عفاف
گاهی وقت ها .
بعضی از زنها حجابشان نقاب است.
یعنی در عین پوشش و حجاب، بی حجاب و لجام گسیختهاند. و گاه از حجابشان برای قاب و تجلی رخسارشان بهره میبرند.
از
نظر روانشناسی زیباپسندی؛ معمولا بخش مخفی یک چیز زیبا بیشتر جلب طمع
میکند و نظر بیشتری را برای بیننده جلب می کند همانند یک لکه سفید در یک
زمینه سیاه که سریع به چشم میآید و خیره کننده است و یا رنگ هایی که در کنار
هم باعث تجلی منحصر بفرد یک نگاه خاص هستند.
وقتی قطعهای از زیبایی بزک کرده را جلوی قاب و ویترین به نمایش میگذارند بیننده را متوقع و حریص می کند تا به کنه و کمال آن راغب شود.
پس حجابهایی که ایجاد قاب و نقاب میکنند نیز از بد حجابی و بیحجابی فساد انگیزترند.
وقتی کسی عفیف نباشد با ابراز ابزار حجاب، خود را زیباتر مینمایاند تا معقول تر و عصیانگرتر و افسارگریختهتر جلوه گری کند.
البته در پشت نقابی به نام حجاب.
گمان میبرم حجاب مصونیت نیست. بلکه میتواند مقدمهی یک نوع از مصونیَت باشد. پس باید گفت:
عفاف مقبولیت و مصونیت است...
کسی که سلاح عفاف دارد اهریمن درونش را تارانده است و صلاح خود را فهمیده است و گرگ خفتهی خویش را اهلی کرده است...
با این نگاه مرد و زن با هم در پیشگاه عفاف یکسانند.
و بلکه اولویت در عفاف با مرد است. نگاهی به آیه ی 30 و31 سوره نور حقیقت موضوع را شفاف کرده است...
من عفاف را بر حجاب مقدم میدانم.کسی که عفت نداشته باشد حجابش نقابش خواهد بود.
حجاب بیعفاف موجب رونق فساد و انحراف اجتماعیه. عفیف ولنگار هم باعث دردسر هست.
نظرم این است حجاب در حد متناسبش که باعث حفظ حرمت آدم باشد کفایت میکند.
الزاما حجاب متناسب چادر و روبنده و ... نیست بلکه طرز پوششی که جلب نظر طماع نکند.
گاه یک چادری هم طوری فتنه به پا می کند که بیحجاب نمیکند...
یک عیب دیگر از فهم ملت درباره حجاب این است که گمان میبرند حجاب مختص زن هست.
که اشتباه است. چشم پوشی از طمع اولویتش با مردهاست.
و اولویت در به رخ نکشاندن زیباییها و خواستنیهای ارزشمند و تحریک نکردن با بانوان است.
البته کمبود محبت و نگاه و خود کمبینی برخی از بانوان هم باعث تجلیگری افراطی شدهاست. که زمینه را برای نگاهها وتوقعات غلط باز کرده است.رعایت امر حجاب هم طرفینی است.
هم نگاه سالم و چشم پوشیهای مرد نسبت به نگاههای طماعانهاش به زن.
و هم رعایت حداقلهایی که زن برای مصونیتش دارد و اینکه چون تجلی زیبایی زنانه برای مرد در هر شرائط خواستنی است. پس یکپایهای بعنوان رعایت پوشش نیاز است که شما بانوان هم با من موافقید.
من حداکثر حد حجاب را به واکنشهای جامعه، شرائط تیپ و اندام، و تجلی فیزیکی یک زن در نوسان می بینم.یک زن باید دریابد آیا این حد حجابش در محیط کار، تحصیل و بازارو... متناسب است یا خیر؟
برای مردها هم همینطور. نباید با هر آرایش و لباسی در ملاء عام ظاهر شوند.
منتها این قدر قوای امنیت فرهنگی و اخلاقی ما ضعف دارد که اینها را جرم نمیبیند و گیرش اغلب به ضعیفههاست که دستشان از همه جا کوتاه است.و ندانسته بدفرمی ناغافلانه را تفریح و نشاطشان میدانند. کاش همه مسائل دینی در عین توجه و تعادل نسبت به هم تعریف و ترویج می شد. نه دل بخواه ومطابق باطیف و جنس و مذهب و نژاد و طبقه و..
عفاف امر وپندار وذائقه ی درونی است
-عفاف در نگاه
-عفاف درکلام
-عفاف دراقتصاد ومعیشت وپاکدستی و....
-عفاف درخشم
-عفاف درشهوت
عفاف درجلوه گری
عفت درجلوه گری که بحث ما ویا عمدتا آنچه که عموما به آن عفاف گفته می شود به تظاهر وریا نیست.
آنکه عفاف درجلوه گری دارد یعنی از جلوه گری عمومی ویا نامحرمان چشم می پوشد .
وازهرگونه جلوه گری وجلب وگدایی نگاه خودداری می ورزد
عفت درپنداراست.
عفت تحمیلی بی نهایت خطرناک است ولی عفت از روی تربیت که مهندسی
نگاه وذائقه وپندار می دهد پسندیده است.
عفت تعبدی هم باید درساختار طرز
تفکر وپندار تعریف وتمکین شود
عفت فقط برای جنس زن یا مرد نیست عفت برای انسان شریف زیبنده والزامی است.
هرکس که خلعت ولباس عفت ندارد شرافت ونجابت ووقار ندارد
انسان نا نجیب وبی حیا وبی شرف از عفافش می لنگد...
آرم و برند عفاف، حجاب است.
از این منظر حجاب، ارگان ونماد عفاف می شود وتقید به آن التزام وباور به عفاف محسوب می شود
والی الله المصیر
حمیدرضا ابراهیم زاده
مازندران 12تیر 1392
* تمامی حقوق نشر برای مولف محفوظ است.
- ۹۵/۱۰/۲۸
استاد ابراهیم زاده
با سلام و ادب
پاکدامنی و عفت به دله یا به پوشش ظاهری؟
عفت تحصیلی یا تحمیلی یا تعبدی؟!