ما همه از یک کرباسیم
تبریک ولادت هرکس شاید خوشایند ترین واژه ی زندگی اش باشد.
واژه ای به ابعاد دوست داشتن
واژه ای درمقیاس به یاد ماندن
واژه ای مقدس وناب به توان بودن وحس وجود.
اما
هرنشاطی دربطن ورحم خود بذری ازغم ورفتن دارد.
نشاط ولادت نیز در خود بذری دارد بنام افسوس دارد
وفریاد می زند که عمرت به سرعت باد می رود. فرصت هایت درحال اضمحلال است...
به یاددارم کودکی ام را که همه ی خانواده همچون اعضای یک لباس به هم دوخته بودیم.
لباسی به نام خانواده که برای هرفرد هویت می آورد و لباس وهویتی که خانواده را در خود مستتر می کند و اعضا را می پوشاند.
هن لباس لکم وانتم لباس لهن... (سوره بقره -187)
همه اعضای خانواده لباس هم هستیم. وباید ساتر هم باشیم...
گویا گذر ایام باابزار مرگ ونسیان و بیماری های دنیایی ومعنایی کرباس وکسای ماراازهم می درد...
و باز آنچه می ماند تنهایی ماست که می سراید:
والعصر
ان الانسان لفی خسر....
آدمیان همه از یک خانه وخانواده اند
ازخانه ی زمین وازخانواده ی آدم
تولد ونشاط ومرگ ودرد همه آدم ها برای دیگران شادی آور وغم بار است.
تولد من تولد شماست
و غم و درد شما غم و درد من خواهد بود.
ما آدمیان به یاد داشته باشیم که فرصت اندکی برای حضور در کنار هم داریم.
قدر شناس نعمت وجود هم باشیم و کرامت خانه وخانواده را پاس بداریم
حمیدرضاابراهیم زاده
14 بهمن1394
* تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ است
- ۹۸/۱۱/۱۴
ایام نوروز برام سخت میگذره
یاد همه چیز و همه افراد موثر تو زندگی ام می افتم
همه اونها که الان نیستند
از مادر بزرگ و پدر بزرگ رفته تا ی استادو هم کلاس که خیلی وقته ازش خبر ندارم
غصه می خورم
بعد بخودم می گم
باید برم مزار رفتگان
تنهای تنها
کلی برای هر کدوم حرف میزنم