معلم شهید دکتر علی شریعتی
به یاد معلم شهید دکتر علی شریعتی
بعضی ازاسامی و افراد در ذهن پویای جامعه از حیات جاودانه ای متنعم هستند
ویا از اهرم ها محورها ی پیش برنده ی تغییرات وانقلاب ها هستند.
وباید گفت انقلاب ها مدیون ایدئولوژی ونظریه های قهرمانانی هستند که از جان وآبرو ی خود برای تغییرات مایه گذاشتند
مرحوم شریعتی یکی ازبهترین مبارزان و انقلابیونی بود که با حماسه ی فکر وقلمش برای روشن کردن چراغ راه یک ملت هرانچه داشت گذاشت.
کم یا بیش هرچه بود صادقانه وخالصانه و آگاهانه همین بود. بدون هیچ زاویه و حاشیه وپشت پرده ای.
شریعتی به تمام معنا از عصاره شریعت ومقتضیات شریعت وزمان برخاسته بود.
وبی تردید دردفاع از شریعت جان خود را هزینه ی آرمانهای متعالیش ساخت
شریعتی برای احقاق حق آزادی وشعار آزادی خواهانه اش وآرمانها و پویایی اندیشه ونگاهش هزینه ی سنگینی راپرداخت کرد
که ثمره ی آن نسل نوخواسته صاحب ایده و آزادمردی بود که انقلاب با تلاش وخون آنها نتیجه داد...
علی شریعتی
فرزند استاد محمد تقی شریعتی
جامعه شناس وتاریخ شناس ونویسنده ونظریه پرداز حوزه ی اسلام وتاریخ وجامعه
تولد2 آذر1312 روستای کاهک سبزوار.
شهادت 29 خرداد1356 ساوت همپتون انگلستان.
مدفون درحرم حضرت زینب (س).دمشق سوریه
- ۰۰/۰۳/۲۸
دعوت به اسلام مبارز اسلام برای شریعتی مجموعه یی از تعالیم کلامی یا متافیزیکی یا عرفانی و معنوی نبود. او به اسلام به چشم آیینی می نگریست که نه تنها می تواند در جامعه حرکت به وجود بیاورد و به آزادی اجتماعی و سیاسی بینجامد بلکه می تواند راه های تازه زندگی را نیز بسازد. بنابراین از نظر او تنها راه موفقیت سریع جنبش اجتماعی و سیاسی در ایران توسل به اسلام بود؛ اندیشه یی که او به صراحت بیان کرد، بعدها دستاویزی قرار گرفت تا به طعنه گفته شود او به اسلام به منزله وسیله می نگریست، نه غایت. «روشنفکر جامعه ما باید این دو اصل را بداند که اولاً جامعه ما اسلامی است و ثانیاً اسلام یک حماسه اجتماعی و متحرک است. اگر یک متفکر بتواند نهضت خود را برای بیداری و آگاهی و رشد اجتماعی و فرهنگی توده های ما بر این پایه استوار کند، موفقیتش حتمی و سریع است.» («ما و اقبال»، ص ۹۷)
«نهضتی که به وسیله مصلحان اخیر اسلامی در محیط اسلام، از چین گرفته تا خلیج فارس و تا شمال آفریقا، از نیمه دوم قرن نوزدهم تاکنون به وجود آمده، نهضتی است در ادامه نهضت تاریخ هایی که فلسفه تاریخ ادیان ابراهیمی بر آن استوار است. این نهضت محصور در چارچوب های مسائل کلامی و فلسفی و متافیزیکی نیست. لبه تیز این مبارزه، متوجه نظام عینی حاکم بر تاریخ و بر زندگی و بر مردم است. («ما و اقبال»،ص ۵۵-۵۴)
اما شریعتی به تجربه تاریخی جهان اسلام در انطباق خود با محیط ها و سنت های متفاوت و دستاوردهای رنگارنگ و متکثر آن توجه داشت. او «بنیادگرا» یا «قشری گرا»یی نبود که اجرای ظواهر بنا به ادعای اسلامی را نشانه مسلمانی بداند. عبدالرحمن بدوی که اصلاً یک آدم اگزیستانسیالیست است، یک آدم محقق آزادی است، می گوید؛ «تنها از میان ادیان اسلام است که مثل یک روح در قالب ها و بدن های گوناگون تجلی متناسب با خودش می کند و دارای ابعاد گوناگونی است که در هر قرن و هر زمان و با هر بینش تجلی می کند و تنها این مذهب است که می تواند با تحول، تغییر فرهنگ، تفکر و تعقل و نیاز و نظام اجتماعی سازگار باشد و به همه این دردها و نیازها پاسخ بگوید. («سخنرانی های سفر حج در سال ۱۳۴۹»، در «میعاد با ابراهیم»، م.آ. ²¹، ص ²·³) از همین رو او خود دست به کار شد تا نشان دهد چگونه می توان به استخراج معانی عمیق انسانی از تاریخ و فرهنگ اسلام پرداخت. او برای این کار به سرمشق روشنفکران و فیلسوفان اروپایی نیز ارجاع می دهد. چگونه امروز در کشورهای مترقی اروپا، کار فیلسوف و نویسنده بزرگ اروپایی این است که حتی از میتولوژی یونان و روم، از آن افسانه های خدایانی که در یونان قدیم ۲۶۰۰ و ۲۷۰۰ سال پیش بوده اند، از داستان پرومته، سیزیف، زئوس، اطلس، لائوکون و… مفاهیم روشنفکرانه برای شناخت تاریخ انسان استخراج می کند؟ ما هم باید همین کار را بکنیم. فرهنگ اسلامی سرشار از عمیق ترین و غنی ترین معانی انسانی است. («جهان بینی و ایدئولوژی»، ص6)
قسمتی از متن قمار شریعتی؛ اهمیت شریعتی بودن :: محمد سعید حنایی کاشانی در روزنامه اعتماد