ویروس بی شرفی
ما از قافله ی فرهنگ و توسعه و نوع دوستی غاقل و عقبیم!
تا هنگامی که فرصت طلب و بی شرف در جامعه ی خود داریم که مانند کرکس منتظر مرگ و بیماری و گرفتاری همشهریان و هموطنانشان هستند. جامعه ی ما به سوی بحران سوق داده خواهد شد.
هجوم برای کاسبکاری ازگرفتاری های مردم بی پناه تجاوز ددمنشانه ای است و ریشه در بی شعوری و بی تربیتی مهاجمان دارد
هیچ ویروسی بدتر از بی شعوری و بی درک بودن وبی تربیتی و بی شرفی نیست.
کجارفت اصالت مفاهیم گذشت و همدلی و ایثار.؟!
چرا اینگونه بد اخلاق و خطرناک شدیم ! ؟
احتکار وگرانفروشی اقلام مورد نیاز بیماران!
رصد کردن بازار بحران برای منفعت. !
مداخله در امور دیگران.
تجاوز به حقوق یکدیگر.
رفتارهای ریاکانه برای پیشبرد اهداف اقتصادی و تمنیات کالبدی.
ادعای همه چیز دانی و شکایت از بی فرهنگی ملت به جز رفتارهای خود.!!!
"جوزج زیمل " جامعه شناس آلمانی می پندارد که در میان تیپ های اجتماعی "بی شرف ها " بحران ساز ترین تیپ ها هستند.
"بی شرف" ها همیشه از بیشعورهای "خاویرکرمنت" منفورتر بوده اند.
بی شرف ؛ کاملا نهادینه حقوق دیگران را ضایع کرده و اخاذی می کند .
فرصت طلبانی که بیشتر با قیافه حق به جانب و ظاهر الصلاح از تنگناهای مردم برای خود بزرگراه می سازند.
بی شرف ها شغل ها و هنرهای ویژه ای را برای روز های سخت مردم دارند که به نحو وقیحانه ای از آن سود می برند.
"بی شرف ها " همیشه بازاری های مرسوم ما نیستند. آنها گاه بازرس. گاه قاضی . گاه پزشک. گاه راننده گاه استاد و معلم. گاه مهندس و مکانیک و مداح و ...هستند .
گمانم براین است این قشر نانجیب از بد تربیتی و فقدان آموزش مهارت های انسان بودن رنج می برند.
باید به همه ی بی شرف های ستاره دار گفت؛ که از بی تربیتی می رنجند.
از روزی که معلم ها ی ما برای بهبود معیشت سیاسانه هنر معلمی را رها و کارمند محور و منفعت خواه و متوهم شده اند همه چیز کشور بسمت ویرانی رفت.
اگر معلم جامعه ای درک و باور خود را ببازد جامعه به هرج ومرج کشیده می شود.
باید به معلمان آموخت کارکردهای خود را مقارن با نجابت وشرافت شغلی خود حفظ کنند!
تا معلم جامعه خوب تربیت نشود و درست نیندیشد خبری از فرهنگ و تفاخر فرهنگی نیست.
تا معلم دست از سهم خواهی وگلایه های بی منطق رفاهی نکشد جامعه بحران پذیر است .
تا آموزگار دست از توهم همه چیز دانی و بی درکی بر ندارد از توسعه و عدالت خبری نیست.
آموزش و پرورش محور توسعه وتجلی گاه عدالت و پیشرفت است.
معلمان وکتاب ها و منابع درسی مهمترین سرمایه های اجتماعی ما هستند.که باید از حریم وحرمت آنان صیانت کرد.
توجه بیش از پیش به معلمان و آموزشهای پیوسته به آنان و دقت در تالیف کتب درسی برای تحقق آموزه ها و آرمانها شرط پیشرفت پذیری و دگرگونی جامعه است.
برای عبور از بحران و التهاب و حتی مبارزه با جولان بی شرفها باید معلم پویا و مشتاق به پیشرفت تربیت کرد.
والی الله المصیر
حمیدرضا ابراهیم زاده
اول اسفند1398
تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ است.
- ۰۱/۱۲/۱۰
کارگزاران حواسشان نیست
که چه راحت با حرفی که در هوا رها می کنندو در تریبون ها برای خوشایند این و آن می گویند
چگونه یک نفرنه
چند نفرنه
یک شهرنه. جامعه ای را به هم می ریزند!
مردم را به جان هم می اندازند!
رسانه هایی را سوژه و خوراک خبری می دهند
چه سرخوردگی یا دلخوری هایی را از نظام به جای میگذارند چقدر راحت زخم می زنند...! .
و لگد به آرمان های نظام می کوبند و خون دلها به جا می گذارند ویروس بی اعتمادی در حلق مردم می کنند
ومردم را گروه گروه تا مرز نابودی به گلوگاه شک و دودلی به خدمتگذاران آواره و رهامیکنند
حواسشان نیست؛ فکر می کنند میگویند و رد می شود و مامیگذاریم
درست است خیلی از کم دقتی های مسئولین مردم واکنش نمی دهند ولی در انباشت ذهنی اکثریت جامعه کلید طلایی می سازند
که اینها اخلاقی نیستند و منفعت طلب و سود جوهایی اشتباهی هستند !!!
چاله اعتماد عمومی را یک تنه بدون هیچ دشمن خارچی و معاندی عمیق و عمیق تر می کنند .
باید گفت که شکاف بین مردم و کارگزاران توهم نیست .
مردم بی اعتماد می شوند.
وقتی مردمی خودشان را جدا از مسئولان می بینند این ذهنیت کلی به وجود می آید که آنها بی پناه مانده اند و باید به فکر خودشان باشند.
در این شرایط برخی به سمت منفعت طلبی می روند و از آنجایی که نظارت ها در این مواقع کمتر است برخی از مردم فکر می کنند دیگر شیرازه جامعه از هم پاشیده و پس از این به هر شیوه ای باید به فکر بقا باشند
خلقیاتی مانند میل به سودجویی ذاتی نیست و ایرانیان سود جو نبودند ولی چه کنند که هرکه به آنها رسیده فقط تخم بی اعتمادی برایشان کاشته است و چنین شد ایرانی جماعت سود جو ساخته شد
و این ساخته شدن هم به خاطر روابطی است که مردم با ساختارهای فراتر از خود دارند که عمده این ساختارها و نهادها هم در بخش سیاستگذاری هستند. مردم الگوی تعاملات بین خودشان و نهادهای بالا دستی را در روابط خود با دیگران پیگیری می کنند
به پای رک بودنمان بگذارید .
اما یکی ممکن است گیر کند!
بین کلمه های ما...
بین قضاوت های ما...
بین برداشت های ما...
دلی که از رهبر می شکنند ارزان نیست....
کاش حواسشان باشد
که حرف باد هوانیست .
ومسولیت پذیری کارگزاران زمینه انعکاس آن در مردم است.
امام علی علیه السلام در حکم خود به افراد در دوران حکومت و صدارت به این جمله تاکید میفرمودند که این پست و مقام برای تو طعمه تلقی نگردد بلکه این امانتی الهی است که برگردن تو نهاده شده است. (نهجالبلاغه- نامه5 )