یا عباس!
ای قمر
ماه
تورا می گویم
من
زمهر تو
امان
می جویم...
حمیدرضا ابراهیم زاده 6 آبان1393
- ۱ نظر
- ۳۰ تیر ۰۳ ، ۱۱:۴۰
ای قمر
ماه
تورا می گویم
من
زمهر تو
امان
می جویم...
حمیدرضا ابراهیم زاده 6 آبان1393
سلام بر باب الحوائج قمر بنی هاشم
سلام بر تو ای آنکه تاریخ تمناها، چون تو پذیرنده ای به رنگ خدا ندارد!
توئی که عبد صالح خدایی و در امام شناسی شیعه ترین رهرو تاریخی!
ای قمر
ماه تو را می گویم
ای تو مه
شاه تو را می گویم
من ز مهرتو
امان جسته تمنا دارم
منجی از کرب و
دل چاه تو را می گویم...
یا کاشف الکرب عن وجه الحسین اکشف کربی بحق اخیک الحسین
ای ماه منیر بنی هاشم ای عبد صالح خدا
ای کوه بردباری و وقار و وفا
ای اقیانوس غیرت و سخاوتمندی و صفا
سلام بر تو و حسین تو
سلام برتو و همرزمان و یارانت
سلام بر تو و خواهر و دوستدارانت
عبد الله ابالفضل دخیلک
مولای من صاحب الزمان! این مصیبت دردناک را به پیشگاه حضرت عالی تسلیت و تعزیت عرض نموده و برایتان
سر سلامتی و ظهور زود هنگام آرزو مندم.
تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ می باشد
مشکهایم کو؟
مشکهایم کو؟
چه کسی بود صدا زد عباس؟
آشنا بود صدا
مثل نوای غزل مهر پدر
رهبرم تشنه لب است
و
زینب وسجاد و همه اهل خیام
شب عاشور به شیدایی یک مرثیه ازپیشانی آل کسا می گذرد
ونوای لبیک
ازحاشیه ی شط فرات جان مرا می توفد
ازپس رایحه ی بادصبا
بوی هجرت می آید
دین من پراز آواز بقاست
و
کالبدم جام بلا
صبح خواهد شد
و
این مشک پرآب
آسمان سرخ خواهد شد...
باید امشب بروم...
من که ازناب ترین حنجره بامردم این ناحیه صحبت کردم
حرفی ازجنس امان نشنیدم
هیچ چشمی به تمنای آب وفغان اطفال خیام خیره نشد.
کسی ازدیدن اصغرمعصوم حسین
دل او چیره نشد
ابری ازدیده ی هیچ کسی تیره نشد
من به اندازه ی یک ابر دلم می گیرد
وقتی از پشت سر قافله دیدم شط را.
وقتی از پنجره ی دهر می نگرم
شوق آن قاسم نوبالغ را...
پای این تف بلا سرو خرامان حسن می خواند
رجزخانه برانداز زمان
کلماتی می گفت که درآن
بذرغیرت به عیان و به نهان می جوشید
جملاتی می گفت
جملاتی جانسوز....
من درآن روز اسف
جنگجویی دیدم آن چنان
غرق بصیرت در ولایت بینی
کآسمان تاب نداشت ...
صبح امروز
امامم طلبید وفرمود:چند تشویش توراست؟!
باید امشب بروم.
باید امشب مشکم را
که به اندازه ی سیرابی اطفال بلا جا دارد
بردارم
وبه سویش بروم
که درآن واقعه ی سرخ پیداست.
رو به آن وسعت سبز پراز واژه که همواره مرا می خواند...
رهبرم باز ندا داد عباس!!
مشک هایت کو؟؟؟!
السلام علیک یا قمر بنی هاشم
یاکاشف الکرب عن وجه الحسین اکشف کربی بحق اخیک الحسین.
حمیدرضا ابراهیم زاده . بابلسر
سوم دی ماه هزار وسیصد وهشتاد وهشت خورشیدی
تو بالای نی و
مه پیکرت کو؟
سلیمان علی
انگشترت کو؟
بریدند انگشت تا
انگشتر بگیرند
طمع برخاتمت بود و!
سرت کو؟!
حمیدرضا ابراهیم زاده
18مهر1394
تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصارمولف محفوظ است.
بحرطویل
بسم رب الشهداء والصدیقین
این همهمه از نای نوای ثقلین است
یاد از دل خونین حسین است
قتیل الودجین است
ضیاء القمرین است
او همانست که میگفت : اناالفضة وابن الذهبین است
که پریشان شده از زلف دوعین است
بخداوند قسم نوای نی قین است
همو وارث بدر و احد و جنگ حنین است
پدرش قائم صل القبلتین است
بر سر نی زبانش چو لسانٌ شفتین است.
غریب است و قریب است
حبیب است و نماینده ی رب رقیب است
دل درمانده ما را چو طبیب است
مادرش فاطمه آن دخت نجیب است.
پدرش حیدر کرار علی شاه ولایت
که کردند بر و جور و حسادت
به محراب صلا داد شهادت
و گفتش که رسیدم به سعادت
حسن آن شبه پیمبر
همان زاده ی کوثر
با حسین بود برادر
همان حامی حیدر که مسموم جفا شد
و عباس بجایش جوانمرد وفا شد
ساقی دشت نی و کرب و بلا شد
یدش رفت و جدا شد
سرش وصف صفا شد
چهره اش ماه شب و ورد دل باد صبا شد
هان بدانید حسین نور نبی
صاحب علم ازلی
زاده زهرا و علی
کشته تیغ دغل کار جلی
تشنه و عطشان به بقا رفت
سرش با الم نی به سما ء رفت
بدنش زیر سم اسب جفا رفت
و مظلوم سر احیای من و ما و شما رفت ....
سلام بر حسین وپسرش علی. سلام برفرزندان ویارانش.
حمیدرضا ابراهیم زاده - بابلسر 1390/2/3
در طبل واژه هام عزا به پا شده است
درنبض بیت هام غوغا به پا شده است
درصور دمیده شد آهنگ رثای کبریا
درواژه واژه های قلم رثا به پاشده است
این نوحه ومرثیه ازکجای دلم دسته آمده؟
در دسته ی سوگوارواژگان نوا به پاشده است
درنینوای قافیه ها جنگ اولاد واژه هاست
اجساد واژه های سرخ راخدا به پاشده است
درسورنای دلم شیونی الیم مویه می کند
دل مویه ازنهاد حضرت زهرا به پا شده است
دستی نهان علم قلمم را به دسته می برد
او نوحه خوان شده ودسته ها به پاشده است
درهر دمی که دم نوحه می رسد به باد
دربند بند نوحه اش نفس صبا به پا شده است
حمیدرضا ابراهیم زاده
12مهر1394
.تمامی حقوق مربوط به این اثردر انحصارمولف محفوظ می باشد*
ان الحسین المصباح الهدی و السفینه النجاﮤ
ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من ءایاتنا عجبا
تقدیم به پدرم که بصیرت در دین ، اخلاص در عمل
و محبت در رفتار شیوه اش بود و از او جز نام نکو
برای مردم هیچ نمانده خدایش شاد کند.
برخی از آسیب های عزاداری حضرت اباعبدالله
1- غلو در بیان مقام امام حسین (ع) و اصحاب و یاران و شخصیت های حاضر در کربلا
2- غلو و افراط در بیان وجه عاطفی رفتارهای امام و یارانش در حادثه کربلا
3- غلو و دروغ پردازی در نحوه شکل پذیری حادثه
4- اصرار بر عاطفی کردن فاجعه و غلو در مراثی ( حماسی – احساسی )
5- باز آفرینی وهم آلود و داستان سازی روز واقعه
6- انکار وقایع عصر و تهی کردن حقایق ماجرا.
7- قشریگرائی و پرداختن به حواشی حادثه
8- دروغ پردازی و فرافکنی حقیقت های قیام عاشورا برای حزن انگیزتر کردن حادثه
9- از بین بردن حقیقت ماجرا و تهی کردن مغز و عصاره حقیقت حماسه عاشورا
10- شیوع ناباوری از حقیقت های حادثه بخاطر افراط و غلو های بیان شده برای آیندگان
11- بی سامانی اشعار و مراثی
12- عدم نظارت صحیح بر هیأتهای مذهبی
13- انتقال مفاهیم قشری به مخاطبین در هیأتها و سوگوارهسازی محض
14- تحمیل و به هنجار در آوردن زنجیر زنی ، برپایی نمایش های پر طمطراق و جذاب روشهای ؛ زنجیر زنی – انواع سینه زنیهای غیر مرسوم – قمه زنی – تنبک و طبل و شیپور و نقارههای فاقد غنای موسیقائی عاشورا – مراسمهایی مثل قالیشویان – علم بندی – نذر درختان و بوتههایی که صمغ سرخ و ... دارند- مراسم شبیهخوانی که متأسفانه از حالت عادی به نوعی نمایش دراماتیک و غیر واقعی با مضامین مستهجن و مبتذل – التقاط نوعی آموزه مسیحی در به صلیب کشیدن مسیح(ع) برای فدا شدن و...
به بسم الله الرحمن الرحیم است دلی با دل صمیم است و رحیم است
در عزت اسلامی و احیای تفکر ناب محمدی (ص)، مطرح ترین و نام آورترین نام برای پاسداری از اسلام امام حسین(ع) است. کسیکه در خردسالیاش از آغوش گرم جدش پیامبر اکرم (ص) به نوجوانی رسید و صاحب حدیث زیبایی از آن نبی مکرم اسلام شد برایش حدیث زیبای «سرور جوانان اهل بهشت»1 وجود دارد کسیکه پیامبر او را « چراغ هدایت و کشتی نجات» گفته است2 او در همان آغوش اسلام را فهمید و حقیقت بعثت را دریافت. پسر علی (ع) و فاطمه شدن برایش هزینه زیادی برداشت تا جاییکه باز هم از پیامبر نقل شده است که « خداوند حسین(ع) را کشته می طلبد »3. به هر حال حسین صاحب احادیثی برجسته و بسیار است ، زیرا میخواهد پاسدار ارزشهای الهی باشد. او پدر و مادرش را در راه اعتلای اسلام از دست داد و پس از واقعه شهادت پدرش مسئولیت برادر بر دوش امام حسن (ع) سپرده شد و حسین(ع)خود را آماده مرحله دیگری از زندگی نمود. طولی نکشید که بردباری برادر چه با خنجر جفا و چه با زهر اعدا تنها میراثی بود که به او سپرده شد.
درآن روزگار یزید و معاویه فرعون عصر خویش بودند و حسین (ع)موسی، بالطبع قارونیان و هامانیان بسیاری نیز در این گذار میزیستهاند که رسالت حسین (ع)را پیرا نبوده و با آن به سختی مخالف بودند.
بنابراین پس از رحلت جسمانی پیامبر اسلام امام عصر باید پاسدار حقیقی شریعت و سنت محمدی(ص) باشد و بالطّبع ساختار حکومت فرعونی یزید و معاویه جز مبارزه با این حرکت نخواهد بود و ابراز آن نیز « زور و زر و تزویر است.
حکومتی که با زور و پول پرستی و ریاکاری در مقابل با رسالت حسین(ع) و همه امامان ماقبل و مابعدش تشکیل شده بود قطعاً پاسداری امام را در همه جوانب می طلبد ،عصاره وظیفه امام همین پاسداشت مقام اسلام است ولو به قیمت جان و مال خود و خانواده و دودمانش باشد.
یزیدی که از چند نسل گذشته دارای انحطاط اخلاقی است بالطائف الحیل معاویه و دستیارانش اکنون امیر المؤمنان است او به نظر کوردلان خلیفه بر حق پیامبر است و مخالفت با ولایت وی بی شک مخالفت با پیامبر است.
او میخواهد پس از هر مقطع و امری اسلام را ریشه کن کند و حکومت ملوک الطرایغی و شاهنشاهی را که اجداد پلیدش خواب آن را در سر میپروراندن تشکیل دهد. یزید عنصری بیفکر و هوس باز بود پس آن چه در جنتهاش برای تزویر داشت نیز حقیر بود . بنابراین یاران پدر فقط یک چیز را در توبره داشتند آن هم زنجیر و غل انحرافات و تحریف است که به زمان بندی خاص خود محتاج است و اکنون گذشت قریب به 50 سال از رحلت پیامبر(ص) این مشکل را حل کرده بود.
شریح قاضی از پس ماندههای نهضت پلید معاویه در حکم خود مینویسد: «حسین کشته شد با شمشیر جدش زیرا از دین خارج شد »4 طبیعی است مردمی که نمیتوانند شخصیت پیامبر و آل او را از سایر تشخیص دهند و سره را از ناسره باز شناسد ، با وجود اختناق و خفقانی که در حوزه فهم دینی و اسلام از سالهای پیش وارد شده و نمی دانند حرام و حلال چیست ، هرگز در مقابل دنیای زر و تزویر کوتاهی نخواهند کرد. زیرا دنیا پرستی برای مردمان آن عصر برایشان از خداپرستی مهم تر بوده بدلیل همان زنجیره انحرافات.5
یزید در زمان حیات پدرش ، برای لاشه سگ مسابقه ای خود کفن تهیه نمود و مراسم بزرگداشت و ترحیم و عزاداری در مساجد شام برگزار نمود.6 یزیدی نیست که بتوان از راه گفتمان وارد سخن شد. او گامهایش را برای اضمحلال کامل اسلام ثابت کرده است. این امام حسین(ع) است که وظیفه پاسداری از حرّیت و مقام بالای انسانیت که خواسته اسلام است را دارد و میراث جدش را برای ابقاء انسانیت باید احیا کند تا اثری از اسلام جز انحرافات نمانده ، در وصیت نامه جاودانهاش به محمد حنفیه و در خطبههای پایانی عمرش میفرماید: «من برای کشور گشایی و حکومت بر مردم و فساد بر نخواستم ، بلکه برای اصلاح طلبی در امّت جدّم بر خواستم و آن هم با ابراز امر به معروف و نهی از منکر.»7
حسین(ع) نمیتواند با یزید بیعت کند و با او در این مسیر هلاکت بار همگام شود. و نه می تواند خاموش به این موج خیانت بار و باطل نظاره گر باشد ، بالطبع به همان راه حقیقی که از سال های پیش به او وعده داده شده ادامه میدهد ...
حسین(ع)نه در راه به کسی پناهنده شد و نه به نصیحت جاهلانه دوستان نادان فریفته شد او همه غائلههای ساختگی را با بصیرتش میدید و آن گاه به همان هجده هزار بیعت نامه مردم کوفه دلخوش داشت که لا اقل وظیفه اش را انجام داده است. امام مرگ را در مسیر حق افتخار میداند و از لذت این نوع مردن به یاران همراه سخن میگوید:
« الا ترون الاالحق لا یعمل به و الی الباطل لا یتنای عنه لیرغب المؤمن فی لقاء ربه محقا ، فانی لا اری الموت الا السعاده و الحیاه مع الظالمین الا ترابا»8 در این مسیر امام هزینه دیگری نیز برای پاسداری از رسالتش میپردازد که بسیار گرانبار است ، امام مهجه قلب خود را تقدیم میکند خون جگرش ، جان شیرین خود و دودمانش را هزینه میکند تا آزادی و آزادگی بماند تا هستی اسلام پایدار باشد. برای مؤمن مرگ زندگی حقیقی و جاودانه است و پایداری برای احقاق حقیقت و به اندازه کوتاهی برایش باعث افتخار و عزت است تا از باطل دور بماند.
امام حسین هستی خود را با نوزاد و نوجوان و جوان و پیرانش به مسلخ میبرد تا انسانیت بداند که امام یعنی؛ گذشت و ایثار و پایداری ؛ یعنی دین خود را یاری دادن یعنی فقط خدا را بزرگ دانستن با هر قیمت و هزینه ای.9
امام خاستگاهش اصلاحات اسلامی بود و در لحظات پایانی عمر با برکتش تلاش نمود تا نماز ظهر در آن حادثه وهم انگیز و سخت اقامه گردد ، به نظر می رسد با این عمل امام آخرین گفتمان را هم بکار گرفت تا لااقل اتمام حجتی برای حضار و معاصرین و ما آیندگان باشد و هم این که ما امروزی ها اسلام را به سلامت زیارت کنیم .
امروزه نیز حیات امام با نشاط بیشتری در تداوم است ، نشاطی که با خون بهای شریفترین انسان روزگارش بدست آمده است . محرم بسیاری از فضایل و مناقب امام و دلیری قیام جاویدان و حزن انگیز سید الشهدا را بخاطر دارد. محرم دودمانش را می شناسد و سخت بخود می پیچد از این که قیام و حماسه و ثمره حیات ثارالله هم در نهایت قساوت و ناجوانمردی دوستداران نادان و دشمنان و یزیدیان مزوّر روزگار کمرنگ و رو به تهدید اضمحلال است. اگر روند امام شناسی و انگیزه فهمی امام از یاد شیعیانش کمرنگ تر شود خدا میداند که جز امام عصر هیچ یاوری برای دین خدا نمیماند.
زنده نگه داشتن حیات عاشورا باعث شد تا عمر اسلام تا به امروز پایدار بماند در حقیقت پاسداشت یاد و خاطره عاشورائیان حرمت نگه داشتن به خود دین خداست. اسلام محمدی الحدوث و حسینی البقاست .10
امام شهدا در آن روزگار عطف وظیفه تاریخی همه انسان ها و مسئولیت ویژهاش اسلام را از خطر جدی فروپاشی و انحطاط بقیمت از دست دادن جان خود و خاندان و یارانش نجات داد ، به همان علت به خواسته مستقیم ذات اقدس ربوبی او امر به معروف و نهی از منکر را همچون سایر فروعات دینی، در حق نگه داری از اسلام توجه کرد بالطبع تحریفات و انحرافاتی که در نگرش دینی و فهم مردم وارد شده بود ، باب امام کشی همچون پیامبر کشی در بنی اسرائیل باز شده بود او هیچ راهی جز نثار مهجه قلبش رواندید خاموشی و خمودگی و ظاهر پرستی از امام بدور بود و امام راهی جز هجرت و جهاد نداشت ، در مرحله اول حرکتش انسانیت را بداوری طلبید ، انسانیتی که خود اسلامیت را به همراه داشت و اسلامیت ظاهری که در حال فراموشی بود.
اما دریغ از فهم درست آن نامردمان که او را جاه طلب ، سیاست باز و آشوب گر می دانستند آنان ولایت را با یزید زمان میدانستند که با تزویر و زر و زور همه انسانیتشان را مسخ کرده بود.
امام همان چراغی بود که میبایست این فضای سیاه و تاریک را شفاف و روشن کند ، باز هم دریغ از شعور دینی که بر شور و شعارش رنگ باخته بود ، آن همه شعار های پر طمطراق و متعصبانه ای که آن ها برای نجات دین به رهبری یزید داشتند ، چون تازیانه غفلت بر جان خود کوفتند و تازیانه بی مبالاتی و تعصبشان را به قهر برجان گوهر اسلام کوبیدند و آن محشر کبری را برپا کردند و رو سیاه ماندند تا تاریخ ذغال هم به پایش نرسد امام با شعار آزادگی از بند اسارت قیودات و انحرافات قیام خود را آغاز کرد و با شور جوانانش به این شعار جامه عمل پوشانید ، قیام عملی پس از هجرت و جلای وطن و تن
او پرده از حربه مثل یزیدی برداشت و بر حقیقت مثل خودش گفت.
او از یزیدیان همیشه و حسینیان همیشه سخن گفت ، درسی که حسین (ع) به انسان ها آموخت بزرگترین درسی است که در تاریخ آدمیّت به او داده شده است . امام هرگز با شعار ها تکلیفش را ادا نکرد و هرگز از کرامت ما فوق بشری اش ادای دین نکرد ، هرگز باب مصلحت طلبی و محافظه کاری را برای سلامتی جان خود نگشود بلکه با ندای اصلاح طلبی به فریاد آدمیت لبیک گفت: زیرا او امام کائنات و دوران خویش است او امام یزید هم هست امام خودش هم هست ، او نماینده تام الاختیار خدا در دنیای معاصر است ، بنابر این ذهن بسته ی فریب خوردگان این فراموش خانه مجال هیچ شیوه ای دیگر را برای احیای اسلام نمی داد و بس،
هر آنچه بود امام با72 نفر از بهترین انسان های زمانش به شهادت رسید و دودمانش به اسارت و یغما رفت و عاشورای سال 61 هجری غروب شد ...
اما امام به شهادت نرسید که ما آیندگان فقط بر سر و سینه هایمان بکوبیم و سفر های نذری بچینیم و تناول کنیم و سیاه پوش بر یزید لعنت بفرستیم و بس ...
هرگز با سیاه پوشیدن و پلو خوری و قمه زنی و زنجیر کوفتن به ندایش لبیک نگفتیم. هنگامی حسینی هستیم که پایبند به اعتقادات و شریعت و خواسته های سید الشهدا باشیم.
خوردن و دم کردن و ماتم نمادین ، هرگز نهضت حسینی را جاودانه نمی کند و هیچ یزیدی را نمیلرزاند.
نهضت حسینی با اقامه نماز و فروعات دینی با بصیرت دینی با اخلاص در عمل و محبت در رفتار زنده میماند نه چیز دگری.
اسلامهای پاره وقت و نمادین و مسلمانی اسمی هرگز ارزش خواستههای آن حضرت نبوده و نیست در حقیقت این گونه نگرشها کمر شکنتر از شمشیر کشیهای یزیدیان است ، غدّههای سرطانی بدنه اسلام رخنه کرده و به نام تشیع فعالیّت میکنند و به مراتب جانکاه تر از حرکات خارجی دشمنان است.
زیرا مثل یزید همیشه با مثل حسین(ع) می رزمد زیرا مثل یزید همواره با اسلام های ساختگی و نمادین و عجیب و غریب زیرا با نام عزاداری برای امام حسین (ع) بر علیه سیره و اهداف امام حسین(ع) می جنگد و نادانی و جهالت کورکورانه و بی خردانه اشک می ریزندو بر سر و سینه می کوبند و تاریخ جدیدی برای عاشورا جعل می کنند و قمه می زنند و هَیَآت موهن برپا می کنند11 و ادعای شفا با سفره مرسوم به محرم و عاشورا در سر می پرورانند و دریغ از ذره ای محبت به امام و اهداف امام.
سید الشهدا شهید در راه مبارزه با بردگی و جدائی از انحرافات و تحریفات و تعلقات بصری و مادی و تملقات است.دمیت لبیک
امام حسین (ع) امام حقیقت ها و چراغ هدایت در مسیر دشوار معرفت است12. امام هرگز به دلسوزی کورکورانه و قلاده بر گردن کردن و او را خدا خواندن و ... راضی نیست. آنروز هم محافظه کاران و شب کوران بارها و بارها این حقیقت را نادیده گرفته بودند . «یریدون لیطفئوا نورالله فأفواههم والله متم نوره ... »13
عزا برای سید الشهدا تکلیف ما ، اگرچه این مراسم عزاداری برای سید الشهدا است که اسلام را سر و پا نگه داشته است منتهی عزاداری به معنای واقعی اش ، میراث داری نهضت حسین (ع) و پاسداشت انگیزه و اهداف حسین (ع) و تحول و حسینی شدن و حسینیوار زیستن. عزاداری برای سید الشهدا باید آمادگی برای دفاع از حرّیت و رفاه و امنیت انسان ها ترجمه شود مه عزاداری نمادین و بر سر و سینه زنجیر کوفتن و قمه زدن و بدون تاریخ سازی کردن و اشک تمساح ریختن و خبری از اصلاح نفس خویش نکردن . این اخلاق بیشک باب همان حسین کشی را مفتوحه داشتن است و خود را به حماقت واداشتن است.
امام حسین(ع)می خواهد به یارانش رسم آدم ماندن و آدم شدن را بیاموزد و چراغ راه همه انسان ها باشد و آدمیت را احیا کند اما ظاهر پرستی و قشری گری وجود همواره راه را برای هدایت آنان میبندد.
ما هنگامی به ندای هل من ناصر ینصرنی ثارالله لبیک گفتهایم که خود را از قشریگری وجود برهانیم14 و به اعتقادات حسینی پایبند بمانیم و خود را به زیور ایمان و تقوای الهی آراسته کنیم ، باید در هر شرایطی ایمانمان را حفظ کنیم و در عمل آنقدر مخلص و ثابت قدم باشیم که رفتار محبت آمیزمان بوی حسین(ع) استشمام شود.
مهمتر از سیه پوشیدن و شعار دادن حرکت و قیام امام شهدا را پاس داشتن است. اسلام را در زندگی خود اجرا کردن است خط سرخ آل علی(ع) و سیره و سنت نبی مکرم اسلام را پیمودن است. غصه خوردن در مورد شریعتی که مورد دستخوش غتیرها قرار گرفته و از آن چیزی جز اسم و ادا و اطوار نمانده بیشتر میارزد تا سینه چاک کردن و اشعار غلو آمیز سرودن و مویه کردن با آواز و زنجیر و قمه زدن و تعزیه بازی کردن ...
امام متقین در نهج البلاغه میفرماید: « چه بسا شب زندهدارانی که جز بیخوابی نصیبشان نشده از شب زندهداری و چه بسا روزه داری که از روزهداری جز گرسنگی هیچ عایدش نشده است.»15 و 16
و اکنون ما جامعه شیعی که برای شیعه ماندن هزینه های گزافی همچون شهادت انبیا و مرسلین و ائمه طاهرین و اولیاالله و... را پرداختیم . چقدر به شریعت آنان پایبند بودیم؟ آیا بصیرت دینی را همواره خود کردهایم و به عقل و خرد خود جهت خدائی دادهایم؟
اگر نباشد بصیرت دینی و فهم دینی و اخلاص عمل و محبت در رفتار که این همه عزاداریها و ماتم سرائیها باید تجدیدنظر شوند وگرنه جدا امام عصر (عج) در میان این همه علما و فقها و شیعیان و زنجیرزدن و سیاهپوشان تنهای تنهاست .
ضمیمه
دونگاه در عاشورا موجود است
1- نگاه سیاسی؛ حماسه (کلید واژه : قیام ، شهادت ) اسلام حماسی
2- نگاه عاطفی ؛ تراژدی (کلید واژه :مصرع ، مقتل ) اسلام مرثیه
واژگان حماسه - واژگان تراژدی
- در ازای حسین هدف وسیله را توجیه نمی کند
- گریاندن مردم هدف حماسه عاشورا نیست
- از امام حسین مقدس تر و کربلایی تر شدن آفت است
- استفاده ابزاری از دین و حتی عاشورا تحریف آور است ، خرافات دین را تضعیف می کند و باعث سردی کانون دین می شود. سنت گراهای دین ستیز حساسیتی به خرافات ندارند و این بدعت را حسنه می دانند ، غالب عوام دلبسته خرافاتند و خرافات را باعث بازارگرمی و رواج دین می دانند ، غالب عوام دلبسته همان تحریفند. سبقت از پیشوایان دین مثل عقب افتادن از آنهاست افراط و تفریط هر دو گروه جاهلانه و تحریف آور است.
- بجز این که امام حسین(ع)در عاشورا نیز در تاریخ شهید شده است و پیام اصلی عاشورا (عدالت) ، فراموش گشته است ، پس در هر عاشورایی دو شهید موجود است و بر هر شهیدی نوحه ای واجب ، (جامعه سازی قرآنی.محمدرضا حکیمی صــ87)
- امام حسین از شخصیت های « دوبار مظلوم » و « باز شهید » در تاریخ است یک مظلومیتش این بود که او را کشتند و مظلومیت دیگرش این که هدفش را محو و مسخ کردند ، یک بار در عاشورا به او ظلم شد و بار دیگر در عاشوراها ظلم دیگر و دوباره این بود «هدف کشی» از قیام امام حسین شد ، نام آن حضرت بود اما هدفش مطرح نبود و یا مسخ شده بود ...
- نزاع امام حسین (ع) و یزید نزاع شیعه و سنی نبود ، نزاع کفر و دین بود ، بلکه نزاع عدل و ظلم
- امام حسین(ع) نه فقط پیشوای شیعه که امام عامّه مسلمانان است و پیشوای همه آزادگان
- امام حسین(ع) از شخصیت های «دوبار مظلوم»و «باز شهید» در تاریخ است
- ظلم دوباره این بود که « هدف کشی » از قیام امام حسین شد یک بار کالبد آن حضرت پایمال شد و بار دیگر هدفش ، دشمن جانی چنان کرد و دوست جاهل چنین.17
مولانا:
پس عزا بر خود کنید ای خفتگان ز آنک بد مرگیست این خواب گران
بر دل و دین خرابت نوحه کن که نمی بیند جز این خاک کهن
ور همیبیند ، چرا نبود دلیر پشتدار و جانسپار و چشم سیر؟
در رخت کواز می دین فرّخی؟ گر بدیدی بحر کو کفّ سخی؟
انک جودید ، آب را نکند دریغ خاصه آن کو دید آن دریا و میغ
(مثنوی ، قوام الدین خرمشاهی صـــ843)
ملک الشعرای بهار خطاب به عزاداران امام نشناس:
خادم شمر کنونی گشته ، وانگه ناله ها با دو صد لعنت ز دست شمر ملعون
بر یزید زنده می گویند ، هر دم صد مجیز پس شماتت بر یزید مرده ی دون میکنند
پیش ایشان صد عبیدالله سرپا ، وین گروه ناله از دست عبیدالله مدفون میکنند...
(دیوان بهار صـــ263 / صـــ332)
مرحوم آیت الله کاشانی:
«آقایانی که برای عزاداری گرد هم آمدهاید ! آیا میدانید چرا حضرت حسین بن علی تن به شهادت داد. اینکه گفته میشود که فقط برای شفاعت امت خود بوده بیجاست. آن بزرگوار دشمن کسانی است که پشت پا به مقصد مقدسش میزنند و از هتک نوامیس اسلام خودداری ندارند. آیا بر روضه خوانی فواحش شهر اثری مترتب است؟ حسین میخواست بازار ظلم و تعدی را ، که رواج یافته بود از بین ببرد و مردم درس شهامت و فداکاری بدهد حسین میخواست به مردم بفهماند که نباید زیر بار ظلم وجود رفت و در راه احقاق حق باید دریغ نداشت. حسین برای جلوگیری از اوضاع و احوالی نظیر آنچه امروز ما داریم ، تن به شهادت داد اگر ما درس فداکاری را از حسین فرا گرفته بودیم گرفتار اوضاع غیر قابل تحمل امروزی نمیشدیم ... آقایان ! اگر شما در کربلا بودید و ناله ی حسین (ع) را می شنیدید آیا آماده ی همراهی با آمال و هدف (اهداف) میشدید یا خیر ؟
اگر واقعاً آمادهی کمک به حسین بودهاید ، پس چرا حالا. حاضر به متابعت از دین و روش مقدس او نیستید؟...»
(مکتوبات و سخنرانی های آیت اله کاشانی ج 1 صـــ21و26)
« اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و جعلنا من انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه. »
بار خدایا ما مسلمانان را در انسانیتمان ، آدم و موفق بگردان و شیعیان ما را از ظاهر پرستی و قشریگری مصون بدار.
منابع و پی نوشتها
1) الحسن و الحسین سیّدشباب اهل الجنّه (بحار الانوار ج 43 صــ237) و ج 43 صــ303
2)ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه ( بحار ج23 صــ123 ) ( عیون اخبار الرضا ج1 صــ92 )
3) ان الله شاء ان یراک قیلا ( بحار الانوار ج44 صــ238)
4) لهوف ، سید بن طاووس صــ24
5) زیارت عاشورا و آثار معجزه آنی آن – ناصر رستمی لاهیجانی صــ242
6) انقلاب عاشورا – دکتر سید عطاء اله مهاجرانی صــ32
7) لهوف صــ49
8) درسی که حسین به انسان ها آموخت ، سید عبد الکریم هاشمی نژاد صــ396
9) شهید جاوید : مرحوم آیه اله صالحی نجف آبادی صــ386و387
10) بحارالانوار ج44 صــ381
11) انقلاب عاشورا – سید عطاء مهاجرانی صــ169
12) از عاشورای حسین تا عاشورای شیعه – محمد اسفندیاری
13) قرآن کریم سوره صف آیه 8
14) حماسه حسینی – شهید مطهری ج2 صــ110
15) نهج البلاغه حکمت 145
16) نهج الفصاحه حدیث 1648
17) از عاشورای حسینی تا عاشورای شیعه – پشت جلد کتاب
حمیدرضا ابراهیم زاده 87/11/15
کلیه حقوق برای مولف محفوظ است
والی الله المصیر
حمیدرضاابراهیم زاده
15 اردیبهشت 1403
تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ می باشد