دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب مقالات،یادداشتها وآثار پژوهشی واجتماعی حافظ ومترجم قرآن کریم و نهج البلاغه، شاعر و خوشنویس، جامعه شناس و پژوهشگر حوزه جامعه و رسانه؛ استاد دانشگاه دکتر حمیدرضا ابراهیم زاده

بایگانی

حضرت دوست رادلگیرکردن نابخردی است

پنجشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۸:۰۰ ب.ظ

هوالعزیز

حضرت دوست رادلگیرکردن نابخردی است


همه ی آیات قران بابرکت و پر رمز ورازند.

و بلکه شفابرای اهل باور وسم مهلکی برای ستمکاران  نیز هستند

وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا ﴿۸۲سوره اسرا ﴾.

 دراین ماه آیه ی 53 سوره زمر برای اهل دل  وکسانی که دلشان ازخودشان مکدر و  تنگ شده تلالوی خاصی دارد

اهل معنا می دانند این آیه ازقرآن یکی از امید بخش ترین واژگان حیات انسانیت است.

آیه ی زیبایی که می فرماید:

قـل یـا عـبـادى الّذیـن اسـرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة اللّه ان اللّه یغفر الذنوب جـمـیـعـا انـه هـو الغـفـور الرحـیـم

به این مضمون که:

ای بنده های من!

ای کسانی که در تلف کردن عمرخود زیاده روی کردید!

از رحمت. بزرگواری. گذشت. ارفاق خدا ناامید نباشید.

خدا همه ی گناهان. اشتباهات. گرفتاریها. زیان ها ی شمارا می بخشد.

همه ی گناهانتان را نادیده می گیرد.

قطعا ایشان آمرزنده ای مهربان هست.

بنده برای خدا بنده است. تبعیض نژادی وجنسیتی و ...ندارد.

پروردگارمهربان  با همه ی انسانیت سخن می گوید

مکمل این آیه را من در سوره ی فرقان دیدم.

یک معامله وسودایی است که آدم زرنگها می دانند این سوداگری  دوسرسود به معنای واقعی است.

 آیۀ مبارکۀ هفتادم از سوره فرقان

إِلاّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحًا فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللّهُ غَفُورًا رَحیمًا (فرقان- ۷۰ ).

حالا انسان در ضرر کردن زیاده روی هایی دارد که سوره والعصر براش نازل شد.

اصرار برگناه یعنی اصرار به خطا وانحراف.

کارغلط  وزیانباری را اصرار ورزیدن. چقدر سود دارد؟

گناه زیانی است که بر فرد مسلط می شود وفرد را ازامنیت.تکامل. سلامتی. موفقیت بازمی دارد.

حالا هرگناهی که باشد

چوب لای چرخ موفقیت وتکامل فرد می گذارد.

شما اشتباها پایتان را به لجن زار و یا باتلاق  فرو کنید.

فقط کفش ولباستان خراب نمی شود!

قطع یقین  امنیت و سلامتی و عزت تان. موفقیت در مسیرتان هم مخدوش می شود.

چه اصراری هست پای بعدی وقدم بعدی را  با آن مطابق وقرین  ومماس کنید؟

اینجا خداوند فرمود:

همه اشتباهاتتان  به ضررشماست. خسارت است مگر کسانی که پا پس بکشند.

یعنی پشیمان بشوند ودلشان نخواهد این مسیر را دوباره تجربه کنند

خوب

این گروه را در قران با واژه تائبین  و توبه گران می شناسیم.

خداوند برای این پشیمانی شان  ضرر وزیان و ... لحاظ نکرده است

بلکه این توبه و پشیمانی برای خدا قیمتی است.

هرچه که بد وضرر بود را ازش بعنوان کالای واقعی می خرد!!!

اصلا جنس بدش را باجنس خوب معاوضه می کند. وخودش هم خریدارش می شود.

یبدل الله سیاتهم حسنات

زشتی را به  نیکویی  مبدل می کند.

این آیه اگر پیشوند آیه ی قبلی  درنظرگرفته شود  نیک باوران را به بلوغ می کشاند.

بالغ فکری فرد مومن را جان می بخشد.

اما اگرنه برعکس عمل کنیم.

غرور وتکبر ومن می دانم وحسابم حساب هست خودمان را به رخ خدا بکشانیم.

اصلا واژه ی غرور یعنی فریب.

حالا زرنگ بازی وفریب را شما حساب کتاب کنید بخواهید با خدا سودا کنید.

چه می شود؟

دیگر ممکن است خدا با عدلش با حسابگری هاش با حساب کتاب دقیقش با ما رفتارکند.

ما که به فضل خدا چشم دوخته ایم آیا طاقت حساب کشیدن هایش را داریم؟!

نه

ابدا

بهتراست

برای خدا بازی درنیاوریم.

حسابگری نکنیم.

شریک براش قائل نشویم.

 نگوییم اگر فلانی نبود.اگر فلان چیز نبود مشکلم. بیماری ام......حل نمی شد.

واقعیت این است همه ی انسانها می توانند سرباز خدا باشند اما بعضی ها ازامرحق گریزانند. سست اراده اند وتنبل بازی درمی آورند.

فرار از مسئولیت دارند و یا حسابگری و زرنگ بازی در می آورند.

خوب اینها که سرباز خودشون هم نیستند چه برسد به سرباز خدا.

عناصر گیتی وانسان ها. حیوانات. خس وخاشک. باد وآب وباران وابر وشن و سنگ و...می شوند سربازخدا.

و خداوند امرخود را به برخی از آنان محول می کند.

و می شوند نماینده ومدیر اجرایی خدا.

حواسمان باشد!

مدیراجرایی خدا رنگ و لعاب ندارد. اما کارش را بلد است.

رنگش خدایی است.

خداوند ماموریتش را به آنان می سپارد

اگر درماموریت توانستند گره از کار دیگران. کمکی برای احقاق حق. سلامتی. امنیت و تعالی بشر ومحیط زندگی شان داشته باشند اینها می شوند اولیا ی حق.

حالا هرچیزی که باشند. هرجنسیتی. هرقیافه ونژادی

پزشک. فرماندار. وزیر. کارگر انسان عادی. ...

گره ازکارکسی می گشاید ومی رود

پیامبراکرم  فرمود: ( نهج الفصاحه ترجمه پاینده:حدیث144)

اگر خدا به بنده اش  چشمداشتی داشته باشد حوائج و گره گشایی از کارمردم را به عهده اش می سپارد

حالا هرکاری که مردم را خشنود نگه دارد.می شود سربازی برای خدا.

نمایندگی برای خدا!

خوب

بااین حال انسانی که ازیاد خدا غافل شد و گفت ؛اگر فلانی نبود  من بیماری ام. وضع مالی ام . بحران زندگی ام  خوب نمی شد. یا می مردم.یا از شدت ناراحتی جزع و فزاع راه انداخت وگفت؛ درگذشت نابهنگام  و... ویا هنگام شادمانی، بندگی خدا ازیادش رفت.

این یعنی همان غفلت ازیاد خدا!

آدمها واشیا و... وسیله اند.

خداوند بسیار بزرگتر از دغدغه ها ونگرانی ها ومصیبت ها وداشته ها ونداشته ها و آرزوهای ماست.

اگر سحرگاه  و ظهر و مغرب  برماذنه ها می گویند خدا بزرگتراست، برای این است که یادمان نرود او نیز هست.

خدا توانا و کننده ی کارها است و حکمت و دانش او خدشه ناپذیر است.

اراده خدا به بود و نبود و شد و نشد امور. کلید ویا مهم ترین اصل انجام کارهاست؛

که فرمود:

من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بلغ أمره و قد جعل لکل شی ء قدرا  (طلاق 3)

 توکل ووکالت دادن امور به خدا  زیرکی  پارسایان است .

خداوند هم به اراده ی حکیمانه اش .به  کرامت  وجودش وسایل وسربازانش را برای رفاه موکلش معمول می دارد.

وسیله کارش رامی کند اما نمی شود.یا می شود... به اراده ی خداست.

اگر خدا بخواهد حتما می شود

اذا قضی امرا فانما یقول له کن فیکون

کن

ف

یکون

پروردگار گیتی هرآنچه دلش بخواهد برای ما تقدیرمی کند.

دلبری کردن برای قادرمتعال ، پیروی کردن و بزرگ داشتن ایشان ،نظرش متوجه ما می کند.

قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحبب کم الله و یغفر لکم ذنوبکم  والله غفور رحیم. ال عمران 31

بنابرین دلخورمی شود از کسی که او را نادیده بگیرد.

حواسمان باشد

قدرت خدارا در شنیدن .دیدن و درک کردن و... را ندیده نگیریم.

قدرت خدا به حکمت هایش وابسته است.

یعنی حضرت  حکیم   تمام بسترها وظرفیت ها را ارزیابی می کند وآن  کار را اراده به بود و نبود می کند.

 إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ وَمَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِیدًا .. (نساء116)

خدارا با سهل انگاری و زرنگ بازی هایمان دلگیرنکنیم.


والی الله المصیر

حمیدرضاابراهیم زاده

12خرداد1396



* تمامی حقوق مربوط به این اثردرانحصارمولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

بی بهانه

پنجشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۵:۵۱ ب.ظ

 

به دور از هرچه  شوخی

یا بهانه

به دور از هر شعار

بی کرانه

به دور از هرچه گفتم

یا آن چه گفتی

به دور از بیت های

 هر ترانه

زلال و گرم می بوسم

چشمهایت را

ز بطن یاس می بویم

غزل های لبانت را

و می چینم از آغوشت

ستاره درشبان

بی نشانه

پراز احساس می گویم

که دوستت دارم و

می مانم کنارت

ابد را خانه  تا خانه

و می پیمایم به همراهت

سرت بر شانه ام شانه

تو ای همراه من

همراز دردانه

تو ای معشوقه ام

ای عاقل همواره  دیوانه

ازاین کابوس برخیز و

نجاتم بخش

 مرا از کنج زندان فسانه

ازاین دار در و دیوار ویرانه 

الا ای یار فرزانه

مکن عیبم به میخانه

که من در ترک پیمانه

دلی دارم

چو خمخانه

دلی دربند معشوقم

 گهی درگیر

 کاشانه

دلی مسرور و سودایی

ز طاقت هست

بیگانه   

 مرا عهدی بماند یاد

که تا جان دربدن یابم

هوادارش بمانم من

جوانمرانه مردانه...

 

 

حمیدرضا ابراهیم زاده

12/2/1398

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار شاعر محفوظ است.


  • حمیدرضا ابراهیم زاده

رسالت شعر وشاعر

يكشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۸:۰۰ ق.ظ

بنام خداوند جان و خرد

 گذر قدم قلم برجان سپید کاغذ اندیشه خوش افتاد که گفت:

ان البیان لسحرا

سرچشمه های فرهیختگی و دانش وحکمت  همواره در بیان وکلام ادیبان نجیب باعث  رشدو رونق  گلستان علوم گردیده است وچه بسیار دریاها و  آبگیرها ودشت هایی   که ازاین چشمه ها ی  پرآب  حیات یافتند.

شعر وموسیقی با واژه ادب همراه  وقرین هستند  شعر وادب به مثابه تعلق عطر به گل را می ماند

ادب شاعر است که موسیقی کلام را در جانها می نوازد.

کشتی پهناوری به نام شعر و ناخدایی  بنام شاعر برپهنه ی اقیانوس درک  ومطالبات بشری وسواد رسانه ای جامعه حرکت می کند

و آوای خوش رستگاری را در قالب کلام سحر انگیز، به همه ی جزایر یاس وناامیدی می پراکند ...

خدایگان خرد  وادب و شعر از قدیم الایام  تاثیر فوق العاده به سزایی بر تربیت و آموزش جامعه ، درقامت  یک  رسانه ی  بی نظیر و ماندگار اجتماعی  داشته اند.

منبر شعر ادب همواره رسانه ی موثر وموفقی برای تربیت نفوس و اشاعه ادب وخرد ونشان دهنده ی  نیازها وآلام بشری بوده است

شاعران وادیبان درواقع  جامعه شناسان و روانشناسان  عصر خویش هستند و طبیبان حاذقی  برای درمان  مشکلات فردی و بحران ها ی حوزه های اجتماعی به شمار می روند.

نگاه نافذ وموشکافانه  آنان ابواب خیر و اصلاحات گسترده ای را در جامعه رقم می زد.

واگرچه  تیغ تیز سرکوب وخفقان جانشان را می آشفت اما در رسالت ماندگار خویش موفق وواثق بوده اند.

ازآغاز  تاکنون نقادی واصلاح طلبی ، درونمایه ی فرهیختگی شعرا  بوده است.

شعرا همواره از دریچه ی جامعه شناسان درد ها و مطالبات اجتماعی را درک و رصد می کردند وبه گوش همگان وبه ویژه خواص وحکومت می رساندند.

آموزه های اخلاقی واندوخته های علمی  خود را در غالب شعر وتمثیل ووعظ و خطابه  به دیگران وحتی نسل های بعداز خود منتقل نموده اند و باعث شکوفایی واعتلا وغنای فکری  واخلاقی واعتقادی جامعه خود هستند

اززندگی و گفتمان  مفاخر ارزشمندی چون :

حضرات رودکی  ومولانا و سعدی. فردوسی و انوری وحافظ و صائب و...تا نیما وشهریار و پروین و سهراب و سلمان هراتی وسید حسن حسینی وقیصر امین  پور ... چه برداشتی می توان داشت ؟ جز اشاعه فرهنگ وادب وخرد  ونشان دادن ریشه های فرهیختگی  و بازگو کردن  ناملایمات اجتماعی  وفردی  .

و البته درادبیات  سایر ملل نیز اوضاع به همین منوال است

نویسندگان وشاعران و تصویرگران وسینماگران در یک کلام مهندسان فرهنگی جامعه هستند.

تولیدات آنها کالاهای مصرفی خرد واندیشه وفرهنگ است.

حضرت مولانا یکی از شاخص ترین مهندسان فرهنگی جامعه  وجامعه شناس ترین معلمان اخلاق ودین وفهم دینی  جامعه خویش وپس ازخویش است ،که جهان بینی  خاصی را اززاویه نگاه جامعه مدنی ارائه کرده است. بن مایه های تمام تمثیلاتش  بکار گیری بالغ فکری  عامه مردم است.

اقتدار تربیتی مولانا تا حدی است که باید گفت؛ مولانا از اشراف حکما ست.

ودنیای  شعر وادب مملواز حکیمان وارسته و فاخری چون سعدی و عطار وخیام و حافظ  وفروسی ومولاناست.

سر چشمه های جوشان ادب وحکمت در نقطه به نقطه ی وبیت به بیت  فرمایشاتشان جاری است

 به تعبیر رسول اکرم:

" کاد الحکیم ان یکون نبیا "

وبه گمانم این حدیث  تقارب وتقارن رسالت نبی و حکیم  را می رساند.

رسالت شاعری  تبیین وآموزش وتقویت  کرامت انسانی وارزشهای متعالی انسان است.

همچنان که رسالت  انبیا چیزی جز تبیین کرامت انسان نبود.

وانقلابی که شاعر درجان ودل مخاطب ایجاد می کند؛ بالتبع همگام با آموزه های رسولانه ی ادیان الهی است

رسالت شاعر رسالت معلمی وارشاد. رسالت مهندسی اعتقاد ورسالت طبابت جامعه وانتقاد است.

رسالت  شاعر گاه خبررسانی و زنده نگه داشتن یک واقعه است.

شاید سایر اشعار محتشم هرگز به آوازه ی  رثای عاشورایی او نرسد.

 این  باطن و عصاره معنوی هویت اوست که در قامت یک شعرآئینی  شورش می کند...

مذموم است که رسالت  شاعر را در قامت  مداح کارگزاران  حکام تقلیل دهیم.

شاعر  وظیفه دارد از این بلیه  وآفت  گریزان باشد.

وازاین رو اغلب شاعران تاثیرگذار و ماندگار در عسرت و تنگدستی امرار معاش می کردند .

والبته شاعرانی نیز بودند که  بخاطر حضور در دربار و دیوان  از گزند حاسدان بارها وبارها زندگی خویش را باختند.

 شاعربودن  بخاطر  ثقل رسالتش هزینه ای گزاف می طلبد.

به هرکس که سخن منظوم می سراید نمی شود گفت شاعر.

شاعرآن است که بیت های غزلش بیداری باشد و مخاطب رااز جمود وخماری برهاند.

 

من  که شاعرنیستم

تابه یک واژه ی  مستور

لب دلبر شیرین دهنی برگیرم

وبه یک  قافیه ی دور سر زلف ودل یارببینم

و به یک دیده ی مخموردل از عاشق دلخسته بگیرم

 وبه  یک غمزه ی مستور

گهی مست وگهی عور

گهی دور و گهی کور

قاف یک قافیه را کوک کنم

و از آن ساز، می وخم ولب لعل وطره ی گیسوی پریشان و زلفک  پرچین کریمان بنوازم

 وگهی  رقص کنان مست وجوان

برسرمنبرگلهای جوان دست فشان برخیزم

 شاعرآن است که در وهم وخیا لا ت گزاف

گل رخساره ی یک بوته ی نرگسی مست ،چنان مست وخرابش بکند.

که دل ازدل بدهد کف. بزند دف وبرقصد تاسرمنزلگه مقصود وهدف...

شاعر آن است که جادو بکند  در نفسی

گل قالی بدهد آب وبچیند سر و زلفک مهتاب

وبه یک واژه ی بی جان بدمد همچو مسیحانفسی

ورهاند دل دلتنگ زهجران  وفراق و  قفسی

این همه گاف که در قافیه ام بی تاب است

گفته اند نیک شمارا؛

  محض رخ یار ودل زارودعای دل ابرارنبودم شاعرعیار؟

 

فاعتبروا یا اولی الابصار.

 

 حمیدرضا ابراهیم زاده

یازدهم اردی بهشت 1394

 

 
 


تمامی حقوق مربوط به این اثردرانحصارمولف محفوظ است.
  • حمیدرضا ابراهیم زاده

به پای تو

شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۷:۰۰ ق.ظ

انگار خود منم

پا به پای صبح

غروب می شود

خورشید یاد من

انگارخود منم

که پا به پای شب

 سیاه  می شود

روزگارمن

طلوع می کنم

غروب می کنم

وشب می شوم

 به پای تو

دانی تو ای سحر

  بازاین منم

که درسپیده می دمم

به عهد  آن وفای تو

 برش شدم  به دست تو

اتو شدم برای تو

دوان دوان

غروب را پروو زدی

 به قامتم

به اوستادیت زدی

به من سجاف های نو

شکاف ها  دوخته ام

دل به دلت فروختم

بدزومم به پای تو...


حمیدرضا ابراهیم زاده

19تیر1397



تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

بزارکه من گم بشم

پنجشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۲:۰۰ ق.ظ


بزارکه من  برای تو گم بشم

مثل یه جرعه می  توی خم  بشم

بزار که بگذرم ازین سختیا

برات پراز حس تلاطم بشم

بزار برات بمونه خاطره هام

مثل گلی برات تجسم بشم

بزارکه یادمن برات خوش بشه

نه من  برات قاطی مردم بشم

بزارکه بارون نگام بباره

 روی لبات حس تبسم بشم

تو آینه منونگاه  باچشمات

توی نگات محو ترنم بشم


حمیدرضاابراهیم زاده

7 اردیبهشت1395


تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار شاعر محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

قیصرامین پور

دوشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۲:۰۱ ب.ظ

قیصر امین‌پور

در ۲ اردیبهشت ۱۳۳۸ در شهرستان شوشتر بخش گتوند (شهرستان امروزی) در استان خوزستان به دنیا آمد. دوره راهنمایی و متوسطه خود را دزفول گذراند و در سال ۱۳۵۷ در رشته دامپزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شد، ولی پس از مدتی از تحصیل این رشته انصراف داد

 قیصر امین‌پور، در سال ۱۳۶۳ بار دیگر اما در رشته زبان و ادبیات فارسی به دانشگاه رفت و این رشته را تا مقطع دکترا گذراند و در سال ۱۳۷۶ از پایان‌نامه دکترای خود با راهنمایی دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی با عنوان «سنت و نوآوری در شعر معاصر» دفاع کرد. این پایان‌نامه در سال ۱۳۸۳ و از سوی انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد.

 او در سال ۱۳۵۸، از جمله شاعرانی بود که در شکل‌گیری و استمرار فعالیت‌های واحد شعر حوزه هنری تا سال ۱۳۶۶ تأثیر گذار بود. وی طی این دوران مسئولیت صفحه شعرِ هفته‌نامه سروش را بر عهده داشت و اولین مجموعه شعر خود را در سال ۱۳۶۳ منتشر کرد. اولین مجموعه او «در کوچه آفتاب» دفتری از رباعی و دوبیتی بود و به دنبال آن «تنفس صبح» تعدادی از غزلها و شعرهای سپید او را در بر می‌گرفت.

دکترامین پور هیچگاه اشعار فاقد وزن نسرود و در عین حال این نوع شعر را نیز هرگز رد نکرد.



 

دکتر قیصر امین‌پور،

تدریس در دانشگاه را در سال ۱۳۶۷ و در دانشگاه الزهرا آغاز کرد و سپس در سال ۱۳۶۹ در دانشگاه تهران مشغول تدریس شد. وی همچنین در سال ۱۳۶۸ موفق به کسب جایزه نیما یوشیج، موسوم به مرغ آمین بلورین شد. دکتر امین‌پور در سال ۱۳۸۲ به‌عنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزیده شد.

سرانجام  درهشتم آبان  سال ۱۳۸۶ بر اثر بیماری مزمن کلیوی وانفاکتوس قلبی درسن48 سالگی دربیمارستان دی تهران دار فانی را وداع گفت.


نمونه اشعار


درد تو به جان خریدم و دم نزدم
درمان تو را ندیدم و دم نزدم
از حرمت درد تو ننالیدم، هیچ
آهسته لبی گزیدم و دم نزدم


بیا ای دل از اینجا پر بگیریم
ره کاشانه ی دیگر بگیریم
بیا گمگشته دیرین خود را
سراغ از لاله پـرپـر بگیریم


  • حمیدرضا ابراهیم زاده

چرا شلاق واعدام ؟!

سه شنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۸، ۰۹:۰۰ ق.ظ

چرائی شلاق واعدام.


- سلام ..... چرا به زانی و زانیه و کسیکه مشروب می خوره باید شلاق زد؟؟


باسلام

جرایم و بزه ها همواره باعث آسیب به فرد و تضییع تکامل او وتاذی جامعه ی اوست.

به تنبه کشاندن. یا بیدار کردن قوه ی بالغ فکری.و یا هوشیارکردن و سوهان دادن  وسمباده کشیدن درک و بینش از غبار خطا وزنگار درحدود وتعزیرات ملاک  است.

گناهان حق الناسی که باید جبران و یا به رضایت  شاکی و زیان دیده منجر شود.

گناهان درونی که با توبه وندامت و انابه و تصمیم به ترک و یا تصحیح و ترمیم برای پرکردن خلا یا  تغییر مسیر فکر و رفتار منجر می شود.

گناهانی است که هم به خدا. هم به شخص وهم به جامعه زیان می رساند وجرم علاوه بر جنبه خصوصی اش جنبه عمومی هم دارد وباعث  سلب آسایش روانی جامعه ویا تحقیر عفت و امنیت درجامعه می شود و ازاین منظر مدعی العموم صاحب اختیار برای تنبه ویا تنبیه مجرم می شود

الزَّانِیَةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ  وَلَا تَأْخُذْکُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ   وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ [نور:٢] "به زن زناکار و مرد زناکار صد تازیانه بزنید، و اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، نباید شما را در [اجرای] دین خدا درباره آن دو نفر دلسوزی و مهربانی بگیرد، و باید گروهی از مؤمنان، شاهد مجازات آن دو نفر باشند."

 جرم های مورد اشاره علاوه برآسیب زدن به خود مجنی ومجنی علیه علی الظاهر باعث  تخریب وتشویش اذهان و عفت عمومی  می شود

گاه با تشر و تعهد برخی از مجرمین را تنبیه می کنند .

گاه باقهریه و شدت تحکم و قصاص و تلافی. گاه با شلاق وحد وتازیانه.

ظاهرا دردی که در تازیانه هست  تقریبا جنبه ی حیوانی رفتار را به رخ خطا کار می کشاند.

ومزه ی لذیذ امر خطا  وجرم انتسابی را از ذائقه و دهانش می اندازد. اما درباره ی باز دارندگی جرم باید به مقتضیات زمان وتحولات وتکامل بشر هم دقت هایی داشت. تاالان چون جرم همان جرم است وهمکاری زانی و زانیه تقریبا بیشتر شده طبیعی است که این  حکم باهمین کیفیت اقل کارایی را دارد.

اما تبدیل تازیانه به وجه نقد را درصورتی که تازیانه منجر به فوت محکومین نمی شود و یا زیانهای غیرقابل بازگشتی را به مجرم نمی رساند بنظرم بی خود هست باید دربرابر بزه انتسابی اجرای حد و تازیانه الزامی باشد...

درباره شرب خمر هم همین هست.

اعتیاد به خمر عقل را ذایل و عفت  شخص را مضمحل می کند وازاین دریچه به جامعه آسیب می رساند.

البته درباره جرم بودن این چند نوع خطا ویا گناه کسی  ویا آئینی مخالفت نکرده. اما در نحوه  تنبیه تغیرات وتصرفاتی حاکم است.

برداشتن برخی از تنبیهات خوب است اما عوارضش را هم دارد.

- برداشتن سنگسار خوب است. اما بازدارندگی جرم هم شل می شود ویا منجر به تقویت جرم شده است.

- برای کسانی که به نوامیس تجاوز می کنند ویا به قهر وعنف  عفت عمومی جامعه را مخدوش نموده و آرامش و عفت عموم را  به تشویش می اندازند دادستان  موظف به اتخاذ شدت برخورد و اعلام حکم مفسد فی الارض  بودن مجرم  وهمینطور درخواست اعدام  دراسرع وقت می شود. باتوجه به انبوه وفراوانی  حجم  بزه ی تجاوز. ناموس ربائی وجرائم حوزه ی ناموسی عنف . بنظر می رسد اجرای حکم اعدام همچنان لازم است

- درباره قاچاقچیان مواد مخدر دست حاکم شرع باز است. حبس ابد ویا جرایم نقدی سنگین ونقره داغ کردن مفسدان حوزه اقتصادی بهتراز اعدام است.

- درباره سارقان  ودله ها با توجه به حجم بیکاری وتورم بنظرم وادارکردن اینها به اشتغال وتنبیه مالی وجبران خسارت بهتر از قطع دست است.

- درباره ی جرم های عقیدتی مثل ارتداد و یا فحاشی های مذهبی هم بنظر می رسد دردرجه ی اول گفتگو. مشاوره. ردیه برنظرات وسپس مراحل دیگر  ازحبس تا احکام ثابت دیگر طبیعی است. تنبه وتنبیه عقیدتی زمان بر و تقریبا نیاز به  فرصت بیشتری دارد.

- اجرای احکام جایگزین برای مجرمینی که به تشخیص دادستان وقاضی ،حضورشان درجامعه خطری را ایجاد نمی کند و یا تهدیدی برای امنیت روانی جامعه محسوب نمی شود وهمچنین  برای زندان زدایی و شلاق زدایی نیز در برخی مواقع  بسیار بهتر از زندان وشلاق جواب می دهد .

مثلا: وا داشتن مجرمین به مطالعه کتاب خاص و آزمون گرفتن از آنها. واداشتن آنان به خدمات عمومی و پاکبانی .  واداشتن آنان به خدمات در بهزیستی و کمیته امداد واماکن متبرکه ومساجد وبیمارستانها . واداشتن آنان به درختکاری و جنگلبانی. واداشتن آنان به یادگیری تخصص . و یا یاد دادن تخصص. بسیار مناسب تر از تمرکز مجرمین در یک مکان و بدآموزی وهم افزایی مجرمانه خواهد بود.

بی تردید هدف از زندان وشلاق وجزای نقدی و تبعید و... چیزی جز تنبیه و بیداری و ندامت و رد خسارت نیست.  قضات ودادستان ها اختیارات وسیعی در اجرای احکام جایگزین متناسب با  جرائم افراد دارند.  ازهمین جا به عزیزان مان در دستگاه قضا پیشنهاد می کنم  که باتوجه به مصوبات گوناگونی که برای اجرای احکام جایگزین وجود دارد. بسیاری از محکومینی که بار اول در دادگاهی به احکام غیر از قصاص نفس و ... و حبس ابد و رد مال محکوم می شوند. می توانند با کمترین هزینه ی عمومی و اجتماعی  به وسیله  احکام جایگزین به مسیرعادی زندگی خود برگردند. و البته این اقدام دربسیاری از کشورهای توسعه یافته در حال اجرا شدن است.

- وهمچنین بنظر می رسد دستگاه قضا درایران هرچه بطرف نقره داغ کردن مفسدان اقتصادی وقاچاقچیان برود درانصاف ورزی موفق تر است وهرچه در اعدام  نسبت محاربین ومتجاوزین به عنف  مصمم ترباشد برای امنیت جامعه بهتر است.

امنیت بانوان وامنیت اقتصادی وامنیت خانواده با بهای سنگینی بدست می آید. و مخدوش کردن امنیت در جامعه بمنزله ی محاربه و تاذی به حقوق بشر است... دوستان روشنفکر اگراحکام جایگزین بهترومناسبت تری برابر با بزه انتسابی افراد دارند  بفرمایند قطعا مورد دقت قرار خواهد گرفت.

 

والی الله المصیر

حمید رضاابراهیم زاده

22 بهمن  1394

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

قلعه ی عقل

دوشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۸، ۰۲:۴۵ ق.ظ

 

 

قلعه ی عقل به تسخیر دلایل افتاد


بقعه ی عشق به زوار هلاهل افتاد


 من دراین قلعه چرا حبس شدم


وچرا همنفس دایمی ترس شدم


 دهنم مملو از آواز سکوت


 چشمهایم پر از احساس قنوت


بدنم دایره ی باغ  بلوغ


دستها همپای پایم ذیل یوغ


پشت این قلعه مرا چال کنید


می گسارید ودگر حال کنید


دف نوازید که من مست شوم


خیزم از کالبدم بلکه دگر هست شوم


برهانید مرا ازقفس کالبدم ای رفقا


باده گیرید به کام من وخود با عنقا


خفقان است دراین دار ومنار


همنفس عشق بپاشان وببین دار قرار


 ضرب زید دف عمرو جان


طلع البدر به ماه نیسان


حکم الحق به بطل الحیوان


شرع العشق به عیش الانسان...

 

حمیدرضا ابراهیم زاده

10تیر1394

 

 

* تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

آسیب شناسی کاهش صله رحم

جمعه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۸، ۰۱:۳۰ ب.ظ

آسیب شناسی کاهش صله رحم

سفارشات زیادی در آئین ملی و مذهبی ما برای به پا داشتن مهمانی وهمدلی کردن درکنار یکدیگر وجود دارد.

از دیر باز ما ایرانیان به مهمان نوازی و سفره داری و محبت به همدیگر و بستگان خویش زبان زد بوده ایم .

در مهمانی های ما ایرانیان ومسلمانان ، تقویت همدلی و کارگشایی از یکدیگر و شادابی همگانی صورت می پذیرد.

اما چندی است که به بهانه های گوناگون مهمانی ها به خوی اشرافیگری تنزل درجه داده و از اعتبارش کاسته شده است. بزرگترین دلایل  کمرنگ شدن و بر چیده شدن مهمانی های خانوادگی و دوستانه ؛

هزینه های سنگین پذیرایی درپی گرانی ، مهاجرت و دوری مسافت ها ، شکاف طبقاتی اجتماعی واقتصادی. دل ‌مشغولی‌ها و یا اشتغال فراوان .کمبود وقت،کم شدن حس مسئولیت‌پذیری نسبت به دیگران، بسنده کردن به روابط مجازی که ارتباط دیداری جای خود را به ارتباط مجازی داده است. ضعف توجه به تعالیم اجتماعی دین، عدم بهره‌ گیری درست از آن در سازماندهی و مدیریت زندگی پیچیده امروزی، تنزل شأن و موقعیت ارزش‌های اخلاقی، تقسیم کار صنعتی، فعالیت اقتصادی مستمر برای تأمین هزینه‌های معیشت با اجابت به حرص و طمع، کثرت ارتباطات بیرونی و از میان رفتن بسیاری از کارکردهای شبکه خویشاوندی درعرف موجود، نگرش‌های محاسباتی و فردگرایی و تجمل‌گرایی، کمبود و کوچک شدن فضای مسکونی، تأثیرپذیری از فرهنگ  تکبر و فخرفروشی. دلخوری ها و... برآورد شده است. و البته صله رحم از دو دهه گذشته به احوالپرسی های  تلفنی سپس پیامکی و... خلاصه شده است.

و بمرور بهانه ها و رفتارهای شگفت آوری که قدرت و سرمایه ی  ناشی از انسجام وهمدلی  و محبت را تضعیف  نموده  بر گرده ی رفتار فرهنگی ایرانیان  جا خوش کرد.

ترس از صله رحم و ضیافت به دلایل زیادی در باورهای جدید ایرانیان رخنه کرده است. فرار از ضیافت و مهمانی و صله رحم با سخت گرفتن در لوازم  پذیرایی و رفتارهای پذیرایی کننده و پذیرایی شونده رخ می دهد.

غافل از اینکه صله رحم می تواند بصورت فردی  یا گروهی با دعوت به ناهار و شام وعصرانه مختصر درمنزل. محل کار یا تفرجگاه ساده تر از آنکه درپندارمان سختش می گیریم برگزار شود.

حتی با دقت در رفتارهای سایر اقوام و ملل انیرانی در می یابیم که دید و بازدیدهای مناسبتی و یا  فوریتی با احترام میهمان و نکو داشت میزبان با صرف یک عصرانه ساده درباره موضوعات مختلف صورت می پذیرد. و روال همفکری و همدلی پایاپای به عنوان یک هنجار اجتماعی اتفاق می افتد. نجیب زادگی و وقار وادب و متانت شهروندان با رفتارهای فردی واجتماعی آنان برآورد می شود. نه با مقام و میزان درآمد واملاک ودارایی هایشان.

بااین پیش داشت می توانیم دریابیم که آسیب شناسی کاهش دید و باز دید ومهمانی های ما ایرانیان در چیست ؟.

بااین رویکرد در می یابیم که مهمترین آفت صله رحم گرانی نیست . بلکه ترس از تحقیر وتاذی همدیگراست.

ما از مزاحم بودن وتحمیل شدن فشار و مشقت برخود و یکدیگر می هراسیم.

توقعات نا منزهی که به یکدیگر تحمیل می کنیم می تواند منجر به تصرف این دیدگاه ناقص باشد که همه چیز به اوضاع مالی ما ارتباط دارد. که در حقیقت این  جمله ، پوششی برای فرار از واقعیتی بنام ترس از قضاوت ومقایسه است. قضاوت های بی پایه ای که دوستی ها ومحبت های عاطفی اقوام وبستگان و دوستان را کمرنگ می کند.

یکی ازگرفتاری  های ما در دورهمی های ناگوار و  گوارا متاسفانه  ورود به حریم خصوصی و پرسشهایی که می تواند منزلت و کرامت و حریم افراد و خانواده ها را تحت شعاع قرار دهد. ورود به پرسش ها و تجسس هایی که  نافی ارزشهای صله رحم . رفاقت. و رفتارهای فردی واجتماع است.

وارد شدن به پرسشهای فردی و خصوصی در حوزه ی مالی و میزان درآمد و دارایی . مسائل اعتقادی و حتی حیثیتی ، بسیار زشت و ناقض حریم است. اظهار نظر و پرسش وکنجکاوی وتجسس از چیزهایی که طرف مقابل را ناراحت می کند. همانند :

 پرسش از اندام و چاقی ولاغری. پرسش از چرایی ازدواج وعدم ازدواج وطلاق و... پرسش از ممر درآمد. و مقدار دارایی. پرسش از چرایی هایی که واقعا  پاسخ دادن به آن  باعث رنجش پاسخ دهنده است و حتی ممکن است برای طفره رفتن از آن به دروغ و یا رفتارهای منفی منجر شود.

گفتگو درباره مسائلی که باعث تنش وتناقض درآداب مهمانی می شود. و گفتنش به هیچ دردی نمی خورد. مانند مسائل سیاسی و حزبی  وبگیر وببند هایی که ممکن است باعث ایجاد جبهه برای طرف مقابل گفتگو گردد.

دیدارها و بازدیدهای خانوادگی و دوستانه ،انجمن و محفل سیاسی و اقتصادی و...نیست.

باید یاد بگیریم که برای یکدیگر آرزوی خوب داشته باشیم .

برکت در تندرستی. برکت در نشاط. برکت در دارایی ومال. برکت در شادکامی و....برای هم بخواهیم.

برکت خواهی ها چه در عزا و چه در شادی و صله رحم ها  نشان دهنده ی نجابت و مناعت طبع و خیر خواهی های بی دریغ ماست.

پرسش وعیادت از حال و احوال و تندرستی هم امری  طبیعی است. پرسش از روشهای خوش بودن طبیعی است. همفکری و هم افزایی برای برون رفت از یک مشکل وکمک به بر طرف شدن یک معضل بسیار لازم است. باید بین کنجکاوی بی جا و احوالپرسی وعیادت. بین تجسس و کمک. بین شوخی وطعنه حد مرز قائل بود.

در آموزه هایمان آموخته ایم که : اگر کسی نخواهد سفره دلش را برایتان باز کند اصراری برای تفتیش نداشته باشید و اگرهم تمایل داشت به اضلاع اختیارتان و به اندازه ظرفیتش راهنمایی و کمکش کنید. اما اگر چیزی نگفت و مکتوم خواهی در گفته هایش پیداست  بیش ازاین پیگیر نباشید. طعنه وهجو در گفته هایمان نباشد. بدون اجازه وارد اتاق و جاها و حریم های خصوصی کسی نشوید . اصرار به دیدن فیلم های خانوادگی. آلبوم ها وفایلهای صوتی وتصویر وپیام  یکدیگر نداشته باشید.و حتی به کودکانتان بیاموزید به وسایل خانه دست نزنند .

اگر امکان دارد کادوی کوچکی به میزبان یا کودکشان هدیه بدهید .

از به همراه بردن مهمان طفیلی  وقفیلی و کسی که در این مهمانی معذب است خوداری کنید.

ازدکور ومبلمان و اسباب میزبان عیب جویی نکنید. به دکور و وسایل تزئینی و کتاب ویا وسایل محل پذیرائی دست نزنید. و اصراری به تغییر دکوراسیون نداشته باشید.

در مهمانی ها ومیزبانی ها با گوشی های تان خلوت نکنید . از تلوزیون برای سرگرمی خود استفاده نکنید .

اتاقی را برای بازی کودکان و با نظارت نوبتی خودتان اختصاص دهید. ازکودکان خوب پذیرایی کنید.

 درباره دیگران غیبت و مشاجره و مذاکره  نکنید. و همدیگر را به مقایسه و قضاوت و تمسخر وتحقیر نکشانید.

درگفتگو ها قضاوت ومقایسه را کنار بگذارید. شوخی های گزنده و زاویه دار، متلک و طعنه آسیب زیادی به روابط تان و یا شخصیت وهویتتان وارد می کند.

دنبال نشر و پخش شایعه نباشید.

سعی کنید محفلتان را با شادی و سخنان نشاط آور و یا بازی های گروهی کم سر و صدا  گرم نگه دارید.

بیشتر گوش کنید و اجازه بدهید دیگران هم حرف بزنند. باصدای بلند حرف نزنید.

  با دهان پر و یا هنگام صرف غذا  صحبت نکنید.

به لقمه و غذای یکدیگر خیره نشوید . لوازم پذیرایی را مرتب بچینید که همه بتوانند براحتی از آن استفاده کنند.

تعارف و اصرار را کنار بگذارید. اصرار بیهوده باعث معذب شدن میهمان یا میزبان خواهد بود.

درجمع کردن سفره به میزبان کمک کنید. واز پذیرایی میزبان صمیمانه قدردانی کنید.

  سیگار نکشید . بوی سیگار ممکن است برای مهمان یا میزبان و یا کودکان آزار دهنده باشد.

دنبال کشف ماجراهای  پنهان و خصوصی دوست، اقوام و یا حتی نزدیکان درجه یک خود نباشید.

کنجکاوی های بی مورد باعث آزار دوستان وبستگان ما خواهد بود .

به خود حق ندهید که حق ورود به حریم دیگران را دارید.

بنیان دید و بازدید ها برای آرامش وهمدلی  وهمفکری و همنشینی است.

بنا براین می توانیم  با همدلی و محبت صله رحم را باعث آرامش هم قرار دهیم.

والی الله المصیر

حمیدرضا ابراهیم زاده

20 فروردین 1398

 


تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ است.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

بهشت آفرین

سه شنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۸، ۱۲:۰۰ ب.ظ

 

هوالعزیز

سوره ی توبه آیه ی قشنگی دارد که می فرماید:

:إِنَّ اللَّهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنینَ أَنفُسَهُم وَأَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ...

خداوند از نیک باوران.جان ومالشان را می خرد تا راحتشان کند.

هستی بخش مهرآور مشتری جانها واموال اهل باور است.

اهالی بهشت ،همان اهل باورهای نیک هستند.

بهشت دراین آیه به معنای مکان نسیه  نیست.  بلکه حال  واحوالی است که در اراده ی حق مهندسی می شود

 این حال یعنی آسانی وآرامش.

 اینکه  انسان آرامش پیدا می کند واین حال برایش همه ی  نعمت های بهشت معنا می پذیرد.

فان مع العسر یسرا/ انشراح - 5  

یعنی برایتان  پس ازتوفان بلاها و تلاشها ، راحتی وآرامش درنظر دارم.

 یکی از مهمترین مفاهیم " یسرا "درقرآن  بهشت است که درسوره لیل می فرماید:

إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّى ﴿٤﴾ فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى ﴿٥﴾ وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى ﴿٦﴾ فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَى ﴿٧﴾

یعنی برای شما بعدازهرتلاش وآزمایش و مشقت آسانی درنظرگرفتم. که می شود نتیجه بردباری وتلاش.

گره گشای هستی  درضمانت نامه ی  قویم  خویش در سوره طلاق میفرماید:

سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْرًا ﴿۷﴾.

ضمانت خدای هستی بخش برای برون رفت بشر ازبحران ها    دراین جمله است که فرمود:

پس خداوند  بعداز هر سختی آسانی قرار داد.

ضمانتی ازاین مهمتر که حضرت حق خود را سرپرست نیک باوران  محسوب می کند؟

الله ولی الذین آمنوا  ... / بقره 257

واینکه خودرا کفایت کننده ی بشر برای دستیابی به هر غنایی می داند؟

الیس الله بکاف عبده؟ /زمر36

آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟

انسانی که راحتی می خواهد؛ خدا جو .منصف وبردبار ومتوکل است.

راضی به خشنودی خداست.

وامرحق را برخود می پذیرد وتمکین واطاعت می کند

نیک باوری بشر دراین است که به حضرت دوست که هم قاضی وهم شاهد و هم وکیل است اعتماد کند.

وکارنیک را درآن کفه ی ترازویش  بگذارد که نیک باوری جز به کارنیک همتایی ندارد وشناخته نمی شود

 هزینه ی نیک باوری ونیک اندیشی کار وکردارنیکوست

ازاین رو ایمان وعمل صالح درهمه جای سخن وحی همپای هم ومکمل هم هستند.

خداوند  خود را مدافع وحافظ منافع نیک باوران می شمارد ومی فرماید:

ان الله یدافع عن الذین امنوا.../ حج - 38

اگرکسی بخواهد به هر شیوه وحیله ای با نیک اندیشان مخاصمه کند بی تردید علنا با خدا وارد جنگ شده است.

هرآنکس که باریختن آبرو. با ازبین بردن حقی وبا ستمی وکتمان وکفرانی با اهل باور مخاصمه کند درمقابل خدا وسربازانش قرار می گیرد.

بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ   وَلَکُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ (18)

هرباطلی  به هرقامتی دربرابر خدا قدعلم کند ، محکوم به فناست.

همکاری با خدای رحمان هم با پشتیبانی  خود خدا وسربازانش مواجه است.

وهمچنین  درسوره فصلت  فرمود:

إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ (30) نَحْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَةِ  وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَشْتَهِی أَنفُسُکُمْ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَدَّعُونَ (31)

بردباری واستقامت درراه خدا  همان  صراط مستقیمی است که منجر به فرود آمدن فرشتگان برای یاری نیک باوران می شود. کسانی که هزینه ی حق طلبی را بدون منت  وتردیدی به راحتی می پردازند وازجان ومال خود و ازاهل وفرزندان خود برای حق طلبی  مایه می گذارند تا بهترین معامله را با ذات اقدس ربوبی داشته باشند.

بی تردید بهشت جاویدانی که برای نیک باوران هزینه پرداز درنظرگرفته می شود، با بهانه وای کاش واما واگر ساخته نمی شود. بلکه  این معامله ی بزرگ وقرارداد مهم به بهای سنگین بسته می شود وخدا وند برسرقرارش ذره ای  تخلف و کوتاهی ندارد و به بهترین روش ،نیکی هارا جبران می کند.

احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا وهم لایفتنون؟  / عنکبوت -2

آیا انسانها گمان می کنند به شعارها  وبهانه هایشان بسنده کرده و آزمایششان نمی کنیم؟

همه ی انسانها برای آرامش به ابتلای آزمایش دچار می شوند. وبه اندازه بردباری ها و زیرکی های خود ازدرجات بهشت وآرامش بهره مند می شوند

که بردباری در خشنودی  به  مشیت خدا و دقت درپاسخ به آزمون  حق وزیرکی چیزی جز پارسائی  نیست.


والی الله المصیر

حمیدرضاابراهیم زاده

هشتم فروردین1396



تمامی حقوق مربوط به این اثردرانحصارمولف  محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده