فرقان
خداوندبه این دلیل صفات فعلی خود را با ما به شراکت گذاشته که عاشق و دوست دار ماست.
او باشناسنامهی که در سورهی اخلاص از خودبما ارائه داده فرمود:
« من بیپدر و مادرم و همسر و فرزندی و شریکی ندارم.»
اما جالب است که در آیات54و55سوره مائده و آیهی165سورهی بقره و آیهی31 سورهی آل عمران نیازخود را به دوستی دو جانبه اعلام فرموده و حتی بعلت این عشق بزرگ آدم را جانشین خودساخت و قرآن که دیوان عشق است را بعنوان کاتالوگ و راهنمای بشر به او هدیه داد.
و فرمود: « اگرمن این قرآن رابر کوه فرو م یفرستادم ازترس خدا پاره می شد«حشر21 )
یا در سوره احزاب آیهی72نظیر همین مثال را برای ا ندرز انسان فرمود. تا عشق و محبت خود را بر آدم به اثبات برساند و همهی کائنات را مسخر انسان فرمود که انسان به جایگاه مورد نظرش برسد وگرنه انسان را اشرف مخلوقات نمیکرد. اگر عشقی در میان نبود که خداوند گونههای دیگری از مخلوقات را شرافت میداد.
ماانسانها با دو بُعد جسم و روح انسانیم. بُعد مادی و حیوانی و جسمی، که همگی وابسته به اکسیژن و آب و غذا است و همهی تمایلاتش در خواب و خوراک و غریزهی جنسی و خونریزی و قساوت با سایر حیوانات مشترک است و انسان با این بُعد زندگی محدود با سلامتی محدود که فرجامی جز افول سلامتی و طلوع مرگ ندارد را تحمل میکند.
وبُعد روحی که به او قدرت تفکر و شعور و احساس و درک و فهم و همچنین قوهی بالغهی تحلیل از طرف خدا به انسان بصورت یک امتیاز و یا هدیه و عطیهی الهی واگذار شدهاست که در این بعد بخاطر اعتبار ویژه با جنس پری مشترک و بلکه بخاطر عقلانیتی که خداوند در ابتدای خلقت آدم به انسان داده است برتر از پریان محسوب شده و همین امر، باعث امر سجدهی همهی کائنات و فرشتگان و اجنه و خود جناب ابلیس که اندک علم و شعور اعتباریش باعث اجتهادش برای سجده نکردن بر خردقدسی شده است. (بقره 30-40) (اعراف 17-27)(116-124)(صاد71-84)
وممیز یا فرقان که همان قوهی تمایز دهندهی بدی از خوبی و خوبتر نسبت به خوب است.
و گاه به آن بصیرت نافذ یا قدرت تحلیل منظم هم گفته می شود، فقط در انسانهای سلیم العقل وجود دارد. البته همین قوه هم یک هدیهی ویژه از سوی خداست وگرنه بسیاری از علما ودانشمندان عقلشان و دانش و محتویات درونیشان برایشان حجاب شده است و عالم و دانشمنداقدام به عملی میکند که در ظاهر و باطن به آن پندار و کردار اعتقادی ندارند و این حجاب یعنی آغاز نادانی چون بصیرت و ممیزش کارایی ندارد یا اصلا در وجودش بصیرت یانور دانش موجود نیست بلکه با برخی از اعتباریات خودش را سر و پا نگه داشته است.
و اگرشنیدیم که نبی اکرم میفرماید:« کاد الحکیم ان یکون نبیا »:
نزدیک است حکما پیامبر تصور شوندیعنی خرد حکیم در جهت مصالح همه ملتها و افراد است و برای شخص و جنس و گروه و نژادخاص نمیاندیشد همه را به جهت اینکه خودش نمایندهی خداست دوست می دارد دوست و دشمن برای وی تعریف شده است و با اغراض شخصی خدمتی نمی کند و اگر دانشمندان محض خدمت خیانت هم می کنند دلیل بر همان حجاب است که حکیم و نبی و امام و اولیای خاص این حجاب را ندارندو ایشان دارد...
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنی ست آن بینی( هاتف )
بدیهی است، اگر امام صادق فرمود دانش نور است و خدا به هر کس که بخواهد میبخشد یعنی اینکه روح علوم و دانشها برای خداست وگرنه دانستن ظاهر به هیچ کاری نمیآید. و در خدمت تمنیات شخصی افراد خاص برای اضمحلال کرامت انسانی بکار میرود.
انبیاو معصومین و اولیای خدا همهی همت و علمشان در بستهای به نام خرد قدسی از قبل آماده شده و در خدمت انسان و رفاه و کرامتش صرف میشود .و ادیان در خدمت انسان است و انبیا مبعوث شدند تا در خدمت انسان و کرامت انسانی باشند، نه اینکه ادیان مردم را به استثمار و بردگی بکشند.
( امام موسی صدر )
ما چگونه صاحب فرقان شویم و از عباداتمان لذت ببریم؟
قرآن که کاتالوگ کائنات بویژه بشر برای تداوم حیات ارزنده است.
خداوند را صاحب فرقان و اقیانوس خرد می داند اگر چه ابتدای امر به همه انسانها از ازل فطرتِ بصیرت یاب هدیه شده استاما اگر انسان قطرهی دانشش را به اقیانوس دانش خدا پیوند ندهد قطعا این قطره برایش مرداب حجاب می شود و باعث حضور جناب ابلیس در معلوماتش میشود و بالطبع دچار توهم شده و مردم را به کیش خود می خواندو ادعای خدا بودن دارد و خونریزی و عصیان را با این جملهی کلیدی آغاز می کند:
من میدانم پس مقتدرم. و اجتهادات یا برداشت هایش برای رسیدن به تمنیاتش، بر نص یا کلام متین خدا غلبه میکند و انسان خود را نمایندهی تام الاختیارخدا میپندارد و برای هر مشکلی چارهای عقلانی و شرعی میسازد، براحتی میدزدد و خلاف میکند و میکشد و فتوا صادر میکند.
می توان گفت که ایشان هیچ فرقان و ممیزی برایبازشناسی حق از باطل ندارد.
دلیل نداشتن فرقان برای آنها مشکلش از نطفه آغاز می شود از طمع کاریهای ابتداییش برای کسب تمنیات به هر قیمت و ترس از تنهایی و فقر و نداری و.. تا عدم پرهیز در خوردن و خوابیدن حلال و حرام و گوش کردن و سخن گفتن و نگاه کردن همگی حال آن فرد را میسازند و مقصر اصلی خود اوست که با عدم رعایت پارسایی در همه یا غالب امور فردی این امور را بر خود حلال دانسته وفتوا میدهد تا به هرقیمتی زندگی کند.
آیت الله بهجت جملهی وزینی دارند که:
« ما آمدهایم با زندگی کردن قیمت پیدا کنیم نه به هر قیمتیزندگی کنیم از زندگی هر آنچه که لیاقتش را داریم به ما میرسد نه آنچه را که آرزویش را داریم«.
عرفا می فرمایند:
شیطان دزد است و قلب خانهی خداست اگر شیطان را وارد حریم این سرا کنید محتویات و اسباب این سرا را غارت میکند..
امام صادق میفرماید: دل خانهی خداست درسرایش کسی را ساکن نکن. کسی که ربا میخورد شیطان او را مس میکند و روح و جانش درخدمت ابلیس است شیطان انسان را به بدی و فقر میخواند و خداوند انسان را به خوبی و سرافرازی دعوت می کند.
و ما انسانها در انتخاب راه آزادیم اگرچه خود را آلوده به اوهام کردیم و راه شناس خوبی نیستیم.
بنظرماگر اندکی به دل، دل بدهیم الهامات صاحب سرا را می شنویم.
بقول یکی از اساتیدم کسی که جواب سلام پیامبر را بعد از سلام نماز نشنود گوشش مشکل دارد. روزنهی دل؛ چشم وگوش است.
حتی در نهجالبلاغه چشم جاسوس دل معرفی شده است.
گاهی برخی از نعمات بدلیل عدم توجه به شرح وظایف مبدل به نقمات می شوند.
مثل همین چشم و گوش و زبان. که در اثر عدم توجه و مراقبت دشمن ما میشوند.
تا نگردیآشنا زین پرده رازی نشنوی
گوش نامحرمنباشد جای پیغام سروش(حافظ)
اگر با این حال بخواهیم صاحب فرقان باشیم تلاش بیهودهای را متحمل می شویم.
با توجه به اینکه بسیاری از عرفا فرقان را در نهایت چشم برزخی میدانند روشن است که سلوک و منش جویندهی فرقان باید مدبرانه باشد و جوینده باید مراقب همهی تمنیات و خواستههای درون باشد بسیاری از این تمنیات مشروعند و باید به آن پاسخ قطعی و صریح داده شوند
. در تمنیات مشروع هم باید قناعت را پیشه کرد خوردن و خوابیدن به اندازهی طبیعی وحتی کمترش. شهوت و غریزه به اندازهی خودش. افراط در استفاده از مشروعات هم قساوت آور است.
و سد راه جوینده می شود...
و امساک هم باعث عوارض دیگر است برای همین قربانی کردن مطرح است قربانی کردن دوست داشتنیهای اعتباری برای دست یافتن به تمنیات دائمی.
فقط دانش اندوزی قناعت پذیر نیست و طمع در افزایش علم نکوهیده نیست .
بزرگان طریقت شناس و ثابت قدم معتقدند:
اگر کسی به همین دانستههای اندک در دوری از حرام و مکروه و انجام واجبات تلاش کند به فرقان دست مییابد. متاسفانه بسیاریاز جویندگان مستحبات را بر واجبات ترجیح می دهند و راه به جایی نمیبرند بقولی کی از دوستان مثلا:
نماز شب میخوانند و نماز صبحشان را قضا میکنند... قرآن،خداوند را سرپرست صالحان و فرود آورندهی فرقان معرفی میکند(اعراف196
« ای کسانیکه ایمان آوردید اگر از خدا پروا کنید ( پارسایی پیشه کنید ) برایتان فرقان ( نیروی تشخیص حق از باطل ) قرار میدهد و گناهانتان را میزداید وشما را میآمرزد.
و خدا صاحب بخشش و احسان بزرگ است. « ( سوره انفال 29 )
خداوند در قطعه آخر آیه 282 سوره بقره میفرماید :
« پارسایی پیشه کنید خداوند خودش آموزگارتان می شود.»
یعنی دانشی که خدا میخواهد خودش به شما میدهد. اگر
ما انسانها واقف به عشق و محبت خدا بخود شویم و به این عاشقی پایبند
بمانیم راه رستگاری را دریافتیم زیرا خداوند نهایت محبت خود را برای معشوق
بی راه و رسمش که تکیه بر زرنگی و ذکاوت و سواد و سیاست و زیبایی و تقوایش گذاشته است نمیکند
و حال اینکه ما آدمیان هر از چند گاهی از بعد حیوانیت و سفلای خاک، خود را
زندانی تن و جسم می کنیم و عاشق را اجابت نمی کنیم.
و به درایت و ذکاوت خود
مراجعه می کنیم و خود را بی نیاز از عاشقی که وکیل ماست و قاضی فیالحال
ماست میبینیم که این ستم و جور بزرگی بر حق عاشق است.
اگر از نماز و عباداتمان لذت نمیبریم بدانیم که هنوز خدا را نیافتیم و توحید شناسی ما دچار اشکال است هنوز خدا را به وکالت و سرپرستی خود نپذیرفتیم.
بالطبع حلاوتی هم نمیچشیم. پس عیب خدا نیست.
او که صاحب خانه و کریم است، عیب ماست که گدای کاهلی هستیم. و وکیل گرفتن و تن سپردن را بلد نیستیم و به برداشتههای اندک خود افتخار و تکیه می کنیم و گمان می بریم که می توانیم به همهی امور تسلط بیابیم در صورتی که :
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش (حافظ)
میفرماید که: آیا خداوند کفایت کننده به امور بندهاش نیست؟ (زمر 35)
بگوخدا برایمان کافیست که اهل توکل تنها بر او توکل میکنند .(زمر38)
بگوخدا و همه چیز را واگذار کن. (انعام 91)
ماانسانها هنگامی بیدار میشویم که به برزخ پا گذاشتهایم و افسوس در آن لحظات گمان میبریم که الان با انابه و استغاثه دوباره به منوی اول باز میگردیم.
و به ما گفته میشودهرگز.آیات84 تا 118 مومنون) در خصوص لحظات آغازین ورود به برزخ است که توجه همهی مخاطبان بزرگوار مسلمان و غیر مسلمان را به مطالعه در این آیات جلب می کنم. )
رسول خدا فرمود: مردم مردهاند هنگامیکه میمیرند بیدارمیشوند.
بالطبع ایمان به خدا و عمل صالح و اقامه و ادای واجبات و دوری از محرمات برای خوش فهم شدن و دریافت فرقان و بصیرت و لذت بردن از پرستش ذات احدیت راهگشاست و در این بین داشتن مربی و راهنمای راه دان و خوش سلیقه نیز بسیار به سرعت و کیفیت امر کمک میکند و شایدبتوان گفت هیچکس بی استاد جایی نرسید. بقول مولانا:
ترک این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی
جهت مطالعه ی بیشتر مراجعه به مقالات:
- روشمندی تربیت (به دنبال استاد)
- دایرهی مینا
- بصیرت قله ی ایمان
– سوگند به عصر – و... خالی از لطف نیست .
حمیدرضا ابراهیم زاده - یزد سحرگاه 5 اسفند 1390
کلیه حقوق برای مولف محفوظ است.
- ۹۶/۱۰/۱۷