دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب مقالات. یادداشت ها و آثار پژوهشی و اجتماعی دکتر حمیدرضا ابراهیم زاده

بایگانی

خواجه ی تاجدار

شنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۷، ۱۲:۱۵ ب.ظ


 

  خواجه تاجدار   ( همچنان پای یک مرد در میان است ) 

 

 

 این مقدمه‌ی همیشه مفروض 

 

«سالها پیش سر کلاس درس دوستی با یکی از همشاگردیهای مونث، بحثشان سر موضوع بالا گرفت  کار که از کار گذشت خانمه فرمود وای از فرا دستی این مردا! و آقاهه گفت وای از افاده‌ی شما زردها.

بله زردها شایدبخاطر اینکه زنها هم یه پا مرد شدند و حضورشان در قامت یک مرد علامت هشدار و خطر و... است  و از آن روز به بعد واژه‌ی (زردها) به زبانم افتاد.»

 

باز هم رد پای یک مرد بچشم می آید. 

 

سرعتی که جنس قوی برای چپاول غنای هستی ارزشمند بانوان گام برمی دارد به میزان عطش کام‌هایش بسیار بالاست گروهی که هنوز زن را ابزار مرد می‌پندارند. بازیچه‌ای که مرد باید با آن همه تمنیات و نیازهایش مرتفع شود. ارزش او به شادابی و جذابیت‌های فیزیکی و دلبری‌های اعتباری اوست.

و گروهی که زن را برای بچه ساختن و پخت و پز و... می‌دانند و اکتفا به این امور را برایش مقدس می‌دانند.

گویا زجر کشیدن و تحمل کردن و دم برنیاوردن  برایش رسالت است.

 

در زبان لاتین واژهwo  به کمرمرد لاتینman-men  دخیل شده است.women زن یعنی وسیله‌ای برای مرد.

در افسانه‌های یونان بانویی بنام پاندورا نماد زنانگی است. که جز برآوردن نیازهای جنسی مرد کاری در این دنیا ندارد. بالطبع در ذهن میلیاردها انسان زنی که  از ازل دارای سابقه‌ایی چون باقیمانده‌ی گل جناب آدم باشد روزگارش بهتر از آن نمی شود و وظائفی برایش مترتب میشود که خدا را باهمه‌ی عظمتش به تعجب وا مید ارد که کجا من همچنین حرفی زدم.

چرا حرف تو دهن خدا می گذارید؟

 

 

میان برنامه - افول زن سالاری

 

( در درسهایمان داشتیم که مادران و بانوان نخستین، سران و روسای قبائل بودند مدیران با درایتی که  باعث ترقی انسان نئا آندرتال به انسان متمدن کنونی شدند و..

و اما این وسط چه اتفاق و کودتایی رخ داد که زن زنده بگور می‌شد الله اعلم.

شاید مردها با بدست گرفتن قدرت تلافی همه‌ی عقده‌های حقارت را سرشان درآوردند. با نگاهی به فعال ترین و اجتماعی‌ترین موجودات همچون زنبور و مورچه متوجه میشویم که آنها هنوز تا کودتای بزرگ علیه ملکه راه درازی در پیش دارند. اگر چند قسمت از فیلمهای کره‌ای و چینی را ببینند حتما این جرقه در ذهنشان نقش می‌بندد که باید از یوغ ملکه رها شوند. و اگر موفق شوند احتمالا مرغوبیت عسل شان چینی می شود!)

 

 این زردها 

 

درهر صورت بانوان جهان با وجود اینکه  مسبوق به سابقه‌ اند اما هنوز جایگاه مشخص خود را نپذیرفته و یا نیافته‌اند و دست به کارهای شاق و خارق العاده میزنند اقدامات مردانه‌ای که خود مردها هم از آن مشمئز هستند از کار در معدن و مشقات رانندگی سنگین بلدوزر و کمباین تا سلاخی حیوان و انسان.

البته گاه این حیوان، خود شوهرِمادر مرده‌ای است که واجب‌ا لقتل فتوای  حضرت سرکار زرد شده است.

از حضور در معاملات تن فروشی تا حضور در بازی فیلمهای پرنوگراف و... بنظر می رسد روندی را که برخی از مردها با پشتیبانی عرف و قانون و... برای تبعیض و تأذی زن بکار گرفته‌اند وعجیب اصراری دارند تا زن را از جرگه انسانیت خارج کنند باعث بروز این فجایع شده باشد.

 


 و چرا؟ 

 

و چرا برای تحقیر یک مرد به او لباس زنانه می‌پوشانند؟

و چرا برای تحقیر یک زن به او ضعیفه میگویند؟

و چرا زن شدن  وزن بودن هزینه گزافی دارد؟

و چرا مادر شدن دیگر نمی‌صرفد ؟

و چرا...

 

 داغی که بعضی از مردها به پیشانی  زنها زده اند 

 

بانوانی برای برون رفت از تحقیر و فشار به زرد شدن روی آوردند

بانوانی که دیگر زن ماندن را به صلاح نمی‌دانند.

فرهنگ زن بودن و زن ماندن و مادر شدن به شدت تخریب شده است.

مادری که سلطان عشق و غم بود امروز میگوید مرا مامان صدام نکن بگو لیندا جون! 

 

هنگامی که برای مردان پشتیبانان قانونی و فرا قانونی برای تهدید هستی یک زن  بوجود آمد، هر مردی در هر موقعیتی هر چه دلش خواست کرد و بالای چشمش دیگر ابرو نبود !

ویا اگر بود نخ نما شده بود!

و پا توی کفش لیندا جون گذاشت. روزی شد که او مبدل به زن بور شد. و به طائفه بانوان یکبار دیگر جسارت شد و نیشش را در قلب بانوان کاشت. او همانی است که باید یک بانوی وزین و زیبا  کاملا تابع محض منویات این انتر باشد. و حال فرهنگ زن ماندن نیز باین مسافت اشتباه دچار تزلزل نمی شود.؟

 *

 در اسلام و مباحث عرفانی اسلام،

زن دارای جایگاه تعریف شده‌ای بنام  آیینه‌ی جمال خدا و مقام مادر و مدیر ارزشها و مقام مربی و تربیت نسل است.

از نگاه رسول محبت : از دامن زن مرد به معراج رسد.

غالب عرفا متفق‌القولند که کائنات برای پیامبر، و پیامبر و همه دنیا محض صفای رخ بانوی دوعالم حضرت زهرا(س) خلقت شده است. در این نگاه زنانی چون مریم مقدس، یوکابد مادر موسی، آسیه همسر فرعون، خدیجه همسر نبی اکرم، و فاطمه همسر علی (ع) و زینب دختر امام متقین هر کدام به ارزش میلیون ها مرد مقدس می‌ارزند.

و در نهایت کرامت انسانی بانوان هیچ تفاوتی با مردان ندارد...

 

    خواجه تاجدار

 

یک مرد در بدترین شرایط  قیافه‌ای و مالی و تحصیلاتی وعقلی و... خود را نیاز وخدای زنان عالم می داند.

گویا همه حوریان برای رویت حضرت ایشان صف به صف شده و منتظرند خاک مقدمش را توتیای چشمانشان کنند.

او همان است که هرگاه به آینه احوالات قناسش می نگرد از تعفن احوال خود مشت به آینه می کوبد و می‌گوید اگر زن آفریده می شدم جایم فقط سینه‌ی گورستان بود و بس حتی هیچ باغ وحشی حاضر نبود این بینوا را بعنوان نمونه‌ی زشت‌ترین حیوان بپذیرد. و حال چون خبر مرگش، مرد آفریده شده چنان کلاسش بالا می‌رود که می‌اندیشد از پس همه‌ی زنان دنیا بر می آید و...

 

  و بانو 

 

 برخی از زنان گمان می برند تجلی زیبایی های شان  برای به بردگی کشاندن مردها کافی است !.

این گروه از بانوان برای به رخ کشاندن  جذابیتهای فیزیکی‌شان دست به ابتکاراتی  محیرالعقول می زنند.

این بانو خود را به تیغ جراحان زیبایی می‌سپارد. با هزار بارتوبه و اقدام به ترک تحصیل، مدرک دکترا می گیرد.

برای باربی شدن باشگاه زیبایی اندام راغلغله می کند.

و همه‌ی مکافات اشتغال را تحمل میکند تا در مسیر تند باد هوسهای یک مرد، به قلاب چشمهای آقا! جذابیتش گیر کند.

و به هر شرایطی تن می دهد که یک انتر زندگی‌اش را تباه کند.

و ازین پس زن باید به هر دری بزند تا رضایتش را جلب کند و سر آخر یا خودش را بکشد یا او را یا هوو را...

 

 تبصره:


همه‌ی زنها زرد نیستند و همه‌ی مردهای چند بار داماد شده هم انتر نیستند.

شرایط حاکم بر عرف به گونه‌ای است که متأسفانه هرکس بخود اجازه می‌دهد تا سنتها وهنجارها را بشکند.

اما شکستن بت‌های رایج اعم از بد بودن مادرخوانده و هوو و مرد چند زنه و زن .. برای مردم تابو شده شده است.

قبیح آن است که حلال خدا حرام نشان داده شود و تلخ و گزنده باشد و حرام خدا حلال نشان داده شود و شیرین و گوارا شود.

این نیاز جامعه است که در اسلام طلاق و تعدد زوجات و اقسام ازدواج را برنامه‌ریزی کرده است...

واین سنت الهی است که همواره زن ومرد درکنارهم آرام گیرند ودر پرتو مهر همدیگر به کمال برسند

شاید دیگر نیازی به توضیح مکررات نباشد.

 

                  حمیدرضا ابراهیم زاده - بابلسر  1389/5/19   



  کلیه حقوق برای مؤلف محفوظ است.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

باشرف ها

پنجشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۷، ۱۲:۵۹ ق.ظ


شرف هر هویتی به پشتوانه های معنوی آن هویت معتبراست.


شرف پارسایان ،پارسایی  ومحتویات اخلاقی وپنداری اوست که  به لباس و جنسیت وسن واحوال مادی او ربطی ندارد


بقول شاعر: تن آدمی شریف است به جان آدمیت


نه همین لباس زیباست نشان آدمیت...


قسم خوردن ها ی منفی یامثبت یعنی کشاندن شرافت روی میز قضاوت.


اساس وبیس هرکسی شرف و نجابت اوست که همه ی این شرافتها معنوی است


کسی به صد تن طلا قسم یاد نمی کند.کسی به یصدهزارمیلیارد دلار وجه نقد قسم یاد نمی کند


 اما به جان مادرش . به ارواح امواتش .به کتاب خدا. به  جان وناموس و...قسم یاد میکند وقسامه ایجاد می شود


حتی:روایت داریم اماکن شریفه به شرافت موضوع مورد بحث آن مکان شریف می شوند: شرف المکان بالمکین


شرف خانه ی خدا. مقبره رسول خدا و عتبات عالیات به قداست  خدا  ورسول و گلگون کفنان قرارگرفته در آنجا و صاحبان آن مکان مرتبط است نه به ضریح مطلا و نه پارچه ها و سنگ وشیشه های قیمتی آن مکان.


اگر عتبه ومنبری بوسیده می شود بخاطر روح وعملکرد معنوی آن عتبه وکتاب و ومنبر وچوب وسنگ است.

وگرنه که صرف بوسیدن عتبه  شرک بوجود می آید حتی به دور خانه وحرم امن الهی گشتن وخدا را حس نکردن هم شرک آفرین است.


 شرف بقات واماکن متبرکه وعتبات  به ارزشها وکرامت صاحبان بناهای یادبود متکی است...


رسالت نبی اکرم برای این مقدس است که در جهت اعتلای انسان وارزشهای انسانی این بعثت بزرگ رخ داده است.


وگرنه حکمران وسیاس به اندازه کافی وجود داشت که مردم را به بردگی بکشانند.


 اماانسان کاملی را مبعوث به انجام وظیفه نمود تا خدمتگزار شرافت انسان باشد ونه فرمانفرمای انسان:


لست علیهم بمصیطر – غاشیه 26


دین در خدمت انسان است نه انسان در خدمت دین


دین ودینداری موقعی شرافت دارد که ارزش متعالی انسان را مورد اقبال ورشد قرار دهد نه اینکه فرمانروای امت باشد

موقعی دین تاج سر مردمان می شود وشرافت می یابد که شرافت وقداستش درجهت اعتلای انسانیت موثر باشد.

نه تحقیرکننده  وتحریف کننده و در بند کشنده انسان.(اعراف157)


بنابراین دین وقرآن وخدا ورسول شرافت های ذاتی انسان هستند وانسان به شرافت خود می بالد چون محتویات وعصاره وجودیش مقدسات است.

پروردگار بهترین چهره را  در رخساره انسان بوجود آورد واز دم خود بر کالبد انسانیت دمید تا بگوید روح من در درون ووجود توست. اورا جانشین خود قرار داد تا بگوید او  شرافتش ازمن است...


آبروی مومن را  شریف تر ازکعبه قرار داد  تا بگوید بهای انسانیت صالح من هستم


خودرا خونبهای معشوق  خود قرار داد تا بگوید همه چیزش من هستم


کشتگان خنجر تسلیم را

هرزمان از غیب جانی دیگراست

عقل کی داند که این رمز ازکجاست

کاین جماعت را زبانی دیگراست (لوایح عین القضات)


پس همه انسانیت جان خداست. ثمره خداست عشق خداست.


عالمی که کائنات وهستی اش برای عزت وشرف  انسان است .نه مکان شناس است ونه زمان بردار.


منزل عشق ازمکانی دیگراست مرد معنا را نشانی دیگراست (مولا احمد جام)


ازاین رو شرافت وکرامت انسان مستقیما با اراده واشتیاق رب اعلی مرتبط است.

والی الله المصیر


حمیدرضاابراهیم زاده

21بهمن 1393

 

* تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصارمولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

سنگ هوس

يكشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۷، ۱۰:۴۳ ق.ظ


می رسد نغمه ی آخته از بانگ جرس

سخن از درد دل و داغ نهانی  و قبس


ای که با شهوت من کامروایی داری

باخبر باش که دل می شکند سنگ هوس


از جفای هوست شهر دلم سنگ شده

داد از این شهر و پریشانی و پندار قفس


و در آشوب  نگر حال دل و جان و تنم

نرسد جان به تنم لحظه به دیدار نفس


سوختم از بوسه ی داغ  لبت ای آبرو

خنکم  کن  ز حریق لب تبدار تو بس


 قامت روح که  عریان شده در فقه  نهان

 و چه آسان به عیان لخت  شدم ناگه پس


آفتی بر دل و جان و ره و دینم  دادی

عقل را گوی که آید سر دل میر عسس

 

حمیدرضاابراهیم زاده

22/10/1394

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

این فراری ها

جمعه, ۱۴ دی ۱۳۹۷، ۱۲:۵۶ ق.ظ

 

 

 آرایش زنان

 

س:چرا زنان آرایش می کنند؟

شرح پرسش:    

    به نظر شما دلیل اصلی آرایش کردن زنان چیست؟آیا دلیلش اینه که با آرایش کردن احساس بهتری دارن یا می خوان از بقیه عقب نمونن یا...

ج:

باسلام وآرزوی توفیق وسلامتی برای همه ی زنان میهنم وبانوان آزاده ی دنیا.

 

زن برای بقا وحفظ وجود پرنشاط وحاشت (زیبایی های بکر) خود نیاز به جلوه گری دارد.

زنانی که باچنگ ودندان  می خواهند بگویند ماهستیم.

ما زیبائیم. مازنده ایم. ما تغییر می دهیم. ما می سازیم وتولید میکنیم.....

ابراز وجود برای دیده شدن وتاثیرگزار بودن برای زنانی که بواسطه نگرش ابزاری مردانه تحقیر شده اند بااین علائم ظهور می یابد.

واقعیت این است تمنای جلوه گری توقع مردانه ای است که زنها را به جلوه گری تشویق میکند

زنان می خواهند جذاب دیده شوند.وآنگونه زیبا وپرنشاط ولوند به چشم آیند که مردان توقع چنین مشاهداتی را دارند

تمام بدبختی هایی که زن به دوش  می کشد  ازضعف اعتماد به نفس اوست.

 وبدترازآن جامعه ی مرد سالارانه ای که زن را فقط برای جذابیت فیزیکی اش مطالبه می کند

توقع مردانه ای که ریشه در تنوع طلبی و جاودانه های خواهی هایش دارد

آرایش نوعی فراراز واقعیت ویا سپر وسنگر دفاعی ونقابی برای به رخ کشیدن است

بزک کردن با آراستگی هم معنا نیست.

 

آراستگی اعم از نظافت وخوش پوشی وبریدن ازنازیبایی هاست...
چیزی که بجای آرایش معمول درجامعه جا افتاده است درحقیقت  بزک کردن است

 

درچنین جوامعی زیبایی روح زن   دیده نمی شود واگرهم زنی موقر ونجیب ومتین و باحیا ازخود باورهایی را بروز دهد همان توقعات مردانه می خواهند اورا به وحاشت خود برگردانند وبه یادش بیندازند تو باید زیبا ودوست داشتنی بمانی و...

وای ازاین دراز دستی های خلاقانه.

وای...!

نکته اینجاست که زن باید به سیرت خود بیشتر بپردازد تا توقعات صورت مدارانه ازاو رفع شود

 و زن باید کلاس خود را که نجابت. ووقاراوست حفظ کند

وبااعتماد به نفسش در دنیای خود موثر باشد.

زن در آرایش عمومی مستعمره ای بیش نیست وهمواره از باطن ویا ریخت خود می هراسد

زنانی که مدام به فکر لیفتینگ و بوتاکس و آرایش وجراحی هستند بی تردید ترسو ترین وشاید ضعیف ترین افراد جامعه محسوب شوند

 

- تبصره زیبا شدن نیک است.وگاه تلاش برای حفظ طراوت برای زن تکلیف است اما افراط برای جلوه گری ودلبری کاری است عبث ومذموم که فرجام محتومی جز افسردگی و عقده های حقارت ندارد.

که درهمه ی جوامع زنان خوب زنانی هستند که کمتر از خود می گریزند

- پیشنهاد به همه ی زن های خوب هموطنم:

کتاب زنانی که باگرگها می دوند -کلاریسا پینکولا استس  ازکتابخانه ها قرض بگیرید ویا به هم قرض بدهید ویا به هم هدیه کنید.مطالعه اش  چیزای جالبی دارد ومن چهار سال پیش این کتاب را توی کلاس درسم تحلیل کردم خوب جواب داد.

 

 

حمیدرضا ابراهیم زاده

1395/1/24

 

 

* تمامی حقوق مربوط به این اثردرانحصارمولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

مه شکن

پنجشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۷، ۰۹:۱۰ ق.ظ

هوالذی قدر فهدی

درمسیر زندگی ورفاقت وسیاست و...

گاه مسیر حرکت صعب العبور وطاقت فرسا می شود

تردید وفتنه و بحران شمارا به بیراهه ها دعوت می کند

وقتی فضا آکنده ازدروغ  وتوهم  وفتنه ها شد

باورها  مورد تهاجم قرار می گیرند

بهتر است دروغ را باورنکنید

بهتراست زبان به کام گیرید

وسکوت اختیار کنید

تا غبارها رسوب کند

وبینش و دیدبانی مه شکن می خواهید

تا بتوانید  به سلامت  به سر منزل مقصود برسید

همیشه تردید وفتنه وبحران، باورها را به یغما می برند

بدانید وآگاه باشید که چشم فتنه برداشتهای حسابگرانه ای است

که می خواهد باورهای شما را به میل خویش تغییر دهد

والی الله المصیر

 

اول مهر 1393

حمیدرضاابراهیم زاده



* تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف است.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

دریا

شنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۷، ۰۶:۴۰ ب.ظ

دریــا

دریا در آبی چشمهایت زلال معصومیتم را می‌بینم .

دریا مرا از خشکی اوهام و آلودگیها بشوی و آسمان ایمانم را با آینه ی آیات منور کن .

دریا همهمه آشوبهای دنیا را به تو می‌سپارم تا مرا به ساحل امن نجابت برسانی .

دریا با تلاطم سهمگینت زندگی محقرم را به بازی مگیر ! که مرا با عصیان کاری نیست .

دریا دریاب مرا .!


 

نشاید که دربند کرد روح دریا را ونتوان که دربند کرد شیر صحرا را

دریا تو میدانی که یأس و نومیدی سلسله‌ام را می‌تکاند و من کافر به هر آنچه هستم که هستی‌ام را می‌لغزاند.

دریا بر یأس وناگواری و همه دشمنانم غرش کن و با صلابت مرا در آغوش مهربانت بفشار که تو مرا همدمی .

دریا در آبی چشمهایت آفتاب حیاتم را می‌جویم تا حیات سبز بر آبی سرایم بگشایی .

دریا طلوع امواج عشق را در کرانه‌هایت آرزومندم .

دریا نگاهت را می‌ستایم و چشمک ستاره‌هایت را می‌پسندم .

دریا آن چه را که از عظمتت نمی‌دانم هستی چون امیدواری و بزرگواری .

هستی‌ام را از آلایش غم بشوی و نیستی رازگونه‌ام را از دیده‌ها بزدای و قطره وجودی‌ام را در وسعت ژرفای کریمانه‌ات بپذیر.

دریا مرا بشوی و خاطره‌ام را و روزگار و رویاهایم را از آشوب آلودگیها تطهیر کن.

دریا ناامیدی‌ام را با امواج خروشانت به ساحل امید رهنمون کن تا سحر مهتابی حیاتم را غسل تعمید کنم و در آستان زلالت روح و ریحان و جانانم را تقدیم حضورت کنم و هستی ناقابلم را به مسلخت اهدا و خونم را برایت بیفشانم و خود را از یأس و ظلمت و جهل و جمود نجات دهم و به جاودانه‌هایت سیراب و متنعم شوم.

دریا کشتی حیاتم را بر دوش امواجت سوار کردی و آنرا ، تقدیرم بنا نهادی میخواهم در این موج سواری سربلند و راست قامت به آغوش مهربانت بشتابم .

دریا کشتی آرزوهایم را به سخره مگیر زیرا که در این آمال من مسافری سرگردانم  و نردعشق با خنکای حریمت و کهکشان قدسیت می‌زنم .

دریا باورم کن به حیات ، ساغرم کن به ممات .

 دریا دریایی .

دریا زیبایی.

دریا جویایی .

دریا رویایی .

                                              

  حمیــدرضا ابراهیــم زاده 

12مرداد1381

کلیه حقوق برای مولف محفوظ است.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

هویت شیطان

پنجشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۷، ۰۹:۰۰ ق.ظ

گفتگو

با سلام و ادب

  سوال ام این است
که وقتی سربازان خدا را می خواندم شبهه ای در ذهنم آمد
سربازان خدا افراد مطیع و فرمان بردار حضرت حق اند ولی آیا شیطان هم مطیع امر خداست که وظیفه جدا کردن خبیث از طیب را در این دنیا بر عهده دارد؟
اگر صلاح می دانید تشریح نمایید
--


سلام

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ کَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّیَّتَهُ أَوْلِیَاءَ مِن دُونِی وَهُمْ لَکُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلًا ﴿الکهف: ٥٠﴾

وَإِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی إِلَىٰ یَوْمِ الدِّینِ ﴿ص - ٧٨﴾

ابلیس خرده هوشی داشت وبه خاطر همان خرده هوش مامور به تکلیف شد.

آنگاه ازفرمان حق ابا ورزید. وکافرشد.  حرفهایی هم زد که به تهدید علیه آدم ختم شد

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَىٰ وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ ﴿البقرة: ٣٤﴾

گفت که من سعی میکنم تا آدمیت را اغوا کنم...

قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَلَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿الحجر- ٣٩﴾

حسود وخودشیفته شد.

خودشیفتگی و حسادت دشمنی می آورد

قسم خورد که اغوا کند

قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿ص ٨٢﴾

وآنگاه دشمنی اش را برای بشر آشکارکرد

ان الشیطان للانسان عدو مبین (یوسف5)

 برای انسان شیطان دشمنی آشکاراست.

   وخودش هم چندین بارگفت من ازآدم وآدمی زاده خوشم نمیاد.

وَقُل لِّعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوًّا مُّبِینًا ﴿الإسراء: ٥٣﴾

اما خدا دوست انسان وبلکه عاشق انسان است/

قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ

منتهی حرکت شیطان دربدترین حالت برای خدا قابل فیلتر شدن هست

او انسان را می فریبد وخدا وند انسان رااز فقر فکری وذهنی  وعاطفی واقتصادی دور نگه می دارد

انسان زیرکی که با بلایی بنام شیطنت ابلیس  آزمایش می شود می فهمد که کید شیطان ضعیف هست

فَقَاتِلُوا أَوْلِیَاءَ الشَّیْطَانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفًا ﴿النساء: ٧٦﴾

طبیعی است  لجبازی شیطان بخاطر خودشیفتگی اش بود وهست وهمین آثار درانسان قابل تعمیم است واگر انسانی خود را از مس ولمس شیطان وخبط های موازی با ابلیس دورنگه دارد دررنج وعذاب وبلایا گرفتار نمی شود

اگر شیطان برقلب و بدن وروح انسان مس کند واورا لمس کند  اوراازحیز انتفاع  عقل واحساس خارج میکند

کسی که ربا می خورد.

کسی که ریا می کند.

کسی که زنا می کند  و...

وکسی که به رفتار وپندارزشتش شیفتگی دارد وآن را انحراف نمی پندارد  مورد لمس شیطان واقع شده است

1-      الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَىٰ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿البقرة: ٢٧٥﴾

2-      إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ ﴿الأعراف: ٢٠١﴾

شیطان دل آدمی را برای طواف می پسندد ولمس ومس کردنش را دوست دارد.

 

تسلط شیطان بر قلب هایی که استیلا می یابد  بارز است

        

رسول خدا صلی الله علیه و آله :

لولا أنَّ الشَّیاطینَ یَحُومونَ على قُلوبِ بَنی آدمَ لَنَظَروا إلى مَلَکوتِ السَّماءِ؛

اگر شیاطین، گرد دلهای آدمیان نمی چرخیدند، هر آینه آنان ملکوت آسمان‏ها را مى ‏دیدند.

المحجّة البیضاء : ج2، ص125

           

شیطان عجیب به دل بشر علاقه دارد ودرصدد جلب محبت بشر است.

وقتی دلی را برای خود مسکن گزید وتصاحب کرد سربازان جدیدش را به سرپرستی  او انتخاب می کند


انما سلطانه علی الذین یتولونه والذین هم مشرکون (نحل100)

الزامی ندارد که ابلیس دنبال  سربازانی از جنس وطبقه وشغل خاص باشد.

او گرانیگاه ها وشرائط پیش برنده واستراتژیک خود را نیاز سنجی می کند وازمیان انسیان  برای خود نماینده ی عالی می گمارد.

گاه ازطبقات تاثیر گذار علما یارمی گیرد که نمادشان اهل ریا وخشک مغزی وقشریگری و تزویر است.  وگاه از طبقه ی متمولین واهل زر وگاه از طبقه حکام  وامرا واهل زور.

برای هرطبقه ی محروم وغنی برنامه ها ونرم افزارهای مهندسی شده  خاص خود را دارد.

شیطان گاه آدمی را به فقر  اعتقاد واقتصاد دعوت می کند وگاه انسانیت را از فقر می ترساند واورااز نیکی وبخشش   برحذر می دارد


الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُکُم بِالْفَحْشَاء وَاللّهُ یَعِدُکُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلاً وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ - بقره268


حسابگری شیطان چنان عمیق وسازمانی است که بایدگفت بدون برهان وپناه خدا محال است هیچ یوسفی ازچاه نقشه های شیطان برهد.

میشود گفت به دلیل علاقه انسان به کالبد خاکی اش  تولای بشر بیشتر به حب ولایت شیطان گرایش دارد. زیرا پایه حرکت شیطان برای اغوای بشر حیوانیت خواهی اوست.

انسانی که به بهشت ازمنظرحورالعین وتصاحب جنسی اش برحور شیفته می شود پس غالب عباداتش می تواند گناه وحیوانیت خواهی وحتی شرک باشد

به گمان من این طرز اعتقاد  ومطالبه ی بهشت  که ثواب را  بخاطر جاودانگی  حیوانیت خود بخواهد خودش کفر آوراست.

معمولا این طائفه از اهل عباد طایفه ی ظاهربین وقشریگرا وسفیه و خشن محسوب می شوند.

اینها همانهایی هستند که همراه کمربند انتحاری باخود قاشق وچنگال می بندند تا دربهشت ناهار وشامشان را باابزار دنیوی میل کنند

این گونه از جانوران ویروس هوا هوس دنیوی خود را به بهشت هم سرایت می دهند.

بهشت جای عذر وبهانه وبازی درآوردن نسیه طلبیدن نیست

بقول مرحوم شهید بهشتی  :

" بهشت را به بها بدهند و به بهانه ندهند

بهشت سعادت، بهشت عزت، بهشت حاکمیت اسلام را با بهای سنگین پرداخت می کنند

 أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لا یُفْتَنُونَ (٢/عنکبوت)"


شیطان هم محبت دارد. وبلد است کارهای مهم وشاق وخارق العاده ای انجام دهد تا شیرینی گناه واشتباه  را درکام انسان شیرین کند ویااینکه نظر زیرکان  حسابگررا بخود جلب کند.

 عمده گرفتاری های بشر که از شیطان ناشی می شود موقتی است. وایوب نبی آن بلایا را لمس کرده است.

 

وَاذْکُرْ عَبْدَنَا أَیُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ ﴿ص: ٤١﴾

اما اگر انسان درمعرض تعارض وتعرض با شیطان واقع شد طبعا راه برای فرارش بازاست

به خدا پناه ببرد وخود را مطابق با نقشه ی اصلی فرمایش خدا از ابلیس دور نگه دارد.

خدا هم مدافع اهل باور هست. وبرایش دفاع واعلان جنگ هم  میکند. لشکر فرشتگان می فرستد ویاریش می کند-

اِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی‏ کُنْتُمْ تُوعَدُونَ

سوره فصلت آیه ی 30

شیطان بدون آنکه بخواهد  وتوانایی اش را داشته باشد اغلب ابزار سنجش ویا سنگ محک خدا برای تعیین مرغوبیت جنس بشر بمنظور امتیاز گیری هایش واقع می شود

واینگونه است که شیطان خود در کمین خداست.

وَمَکَرُوا وَمَکَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ ﴿آل‌عمران: ٥٤﴾

ان ربک لبالمرصاد - فجر14

نقشه ی راه خدا این است که شیطان را ازانسان دورنگه دارد. وعقل و خرد قدسی بشر را با سنگ محک  شیطان، مورد  آزمایش قرار دهد

واین انسان است که باید به خدا پناه ببرد و از خبط وخطا وبزه  خودرا دور نگه دارد

تاگوشش شنونده ی نسیم حق باشد وچشمش بینای اسرار گردد ودست ودل وزبانش پذیرای اجرای احکام حضرت رحمان قرار گیرد.

چشم وگوش وزبان ودست وپا را نباید  آلوده به نجاست سمعی وبصری ومال حرام و....قرار داد

نشنود آن نغمه‌ها را گوش حس       کز ستمها گوش حس باشد نجس - مولانا

لوازم احساس ولمس را نباید به شیطان واگذارکرد تا آن را بیالاید

راه حس راه خران است ای سوار. ای خران را تو مزاحم شرم دار.- مولانا

هرچشم وگوشی نمی تواند شنوا وبینای اسرار حق باشد

تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی, گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش - حافظ

ازاین سبب دم انسان مقدس است وشیطان را یارای مقابله با دم انسان نیست هرگز.

وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا ﴿الإسراء: ٧٠﴾

هرنفس پارسا ذکر بقاهست ویار

إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا

 ﴿الأحزاب: ٧٢﴾


والی الله المصیر

24 آبان 1394

حمید رضا ابراهیم زاده



*تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصارمولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

سکوت

شنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۷، ۰۳:۱۸ ب.ظ

سکــوت:

یعنی پوشیدن جامه ی ابهت و بردباری برای چیدن پی درپی واژه‌ی آری.

سکوت:

 یعنی درهم شکستن واژه‌های غول آسای نفاق و زاری.

یعنی برخواستن از کابوس و رسیدن به بیداری.

سکوت یعنی اینکه دوستت دارم وتو خبر نداری.

یعنی فقط تو بپرسی و من بگویمت آری.

سکوت که همیشه نیست تب تلخ  ترس ونداری و نزاری .

برای من اینک سکوت یعنی اینکه آری و تمام  شد واژه‌های چشم انتظاری ...

سکوت ارزش و غنای اعتباری بسیار بالائی دارد.

یعنی حرفهای بزرگ و ناگفته‌های مهمی وجود دارد که بجای آن نتوانسته‌ایم  واژه بسازیم

همیشه از سکوت ناغافل و ناگوار ترسیدیم.

همیشه با سکوت خود را پنهان کردیم.

همیشه درسکوت غوطه خوردیم تا دلخوشی‌هایمان  را نرنجانیم .

سکــوت  به اندازه‌ی اسمش بزرگ و مهیب است. می‌تواند براندازد و یا برافرازد.

مُهرسکوت  یعنی  مِهر ورزیدن برای خاطر خواهی.

مولاناگفت:

آنکه را اسرار حق آموختند     مُهر کردند و دهانش دوختند

گاه نگفتن راز، زندگی ساز و سعادت بخش است. گاه گفتنش خانمان برانداز شقاوت بخش است.

اینجاست که مهر بر دهان کسی که راز می‌داند می‌زنند تا قلبی آزرده نشود و چشمی نمناک نگردد

شکستن مهر سکوت هم یعنی مهر ورزی برای افشای یک حقیقت.

یعنی نور بر زاویای تاریک پاشیدن و روشنگری.

اینجاست که باید برای آبروی کسی رازی را بر ملا کرد تا از زیر دست و پای خباثت‌ها نجات یابد

تا قلبی  شاد شود و حقی احقاق.

سکوت نشانه ی رضایت است.

و گاه با سکوت باید گفت رضایتی است مرا ولیکن حیا در گفتن آری مرا مخییر داشته.

و گاه این سکوت می‌تواند بذر تردید و دودلی را در دل بکارد.

پس باید با سکوت مدارا کرد و با زبان به حس تلاطم گفت آری.

حق السکوت

چماق باطلی است که برای افشا نشدن راز بر فرق راز باخته می‌کوبند.

اسفا بر آدمیتی که راه اقتدار و ارتزاقش این باشد.

اسفا بر رازباخته‌ای که به کفتاری چون او ببازد.

کرامت و حمییت و مردی و مروت این است که با راز دیگران قمار نکنیم...

روزه‌ی سکوت


در تنگنای عسرت مریم با روزه‌ی سکوتش طفل سه روزه را به زبان آورد.

خدای مریم گفت:  آیتک الا تکلم الناس ثلاث لیا ل سویا-(مریم آیه 10)

مریم مقدس گفت:انی نذرت للرحمن صوما فلن اکلم الیوم انسیا- (مریم26)

مسیح گفت:  انی عبدالله آتانی الکتاب وجعلنی نبیا وجعلنی مبارکا-(مریم آیه 30)


تا نبندی ز سخن لب، نشود دل گویا
نطق عیسی ثمر روزه مریم باشد

روزه‌ی سکوت می‌گیریم که خاموشی گزینیم تا خشنود کنیم صاحب سکوت را.

بالاخره من هم فهمیدم چرا خدا این قدر صبر و سکوت دارد.

 

                                     حمیدرضا ابراهیم زاده     30 شهریور  1392

 

حق انتشار مخصوص مولف است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

صاحب

دوشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۷، ۰۶:۵۸ ب.ظ

 

شرحی بر ترجمه ی یک لغت قرآنی

معرفت کلمات و اسامی وشناخت درست واژه ها برای استخدام دقیق آنها  جهت بدست آوردن وحصول نتیجه ی گفتگو ویا پیام بسیارمهم وجادویی است.

جادوی کلام هنگامی رخ می دهد که مهندسی چینش و واستخدام واژه ها دقیق وحساب شده صورت بپذیرد.

ان البیان لسحرا :  بیا ن جادوست!

وقرآن بیان است  بیانی که سراسر سخنانش ازهرلحاظ  مهندسی شده وچینش کلماتش حساب شده  وبلکه چشمه ی معجزه است.

خداوند آموزگار ومالک ودارنده وسرمایه دار کلام و مرجع نهایی و بدوی همه ی اسماء وکلام و واژه هاست .

 

وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِکَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَٰؤُلَاءِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ﴿البقرة: ٣١﴾


وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ ﴿البقرة: ١٢٤﴾


إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ ﴿آل‌عمران: ٤٥﴾

 

گاه درترجمه ی آیات وبلکه واژه ها به عباراتی برمی خوریم که  مفهوم دقیق ودرستی ازآن واژه  نداشته ایم.و مراد ازآن عبارت هرگز محتوایات ذهنی ما نبوده است

مثلا:

واژه ی صاحب به گوش پارسی زبانان به معنای مالک  ترجمه شده است. اما واقعیت این است که این واژه کاملا عربی از مصدر  ص ح ب هست وکلمه ی صحبت نیز از بطن همین مصدر استخراج شده است.

صاحب درلغت نامه ی دهخدا

صاحب .]  ح ِ ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی مذکر از صُحْبة و صحابة. یار. ج ، صَحْب ، صُحبة، صُحْبان ، صِحاب ، صَحابة، صِحابة. ج ِ فاعل بر فَعالة جز در این مورد نیامده است .

 (منتهی الارب ). ج ، اَصحاب ،صَحب ، صَحابة، صِحاب ، صُحبة، صَحبان . || همراه . (ربنجنی ). || همسفر. (دستورالاخوان ). ملازم . رفیق . قرین . جلیس . دمساز. انیس :


خازنت را گو که سنج و رایضت راگو که ران
شاعرت را گو که خوان و صاحبت را گو که پای
./ منوچهری .


صاحبا عمر عزیز است غنیمت دانش
گوی خیری که توانی ببر از میدانش . سعدی /.

بنا براین صاحب به مفهوم همراه .همدم . یار . دوست و  ملازم  و همسر و همسفر ترجمه شده است.

و صاحب الزمان ؛ همنشین و همدم با روزگار معنا  می شود ونمی تواند اختیار دار زمان  ویا مالک الرقاب زمان ودوران معنا شود.

بلکه صاحب الزمان قرین وهمسفر بازمان است کسی است که دربطن زمان و در رحم زمانه  محصور وزنده وپویاست وازمجموعه ی احوالات زمانه خویش کاملا باخبر است.

درقرآن نیز واژه ی صاحب وصاحبه 18 بار تکرار شده است.

که شالوده ی همه ی این آیات هشداراست.

 

(1)   إِلَّا تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثَانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَأَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفْلَىٰ وَکَلِمَةُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیَا وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿التوبة: ٤٠﴾  

 - یاروهمراه پیامبر : جناب خلیفه ی اول  ابابکر(رض).

 

(2) وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَبِذِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینِ وَالْجَارِ ذِی الْقُرْبَىٰ وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنبِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ مَن کَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا ﴿النساء: ٣٦﴾  

- همجوار: نیکی به اقوام وهمسایگان .

(3) وَإِن جَاهَدَاکَ عَلَىٰ أَن تُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا مَعْرُوفًا وَاتَّبِعْ سَبِیلَ مَنْ أَنَابَ إِلَیَّ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿لقمان: ١٥﴾  

- همراهان : توصیه لقمان به پسرش درعدم دنیا گرایی.

(4) قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ ﴿سبإ: ٤٦﴾  

- یاور مهربان: پیامبر برای امتش یار ودوستدار است  که مجنون نیست.

(5) یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُکُمَا فَیَسْقِی رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الْآخَرُ فَیُصْلَبُ فَتَأْکُلُ الطَّیْرُ مِن رَّأْسِهِ قُضِیَ الْأَمْرُ الَّذِی فِیهِ تَسْتَفْتِیَانِ ﴿یوسف: ٤١﴾  

- قرین وهمگام:یوسف نبی سالها دررحم زندان فراموش شده بود.

(6) بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنَّىٰ یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَکُن لَّهُ صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴿الأنعام: ١٠١﴾  

- یار وهمدم : خدارا همسری نیست.

(7) قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ یُحَاوِرُهُ أَکَفَرْتَ بِالَّذِی خَلَقَکَ مِن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاکَ رَجُلًا ﴿الکهف: ٣٧﴾  

- همنشین وهمراه: مثال وشرح یک گفتگو.

(8) وَکَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ یُحَاوِرُهُ أَنَا أَکْثَرُ مِنکَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا ﴿الکهف: ٣٤﴾  

- دوست وهمراه:مثال وشرح یک گفتگو.

(9) قَالَ إِن سَأَلْتُکَ عَن شَیْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِی قَدْ بَلَغْتَ مِن لَّدُنِّی عُذْرًا ﴿الکهف: ٧٦﴾  

همراه وهم صحبت:موسی بن عمران درهمراهی با خضر نبی.

(10) یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿یوسف: ٣٩﴾  

- همنشین وقرین درزندان: یوسف نبی.

(11) أَوَلَمْ یَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ مُّبِینٌ ﴿الأعراف: ١٨٤﴾  

- یاوروهمنشین:پیامبر اسلام مجنون نیست.

(12) فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلَا تَکُن کَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَىٰ وَهُوَ مَکْظُومٌ ﴿القلم: ٤٨﴾  

- همنشین وهمراه:اشاره به  یونس نبی که در بطن نهنگ زندانی وهمنشین شده بود.

(13) وَأَنَّهُ تَعَالَىٰ جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا ﴿الجن: ٣﴾  

- همسر وهمدم: خداوندرا فرزند وهمسری نیست.

(14) فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَىٰ فَعَقَرَ ﴿القمر: ٢٩﴾  

- همراه: اشاره به شرح داستان ثمود و کسی که ناقه را سر برید.

(15) مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَىٰ ﴿النجم: ٢﴾

- همراه و یار  : پیامبراسلام هرگز منحرف نشده است.

(16) وَمَا صَاحِبُکُم بِمَجْنُونٍ ﴿التکویر: ٢٢﴾  

- همنشین وهمراه: پیامبر اسلام دیوانه نیست.

(17) وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِیهِ ﴿المعارج: ١٢﴾  

- همسر وهمراه: درقیامت همسری وبرادری را باکسی پیوندی نیست.

(18) وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ ﴿عبس: ٣٦﴾  

- همسر وهمدم: درقیامت زن وفرزندرا با شما پیوند نیست.

 

درنتیجه  به تملک درآوردن واژه ی صاحب به عنوان مالک  بعید و محال به نظر می رسد.

 

حمیدرضا ابراهیم زاده

5 مهر1394

 

·         تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف  محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

غصه خوردن حرام است !

پنجشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۷، ۰۸:۴۰ ق.ظ

هوالعزیز

 همانطور که  خوردن شراب حرام است ، خوردن غصه هم حرام است!

 خوردن هیچ چیز مانند غصه حرام نیست.

اگرما فهمیدیم که جهاندارگیتی  اوست دیگرچه غصه ای را باید بخوریم؟!!

کسی که خدا را سرپرست و وکیل وشاهد وقاضی خود می داند ازچه باید بترسد؟

جهاندارگیتی !  مدبر و برنامه ریز همه ی کارهای زندگی ماست

خدا عاشق انسان  و بلکه دوست و پناهگاه امن ماست

به او اعتماد کنیم و وکالت امورمان را به او واگذاریم.

والی الله المصیر

حمید رضا ابراهیم زاده

20مرداد1396

 

·         برداشت آزاد ازچند جمله ی دکتر حسین آقا قمشه ای

  • حمیدرضا ابراهیم زاده