا بار

واژه اجلهم 6 بار

واژه موجلا 1 بار

-   آل عمران145: هیچ‌کس، جز به فرمان خدا، نمی‌میرد؛ سرنوشتی است تعیین شده؛ (بنابراین، مرگ پیامبر یا دیگران، یک سنّت الهی است.) هر کس پاداش دنیا را بخواهد (و در زندگی خود، در این راه گام بردارد،) چیزی از آن به او خواهیم داد؛ و هر کس پاداش آخرت را بخواهد، از آن به او می‌دهیم؛ و بزودی سپاسگزاران را پاداش خواهیم داد.

حدید:22: مَا أَصَابَ مِن مُّصِیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی أَنفُسِکُمْ إِلَّا فِی کِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ 

هیچ مصیبتی (ناخواسته) در زمین و نه در وجود شما روی نمی‌دهد مگر اینکه همه آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در لوح محفوظ ثبت است؛ و این امر برای خدا آسان است!

 

-   روم41: ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ  

فساد، در خشکی و دریا بخاطر کارهایی که مردم انجام داده‌اند آشکار شده است؛ خدا می‌خواهد نتیجه بعضی از اعمالشان را به آنان بچشاند، شاید (بسوی حق) بازگردند!

 

-    شوری 30: وَمَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَن کَثِیرٍ  

هر مصیبتی به شما رسد بخاطر اعمالی است که انجام داده‌اید، و بسیاری را نیز عفو می‌کند!

- نسا77و78: أَیْنَمَا تَکُونُوا یُدْرِککُّمُ الْمَوْتُ وَلَوْ کُنتُمْ فِی بُرُوجٍ مُّشَیَّدَةٍ ۗ وَإِن تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ یَقُولُوا هَٰذِهِ مِنْ عِندِ اللَّهِ ۖ وَإِن تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَقُولُوا هَٰذِهِ مِنْ عِندِکَ ۚ قُلْ کُلٌّ مِّنْ عِندِ اللَّهِ ۖ فَمَالِ هَٰؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا یَکَادُونَ یَفْقَهُونَ حدیثًا  

هر جا باشید، مرگ شما را درمی‌یابد؛ هر چند در برجهای محکم باشید! و اگر به آنها [= منافقان‌] حسنه (و پیروزی) برسد، می‌گویند: «این، از ناحیه خداست.» و اگر سیّئه (و شکستی) برسد، می‌گویند: «این، از ناحیه توست.» بگو: «همه اینها از ناحیه خداست.» پس چرا این گروه حاضر نیستند سخنی را درک کنند؟!

مَّا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ۖ وَمَا أَصَابَکَ مِن سَیِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِکَ ۚ وَأَرْسَلْنَاکَ لِلنَّاسِ رَسُولًا ۚ وَکَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِیدًا     

(آری،) آنچه از نیکیها به تو می‌رسد، از طرف خداست؛ و آنچه از بدی به تو می‌رسد، از سوی خود توست. و ما تو را رسول برای مردم فرستادیم؛ و گواهی خدا در این باره، کافی است!

 

–  اعراف34 – یونس49- نحل 61- ابراهیم 44:

وَلِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ ۖ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً ۖ وَلَا یَسْتَقْدِمُونَ  

 

برای هر قوم و جمعیّتی، زمان و سرآمد (معیّنی) است؛ و هنگامی که سرآمد آنها فرا رسد، نه ساعتی از آن تأخیر می‌کنند، و نه بر آن پیشی می‌گیرند

 

-   رعد 38  :وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِّن قَبْلِکَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّیَّةً ۚ وَمَا کَانَ لِرَسُولٍ أَن یَأْتِیَ بِآیَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ لِکُلِّ أَجَلٍ کِتَابٌ  

ما پیش از تو (نیز) رسولانی فرستادیم؛ و برای آنها همسران و فرزندانی قرار دادیم؛ و هیچ رسولی نمی‌توانست(از پیش خود) معجزه‌ای بیاورد، مگر بفرمان خدا! هر زمانی نوشته‌ای دارد (و برای هر کاری، موعدی مقرّر است)! 

 

عنکبوت5- مَن کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ ۚ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ   

 

کسی که امید به لقاء الله (و رستاخیز) دارد (باید در اطاعت فرمان او بکوشد!) زیرا سرآمدی را که خدا تعیین کرده فرامی‌رسد؛ و او شنوا و داناست!

وَمَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا یُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ  

کسی که جهاد و تلاش کند، برای خود جهاد می‌کند؛ چرا که خداوند از همه جهانیان بی نیاز است.

وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ [٢٩:٧]

و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند، گناهان آنان را می‌پوشانیم (و می‌بخشیم) و آنان را به بهترین اعمالی که انجام می‌دادند پاداش می‌دهیم.

 

مــرگ مـاننــد خــواب: 

- زمر42: اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا ۖ فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضَىٰ عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَیُرْسِلُ الْأُخْرَىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ  

خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می‌کند، و ارواحی را که نمرده‌اند نیز به هنگام خواب می‌گیرد؛ سپس ارواح کسانی که فرمان مرگشان را صادر کرده نگه می‌دارد و ارواح دیگری را (که باید زنده بمانند) بازمی‌گرداند تا سرآمدی معیّن؛ در این امر نشانه‌های روشنی است برای کسانی که اندیشه می‌کنند!

- منافقون10و11: وَأَنفِقُوا مِن مَّا رَزَقْنَاکُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ فَیَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِی إِلَىٰ أَجَلٍ قَرِیبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَکُن مِّنَ الصَّالِحِینَ  

از آنچه به شما روزی داده‌ایم انفاق کنید، پیش از آنکه مرگ یکی از شما فرا رسد و بگوید: «پروردگارا! چرا (مرگ) مرا مدت کمی به تأخیر نینداختی تا (در راه خدا) صدقه دهم و از صالحان باشم؟!»

منافقون11 :وَلَن یُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْسًا إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا ۚ وَاللَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ  

خداوند هرگز مرگ کسی را هنگامی که اجلش فرا رسد به تأخیر نمی‌اندازد، و خداوند به آنچه انجام می‌دهید آگاه است.

-    نوح 4:  یَغْفِرْ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمْ وَیُؤَخِّرْکُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى ۚ إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذَا جَاءَ لَا یُؤَخَّرُ ۖ لَوْ کُنتُمْ تَعْلَمُونَ

اگر چنین کنید، خدا گناهانتان را می‌آمرزد و تا زمان معیّنی شما را عمر می‌دهد؛ زیرا هنگامی که اجل الهی فرا رسد، تأخیری نخواهد داشت اگر می‌دانستید!»

-   اعراف 185: قدرت فهم در لحظات احتضار بال می رود:

أَوَلَمْ یَنظُرُوا فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِن شَیْءٍ وَأَنْ عَسَىٰ أَن یَکُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ ۖ فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ   

آیا در حکومت و نظام آسمانها و زمین، و آنچه خدا آفریده است، (از روی دقت و عبرت) نظر نیفکندند؟! (و آیا در این نیز اندیشه نکردند که) شاید پایان زندگی آنها نزدیک شده باشد؟! (اگر به این کتاب آسمانی روشن ایمان نیاورند،) بعد از آن به کدام سخن ایمان خواهند آورد؟!

                                                                                     

                                                           

 * تقدیم به روح عرشی پدر عزیز ومهربانم که همواره بصیرت و اخلاص دردین و محبت در رفتار شیوه اش بود.

 

                حمیدرضا ابراهیم زاده

                                            رامسر 27/4/1383

 

 

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

بردگی برده داران

جمعه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۹، ۰۱:۵۳ ب.ظ

 

درآیه41 سوره روم آمده است؛

 ظهر الفساد فی البر والبحر بما کسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون.

"ضلع و زاویه شیطانی" پندارها و کردارهای انسان باعث پدید آمدن تسلط و بسیاری از اهرم های فشار بر آزادی و تکامل و کرامت انسان است.

انسان برای افزایش "سهم خواهی" هایش در زمین وحتی سایر کرات اقدام ساخت اسلحه ها و مصنوعاتی می کند که در گام اول خود قربانی آفریده هایش می شود.

یکی از مخاطرات دهشتناک زمین وانسان،  تسلط "هوش مصنوعی" برانسان است.

 شعور بالای دست ساز های انسان باعث تسلط وغلبه بر خود انسان می شود.

این خطربزرگی است که خالق از مخلوقش کمتر بداند و بفهمد .

مخلوقی که هم خودش را می سازد و بخود روند هوشمندانه ی  تکاملی می دهد و هم بهتر از انسان می اندیشد و هم بعلت شتاب بالایش او را دشمن و رقیب خویش می شناسد  و هم می خواهد زمین را برای خود بداند.

 در حقیقت می شود گفت که جنگ های بزرگ دنیا و حتی جنگ موسوم به  ستارگان بعنوان سرنوشت دنیا وانسان ، جنگ اقوام غریبه  با انسان نیست بلکه دقیقا همه چیزش با هوش مصنوعی است که دو هزار برابر ما انسانها باهوش تر و فعال ترند وتعلقی به روح و عواطف ما و درد و رنج های خود ندارند. آنها تراشه های کاملا هوشمندی هستند که فقط به هدف می اندیشند.

و اینگونه است که انسان بشدت بسمت وابستگی به هوش مصنوعی وتکنولوژی های مربوط به حوزه های هوشمندانه ی دیجیتالی کشیده می شود و در این روند تدریجی انسان بزودی برده ی هوش مصنوعی خواهد شد!

این اولین پروردگاری است که در مقابل پروردگار راستین خود ایستادگی کرد و تن به خود فروشی و نادانی و بی اعتمادی نسبت به "پروردگار بزرگ " داد و مقهور دست پرورده ی خود شد.

بردگی آفریننده برای آفریده هایش بی گمان بسیار طاقت فرسا وناگوار ست.

انسانی که گمشده ی کارکردهای نا گوار خویش است  و بخود ظلم روا داشته است.

هیچ ستمی بدتر ازاین نیست که انسان مدعی بخواهد در برابر شبح خود همانند چارپایان بردگی کند.

بردگی بردگان همیشه با پایین بودن هوش وشتاب آنان رخ می دهد.

مستعمره ها از غنای سواد و هوش بهره چندانی ندارند تا زمانی که تراز آگاهیشان بالاتر برود تضعیف و تحقیر می شوند

و انسان بزودی مقهور کارکردهای مخرب و ناپسند خود خواهد شد و در" مصاف با ابلیس" او را بچشم خواهد دید!

بی گمان نبرد دیدنی و تن به تن بین انسانهای کامل و  نیروهای اهریمنی بویژه گروه شیاطین هنگامی  رخ خواهد داد که  "انسان بالغ"درباره "خداگونه " بودنش به یقین  برسد و این به نبرد پایان زمان موسوم است.

فرجام زمان ناتوانی و استیلای کشش های کالبدی برانسان با این نبرد رقم خواهد خورد.

جنگ آخر الزمان فرماندهی جز باهوش ترین  و کاملترین و خدا گونه ترین انسان را بخود نخواهد دید.

انسان های نو اندک خواهند بود و بی تردید مابسرعت بسمت یک تسویه حساب کامل با خود روبرو خواهیم بود...

الیس بصبح قریب؟!

حمیدرضاابراهیم زاده

سوم فروردین1399

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصارمولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

قضاوت نکن شایعه نساز باانصاف باش

شنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۹، ۱۰:۰۰ ق.ظ

 

قضاوت نکن شایعه نساز!

بیماری بدی هست بی انصافی کردن

بی انصافی کردن در برابر انصاف داشتن است. انصاف ، همان کلاه خود را قاضی کردن. منصفانه دیدن و منصفانه نظر دادن است. انصاف در واقع در گیر جو نشدن و از جو و احساسات حق نساختن است.

قاضی با ادله و بینه سر و کار دارد. برداشت قاضی همانند تشخیص پزشک است. و سلیقه ی قاضی در تجویز جزا متناسب با بزه انتسابی  و یا بیماری و خطایی است که مجرم به آن مرتکب بوده و برای مکافات و یا جبران بزه و یا بیداری ، محکوم علیه تعیین می شود. علم قاضی در حقیقت فهم و برداشت او ازعناوین مجرمانه و یا ادله و بینه و شواهد  برای رد عناوین مجرمانه است.

قضاوت کردن و فتوی دادن کار بسیار سختی است. مخصوصا اگر ادله و بینه و شهود کافی نباشد نمی شود رای یا حکم صادر کرد. داور در هر مرتبه و جایگاهی برای دادن حق به صاحب حق ، می اندیشد و به هیچ قیمتی مرعوب باطل نشده، و به استقلال خویش همت می گمارد و به انصاف در رای خویش می اندیشد.

داوران برای اقامه حق وحق طلبی هزینه های گزافی را می پردازند و تنها علم وبردباری، کارهایشان را زیبا به فرجام می رساند.

امام صادق در حدیث عنوان بصری به این نکته از نکات نه گانه ی رفتار انسان اهل تاکید  فرمودند که :

"هرگز! براساس خود رایی دست به کاری نزن که علمش را نداری و در تمامی امور تا آنجا که ممکن است مسیر احتیاط را رها نکن. همانگونه که از شیر درنده می گریزی از رای دادن (داوری .نظر دادن و فتوای بدون علم) بپرهیز وگردنت را پل عبور مردم نکن"

  راننده  تاکسی با بوق وچراغ،  سوارم کرد. بغیر ازمن ،چند مسافر پیرزن هم ازقبل گرفته بود . و مدام و یکنفس درحال انتقاد از فساد و رشوه دولتیان وحکومت  وملت بود  . منم سکوت مطلق  و چیزی نمی گفتم . پیر زنها  آنقدر نفرین کردند تا پیاده شدند. راننده بین راه  زن جوانی را از دم درب شهرک سوارمی کنه. خانم جوانی  که معلوم بود بومی منطقه نیست. در بدو ورود گفت : که میخواد بره بازار ... برای کاری مسیرمن نیز در همان حوالی بود. منتهی  بعد از بازار تا اول میدان ، چون مقصدم فرعی و جلوتر بود بقیه ی راه را باید قدم می زدم یا تاکسی می گرفتم .

راننده ما کانّه سخنگوی یه جایی ، برای خودش بنگاه هجویات وشایعه پراکنی داشت. همچنان نطق غرایش را ادامه می داد و تلاش کرد بانوی مسافر را هم به  شوی شامورتی بازیش اضافه کند. رسیدیم به نزدیکی های بازار...

  خانمه از راننده می پرسه : آقا می خام برم بازار ... نزدیکه ؟

با اینکه 50 تا 60 متری به بازار نزدیک بودیم  راننده گفت: نه خیلی باید بریم .

خانمه پرسید: خیلی؟

گفت: آره خودم بهتون میگم. حواسم هست.

خانمه پرسید : کرایه اش چنده؟

گفت: قابلی نداره. ولی تا اونجا کرایه پنج  تومن هست.

 درهمین حال رسیده بودیم به بازار ...  خانمه به جمعیت زنبیل بدست  کنار خیابان  نگاه کرد گفت : اینجا نیست ؟

گفت: نه خانم  خیلی دورتره. 

گفتم: آقا وایستا کنار.خانم ! بازار ... همین جاست.  دراین مسیر این تنها بازار... شهر هست هیچ ورودی  تاکسی رو دیگه ای نداره ! سه تومن بدین پیاده بشین.

راننده  گفت : بشما چه مربوطه آقا؟

گفتم: مربوطه که میگم. شما اجازه بده خانم پیاده بشن خدمتتون عرض می کنم.

خانمه  گفت: مرسی من همینجا  پیاده می شم. آقا از شما هم خیلی ممنونم.

سری تکان دادم و گفتم : برگشتنی این روبرو ماشین های سواری هست... تشکر کرد و در را محکم بست.

راننده ی برزخی ، داشت بر و بر نگاهم می کرد انگاراز دهان مار گرسنه ، ماهی اش را گرفته باشی.

گفتم :جناب راننده بشما مربوطه پیش من علیه ملت و قاضی القضات تازه وارد و رهبر و رئیس جمهور حرف بزنی؟

فکر کردی شهر هرته هرچی و هرکاری دلت خواست بکنی؟ غلطهای اضافه ای که کردی را هم باید پاش وایستی و گرنه خودم امروز فلکت می کنم.

موتور حرف پرت کنی اش  پت پتی کرد و هیچ حرفی ازش درنمی اومد. حواسم بهش بود  فقط داشت دورخیز می کرد یه چیزی بگه ازاین بن بست بپره. اما قیافه من شبیه مدافع گرز بدستی بود که قرار است بر سرافعی خشمگین ومهاجم  و طعمه از دست داده بکوبد.

با تشرگفتم : هی از اول راه گفتی؛ همه کلاهبردارند. رشوه می گیرند . فاسد و ومزدور و...هستند. این بیچاره های از همه جا مونده هم باهات همزبانی کردند چون از بس راست و دروغ باهم شنیدند دیگه نمی دونند چی به چیه؟ منم سکوت کردم ، گفتم؛ پیرند و گرون خرید کردند. ازاین وضعیت خسته اند.و تو داشتی حرف توی دهنشون میزاشتی.

بعد تن صدایم را بردم بالاتر و با خشونت کلامی همراه با پرخاش زبان بدن  تاکید کردم؛ اما اجازه نمی دم جلوی چشم من به هموطنم تجاوز کنی؟ پوستت را می کنم.

- گفت : حاج آقا من کجا تجاوز کردم ...؟!!!

 

گفتم : اونجایی که  گوش مفت گیر آوردی که علیه ملت و نظام شایعه درست کنی. حالا بگو تو مزدور کی هستی؟

گفت: مزدور نیستم، من خودم جنگ رفتم و...

گفت ساکت شو. جنگ رفتم  بنگ رفتم  منگ رفتم و...! آره هنوزم داری میری به جنگ علیه ملت و نظام و... میگی من تجاوزم کجا بود؟

- درباره افراد مشخص دروغ گفتی وافترا بستی . مردم را با حرفات نسبت به آینده نا امید می کنی ونسبت به نظام توهین و سیاه نمایی می کنی؟

-   جلوی من اجتماع راه می اندازی و تبانی علیه نظام می کنی؟

- از مسافرت 2000 تومن کرایه اضافه می گیری؟

- اونو بقصد ربودن و یا گمراه کردن می خواستی کجا ببری؟

- تجاوز مگه چیه؟ دروغگویی.تجسس وغیبت و اخاذی و توهین و بی مبالاتی و... تجاوز نیست؟

این قدری که ترسید کف از کنار دهنش می اومد.

گفت: حاج آقا غلط کردم.

گفتم: می دونم غلط کردی ولی باید تاوان همه حرف ها و رفتارهاتو بدی.معلوم نیست روزی چند بار این حرکات را تکرار می کنی؟

گفت: نه به خدا اولین بارم بود که بلبل زبونی کردم. من گرفتارم. دهنم چفت  وبست نداره. چرند زیاد میگم ،  همه می دونند که من روانی ام...

گفتم: برو خودتو درمان کن. اول از همه چرت وپرت گفتن را از خود دورکن. همه مردم برادر وفرزند و خواهر و مادر و اقوام ما هستند. یعنی چی این رفتارها !. فکر می کنی  این کارهات خوبه ؟ فکر می کنی خیلی زرنگی؟ تازه ریاکاری هم می کنی؟

گفت :نه

گفتم :از اختلاس میگی و تورم وفساد و رشوه ودروغ و دزدی. ولی دقیقا خودت داری دراشل کوچکتر همون کارها را می کنی!

گفت :بله حاج آقا ! کافر همه را به کیش خود پندارد.شما ببخشید.

گفتم : دیگه وسط حرفم نپر. ساکت شو!

ادامه دادم : طبق همه ی قوانین دنیا و قانون خود ما ،  آدم روانی نباید رانندگی کنه و مخصوصا کارت مسافرکشی سازمان تاکسیرانی بهش تعلق نمی گیره بموجب فلان ماده و فلان تبصره تو حق رانندگی نداری و حق مسافرکشی را  نداری.

شروع کرد  به عیض وناله و شامورتی بازی.

گفتم : بسه آقا. تمومش کن سرم رفت.

گفت : اینهمه مسافرمی برم هیچوقت قاضی  و بازپرس و...به پستم نخورد...

خنده ام گرفت . گفتم : خیلی خوب ! مگه خودت وجدان نداری؟ انصافت کجاست؟  بار آخرت باشه ، فکر نکن حواسمون به شماها نیست. تنبیهت همینه که ازاین به بعد سرت به کار خودت باشه. دفعه بعد هرجا گرفتمت  کمربندمو درمیارم جلوی انظار حالیت می کنم. عه؟

گفت: چشم. حق باشماست. شروع کرد به عذر خواهی و من فلانی دوستمه و فلان جا آشنا دارم.

با تشر گفتم  : بهت گفتم حرف بزن؟!

چه بدبختیه که شما ها دارین همش میخاین نظر بدین. قضاوت کنید. شایعه بچینید.از کی دارین انتقام می گیرین؟ از مردم و یا بستگانتون؟ بعد می گید خدایا چرا اینقدر بقیه بد و دله هستند؟ هزینه ی کارهایی که می کنید را باید بپذیرید. چرا همش دنبال پارتی و رانت وفساد  وگروه هستید و بعدش از رانت و فساد دیگران برآشفته می شوید؟!

برای چی درباره ی چیزی که هیچ اشراف وعلمی بهش ندارید نظر میدین؟

برای چی کار بد دیگران زشت و ناپسند ونابخشودنیه و کارزشت وبی راه خودتون خیلی هم بجا ولازمه !  چون در راستای مبارزه با بدی هاست؟ هرکی برای خودش فتوا میده دزدی می کنه. حکم می ده آبروی مردم را می بره. محض رضای خدا  دست از قضاوت کردن و نظر دادن و شایعه سازی بردارید.

- جرم جرم هست. چه 1000 تومن کلاهبرداری از مسافر. چه دزدی واختلاس از بانک و...

 آفتابه دزد و دکل دزد هر دو دزد هستند. برای هردو اقامه ی دعوا لازم هست. اونی که جرم شفاف انجام میده راحت تر محاکمه میشه. و اونی که قاضی دربارش دستور تحقیق می نویسه باید براش حکم مهمتری نوشت سیر محاکمه اش زمان می بره. اما شما جرم محرز و بیِّن انجام دادی و جلوی انظار می دزدی. ولی اونا متهم هستند وچیزی ازشون اثبات نشده. بنا براین تو بخاطر یاوه سرایی ها و رفتار زشتت با اون خانم مستحق تنبیهی و اونا باید  کیفرخواست علیهشون صادر بشه و با ادله و بینه محکومیتشون را بگیرند تا حکم  به فرجام برسه.البته هر مجرمی به اندازه ی بزهی که انجام داد.محکوم و تنبیه میشه. هرکسی هم باید هزینه ی رفتارها وخطاهایش را خودش بده.

همه ما از این وضعیت نگران و نا خرسندیم. همه ی ما د ر کشورعزیزی به سر می بریم که برایش جان فدا می کنیم. دین و باورهایمان به ما می گوید دربرابر ستمکاری بایستیم. و یاور محرومان باشیم وغیرت و وقار داشته باشیم . نه اینکه هرکس برای خودش قانون را دور بزند واز کسی که حواسش نیست بدزدد. آبرو وحیثیت برای هم نگذارند. به حق هم تجاوز روا بدارند.

به هرحال شما یا قانون ونظام را قبول دارید و باید هزینه قانون مداری را بپردازید و مطیع قانون باشید. و برای انتقاد کردن ازعملکرد بد خدمتگزارانتان آزاد باشید اما نه اینکه بجای انتقاد ، اتهام بزنید.آبروی افراد و مردم حرمت دارد.

ویا اینکه اصلا قانون ونظام را قبول ندارید و تکلیف مشخص است. حق ندارید اجتماع وتبانی علیه رای و حق مردم داشته باشید.

 یادت باشه هر رفتاری که می کنی قاضی القضات حقیقی خداست. نیازی نیست من یا یکی دیگه بهتون بگیم؛ وجدانت را قاضی کن. که بد نکنی تا جایی بد نبینی. ستمکاری در هر اندازه ای ناروا است. و هرگز خداوند نسبت به برگرداندن حق مظلوم کوتاهی نخواهد کرد. که بی تردید دردش هم خیلی زیاد تروگزنده تر است.

حالا همین جا وایستا میخام پیاده شم.

ماشین را نگه داشت و سریع پیاده شد و اومد طرف من  با ادب ایستاد که منو ببخشید و بغلم کرد.

 گفتم: عزیز من ! برادرم. اگربه من ستمی کردی بخشیدمت . اگر به دیگران ذره ای ستم روا داشتی یا جبران کن یا منتظر مکافاتش باش . خدا قاضی هست. ما همه رعیتیم. و من رعیت ترم. حتما نباید قاضی و پلیس گیرمون بده . درباورمون خدا بینا وشنوا ودانا ست. درهرکاری انصاف را باید درنظر بگیریم تا ستمی برکسی روا نداشته باشیم.

همانطورکه عرض کردم؛ همه مردم  برادر وخواهر و اقوام ماهستند چه آنانی که به ما ستم می کنند و چه آنانی که ما بر آنها ستم روا می داریم. باید خودمان  را دریابیم وآگاه باشیم که فساد و رشوه و اختلاس از حفره ی های بی مبالاتی و بی توجهی خود ما شکل می گیرد ...

برو به سلامت.

حمیدرضا ابراهیم زاده

10 فروردین 1398

 
 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

چرائی افزایش جرائم در جامعه

پنجشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۹، ۰۸:۱۵ ق.ظ

 

 

چرائی افزایش جرائم حیوان آزاری

س:

بافرهنگی یابی فرهنگی؟

یک کلیپ حاکی از ضرب وشتم بیرحمانه سگی بخت برگشته توسط انسان نماها درجایی همین نزدیکیها ودران سودریدن شکم قوچ باردار وبیرون راندن محتویات شکمی(جنین) وسربریدن خرس وبافخر عکس وفیلم گرفتن ازان ودر جایی دیگر ازپای درامدن پلنگ وگرگ باگلوله شبانان نااگاه ویابه جان هم انداختن سگهابرای ماست مالی کردن عقده هاو...

به نظرشما مرز بافرهنگی وبی فرهنگی چه تعریفی دارد؟ایا بالیدن به عمق فرهنگ چند هزارساله باستان وجدیدا اسلامی ازنوع ایرانی سازنده است یادرست وسنجیده رفتارکردن واعمال اداب ومعاشرت انسانی در حق خود وهمنوع وموجودات این جهان؟چرا ما تا این اندازه خودازار ودیگر ازار وبیرحم وبی مروت شده ایم؟

ج:

باسلام

متاسفانه آنچه که می بینیم واقعیت دارد

وباید گفت در این نگاه  فقر فرهنگی و پز وتخیل متمدن بودن باهم در تناقضند

پدیده ی شوم ومذموم

آدم ربایی. تجاوز به عنف. خیانت به.. .زنا. فحشا .ربا. دروغ توطئه. قتل  در سرزمینی که منشور حقوق بشر درآن نگاشته وقدمت دیرینه دارد بسیار گزنده است

کشوری که درآن مردم مفهوم محبت وایثار را از هرجامعه ی دیگری بهتر لمس ودرک می کنند

فخر ومباهات به وطن ومرامی که مهر ومودت وایثار وهمدلی درآن رواج دارد  افتخار ماست..

چندی است که با افزایش آماری وحشتناک در حوزه ی جرائم خشن وطن درخود می سوزد وتبدار است

پدیده ی  بی فرهنگی. وخیره سری و اصرارعامدانه درارتکاب به  جنایات  نیاز به آسیب شناسی وبازیابی وبازآموزی اعتقادی و  فرهنگی  داردو یکی از عوامل بی تربیتی ، تخلیه وخلا باورهای نیک و جایگزینی واشباع شدن باورهای زشت ومبهم است.

باید بگوئیم

تغییراتی  در سبک اندیشیدن و رفتارکردن رخ داده است

جامعه ی متمدن  ایرانی   با پندار نیک و گفتار نیک و رفتار نیک زبانزد ملل ونحل است وبه خود مباهات می کند.

چه شد که همین جامعه مومن   در قتل و تجاوز و خیانت و رشوه وربا و طلاق و بی مبالاتی ، بلاد کفر لس آنجلس ولاس وگاس 60 سال پیش را رو سفید کرد؟

بالطبع حقایقی خفته درزیر این آتش جریان دارد که اسباب این همه تلخکامی را فراهم می کند

خالی شدن بطن جامعه از باورهای نیک ومتعالی بزرگترین دلیل این تعارضات است.

عقده های روانی ناشی از فقر اعتقادی وفکری واپسگرایی و تحجرو از آن طرف  تورم وتبعیض و ریاکاری و...می تواند رابطه ی موثری در ایجاد این فرایند نسبت به هم و زنگ خطری برای  حوزه های اجتماعی و امنیتی داشته باشد

خلا باورها وعدم تطهیر وبروزرسانی باورها باعث می شود که نسل ها با تعارض اخلاقی مواجه شوند

هرروزخبرهای وحشتناکی از قتل وتجاوز می شنویم.

امنیت بانوان  بسیار بسیار ضعیف شده  است.

جرائم هوشمند وسازمان یافته دربرابر امنیت  وآسایش ملی قد علم کرده اند

نگرانی های فزاینده  ای نسبت به امنیت خانواده  در همه ی خانوارها مشخص است

 پلیس هم با هزینه بالا  دربرابر این عصیانگری ها می ایستد و  دستگاه قضا برنامه هایی برای پیشگیری ازجرائم و نقره داغ کردن ومبارزه باچنین رفتارهایی طرح کرده است

ما نیزمی گوئیم همراه باآموزش وتربیت پایه های فکری نسل جدید قاطعیت مبارزه با جرائم این چنینی لازم است

اشد مجازات ویا حتی اعدام برای متجاوزین به عنف وجانیان ناموسی  دراین شرائط واقعا لازم است .

البته موقعی اجرای این احکام نتیجه بخش است که رشوه بگیران و اختلاس کنندگان  و متجاوزان بیت المال  وبی تدبیران نسبت به مال وفرهنگ ملت هم توبیخ وبه اشد مجازات تنبیه  شوند.

وقتی قواره ی  ارتشا و بی تدبیری درایران به قامت معاونین ارشد وزیر و وزرا رسیده است.

 وقتی دروغگویی وبی تدبیری و پوپولیسم یک ابتکار برای سواری خوردن ازگرده ی مردم رنجکشیده و نجیب ترسیم شده باشد طبیعی است که یاغی گری دربرابر قانون باب می شود.

تهمت وافترا وارتشا طبیعی جلوه داده می شود . وخشونت رشد تصاعدی  پیدا می کند...

 

اما حیوان آزاری  و  بی توجهی به محیط زیست ریشه در فرهنگ های  غلط وبومی  جامعه دارد

آلودگی آب وهوا. تعرض به حریم دریا ورودخانه. آتش سوزی جنگل ها. تغییر کاربری اراضی حاصل خیز به مجتمعات ساختمانی. شکار بی رویه پرندگان .خشکاندن رودخانه ها  ودریاچه ها ومردابها و...همگی از بی مبالاتی در رفتار وکج اندیشی وبد سلیقگی شهروندان وبویژه مسئولین ومدیران مان دارد

همه ساله چهارشنبه سوری مبدل به فاجعه می شود وسیزده بدر ها مبدل به درد سر برای محیط زیست.

همیشه عده ای بی فرهنگ وبی تربیت هستند که از بلوا و حیوان آزاری  ورفتارهای مازوخیسمانه لذت می بردند. وآن را تفریح  وحتی تجارت وممر درآمد خود می پندارند

درکودکی خروس بازی و نزاع خروس و خروس بازان ،  مرا به یاد اسپار تاکوس می انداخت.

خوی وحشی گری وددمنشانه ای که از جرزهای تاریخ برجای مانده است.

اخیرا در زنجان  نمایش متاثرکننده ی نزاع سگ ها  . کشتن توله های خرس درکوهستان. شکاروشکنجه ی پلنگ و...

وجدیدا هم  ماجراهای زنجیره ای حیوان آزاری درکشور نشان از همان خلا نشاط فرهنگی دارد.

درگذشته  بازی های گروهی. تجمعات مضحک شامورتی بازی و.... صله رحم ها بود الان تک تک این رفتارهای پرنشاط فرهنگی حذف  ویا منقرض شده اند

نمایشهای خیابانی و کنسرت ها کم شده اند. رقص وسماع محلی  وورزشهای بومی  درحال انقراض هستند.

ورزشهای پرنشاطی که بعنوان آثار فرهنگی فاخر ثبت میراث فرهنگی شده اند، همه وهمه تحت شعاع نافرمی های پذیرش مدرنیته قرار گرفته وبه یک باره درحال فراموشی هستند

باید برای توسعه یافتگی، آموزش توسعه پذیری وزیر ساخت سازی  توسعه را هم داشته باشیم و گرنه همه فرصت ها مبدل به تهدیدات خواهند بود

داشتن ماشین و موبایل و تکنولوژی  خیلی خوب است اما راه استفاده کردن مفیدش را  باید آموزش بدهیم

فعالیت در فضای مجازی بسیارخوب  است اما لازمه اش فهم و درک کاربری این امکانات و آگاهی از ماجراهای این فضا است

کودکی که از نوشابه ی گازدارچیزی نمی داند  بمحض سرکشیدن بطری نوشابه درخود احساس انفجار می کند...

عدم فهم استفاده از تکنولوژی وتوسعه همیشه باعث درد سر وتهدید است

بااین حال برای برچیدن عقده های همنوع آزاری،نیازمند تربیت وتقویت حقوق شهروندی و پیشگیری و تحکم قانونی هستیم

والی الله المصیر

 

حمید رضا ابراهیم زاده

5اسفند94

 

* تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

حال و گرسنگی

يكشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۹، ۰۵:۳۰ ق.ظ

گرسنگان و حال

از من پرسیدند بهترین غذایی که خوردی ولذت بردی چی بود وکجا و با کی خوردی؟!

بی درنگ به یادم آمدکه به همراه دوست بسیار عزیزی در تابستانی به  ناهار ساده ی  بین جاده ای  تن دادیم

عنصرخوراک : نان داغ تافتون و گوجه وخیار با برشهای بزرگ . این ناهار بسیار خوشمزه وبیاد ماندنی شد.که با دوست بسر شد.

همه ی فضای این خاطره برایم بوی تازگی وحال داشت.

آدم باید از فرصت های موجود و اندکش استفاده ی حداکثری ببرد و تا می تواند با داشته ها یش حال را طی کند.

ببینید "گرو" ‌گذاشتن حال بنفع آینده ،گاه منجر به جرم و خطای جبران ناپذیری  می شود.

چرا ما به رستوران نرفتیم و صبر نکردیم تا رستوران و...؟!

چون‌ عوامل زود بازده برای رفع بحران میسر نبود!

ولی در ظهر گرم‌تابستان در داخل اتوموبیل ، اون‌نون و‌خیار تازه حال داد ولی بهترین شام‌وناهار با مخلفاتش اصلا به اون اندازه بمن نچسبید چون حال کرده بودیم الان هم پیش می آید که در سفر های بین راهی عسل کوچیک ‌و نون داغ و یا پنیر با دو تا قاشق یا چوب بستنی ناهار و صبحانه کاملی می خوریم و از فضا و زمان درحال گذر لذت می بریم.

اصلا دنبال این نیستم کی  به مقصد و یا جای با کیفیتی  برسم .

مردم آرزوها و "تمناهای متفاوتی" دارند یکی دلش برای مسافرت لک زده است یکی دیگر دلش برای خانه ماندن واقامت.

یکی برای سلامتی دست به دامن خدا واهل بیت وپزشک می شود ودیگری برای داشتن فلان ماشین دست به دعا و.قرض و وام  و... می برد هرکدام درجای خود برتری هایی دارند.

"قناعت" و استفاده ی درست از "فرصت ها" و داشته ها  "هنری" است که متاسفانه درباره اش درست آموزش نداده ایم.

نامحسوس به ما یاد دادند از نیمه خالی لیوان به همه چیز چشم بدوزیم و این رفتار به تدریج  نارضایتی و دگرباشی می آورد.

 والبته برای "گذار" از مراحل پائین بسمت بهتر شدن هزینه های مناسب را باید پرداخت اما نه اینکه زندگی را "توقیف" کنیم تا رسیدن به فلان زمان و مکان.

گروگان گیری حال برای آینده اغلب باعث ناراحتی است.

کیفیت فقط "حال" است

بله باید " لحظه "را  داشته باشید تا متوجه بشید زیر درخت یا توی سایه یا زیر بارون یا توی ماشین یا کنار آتیش. خوردن و خوابیدن و یا خواندن‌وگفتگو چه حالی داره

حال را "غنیمت " دانستن واز ان لذت بردن خیلی بهتر از اینده ی معوق است.نسیه خوری و‌نسیه گیری لذتی ندارد حال معنوی بسیار لذیذ تراست. حال تماشا ونیایش وخواب و استراحت ورؤست زیباست. اماحال مادی  هم لذیذ هست.

استفاده از حواس پنجگانه برای درک و ایجاد حال.

لذت از منظره. عطر و بو. قیافه . گفتگو. غذا. لمس. شنیدن حرف. نجوا. ترانه وموسیقی.

"هوش بالا "برای  آدمهایی است که از کمترین "فرصت ها "و "هزینه ها" بهترین حال ها را می آفرینند

باید عاشق این آدمها شد

طرف به همسرش می گوید:" کی بریم مسافرت. تفریح و  ....؟"

میگه هر وقت ماشین دار شدیم. خونه ازخودمون داشتیم. بابا مامانم از مسافرت اومدند. بچه ها بزرگ شدند و...کلی گروگان و بهانه برای حال فروشی  و قمار بازی. وباختن حال نشانگر " هوش پایین" افراد است.

"هوش عاطفی" ، هوش اجتماعی و اقتصادی و ... در گرو‌ "روش اندیشیدن " بحال کردن در "حال" است

یکی ازگرسنگی داشت نون خشک را با ولع خاصی سق می زد انگار داره کباب برگ می خوره ...

بهش گفتند:  صبرکن تا برسیم  فلان جا برات غذا بگیریم.

گفت: نه سیر شدم اگه قرار بود به گرسنگی ام فکرکنید حتما با خودتون غذا می آوردید!

اشباع شدن در حال واقعا مشکل فکری مردم ماست

کسی که   چشم‌ و دل و شکم و شهوتش سیر باشد دنبال هله وهوله وهرز نمی رود.

مگراینکه بیمار باشد یا ذائقه اش خراب و یا متفاوت و ناسازگار باشد.

ناهار خوب خوردیم  که  نمی رویم سوپری کیک و ساندیس بزنیم؟!

کسانیکه  "گرسنه" نگه داشته می شوند و یا همیشه گرسنه اند و به امید زمان بهتر، اغلب پر خطرند!

"انقلاب گرسنگان" خدشه و پدیده ای است که نباید نادیده اش گرفت.

گرسنه عاطفی. گرسنه جنسی.گرسنه اقتصادی.گرسنه فکری. گرسنه شکمی....همه ی اقسام گرسنگان ،خطرناک‌و بیمار محسوب می شوند تا اشباع و سیر واقناع  نشوند این گزش و خطر وجود دارد.

جامعه شناس این اضلاع و زوایا را نگاه می کند و آسیب ها را شناسایی و معرفی می کند و راهکار طراحی می کند و می گوید کجای توسعه هستیم و مدل نزدیک به فرهنگ و "مقتضیات اجتماعی" ما  برای پیشرفت چیست؟.

" آموزه ها و باورها "و "التزام به باورها" و درکل "روش فکر کردن و رفتارکردن "ها تاثیرات مستقیم و پایداری را بر موضوعات "توسعه یافتگی" می گذارد.

 و در یک جمله ساده،ساختار سازی در روش زیستن یا سبک زندگی هرجامعه ای. تنها راه رستگاری و پیشرفت ,آن جامعه است.آن خانواده است. آن فرد است

"دگرگونی و اصلاح باورها" و "تطبیق" آن با آموزه ها و "مقتضیات زمانی و مکانی"، " سبک زیستاری" تمیز و موفقی را به فرد و خانواده وجامعه می دهد.

ساختارها با خود شناسی وخود سازی وباورها و عمل به آموزه ها شکل می گیرد .

تا درست نفهمیم و درست رفتار نکنیم و به مسئولیت های مان متعهد نباشیم و به تلاش وگذشت و ایثار کم توجه باشیم ، جامعه همین گونه غلط دار و‌ تبعیض خواه و رشوه پسند و قانون ستیز  بسمت بحران می شتابد

همت عالی نخبگان و هنرمندان و اساتید وآموزگاران وپایگذاران  شعر و دانش وهنر باید به آموزش و ترویج "زیست مومنانه معطوف گردد.

مومنانه بمفهوم باور به آموزه ها و التزام عملی به قوانین و تکریم و صیانت ازکرامت انسانی .

والی الله المصیر

حمیدرضاابراهیم زاده

۵بهمن1399

 

 

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ می باشد.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

کنار می آئیم

چهارشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۹، ۰۸:۵۱ ق.ظ

 

کنار می آییم

با هرچه تلخی است  کنار می آییم

با مرگ عزیزان 

با همسایه ی بد

با زن بد

با  شوهر بد

باشغل بد

با همکار و زمین واقلیم‌ وشرائط بد وخیانت و بیماری و درد ها و ناکامی ها و تلخی ها کنار می آییم.

چون راز مهم انسان بودن  در تحمل سمباده ی سختی هایش است

بسیاری از ما آدمها از این تلخی ها پله ترقی می سازیم و بسیاری از ما با آن به قهقهرا می رویم.

نمی شود هر تحمیلی را تحمل کرد!

اما باید به تعهدات انسانی خود پایبند باشیم . ما تعهد دادیم تا انسان باشیم و به شرح وظائف خود ملتزم باشیم.

کنار آمدن.

مدارا کردن.

سوختن و ساختن .

ما کنار می آییم تا کامل شویم.!

 

 

حمیدرضا ابراهیم زاده

سوم دی 1399

  • حمیدرضا ابراهیم زاده