عبث وهوس
عبث و هوس
هم خویش و هم وزن و هم ریش و هم کیش همند.
بازیچه بودن خیلی ناگوار است.
اما وقتی نگاه میکنی کودکی که با تو بازی میکند و از شدت شعف در بازیش تو را بازی می دهد.
بیهوده با او بازی میکنی و اطوار برایش در میآوری تا شادمانیاش را به هرز نفرستی.
دلشاد کننده است.
اما هنگامی که به درک زمانهاش رسید میداند بازیش سرابی بیش نبود.
و آدم همیشه در حال بازی دادن خویش است و عبث میگردد.
گفت: افحسبتم انما خلقناکم عبثا ؟ (مومنون 115)
هوس
ترجمه ی خاصی ندارد. میل به لذت جسمانی و گاه به ذات بقاست.
گاه لذت و گاه ذلت .
تند و بیباک.
کر و لال.
مست و بی ملاحظه.
تنها ذائقهای است که برای انسان بودن به حیوانیتش نیازمندیم.
هوسباز بودن. افراط در ترفندی است که به عنصر حیوانی انسان متلک میگوید.
هوسباز ناشیترین انسانی است که پایش لنگ حیوانیت است.
عبث باز
کسی که برای خودش ناشناس است. و برنامهای برای لحظاتش ندارد.
بیهودگی یا افراط و تفریط امری است هرز منشانه در شادمانی و غصه. در کار و استراحت .
گفت قرآن: وَأَنْ أَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا وَلَا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿یونس: ١٠٥﴾
حنف همان تعادل است.
و اسلام دین حنیف است و تعادل.
بیهودهگی و خشم کفرآور است. و تعاطی با شهوتکار بیهودگان.
غریزه به جای خود. شادی به جای خود و غصه در جای خود نیک است و خواستنی
عبوث بودن عبوس ماندن است.
باید بکوشیم که صاحب خبر شویم ورنه ترسم که ابتر و بیثمر شویم
حمید رضا ابراهیم زاده
24 مهرماه 1392
تمامی حقوق نشر برای مولف محفوظ است
- ۹۵/۰۷/۲۷
امروز مردم ما دارای افتخارات جدیدی شده
از زحمت کشیدن و برنامه ریزی کردن فاصله گرفته و با افتخار گناه می کنند
و این نیست جز حرکت در مسیر نابودی........
امام علی علیه السلام
من تاخر تدبیره تقدم تدمیره
هرکه در برنامه ریزی واپس ماند نابودی اش پیش افتد
غرر الحکم 8045