دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب مقالات. یادداشت ها و آثار پژوهشی، فرهنگی، اجتماعی دکتر حمیدرضا ابراهیم زاده

بایگانی

نجوای من

يكشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۳۷ ق.ظ

نیایش


وقتی خدای به این مهربانی و بزرگی، بزرگتر و سرپرست ما باشد:

چه باک که چقدر کوچک و چه باک که چقدر خطاکار باشیم.
حتی من هم به آینده‌ی تلخ خود خوش بینم.
و به آرزوهایم خوراک می‌دهم تا پروار شوند.
آن قدر که قوچ آرزوها و امیالم به وسعت باور نکردنی و محال بزرگ شود و پرواز کند.
سپس آن را قربانی و فدای کسی می کنم  که دوستم دارد و دوستش دارم.

خدای من!
کافر شدن به تو محال است!
دوست داشتم محض احترام بگویمت شما
اما نشد!

چون تو تویی.
و دوست نداری که شما صدایت کنم
می‌خواهی آنقدر صمیمی باشم که ذوب در گنجایشت شوم مثل قطره در اقیانوس...

 

عزیزم!

هرچه آرزوها و امیالم بزرگ باشد لیکن تو بزرگتر و مقتدرتری .
من انباشته از آرزوها و آرمانهایی هستم که در عقل به آن محال می گویند و در نقل به آن زوال.
اما تو که وکیل و سرپرستم باشی چه باک که عقل و نقل چه بگویند.
من پروارم از توکل 
بگو
کجا و چه وقت خودم را قربانی‌ات کنم
تا خشنودی‌ات را درک و فراهم کنم...

 

حمیدرضا ابراهیم زاده    12/12/1392  

 

 

تمامی حقوق نشر برای مولف محفوظ است

 

 

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

همگرایی و انسجام ملی در آثار سعدی

شنبه, ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۸:۳۱ ق.ظ

 

هو العزیز

شاعران  و فرهیختگانی چون سعدی در حقیقت  آموزگاران و جامعه شناسان جامعه وعصر خویش بوده اند که برای  تبلور آموزه ها و تجلی ارزشها  و کرامت انسانی تلاش های قابل سپاسی را انجام داده اند.

شاعرانی چون سعدی  رحمت الله علیه ؛ مهندسان فکری و فرهنگی و اجتماعی  ما  ازگذشته تا کنون می باشند که در آموزه ها و درسنامه های خود ،موضوع توسعه یافتگی را به سبک آموزه ها و باورهای بومی و ملی و دینی ما رصد و معماری کرده اند.

بی تردید  چشم انداز و معماری آنان برای تقویت و بزرگداشت کرامت انسانی وهویت ملی و ایرانی در همه ی ابعاد زیستی جامعه همچنان زنده و پر رونق و پویا و تاثیر گذار است.

جناب سعدی قرن ها پیش در باب عدل و تدبیر و رای ، به نکته ی بسیار مهم و جالبی درباره ی لزوم همدردی و همگرایی و انسجام همه جانبه ی مردم به ویژه نخبگان مالی و اقتصادی  و فرهنگی و اجتماعی  در قبال گرفتاری ها و مصایب پیش آمده اشاره کرد ، که به باورم ؛  باز خوانی این حکایت زیبا علی رغم طولانی بودن آن خالی از لطف نبوده و در واقع درس واره ای است در سخنی که حکایت از پیوند وهمدلی وانسجام دارد.

امید است که هرگز گوشهایمان از شنیدن پیام ها و درسهای پیشینیان عاجز نماند. و راه برای آموزش وپرورش ما باز بماند.

حضرت سعدی  چنین گفت:

چنان قحط سالی شداندر دمشق          که یاران فراموش کردند عشق

چنان آسمان بر زمین شد بخیل          که لب تر نکردند زرع و نخیل

بخشکید سرچشمه‌های قدیم               نماند آب، جز آب چشم یتیم

نبودی بجز آه بیوه زنی                   اگر برشدی دودی از روزنی

چو درویش بی برگ دیدم درخت       قوی بازوان سست و درمانده سخت

نه در کوه سبزی نه در باغ شخ         ملخ بوستان خورده مردم ملخ

در آن حال پیش آمدم دوستی             از او مانده بر استخوان پوستی

وگرچه به مکنت قوی حال بود          خداوند جاه و زر و مال بود

بدو گفتم: ای یار پاکیزه خوی            چه درماندگی پیشت آمد؟ بگوی

بغرید بر من که عقلت کجاست؟         چو دانی و پرسی سوالت خطاست

نبینی که سختی به‌غایت رسید           مشقت به حد نهایت رسید؟

نه باران همی آید از آسمان               نه بر می‌رود دود فریاد خوان

بدو گفتم: آخر تو را باک نیست          کشد زهر جایی که تریاک نیست

گر از نیستی دیگری شد هلاک          تو را هست، بط را ز طوفان چه باک؟

نگه کرد رنجیده در من فقیه              نگه کردن عاقل اندر سفیه

که مرد ارچه بر ساحل است، ای رفیق  نیاساید و دوستانش غریق

من از بی نوایی نیم روی زرد           غم بینوایان رخم زرد کرد

نخواهد که بیند خردمند، ریش           نه بر عضو مردم، نه بر عضو خویش

یکی اول از تندرستان منم                که ریشی ببینم بلرزد تنم

منغص بود عیش آن تندرست            که باشد به پهلوی رنجور سست

چو بینم که درویش مسکین نخرد       به کام اندرم لقمه زهرست و درد

یکی را به زندان بری دوستان           کجا ماندش عیش در بوستان؟

 

*شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی ( 606-690 ه.ق ) / بوستان (باب اول در عدل و تدبیر و رای)

 

والی الله المصیر

حمیدرضا ابراهیم زاده

 28 فروردین 1398

 

به بهانه ی اول اردیبهشت ،   نکو داشت روز سعدی .

 

* تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ است.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

پول

جمعه, ۲۴ فروردين ۱۴۰۳، ۰۷:۳۸ ب.ظ

پول

 و سرمایه ابزاری است برای پیشبرد کارهای اجتماعی و...

اما اگر به  هدف و یا دغدغه اصلی تبدیل شود می تواند براحتی وبی صدا  آسایش راازجامعه و افراد و جویندگانش سلب کند.

ما آدمها در مشقت می افتیم تا پول بدست بیاوریم وبا آن رفاه وامنیت بخریم!!!!

اما جدیدا کار بجاهای باریک کشیده شده است

تندرستی و رفاه و امنیت مان را می فروشیم تا پول بخریم.

تلاش بی فایده ای است این دور تسلسل که بازهم باید باپول تندرستی و آسایش و رفاه تهیه کنیم...

یااز راه درست و نادرست آسایش و تندرستی مان را مخدوش می کنیم

ویا از راه نادرست تر ومتوهمانه تر رفاه و آسایش دیگران و نجابت خود را بمخاطره می اندازیم.

مرزهای حرکت  وتکامل با ثروت و پول در حقیقت به مدیریت و سبک زندگی  ما مربوط است.

چه انتظارات وتوقعاتی از زندگی خود داریم و می خواهیم چگونه و به چه قیمتی زندگی کنیم ؟

انسان باید به زندگی قیمت بدهد نه اینکه  با پول قیمت پیدا کند و یا به هر قیمت و شکلی زندگی کند!

سرمایه های ماندگار اعتبار و اعتماد ناشی از وقار ونجابت و باورها ست درغیراین صورت سرمایه ای جز حباب نیاندوخته ایم.! 

دراین نگاه پول و سرمایه ابزاری است که توانمندی و ذخایر ماهوی مردم را  بچالش می کشاند وانسانها را برده ی خود می کند و خود را در حدی به عنوان نیاز عالی انسانها غالب می کند و حتی جویندگان سینه چاکش را مبدل به مشرکین و کفار می کند زیرا در ناخوداگاه خود  پول وسرمایه را شریکی برای ذات اقدس ربوبی می پندارند .

پدیده ی جالبی است .

اگر ذائقه ی دارایی و پول و ثروت در جامعه درست مدیریت نشود انسانیت را به فنا می دهد و جامعه را هرز ودریده و هار می کند!

پیامبر اسلام فرمودند

أقلُّ ما یکونُ فی آخِرِ الزّمانِ أخٌ یُوثَقُ بهِ أو دِرْهَمٌ من حَلالٍ

کمیاب‌ترین چیز در آخر الزمان برادرى قابل اعتماد یا درهمى حلال است.

اعتماد و اعتبار مهمترین وحلال ترین سرمایه ی هر کسی است .

 نمی دانم درکدام بخش از آخر الزمانیم!؟

قرنهاست که بشر گمان‌می برد در آخر الزمان است.

اما مدیریت نکردن تمنیات و توقعات، عدم التزام به آموزه ها و تربیت ناپذیری در رفتار های اقتصادی خودمان را نباید بگردن پول زبان بسته بگذاریم .

این ماانسانها هستیم که کرامت داریم و سرمایه راابزار حرکت تکاملی خود قرار داده ایم.

نه اینکه پول وثروت سگ هاری برای دریدنمان و ماری در آستین‌مان باشد....

 

والی الله المصیر

حمیدرضاابراهیم زاده

۲۳ آذرماه۱۴۰۰

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

عید سعید فطر مبارک باد

سه شنبه, ۲۱ فروردين ۱۴۰۳، ۱۲:۰۰ ق.ظ

 

 

حلول ماه هلال

 

عید تحول  احوال

 

معاد بریدن از غبار زنگار و انکال برشما مبارک باد

 

 

 

 

 

   عید سعید فطر

 

                           

 

   عید بریدن از زشتی‌ها و پیوستن به نیکی‌ها

 

برهمه مسافران مسیر بیداری و طراوت وعشق

 

 مبارک باد.

 

 

 

 لا ادری   :  عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت

 

    صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت

 

خاقانی شروانی :

گفتم کدام عید نه اضحی بود نه فطر

بیرون از این دو عید چه عیدست دیگرش

 

رودکی سمرقندی :

روزه به پایان رسید و آمد نو عید

هر روز بر آسمانت باد امروا

 

منوچهری دامغانی :

بر آمدن عید و برون رفتن روزه

ساقی بدهم باده بر باغ و به سبزه

 

خواجه شمس الدین محمد حافظ :

حافظ منشین بی می و معشوق زمانی

کایام گل و یاسمن و عید صیام است

 

مسعود سعد سلمان :

ای خداوند عید روزه گشای

بر تو فرخنده شد چو فر همای

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

نقش مالیات و عدالت بر توسعه

دوشنبه, ۲۰ فروردين ۱۴۰۳، ۰۷:۳۷ ق.ظ


مالیات در کشورهای توسعه یافته یکی از ارکان درآمد وتوزیع عادلانه ثروت و عدالت است
که باعث می شود فقر وفلاکت وجرم در جامعه کمتر شود.
افراد جامعه بار سنگین حمایت از هم را تقسیم می کنند و جامعه دچار شکاف اقتصادی و اجتماعی نشده و پیرو آن  تبعات موصوف بر شکاف  نیز وجود نخواهد داشت. ویا بسیار کم خواهد بود.
درکشور ما این ساختار به درستی کار نمی کند زیرا چیدمان اخذ مالیات دچار نقائص بسیار پیچیده و سیستماتیکی است.
اخذ مالیات چند باره از روند تحول و تکامل یک کالا با یک نرخ کاملا بیجا و غیر قانونی است.ولی خدمات و کالاهایی که مشمول تحول در گردش مالی شرکت های پول ساز می شوند نیازمند اخذ مالیاتند.
نوع و میزان‌مالیات برابر هم نیست.
کالاهایی که در غرب مشمول مالیات بر ارزش افزوده نمی شوند شامل؛
تمام‌اقلام نهاده های دامی
تمام اقلام آموزشی
تمام اقلام مواد خوراکی که سبد وسفره خانوار محسوب می شوند
تمام اقلامی که شرکت های تولیدی دارویی  بعنوان دار و مجوز می گیرند
و...
بنابرین با توجه به اخذ مالیات بالا در کشورهای توسعه یافته مردم روی تغذیه. آموزش و بهداشت دچار مشکل نمی شوند و ما علنا در کف خیابان دزد و فقیری نداریم.
زندانها مملو از جرایم وبزه های ناچاری نیست و آمار  زندانیان به یک سوم تقلیل می یابد وغالب زندانیان افرادی هتاک وجسوری هستند که از روی طمع و کلاهبرداری های وسیع با روحیات رفتار سازمانی تجمع یافته اند واین نیز بخاطر عدم تبعیض در قانون و قانون گرایی همگانی بسیار معدود است و ما زندانیان بسیار کمی در این کشورها داریم.
رابطه رفاه نسبی وعدالت اجتماعی و کاهش بزه ها در این کشورها مشخص هست .
بهره بانک هابسیار کم بوده و بانکها در تولید و کنترل بزه و بحران نقش دارند.
بیمه ها در شاخص امید به زندگی نقش دارند.
ضریب جینی این کشورها بسیار پایین و منطبق بر نُرم ها و رفتار بازارهای جهانی است.
درکشورهای توسعه یافته قوانین تولید و کار آفرینی با مشوق های چند گانه همراه است.
مالیات بر در آمد مشمول مشاغل خاص است.
کارمندان نظامی و گمرکی . قضایی. آموزشی و.. در آمد بالایی دارند.
اما تعدادشان بسیار محدود بوده مالیات بر در آمدشان به اندازه ای بالا هست که کارگران معدن و شهرداری شورش نکنند!
میزان دریافتی تفاوت چندانی ندارد.
اشخاص بخاطر در آمد محترم و ذلیل نمی شوند.
رغبت نخبگان و مردم به کار دولتی کم است.
شرکت های تولیدی و خدماتی خصوصی بیشترین سهم را در ایجاد مشاغل دارند‌
فاصله و شکاف طبقاتی بسیار کم است
وقتی تلفن زدن خصوصی از مجموعه اداری جرم و رسوایی محسوب می شود.
وقتی ایجاد ارتباط صمیمی با بانوان در محیط کار جرم و بزه محسوب می شود
دوایر دولتی پاکیزگی دارند.
در جوامع توسعه یافته ادارات دولتی به رسالت و وظایف خود باور دارند.
فرار از قانون ؛ در رانندگی. در مالیات دهی. در حق وحقوق اداری و رفتارهای فردی.
رشوه؛ جرم و رسوایی است.
تبعیض ؛ جرم محسوب می شود
مجرم در هر درجه شغلی انفصال از خدمت می گیرد نه کسر حقوق. نه تبعید و تغییر در محل کار و...
احزاب در پاک دستی و قانونگرایی و خدمات دهی باهم رقابت می کنند‌.
رانت های بد درست نمی شود
گروههای سرمایه داری  تمیزکاری دارند.
شرکت ها با کمترین تخلفات وارد بازار کالا وخدمات می شوند
ماهیت رشوه گیر و قانون گریز در کمترین زمان لو می رود.
همه این ها یعنی مدیران کشورها توسعه یافته برای مردم خود امانتدارند.
تبعیض خواهی ندارند و فقر ستیزند.
اگرچه مشکلاتی هم‌برای عبور از بحران های سوخت و دستمزدهای کارگری وجود دارد.
که مقطعی بوده و بانکها و بیمه ها نقش زیادی را در بروز و یا برون رفت ازبحران به صورت مستقل دارند...
تفاوت ما در روشمندی و کارکرد عدالت های چند گانه با جوامع توسعه یافته بسیار بالاست به گونه ای که گویا آنها مسلمانند و ما کفار حربی هستیم.

در حالیکه؛ آموزه های اسلام وقرآن تاکید می کند که ربا نخور . تجسس نکن. دروغ نگو. دزدی نکن. هتاک نباش. امانتدار باش. شکیباباش.به حق پایبند باش. از حرام و ناحقی بپرهیز.و...همه این باید ها ونباید ها در آموزه های ما قانون ماست !

قوانینی برای مهارت زندگی وحرکت درمسیر پویایی وپیشرفت و تکامل.
التزام عملی به قانون در یک کلمه ی ترکیبی بنام قانون گرایی. باعث می شود عدالت آموزشی‌ . اقتصادی. اجتماعی. حقوقی و... با رفاه ملی قرین باشد.
و این یعنی خروجی توسعه یافتگی.
عدالت و توسعه دو روی یک سکه اند.
جوامع عدالت گریز و تبعیض خواه به دنبال اولویت بندی در حقوق شهروندی هستند.
پاره ای از شهروندان بخاطر مناسبات اعتقادی، شغلی، مالی خود را برتر می دانند و می خواهند قوانین برایشان منطقه فراغ داشته باشد.
تبعیض خواهان اعتقادی اغلب در جوامعی رشد می کنند که خرافات وانحرافات مذهبی رواج دارد و با تایید باورهای مردم بتوان بر آن صحه گذاشت!
در سخن بزرگان‌ما عدالت امر مقدس و معتبری است و مخدوش کردن و  هتک حقوق شهروندی درنگاه آنان به عذاب و دوزخ دردناکی وعده داده می شود که امام علی (ع) فرمودند؛
روز عدالت براى ظالم، سخت تر از روز ستم بر مظلوم است!
یَومُ العَدلِ على الظّالِمِ أشَدُّ مِن یَومِ الجَورِ على المَظلُومِ. (نهج البلاغه حکمت341)
 این که جامعه ما بخواهد به عدالت های چند جانبه برسد نیارمند بسترهای پذیرش همگانی و هزینه های مادی و معنوی وپایداری برای رسوب عدالت است.
هزینه هایی که باید هرچه سریعتر برای پذیرش امر عدالت در جامعه پرداخت شوند و آن چیزی جز آموزش و التزام عملی به قانون و باورهای توسعوی نیست.
 آموزش حقوق شهروندی وصیانت از آن  و مداومت و استمرار آگاهی و پایداری برای داشتن و تحقق عدالت فرا گیر مهمترین راه حل برای  پذیرش و رسوب توسعه پایدار و امنیت و عدالت پایدار است .

 


و الی الله المصیر
حمید رضا ابراهیم زاده
۱۱ نوزوز ۱۴۰۳

 

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

تسبیح

يكشنبه, ۱۹ فروردين ۱۴۰۳، ۰۷:۴۰ ق.ظ

تسبیح

تسبیح

یکی از چیزهایی که زیاد دوستش دارم تسبیح است.

تسبیح به هر رنگ و جنسی که باشد و بتوانی در دست جایش بدهی!

اصلا می گویند : یک قبضه تسبیح  گرانقیمت  مثل سندلوس و عقیق و یاقوت و کهربا و یسر و  مروارید و مرجان و شاه مقصود یا همین سنگی های معمولی و یا اصلا ارزانقیمت های چوبی و  پلاستیکی.

جمع دانه های  ازهم گسیخته با یک نخ می شود  یک "قبضه تسبیح" !

" قبضه "را برای اسلحه بکار می برند.

انگارکسی که واحد شمارش تعداد تسبیح  را اختراعش کرد  شان تسبیح  را با اسلحه و سلاح برابر یافت!

روی میزکارم یک قبضه تسبیح پلاستیکی فیروزه ای دارم که هر وقت نگاهم به او می افتد احساس آرامش پیدا می کنم

آن را بر می دارم و سیر  نگاهش می کنم در کف دستم لمسش می کنم وسپس از  بین مشتم  به طرف انگشت اشاره و شست حرکتش می دهم...

نخ تسبیح کار پیشوا و پدر و یا مادر و میانجی و بزرگتر رامی کند همه را درکنارهم نگه می دارد واز فروپاشی  اعضا جلو گیری می کند.

 نخ تسبیح  شرافت و کرامت دارد.

به او آسیب بزنی "لشکر تسبیح" از هم می گسلد.

دانه های تسبیح بخاطر نخ تسبیح "هویت تسبیح "پیدا می کنند.

تسبیح  دور دارد و محدود است و حساب کتابش معلوم است.

وادارت می کند به اینکه دقت کنی چه می گویی!

چیزی جز" ذکر" نمی توانی بگویی.

ذکر همان "یاد کرد و یاد داشت " است.

عنوان ذکر نیز داروست.

دانشمندان  دانش ذکر، آن را دارو می دانند.  دز خاصی را برای مصرف افراد تجویز می کنند.

هر ذکری را به هرکسی نمی دهند و هر تعدادی را برای هر فردی تجویز نمی کنند.

اما تسبیح مثل  "عطر و گلاب و بهار نارنج" است  همین که یک دور "صلوات " می فرستی و یا استغفار می کنی و یا برای نفی خواطر و رفع تشویش و پریشانی یک دور  " لا اله الا الله " می گویی و یا "تسبیحات حضرت زهرا" می گویی آرام می شوی.

گاهی ذهنت مشوش است و برای رفع پریشان به تعدادی " لا اله الا الله " می گویی.

گاهی دلت می خواهد  "صلوات " بفرستی تا آرام شوی.

گاهی دلت می خواهد تا درخواست آمرزش کنی و به تعداد خاصی" استغفار"می کنی.

بیشتر ما درکیف و یا جیب  خود  اسلحه ای حمل می کنیم که شیطان و نفس بد  از آن می ترسد .

تسبیح اسلحه ای است که برای مراقبت از سلامت درونمان طراحی شده است.

فارغ از رنگ و جنس و اندازه  اش، تسبیح را باید دوست داشت.

تسبیحت با تو خو می گیرد. و دلش همیشه برایت تنگ است.

هر دورکه آن را  در دستتان  می چرخانید . انگشت هایتان ولب هایتان  به سمت آنچه که شما را مشوش می کند شلیک می کند. و یا باحضورش شما را آرام می کند.

باید تسبیح داشت. و مسلح بود. و حرمتش را نگه داشت.

بقول بابای من که؛ «اگه لازم شد با انگشت هایت هم تسبیح بزنی حرمتشان را نگه دار».

 

والی الله المصیر

حمیدرضا ابراهیم زاده

7 دی1398

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

خوشبختی

جمعه, ۱۷ فروردين ۱۴۰۳، ۱۲:۱۵ ب.ظ

 

خوشبختی

 

خوشبختی حس خوبی است که در پی آرامش می آید. خوشبختی در بین آدم ها نسبت به هم فرق می کند.

ممکن است دو قلوهای همسان ساکن  در یک خانه و در یک شرایط تربیتی و.. .از خوشبختی دو تعریف مجزا داشته باشند. یکی خوشبختی را درمسافرت می بیند. یکی درمحبت ومهرورزی داشتن  ودیگری جلب احترام دیگران برای خود. یکی درپول وسرمایه و املاک .دیگری در شهرت  و مقام. یکی در ازدواج موفق . دیگری در فرزندان سالم . یکی در سلامتی.... همه اینها به دنبال آرامش به راههای متفاوتی که درونشان به آن نیاز پیدا کرده می دوند.

دریغا که رفاه و آرامششان را می فروشند تا  تبدیل به وسیله ی راه جستجوی خوشبختی کنند. درحالی که خوشبختی را بفروش می رسانند تا وسیله بخرند. ودر قهر واستهلاک وسیله تلف می شوند.

دلیل این انحراف از بزرگراه خوشبختی در کالبد ماست.

کالبد ما  تعلق خاطر عجیبی به آنچه که لمس می کند دارد.

کالبدی که فقط  شنیدنی ها و دیدنی ها وچشیدنی و بوئیدنی ها ولمس کردنی هارا لذت خود می داند راه خوشبختی را گم می کند.و بی سرو سامان  برده ی خواسته های خود ودیگران  می شود.

 برای رهایی از پیله ی کالبد باید پندارها را دگرگون کرد . بال  پرواز خوشبختی در روش اندیشیدن ما نهفته است.

 برای درک خوش بختی باید آموزش دید که چگونه ببینیم. چگونه بیاندیشیم وچگونه رفتار کنیم.

پذیرش خوشبختی ویا صید کردن آن نیاز به درست اندیشیدن دارد.

در هردین ومسلکی که باشیم فرقی نمی کند .از هرطبقه و نژاد و جنسی که باشیم فرقی نمی کند

مهم این است که خودمان باشیم. وبه واقعیت وهویت خود ایمان بیاوریم و باورهایمان را بارور کنیم. و به جذابیت های درونمان  بال وپرواز بدهیم. وبرای  یافتن حس خوب و آرامش ، دل از هرآنچه که ما را می آشوبد پاک کنیم.

‫‪ما سرنوشتمان چیزی جز تکامل وخوشبختی نیست

 

حمیدرضا ابراهیم زاده

18 اسفند1397

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

نماز ی که یک عمر نماز قضا را جبران می کند

جمعه, ۱۷ فروردين ۱۴۰۳، ۱۱:۳۷ ق.ظ

نمازی که یک عمرنماز قضارا جبران می کند!!!

نمازخاص روز جمعه آخررمضان

ازرسول اکرم روایتست که:

هرکس نمازقضا بر ذمه اش باشد قبل از ظهرجمعه آخرماه مبارک رمضان.

4رکعت نماز بگذارد به دوسلام.درهررکعت بعدازحمد یک مرتبه آیه الکرسی و15 مرتبه سوره کوثر.

این نمازدویست سال نماز قضا را کفایت می کند.ودرروایت دیگر از آن حضرت چهارصد سال ودرروایتی از امیر المومنین ششصد سال.

وازحضرت رسول پرسیدند مردم آخرالزمان بیش از صدسال عمرنمی کنند.

فرمود:«نماز قضاهای پدر ومادر واقربای اورا کفایت میکند».وبعدازنماز این دعارابخواند:

بسم الله الرحمن الرحیم

یا سامع الصوت یا جامع الفوت یا محی العظام بعد الموت صل علی محمدوآل محمد واجعل لی فرجا ومخرجامماانافیه انک تعلم وانت تقدر ولا اقدر وانت علام الغیوب یاواهب العطایا یاغافرالخطایا یاسبوح یاقدوس یارب الملائکه والروح ربّ اغفر و ارحم وتجاوز عمّا تعلم انک انت العلی الاعظم یاساترالعیوب یاکاشف الکروب یا غافرالذنوب یا ذاالجلال والاکرام برحمتک یاارحم الراحمین./

سالها پیش این متن رااز دوست بسیار عزیزی هدیه گرفتم ومتن آن را در پشت جلد کتاب مفاتیحم یادداشت کردم  اماازدرج سلسله روایات ومنابع این موضوع غافل شدم.

قصد تشکیک ندارم اما همین قدرباور هم که مومن بخواهد خودراجلا دهد می تواند مفید باشد .البته این به این معنا نیست که کسی  کاهل وتارک نماز باشد وفقط  درسال منتظر همین روز باشد که نماز قضایش را اعاده کند .

بلکه فرجه ای است برای کسانی  که مسیر عبودیت برآنها هموار نبود.وهنوز هم مسافر دائمی این مسیر هستند.

وجاهایی ازراه ماندند ویا به تازگی توبه کردند بسیارمفید فایده است .از این رووبااین نگرش، اعتباروسند این دعا بیشترمقرون به صحت است زیرا تنبل پرورنیست.

بالطبع یکی از لطایف ایام خاص همین است که خداوند رایحه های را برای معشوقه هایش می فرستد تا بدان خود را درمعرض سلامتی وسعادت قراردهندآگاه باشیم که خودراازمعرض این نسیم رویگردان نکنیم1..بنابراین این نماز بشرط تداوم حرکت درمسیربرای عامل مفید وراهگشاست.2

                                                   

توفیق همگان راازدرگاه ذات اقدس ربوبی خواهانم.

پی نوشت :

1-      رسول خدا فرمودند:

قطعابرای هرکسی در ایام عمرش رایحه های ازسوی خدا می وزد آگاه باشید که ازآن رویگردان نباشید.بحارالانوارج68 ص231

2-  از دوستانیکه به این سند حدیثی دسترسی دارندخواهشمند آدرس این سندبرایم ارسال فرمایند.

3-روایات متعددی دلالت بر «وجوب قضاء ما فات کما فات»  دارد یعنی قضاء نمازی که فوت شده و از دست رفته، باید همانگونه که از دست رفته باشد. اگر دو رکعت بود دو رکعت، اگر شکسته بوده شکسته و .. و لذا هیچ چیزی جز بجا آوردن نمازهای قضا شده نمی تواند جایگزین آن گردد.
برفرض صحت سند منظور این است که ثواب نمازهای قضا را دارد نه این جای آن را پر کند.حکم و سنت الهی دگرگون نمیشود  مثل این که در باره برخی کارها گفته شده ثواب حج را دارد معنای آن این نیست که اگر مستطیع هست نیازی به حج رفتن نیست. /

- شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت، سال 1409 هـ.ق، ج‏8، ص 268.

 

 

حمیدرضا ابراهیم زاده

30مرداد1391

 

 

*تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصارمولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

قرآن به سر نروید لطفا

چهارشنبه, ۱۵ فروردين ۱۴۰۳، ۱۱:۱۲ ب.ظ

 

شب قدر بگیر بخواب

شبهای قدر جون میده واسه ی خوابیدن

نه خودتو آزاری میدی نه دیگران  را !

نه فرشتگان زا برا میشن

نه لج خدا رو در میاری

بگیر بخواب.!  چیزی پیش نمیاد .

نه آزاری برسان  نه آزاری ببین

بقول سعدی :

تو را خواب نیمروز تا در آن یک نفس خلق را نیازاری.1

بد میگم؟!

قران به سر که چی؟!

وقتی که  قرار نیست خودم را عوض کنم ،  خدا برایم چیکار کنه؟!

إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم 2

خدا را قسم می دهم به  چهارده معصوم وقرآن ومقربان درگاهش .

آخرش قرآن از سواری سرم پیاده نشده انگار نه انگار.

خدا را چگونه بفریبم ؟

قرآن را چگونه بازیچه قرار دهم؟

مقربان ومعصومین را چگونه دست بیاندازم؟

وقتی که قرار نیست برگردم!

وقتی که  قرار نیست خودم را تکان بدهم!

این همان خود بخواب زدنی است که قرارنیست برخیزیم.!

اینجاست که فرمود:

إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَکُم بِاتِّخَاذِکُمُ الْعِجْلَ

فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِکُمْ

فَاقْتُلُوا أَنفُسَکُمْ ذَٰلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ عِندَ بَارِئِکُمْ

 فَتَابَ عَلَیْکُمْ  إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ .3

برایتان بهتر است که خودتان را بکشید.

باید خیال و وهم و زیرکی و عقل حسابگرم شیر فهم شود...

 

والی الله المصیر

حمیدرضا ابراهیم زاده

سوم خرداد1398

 

پانوشت:

1-      1- گلستان سعدی  باب اول درسیرت پادشاهان

2-      2- سوره رعد آیه 11

3-      3- سوره بقره آیه  54

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصارمولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

این قرآن به سرها

دوشنبه, ۱۳ فروردين ۱۴۰۳، ۰۵:۲۰ ب.ظ

 

بسم الله الرحـــمن الرحــــیم

 

این قـــــرآن به ســــرها 

 

هر عملی که خداوند آن را مقدس می شمارد پشتوانه متقن وفطری دارد.

 

 

  قرآن بعنوان کتاب راهنما و کاتالوگ کائنات و بشریت،احکام و دقایق و ظرایفی دارد که در پهن دشت حیات انسان کارائی عمیقی دارد. وآنچه که قرآن را مقدس ساخته بی شک معجزه بودن این کتاب الهی است. با دقت سازمانی می توانیم دریابیم که معجزه‌ی هر رسول اولوالعزمی مجموعه خدمات مادی و مجازی بودکه باید در همان روز مرئی باشد. موسی(ع) و معجزات عصا و مجموعه های وابسته به آن عصر در تقابل با سه عنصر (زر: قارون) (زور: فرعون) (تزویر: باعورا و هامانیان). اما کتابش و مجموعه ماندگارش سخنان وحی نبود. و یا عیسی مسیح(ع) و مجموعه تولد آدم‌وار و معجزات حوزه‌ی استشفاء و جانبخشی به مردگان با رویکرد بیداری اذهان مجازی و مادی (آیات 23-61  آل عمران )؛ اما کتاب انجیل کتاب دستورات مستقیم وحی نیست و مجموعه بجای مانده فقط داستان سفرها و کلام اشخاص و حواریون است. ابراهیم (ع) با معجزه آتش و گلستان، و معجزه طلب یقین برای معاد (260بقره) که کتابی از او باقی نماند نوح(ع) و آدم(ع) نیز همینطور و سایر انبیاء عظام که دین و مسلک ماندگاری نداشتند .

 اما رسول  مکرم اسلام معجزه اش کتاب است. کتابی که از وحی به ایشان ودیعه داده شد اگر به کوه و زمین سپرده می شد قطعاً متلاشی می‌شدند (احزاب 72-ه رعد 31-حشر21) فقط به انسان داده شد به تعبیر آیه 72 سوره احزاب ما امانت (تعهد، تکلیف، و ولایت الهی) برابر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن سر بر تافتند و از آن هراسیدند (و اظهار ناتوانی کردند) اما انسان آن رابدوش کشید، او بسیار ستمکار و نادان بود (چون برخود ستـم کرد و قـدر این مقـام را ندانسـت)

 (( ظلوماً جهولاً)) یِ انسان مورد خطاب و عتاب قرار گرفته است.

 در می‌یابیم که کتاب بعنوان نماد دانش و دانش پژوهی، معجزه الهی رسول خاتم است درب دانش باید پس از انقطاع رسالت همچنان باز بماند. و در زندگی مردم اعصار آینده و حاضر پویا بماند. تنها دلیل ماندگاری جز پیشرفت دانش نیست و با نگاه امام صادق دانش نوری است در دست خدا و به هرکس که پسندد می‌سپاردش .

 بی‌شک قرآن هدایتگر و راهنمای انسانیت است. و باید فصل به فصل گشاده و بروز شود کلیدداران خاصش را بعنوان ابواب (درهای دانش) می‌طلبد که قطعاً پارسایان و منزه از خطاهایی باید «باب» این دانش باشند که شارح این کتاب عمیق باشند. و رسول خدا خود را شهر دانش و علی (ع) را درب و دروازه این شهر می شناساند و طبیعی است ائمه هدی در کلیت همگی ابواب این شهر بزرگ هستند و راهنمایان و شارحان و ناطقان قرآن هستند که در اجتماع انسانی نقش پیشوا را ایفا می کنند.

 جالب است که در لیالی قدر که مصادف است با ضربت خوردن قرآن ناطق و باب دانش مولی(ع) و شهادت ایشان ، هر سه شب با مقدمه و اصل و نتیجه به تعبیر عرفاً تخلی، تزکی، تجلی در این 3 شب مهندسی شده و علی (ع) که نماینده خدا و شارح فرقان است. فرق سرش می شکافد و در این 3 بخش علی نیز میهمان مسیر شناخت عباد میگردد. و البته تقارن این دو موضوع به هیچوجه اتفاقی و تصادفی مهندسی نشده است. و ما مردم قرآن بر سر میگذاریم تا :

 1) بگوئیم همه احکام و فرامین فرقان حکیم بالای سر ماست. و از خدا می‌خواهیم این صحنه را برایمان ثبت کند که از امشب به بعد قرآن و دستوراتش روی سرمان است و عامل و مطیعیم.

 ((سمعاً و طاعتاً)) پذیرای احکام الهی خواهیم ماند.

 2) بگوئیم که پرورگارا بواسطه قرآن و بخاطر کلام خود از گناهان و قصورات و تقصیراتمان چشم پوشی کن. یعنی استغفار ما را با شفاعت قرآن بپذیر . که شفاعت قرآن در نزد خدا چه در دنیا و چه در عقبی پذیرفتنی است.

 اگر به هر دو نظر بیاندیشیم و دل ببندیم و اعتقاد یابیم ، زیباست.

 3) اما اگر قرآن را بر نیزه ی سرمان آویزان کرده باشیم چه؟ نیزه رأس، خودسری‌هایمان و تداوم انحرافات و کجروی هایمان است. همه بلیاتی که از خود محوریها و اجتهادات غیر منزه‌مان تولید می‌شود که باید بخاطر این عمل فریبکارانه به اتهام غش در معامله و فریب و جعل و ... مواخذه و تنبیه شویم.

 

اگر خدای ناکرده پس از صبح شبهای احیا همه اعمال سخیف  و انحرافات (روز از نو روزی از نو) یکی پس از دیگری سر برآوردند. بنظر می‌رسد که در آن شبها در حال فریب واغفال فرشته‌ها و خدا بودیم، که البته خداوند و ملائک هیچگاه فریفته نمی شوند... پس بخود و عاقبتمان زیان رسانده‌ایم.

 از خداوند حکیم می‌خواهیم که قرآن را و سایه محبت قرآن را از ما جدا نسازد و این قرآن به سر کردنها را برایمان به شفاعت بپذیرد و از تقصیراتمان بگذرد و به ما توفیق عمل به خواسته‌هایش بدهد و ما را از زیانکاری در این دنیا و روز حشر برهاند و توفیق عمل به آیاتش را بر ما کرم نماید.

 البته جمله‌ای از امام موسی صدر وجود دارد که مباحثات علمی و مطالعه (سودمند) در این شبها از قرآن به سرکردن (البته به نگاه سوّم) بالاتر و مقبول تر است. 

 به همان نگاه معصوم  که فرمودند: یکساعت تفکر از هفتاد سال عبادت برتر است.

 

 

                                 حمید رضا ابراهیم زاده 22 مرداد 1390

 

   

 

کلیه حقوق برای مولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

این شبهای قدر

شنبه, ۱۱ فروردين ۱۴۰۳، ۰۳:۲۰ ب.ظ

بسم الله ا لرحمن الرحیم

 

این شــبهای قـــدر

 

 

" حم والکتاب المبین انّا انزلناه فی لیله مبارکه انّا کنا منزلین  فیها یفرق کلّ امرحکیم

  امرا من عندنا انا کنا مرسلین رحمه من ربک انه هو الّسمیع العلیم"( دخان ( 10-5

 

     

 اختلاف در تعیین شبهای قدر

 الف : اختلاف ناشی از تعدد روایات : 

 دو گروه هستند که میگویند :

 

1- در نیمه شعبان لیالی قدر وجود دارد :

 الف ) بدلیل تولد امام عصر که قرآن ناطق است 

 ب ) بدلیل برخی از روایات اهل سنت 

 ج) نظریه مقام فرقان و مقام قرآن

 

 

 2- در شبهای 19-21-23 ماه رمضان واقع شده است :

 طبرسی در مجمع البیان از معصوم ( ع ) روایت کرده است : اطلبها فی تسع عشره واحدی و عشرین و ثلاث عشرین . ( شب قدر را در شب 19 و 21 و 23 جستجو نما ) و نیز در روایت دیگری وقتی حضـرت باقـر(ع ) در مورد تعیین شب قدر مورد سوال قرار می‌گیرد ، پاسخ میفرمایند : فی لیلتین لیله ثلاث و عشرین واحدی و عشرین ( در شب 21 و 23 ) نکته قابل توجه اینست که غالباً اختلافات در مسایل ناشی از اختلاف روایات متعارض است ، بدین بیان که رب در مسئله‌ای خاص دو یا چند روایت یا مضامین متضاد دو متناقض یکدیگر از چند راوی مختلف نقل می‌شود و همچنین اختلاف در روایت ، منشاء اختلاف مفهومی می‌گردد که در اصطلاح اصولین این روایت به متعارض یاد می‌شود . خصوصیت روایات متعارض در اینست که هر کدام دیگری را طرد و نفی می‌کند از این رو قطعً از میان تمام آنها یک روایت صحیح و صادق بوده و بقیه خلاف واقع است، هر چند فعلاً قدرت بر تشخیص صحیح از مستقیم را نداریم . اما اختلاف موجود در مسئله تعیین شب قدر از این نسنخ اختلاف نیست ، بلکه بطور صریح از امام باقر (ع) در پاسخ به جماعت پرسشگر در نورد شب دقیق سوال شد ، امام میفرمایند : " چه می شود تو را که در دو شبی همت نموده و آنرا بزرگ داری که شب قدر یکی از آن دو است . " چنانچه  ملاحظه می‌شود در عدم تعیین شب قدر تعمدی در کار بوده که قطعاً تابع حکمت خاصی می‌باشد و حال آنکه حکمت چیست ؟

 بنظر میرسد که با استفاده از بعضی روایات می تواند جازم شد می تواند شب قدر شب بیست و سوم ماه رمضان است ، چه اینکه مسلماً شب قدر ، تعدد نداشته و یک شب بیش نیست و بناچار بایستی یکی از سه شب مذکور باشد و مستفاد بعضی روایات اینست آن شب ، بیست و سوم می‌باشد . بنابرایت دو شب قبلی براساس مصالح و دلایلی مقدمه ورود به شب سوم قرار داده شده‌اند و از جمله آن مصالح می تواند بدین شرح باشد :

 

    

 

مراحل سه گانه سیر و سلوک :

 

 شب قدر بفرض 23 ، شب نزول تجلیات و عنایات الهی است و به همین دلیل لیله مبارکه، نام گرفته ( انا انزلنا فی لیله مبارکه ) از این رو می توان آنرا " شب تجلیه " نامید. و از آنطرف به اعتقاد اهل معرفت مراحل سیر و سلوک و حضرت به سوی خدا در سه مرحله کلی خلاصه می‌شود : 1- تخلیه   2- تحلیه   3- تجلیه   که رابطه بین این سه مرحله ، علی و معلولی و تربتی می‌باشد یعنی مراتب قبلی ، زاینده مراتب بعدی و مراتب بعدی متوقف می‌باشند از اینرو " تجلیه " خود متوقف بر دو مرحله "  تخلیه و تحلیه " است.

 " تخلیه "به معنای پیرایش صفحه دل از رذایل اخلاقی و تاریکی هایی است که در اثر ارتکاب گناهان، زوایای خانه قلب را فراگرفته به عبارت دیگر  تخلیه  ترک معصیت و گناه می‌باشد .

 "تحلیه" به معنای آرایش دل به زیور و زینت طاعت و بندگی است . امتثال اوامر الهی و انجام واجبات در یک عبارت : انجام وظایف عبودیت و بندگی راه  " تحلیه" گویند . از اینرو"تخلیه" جهت سلبی عبودیت است و" تحلیه" جهت ثبوتی آن ، که مجموعاً این دو از آدمی  بنده‌ای صالح می‌سازد و در این میان ، همیشه پیرایش  و به عبارتی پاکسازی مقدم برآرایش و بازسازی است تا هنگامیکه خانه دل از وجود اغیار خالی نگردد نمی توان بهره ای چندان از عبارات و دیگر اعمال ایجابی و ثبوتی بهره برگرفت. چه دانسته شد رابطه این مراحل با یکدیگر رابطه‌ای علی و معلولی است و یکی از اسرای تقدم استعاذه  (اعوذ بالله من الشیطان الرجیم )که در واقع خالی کردن خانه دل از شیطان است . بر بسمله ( بسم الله الرحمن الرحیم ). که آراستن دل به نام و یاد خداست را می‌توان ، همین دانست .

( برو تو خانه دل را فرو روب         مهیا کن مقام و جای محبوب )

 بنظر میرسد با توجه به این مقدمه طولانی، شب نوزدهم متکفل مقام "تخلیه" و شب بیست و یکم متکفل مقام  "تحلیه" است که در مجموع این دو "تجلیه" و نورانیت را در شب بیست و سوم نتیجه می دهد به عبارتی دیگر در شب نخست بندگان خدا بایستی با توبه و انابه از گناهان هجرت نموده و در شب دوم متعهد نشوند که وظایف بندگی را بجای خواهند آورد آنگاه در شب بیست و سوم خداوند پاداش آن هجرت و رجعت  را با تجلی الهی خویش می دهد ، از همین جا سر آن همه تأکید بر بزرگداشت و بیداری این سه شب و نیز عدم تعیین آن از جانب حضرت معصومین ( ع ) روشن می‌شود و در این میان از باب اینکه هجرت و رجعت را نیرویی پرتوان لازم است و باید به وسایط فیض توسل و تمسک جست که خداوند فرمود: (ابتغوا الیهم الوسیله.  در مسیر به سوی من از وسیله بهره گیرید ) از اینرو، وجود مناسبت ضربت خوردن امیرالمونین علی ( ع ) در شب نخست و شهادت آنحضرت در شب دوم خالی از لطف نیست چه حضرتش به عنوان انسان کامل و بنده محبوب حق بهترین وسیله بندگان گنهکار که عزم جزم رجعت دارند می‌باشد . در خاتمه این بخش شایسته می‌نماید روایتی را که مرحوم کلینی در اصول کافی آورده نقل می‌نمایی ؛ شخصی از امام باقر( ع ) سوال کرد: ای پسر رسول خدا چگونه شب قدر را در هر سال بشناسیم آنحضرت فرمودند: هگامیکه ماه رمضان رسید سوره دخان را در هر شب صدمرتبه تلاوت کن و آنگاه که شب بیست و سوم رسید تو نظاره گر تصدیق آنچیزی می‌شوی که از آن سوال نمودی. این روایت متضمن بر دستور العملی برای معرفت فزونتر شب قدری باشد بر اهمیت فوق العاده شب بیست و سوم ماه رمضان نیز دلالت دارد.

 

1)اختلاف در افق شبهای قدر :

 در واقع وجود طبیعی و مادی زمان ( شب قدر ) که متعدد شده و گرنه حقیقت آن همان دهر اسفل و دهر اعلی  است غیر قابل تعدد بوده و یکی می‌باشد ، از این رو تمام شبهای مختلف از آن حقیقت یگانه بهره ورند و آن حقیقت در ضمن تمام آنها وجود دارد و به عبارت دیگر « ذی ظل . که همان شب قدر دهری» است یگانه بوده و کثرت معلول عالم کثرت (طبیعت ) می‌باشد .

 

  

                                                                       حمید رضا ابراهیم زاده 82/8/25

  

منابع :

قرآن کریم : سوره های دخان ، مائده ، قدر

اصول کافی ( مرحوم کافی )

مجمع البیان ( طبرسی )

تفسیر القرآن الکریم ( محی الدین عربی )

فتوحات مکیه  ( محی الدین عربی )

اسرار لیله القدر ( حمید رضا ابراهیم زاده- 1380 )

 


  • حمیدرضا ابراهیم زاده