دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب مقالات. یادداشت ها و آثار پژوهشی، فرهنگی، اجتماعی دکتر حمیدرضا ابراهیم زاده

بایگانی

گزاف اندیشی الگو های نا کار آمد

سه شنبه, ۲۹ آذر ۱۴۰۱، ۱۲:۰۰ ق.ظ

 

 

گزاف اندیشی الگوهای نا کارآمد

 

  اوست جاودانه تا ابد

 

 

گزاف اندیشی الگوهای غیر ورزیده و نامنزه و یا انحراف در الگوها و یا اشتباه در انتخاب الگوهای اجتماعی باعث بروز  ناهنجاری های بنیادین در ژنوم  ساختار جامعه می شود.

هنگامی که  گزاف اندیشی فکری و اعتقادی و اقتصادی و اجتماعی و سطحی نگری در غالب لایه های فکری جامعه قرار و رسوخ  یابد بسیاری از ناهنجاری ها با این علائم در جامعه بروز می کند.

 - تغییر سبک اندیشیدن به سمت  سکولار

- تغییر سبک زندگی ایرانی اسلامی

- تحقیر باورها دربی اخلاقی و معکوس رفتارکردن

- مد پرستی ومدلینگ گرایی

- مادیگرایی صرف

- فرار نخبگان از حریم و حرم تولید فکر و توسعه ی فرهنگی و مدنی

- تحقیر و انزوا و فرار از سنت های ارزشمند اجتماعی و دینی

- ظاهر پرستی بزرگان و آموزش عملی آن به مردم

- ترویج اشرافی گری

- بالا رفتن نرخ هرزگی و آفات و جرائم اخلاقی

-غفلت از نخبگان علمی و فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی

- عدم تناسب و تناقض روح جامعه با  مطالبات وچشم اندازها و آرمانهای اصیل جامعه

-  تقلید کورکورانه ومدگرایی افراطی متاثر از خودباختگی هویتی

- افراط در توجه زیاد به چهره های تک بعدی : آلامدها هنرپیشگان و ورزشکاران و تبعیتت از آنان.

- تعلل در جامعه پذیری و قانون مداری

- افت تفاهم اجتماعی و انقباض حقوق شهروندی

-مصرف گرایی

- توقع نامنزه از معیشت، آرامش و زندگی و درآمد و مصرف و تولید و...

 گاه با روند توجه افراطی به آلامدها و هنرپیشگان و قهرمانان ورزشی امربه نام آوران تک بعدی مشتبه می شود و توقعشان از جامعه برای حرف شنوی از آنها بخاطر شهرت در حوزه های ورزشی و هنر بازیگری بالا می رود و در بلند مدت توقع دارند تا الگوی اندیشه و فرهنگ جامعه شوند. در صورتیکه این بزرگواران فقط در یک بعد از هنر یا ورزش به نخبگی رسیده اند و نیاز به دقت و تربیت در شاخه های دیگر شخصیتی دارند.

البته این به این مفهوم نیست که همه ی  هنرپیشگان و یا قهرمانان ورزشی تک بعدی باشند بلکه در بین آنها افرادی تحصیل کرده و  فرهیخته ی علمی و دینی و اجتماعی هم وجود دارند. اما در کلیت اینطور نیست.البته در تاثیر گزار بودن همه ی هنرپیشگان و قهرمانان شاخص بر جامعه نیز شکی نیست.

حال سوال اینجاست که آیا حضور سلبریتی ها؛  قهرمانان ورزشی اعم از فوتبالیست ها و کشتی گیران و هنرپیشگان وخوانندگان که از دریچه رسانه های عمومی  به شهرت رسیده اند می توانند بعنوان افرادی صاحب نظر و متخصص ، برای حوزه ی رسانه، دین و فرهنگ و جامعه و اقتصاد نظر کارشناسی بدهند؟

در چند سال اخیر تعدادی از قهرمانان ورزشی و هنرپیشگان بخاطر شهرت و موفقیت حرفه ای با حضور در عرصه های تصمیم گیری اجتماعی در قامت عضویت در شورا و مجلس و... باعث بروز مشکلاتی در پست های فوق الذکر و حواشی تلخ گردیده اند که انصافا از سومدیریت آنان در  مدیریت شهرت خود سرچشمه گرفته است .

بسیاری از مناصب و جایگاههای مهم اجتماعی نیازمند افراد متخصص و متعهد و مقید است و صرف آوردن رای از راه شهرت نمی تواند ملاک صلاحیت همه جانبه ی این عزیزان باشد.

-بسیاری ازهنرمندان و ورزشکارانی هستند که از امتیازات علمی و اجتماعی و تخصصی جدای از شهرتشان بر خوردار هستند.  متاسفانه نخبگی چند جانبه برای احراز صلاحیت در عضویت شوراهای شهر، مجلس و وزارت و.... را ندارند.

 اغلب تغییرات منفی و سومدیریت ها در سبک زندگی مردم و انتخاب غلط الگوهای نسل نوی ما هم از همین بد استفاده کردن از شهرتهای افراد یک بعدی است.

همانگونه که قبلا گفته شد  ما منکر تاثیر گزار بودن چهره ها ی تک بعدی نیستیم .

اما چهره هایی که می خواهند و می توانند الگوی  مفید وموثر باشند باید بیش از گذشته به تطهیر و تعدیل ابعاد دیگر شخصیت خود بپردازند و در یک کلمه خود سازی را در برنامه ی رفتاری خود داشته باشند.

بنابراین بهتراست به هنرپیشگان و ورزشکاران بگوییم افراد تاثیر گذار اجتماعی نه افراد الگو و فرهنگساز و جامعه مدار...

 - مردم و مسئولین و همه ی مهندسان فرهنگی موظفند تا اجازه ندهند خلا های مدیریتی وآموزشی موجود توسط چهره های تک بعدی اشباع شود.

 باید بیشتر از گذشته به کرامت انسان و هویت ایرانی بودن بها بدهیم و آموزش همگانی حقوق شهروندی و ترویج  و نکوداشت کرامت انسانی را جدی بگیریم.

برای توسعه یافتگی همه جانبه ، باید بیشتر به مقوله ی اخلاق  و تخصص در جامعه ی موسوم به اخلاقی خود بپردازیم.

 برای مردم نیز نادیده نمانده است که هنرپیشگان نمایش و فیلم و ورزشکاران  الگوهای  شاخص و بالغ و کامل نسل ما نیستند. بلکه فقط افراد تاثیرگزار جامعه ی ما محسوب می شوند.

متاسفانه غالب آدمهای تک ضلعی در زندگی شخصیشان دچار ابهام و اشکال هستند.

حکایت تاثیرات سوء  طلاق های مکرر و ازدواج های عجیب هنرپیشگان بر کسی پوشیده نیست.

هر از چند گاهی در یک پارتی و محفل آنچنانی و نامشروع ازجلوه های ویژه وارزشی  ورزشکاران و قهرمانان و هنرپیشگانی رونمایی  می شود که جوانان ما آنها را به اشتباه الگوهای خود پذیرفته اند.

  آقای مجری  که با هزار افاده وادعا و نخوت با آرایش  و بزک زنانه وارد  حریم اوقات واذهان مردم میشود  تا به مردم درس زندگی بدهد اما صراحتا جز توهین به مردم وبی ادبی  و حقارت د ررفتار وکلامش  چیزی نیست اینها از کسانی هستند که   درزندگی شخصی خود به اندازه ی  چند ماه هم به قواعد  زیست مسالمت آمیز پایبند نبودند! وحدیث مسخره زندگی ومعاشرت شخصی شان جز بد آموزی وبی حیایی  و تاسف   چیز دیگری ندارد

 بسیاری از اظهارات این عزیزان در حوزه های فرهنگ و جامعه اغلب در تناقض با فرهنگ و قانون و هویت ملی و مذهبی جامعه است  و یا اینکه اظهاراتشان ناقص و غلط و یا درحد شعار هست. که باعث صدمه به بافت جوان و جویای هویت جامعه است.

 صدمه و آسیب ناپختگی رفتاری و فکری این گروه از مشهورین و نام آوران تک بعدی بر پیکره ی اخلاق جامعه بسیار عمیق و رنج آور است.

متاسفانه حکایت زندگی ضایع  خصوصی بسیاری از این نام آوران تک بعدی نوعی کژی و بدآموزی است و صد تاسف که همیشه ی خدا شعارهای ژورنالیستی پرطمطراقشان اسباب تناقض و زحمت برای  مردم و جامعه و خودشان فراهم می آورد.

  نگاهم این است که اینها هم عضوی از ماشین بزرگ مهندسی فرهنگ محسوب می شوند و باید با خودسازی و اعتماد به نفس و رفتار صادقانه مبتنی بر ایرانی بودن خود، گوشه هایی از کار سبک زندگی ایرانی را بگیرند.

 به اعتقادم بیشتر باید روی شخصیت  و هویت و شیوه ی فکری عزیزانی که استعداد نام آوری دارند کار کرد.

 نجابت و وقار و متانت و حیا ی  یک ایرانی اصیل باید در رفتار و کردارشان منعکس شده باشد تا بتوانند تاثیرات مثبت اجتماعی بر جامعه داشته باشند.

متاسفانه در یکی از نقدهای تلوزیونی شبکه4 آقای هنرپیشه مشهور سینما وتلوزیون که  اتفاقا پا به سن هم گذاشته است با شما ئل  بسیار عجیب وغریب و نامطبوعی  برای اجرای زنده ی برنامه نقد میهمان تلوزیون بود.  خیلی ناراحت شدم از اینکه ایشان همواره در نقش شخصیت تاثیرگذار اعم از روحانی و یا افراد خوشفکر در فیلم ها بازی کرده اما در هویت واقعیش یک شمائل کاملا غلطی را برای خودش خرق کرده گمانم برای هویت و وقار و کلاس خودش هم اصلا مناسب نیست.

- در مورد موضوع  برنامه های موهنی همچون حضور هنرمندان و ورزشکاران در پارتی های نامشروع و اعتیاد و مصرف مسکرات و... دیسکو و... ظاهرا دستگاههای امنیتی و قضایی باید با دقت بیشتری موضوع را پیگیری کنند. و برخوردشان با دوستان هنرمند بیشتر باید جنبه ی توجیهی و تربیتی داشته باشه و بقول حقوق دانان  خوب تفهیم اتهام بشوند و جرم بودن بزه انتسابی را بپذیرند.

والا فکرمیکنند همه  افراد جز خودشان متحجر و عقب مانده اند.

  هنرمندان و قهرمانان و نام آوران و تاثیرگزاران جامعه باید بیش از سایر اقشار جامعه، به فرهنگ و کلاس ایرانی بودن اعتبار ببخشند .

ایرانی بودن و ایرانی ماندن تابع التزام و پایبندی به باورهای ایرانیان است...

  از این منظردر حال حاضر هنرمندان ورزشکاران مرجع و الگوی مردم نیستند. متاسفانه دوستان هنرمند و ورزشکار ما افرادی تک بعدی و یک وجهی هستند و در یک رشته محبوبیت دارند.

والزامی ندارد که بخاطر تاثیر گزار بودن این افراد اینها راالگو و مرجع مردمی معرفی کنیم. واقعا اشتباه است اجازه بدهیم این افراد که جامعه پذیری پائینی دارند الگو معرفی شوند و یا آنقدر امر بهشون مشتبه شود که بیایند در فعالیت های سیاسی و اجتماعی مداخله کنند و با توجه به همان محبوبیتی که دارند رای بیاورند یا هر چیز دیگری که شما بهتر می دانید و متعاقبا  دردسرسازهای سیاسی و اجتماعی باشند نمونه ی زشت این موضوع را بصورت مصداق در شورای شهر تهران سراغ داریم.

 در هر صورت چون ما از ورزشکاران و قهرمانان صفت پهلوانی و صداقت را سراغ داریم توقع داریم تا الگوی سازنده ی نسل نوی وطن باشند که دوستان  ما هم بشرط خودسازی و کسب وجوه دیگر ابعاد شخصیتی می توانند  الگوهای ارزشمند و بی حاشیه ی جامعه ما باشند.

 وقتی ورزشکاران به سراغ اعتیاد و مسکرات می روند و مرگ ناگوارشان به همین علت رقم می خورد.

 وقتی یک ورزشکار و هنرپیشه چندین بار به جرائم اخلاقی متهم و محکوم می شود و یا   سرشناسانی از طبقه هنرپیشگان سینما و ورزشکارانی که چند بار طلاق گرفته و ازدواج کردند و هیاهوی طلاق  متعدد و ازدواج های عجیب برای خودش رقم می زنند چطور می توانیم  به چشم الگو به آنها نگاه کنیم.

 و البته منکر حضور خوبان در این میدان نیستم ولیکن خوبان در اقلیت و محاق به سر می برند و همچنین  اتهام زدن و تخریب بخشی از جامعه ی محبوب کشور زشت و گزنده و حتی جرم است.

 دوستان و مدیران و دلسوزان عزیز همه ی شما به عنوان یک ایرانی این مصائب و معضلات را لمس می کنید و می بینید.

  استدعا داریم الگو و مرجع را به نخبگان عرصه قرآنی، علمی و فکری و اقتصادی و تولید نسبت دهید. و برای نخبگان در وزارت نوپای ورزش کرامت بیشتری قائل شوید.

والی الله المصیر

 حمیدرضاابراهیم زاده

 16/12/1394

 

 

 

*تمامی حقوق مربوط به این اثر درانصار مولف محفوظ است.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

نظرات (۴)

الگو سازی بی اساس:
اینکه هنرپیشه های کشورم به عنوان مبلغ آداب و رسوم ، فرهنگ و دین هستند شکی نیست
چون خیلی فیلم و سریال های ما در سطح بین الملل دیده می شوند و حداقل چند کشور دور و بر ما را پوشش می دهند
ولی چی میشه تا الگو بودن جلو می روند
خوب از بس تو رسانه ملی برای هر مراسم و یا جشنی برای خالی نبودن دویا سه تاشون میارن وسط
و هی الکی قربون صدقه هم می روند ،  به به و....  می شوند
خوب روزنامه ها و مجلات هم برای در آمد زایی بیشتر کوک می شوند تو زندگی خصوصیشون تا درآمد شون بالابره .
بعد همینجور پیش پا افتاده نوجوان و جوان ما می شه عشق هنر پیشه !
تو این سایت و آن سایت در حال جستجو اینکه عکس جدید چی گرفته ، لباس چی پوشیده ، فیرگول چی بخودش گرفته ، ساعت اش چیه و.... تا الان مریضه یا رفته اون ور آن و.... تا زن گرفت ، طلاق داد ، دماغش عمل کرد اینجوری شوخی می کنه و...
این شاهکار رسانه ملی ، روزنامه و مجلات را مسئولین شهری هم کور کورانه تقلید می کنند
نداریم تو یک شهرستان برنامه یا جشنی بگیرند یکی دو تا هنر پیشه دعوت نکنند
اصلا برنامه نمود نداره ، تبیغات اش اثر نداره
این باور غلط
حالا چطور از ذهن نوجوان و جوان خالی کنیم
اصلا نمیشه
چون یک گروه زنجیروار زندگی خصوصی هنرپیشه را تو ذهن نوجوان ما مهم کردن
حالا بگو فلان قاری قران یا اسوه درسی یا دینی را ببین چقدر با اخلاق و منش خوبه
میگه من که نمی شناسم !
راست میگه ما ماژیک فسفری را روی هنرپیشه یا ورزشکار کشیدم نه بقیه افراد موثر.
پاسخ:
یالیت لم اتخذ فلانا خلیلا...
خواهند گفت کاش اینان رادوست والکوی خود برنمی گزیدیم
گویند ساز زنی به قریه ای وارد شد و صدای ساز و دهل شنید علت را جویا شد گفتند خانه خان جشن است

ادرس بگرفت و بدانجا شد محفلی بود خان اراسته و مردمان به پایکوبی مشغول ، ساز زن رخصت خواست تا او هم در سازش بدمد ودر شادی سهیم شود چون خان رخصت داد ساز زن نواختن اغازید و خان را خوش امد ، و دستور داد تا مباشر پس از اتمام مجلس کیسه گندمی بدو دهد ، این بار ساز زن را خوش امد و با حرارت بیشتری در ساز دمید تا مجلس به سرامد و ساز زن خسته و کوفته به انبار و پیش مباشر شتافت به قصد دریافت کیسه گندم ، به مباشر سلام داد و کیسه گندم را مطالبه کرد ، و مباشر از او دستخط خان را مطالبه کرد ، ساز زن از این تقاضا برنجید و نزد خان بشد و با گلایه شرح ماجرا بگفت ، خان لبخندی زد و گفت :

تو ساز زدی و ما خوشمان امد
ما هم چیزی گفتیم تا تو خوشت بیاید
این به آن در !!

چقدر این داستان اشناست

۝۝۝۝♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥۝۝۝۝

۝۝۝۝♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥۝۝۝۝

 

هم میهن ارجمند! درود فراوان!

 با هدف توانمند سازی فرهنگ ملی و پاسداری از یکپارچگی ایران کهن

"وب بر شاخسار سخن "

هر ماه دو یادداشت ملی میهنی را به هموطنان عزیز پیشکش می کند.

خواهشمنداست ضمن مطالعه، آن را به ده نفر از هم میهنان ارسال نمایید.

 

آدرس ها:

 

http://payam-ghanoun.ir/

http://payam-chanoun.blogfa.com/

 

[گل]

 

۝۝۝۝♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥۝۝۝۝

۝۝۝۝♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥۝۝۝۝


وقتی مردم از دولتیان تحقق شعار های داده شده را مطالبه میکنند لابد میگویند شما دست زدید هورا کشیدید ما خوشمان امد ما هم حرف هایی زدیم تا شما خوشتان بیاید این به آن در  !!
خیلی خوب و دیدینی و خواندنی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی