دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب مقالات،یادداشتها وآثار پژوهشی واجتماعی حافظ ومترجم قرآن کریم و نهج البلاغه و شاعر و خوشنویس و پژوهشگر حوزه جامعه و رسانه؛ استاد دانشگاه دکتر حمیدرضا ابراهیم زاده

بایگانی

نجوای من

يكشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۳۷ ق.ظ

 


نیایش


وقتی خدای به این مهربانی و بزرگی، بزرگتر و سرپرست ما باشد:

چه باک که چقدر کوچک و چه باک که چقدر خطاکار باشیم.
حتی من هم به آینده‌ی تلخ خود خوش بینم.
و به آرزوهایم خوراک می‌دهم تا پروار شوند.
آن قدر که قوچ آرزوها و امیالم به وسعت باور نکردنی و محال بزرگ شود و پرواز کند.
سپس آن را قربانی و فدای کسی می کنم  که دوستم دارد و دوستش دارم.

خدای من!

کافر شدن به تو محال است!
دوست داشتم محض احترام بگویمت شما
اما نشد!

چون تو تویی.
و دوست نداری که شما صدایت کنم
می‌خواهی آنقدر صمیمی باشم که ذوب در گنجایشت شوم مثل قطره در اقیانوس...

عزیزم!

هرچه آرزوها و امیالم بزرگ باشد لیکن تو بزرگتر و مقتدرتری .
من انباشته از آرزوها و آرمانهایی هستم که در عقل به آن محال می گویند و در نقل به آن زوال.
اما تو که وکیل و سرپرستم باشی چه باک که عقل و نقل چه بگویند.
من پروارم از توکل 
بگو
کجا و چه وقت خودم را قربانی‌ات کنم
تا خشنودی‌ات را درک و فراهم کنم...

 


حمیدرضا ابراهیم زاده  

  12/12/1392  

 

 

تمامی حقوق نشر برای مولف محفوظ است

 

 

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

دشمن مردم

چهارشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۵:۱۰ ب.ظ

دشمن مردم
یکی از مسائل بنیادینی که امنیت ملی را به مخاطره می اندازد شیوع دروغ و ریا کاری و توجیه ، در جامعه است
بااین همه گیری دیگر سنگرهای دشمن وخاکریزها و میادین نبرد در سرحدات نیست.
هنگامی که آفت دروغ و دزدی و بد عهدی دربین جامعه شیوع پیدا کرد باید بدانیم که سنگر ها و خاکریز مقابل چشم ما وبین دست های ما درست می شوند
یکی از لایه های آشکار دشمنی وعداوت با مردم ، دزدی از راه فریب و حقه های مجازی است.
افرادی که به دلایل متعدد جامعه شناختی گرسنه بار می آیند و به راحتی فریب طعمه های شیادان را می خورند.
شیادانی از جنس مردم که به راحتی از حیاو صداقت و دلسوزی ونوع دوستی انصراف داده اند وبه غارت زیر ساخت ها وچپاول خانواده ها و همشهری ها وهموطنان خود روی آورده اند.
این حجم از تهاجم نامرئی نیست وبلکه دور از انتظار است.
زیرا از دیر باز زخم از آشنا ودوست خوردن دردناک تر و رنج آور تر از زخم کینه دشمن بود.
بی رحمی ها و تعرضات و تجاوزهایی که به حق و حریم دیگران روا داشته می شود نماد بارز دشمنی و کینه توزی است.
بی رحمی و تجاوز در داد و ستد
بی رحمی و اهمال در خدمت به ارباب رجوع
بی رحمی و تجاوز بر باورها و تندرستی  ومال و جان و آبروی مردم
بی رحمی و تجاوز در حریم و حقوق شهروندی و اعماق زندگی مردم نفوذ کرده است.
چه کسی باید این ناهنجاری را درمان کند؟
چه اندازه واکسن لازم بود تا مردمی باسابقه درخشان ایثار و گذشت و نوع دوستی به چنین روزی نیفتند؟
چه مسائلی باعث شد که گروهی از مردم ، ریاکاری و قانون ستیزی وخیانت و دزدی را زیرکی و رندی  بدانند؟
مرزهای توهم آگاهی و دانایی و توانایی و دینداری با این رویکردهای پرشتاب و نابهنجار جابجا شده است.
اگر جامعه به این نتیجه رسیده باشد که کاستی های فردی رااز یکدیگر بدزدند و یا از همدیگر برای ناداری ها ونارسایی هایشان انتقام بگیرند این جامعه بیمار  روانی محسوب می شود.
روان این جامعه دچار آسیب است که خیانت و فریب را زیرکی و راه برون رفت می پندارد.
آموزشهای تدریجی وغلط اشرافی گری  که مهندسان و ذائقه سازان فکر و فرهنگ از راه نمایش فیلم وطرحواره های گوناگون، باورها وهنجارک هایی را به خورد مردم داده اند که این دسته از بزهکاران سازمان یافته، بد تربیت شدند
حتی با لطائف الحیل به آنها القا شده است این رفتارها برای گرفتن مطالبات تان حق شما ست.
همیشه هر خائن و دزد وجسوری  ابتدای امر ذهن و وجدان خود را توجیه نمودهگ وبه فتوایی قانعش می کند که این رفتار عین حق است...!
و این آغاز شیوع ددمنشانه یک بحران فرا گیر است.
باورها ازاین پس لغو و نا کارآمد تشخیص داده شده و ملغی می شوند وسپس ویروس فریب از شکل ناهنجار خود به هنجا مزین می شود
که این رفتار درتاریخ بارها تکرار شده است؛
در آموزه های راستین آمده است که فزین لهم الشیطان اعمالهم ...(نحل ۶۳) 
پس شیطان رفتارشان را زیبنده به آنها وانمود می کند
وجامعه وارد یک نبرد بزرگ می شود.
مردمی که ناگاه از رانندگی و بی قانونی  وقانون ستیزی دیگران گله می کنند و خود راضی به خلاف مشابه وسنگین تر می شوند. داعیه بلوغ و کمال و کلاس دارند ، خطرناک تر میشوند و در خلوت وخفای خود ، علیه امنیت ملی اقدام می کنند
به تعبیر قرآن وضرب لنا مثلا و نسی خلقه )… سوره یاسین آیه۷۸)
خودشان را از یاد می برند 
این خود فراموشی ها و خودبه خواب زنی ها ویا توهم زیرکی ودانایی همان نقطه ضعف اصلی جوامع بیمار است.
تقابل سنگین و زیادی بین واقعیت امر و ادعاهای شاذ به وجود می آید
و جامعه را به آسیب بزرگی تبدیل می کند.
وهم یحسبون انهم یحسنون صنعا.( سوره کهف آیه ۱۰۴)
تکنولوژی هیچ تقصیری دراین بین ندارد
بلکه سواد و معرفت استفاده از آن دچار انحراف شده است.
سواد رسانه ای مردم نسبت به ابزارهای مورد استفاده شان از قبیل گوشی های هوشمند. تلویزیون کتابها و رسانه های نمایشی و آموزشی بسیار پایین است.
گناه گوشی و رادیو و مجله و تلویزیون  و...نیست.
عیب کار در دانایی و سواد و آموزش است.
لینک های ساختگی برای اخاذی از مردم وتخلفات گستره با استفاده از تکنولوژی وهوش مصنوعی.
خبرهای دروغی برای تشویش اذهان عمومی ویا فریب افکار عمومی و تحقق منافع نامنزه ، ریشه در تجاوز خواهی افراد دارد.
قانون گذار همیشه با هر نوع فریب و تجاوزی برخورد کرده است.
وقتی حجم پرونده های اینچنینی بالا می رود
قانون گذار به بخش آموزشی هشدار می دهد و به اطلاع عموم می رساند تا از وقوع جرائم این چنینی پیشگیری شود.
اما وادادگی دستگاههای آموزشی و بی اعتبارشدن آنها باعث می شود که مردم نتوانند به درستی سواد رسانه ای را آموزش ببینند.
و بحران حاد تر و موذی تر می شود.
ازاین رو برای برون رفت از بحران معیوب کردن چرخه تجاوز و دروغ و.... است.
هرکس به سهم خود پا ازاین چرخه بیرون بکشد و از دور بی رحمی ها خارج شود
به حق خود راضی شود و به اطلاع رسانی و تشویق خیر ومعروف اهتمام ورزد حلقه بی رحمان تنگ تر و شکننده تر خواهد شد
از بین رفتن اعتماد به باورها ویا عدم پایبندی به آموزه های راستین  درواقع باعث تسریع در شیوع سرطان های اجتماعی می شود و برخلاف آن پایبندی به باورها وارزشها باعث رونق و تندرستی جامعه می گردد
باید دانست که قانونمداری جوامع باعث توسعه یافتگی آنهاست. هرچه جوامع قانون مدارتر رفتارکنند جامعه امن تر و زیباتر و قابل زیست می شود‌‌...

 


والی الله المصیر
حمیدرضاابراهیم زاده
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصارمولف محفوظ است.

 

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

دشمنی سالوس و ریا با توسعه

چهارشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۳:۳۰ ب.ظ

دشمنی سالوس با توسعه

 

تنسک جاهلانه و قشریگری باعث پدید آمدن تزویر و ریا کاری و توجیه می شود.
و ریا کاری بصورت سیستماتیک رخ می دهد و باعث گرایش مردم به ظاهر گرایی و قشریگری می گردد. ریا به مفهوم فریب و به اشتباه انداختن  وتظاهر و خودنمایی است وباعث ابطال عبادت می شود
بزه  تزویر و تدلیس و ریا کاری و اظهار فضل را باید در رده جعل و غصب و دروغ دسته بندی کرد.
زیرا باعث از بین رفتن اصالت و هویت نجیبانه گردیده و در توسعه همه جانبه  جامعه تاثیر منفی می گذارد.
ریا اصالتی ندارد و ساخته وپرداخته ی ذهن فریبکار و دسیسه ای  پیچیده ا ست. 
اگر حکومت و یا نظام حکومتی دینی باشد و براساس شمایل ظاهری به مومن نمایان توجه بیشتری بشود جمعیت و پیچیدگی رفتار بزه کاران ریاکار بیشتر می شود
و ریاکاری ومومن نمایی ویا سالوس با بخش مهمی از رفتار متقلبانه خواص و حتی عوام مردم ویا کسانی که با جاه طلبی آلاف و الوفی دارند، پیوند خورده است و ریشه در تاریخ دینداری دارد
حتی در دوره زرتشتیان و پیش از اسلام سالوس و ریا برای بدست آوردن و طمع یا  برای ترس از دست ندادن  وجود داشت.
آثار اساطیری قدما نیز این نگاه رااثبات می کند
شاعرانی چون حافظ وسعدی و صائب و مولانا نیز پس از اسلام بخشهایی از جهاد تبیین خود را در مذمت سالوس و ریا مصروف داشته اند.
قلب سالوس و ریا را نشکستند درست
مگر این قوم که در زلف شکست آوردند
اوحدی را چو ازین دایره دیدند برون
زود در حلقه آن زلف چو شست آوردند

(اوحدی مراغه ای)

آتـش زهـد و ریـا خرمـن دیـن خواهــد سوخت 
حافظ این خرقه ی پشمینه بینداز وبرو  .  (حافظ)
طریقت بجز خدمت خلق نیست
 به سجاده و تسبیح و دلق نیست.  (سعدی)
یک نخود کله و ده من دستار.
این کم و بیش چه معنی دارد. 
شیخ برعرش نپرد چه کند.؟
غیر پر ریش چه معنی دارد.
بیدل اینجا همه ریش است و فش‌است
 ملت و کیش چه معنی دارد (بیدل دهلوی)

کجا باشد دورویان را میان عاشقان جایی
که با صد رو طمع دارد ز روز عشق فردایی
طمع دارند و نبودشان که شاه جان کند ردشان
ز آهن سازد او سدشان چو ذوالقرنین آسایی
دورویی با چنان رویی پلیدی در چنان جویی
چه گنجد پیش صدیقان نفاقی کارفرمایی (  مولانا)
در پس پرده تزویر و ریا زاهد خشک
عنکبوتی است که دام مگسی می سازد
هر دمی کز سر صدق است اثرها دارد
صبح صد شمع خموشی از نفسی می سازد  (صائب تبریزی)
قرآن‌کریم به عنوان‌نص مقدس با فریب وسالوس وتوجیه وریا مخالف و در تضاد است و ایمان واقعی مردم را برای همراهی و جامعه سازی می طلبد.
از این رو می فرماید؛
ویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون الذین هم یرائون و یمنعون الماعون (سوره ماعون آیه ۷)
 وای بر حال نمازگزارانی که از نماز خویش غافلند آنان‌که ریاء می‌کنند و احسان و نیکی به فقراء را منع می‌کنند». و می‌فرماید: «یراءون الناس ولا یذکرون الله الا قلیلا (سوره نسا  آیه ۱۴۲)
نبی گرامی اسلامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: ترسناک‌ترین چیزی که از آن بر شما می‌ترسم شرک اصغر است. عرض کردند: یا رسول الله شرک اصغر چیست؟ 
فرمود: ریا! آنگاه چنین فرمود: هنگامی که در روز قیامت خدای تعالی پاداش عمل بندگان را می‌دهد می‌فرماید: بروید سراغ کسانی که در دنیا برای آنها ریا می‌کردید ببینید آیا پاداشی دارند به شما بدهند، و فرمود: خدای تعالی می‌فرماید: هر کس عملی انجام دهد و دیگری را در آن با من شریک کند تمام عمل را به شریکم می‌دهم من از آن عمل بیزارم و از شرک بی‌نیازتر از هر بی‌نیازم. «من عمل عملا اشرک فیه غیری فهو له کله و انامنه بریء وانا اغنی الاغنیاء عن الشرک.» و می‌فرماید: عملی را که ذره‌ای ریا در آن باشد خدا نمی‌پذیرد. «لا یقبل الله عملا فیه مقدار ذرة من ریاء.» و می‌فرماید: پائین‌ترین درجه ریا شرک است. «ان ادنی الریاء شرک.»
و امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) فرمود: ریاکار سه نشانه دارد اگر مردم او را ببینند بانشاط می‌شود و چون تنها شود کسالت او را فرا می‌گیرد و دوست دارد در تمام کارهایش او را ستایش کنند. «ثلاث علامات للمرائی، ینشط اذا رای الناس و یکسل اذا کان وحده و یحب ان یحمد فی کل اموره.»
تزویر و توجیه وتدلیس  و ریاکاری باعث سلب امنیت روانی و بی اعتمادی برای مردم‌شده وباورهای راستین را مورد تهاجم واهانت خود قرار می دهد و‌مردم به ویژه نسل نو را از ویژگی ها هنجارهای پسندیده دور و بیزار می کند.
دروغ و فریب و ریا کاری سم مهلکی برای حرکت در مسیر توسعه است و می تواند جامعه  را از پای در آورده وباعث تخریب فرهنگ وبی باوری وبد باوری گردد.
در عصر پهلوی جاه طلبان برای رسیدن به مطامع ومنافع خود می بایست از راه هایی هم چون گرایش به رانت و پیوند با دستگاه  شاهدوستی به مقام و مقصود برسند ویا از شراره های حسادت و بدگویی رقبا خود را مصون نگاه دارند.   ازاین جهت سالوس و مومن نمایی در این دوران کمتر در رفتار جاه طلبان و یا ترسوها سراغ می رود.
اما پس از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران ،چون نظام حکومتی برپایه ایمان و دینداری و پیوند با شریعت به وجود آمد قشریگری و ظاهر سازی وسالوس و ریاکاری بیشتر در رفتار جاه طلبان به وجود آمد و همچنین در رفتار کسانی که با ترس از ساقط شدن موقعیت و جایگاه اداری واجتماعی روبرو می شدند به  سالوس و ریا روی می آورده اند.
از این رو برای مصونیت از قشریگری وپیرو آن سالوس، باید ضمن پایبندی به ارزش ها والتزام عملی نسبت به آموزه ها و شعایر دینی و باورهای  راستین ، دینداری به صورت عملی در زندگی مردم جاری  و در رفتارهای مردم و خواص نمود یابد.
و شاخصه های گذشت و همدلی و همکاری و امانتداری و مسئولیت پذیری و راستگویی و...در زندگی و تعاملات اجتماعی مردم رونق و رواج داشته باشد و مردم بتوانند در سایه سار ایمان همگانی در رسیدن به امنیت و توسعه پایدار همگام شوند.

 

 

والی الله المصیر 
حمیدرضاابراهیم زاده
 ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

مطالعه در پسماندها کتابهای نخوانده ماست!

دوشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۵:۱۳ ب.ظ

یکی از مهمترین درگاههای کشف وضعیت  طبقاتی و آنالیز سبک زندگی و زیستاری مردم  مراجعه به خروجی ها و رصد آن و دقت در مصرف مردم است.
مصرف خوراک و پوشاک و سرگرمی و... از راه دقت در ضایعات وپسماندها و دورریزهای  ان در سطل های زباله به راحتی قابل رصد وراستی آزمایی است.
بیشتر از ۸ سال پیش، هفته ای یکبار با دوستم آقای ضایعاتی به هر روستا وشهر ومحله ای می رفتم
سوای دیدن کوچه ها وفرهنگ ها و خانه ها و رفتارها، زباله ها و دورریز مردم را نیز دید می زدم.
از محتویات سطل های زباله مردم عکس می گرفتم و سپس عکس ها را رصد وآنالیز می کردم و درباره آن فکر و گمانه زنی می کردم.
 شکاف طبقاتی و فرهنگ مردم را در لای سطل های زباله می دیدم
از تمیزی و کثیفی رودخانه ها و سلامت و استقامت پلها
از دیوار نوشته ها
از شکل های نوشته بر چراغ برق ها
از نزاع های خیابانی
از دیوار نوشته های کودکان درمحله های مختلف
تا بنرهای تسلیت وتبریک و... آدم بزرگ ها
از مراسم تشیع و خاکسپاری تا ختم های مساجد
از نشستن پیرمردها وبازی کودکان در کنارمساجد وتکایا تا نشستن  زنان در سرکوچه ها
از گاومیش چرانی زنهای نهیف و زیرک
از تفکیک زباله توسط زباله گردها
از فروش نخاله ها و ضایعات
از همه چیز مردم می توانستم  تحقیق کنم...
نام بردن از همه محتویات سطلهای زباله قابل گفتن نیست اما همین کافیست که بدانید در هر سطل ممکن است هر چیزی پیدا شود؛
آرزو ها وغمها و ناگواری های مردم مانند شادی ها و  لذت هایشان پسماندهای متنوعی دارد؛ 
کیک تولد
لوح یادبود
شیشه مشروب
جنین مرده  وزنده ی انسان

عروسک های ترسناک
کتاب های مدرسه
مجلات وروزنامه ها
پیپ با عطر تنباکوی کاپتان بلک‌
قباله ازدواج
ظرف های آشپزخانه
غذای شب مانده و کنسروهای باز نشده
بسته های مواد غذایی  سالم
کیف پول
طلسم زبان بند خواهرشوهر
دفتر تلفن و یادداشت
دفتر خاطرات یک روانی
کتابهای دانشجوی علوم سیاسی
کتابچه ی قرمز دعای کمیل و ندبه
دست بافته های یک زن کوه نشین
شیشه های دارو و قرص
کاندوم های گره خورده
پد بهداشتی زنان
رادیو و ضبط و ویدئوها و تلوزیزیون

خودکار و مداد و پاک کن و کیف مدرسه
بی بی چک ها
فیلم های رادیو گرافی
کاست های صوتی
سی دی و نوارفیلم
قفس پرنده
جسد پرنده و...
دندان مصنوعی مادر بزرگ

عینک پدر بزرگ 
تابلو فرش لبخند ژوگوند
تسبیح شاه مقصود یک حاج آقای مسن
شکواییه دادگاه و پرونده های یک وکیل
آلبوم عکس خانواده ای متلاشی شده
طراحی کالک یک ساختمان
آلبوم لوح تقدیر یک مدیر باز نشسته اداری
انواع قوطی های نوشابه های غیر الکلی و الکلی
جعبه های شکلات مارکدار
اقسام اسپری های بهداشتی وآرایشی
برگه ها و بسته ی پاسور
وسایل کمک رابطه جنسی
دمپایی یک کودک دوساله
برگه مرخصی سرباز
سالنمایی که در آن خاطرات دخترانه نوشته شده
دسته گلهایی که نباید گفت
دسته گل پژمرده شده
نامه های عروسی و عزا
دسته چک خیس شده
چراغ قوه قدیمی
رادیوی جیبی بابابزرگ و...
تا هر آنچه دلتان بخواهد در این سطل ها موجود است
هر شیئی سرگذشت ونشانه های خودش را دارد!
همه اینها ایده و پورپوزالهای یک سرنوشتند
دقت می کردم تا متن های مهم و وزبان اصلی مردم و کتابهای نا نوشته را اینگونه بخوانم.
کتابهایی که به زبان اصلی و سانسور نشده در این سفرهای چند ساعتی مطالعه می کردم هرگز در هیچ کتابخانه ای پیدا نمی شد وجایی برای نگارش وچاپ این کتابها وجود ندارد!
درهمه اینها زندگی و اقتصاد وامید به زندگی و سایه های فقر وپیشرفت را می دیدم.
 از این خروجی جامعه ی آماری مبسوط ومنظم و تفکیک شده تهیه کرده ام واین آمارها و رصدها  خیلی جاها کمک حال من و همکاران و طرف های مشورتی ام شد.
اکنون همه ی این فیش ها وچک نویسها وعکس ها ، مستندات و زبان گویای مردمی هستند که زبان فرهنگی و اجتماعی واقتصادی وسیاسی شان چیزی جز ناگفته ها نیست.
دلم می خواهد بزودی همه این فیش ها و چکیده ها وبازخوردها را به کتابی تبدیل کنم که گویای رفتارهای حرکتی جامعه باشد...
با دریافت دردها و نقاط ضعف ها جامعه شناسی بهت آور ترین پژوهش محسوب می شود و با کشف را هکارها مطالعات جامعه شناسی شیرین تر از عسل می شود.!!!
ما جامعه شناسان با هروسیله ای که بتوان باری از دوش مردم برداشت تلاش می کنیم تا در راستای این پژوهشها ودقت ها، عزت و رفاه وآرامش و آسایش و خوشبختی برای مردم‌ حاصل شود.


والی الله المصیر
حمیدرضاابراهیم زاده
۱۰نوروز۱۴۰۳

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

روزی بی حساب برای پارسایان است

يكشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۴:۳۰ ب.ظ

بنام هستی بخش مهربان
فرمود 
ان تتقوا الله یعلمکم الله بقره ۲۸۲
خداوند به واسطه پارسایی های بی چون چرا  به آدمها دانش لدنى و چشم برزخی و روزی بی حساب می دهد که سر و تهش مشخص نیست. حتی سوادی می دهد که انگار جایی دانش آموحته اند و زبان و کلامشان حق و  نافذ می شود.
ان‌تتقوالله یجعل لکم فرقانا . انفال ۲۸
بی چون چرا بودن در امر عشق و بندگی فواید بسیار عجیبی دارد
که می تواند انسان را به جاهای بزرگ و خوشبختی های عمیقی برساند
هرچه چون و چرا بیشتر باشد
حسابگری و اما و اگرها بیشتر می شود
هرچه زیرکی وحسابگری پررنگ تر شود
زندگی سخت تر می شود و برکت کمتر می گردد.
درواقع به حرف مولانا می رسیم که گفت
زیرکی بفروش وحیرانی بخر
زیرکی ظن است و حیرانی نظر.
حضرت رحمان به صراحت لحن ولهجه و بیان فرمود؛
ومن یتق الله یجعل له مخرجا 
ویرزقه من حیث لا یحتسب
ومن یتوکل علی الله فهو حسبه
ان الله بالغ امره
قد جعل الله لکل شیء قدرا. طلاق ۳

وهمچنین آفریدگار یکتا در گرانیگاه های خاص از دوستدارانش می خواهد در همه حال به یاد او بوده و از او پیروی کنند.

ان کنتم تحبون الله فاتبعونی و یحببکم الله ویغفر لکم ذنوبکم  والله غفور رحیم. (آل عمران ۳۱)
وحتی درقبال این دوستی متقابل گناهانتان را می بخشد
و این فرموده اش را تکمیل می کند ومی فرماید؛
کسانی که به دنبال آمرزش خواهی می روند خداوند برای شان گشایش قرار می دهد. 
 وَیَٰقَوۡمِ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّکُمۡ ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَیۡهِ یُرۡسِلِ ٱلسَّمَآءَ عَلَیۡکُم مِّدۡرَارٗا وَیَزِدۡکُمۡ قُوَّةً إِلَىٰ قُوَّتِکُمۡ وَلَا تَتَوَلَّوۡاْ مُجۡرِمِین
سوره هود ۵۲

افزون شدن قوت و اقتدار از مواهب استغفار است
اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارًا یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُمْ مِدْرَارًا وَیُمْدِدْکُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَیَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَیَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهَارًا.  سوره نوح ۱۰ تا ۱۲
استغفار و آمرزش خواهی از لوازم دلبری کردن و روشهای خواستن نیازها است.
انسان پارسا  تلاش می کند خدا را از خود خشمگین نکند.
 والی الله المصیر
حمیدرضا ابراهیم زاده
۲۳ آبان ۱۳۸۳

 

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

پیشوای صادق

چهارشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۹:۲۵ ق.ظ

 

شهادت ششمین اختر تابناک امامت و ولایت رهبرفقه پویای جعفری و پیشوای آزادگان جهان

حضرت امام جعفر صادق را به محضر حضرت ولیعصر وشیعیان جهان وعموم ارادتمندان

وعلاقمندان خاندان اهل بیت عصمت وطهارت تسلیت وتعزیت عرض می نمائیم.

 

                               مدیریت وبگاه دایره ی مینا 

 

 

زندگینامه امام جعفرصادق(ع)

 

نام: جعفر (به معنى نهر جارى پرفایده(

کنیه: ابو عبداللّه

لقب: صادق

نام پدر: حضرت محمد بن على (ع(

نام مادر: معروف به ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابى بکر

تاریخ ولادت: یکشنبه 17 ربیع الاول ، سال 83 هجرى

مطابق باسوم اردیبهشت سال81 خورشیدی

 


مکان ولادت: مدینه

مدت عمر : 65 سال

علت شهادت: مسمومیت

قاتل : منصور دوانیقى (خلیفه عباسى)

زمان شهادت: یکشنبه 25 شوال ، سال 148 هجرى

 

 

مطابق با26 آذرماه سال144 خورشیدی


مدفن مطهر: قبرستان بقیع ( مدینه (

زندگی امام جعفر صادق (ع)امام جعفر صادق (ع) در پگاه روز جمعه یا دوشنبه هفدهم ربیع الاول سال 80 هجرى، معروف به سال قحطى، در مدینه دیده به جهان گشود. اما بنا به گفته شیخ مفید و کلینى، ولادت آن حضرت در سال 83 هجرى اتفاق افتاده است. لکن ابن طلحه روایت نخست را صحیح ‏تر مى‏داند و ابن خشاب نیز در این باره گوید: چنان که ذراع براى ما نقل کرده، روایت نخست، سال 80 هجرى، صحیح است. وفات آن امام )ع) در دوشنبه روزى از ماه شوال و بنا به نوشته مؤلف جنات الخلود در 25 شوال و به روایتى نیمه ماه رجب سال 148 هجرى روى داده است. با این حساب مى‏توان عمر آن حضرت را 68 یا 65 سال گفت که از این مقدار 12 سال و چند روزى و یا 15 سال با جدش امام زین العابدین (ع) معاصر بوده و 19 سال با پدرش و 34 سال پس از پدرش زیسته است که همین مدت، دوران خلافت و امامت آن حضرت به شمار مى ‏آید و نیز بقیه مدتى است که سلطنت هشام بن عبد الملک، و خلافت ولید بن یزید بن عبد الملک و یزید بن ولید عبد الملک، ملقب به ناقص، ابراهیم بن ولید و مروان بن محمد ادامه داشته است.
 

فضایل امام جعفر صادق (ع) 

مناقب آن حضرت بسیار است که به اختصار از آنها یاد مى‏کنیم. فضایل امام صادق بیش از آن است که بتوان ذکر کرد. جمله ای از مالک بن انس امام مشهور اهل سنت است که: «بهتر از جعفر بن محمد، هیچ چشمی ندیده، هیچ گوشی نشنیده و در هیچ قلبی خطور نکرده است.» از ابوحنیفه نیز این جمله مشهور است که گفت: «ما رأیت افقه من جعفر بن محمد» یعنی: «از جعفر بن محمد، فقیه تر ندیدم.» و اگر از زبان خود آن حضرت بشنویم ضریس می گوید: امام صادق در این آیة شریفة: کل شیء هالک الا وجهه، یعنی: «هر چیز فانی است جز وجه خدای متعال،» فرمود: «نحن الوجه الذی یوتی الله منهم» یعنی «ماییم آیینه ای که خداوند از آن آیینه شناخته می شود.» بنابراین امام صادق (ع) فرموده است او آیینه ذات حق تعالی است.

شیخ مفید در ارشاد می‏نویسد: علومى که از آن حضرت نقل کرده‏ اند به اندازه ‏اى است که ره توشه کاروانیان شد و نامش در همه جا انتشار یافت. دانشمندان در بین ائمه (ع) بیشترین نقل ها را از امام صادق روایت کرده ‏اند. هیچ یک از اهل آثار و راویان اخبار بدان اندازه که از آن حضرت بهره برده ‏اند از دیگران سود نبرده ‏اند. محدثان نام راویان موثق آن حضرت را جمع کرده ‏اند که شماره آنها، با صرف نظر از اختلاف در عقیده و گفتار، به چهار هزار نفر مى‏رسد.

بیشترین حجم روایات، احادیثی است که از امام صادق (ع) نقل شده است، اهمیت معارف منقول از جعفر بن محمد (ص) به میزانی است که شیعه به ایشان منسوب شده است: “شیعه جعفری”. کمتر مسئله دینی (اْعم از اعتقادی، اخلاقی و فقهی) بدون رجوع به قول امام صادق (ع) قابل حل است. کثرت روایات منقول از امام صادق (ع) به دو دلیل است:

یکی اینکه از دیگر ائمه عمر بیشتری نصیب ایشان شد و ایشان با شصت و پنج سال عمر شیخ الائمه محسوب می شود (148 – 83 هجری) ، و دیگری که به مراتب مهمتر از اولی است، شرائط زمانی خاص حیات امام صادق (ع) است. دوران امامت امام ششم مصادف با دوران ضعف مفرط امویان، انتقال قدرت از امویان به عباسیان و آغاز خلافت عباسیان است. امام با حسن استفاده از این فترت و ضعف قدرت سیاسی به بسط و اشاعه معارف دینی همت می گمارد. گسترش زائد الوصف سرزمین اسلامی و مواجهه اسلام و تشیع با افکار، ادیان، مذاهب و عقاید گوناگون اقتضای جهادی فرهنگی داشت و امام صادق (ع) به بهترین وجهی به تبیین، تقویت و تعمیق هویت مذهبی تشیع” پرداخت. از عصر جعفری است که شیعه در عرصه های گوناگون کلام، اخلاق، فقه، تفسیر و… صاحب هویت مستقل می شود. عظمت علمی امام صادق (ع) در حدی است که ائمه مذاهب دیگر اسلامی از قبیل ابوحنیفه و مالک خود را نیازمند به استفاده از جلسه درس او می یابند. مناظرات عالمانه او با ارباب دیگر ادیان و عقاید نشانی از سعه صدر و وسعت دانش امام است. اهمیت این جهاد فرهنگی امام صادق (ع) کمتر از قیام خونین سید الشهداء (ع) نیست.

امام و فقه اسلامی :
فقه شیعه امامیه که به فقه جعفری مشهور است منسوب به جعفر صادق (ع) است. زیرا قسمت عمده احکام فقه اسلامی بر طبق مذهب شیعه امامیه از آن حضرت است و آن اندازه که از آن حضرت نقل شده است از هیچ یک از (ائمه) اهل بیت علیهم السلام نقل نگردیده است. اصحاب حدیث اسامی راویان ثقه که از او روایت کرده اند به 4000 شخص بالغ دانسته اند.

در نیمه اول قرن دوم هجری فقهای طراز اولی مانند ابوحنیفه و امام مالک بن انس و اوزاعی و محدثان بزرگی مانند سفیان شوری و شعبه بن الحجاج و سلیمان بن مهران اعمش ظهور کردند. در این دوره است که فقه اسلامی به معنی امروزی آن تولد یافته و روبه رشد نهاده است. و نیز آن دوره عصر شکوفایی حدیث و ظهور مسائل و مباحث کلامی مهم در بصره و کوفه بوده است.

حضرت صادق (ع) در این دوره در محیط مدینه که محل ظهور تابعین ومحدثان و راویان و فقهای بزرگ بوده، بزرگ شد، اما منبع علم او در فقه نه «تابعیان» و نه «محدثان» و نه «فقها» ی آن عصر بودند بلکه او تنها از یک طریق که اعلاء و اوثق طرق بود نقل می کرد و آن همان از طریق پدرش امام محمد باقر (ع) و او از پدرش علی بن الحسین (ع) و او از پدرش حسین بن علی (ع) و او از پدرش علی بن ابیطالب (ع) و او هم از حضرت رسول (ص(بود و این ائمه بزرگوار در مواردی که روایتی از آباء طاهرین خود نداشته باشند خود منبع فیاض مستقیم احکام الهی هستند.

آثار امام صادق (ع  :(
غالب آثار امام (ع) به عادت معهود عصر، کتابت مستقیم خود ایشان نیست و غالبا املای امام (ع) یا بازنوشت بعدی مجالس ایشان است. بعضی از آثار نیز منصوب است و قطعی الصدور نیست.

- 1
از آثار مکتوب امام صادق (ع) رساله به عبدالله نجاشی (غیر از نجاشی رجالی) است. نجاشی صاحب رجال معتقد است که تنها تصنیفی که امام به دست خود نوشته اند همین اثر است.

2
- رساله ای که شیخ صدوق در خصال و به واسطه اعمش از حضرت روایت کرده است شامل مباحث فقه و کلام .

- 3
کتاب معروف به توحید مفضل، در مباحث خداشناسی و رد دهریه که املاء امام (ع) و کتاب مفضل بن عمر جعفی است.

4
- کتاب الاهلیلجه که آن نیز روایت مفضل بن عمر است و همانند توحید مفضل در خداشناسی و اثبات صانع است و تماما در بحارالانوار مندرج است.

 - 5
مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه که منسوب به امام صادق (ع) و بعضی از محققان شیعه از جمله مجلسی،‌ صاحب وسایل (حرعاملی) و صاحب ریاض العلما، صدور آن را از ناحیه حضرت رد کرده اند.

- 6
رساله ای از امام (ع) خطاب به اصحاب که کلینی در اول روضه کافی به سندش از اسماعیل بن جابر ابی عبدالله نقل کرده است.

 -  7
رساله ای در باب غنائم و وجوب خمس که در تحف العقول مندرج است.

8
-  بعضی رسائل که جابربن حیان کوفی از امام (ع) نقل کرده است.

 - 9
کلمات القصار که بعدها به آن نثرالدرد نام داده اند که تماما در تحف العقول آمده است.

 - 10
چندین فقره از وصایای حضرت خطاب به فرزندش امام موسی کاظم (ع) سفیان شوری،‌ عبدالله بن جندب، ابی جعفر نعمان احول، عنوان بصری،‌ که در حلیه الاولیاء و تحف العقول ثبت گردیده است

ولادت امام و نامگذاری :  امام جعفر صادق، امام ششم شیعیان، در هفدهم ربیع الاول سال 83 هجری قمری در مدینه متولد گردید. کنیه ایشان ابو عبدالله و لقبشان صادق می باشد. پدر ارجمندشان امام باقر و مادرش ام فروة است. رسول خدا سالها قبل ولادت آن حضرت را خبر داده و فرموده بود نام او را صادق بگذارید، زیرا از فرزندان او کسی است که همنام اوست، اما دروغ می گوید «جعفر کذّاب».


دوران قبل از امامت: در دوران قبل از امامت، حضرت شاهد فعالیتهای پدر خویش در نشر معارف دینی و تربیت شاگردان وفا دار و با بصیرت بود. امام باقر در مناسبتهای مختلف به امامت و ولایت فرزندش جعفر صادق تصریح فرموده و شیعیان را پس از خودش به پیروی از او فرا می خواند. لذا احادیث، زیادی مبنی بر نص امامت حضرت صادق نقل شده است.

امام صادق در سال 114 هجری قمری پس از شهادت پدرش در سن 31 سالگی به امامت رسید. دوران امامتش مصادف بود با اواخر حکومت امویان که در سال 132 به عمر آن پایان داده شد و اوایل حکومت عباسیان.

اوضاع جامعه در آغاز امامت حضرت :در آغاز امامت حضرت افرادی از شیعیان و حتی بستگان حضرت حاضر به قبول امامت ایشان نبودند، لذا حضرت از راههای گوناگونی کوشیدند آنها را به قبول راه صحیح وادار سازند و دراین زمینه به اذن خداوند معجزاتی نیز انجام دادند.

دوران امام جعفر صادق در میان دیگر دورانهای ائمه اطهار، دورانی منحصر به فرد بود و شرایط اجتماعی و فرهنگی عصر آن حضرت در زمان هیچ یک از امامان وجود نداشته است و این به دلیل ضعف بنی امیه و قدرت گرفتن بنی عباس بود.

این دو سلسله مدتها در حال مبارزه با یکدیگر بودند که این مبارزه در سال 129 هجری وارد مبارزه مسلحانه و عملیات نظامی گردید.

این کشمکش ها و مشکلات سبب شد که توجه بنی امیه و بنی عباس کمتر به امامان و فعالیتشان باشد، از این رو این دوران، دوران آرامش نسبی امام صادق و شیعیان و فرصت بسیار خوبی برای فعالیت علمی و فرهنگی آنان به شمار می رفت.

جنبش فرهنگی در دوران امامت حضرت :عصر آن حضرت همچنین عصر جنبش فرهنگی و فکری و برخورد فرق و مذاهب گوناگون بود. پس از زمان رسول خدا دیگر چنین فرصتی پیش نیامده بود تا معارف اصیل اسلامی ترویج گردد، بخصوص که قانون منع حدیث و فشار حُکّام اموی باعث تشدید این وضع شده بود. لذا خلأ بزرگی در جامعه آنروز که تشنة هرگونه علم و دانش و معرفت بود، به چشم می خورد.

امام صادق با توجه به فرصت مناسب سیاسی و نیاز شدید جامعه، دنباله نهضت علمی و فرهنگی پدرش را گرفت و حوزه وسیع علمی و دانشگاه بزرگی به وجود آورد و در رشته های مختلف علمی و نقلی شاگردان بزرگی تربیت کرد. شاگردانی چون: هشام بن حکم، مفضل بن عمر کوفی جعفی، محمد بن مسلم ثقفی، ابان بن تغلب، هشام بن سالم، مؤمن طاق، جابر بن حیان و . . . . تعداد شاگردان امام را تا چهار هزار نفر نوشته اند.

ابوحنیفه رئیس یکی از چهار فرقه اهل سنت مدتی شاگرد ایشان بود و خودش به این موضوع افتخار کرده است.

امام از فرصت های گوناگونی برای دفاع از دین و حقانیت تشیع و نشر معارف صحیح اسلام استفاده می برد. مناظرات زیادی نیز در همین موضوعات میان ایشان و سران فرقه های گوناگون انجام پذیرفت که طی آنها با استدلال های متین و استوار، پوچی عقاید آنها و برتری اسلام ثابت می شد.

همچنین در حوزه فقه و احکام نیز توسط ایشان فعالیت زیادی صورت گرفت، به صورتی که شاهراههای جدیدی در این بستر گشوده شد که تاکنون نیز به راه خود ادامه داده است.

بدین ترتیب، شرایطی مناسب پیش آمد و معارف اسلامی بیش از هر وقت دیگر از طریق الهی خود منتشر گشت، به صورتی که بیشترین احادیث شیعه در تمام زمینه ها از امام صادق نقل گردیده و مذهب تشیع به نام مذهب جعفری و فقه تشیع به نام فقه جعفری خوانده می شود.

حاکمان معاصر :همانطور که گفته شد امام بین دو دوره عباسی و اموی و دوران گذار از امویان به عباسیان می زیست. ایشان ازمیان خلفای اموی با افراد زیر معاصر بود:

- 1 
هشام بن عبدالملک (105- 125 ه. ق)
- ولید بن یزید بن عبدالملک (125-126(
- 3 
یزید بن ولید بن عبدالملک (126(
- 4
ابراهیم بن ولید بن عبدالملک (70 روز از سال 126(
- 5
مروان بن محمد (126-132(

و از خلفای عباسی نیز معاصر بود با :

 

- عبدالله بن محمد مشهور به سفاح (132-137(
- 2
ابوجعفر مشهور به منصور دوانیقی (137-158(

نباید تصور کرد که امام به کلی خود را از جریانات و امور سیاسی دور نگه داشت، بلکه همواره از وقتهای مناسب برای ترویج حقانیت خود و بطلان هیأت حاکمه بهره می برد و بدین منظور نمایندگانی را نیز به مناطق مختلف بلاد اسلامی می فرستاد.
عباسیان برای کسب قدرت و محبوبیت در دلهای مردم از وجهه اهل بیت پیامبر استفاده می کردند و حتی شعارشان الرضا فی آل محمّد بود. آنان به دنبال اشخاصی با وجهه مردمی بودند که هم از بستگان پیامبر باشند و هم درمیان مردم محبوبیت داشته باشند. لذا بهترین شخص در نظر عباسیان امام صادق بود.

امام صادق پیشنهاد آنان را رد کردند و فرمودند: نه شما از یاران من هستید نه زمانه، زمانه من است. حتی برخی از بستگان آن حضرت نزدیک بود با این پیشنهاد ها فریب به خورند، اما امام با روشنگری خاص خود به آنان فهماندند که به ظاهر توجه نکنند. امام می دانست که عباسیان نیز هدفی جز رسیدن به قدرت ندارند و اگر شعار طرفداری از اهل بیت را مطرح می کنند، صرفاً به خاطر جلب حمایت توده های شیفته اهل بیت است. امام می دید که سران سیاسی و نظامی عباسیان در خط مستقیم اسلام و اهل بیت نیستند و لذا حاضر نبود با آنان همکاری کرده و به اقداماتشان مشروعیت بخشد.

چنانکه در تاریخ می بینیم که چه جنایاتی کردند و چه خونهایی ریختند تا پایه های عباسیان محکم گردد.
از حوادث مهم در زمان امامت حضرت، قیام عمویش زید بن علی است که شکست خورد و با شهادت زید به پایان رسید.

 

شهادت حضرت صادق علیه السلام : پس از به قدرت رسیدن عباسیان، همانطور که آن حضرت پیش بینی کرده بود فشار بر شیعیان افزایش یافت و با روی کار آمدن منصور این فشار به اوج خود رسید. امام نیز از این فشار ها مستثنی نبود. این دوران، یعنی چند سال آخر عمر آن حضرت بر خلاف دوران اولیه امامتشان،‌ دوره سختی ها و انزوای دوبارة آن حضرت و حرکت تشیع بود. منصور شیعیان را به شدت تحت کنترل قرار داده بود.

 


سرانجام کار به جایی رسید که با تمام فشارها، منصور چاره ای ندید که امام صادق را که رهبر شیعیان بود از میان بردارد و بنابراین توسط عواملش حضرت را به شهادت رساند. آن حضرت در سن 65 سالگی در سال 148 هجری به شهادت رسید و در قبرستان معروف بقیع در کنار مرقد پدر و جدّ خودش مدفون گردید .

در زمینه فضایل و مکارم اخلاقی حضرت صادق روایات و وقایع بسیار زیادی نقل شده است. آن حضرت با رفتار کریمانه و خلق و خوی الهی خود بسیاری از افراد را به راه صحیح هدایت فرمود، به گونه ای که پیروان دیگر مکاتب و ادیان نیز زبان به مدح آن حضرت گشوده اند
  • حمیدرضا ابراهیم زاده

سفارش راستینانه

چهارشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۹:۲۵ ق.ظ

سفارش راستیانه

همواره منش همزیستی درجامعه همراه با پیشامدهای روزگار مورد دستخوش خیزش وریزش دوران قرارمی گیرد. وافسوس که با دگرگونی های خشن نیز همراه می شود

انسان هماره نیازمند به نکوداشته شدن و دگرگونی وپیشرفت است. وهمچنان  به دنبال گمشده ی خویش گیتی را مورد کاوش و گشایش قرار می دهد.آنچه که انسان بدان درهر دوره ای نیازمند است، پاسداری از بزرگواری انسان برای ارجمندی و نیک بختی خویش است.

پیشوایان راستین وخردمندان ره یافته بر ژرفای دانش نیز برای گسترش همین بزرگواری ها وگرامی بودها به کار های بسزا گماشته شده اند تا درخدمت انسان و فر جایگاهش تلاش نمایند.

امام صادق (ع) نیز یکی از خردمندان ره یافته بر ژرفای دانش وپیشوایان راستینی است که برای ارجمندی انسان و گسترش آموزه های ارزشمند خدایی، زندگی خود را همچون  نیاکان وفرزندان شایسته اش به این کار وانهاده است.

این بزرگوار طوماری برای پاسداری از کیان بزرگواری انسان دارد که بی گمان درهر روزگاری پاسخگوی تهیگاه رفتار پسندیده درهمزیستی های فردی و گروهی است.

این داستان به نام گفتار«عنوان بصری» شناخته شده است و برای هر مرام وآئینی سزاوار سپاس و ستایش و کاربرد است.

 نوشته کامل داستان  وگفتار عنوان بصری:

این داستان از امام صادق (ع) بازگو شده ومجلسی درکتاب بحارالانوار آورده است وشیوه نامه ی فراگیری است،که از سوی آن پیشوای بزرگوار گفته شده است. ما می گوئیم:

«من به  خط شیخ ما بها الدین عاملی(قدس الله ) چیزی را بدین فراز یافتم:

شیخ شمس الدین محمد بن مکی (شهید اول) گفت: من از خط شیخ احمد فراهانی (ره) ازعنوان بصری بازگو می کنم. و وی پیرمردی از کار افتاده بود که ازعمرش نود وچهارسال سپری گشته بود.

او گفت: حال من اینگونه  بود که به نزد مالک بن انس رفت و آمد داشتم چون جعفر صادق(ع) به مدینه آمد من به نزدش رفت و آمد می کردم و دوست داشتم همانگونه  که از مالک ، دانش اندوزی نمودم از او نیز دانش بیاموزم.

«پس روزی آن حضرت به من گفت: من مردی مورد بازخواست  دستگاه حکومتی هستم.وانگهی ، من در هر ساعت از ساعات شبانه روز نیایش وستایش دارم که بدانها می پردازم. تو مرا از نیایش و ستایش ام باز مدار! و دانشی که می جویی از مالک بگیر و در نزدش رفت و آمد داشته باش، همچنان که پیش ازاین بدین گونه بود که به سویش رفت و آمد داشتی.»

پس ازاین  برخورد غمگین  گشتم واز نزدش بیرون آمدم وبا خود گفتم: اگر حضرت درمن به اندازه ی اندکی خوبی هم می یافت، هر آینه مرا از رفت وآمد به پیشگاه خویش برای آموزش دانش دور نمی کرد و نمی راند.

پس وارد مسجد پیامبر( ص) شدم و بر آن حضرت درود گفتم. سپس فردای آن روز نیز  به آستان پیامبر برگشتم. و در آنجا دورکعت نماز گزاردم. وگفتم :" ای خدا! من  از تو می خواهم تا دل جعفر را به من دلبسته نمایی و از دانشش به اندازه ای روزی ام نمایی تا بتوانم با آن به سوی راه درست واستوارت راه یابم!"

و با حال اندوه ودلتنگی به خانه ام بازگشتم و از آن روی که دلم آکنده از مهر جعفر گردیده بود، دیگر نزد مالک بن انس نرفتم. بنا براین از خانه بیرون نیامدم مگر برای نماز واجب(که باید در مسجد به امام جماعت به جای می آوردم) تا جائی که شکیبایی ام به پایان رسید، در این حال که دلم گرفته بود وشکیبایی ام به پایان رسیده بود کفش چوبی خود را  پوشیدم و ردای خود را بر دوش افکندم و اراده ی زیارت و دیدار جعفر را کردم، و این هنگامی  بود که نماز عصر را بجا آورده بودم.

پس چون به در خانه ی حضرت رسیدم  برای دیدار و دستبوسی حضرت دستور ورود خواستم. دراین هنگام پیشکار حضرت بیرون آمد و گفت: چه خواهشی داری؟

گفتم: درود گویم برآن بزرگوار پاک نژاد.

پیشکار گفت: او درجای خویش به نماز ایستاده است. پس من روبروی در خانه ی حضرت نشستم ، با این همه فقط اندکی درنگ نمود که پیشکار آمد و گفت: به درون بیا ، تو برکت خداوندی (که به مهربانی تو را ببخشاید) به اندرون رفتم. و برحضرت درود گفتم. حضرت  درودم را پاسخ گفته و فرمودند: بنشین!خداوند تورا بیامرزد.

پس نشستم،وحضرت سر به زیرانداخت وکمی به اندیشه فرو رفت. وسپس  سر خود را بلند نمودند و گفتند: نام خانوادگی ات چیست؟

گفتم: ابو عبدالله.

حضرت گفتند: خداوند نام خانوادگی ات را استوار گرداند وتو را کامیاب بدارد. ای ابوعبد الله خواهشت چیست؟

دراین هنگام با خود گفتم: "اگر برای من ازاین دیدار ودرودی که بر حضرت نمودم غیر از همین دعای حضرت هیچ چیزی نباشد، هر آینه بسیار است."

سپس حضرت سرش را بلند کرد وگفت: چه می خواهی؟!

گفتم: از خداوند درخواست نمودم تا دلت را نسبت به من نرم نماید واز دانشت به من روزی گرداند و از خداوند امید دارم که آنچه را که درباره حضرت بزرگوار پاک نژادت درخواست نمودم به مهربانی برمن ببخشاید.

حضرت فرمود: «ای ابا عبدالله! دانش به آموختن نیست. دانش نوری است که خداوند پاک ومنزه و والا در دل هرکه بخواهد رهنمون می کند. پس اگر دانش می خواهی در مرحله نخست در نزد خودت درستی و راستی و بندگی را بجوی  و به انگیزه  انجام دادن به دانش خواستار دانش باش. واز خداوند درخواست کن تا پاسخت را بدهد وبرایت این چنین بخواهد.»

گفتم : ای بزرگوار پاک نژاد!

گفت: بگو ای ابا عبد الله

گفتم: ای ابی عبدالله! درستی  و راستی وبندگی چیست؟

گفت:« سه چیز است: اینکه بنده ی خدا برای خودش درباره آنچه را که خدا به وی سپرده است دارنده اش نداند؛ چراکه بندگان دارای ثروت و دارایی نیستند. همه ی دارایی ها را از آن خداوند  می بینند. و در آنجایی که خداوند ایشان را دستور داده است که بنهند، می گذارند، و اینکه بنده ی خدا برای خودش چاره اندیشی  و کیاست نکند و تمام کارها و برنامه هایش در آن گنجانیده شود که خداوند او را بدان دستور داده است و یا از آن باز داشته است.

 بنابراین اگربنده خدا برای خودش دارندگی ای درآنچه خدا به او سپرده است نبیند، بخشش دارایی درآنچه خداوند والا بدان دستور داده است براو آسان می شود. و چون بنده ی خدا کیاست کارهایش را به دانایش بسپارد، سختی ها و چالش های گیتی بر وی آسان می گردد. وهنگامی که آنچه را که خداوند به وی دستور داده وباز داشته است به کار گیرد ،  دیگر فرصتی برای آن دو کار نمی یابد. تا فرصتی برای خود نمایی  و ناز کردن برای مردم پیدا کند.

پس چون خدا بنده ی خود را به این سه چیز گرامی بدارد، دنیا وابلیس و آفریدگان بر وی ساده وآسان می گردد؛ و برای زیاده اندوزی و ناز نمودن و فریب با مردم ، دنبال دنیا نمی رود، و آنچه را که از فر و شکوه ودارایی در دست مردم می نگرد، آنها را برای بردگی و فر جا یگاه خویشتن درخواست نمی کند. و روزهای خود را به بیکاری و بیهودگی رها نمی کند. این است نخستین پله از نردبان پرهیزگاری . که خدا وند والا می فرماید:

" آن سرای رستاخیزرا قرار می دهیم برای آنهایی که اراده ی بلند منشی ندارند و دنبال تباهی نمی گردند و تمام پایه های پیروزی و نیک بختی درفرجام کار به گونه ی ویژه ای برای مردمان پارسا است." (سوره قصص83) »

گفتم : ای ابا عبدالله! به من سفارش  وپندی بفرما!.

فرمود: «من تورا به نه چیز سفارش می کنم؛ که آنها سفارش وپندم برای پویندگان و خواستاران راه خداوند والا است. و از خدا درخواست می کنم تا تو را در انجام آنها کامروایی ببخشاید.

سه تا از آن نه کار درباره فرهیختگی و پرورش نفس است وسه تا ازآنها درباره ی بردباری است وسه تا از آنها درباره دانش ودانایی است. پس ای عنوان ! آنها را به یاد بسپار و مبادا در انجام آنها از تو سستی وتنبلی سر زند.!»

  گفتم: من دل واندیشه ام را خالی ورها کردم تا آنچه را که حضرت می فرماید را یاد بگیرم  ودرک کنم و آن راانجام دهم.

 پس حضرت فرمود: اما آن چیزهایی که درباره پرورش نفس است . آنکه : مبادا چیزی را بخوری که بدان اشتها نداری. چرا که در انسان ایجاد سبک مغزی  ونادانی می کند. و چیزی مخور مگر آنکه گرسنه باشی. وچون خواستی چیزی بخوری از حلال بخور و نام خدا را ببر وبه یاد آور سخن  پیامبر بزرگ(ص) را که فرمود:

" هرگز آدمی ظرفی را بدتر ازشکم خود پر نکرده است. چنانچه اگر به اندازه ای گرسنه شد که ناچار به  خورد ن شد. پس به اندازه ی یک سوم شکم خود را برای خوراکش بگذارد و یک سوم آن را برای آبش ویک سوم آن را برای نفسش.

واما آن سه چیزی درباره بردباری وشکیبایی است؛ پس کسی تورا بگوید: اگر یک واژه بگویی ده تا می شنوی به او بگو: اگر ده واژه بگویی یکی هم نمی شنوی!

وکسی که تو را سخن زشت و دشنام و ناسزا گوید به وی بگو: اگردر آنچه راست می گویی ، من ازخدا می خواهم تا ازمن درگذرد واگر درآنچه دروغ می گویی، از خدا می خواهم تا از تو درگذرد.

واگرکسی تورا بترساند که تورا دشنام خواهم گفت .تو را مژده بده که من درباره ات نیک اندیشم. و تو را گرامی می دارم.

و اما آن سه چیزی که درباره دانش است، پس آنچه را که نمی دانی  از دانایان بپرس. و مبادا چیزی را از ایشان بپرسی تا به اشتباهش بیندازی و برای آزمودن بپرسی ومبادا که از روی گمان دست به کاری بزنی. و درهمه ی کارهایت که راهی به دوراندیشی و جلوگیری از پیشامدها در وارونه نمودن کاری داری، پروایی پیشه کن. واز فرمان دینی دادن بپرهیز همان گونه که از شیر درنده فرار می کنی و گردنت را پل رفت و آمد مردم قرار نده.!

ای اباعبدالله دیگر از کنارم برخیز! چرا که من به راستی برایت نیک خواهی کردم. و نیایش وستایش مرا برمن تباه مکن. زیرا که من مردی هستم که  روی گذشت عمر و ساعات زندگی ام حسابگری دارم. ونگرانم از آنکه اندکی از آن بیهوده تباه گردد وهمه ی درود های خداوند بران آن کسی باد که ازاین رهنمودها پیروی کند و فرمانبرداری از راه درست نماید.»

امیدوارم با نشان دادن  این داستان گامی برای گسترش فرهنگ و رفتار و همزیستی راستین در جامعه برداشته باشم.

  •  به یاد می آورم که استاد عزیزم وادارم کرده بود تا این گفتاررا به یاد بسپارم واز برنمایم وهر صبحگاه شنبه وسه شنبه یکبار یاد آوری اش کنم وهمواره این سخن نوشته شده را همراهم داشته باشم.دانستم این دستور می تواند برای پایش درون وهویت خودم لازم بوده باشد.

 

حمید رضا ابراهیم زاده

20 اسفند 1391

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصارمولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

همگرایی و انسجام ملی در آثار سعدی

يكشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۸:۳۱ ق.ظ

 

هو العزیز

شاعران  و فرهیختگانی چون سعدی در حقیقت  آموزگاران و جامعه شناسان جامعه وعصر خویش بوده اند که برای  تبلور آموزه ها و تجلی ارزشها  و کرامت انسانی تلاش های قابل سپاسی را انجام داده اند.

شاعرانی چون سعدی  رحمت الله علیه ؛ مهندسان فکری و فرهنگی و اجتماعی  ما  ازگذشته تا کنون می باشند که در آموزه ها و درسنامه های خود ،موضوع توسعه یافتگی را به سبک آموزه ها و باورهای بومی و ملی و دینی ما رصد و معماری کرده اند.

بی تردید  چشم انداز و معماری آنان برای تقویت و بزرگداشت کرامت انسانی وهویت ملی و ایرانی در همه ی ابعاد زیستی جامعه همچنان زنده و پر رونق و پویا و تاثیر گذار است.

جناب سعدی قرن ها پیش در باب عدل و تدبیر و رای ، به نکته ی بسیار مهم و جالبی درباره ی لزوم همدردی و همگرایی و انسجام همه جانبه ی مردم به ویژه نخبگان مالی و اقتصادی  و فرهنگی و اجتماعی  در قبال گرفتاری ها و مصایب پیش آمده اشاره کرد ، که به باورم ؛  باز خوانی این حکایت زیبا علی رغم طولانی بودن آن خالی از لطف نبوده و در واقع درس واره ای است در سخنی که حکایت از پیوند وهمدلی وانسجام دارد.

امید است که هرگز گوشهایمان از شنیدن پیام ها و درسهای پیشینیان عاجز نماند. و راه برای آموزش وپرورش ما باز بماند.

حضرت سعدی  چنین گفت:

چنان قحط سالی شداندر دمشق          که یاران فراموش کردند عشق

چنان آسمان بر زمین شد بخیل          که لب تر نکردند زرع و نخیل

بخشکید سرچشمه‌های قدیم               نماند آب، جز آب چشم یتیم

نبودی بجز آه بیوه زنی                   اگر برشدی دودی از روزنی

چو درویش بی برگ دیدم درخت       قوی بازوان سست و درمانده سخت

نه در کوه سبزی نه در باغ شخ         ملخ بوستان خورده مردم ملخ

در آن حال پیش آمدم دوستی             از او مانده بر استخوان پوستی

وگرچه به مکنت قوی حال بود          خداوند جاه و زر و مال بود

بدو گفتم: ای یار پاکیزه خوی            چه درماندگی پیشت آمد؟ بگوی

بغرید بر من که عقلت کجاست؟         چو دانی و پرسی سوالت خطاست

نبینی که سختی به‌غایت رسید           مشقت به حد نهایت رسید؟

نه باران همی آید از آسمان               نه بر می‌رود دود فریاد خوان

بدو گفتم: آخر تو را باک نیست          کشد زهر جایی که تریاک نیست

گر از نیستی دیگری شد هلاک          تو را هست، بط را ز طوفان چه باک؟

نگه کرد رنجیده در من فقیه              نگه کردن عاقل اندر سفیه

که مرد ارچه بر ساحل است، ای رفیق  نیاساید و دوستانش غریق

من از بی نوایی نیم روی زرد           غم بینوایان رخم زرد کرد

نخواهد که بیند خردمند، ریش           نه بر عضو مردم، نه بر عضو خویش

یکی اول از تندرستان منم                که ریشی ببینم بلرزد تنم

منغص بود عیش آن تندرست            که باشد به پهلوی رنجور سست

چو بینم که درویش مسکین نخرد       به کام اندرم لقمه زهرست و درد

یکی را به زندان بری دوستان           کجا ماندش عیش در بوستان؟

 

*شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی ( 606-690 ه.ق ) / بوستان (باب اول در عدل و تدبیر و رای)

 

والی الله المصیر

حمیدرضا ابراهیم زاده

 28 فروردین 1398

 

به بهانه ی اول اردیبهشت ،   نکو داشت روز سعدی .

 

* تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ است.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

دگرگونی در هنجارها

جمعه, ۳۰ فروردين ۱۴۰۴، ۰۹:۴۹ ب.ظ


جامعه به دلیل پیوست ها وفرسایش های فرهنگی وتعارضات در آموزش ها و آموزه ها به دگرگونی ها و دگر دیسی ها دگرباشی هایی سوق داده می شود و  ناهنجاریها به هنجار ها مبدل می شود.
که به تدریج تعفن و فساد همگانی را پدید می آورد واسباب فروپاشی را فراهم می آورد.
هنگامی که دگرگونی های ناهنجار درجامعه بر هنجارها استیلا می یابند جامعه دچار بحران وتشتت و انزوا می شود.
مثلا شیوع طلاق که پدیده ای ناگوار و بغرنج است و جامعه به آن دچار شده است فرایندی را طی نموده که دیگر چندان ناگوار هم نیست بلکه گوارا شده  است
در دهکده ما روزگاری طلاق خیلی بد و منفور بود.
کسی حاضر به طلاق گرفتن  و طلاق دادن نمی شد!
 و طلاق آبروریزی و لکه ننگ محسوب می شد زیرا مداراگری ها و میانجی گری ها جدی گرفته می شد.
 ۴۰ سال پیش کسی زنش را طلاق داده هنوزهم منفور است
اما اکنون هفته ای یک طلاق داریم.!
نه تنها بد جلوه داده نمی شود بلکه تشویق هم‌می شود.
افزون بر عادی سازی شدن ناهنجاری  به مبدل شدن ناهنجاری به یک کلاس نیک جامعه را به جسارت و فریب سوق داده است.
طلاق آخرین چاره یک زوج برای برون رفت از بحران بوده است
عناوین بحران هم‌مهم بوده است
غیر قابل حل بودن
غیر قابل گفتگو بودن
غیر قابل اغماض بودن و...
همه اینها اکنون جایگاه و آستانه ی تحمل خود را از دست داده اند.
این ناهنجاری ها به تدریج در جامعه رسوب کرده وبه لایه ی مقاومی تبدیل شده اند.
مفاهیم حیا جابجا شد  فرد با حیا با فرد عقب مانده و ذلیل جایشان را عوض کرده اند
انسان هتاک وجسور و بی ادب الان شجاع و با کلاس و متمدن شده است!
سلیطگی به درجه ای از نیکی رسیده است که موفقیت وهوش محسوب می شود
قانون ستیز و قانون گریز باهوش و موفق جلوه داده شده است!!
کودک بی ادب و بد دهن به خوش زبان و باهوش ارتقا داده شده است وشاباش می گیرد! 
وقتی عفت و ادب و وقار و حیا و مسئولیت پذیری وصداقت و امانتداری و محبت جایگاه تمیز و متعالی خود را از دست بدهند؛
تزویر و دروغ وسالوس و بی حیایی و جسارت ودریدگی وخشونت جامعه را اشباع می کند 
 ناهنجاری ها مانند شنی و چرخ تانک بی ترمز از روی تشویق کنندگانش رد خواهد شد
و جامعه علی رغم داشتن قانون و آموزه های راستین به تضاد و تناقض می رسد
جامعه ی فرتوتی که همه داشته هایش را ازدست بدهد  مثل پیرمردی است که باید برای یک لقمه نان سر خیابان برای خوشایند دیگران لودگی کند...
هنجارهای جدید موازنه فرهنگ را به هم زده است.
لذت جویی
خودنمایی
بی ادبی
یله بودن
خوشگذرانی و اشرافی گری
حیله گری وقانون ستیزی
مزدوری و...جاافتاده شده است!
مودب و قانونمند و موقر و منظم نداریم
می گویند فلانی خشک است.
 چرا؟
 چون قانون را محترم می داند وچراغ قرمز ها را رد نمی کند.
جامعه به درد شهوت مبتلا شده است. که سیری پذیر نیست
شهوت خودنمایی 
شهوت دریدگی
شهوت جسارت وهتاکی
همه چیز جامعه شهوت است
شهوت وراجی و توهم همه چیز دانی
شهوت خودبرتر بینی  و توهم بزرگی
شهوت خودنمایی و توهم دارایی و زیبایی
شهوت آلودگی های جنسی
شهوت فضولی وجسارت و توهم شجاعت
شهوت تخریب و فساد انگیزی.
حتی مرزهای "حب الشهوات" هم جابجا می شود  ودگرگونی در مفاهیم شهوات هم باعث تغییر در سبک زندگی شده است.
معاشرت و صله رحم سالم اولین قربانی این شهوات است!
می پرسند چرا مهمان دعوت نمی کنید؟
می گوید وضع خونه زندگی من خوب نیست!
چرا خوب نیست؟
چون‌پارسال اومدند خونه همین شکلی بود...
دنبال کورکردن چشم هم  بودن به قولی چشم و هم چشمی کردن افراطی بودن شهوت است.
چیزهایی که از دست می دهید چه دستاوردهایی را بدست می آورید؟
صداقت، همدلی ، مهربانی ... را از دست می دهید که چه درو کنید؟
باد می کارید که توفان درو کنید!!!.
طراحان ذائقه برای تخریب یک جامعه دنبال دگرگونی هایی هستند که چرخه کامل عقب ماندگی و نفرت است.
ترویج اشرافیگری بر پایه دارایی های ضعیف ویا عادی و متوسط.!
از گروههای مردمی می پرسند
چرا این طور نمی خورید ونمی خوابید!
چرا مدل روز نمی پوشید!
چرا این ماشین ها را نمی خرید.!
چرا‌...
می خواهند القا کنند و بگویند دارایی مالی موفقیت محض است!
همه چیز پول است!
همه مشکلات باپول حل می شود!
به هر قیمتی دارا شوید!
با این مشوق ها محاکم قضایی پر از پرونده های کلاهبرداری و سالوس است.
پر از تجاوز به حق وحریم هموطنان و همشهریان و هم خانواده هاست.
بنابراین این شکاف ها دریدگی می آورد!
مشکل جامعه ما دریدگی است
بیرون زدگی از قاب هویت حقیقی، هنجار است
مثل بیرون زدگی دیسک گردن.!
درد دارد.
 و درمان آن نیز باید جدی گرفته شود.
باید بسوی آموزه های راستین و اصول  و باورهای ممتاز باز گشت...

 
والی الله المصیر
حمیدرضاابراهیم زاده
۱۴ دی ۱۳۹۷

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار نگارنده محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

نجابت توانمندی است

جمعه, ۳۰ فروردين ۱۴۰۴، ۰۹:۴۵ ب.ظ

تحصیلات و نژاد و دارایی و طبقه اجتماعی  چندان تاثیری در نجابت افراد ندارد

تاب آوری ها و توانمندی های پنداری وگفتاری و رفتاری در هویت افراد و نجابتشان موثر است. شکیبایی در خشم وشهوت و نگرانی و ناداری و دارایی و گرفتاری ها باعث می شود فرد توانمند و نجیب محسوب شودو حتی همان را به نسل وخانواده منتقل نموده ویا درژن خود نهادینه می کند و کمتر ارتباطی با طبقه اجتماعی وتحصیلات افراد دارد. که به آن خود ساختگی و بلوغ می گوییم. قضات بزرگوار به تجربه، روانشناسان خوبی هستند علاوه بر اینکه زبان بدن و وجنات و سکنات فرد را می سنجند، منشا بزه و دعاوی را با عاملیت جبر و طمع آن بررسی می کنند و حتی متوجه می شوند بزه انتسابی چگونه و در چه فرایندی بوجود آمده است!

 

والی الله المصیر

حمیدرضا ابراهیم زاده

۲۴ فروردین‌۱۴۰۴

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

انقلاب ها نوامیس جوامع هستند

سه شنبه, ۲۰ فروردين ۱۴۰۴، ۰۸:۴۲ ق.ظ

انقلاب های بزرگ وملی دنیا با رویکردهای سیاسی،اجتماعی ،صنعتی رخ داده اند
هنگامی که انقلاب کشاورزی در بابِل رخ داد شیوه آبخیزداری،شناخت ارزش دانه هاو بررسی آن به عنوان قوت غالب و شناخت ودسته بندی گیاهان و روش کاشت وداشت وبرداشت به عنوان یک انقلاب بزرگ محسوب می شود
و سپس در همان عصر انقلاب شهر سازی نیز در بین النهرین وبابل رخ داد.
غارها و شیار کوه ها و...که قرون متمادی مسکن و محل تجمعات مردم بودند از سکنه خالی شده و غار نشینی منسوخ گردید و در دشت ها و مناطق کوهستانی خانه های جدید بر محور چشمه ها و مسیر رودخانه ها جهت دستیابی آسان به آب بنانهاده شد، و بنیاد سکناگاه های امن در برابر سرما و گرما و خشونت های طبیعی و هجمه حیوانات اتفاق افتاد خانه هایی با چوب وسنگ و گل در کنار و امتداد هم درست شد و حیوانات اهلی نیز به موطن و قلمرو سکونی انسان الحاق گردید.
و شهر نشینی و کوچه سازی وخیابان سازی و استفاده از عوامل و عوارض طبیعی همچون رودخانه ها. چشمه ها برای شهر سازی مدنظر گرفت.
و قرنها بعد در اروپا ودر  عصر رنسانس انقلاب صنعتی رخ داد.
دستگاهها و ماشین ها یکی پس از دیگری منجر به اختراع وسایل و تجهیزات رفاهی ودفاعی  و ماشین های دیگر شدند.
ماشین ها وابزارهای ترکیبی کشاورزی و صنایع دفاعی وجنگ افزارهای نظامی، کاغذ سازی و صنعت چاپ. صنایع وتجهیزات هواپیمایی، خودروها، و به ناگاه اختراع برق واستفاده از آن در صنایع مختلف، اختراع رادیو و رسانه ها واستفاده از امواج رادیویی و... انقلاب بزرگی را در دنیا پدید آورد و جوامع را بیشتر از گذشته به رابطه بیشتر با یکدیگر وا داشت.
همزمان با دگرگونی های مهم علمی و دستاوردهای رفاهی و دفاعی انقلاب های بزرگ سیاسی در فرانسه و روسیه و انگلستان و آمریکا رخ دادند و ساختار اجتماعی واقتصادی و فرهنگی و حتی علمی جوامع دچار دگرگونی و رشد شدند.
سپس انقلاب ها در دنیا به کمک‌هم شتافتند وصدای ملت ها برای هم شنیده شد و انقلاب های دیگر با هدف استقلال ملت ها و اقلیم ها رخ داد.
باید پذیرفت که انقلاب ها تابع  شرایط مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی زمان خود بوده اند.
انقلاب ها ناموس ملت ها بشمار می آیند ودر واقع برخواسته از مطالبات  توده های ملت ها هستند که در جامعه بعنوان یک نیاز بررگ مطرح شدند و باعث  دگرگونی در شیوه حکمرانی وتصمیم گیری های سیاسی و اقتصادی و روابط خارجی شدند
نقش آموزه های دینی و فرهنگی نیز در انقلاب ها بسیار پر رنگ است.
مطالبه اقشار جامعه مبنی بر اطفا و دستیابی به نیازهای ملی همسو ، ریشه در باورهای دینی و آموزه های فرهنگی واجتماعی دارد و این خواسته ها و آرمان ها باعث پیدایش رویه جدید در شیوه زندگی  و ایجاد قوانین نو وحکمرانی می گردد. و پیشرانی نظام مسایل جامعه بااین قوانین و آرمانها امکان‌پذیر خواهد شد.
انقلاب ها در واقع مقدسات و نوامیس جوامع وملت ها شناخته می شوند زیرا برخواسته از ژرفای دل مردم است. مردم با وجود آوردن سیستم جدید فرهنگی ، اجتماعی ، سبک جدیدی از روش زیستن و رفتار زیستی، ساختارها وبسترها را برای تداوم حرکت وقیام و ثمره یابی آرمانها و رسوب آرامش وآسایش در همه اضلاع و زوایا وطبقات آماده وپیگیری می کنند.
جوامع برای انقلاب خود دستاوردهای و برکاتی را متوقع می شود وبرای تحقق وپویایی آن هزینه های زیادی می پردازند.
هزینه هایی که باید با بردباری و افتخار پذیرفته شوند تا به اعتلا و علو و بار دهی درخت انقلاب منجر شود.
انقلاب اسلامی ایران
یکی از انقلاب های مهم دنیاست که بر پایه نیاز آحاد جامعه و عزم ملی مردم با بسترها وخاستگاههای زمانه در ابعاد مختلف فرهنگی واجتماعی واقتصادی در  فوریه ۱۹۷۹ رخ داد.
و معادلات سیاسی و اقتصادی زمانه دنیا را دچار چالش و تغییر نمود.
انقلاب اسلامی ایران نیز در واقع ناموس ملتی محسوب می شود که به پای آن هزینه های گزافی پرداخت شده است.
برای باردهی و ثمره بخشی این انقلاب و آرمانهای ارزشمند منبعث از نیاز و عزم ملی باید تلاش کرد و بردباری بخرج داد.
بی تردید این انقلاب نیز در مسیر حرکت خود دستاوردهای  زیادی را به ارمغان گذاشته است. و برای رسیدن به چشم اندازهای متعالی آن به همدلی و وحدت وانسجام ملی بیش از پیش نیاز است.
البته آسیب هایی که برای هر انقلابی وجود دارد برای انقلاب اسلامی ایران نیز مترتب است.
مسیر حرکت همیشه هموار نیست.! وطبیعی است که خستگی ها و انحرافات و فرسودگی ها و ریزشهایی در کنار پیشرفت ها و رویشها پیش می آید که در جای خود باید پذیرفته شده و مورد درمان و ترمیم قرار بگیرد .
اشرافی گری، افراطی گری، خستگی نخبگان و نیروهای ارزشی ، انحرافات، نا کارآمدی عناصر غیر متخصص در بدنه و فسادهای حرفه ای وسیستماتیک، قانون گریزی ها و فراقانونی طلبی، انحصار طلبی ها ودر نتیجه رکود و تورم و تبعیض  مهمترین آسیب های هر انقلابی بوده و انقلاب اسلامی ایران نیز از آن‌مستثتا نیست.
و برای درمان آن باید التزام عملی به آموزه ها وآرمان ها و قانون را اولویت داد و قانونمداری و توجه به ارزشها و انسجام ملی و همدلی و تلاش و توجه به نخبگان و ارج‌گزاری سرمایه های اجتماعی پرداخت.
عدالت خواهی و مبارزه با فقر و تبعیض و فساد و امر به معروف ونهی از منکر در همه رفتارهای اجتماعی و اقتصادی پذیرفته شده و جاری شود.
یکی از مهمترین بایسته های هر انقلابی حرکت به سوی پیشرفت و ترمیم و پوست اندازی است. در درون و بطن هر انقلابی با توجه به مقتضیات زمانی و اقلیمی، انقلاب های نامحسوس و نوتری رخ می دهند که باعث پویایی و پیشرفت می شوند و نباید از آن نگران و دلسرد شد بلکه باید به آن اهمیت داد...
منابع؛
۱.کالبد شکافی ۴ انقلاب، کرین برینتون
۲.ایران بین دو انقلاب ، یرواند آبراهامیان
۳.بررسی جامعه شناسی انقلاب الجزایر ، فرانتس فانون.
۴. انقلاب اسلامی و ریشه ها؛ عمید زنجانی
۵. و...

حمیدرضاابراهیم زاده
۲۱بهمن ۱۴۰۱
 تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده