ما زمینی ها
ما زمینی ها
فلسفه کنش و واکنش مربوط به قوانین فیزیکی زمین است و در هیچ جایی غیر از زمین کاربرد زمینی ندارد!
هنگامی که در اقلیم بهشت می زیستیم قوانین زمین بر ما حاکم نبود.
هیچ کدام از نگرانی ها و مقتضیات زمین و زمان بر ما اشراف نداشت.
آنچه که با خود کردیم تابع شرایط زمینی بود و به خواست نیای مان آدم و حوا به زمین تبعید شده ایم تا "بیداری و بلوغ" بیابیم و درک لذت های واقعی را از توهم باز شناسیم...
اما زمینی که در آن و از آن و برای آن می سراییم محدوده وتبعیدگاهی است که در آن قوانین محتوم و محکمی حاکم است. و پیروی نکردن از آن قوانین عوارض وعواقب سنگینی دارد که انسان را به رنجش و تلخکامی می کشاند.
"بین توهم و واقعیت" ، " تاریکی و نور " تنگنایی است بنام محدوده درک ما انسان ها که کامل ومتقن نیست.!
آفریدگار" سیر بلوغ و پذیرش درک "ما را تدریجی و پویشگر در نظر گرفت.
زمین با مجموعه ی مقتضیاتش برای انسان جای زیستن و ماندن و جاودانگی نیست.
برای کشف علت بودن مان به بلوغ بیشتری نیاز داریم.
اگر چه شتاب ما برای بالغ شدن بیشتر شده است. اما مقتضیات زمین و زمان نیز به سرعت در حال رشد و توسعه است...
برای دریدن پرده های پندار و توهم نیاز به نور است. که برهمه ی " زوایای ذهن بشر " بتابد!
و توهم و تاریکی ونقص وتنافض را از میان بردارد.
این "نور" را آفریدگار در عقل ما می تاباند و دلبخواهی هم می تاباند!!!
"یهب من یشاء"
"یهدی من یشاء"
"یوتی من یشاء"
"یرزق من یشاء"
"تعز من تشاء و ..."
دلش می خواهد چون ظرفیت ها و عطش ما را می سنجد.
حکمت خدا در این است که خودش درک کند و خوشش بیاید.
تو دل برو شدن برای آفریدگار ، دلبری کردن وعشوه آمدن برای او قلق های خاصی دارد که در سیره پیشوایان دینی و اندیشمندان بزرگ جهان باید یافت...
والی الله المصیر
حمیدرضا ابراهیم زاده
19 آبان 1398
تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ می باشد.
- ۰۱/۰۹/۱۰
هر آدمی درون خود کوزه ای دارد که با عقاید، باورها و دانشی که از محیط اطرافش می گیرد پر می شود. این کوزه اگر روزی پر شود یاد گرفتنِ آدمی تمام می شود. نه که نتواند، دیگر نمی خواهد چیز بیشتری یاد بگیرد. پس تفکر را کنار می گذارد و با تعصب از کوزه ی باورهایش دفاع می کند و حتی برای آن می میرد اما آدم غیرمتعصب تا لحظه ی مرگ در حال پر کردن کوزه است و صدها بار محتوای آن را تغییر می دهد. آنچه ما را ویران می کند باورهای غلط و تعصباتی است که به خودمان اجازه ی دگربینی و دگرگونی آنها را نمی دهیم. اگر شما مدتی ست که افکارتان تغییر نکرده، بدانید که این مدت فکر نکرده اید و کوزه ی ذهن و درون تان لبریز نشده است ،به بیانی ، بیرون ریز نداشته تا آب جدید جایگزینش گردد؛ آب هم اگر راکد بماند فاسد می شود