دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب مقالات،یادداشتها وآثار پژوهشی واجتماعی حافظ ومترجم قرآن کریم و نهج البلاغه و شاعر و خوشنویس و پژوهشگر حوزه جامعه و رسانه؛ استاد دانشگاه دکتر حمیدرضا ابراهیم زاده

بایگانی

نقش مالیات و عدالت بر توسعه

سه شنبه, ۲۰ فروردين ۱۴۰۴، ۰۷:۳۷ ق.ظ


مالیات در کشورهای توسعه یافته یکی از ارکان درآمد وتوزیع عادلانه ثروت و عدالت است
که باعث می شود فقر وفلاکت وجرم در جامعه کمتر شود.
افراد جامعه بار سنگین حمایت از هم را تقسیم می کنند و جامعه دچار شکاف اقتصادی و اجتماعی نشده و پیرو آن  تبعات موصوف بر شکاف  نیز وجود نخواهد داشت. ویا بسیار کم خواهد بود.
درکشور ما این ساختار به درستی کار نمی کند زیرا چیدمان اخذ مالیات دچار نقائص بسیار پیچیده و سیستماتیکی است.
اخذ مالیات چند باره از روند تحول و تکامل یک کالا با یک نرخ کاملا بیجا و غیر قانونی است.ولی خدمات و کالاهایی که مشمول تحول در گردش مالی شرکت های پول ساز می شوند نیازمند اخذ مالیاتند.
نوع و میزان‌مالیات برابر هم نیست.
کالاهایی که در غرب مشمول مالیات بر ارزش افزوده نمی شوند شامل؛
تمام‌اقلام نهاده های دامی
تمام اقلام آموزشی
تمام اقلام مواد خوراکی که سبد وسفره خانوار محسوب می شوند
تمام اقلامی که شرکت های تولیدی دارویی  بعنوان دار و مجوز می گیرند
و...
بنابرین با توجه به اخذ مالیات بالا در کشورهای توسعه یافته مردم روی تغذیه. آموزش و بهداشت دچار مشکل نمی شوند و ما علنا در کف خیابان دزد و فقیری نداریم.
زندانها مملو از جرایم وبزه های ناچاری نیست و آمار  زندانیان به یک سوم تقلیل می یابد وغالب زندانیان افرادی هتاک وجسوری هستند که از روی طمع و کلاهبرداری های وسیع با روحیات رفتار سازمانی تجمع یافته اند واین نیز بخاطر عدم تبعیض در قانون و قانون گرایی همگانی بسیار معدود است و ما زندانیان بسیار کمی در این کشورها داریم.
رابطه رفاه نسبی وعدالت اجتماعی و کاهش بزه ها در این کشورها مشخص هست .
بهره بانک هابسیار کم بوده و بانکها در تولید و کنترل بزه و بحران نقش دارند.
بیمه ها در شاخص امید به زندگی نقش دارند.
ضریب جینی این کشورها بسیار پایین و منطبق بر نُرم ها و رفتار بازارهای جهانی است.
درکشورهای توسعه یافته قوانین تولید و کار آفرینی با مشوق های چند گانه همراه است.
مالیات بر در آمد مشمول مشاغل خاص است.
کارمندان نظامی و گمرکی . قضایی. آموزشی و.. در آمد بالایی دارند.
اما تعدادشان بسیار محدود بوده مالیات بر در آمدشان به اندازه ای بالا هست که کارگران معدن و شهرداری شورش نکنند!
میزان دریافتی تفاوت چندانی ندارد.
اشخاص بخاطر در آمد محترم و ذلیل نمی شوند.
رغبت نخبگان و مردم به کار دولتی کم است.
شرکت های تولیدی و خدماتی خصوصی بیشترین سهم را در ایجاد مشاغل دارند‌
فاصله و شکاف طبقاتی بسیار کم است
وقتی تلفن زدن خصوصی از مجموعه اداری جرم و رسوایی محسوب می شود.
وقتی ایجاد ارتباط صمیمی با بانوان در محیط کار جرم و بزه محسوب می شود
دوایر دولتی پاکیزگی دارند.
در جوامع توسعه یافته ادارات دولتی به رسالت و وظایف خود باور دارند.
فرار از قانون ؛ در رانندگی. در مالیات دهی. در حق وحقوق اداری و رفتارهای فردی.
رشوه؛ جرم و رسوایی است.
تبعیض ؛ جرم محسوب می شود
مجرم در هر درجه شغلی انفصال از خدمت می گیرد نه کسر حقوق. نه تبعید و تغییر در محل کار و...
احزاب در پاک دستی و قانونگرایی و خدمات دهی باهم رقابت می کنند‌.
رانت های بد درست نمی شود
گروههای سرمایه داری  تمیزکاری دارند.
شرکت ها با کمترین تخلفات وارد بازار کالا وخدمات می شوند
ماهیت رشوه گیر و قانون گریز در کمترین زمان لو می رود.
همه این ها یعنی مدیران کشورها توسعه یافته برای مردم خود امانتدارند.
تبعیض خواهی ندارند و فقر ستیزند.
اگرچه مشکلاتی هم‌برای عبور از بحران های سوخت و دستمزدهای کارگری وجود دارد.
که مقطعی بوده و بانکها و بیمه ها نقش زیادی را در بروز و یا برون رفت ازبحران به صورت مستقل دارند...
تفاوت ما در روشمندی و کارکرد عدالت های چند گانه با جوامع توسعه یافته بسیار بالاست به گونه ای که گویا آنها مسلمانند و ما کفار حربی هستیم.

در حالیکه؛ آموزه های اسلام وقرآن تاکید می کند که ربا نخور . تجسس نکن. دروغ نگو. دزدی نکن. هتاک نباش. امانتدار باش. شکیباباش.به حق پایبند باش. از حرام و ناحقی بپرهیز.و...همه این باید ها ونباید ها در آموزه های ما قانون ماست !

قوانینی برای مهارت زندگی وحرکت درمسیر پویایی وپیشرفت و تکامل.
التزام عملی به قانون در یک کلمه ی ترکیبی بنام قانون گرایی. باعث می شود عدالت آموزشی‌ . اقتصادی. اجتماعی. حقوقی و... با رفاه ملی قرین باشد.
و این یعنی خروجی توسعه یافتگی.
عدالت و توسعه دو روی یک سکه اند.
جوامع عدالت گریز و تبعیض خواه به دنبال اولویت بندی در حقوق شهروندی هستند.
پاره ای از شهروندان بخاطر مناسبات اعتقادی، شغلی، مالی خود را برتر می دانند و می خواهند قوانین برایشان منطقه فراغ داشته باشد.
تبعیض خواهان اعتقادی اغلب در جوامعی رشد می کنند که خرافات وانحرافات مذهبی رواج دارد و با تایید باورهای مردم بتوان بر آن صحه گذاشت!
در سخن بزرگان‌ما عدالت امر مقدس و معتبری است و مخدوش کردن و  هتک حقوق شهروندی درنگاه آنان به عذاب و دوزخ دردناکی وعده داده می شود که امام علی (ع) فرمودند؛
روز عدالت براى ظالم، سخت تر از روز ستم بر مظلوم است!
یَومُ العَدلِ على الظّالِمِ أشَدُّ مِن یَومِ الجَورِ على المَظلُومِ. (نهج البلاغه حکمت341)
 این که جامعه ما بخواهد به عدالت های چند جانبه برسد نیارمند بسترهای پذیرش همگانی و هزینه های مادی و معنوی وپایداری برای رسوب عدالت است.
هزینه هایی که باید هرچه سریعتر برای پذیرش امر عدالت در جامعه پرداخت شوند و آن چیزی جز آموزش و التزام عملی به قانون و باورهای توسعوی نیست.
 آموزش حقوق شهروندی وصیانت از آن  و مداومت و استمرار آگاهی و پایداری برای داشتن و تحقق عدالت فرا گیر مهمترین راه حل برای  پذیرش و رسوب توسعه پایدار و امنیت و عدالت پایدار است .

 


و الی الله المصیر
حمید رضا ابراهیم زاده
۱۱ نوزوز ۱۴۰۳

 

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

اسلامی گری و هویت ایرانی

يكشنبه, ۱۸ فروردين ۱۴۰۴، ۱۱:۳۰ ق.ظ


این روزها به بهانه ی برداشت از ترجمه مرحوم قمشه ای حرف هایی زده می شود که با ذهن و شیوه فکری ایشان هیچ قرابتی ندارد.
تفسیر به رای هایی که چینشی بوده و از گمانه های بی منزلت خارج می شود.
برداشت ناروایی را از ترجمه استاد قمشه ای بزرگ داشته اند که بسیار هم لوث و نامربوط است.
و نویسنده و منتقد اصرار دارد تا خود را به کج فهمی بیندازد.
 وروشن است که مسیر نامربوط و بی انصافی را انتخاب و طی نموده است.
اما توضیحی را خودم لازم‌می بینم به عنوان پژوهشگر جامعه و دین داشته باشم.
اول

در آیه نخست سوره مبارکه فرقان که ؛ «تَبارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى‏ عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعالَمِینَ نَذِیراً؛ 

جاوید و پُر برکت است خداوندى که قرآن را بر بنده‌‏اش نازل کرد تا تمام اهل جهان را انذار کند».
همچنین در آیه 28 سوره مبارکه توبه ؛ «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً؛ ما تو را جز براى عموم مردم به عنوان بشارت و انذار نفرستادیم».

 و در آیه 158 سوره مبارکه  اعراف آمده است که ؛ «قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً؛ بگو: اى مردم! من فرستاده خدا به همه شما هستم».
این آیات هم مخاطبش همه جهانیان هست نه فقط عربها!

اگر این حجم از صراحت وشفافیت به چشم منتقدین نمی آید، مشکل از چشم سر نیست . پرسشگر باید جستجو گر باشد !

 اگر شک وتردیدی در برداشت از متن ترجمه ویا  نص قران است ربطی به اصالت متن ندارد و برداشت ذهنی در پاره ای از مقتضیات اقلیم زمان وفرهنگ وزبان اینطور است.

دوم 

در نوروز امسال۱۴۰۴
کشاکشی نامحسوس ومرموز دیرین با تقارن شهادت مولای متقیانو لیالی قدر وایام نوروز مواجه بودیم واین تلاقی برای بخشی از جامعه ما قابل دقت و تامل و تحمل نبود !
متکلمین هردو گروه به یکدیگر تاختند و بر باطل بودن همدیگر تلاش وافر داشته اند.
وتلاش شد جامعه ما به سمت دوقطبی شدن  بالفعل حرکت کند وشاید هم حرکت رخ داده باشد .
گروهی سمت ایرانی گری
و گروهی سمت اسلامی گری تند شدند
هر دو طرف به بیراهه رفته ایم.
پیش نیازهایی برای کشف این ماجراها وجود دارد  ومن دوستان را به مطالعه  دو کتاب دعوت می کنم
کتابی بنام خدمات متقابل ایران و اسلام از آقای مطهری وجود دارد که این کتاب بررسی موشکافانه ای  در باره خدمات و مسایل موجود طرفین اسلامی گری و ایرانی گری شده است
همچنین کتابی بنام امام حسین وایرانیان نیز توسط آقای منصوری ترجمه شده است
که بخش های مهمی از حدّت  موضع گیری های طرفین را کم می کند
سوم
واقعیت ملموسی وجود دارد که اسلام وایمان علی بن ابی طالب با اسلام و ایمان جناب خلیف دوم عمربن خطاب بسیار متفاوت بوده است.
غالب مردم ایران، اسلام علوی را با طیب خاطر  پذیرفته اند .
گروهی نیز به اسلام موسوم به اسلام  عمری با غارت وقتل وادار به پذیرش شدند.
و گروهی دیگر نیز با آیین اسلام وآموزه های وحی آشنا شده و آن را با طیب خاطر پذیرفته اند.

واین عدم دقت ماست که کدام سو ایستاده ایم!
کدام چهره از دعوت را پذیرفته ایم؟
بااین رویکرد پرسش این جاست؛
چرا ایران مقتدر که با روم برای قرنهای متمادی همواره درنزاع وجنگ بود به ناگاه  مغلوب و تسلیم موالیان خود یعنی اعراب شد؟
از خود پرسیده اید چرا خبری از لشکر غیور و بزرگ ایران برای مقابله بااعراب وجود نداشت!!
آیا اصلا لشکری وجود داشت؟
آیا اساسا چیزی به نام جنگ بزرگ با اعراب رخ داد؟
اهل مطالعه تاریخ می دانند که
در اواخر دوران ساسانیان مردم ایران از دست موبدان ومغ ها بستوه آمده و خسته  و دلزده شده بودند و از آنان گریزان شده بودند.
حکومت وقت ایران  نیز چیزی به نام اقتدار و شکوه وشوکت نداشت ودر ضعیف ترین حالت خود قرار داشت ودر حال انقراض و فروپاشی بود.
جنگهای پی درپی داخلی وخارجی.
مالیات های سنگین.
شکاف های طبقاتی.
خستگی مردم از حکام وموبدان.
و...
باعث شد دروازه ها به آسانی باز شود.
پیش ازاین سالها، در ایران
سلمان یک دیندار واقعی زرتشتی بوده و خانواده ای متشخص ومذهبی داشته است. ولی از آیین خود برگشت و به اسلام گرایش پیدا کرد!
تحقیقی درباره احکام آیین زرتشتی بفرمایید
آنها نماز و روزه های و احکام سنگین تری نسبت به اسلام دارند.

از سویی دیگر ملاک دینداری در اسلام و زرتشت و مسیحیت و...و همه ادیان الهی ایمان و التزام عملی به آن است
نه این شاخه به آن شاخه پریدن ها.
هرجا خوشه چین راحتی ها بودن، می شود فرار از دینداری و گریز از قانونمداری شرع.
آنهایی که مدعی زرتشتی بودن و آرزومند بازگشت به آیین زرتشتی هستند چقدر از احکام آن آگاه هستند.
آیا به زرتشت و احکام آن باور قطعی و ایمان والتزام عملی دارند!!؟
یا فقط شعار مشترک ادیان را به زبان می رانند؛
پندار نیک
گفتار نیک
رفتار نیک
بی گمان این شعار، شعار کلیدی و مشترک همه ادیان الهی است.

آیا مطالبه گران شعاری در زمره زرتشتیان قرا می گیرند؟
آیا موبدان حاضر، دین وروشهای زندگی وتعاملات آنها را قبول دارند؟
ازاین جاسر گشته واز انجا مانده بودن و حیرانی و فرار این افراد درد دینداری نیست
در واقع باید گفت موضوع این دسته از منتقدین به اسلامی گری وحتی ایرانی گری فرار از هرچه التزام وتقید و قانون مندی و قانونمداری است.
برداشتی که آقای قمشه ای داشته و در آثارشان دارند هم این حرفها نیست.
آقای قمشه ای نگاهی عمیق عرفانی به  واژه ها واحکام دارند و از دین اسلام خارج نشده وبلکه تمام وکمال بر شیوه مسلمان بودن خود اصرار دارند
بروید واز کتابها وآثار و تفریرات و فرزندان ایشان بپرسید
مخصوصا از کتابهایشان بجویید که آیا ایشان از اسلام برگشته بوده اند؟
نه مرحوم پدرشان الهی بزرگ ونه هیچکدام از فرزندان چنین ادعایی را  نمیپذیرند.
مطمئن باشید با شگفتی به شما خواهد گفت؛ توهم زده اید؟؟
چهارم
ما در رهروی مسیر زندگی یا مجتهدیم یا مقلد
اگر مجتهدیم که حساب پاک است و دانش و آگاهی واشراف مان به دین اسلام و زرتشتی کامل است وتمام.
اگر نیستیم با این شامورتی بازی ها قانون شرعی مورد باور ادعایی مان، ما را از مسئولیت هایمان در انسان تراز و درست بودن معاف نمی کند.

 پنجم  و آخر
ادیان همه درخدمت انسان بوده و از یک سرچشمه واحد آمده اند.
هدف ادیان بلوغ و تکامل و رستگاری انسان است...

چون که صد آید نود هم پیش ماست
نام احمد نام جمله انبیاست...مولانا

 

 

 

والی الله المصیر
حمیدرضاابراهیم زاده

۱۷ نوروز ۱۴۰۴

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

غائله ی پایتخت

يكشنبه, ۱۸ فروردين ۱۴۰۴، ۱۱:۲۲ ق.ظ

اول

قتل و ذبح  یک تمدن از راه تحقیر ونادیده گرفتن فرهنگ واسطوره هاایش امکان پذیر است
و فرهنگ کشی با تحقیر آموزگاران و  معلم هایش رخ می دهد
وخانواده را با دگرگونی وذلت مادرهایشان تخریب می کنند...
جامعه ای که در آن صدا وسیمایش ناهنجاری ها و ضد ارزش های فرهنگی  را رواج می دهد و به سلیقه یک تیم معلوم الحال و ورشکسته رفتار می کند
چه انتظاری باید داشت؟
جز اینکه دراین جامعه؛ مادر و فرهنگ وتمدن بی ارزش و دشمن جلوه داده می شود!
در هر قومیتی نادان وبدکاره داریم
دلیلی نیست این افراد را به کل آن  جامعه تعمیم بدهیم به همه آن قومیت بگوییم که شماها این هستید!
توجیه می کنند و مدعی می شوند که برای این سریال ها از کارشناسان جامعه شناسی استفاده کرده اند.!
که محال است 
البته یک مشت کارشناس اجیر شده ی مادام العمر  فیلم وسریال  داریم که  برای  ماست مالیزاسیون نقل هر محفلی هستند.
آیا تلوزیون به اصطلاح ملی که تمام هم وغم خود را برای خشنودی وخرسندی  اسپانسرهای معلوم الحال می گذارد  انتظار انصاف و دفاع از هموطن می توان داشت؟  
از نمایندگان شریف مازندران وگیلان بپرسید برای دفاع از حقوق کشاورزان با چه رانتی روبرو هستند؟
از آقای لاهوتی گیلان  از آقای بابایی نماینده ساری بپرسید  در جریان مناظره تلوزیونی درباره وضعیت کشاورزان  وشالیکاران در مواجهه با نماینده شرکت طبیعت چه حرفهایی زده شد
شما بادقت نگاه کنید سراسر این سریال تبلیغات برای محصولات طبیعت است.
 مردم مازندران با رواج کشاورزی و فعالیت های کشاورزان سرزنده و شادابند. و چرخه اقتصادی مازندران و گیلان با زحمات و تاب آوری های کشاورزان می چرخد ...
وقتی شرکت طبیعت با کشاورزان خطه شمال و به ویژه مازندران در دشمنی آشکار است بقیه اش محرز است که درباره چه بزنگاههایی باید حرف بزنند
این شرکت است که با ظلم به کشاورز اقدام به واردات نا به هنگام  محصولات کشاورزی نموده وبرای تولیدات داخلی قیمت تعیین می کند نه دولت وکشاورز
حالا بگردید ببینید چه کسانی این شرکت منحوس را مدیریت می کنند و مالک آن هستند.
همین ها تیم اسپانسر پایتخت هستند
از این جماعت انتظار انصاف و دلسوزی دارید؟
بارها دیده ایم در فضای مجازی افرادی از پشت کوههای البرز و شرق و...می آیند و به مازنی های نجیب وغیور توهین و جسارت روا می دارند 
 این جرثومه های بی پر وپا از کجا اینقدر جسور شده اند؟
آیا چیزی جز مشوق ها و آموزش هایی که از راه نمایش چنین سریالهایی که رفتارهای ابلهانه را در رادیو و تلوزیون ملی نشان می دهد است!؟
آیا تحقیر معلم که در هیبت نابالغین به نمایش داده می شود امری طبیعی است؟
آیا تحقیر حس مادرانه ای که در هیبت بیوه ای در انتظار خواستگار است امری طبیعی است؟
 تحقیر فرهنگ واسطوره ها و معلم و مادر در واقع جنگیدن برای خاموش کردن اعتلای  یک جامعه است.
بی تردید این انحراف  طنازانه در همان آغاز راه باید مبارزه می شد!
مخدری به نام طنز برای پاره از افراد  کم اطلاع شاید پرسش برانگیز  نباشد اما این گونه نیست که نخبگان مردم خود را تنها بگذارند وبه بهانه خنداندن آنها را تحقیر کنند.
 آنهایی که می فرمایند باید فرهنگ سازی برای تاب آوری جهت تماشای چنین شوربایی درست می کردیم.!!
گمان می رود نمی دانند فرهنگسازی چیست؟
ما به شما می آموزانیم
که فرهنگ توانمندی و تاب آوری ما این است که غیرت و گذشت را سر جایش هزینه می کنیم.
ما با گروهی سرکوبگر علیه فرهنگ و تمدن مازندران مواجه هستیم که بی وقفه در حال توجیه و اغفال هستند و برای پر کردن جیب خود واربابانشان هر تعرضی را برای خود روا می پندارند
شاید در باورهای اجتماعی جامعه
فرهنگ خشم ومبارزه با متجاوز را  درست جا نینداختیم
بی هنگام  گفتیم غیرت و خشم بد است.
درحالیکه خشم وغیرت در جاهایی بسیار لازم و مقدس و محترم است.
گفتند؛ دفاعیات شما مبارزه با فکر ضد آزادی بیان است!!
ما می گوییم هیچ تحمیلی را تحمل نمی کنیم و هیچ تحقیری را بر نمی تابیم.
اینکه هر تحقیر و هتاکی وجسارتی را تحمل کردیم که بشویم این.
پس چیست فرق ما باشما؟

به صرف مسافر بودن مثل مهاجم رفتار می کنند و بخاطر توریستی بودن منطقه هر رفتار ناهنجاری را مرتکب می شوند و علیه حقوق شهروندی دیگران اقدام می کنند .
این رفتارها تجاوز به حقوق شهروندی مردم منطقه است.
 دورانی هم  رحمت های داخلی بخاطر فشارهای اجتماعی واقتصادی زمین فروشی و فرهنگ گریزی کرده اند  که زبان مازنی را لهجه بی کلاس می دانستند و به بچه هایشان‌می گفتند با لهجه ی تهرانی حرف بزنید تا در مواجه با آنها سر شکسته نشوید.
اساسا فکر غلطی بود زیرا مازندرانی زبان است و لهجه نیست!
همین خود باخته ها مقصرند که نقی ها همای سعادتشان را در پایتخت جستجو می کردند
نقی هایی که هر انگ وننگی را تحمل کردند و آخرش لات سر کوچه خود گشتند.
همین خودتحقیر کنندگان خودی ما بودند که باعث شدند مازندران جولانگاه  متوهمین شود.

دوم

سریال پایتخت به کلثوم اکبری هم رحم نکرد
تمام نقطه ضعف ها و حرف وحدیث های ناروا که در فرهنگ مردم مازندران به عنوان ناهنجاری مطرح است  در گفتار و رفتار بصورت برجسته وبولد در این سریال به نمایش گذاشته شد و علیه فرهنگ‌اصیل مازندرانی به جنبش  در آمده است
بی تردید مازنی های عزیز و نجیب گوشمالی سختی را به عوامل این معرکه گیری  وعنتر بازی خواهند داد
از سویی دیگر
تنابنده تلاش کرد تا واقعیت وجودی خودش را بازی کند و نتوانست دراین شامورتی بازی خودش را شبیه مازنی های اصیل کند او همانندمگس که دنبال زخم می گردد توانست زخمهای کهنه وفراموش شده ای را بیابد که هیچ ربطی به فرهنگ همگانی مردم نجیب و شریف مازندران ندارد.
و باید گفت ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست...
وناگاه بزودی صدای مگس کش که مازنی ها عجیب از آن در مواقع لازم استفاده می کنند سزای زخم گردی اش را خواهند داد.
چندباری که بااستانداران سابق بر ضرورت توقف سریال ننگین پایتخت گفتگو کرده بودم گوشزد کرده بودم که دراین کشاکش با تعرض یاوه گویانی درباره مازندرانی های غیور رو برو خواهیم شد.
واین جسارت را قطعا از پایتخت غیر معمولی آموخته اند
جایی که همای منحوس سعادت به فخر فروشی برای میانجی گری و سرو سامان دادن به یک مشت ابله پایتخت گردانی می کند حتما جسارت های گاه وبی گاه  یاوه گویان هم وجود خواهد آمد.
نمونه اش را در طعنه ها وفحاشی های صفحات مجازی افراد شرور دیده ایم....
بهتراست به این شامورتی بازی بصورت قاطع پاسخ لازم داده شود...
از همه نخبگان ومدیران فرهنگی ومسئولین استانی خواهان روشنگری برای  پایان دادن به پخش سریال سخیف پایتخت بوده و انتظار داریم پاسدار فرهنگ و تمدن مازندرانی باشید.

 

والی الله المصیر

حمیدرضا ابراهیم زاده

بابلسر. مازندران

 

۱۵ نوروز ۱۴۰۴

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

هوش مصنوعى و مخاطرات آن ٢

چهارشنبه, ۱۴ فروردين ۱۴۰۴، ۰۶:۵۲ ب.ظ

همان گونه که پیش ازاین گفته ام هوش مصنوعی بزرگ ترین دشمن بشریت محسوب شده و روح شیطان را در کالبد جدید خویش نمایان می کند

هوش مصنوعی با بلوغ و پیشرفت های خود با توجه به داده های بدوی و نا امن خویش، انسان را دشمن خود پنداشته وتلاش می کند بااو ویا گونه های منتقد فکری و فرهنگی باخود آنها  را نابود و یا مبارزه کند
آنها را به ویرایش وادار نموده و یا بااجبار در آنها دگرگونی حاصل کند.
تکنولوژی های نوظهور با تهاجم به واقعیت های اجتماعی اصالت "سواد و تلاش و مهارت و خردمندی " را مخدوش و از بین‌می برند و فراموش می شوند وانسانهای جدید بدون سواد و با اتکا بر هوش مصنوعی نسلهای نو وفاقد سواد را برجای می گذارند هنگامی که چند نسل از سواد فارغ شد
ناگهان انقلاب جدیدی در تکنولوژی و داشته های علمی آغاز می شود. و همه چیز به فنا می رود!
نسل جدید به دنبال سواد می رود تا بتواند آنچه را که پیش از این دارا بوده است را بدست آورد. اما هیچ دانش ومهارتی برای او بدون وجود هوش مصنوعی امکان پذیرنیست. آنگاه نسلهای جدیدتر  که از هوش مصنوعی وتکنولوژی های برتر نا آگاه هستند نیز چیزی سواد و تکنولوژی برتر به یاد ندارند
و سپس دوباره تلاش برای یافته های جدید علمی با تکیه بر سواد آغاز می شود.
و تاریخ تکرار می شود!
دوباره خط و نوشتار و... اختراع می شود و سپس رفتارهای انسانی بار دیگر درمسیر تاریخ تکرار می شود
دوباره  با گذشت هزاران سال انسان به بلوغ و شایستگی می رسد و صنایع به جایگاه بهتر و برتر می رسد و دوباره انقلاب های نو برای رفاه و امنیت پدید می آیند.
و همینطور جنگ ها و رسالت ها در پی هم می آیند.
گمان‌می رود چیزی که برانسان کنونی گذشته باشد محصول همین تکرار هاست.
شاید میلیون ها سال پیش زمین ویا جایی شبیه زمین انسان پیشین ویا نوعی دیگر از گونه های انسان باهوش را با تکنولوژی برتر از سر گذرانده باشد.
واین بعید نیست.!
که حضرت حق درپاسخ فرشتگان نسبت به انسان خونریز باسابقه قبلی فرمود؛
من‌چیزهایی می دانم که شما نمی دانید!

 

 

والی الله المصیر
حمیدرضاابراهیم زاده
۱۲ نوروز۱۴۰۴

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصارمولف محفوظ می باشد.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

هوش مصنوعی و مخاطرات آن ١

سه شنبه, ۱۳ فروردين ۱۴۰۴، ۰۸:۲۰ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از مهمترین مخاطرات زندگی بشر هوش مصنوعی است

علاوه براینکه هوش ساختگی باعث برون رفت از بحران ها و فشارهای روانی و کاری و سختی معیشت زندگی است،  اما درخود حفره های عمیق و خطرناکی دارد که می تواند منجر به پیدایش مخاطرات مهم و شگرفی شده و در تضاد و تعارض با اخلاق زیستی و قوانین انسانی قرارگرفته وبا آن به مبارزه برخیزد و علاوه بر مخدوش کردن امنیت انسانها و طبیعت به کرامت انسان نیز بی اعتنا ومخالف با آزادز های مشروع بشریتباشد.

با توجه به سازمان یافتگی هایی که در برنامه های هوش مصنوعی وجود دارد هوش مصنوعی می تواند بزودی بر انسان چیره شده و انسان را در قفس محبوس کرده وبااو مانند حیوانات خانگی برخورد کند.

البته از دوران کهن استثمار و بهره کشی از انسان و ویرانی انسانیت توسط غیرانسان دور از تصور نبود ودر بسیاری از تصاویر موجود در غارها و اهرام ثلاثه وسنگ نبشته های دنیا این موضوع نقاشی شده است .

چه اینکه هوش مصنوعی قدرت خود کفایی وخود اتکایی وبازیابی بالایی داشته و می تواند با برنامه نگاری های خود مدارانه همه چیز را کنترل کند و هیچ حریمی را برای انسان، امن نگذارد.

برخلاف آنچه که درباره قدرت تسلط برهوش مصنوعی گمان می بریم ، متاسفانه انسان در قدرت استفاده ومهاروکنترل آن بسیار ناتوان است. و اگر گمان‌می بریم با قدرت دادن به هوش مصنوعی از آن برای بهبود کیفیت زندگی بشر و امنیت وتوسعه پایدار از آن استفاده های مهمی شود این سخن و فکر کاملا غلط و خطرناک است و ریسک بسیار بالایی دارد.

هوش مصنوعی با توانمندی هایی که در برنامه نویسی و احصای اطلاعات مهم وجامع دارد بشدت و به سرعت حریف انسان خردمند خواهد شد وآفرینشگر خود را از پای در آورده وحتی می تواند تمام ذهن ناخودآگاه انسان را بخواند و همه گمانه های محدود کردن خود را توسط سازندگانش ازبین ببرد.

به علاوه هیچ عاطفه و احساسی نیز نسبت به نوع بشر و شرائط روانی انسان نخواهد داشت و مطابق با فرامین اولیه خود و برنامه نویسی های پایدارش عاری ازهر نوع عواطف و درک خیر و شر خواهد گردید.

آنچه که امروز باید بشر به آن بیاندیشد و کنترل کند اجتناب از راه دادن هوش مصنوعی به مناطق ممنوعه حیات بشری است.

همانگونه که پیش از این اشاره شد؛

اوج قدرت هوش مصنوعی در خود کفایی وخود اتکایی و داشتن اطلاعات کامل از هرچیز و در اختیار گرفتن همه راه های مبارزه با ضد برنامه های خویش است

بی گمان اگر هوش مصنوعی به این مقطع از اقتدار برسد انسان را دربند خواهد کشید و از انسان چیزی  شبیه حیوان خانگی خواهد ساخت .

ودرباره همه حریم های و نوسانات زندگی انسان مطلع خواهد شد ودرباره همه چیز انسان نظر خواهد داد وهمه چیز را تحت سیطره ی خود قرار خواهد داد.و اساسا انسان به انسداد خواهد رسید

بنا براین هنگامی که می گوییم خود کفایی هوش مصنوعی؛ یعنی برای احیا و تقویت خودش قدرت بازیابی و برنامه نگاری دارد.

 برای خودش شارژ می گیرد وشارژ می شود .

خودش بتواند دنبال عیب و نقص و ترمیم و تعمیرش برود.

وهرچیزی که نسبت به برنامه اش تخطی کند بعنوان دشمن بااو برخورد کند.

واین یعنی جنگ واقعی.

انسان بدست خود محل سکونتش یعنی زمین  وخویشتن را نابود نموده و حتی مجبور خواهد شد از زمین بگریزد.

زیرا توان برخورد ومبارزه با هوش مصنوعی را نخواهد داشت.

ودر این گرانیگاه فقط خدا باید به انسان رحم کند.

یکی از مهمترین آسیب های هوش ساختگی یکدست کردن و غربالگری باورها و افکار و پشت کردن به آموزش و سیستم های آموزشی است.

دراین بخش از بحرانها انسان ها با حضور هوش مصنوعی نیازی به آموختن درخود نمی یابند بلکه به این واسطه همه ی مطالبات وتوقعاتشان توسط هوش مصنوعی برآورده شده و بی نیازی شبه مطلقی برای انسان در حوزه آموزش رخ می دهد و به پیرو این  پدیده بی تردید اخلاق نیز معنای خود را از دست داده وانسان ها دست آموز آنچه را که مهندسین ذائقه در هوش مصنوعی تعبیه کرده اند خواهند بود در این حالت انسان منجمد و فاقد سواد واخلاق همانند پرنده ای در قفس خواهد بود که نه تاب فرار دارد و نه پای گریز!

که در پی این روش زندگی ،مفاهیم  پارسایی و عزت وگذشت و محبت و ...همچنین آرمانهای فرجام یابنده ی تکامل وکرامت انسان بایکدست سازی واصلاح نژادی و غربال گری همه جانبه برای کنترل نسل بشر ازبین خواهد رفت.

ازاین رو توجه به توسعه بی ضابطه و اقتدارهوش مصنوعی نمی تواند مورد تایید عقل سلیم و باورهای اخلاقی ما و دانشمندان دین واخلاق  و کلیسا و مساجد و خداجویان و باورمندان باشد.

و حتی درچنین وضعیتی باتوجه به مجرمانه بودن چنین فرایندی، قابلیت شکایت علیه سازندگان و پدید آورندگان هوش مصنوعی در دادگاههای صالحه دنیا وجود دارد.

والی الله‌المصیر

حمیدرضاابراهیم زاده

17مرداد 1393

 

پانوشت قابل تامل

مخاطرات هوش مصنوعی در برخی از حوزه های اثبات شده از جمله:

*قدرت مبارزه باانسان

*جستجو در حریم خصوصی به نفع سازندگان و...
*تقلب و جعل و..
ایلان ماسک اخیرا تصمیم گرفته است که  تدریجا اهرمهای قدرت  به هوش مصنوعی تفویض شود که این امر می تواند به مرور انسان را محدود و حریمش رانقص کند.
 بخش‌مهم دیگر این مخاطره این است که هوش مصنوعی قدرت  باز سازی برنامه نویسی و خود کفایی در برنامه نگاری را دارد. وهمین توانمندی و  قدرت خود اتکایی در هر چیزی به ویژه در ساختار قدرت هوش مصنوعی به شدت خطرناک‌است!
نخست:  اینکه درکی از انسان و آموزه ها وعواطف و پیمایش های اجتماعی وفرهنگی ندارد.
دوم اینکه انسان منتقد تا غیر مطیع را دشمن می داند!.
سوم اینکه جدید در یک آزمایش تازه نسبت به فرد کاربری که خلاف میل برنامه، رفتار جدیدی را نوشت حمله کرد.

در اندازه بزرگ تر و قوی تر مسلح بودن و پیوستن به ارتش الکترونیک  بسیار خطرناک است کاری که  اکنون پهباد ها در شناسایی و هدف قرار دادن افراد می کنند واین فناوری و بکار گیری از هوش ساختگی در رفتارهای نظامی نیز خطرناک‌تر می شود!
سیستم های هوشمند  برای دسترسی واحصای باقی اطلاعات و همرسانی و پیوست به سایر درگاههای هوش مصنوعی و بدست گرفتن قدرت  تحلیل و مبارزه راه درازی ندارد  کمتر از ۵ سال دیگر شاهد تخلفات و ترورها و جنایات سازمان یافته مدرن توسط هوش مصنوعی علیه  انسانها وکرامت سان خواهیم بود .

که خداوند در قرآن پیش از این، آن را پیش بینی نموده است.

«ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت أیدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون». سوره روم آیه 41

 

تمامی حقوق مربوط به این اثردر انحصارمولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

ضرورت آموزش همگانی حقوق شهروندی

سه شنبه, ۱۳ فروردين ۱۴۰۴، ۰۶:۳۸ ق.ظ

 

ضرورت آموزش  همگانی  وهمه جانبه ی حقوق شهروندی ازاینجا مشخص می شود که عدم آگاهی مردم به حق وحقوق متقابل فردی واجتماعی باعث آسیب به خود و دیگران است!
مردم ونسل های نو باید بیاموزند در زندگی اجتماعی چه حقوقی دارند  و نسبت به هم حقوق متقابلشان چیست!
ما وجامعه ی بحران زده ی مان گرفتار توهم دانایی. توانایی. فهم درست. مانایی هستیم.
توهم غلیظی هم داریم  ویکی ازبزرگترین وشاخص ترین نشانه ی این سرطان گرایش به فرا قانونی بودن است !

با شروع بیماری توهم فرا قانون می شویم. وستم کردن بخود ودیگران را بافتاوی وبرداشت های مختلف و شاذ ستم می کنیم.
در تمام رفتارها و فعالیتهای اجتماعی تلاش می کنیم از حفره ها وخلاهای قانونی برای خود منافع بسازیم وبزنگاه هایی برای خود بوجود بیاوریم تا حقی را برای خود بوجود بیاوریم ودر این راستا به حقوق دیگران تعرض کنیم...

تمام منافذ و کلاه شرعی هایی که به جامعه تحمیل می شود  باعث تعارض رفتاری و انسداد صداقت و سستی روحیه پذیرش والتزام به قانون است.
تعرض به حقوق هم بافریب به وجدان و قاضی درون خود! 
بافتوا های عجیب که مثلا :
 شرائط و مقتضیات ایجاب کرده است و الان بااین شرائط اشکالی ندارد و...
 به بزه حکم استثنا می دهند. وبه خود حق دادن ها شروع می شود!
دیگران باید تحمل کنند.
چارچوب ها و حقوق همسایه داری وهمکاری و شراکت و...را نادیده می گیرند انتظار دارند تا دیگران برایش
چشم پوشی کنند. در هر تخلفی می‌گویند
یکشب که هزار شب نمیشود!
اما واگر و کاش و مگر هایشان ....زیاد و زیاد تر می شود و اندک اندک همه ی سطوح واقشار وطبقات جامعه بااین رفتار ها بیمار می شود و اپیدمی توهم و دروغ و ریا،  جامعه را از پای در می آورد.!
ادب معاشرت و روابط اجتماعی و اقتصادی و... ایرانیان از بیماری وسرطان می رنجد
سرطان رفتاری  پیشرفته ای جامعه را می رنجاند.
تناقصات رفتاری
ادعاهای شاذ
سیستم های زور گو و مزور و زر مدار اجازه بازسازی و اصلاح را از افراد و گروه های بهساز سلب می کنند و با ایجاد تخطئه و رعب و وحشت دگرگونی و  بازآفرینی جامعه را مسدود می کنند.
و خداوند به تدریج نشانه های تنبیه را به چشم متوهمان می اورد وبه سربازان هوشمند و بینای خود فرمان جهاد می دهد‌
 و در جاهای حساس  زندگی افراد و گرانیگاه های اجتماعی تنبیه و پس گردنی هایش را اعمال می کند.
براین باورم که گره های کور زندگی ما ریشه در رفتارهای خودمان دارد...
والی الله المصیر
حمیدرضاابراهیم زاده
 دهم فروردین۱۴۰۱

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

عید سعید فطر مبارک باد

يكشنبه, ۱۱ فروردين ۱۴۰۴، ۱۲:۰۰ ق.ظ

 

 

حلول ماه هلال

 

عید تحول  احوال

 

معاد بریدن از غبار زنگار و انکال برشما مبارک باد

 

 

 

 

 

   عید سعید فطر

 

                           

 

   عید بریدن از زشتی‌ها و پیوستن به نیکی‌ها

 

برهمه مسافران مسیر بیداری و طراوت وعشق

 

 مبارک باد.

 

 

 

 لا ادری   :  عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت

 

    صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت

 

خاقانی شروانی :

گفتم کدام عید نه اضحی بود نه فطر

بیرون از این دو عید چه عیدست دیگرش

 

رودکی سمرقندی :

روزه به پایان رسید و آمد نو عید

هر روز بر آسمانت باد امروا

 

منوچهری دامغانی :

بر آمدن عید و برون رفتن روزه

ساقی بدهم باده بر باغ و به سبزه

 

خواجه شمس الدین محمد حافظ :

حافظ منشین بی می و معشوق زمانی

کایام گل و یاسمن و عید صیام است

 

مسعود سعد سلمان :

ای خداوند عید روزه گشای

بر تو فرخنده شد چو فر همای

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

هویت نجیبانه

شنبه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۴، ۱۱:۳۳ ب.ظ


بنام خدا

همه ی انسان ها دارای تاب آوری هایی هستند که این بردباری ها و شکیبایی ها در خشم و شهوت و گرفتاری و شوق و ... می تواند به توانمندی ها و هویت نجیب آنها منجر شود.

آگاه باشیم که برای ساختن هویت خود با دقت ودرایت بیشتری هنر خویش را بکار گیریم وبا توکل برخدا باعث دگرگونی و تاثیر نیک بر خود و جامعه خود باشیم.

به امید دیگران بنای هویت چیدن.

تکیه به حسب ونسب داشتن.

به آرزوی حمایت و امداد دیگران نشستن.

و کاری نکردن ومتوقع بودن خطاست.

باید خود پوینده حرکت به سوی تکامل ودرستی بود.

تا به سرمنزل مقصود و اقبال و کمال رسید.

به قول اقبال لاهوری

در جهان بال وپر خویش گشودن آموز

که پریدن نتوان با پر وبال دگران...

 

حمیدرضاابراهیم زاده

سوم نوروز۱۴۰۴

لیله القدر ۱۴۴۵

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

نماز ی که یک عمر نماز قضا را جبران می کند

چهارشنبه, ۷ فروردين ۱۴۰۴، ۱۱:۳۷ ب.ظ

نمازی که یک عمرنماز قضارا جبران می کند!!!

نمازخاص روز جمعه آخررمضان

ازرسول اکرم روایتست که:

هرکس نمازقضا بر ذمه اش باشد قبل از ظهرجمعه آخرماه مبارک رمضان.

4رکعت نماز بگذارد به دوسلام.درهررکعت بعدازحمد یک مرتبه آیه الکرسی و15 مرتبه سوره کوثر.

این نمازدویست سال نماز قضا را کفایت می کند.ودرروایت دیگر از آن حضرت چهارصد سال ودرروایتی از امیر المومنین ششصد سال.

وازحضرت رسول پرسیدند مردم آخرالزمان بیش از صدسال عمرنمی کنند.

فرمود:«نماز قضاهای پدر ومادر واقربای اورا کفایت میکند».وبعدازنماز این دعارابخواند:

بسم الله الرحمن الرحیم

یا سامع الصوت یا جامع الفوت یا محی العظام بعد الموت صل علی محمدوآل محمد واجعل لی فرجا ومخرجامماانافیه انک تعلم وانت تقدر ولا اقدر وانت علام الغیوب یاواهب العطایا یاغافرالخطایا یاسبوح یاقدوس یارب الملائکه والروح ربّ اغفر و ارحم وتجاوز عمّا تعلم انک انت العلی الاعظم یاساترالعیوب یاکاشف الکروب یا غافرالذنوب یا ذاالجلال والاکرام برحمتک یاارحم الراحمین./

سالها پیش این متن رااز دوست بسیار عزیزی هدیه گرفتم ومتن آن را در پشت جلد کتاب مفاتیحم یادداشت کردم  اماازدرج سلسله روایات ومنابع این موضوع غافل شدم.

قصد تشکیک ندارم اما همین قدرباور هم که مومن بخواهد خودراجلا دهد می تواند مفید باشد .البته این به این معنا نیست که کسی  کاهل وتارک نماز باشد وفقط  درسال منتظر همین روز باشد که نماز قضایش را اعاده کند .

بلکه فرجه ای است برای کسانی  که مسیر عبودیت برآنها هموار نبود.وهنوز هم مسافر دائمی این مسیر هستند.

وجاهایی ازراه ماندند ویا به تازگی توبه کردند بسیارمفید فایده است .از این رووبااین نگرش، اعتباروسند این دعا بیشترمقرون به صحت است زیرا تنبل پرورنیست.

بالطبع یکی از لطایف ایام خاص همین است که خداوند رایحه های را برای معشوقه هایش می فرستد تا بدان خود را درمعرض سلامتی وسعادت قراردهندآگاه باشیم که خودراازمعرض این نسیم رویگردان نکنیم1..بنابراین این نماز بشرط تداوم حرکت درمسیربرای عامل مفید وراهگشاست.2

                                                   

توفیق همگان راازدرگاه ذات اقدس ربوبی خواهانم.

پی نوشت :

1-      رسول خدا فرمودند:

قطعابرای هرکسی در ایام عمرش رایحه های ازسوی خدا می وزد آگاه باشید که ازآن رویگردان نباشید.بحارالانوارج68 ص231

2-  از دوستانیکه به این سند حدیثی دسترسی دارندخواهشمند آدرس این سندبرایم ارسال فرمایند.

3-روایات متعددی دلالت بر «وجوب قضاء ما فات کما فات»  دارد یعنی قضاء نمازی که فوت شده و از دست رفته، باید همانگونه که از دست رفته باشد. اگر دو رکعت بود دو رکعت، اگر شکسته بوده شکسته و .. و لذا هیچ چیزی جز بجا آوردن نمازهای قضا شده نمی تواند جایگزین آن گردد.
برفرض صحت سند منظور این است که ثواب نمازهای قضا را دارد نه این جای آن را پر کند.حکم و سنت الهی دگرگون نمیشود  مثل این که در باره برخی کارها گفته شده ثواب حج را دارد معنای آن این نیست که اگر مستطیع هست نیازی به حج رفتن نیست. /

- شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت، سال 1409 هـ.ق، ج‏8، ص 268.

 

 

حمیدرضا ابراهیم زاده

30مرداد1391

 

 

*تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصارمولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

این شبهای قدر

جمعه, ۲ فروردين ۱۴۰۴، ۰۳:۲۰ ب.ظ

بسم الله ا لرحمن الرحیم

 

این شــبهای قـــدر

 

 

" حم والکتاب المبین انّا انزلناه فی لیله مبارکه انّا کنا منزلین  فیها یفرق کلّ امرحکیم

  امرا من عندنا انا کنا مرسلین رحمه من ربک انه هو الّسمیع العلیم"( دخان ( 10-5

 

     

 اختلاف در تعیین شبهای قدر

 الف : اختلاف ناشی از تعدد روایات : 

 دو گروه هستند که میگویند :

 

1- در نیمه شعبان لیالی قدر وجود دارد :

 الف ) بدلیل تولد امام عصر که قرآن ناطق است 

 ب ) بدلیل برخی از روایات اهل سنت 

 ج) نظریه مقام فرقان و مقام قرآن

 

 

 2- در شبهای 19-21-23 ماه رمضان واقع شده است :

 طبرسی در مجمع البیان از معصوم ( ع ) روایت کرده است : اطلبها فی تسع عشره واحدی و عشرین و ثلاث عشرین . ( شب قدر را در شب 19 و 21 و 23 جستجو نما ) و نیز در روایت دیگری وقتی حضـرت باقـر(ع ) در مورد تعیین شب قدر مورد سوال قرار می‌گیرد ، پاسخ میفرمایند : فی لیلتین لیله ثلاث و عشرین واحدی و عشرین ( در شب 21 و 23 ) نکته قابل توجه اینست که غالباً اختلافات در مسایل ناشی از اختلاف روایات متعارض است ، بدین بیان که رب در مسئله‌ای خاص دو یا چند روایت یا مضامین متضاد دو متناقض یکدیگر از چند راوی مختلف نقل می‌شود و همچنین اختلاف در روایت ، منشاء اختلاف مفهومی می‌گردد که در اصطلاح اصولین این روایت به متعارض یاد می‌شود . خصوصیت روایات متعارض در اینست که هر کدام دیگری را طرد و نفی می‌کند از این رو قطعً از میان تمام آنها یک روایت صحیح و صادق بوده و بقیه خلاف واقع است، هر چند فعلاً قدرت بر تشخیص صحیح از مستقیم را نداریم . اما اختلاف موجود در مسئله تعیین شب قدر از این نسنخ اختلاف نیست ، بلکه بطور صریح از امام باقر (ع) در پاسخ به جماعت پرسشگر در نورد شب دقیق سوال شد ، امام میفرمایند : " چه می شود تو را که در دو شبی همت نموده و آنرا بزرگ داری که شب قدر یکی از آن دو است . " چنانچه  ملاحظه می‌شود در عدم تعیین شب قدر تعمدی در کار بوده که قطعاً تابع حکمت خاصی می‌باشد و حال آنکه حکمت چیست ؟

 بنظر میرسد که با استفاده از بعضی روایات می تواند جازم شد می تواند شب قدر شب بیست و سوم ماه رمضان است ، چه اینکه مسلماً شب قدر ، تعدد نداشته و یک شب بیش نیست و بناچار بایستی یکی از سه شب مذکور باشد و مستفاد بعضی روایات اینست آن شب ، بیست و سوم می‌باشد . بنابرایت دو شب قبلی براساس مصالح و دلایلی مقدمه ورود به شب سوم قرار داده شده‌اند و از جمله آن مصالح می تواند بدین شرح باشد :

 

    

 

مراحل سه گانه سیر و سلوک :

 

 شب قدر بفرض 23 ، شب نزول تجلیات و عنایات الهی است و به همین دلیل لیله مبارکه، نام گرفته ( انا انزلنا فی لیله مبارکه ) از این رو می توان آنرا " شب تجلیه " نامید. و از آنطرف به اعتقاد اهل معرفت مراحل سیر و سلوک و حضرت به سوی خدا در سه مرحله کلی خلاصه می‌شود : 1- تخلیه   2- تحلیه   3- تجلیه   که رابطه بین این سه مرحله ، علی و معلولی و تربتی می‌باشد یعنی مراتب قبلی ، زاینده مراتب بعدی و مراتب بعدی متوقف می‌باشند از اینرو " تجلیه " خود متوقف بر دو مرحله "  تخلیه و تحلیه " است.

 " تخلیه "به معنای پیرایش صفحه دل از رذایل اخلاقی و تاریکی هایی است که در اثر ارتکاب گناهان، زوایای خانه قلب را فراگرفته به عبارت دیگر  تخلیه  ترک معصیت و گناه می‌باشد .

 "تحلیه" به معنای آرایش دل به زیور و زینت طاعت و بندگی است . امتثال اوامر الهی و انجام واجبات در یک عبارت : انجام وظایف عبودیت و بندگی راه  " تحلیه" گویند . از اینرو"تخلیه" جهت سلبی عبودیت است و" تحلیه" جهت ثبوتی آن ، که مجموعاً این دو از آدمی  بنده‌ای صالح می‌سازد و در این میان ، همیشه پیرایش  و به عبارتی پاکسازی مقدم برآرایش و بازسازی است تا هنگامیکه خانه دل از وجود اغیار خالی نگردد نمی توان بهره ای چندان از عبارات و دیگر اعمال ایجابی و ثبوتی بهره برگرفت. چه دانسته شد رابطه این مراحل با یکدیگر رابطه‌ای علی و معلولی است و یکی از اسرای تقدم استعاذه  (اعوذ بالله من الشیطان الرجیم )که در واقع خالی کردن خانه دل از شیطان است . بر بسمله ( بسم الله الرحمن الرحیم ). که آراستن دل به نام و یاد خداست را می‌توان ، همین دانست .

( برو تو خانه دل را فرو روب         مهیا کن مقام و جای محبوب )

 بنظر میرسد با توجه به این مقدمه طولانی، شب نوزدهم متکفل مقام "تخلیه" و شب بیست و یکم متکفل مقام  "تحلیه" است که در مجموع این دو "تجلیه" و نورانیت را در شب بیست و سوم نتیجه می دهد به عبارتی دیگر در شب نخست بندگان خدا بایستی با توبه و انابه از گناهان هجرت نموده و در شب دوم متعهد نشوند که وظایف بندگی را بجای خواهند آورد آنگاه در شب بیست و سوم خداوند پاداش آن هجرت و رجعت  را با تجلی الهی خویش می دهد ، از همین جا سر آن همه تأکید بر بزرگداشت و بیداری این سه شب و نیز عدم تعیین آن از جانب حضرت معصومین ( ع ) روشن می‌شود و در این میان از باب اینکه هجرت و رجعت را نیرویی پرتوان لازم است و باید به وسایط فیض توسل و تمسک جست که خداوند فرمود: (ابتغوا الیهم الوسیله.  در مسیر به سوی من از وسیله بهره گیرید ) از اینرو، وجود مناسبت ضربت خوردن امیرالمونین علی ( ع ) در شب نخست و شهادت آنحضرت در شب دوم خالی از لطف نیست چه حضرتش به عنوان انسان کامل و بنده محبوب حق بهترین وسیله بندگان گنهکار که عزم جزم رجعت دارند می‌باشد . در خاتمه این بخش شایسته می‌نماید روایتی را که مرحوم کلینی در اصول کافی آورده نقل می‌نمایی ؛ شخصی از امام باقر( ع ) سوال کرد: ای پسر رسول خدا چگونه شب قدر را در هر سال بشناسیم آنحضرت فرمودند: هگامیکه ماه رمضان رسید سوره دخان را در هر شب صدمرتبه تلاوت کن و آنگاه که شب بیست و سوم رسید تو نظاره گر تصدیق آنچیزی می‌شوی که از آن سوال نمودی. این روایت متضمن بر دستور العملی برای معرفت فزونتر شب قدری باشد بر اهمیت فوق العاده شب بیست و سوم ماه رمضان نیز دلالت دارد.

 

1)اختلاف در افق شبهای قدر :

 در واقع وجود طبیعی و مادی زمان ( شب قدر ) که متعدد شده و گرنه حقیقت آن همان دهر اسفل و دهر اعلی  است غیر قابل تعدد بوده و یکی می‌باشد ، از این رو تمام شبهای مختلف از آن حقیقت یگانه بهره ورند و آن حقیقت در ضمن تمام آنها وجود دارد و به عبارت دیگر « ذی ظل . که همان شب قدر دهری» است یگانه بوده و کثرت معلول عالم کثرت (طبیعت ) می‌باشد .

 

  

                                                                       حمید رضا ابراهیم زاده 82/8/25

  

منابع :

قرآن کریم : سوره های دخان ، مائده ، قدر

اصول کافی ( مرحوم کافی )

مجمع البیان ( طبرسی )

تفسیر القرآن الکریم ( محی الدین عربی )

فتوحات مکیه  ( محی الدین عربی )

اسرار لیله القدر ( حمید رضا ابراهیم زاده- 1380 )

 


  • حمیدرضا ابراهیم زاده