دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب مقالات،یادداشتها وآثار پژوهشی واجتماعی حافظ ومترجم قرآن کریم و نهج البلاغه، شاعر و خوشنویس، جامعه شناس و پژوهشگر حوزه جامعه و رسانه؛ استاد دانشگاه دکتر حمیدرضا ابراهیم زاده

بایگانی

مهریه

شنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۷، ۰۹:۳۲ ق.ظ


صادقانه باید گفت:

زن مجلای درک جمال وجلال الهی است. زنان قوه ی خیال برتری دارند

زن را باعقل خود درگیر نکنید

واززن پیروی از عقل نجوئید

زیرا عقل ازعقال می آید ومعنای آن لجام وافسار و نگهبان وبازدارنده ازاحساس است

احساسات زنان بازدارنده پذیر نیست وشاید ازاین رو ست که می گویند ناقص العقل.

یعنی احساس ومحبت زن  افسار پذیر نیست.

اگرازین زاویه  به این جمله بنگریم دیگر این واژه اهانت وهتاکی نیست.

لذا زن شرافت ونجابت خود راازخدا گرفته است ونه از مردها وشغل وشهوت و...

شعور زن باعث شد تا خداوند اورا  زایندگی ومادری هدیه کند

زن اصالتا ایثارگر وبا محبت است

برای دلخوشی هایش فدا می شود

بدون اینکه ازعقوبتش بهراسد

زن آینه جمال و مهر خداست

ازاین رو زن خدای عشق واحساس وطراوت است

وزن تنها مرجع فهم انسان ازدرک مهرورزی است

مهر همان بسم الله الرحمن الرحیم  است

که به کابین  خوبی های زن  می بندند

حال شما بگوئید قیمت وبهای این مهر چقدر است؟

مهر زن را باید عند المطالبه وناگفته وناخواسته داد.

زیرا مهریه هرگز قهریه نیست....

پس اگر مهرورزی ومهر زن را بی واهمه دیدید بدانید رحمتی برایتان  هدیه شده است...


حمیدرضا ابراهیم زاده   

سوم آذر1393 



تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف  محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

مهریه قهریه نیست

جمعه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۷، ۱۰:۱۸ ق.ظ
 
با سلام وادب
استاد ارجمند مطلب زیبایی بود (موضوع مهریه)
بحران مهریه  در ایران حقیقت ثابت شده ای است که دادگاه های خانواده گواه این موضوع هستند
البته باور های غلط در این میان بین مردم حاکم است که عبارتند از :
1.مهریه را کی داده کی گرفته!
2.مهریه سنگین مرد نشانه عشق به زنه!

3.ضامن خوشبختی زن مهریه اوست
4.زنی که مهر اش پایینه حرمت و عزت اش پیش مرد کمتره و احتمال خیانت داره
5.مهریه سنگین نشانه اعتماد بفس و فخر خانم به بقیهاست
با توجه به این پیش فرض ها نظر حضرتعالی برای حل این بحران چیست ؟!
در صورت تمایل توضیح دهید

باسلام
اوست پیوند دهنده قلب ها
یکی از سنت های لایتغیر الهی سنت ازدواج وپیوند دلهاست/32 سوره نور
درازدواج چیزی بنام پیوند  اعضا  واموال نداریم
قرار هست باازدواج آرامش وسکینه بر زندگی افراد  دو به دو  حاکم شود/ روم 21
ازدواج با عقد یا پیمان وتفاهم نامه  طرفینی سازمان دهی می شود .
با ازدواج زوجین دو خانواده. دو فرهنگ دو طبقه یا دو قبیله  و... باهم قرابت می یابند
درعقد زوجیت، محرمیت ها ایجاد می شود. وبا محرمیت اسباب قرابت وشراکت و مسائل حقوقی وعبادی پیش می آید
عقد ازدواج ،قراردادی ما بین قرار داد مالی وعبادی است. ازاین جهت خداوند ربا وزنا را با  عقود خنثی کرد وکریه شمرد
وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا / بقره275
وفای به عقد ،واجب و لازم الاجراست:
 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَوْفُوا
بِالْعُقُودِ/مائده1
بنابراین اخذ وپرداخت مهریه از لوازم  واجب قرارداد زوجیت است. چه شروط ضمن عقد یک دانه ارزن  باشد ویا دریاچه ای از مروارید و یا رشته کوهی از  طلا.
ولی ارزش زن به میزان بهای  مهریه نیست.
اصلا واساسا  میزان اعتبار زندگی و وقار زن به مقدار گرانبهای مهریه  نمی تواند باشد
محال است مهریه ی بالا بتواند  ضامن سلامت ازدواج باشد و پیشگیری طلاق وفروپاشی یک زندگی  را ضمانت کند
چیزی که به دیده خود می بینیم این است که مهر المثل و مهریه  با لاترین حدش را هم شامل شود .
 وقتی فضای مهر از خانه ی دل زوجین  خالی و خارج شد وطلاق عاطفی صورت گرفت .طبعا چیزی جلودار متارکه ی دائمی همخوابگی  وهمخانگی   آنها نیست
اما مهریه قهریه نیست.
مهریه الزاما مالی وارزی نیست.می تواند معنوی. خدماتی. آموزشی و... هم باشد
در پرداخت واخذ مهریه طرفین باید شرائط پرداخت ودریافت  وپذیرش شروط را داشته باشند.

مهریه دادنی و گرفتنی است.

وباید شخص داماد با عروس  به تفاهم برسد. هیچ ربطی به والدین وواسطه ها  ندارد
والدین در ایجاد عقد مشاورومدافع  وحافظ منافع طف خود می شوند.اما هرگزضامن  دیون عروس وداماد نمی توانند باشند.
 وبااجازه ی عقد توسط ولی دختر باکره عملا میزان دریافت وچگونگی دریافت بعهده دختر است ووظیفه پسر یا داماد قبول کردن میزان و نوع مهر وآمادگی برای پرداخت است چه عند المطالبه. چه عند القدرة والاستطاعه
هنوز کسی با مهریه بالا خوشبخت نشده و در بین سایر فامیل ودوستان دختران قوم وایل وتبار سرفراز نشده.
سرفرازی دختران   درموفقیت ازدواج وشادکامی وآرامش  وشادابی خانواده جدید التاسیس امکان پذیر است.
رضایت طرفینی وهمدلی ودل خوشی وسلامتی و روابط عاشقانه ی زوجین عین موفقیت است
وکسی هم با مهریه آسان وکم سرنگون وسیاه بخت نشده است. آنچه زوجین ودختران را درازدواج  بدبخت می کند  توقعات بی جا و عدم درک متقابل  وبد اخلاقی و بدمدیریتی درزندگی است.
همیشه سنگ بزرگ نشانه ی نزدن است.
مهریه ی بالا همواره اسباب وجرقه دعوا ها وبگو مگو هاست.
بسیاری از خواستگاری ها بخاطر عدم تفاهم در میزان مهریه  بهم می خورد و
هیچ توجهی به پسر ودختر  نمی شود
بسیاری از زندگی ها با مهریه ی بالا ساقط می شود
 چه بسا  زن با مهریه ی بالا شوهرش را تهدید به اعاده ی مهریه می کند ومهریه رابه حق السکوت مبدل می کند ویا برعکس شوهر بخاطر مهریه ی کم  زن را تهدید به متارکه وسکوت می کند...
این حرف ها از بی فرهنگی وفقرتربیتی وعدم ادب طرفین است . که با ابزار مادی همدیگر را تهدید  می کنند

مهریه مال ومتاع  حق السکوت  نیست که بشود با آن حسن اجرای  زندگی مشترک را ضمانت کرد
کسی نمی آید که بپرسد شما با مهریه 5 سکه یا14 سکه زندگی ات برفناست.
کسی نمی تواند مدعی شود که با 1000 سکه ویا بیشتر  برای شما زندگی خوش وخرمی  ضمانت می شود
مگر درخوشی وناخوشی وناگواری زندگی، کسی یا مشاوری می پرسد که شما مهریه تان چقدرهست؟
آیا تاکنون پیش آمده کسی برای بهترشدن زندگی زناشویی خود  بخواهد مهریه اش را کم وزیاد کند؟
 هدیه دادن که اکراه واجبار پذیر نیست
هدیه را باید با روی خوش داد
به زور که نمی شود هدیه گرفت.
مرد باید برای همسرش گشاده دستی کند وزن باید قناعت کند وتوقعش را با درآمد شوهر منطبق کند
باچشم وهم چشمی تاکنون زندگی کسی سامان نگرفت. بلکه به این خاطرزندگی های خوبی ازهم پاشید
شاید قانون گذار  مهریه را برای آینده ی  نامعلوم مادی زن ملاک قرار داده باشد که پس از  شوهر زن یا همسر بتواند  ازمایملک شوهر زنگی خود را بصورت آبرمندانه اداره کند ویا  زندگی اش مضمحل نشود.
 اما واقعیت مهریه این نیست.
 مهریه؛هدیه و عطیه  ومهرورزی ومحبت   شوهر به همسرش هست که باید درعین شادی وخوشی به همسر داد.
وحتما هم باید در دوران خوشی .حیات شوهر به او  مسترد شود مثل عیدی دادن  وهبه کردن وبخشیدن است.
- متاسفانه آن قدر مهریه رااشتباهی و بعنوان ضامن وبرگ امتیاز وحق السکوت  و پس انداز فرض کرده اند که به نظرم بااین دیدگاه عقد هم غلط است.
درصورتی که ما داریم زندگی های بسیار بسیار موفقی که با یک سکه شکل گرفته وزوجین درنهایت همدلی و عین نشاط  باهم زندگی می کنند وصدها برابر مهریه  ی عهد شده برای همسر شان هزینه کرده و یا بخشیده اند وخودم  شاهد زندگی   زیبای یکی از بهترین الگوهای زندگی ام  بااین مهریه هستم
و داشتیم ودیدیم کسانی که با مهریه 1370 سکه و...  زندگیشان به کمتر از یکسال دوام نیافت. و دوفامیل و دوخانواده با لحاظ همین برتری جویی ها آتش  تفاخر وتکاثر را به جان وخرمن  آرامش و عشق فرزندانشان انداختند. ..
خداوند ذهن همه ی  مارا باچراغ مهرش برای آرامش خواستن مودب بودن وصادق ماندن و محب شدن  روشن کند.

پانوشتها


--- منابع  شیعی واهل سنت:

 درباره وجوب  ومیزان مهریه
اصل اول (1) در اسلام حد و اندازه ای برای مهریه تعیین نشده که کم تر و یا بیشتر از آن مجاز نباشد بلکه به توافق طرفین (دختر و پسر) بستگی دارد.
در این باره به این آیه قرآن توجه فرمایید:
وَإِنْ أَرَدتُّمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَّکَانَ زَوْجٍ وَآتَیْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَاراً فَلاَ تَأْخُذُواْ مِنْهُ شَیْئاً أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَاناً وَإِثْماً مُّبِیناً(سوره نساء، آیه: 20)
ترجمه : و اگر خواستید همسری را به جای همسری برگزینید (زنی را طلاق دادید و خواستید زن دیگری بگیرید)، هر چند خزانه ای (یعنی : مال فراوانی را که بعنوان مهریه به زنی که طلاق داده اید ) داده باشید ، برای شما درست نیست که چیزی از آن مال را بازپس بگیرید . آیا با بهتان و گناه آشکار ، آن را بازپس گرفته ودریافت می دارید ؟ !
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اصل دوم (2) اسلام تشویق و ترغیب نموده به مهریه ای اندک و کم .
قَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ أَلَا لَا تَغْلُوا صُدُقَ النِّسَاءِ فَإِنَّهُ لَوْ کَانَ مَکْرُمَةً وَفِی الدُّنْیَا أَوْ تَقْوَى عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ کَانَ أَوْلَاکُمْ بِهِ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مَا أَصْدَقَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ امْرَأَةً مِنْ نِسَائِهِ وَلَا أُصْدِقَتْ امْرَأَةٌ مِنْ بَنَاتِهِ أَکْثَرَ مِنْ ثِنْتَیْ عَشْرَةَ أُوقِیَّةً وَإِنَّ الرَّجُلَ لَیُغْلِی بِصَدُقَةِ امْرَأَتِهِ حَتَّى یَکُونَ لَهَا عَدَاوَةٌ فِی نَفْسِهِ وَحَتَّى یَقُولَ کُلِّفْتُ لَکُمْ عِلْقَ الْقِرْبَةِ.
ترجمه : عمر بن خطاب رضی الله عنه فرمودند: خبر دار در مهریه های زنان زیاد روی نکنید و مهریه های سنگین تعیین نکنید زیرا اگر این کارشرافتی دردنیا ویا نشانی پرهیزگاری در نزد الله عزوجل می بود پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مستحق ترینتان می بود تا به این کار عمل کند و در حالی که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم برای هیچ یک از زنانش و همچنین برای هیچ یک از دخترانش از دوازه اوقیه (یعنی: چهار صد و هشتاد درهم نقره) مهریه بیشتر تعیین ننموده اند ، همانا گاهی مهریه زن فردی آن قدر زیاد می باشد که باعث دشمنی با خانمش می گردد و تا اینکه آن شوهر می گوید: من (برای فراهم نمودن مهریه)هر مشکلی بدوش کشیدم تا اینکه همانند که از دهان مشک آب می ریزد از من عرق ریخته است .
(سنن نسائی حدیث شماره : 3297 و استاد آلبانی رحمه الله این حدیث را صحیح دانسته است)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اصل سوم (3) اسلام از مهریه های سنگین و زیاد استقبال نمی کند.
عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ قَالَ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ إِنِّی تَزَوَّجْتُ امْرَأَةً مِنْ الْأَنْصَارِ فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ هَلْ نَظَرْتَ إِلَیْهَا فَإِنَّ فِی عُیُونِ الْأَنْصَارِ شَیْئًا قَالَ قَدْ نَظَرْتُ إِلَیْهَا قَالَ عَلَى کَمْ تَزَوَّجْتَهَا قَالَ عَلَى أَرْبَعِ أَوَاقٍ فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَلَى أَرْبَعِ أَوَاقٍ کَأَنَّمَا تَنْحِتُونَ الْفِضَّةَ مِنْ عُرْضِ هَذَا الْجَبَلِ مَا عِنْدَنَا مَا نُعْطِیکَ وَلَکِنْ عَسَى أَنْ نَبْعَثَکَ فِی بَعْثٍ تُصِیبُ مِنْهُ قَالَ فَبَعَثَ بَعْثًا إِلَى بَنِی عَبْسٍ بَعَثَ ذَلِکَ الرَّجُلَ فِیهِمْ .
ترجمه: ابوهریره رضی الله عنه می فرمایند مردی به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آمد و گفت: من با زن انصاری ازدواج نموده ام ، سپس پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم برایش گفت: آیا او را دیده و به او نگاه کرده ای؟ زیرا در چشمان انصاری چیزی هست، (آن مرد) گفت: او را دیده و نگاه نموده ام (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: بر چه مهریه ای با او ازدواج نموده ای؟ (آن مرد) گفت : بر چهار اوقیه (یعنی: یکصد و شصت درهم) پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به آن مرد گفت: (مهریه ها را آنقدر زیاد می کنید) که گویا از پهنای این کوه نقر می کنید ، ما چیزی نداریم که به تو بدهیم (تا مهریه ی خانمت را بدهی)و لی شاید که ترا در گروهای جهادی فرستادیم تا از مال غنیمت چیزی گیرت کند (روای می گوید) سپس (رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم) گروهی را به سوی بنی عبس فرستاد آن فرد را نیز با آنها فرستاد.
(صحیح مسلم، حدیث شماره 2553)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اصل چهارم (4) در اسلام معیار ازدواج مال ومهریه نیست بلکه دین و اخلاق است.
عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ عَنْ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ تُنْکَحُ الْمَرْأَةُ لِأَرْبَعٍ لِمَالِهَا وَلِحَسَبِهَا وَجَمَالِهَا وَلِدِینِهَا فَاظْفَرْ بِذَاتِ الدِّینِ تَرِبَتْ یَدَاکَ.
ترجمه : از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: زن ازدواج می شود بنا بر چهار چیز: 1- بنا بر مالش 2- بنا بر حسب و نسبش 3- بنا بر جمال و زیباییش 4- بنا بردینش ، پس با گرفتن زن دین دار خودت را کامیاب گردان سرنگون شده دستانت در خاک فرورود.
(صحیح بخاری، حدیث شماره :4700)
در حدیث صحیح دیگری چنین آمده : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِذَا خَطَبَ إِلَیْکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ دِینَهُ وَخُلُقَهُ فَزَوِّجُوهُ إِلَّا تَفْعَلُوا تَکُنْ فِتْنَةٌ فِی الْأَرْضِ وَفَسَادٌ عَرِیضٌ.
ترجمه: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هر گاه فردی برای خواستگاری آمد که از دین و اخلاقش راضی بودید به او زن بدهید زیرا اگر این کار را نکنید در زمین فتنه و فساد پنهاوری صورت خواهد گرفت .
(سنن ترمذی حدیث شماره 1004)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اصل پنجم (5) در اسلام مهریه زیاد دلیل خوبی نیست بلکه بر عکس مهریه اندک دلیل خوبی است، در این باره به دو حدیث زیر توجه فرمایید:
(1) عقبه بن عامر رضی الله عنه روایت نموده اند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: (خیر الصداق أیسره) یعنی : بهترین مهریه آن است که آسان ترین و کم ترین آنها باشد.
( این حدیث صحیح است و تحت شماره : 3279 درکتاب؛ صحیح الجامع آمده است).
(2) عَنْ عَائِشَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ إِنَّ مِنْ یُمْنِ الْمَرْأَةِ تَیْسِیرَ خِطْبَتِهَا وَتَیْسِیرَ صَدَاقِهَا وَتَیْسِیرَ رَحِمِهَا.
عایشه رضی الله عنها روایت نموده اند که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: یمن و خوبی زن در خواستگاری آسانش و کمی مهریه اش و آسانی رحمش است.
یعنی: یمن و خوبی زن در این است که زمانی که مردی برای خواستگاریش می رود سختگیری نکند و مهریه اش را اندک و کم کند و زنی زایا باشد.
(این حدیث حسن است و درمسند احمد بن حنبل حدیث شماره: 23338، آمده است)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اصل ششم (6) زن می تواند به اختیار خود و بدون هیچ جبر و اکراهی تمام مهریه و یا بخشی از آن را برای شوهر خویش ببخشد.
در این باره به آیه زیر توجه فرمایید:
وَآتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَکُمْ عَن شَیْءٍ مِّنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ هَنِیئاً مَّرِیئاً (سوره نساء، آیه: 4)
ترجمه : و مهریّه های زنان را به عنوان هدیّه ای خالصانه و فریضه ای الهی بپردازید . پس اگر(زنان) با رضایت خاطر چیزی از مهریّه خود را به شما (مردان) بخشیدند ، آن را ( دریافت دارید و ) حلال و گوارا بخورید (ومصرف کنید) .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اصل هفتم (7) مهریه حق زن است و نباید در این باره به او ظلم شود و یا حقش خورده شودو باید کاملا به او پرداخت شود.
در این باره به حدیث زیر توجه فرمایید:
عَنْ عُقْبَةَ بْنِ عَامِرٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَحَقُّ الشُّرُوطِ أَنْ تُوفُوا بِهِ مَا اسْتَحْلَلْتُمْ بِهِ الْفُرُوجَ.
از عقبه بن عامر رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: حق دار ترین شروطی که باید به آنها وفا شده و کاملا پرداخت شود شرطهائی است که با آن شرمگاهای (زنان) را برایتان حلال نموده اید.(یعنی شروط زمان ازدواج از قبیل مهریه و دیگر شروط شرعی و مجاز).
(صحیح بخاری حدیث شماره : 2520)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اصل هشتم(8) اگر زن قبل از د خول و جماع طلاق داده شود و در حالی که برایش مهریه تعیین شده است نیمی از تمام مهریه به او می رسد، مگر اینکه شوهر با رضایت خویش بخواهد تمام مهریه را پرداخت نماید در این باره به آیه زیر توجه فرمایید:
وَإِن طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِیضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إَلاَّ أَن یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوَ الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکَاحِ وَأَن تَعْفُواْ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَلاَ تَنسَوُاْ الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ إِنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (سوره بقره، آیه: 237)
ترجمه : و اگر زنان را پیش از آن که با آنان تماس بگیرید ( و جماع نمایید ) طلاق دادید ، در حالی که مهریّه ای برای آنان تعیین نموده اید ، ( لازم است ) نصف آنچه را که تعیین کرده اید ( به آنان بدهید ) مگر این که آنان ( حق خود را ) ببخشند و یا (شوهر) همان کسی که عقد ازدواج در دست او است ، (تمام مهریه را به داده و به زن) ببخشد ، و اگر شما ( مردان ) گذشت کنید ( ودر این صورت نیز تمام مهریّه را به زنان بپردازید ) به پرهیزگاری نزدیکتر است ، و گذشت و نیکوکاری را در میان خود فراموش نکنید . بیگمان الله به آنچه انجام می دهید کاملا بینا است .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اصل نهم(9) و اگر بعد از دوخول و جماع طلاق داده شود در این صورت تمام مهریه بزن می رسد در این باره به آیه زیر توجه فرمایید:
الله متعال در قرآن مجید می فرماید:
وَإِنْ أَرَدتُّمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَّکَانَ زَوْجٍ وَآتَیْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَاراً فَلاَ تَأْخُذُواْ مِنْهُ شَیْئاً أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَاناً وَإِثْماً مُّبِیناً(سوره نساء، آیه: 20)
ترجمه : و اگر خواستید همسری را به جای همسری برگزینید (زنی را طلاق دادید و خواستید زن دیگری بگیرید)، هر چند خزانه ای (یعنی : مال فراوانی را که بعنوان مهریه به زنی که طلاق داده اید ) داده باشید ، برای شما درست نیست که چیزی از آن مال را بازپس بگیرید . آیا با بهتان و گناه آشکار ، آن را بازپس گرفته ودریافت می دارید ؟ !
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اصل دهم (10) اگر در زمان عقد مهریه ای برای زن تعین نشد و شوهر قبل ازجماع وفات نمود در این صورت همانند مهریه زنان قومش و هم عصرش به او داده می شود و کاملا مهریه به او می رسد و مهریه نصف نمی شود در این باره به روایت زیر توجه فرمایید:
عَنْ عَلْقَمَةَ وَالْأَسْوَدِ قَالَا أُتِیَ عَبْدُ اللَّهِ فِی رَجُلٍ تَزَوَّجَ امْرَأَةً وَلَمْ یَفْرِضْ لَهَا فَتُوُفِّیَ قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ بِهَا فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ سَلُوا هَلْ تَجِدُونَ فِیهَا أَثَرًا قَالُوا یَا أَبَا عَبْدِ الرَّحْمَنِ مَا نَجِدُ فِیهَا یَعْنِی أَثَرًا قَالَ أَقُولُ بِرَأْیِی فَإِنْ کَانَ صَوَابًا فَمِنْ اللَّهِ لَهَا کَمَهْرِ نِسَائِهَا لَا وَکْسَ وَلَا شَطَطَ وَلَهَا الْمِیرَاثُ وَعَلَیْهَا الْعِدَّةُ فَقَامَ رَجُلٌ مَنْ أَشْجَعَ فَقَالَ فِی مِثْلِ هَذَا قَضَى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِینَا فِی امْرَأَةٍ یُقَالُ لَهَا بَرْوَعُ بِنْتُ وَاشِقٍ تَزَوَّجَتْ رَجُلًا فَمَاتَ قَبْلَ أَنْ یَدْخُلَ بِهَا فَقَضَى لَهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِمِثْلِ صَدَاقِ نِسَائِهَا وَلَهَا الْمِیرَاثُ وَعَلَیْهَا الْعِدَّةُ فَرَفَعَ عَبْدُ اللَّهِ یَدَیْهِ وَکَبَّرَ .
ترجمه : علقمه و اسود رحمهما الله می فرمایند: از عبد الله بن مسعود رضی الله عنه مسأله مردی پرسید شد که با زنی ازواج نموده و در حالی که زمان عقد برایش مهری تعیین کرده و این مرد قبل از جماع با خانم وفات نموده است (حکم این چیست؟) عبد الله بن مسعود رضی الله عنه فرمودند: از دیگر علما بپرسید آیا در این باره حدیث و روایتی می یابید (سؤال کنندگان) گفتند: ای ابو عبد الرحمن ما در این باره روایت و حدیثی سراغ نداریم. عبد الله بن مسعود رضی الله عنه گفت: من در این باره اظهار نظر شخصی می کنم اگر در واقع درست بود از جانب الله است (حکمش این است) که به زن باید همانند مهریه زنان هم نوع و همعصرش وکاملا بدون هیچ کم و اضافی داده شود واین زن از شوهر مرده اش ارث می برد و باید عده بگذراند، بعد (از این سخن ابن مسعود رضی الله عنه) مردی از قلبیه اشجع بلند شد و گفت همانند این فیصله شما رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در باره خانمی از قبیله ما به نام بروع بنت واشق که با مردی ازدواج نموده بود و شوهرش قبل از اینکه با اوجماع کند وفات نموده بود چنین فیصله ای نمود که به زن باید همانند مهریه زنان هم نوع و همعصرش کاملا وبدون هیچ کم و اضافی داده شود و این زن از شوهر مرده اش ارث می برد و باید عده بگذراند، (در این وقت) عبد الله بن مسعود رضی الله عنه دو دستش را بلند نمود و الله اکبر گفت.(و از اینکه فیصله اش با فیصله رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم برابر بوده خوشحال شد)
(سنن نسائی حدیث شماره : 3302)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اصل دهم (11) اگر در زمان عقد مهریه ای برای زن تعین نشد و شوهر قبل ازجماع آن زن را طلاق داد در این صورت زن؛ مهریه ای ندارد ولی سامان و هدیه ای به او داده می شود در این باره به دوآیه زیر توجه فرمایید:
(1) لاَّ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ إِن طَلَّقْتُمُ النِّسَاء مَا لَمْ تَمَسُّوهُنُّ أَوْ تَفْرِضُواْ لَهُنَّ فَرِیضَةً وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَى الْمُقْتِرِ قَدْرُهُ مَتَاعاً بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُحْسِنِینَ (سوره بقره، آیه: 236)
ترجمه :اگر زنان را قبل از جماع (آمیزش جنسی) و تعیین مَهر ( به عللی ) طلاق دادید ، گناهی بر شما نیست ( و در این موقع ) آنان را ( با هدیّه ای مناسب حال خود ) بهره مند سازید . آن کس که توانائی ( مالی ) دارد ، و آن کس که توانائی ( مالی ) ندارد ، به اندازه خودش ، هدیّه ای شایسته بپردازد ، و این ( پرداخت هدیّه ) بر نیکوکاران الزامی است .

(2) یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نَکَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَکُمْ عَلَیْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا فَمَتِّعُوهُنَّ وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحاً جَمِیلاً (سوره أحزاب، آیه: 49)
ترجمه :ای کسانی که ایمان آورده اید ! هنگامی که با زنان مؤمنه ازدواج کردید و پیش از همبستری و جماع با ایشان ، آنان را طلاق دادید ، برای شما عدّه ای بر آنان نیست تا حساب آن را نگاه دارید . ایشان را از هدیّه مناسبی بهره مند سازید و به گونه محترمانه و زیبائی آنان را آزاد و رها سازید .
-نظر رهبر انقلاب


بیانات رهبر انقلاب در مراسم عقد و ازدواج

به تشریفات خیلی اهمیت ندهید. این که من گفته ام اگر مهریه بیشتر از این مقدار باشد ( 14 سکه )، عقد را نمیخوانم، از باب این نیست که اگر مهریه بیشتر از این مقدار باشد، عقد باطل است؛ نه، اگر شما مهریه را هزار برابر این مقدار، مثلاً چهارده هزار سکه، قرار بدهید، عقد باطل نیست و عقد درست است؛ منتها عقد یک معامله ی انسانی است و معامله ی دلها و جانهاست، که اگر پای پول و ثروت به میان آمد، تبدیل میشود به معامله یی بازاری؛ مثل این است که کالایی را داریم میگیریم و میدهیم. خب این کالا چیست، کیست؟

من میخواهم جلوی این را بگیرم که در چشم و همچشمی نیفتد. یک عده که مقداری پول دارند، به فکر بیفتند که مهریه های گزاف تهیه کنند، بعد هم با جهیزیه ی سنگین از آن طرف همراه شود. آن خانم بگوید همسایه مان، خواهرش، دختر عمویش و... فلان جور جهیزیه برده، اگر ما نبریم، بد میشود.

اینها را رها کنید و نگاه کنید به نیازها و همان حد لازم معمول؛ از آن حدود تجاوز نشود. مهریه‌ی سنگین مال دوران جاهلیت است. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آن را منسوخ کرد.

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از یک خانواده‌ی اعیانی است. خانواده‌ی پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، تقریباً اعیانی‌ترین خانواده‌ی قریش بودند. خود ایشان هم که رئیس و رهبر این جامعه است.

چه اشکالی داشت دختر به آن خوبی که بهترین دختران عالم است و خدای متعال او را «سیدة النّساء العالمین» قرار داد «مِن الاَوّلینَ و الآخِرین»، با بهترین پسرهای عالم که مولای متقیان است می‌خواهند ازدواج کنند، مهریه‌ی ایشان زیاد باشد؟ چرا ایشان آمدند و این مهریه‌ی کم را قرار دادند که اسمش «مَهرُ السُّنَّة» است.



پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
أفضَلُ نِساءِ اُمَّتِی أصبَحُهُنَّ وَجها وأقَلُّهُنَّ مَهرا ؛
بهترین زنان امّت من ، زیباترین و کم مهریه ترین آنان هستند .
بحار الأنوار: 103 / 237 / 25 منتخب میزان الحکمه: 254

حمیدرضا ابراهیم زاده
والی الله المصیر
7آذر1394

* تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

مادرانه

دوشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۷، ۱۰:۱۰ ق.ظ


خدایا من مادری دارم که به وجودش مباهات می کنم و تو نداری.


ساحرتر از مادر برای دانستن احوال درونم، کاوشگری نیست.

اوکه همه‌ی زوایای پنهان درون مرا می‌شناسد و بر یکایک ظرفیت هندسی اضلاعم آگاه است.

زیرا من جزئی از درون او هستم. و هندسه‌ام برای او دایره‌ی کوچکی بیش نیست.

مادر آنقدر نگران سلامت و سعادت مائی که نمی دانی کی روزت می‌شود. 

برایت میگویم مادر روزت مبارک با یک آغوش تبسم و یک سبد شادمانی.






زن بودن یک اولویت و امتیاز است برای جاودانه شدن



 زن مجلای جمال الهی است



زن ماندن افتخاری است که هر مونثی به آن نائل نمی‌شود



زنان و مادران دنیا همه‌ی روزها روزتان است. و امروز روز روزتان است. 

      فرخنده باد روزی که همه‌ی دنیا به یادتان جشن می‌گیرند.



حمیدرضاابراهیم زاده

30 اردیبهشت 1390

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

حال خراب

سه شنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۷، ۰۸:۰۸ ق.ظ


چون خزان آمد و باغم درخواب


رخ گل را نتوان دید  صواب


کو به کو گشتم واز باغ  سراغ


آب می جستم ازاین بحر سراب


دید پیری حالت سعی وصفا ومروه ام


گفت برمن نکته ای فصل الخطاب


تا خزان هست نباشد خبری ازگلها


با بهاران  گل برآید زگریبان  حجاب


ای خزان رو که بهاران آید


 رخصتی ده تومرا بهر ثواب


تابگیرم دربرم رخساره ی خورشید را


هم به  پاخیزم  ازین  حال خراب ...


 


حمیدرضابراهیم زاده


10بهمن94
  • حمیدرضا ابراهیم زاده

ازخزان آمده ام

شنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۷، ۰۵:۴۳ ب.ظ

 

 

 

به

شوق

آغوش گرم تو

 چون نرگس مست

از بطن زمستان وخزان آمده ام

دروفای عهد خود

همچنان

مست وجوان

با

دل وجان آمده ام...

 

حمید رضا ابراهیم زاده

9 بهمن94

 

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

من هم مثل شما ته این معما را ماسیدم ...

چهارشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۷، ۰۶:۳۸ ب.ظ

من هم مثل شما ته این معما را ماسیدم ...

 

   از نام خوشت ادا کنم بسم الله             هستی تو علی و نیست مثلت بالله

   پرسند ز قوتت اگر می جویند               لا حول و لا قوه الا با لله   ( ملا صدرا )  

گاهی وقت‌ها که به نوشتن روی می‌آورم عزایم می گیرد . که چگونه افکارم را به همان ترتیب بنویسم.

تصمیم اغلب با حضرت قلم است.

و همیشه قلم وقتی روی برف کاغذ می سرد هر آنچه که دلش می خواهد می نگارد ودرانتهای تقلایش با دلم درد دل می کند.

چیزی که الان برای اسکی روی کاغذ بذهنم رسیده است ” از بچه بودنم “ است . این را می دانم که همیشه روزگار می خواستم مثل الان روزی روزگاری جوان باشم .با دقت که می اندیشم درمی یابم که:

انگارهیچ وقت بچه نبودم ولی خیلی بچگی کردم . الان هم همینطور است آنهم در اوج جوانی .

گاهی وقت‌ها که کودکی را می‌بینم می‌اندیشم که سرنوشت او چه رقم خواهد خورد؟

آیا او قبل ازجوانی و بزرگسالی ،کودکی می‌کند ؟!

اگر صدای این سحرخوانان و خروس همسایه اجازه دهد تمرکز می کنم و می گویم چه باید بچینم یا بقول شماها بنویسم ، تمرکز با وجود  هیاهو ی خروس مضطرب از خواب مردمان و صدای بم و محزون سحرخوانان ذهنم را آشفته بازار خود کرده است .

آدم عجیبی هستم ، مثل الان که نصفه های شب یا سحرگاهان نوشتنم گل می‌کند . از آن آدم‌های عجیبی ... که زود به زود به آسمان زُل می زنم و منتظرمعجزه از عالم بالا هستم. چشم و گوش به بیکران می دوزم و حواسم را به صدای محیط زوم می کنم ؟ از آن آدم‌هایی که هرکس در نگاه اولش به من ، یاد معماهای برزخی می‌افتد . بله من سیلوی معما هستم این را اطرافیانم در ذهنم کاشتند . نمی‌دانم چرا ؟ جداً به شما می‌گویم چرا ؟

شاید به این خاطر که :

روزهای من به جای سپری شدن زیر چتر آفتاب مهربانی ، زیر خورشید نگرانی سیاه سوخته می‌شوند!

هر روز بر این معما افزوده می‌شود که این موجود حیران و سرگشته من هستم ، یا نه شق‌القمر دیگری . این کجای معماست ؟ درست اول ترمینال معما....

آن وقت که به مسلک آیین مستان روی آوردم خیلی نوجوان بودم ، اندیشه ام ساختار سازمان یافته نداشت.

 به تمام معنا  اصولگرا و معمار پیشه بودم ، عجیب اصراری داشتم که از همه ی جزئیات و مسایل هستی ناخنکی بزنم.

استادی داشتم که می گفت ، کنجکاوی زیاد ؛ همچی فرقی  هم با فضولی ندارد . فضولی به تمام معنا .

ظل آفتاب بدون هیچ  پناهی به سایه ...

از آن زمان به بعد هر چه بیشتر می‌فهمیدم بیشتر معما می‌شدم . چند تا اسم هم دوستان به نافم می بستند. لولک ، مارکوپولو و بالتازار و ... البته این اسم ها مال بچگی‌هام بود .دلیلش را می توانم حدس بزنم  ولی بود دیگه !

بگذریم ، مصیبت زیادی بابا مامانم کشیدند تا کار به اینجاها نکشد .

ببخشید چی می‌گفتم ؟!

بله تازه فهمیدم که خیلی چیزهای ریز و درشت را اصلاً نمی‌فهمم .

بقول گفتنی شوط هستم خودم را سرزنش می کنم که چرا اینقدر اما ، اگر ، چرا و از همه مهمتر  ” ای کاش “  می‌گویم .

ای کاش این دلیل همه معماهایم بود ؟ اما واقعیت این است که من معما هستم ، چون هویت انسانی ام پیچیده است ومی توانم انسانی پویا باشم و تا وقتی که خودم بخواهم می‌توانم جوان باشم ، می‌توانم بدانم . و به آنچه که زیر آفتاب مهربانی که ” روز “  نامیده می‌شود فخر بفروشم که آفتابا تو هم برای من متولد شدی که سحر باشی و به فلک پا می کوبم چون پایکوبی را دوست دارم .

دیدید وقتی به آسمان شب سلام می کنیم ، ستاره‌ها چشمک بارونمون می‌کنند ؟!

آنها هم دلشان خوش است از اینکه ما هستیم .هفت آسمان دلشان خوش است که مارا دارند.

این هویت ووجود همینطور دیمی بما سپرده نشده است. هزینه ی زیادی می دهیم تا ما شویم.

 حضرت رحمان که از دم خود برما دماند تا بهترین وزیباترین آفریده اش باشیم.مارا جانشین خود معرفی کرد. حتی جنیان وشیاطین  و شیر وفیل و گرگ ومیمون وکبوتر وطاووس وبلبل و حوری دریایی هم قبول نکنند که ما شرافت وکرامت مان بیش ازاین است مهم نیست چون ما به واسطه خرد وتوانایی هایمان بر زمین واهلش تسلط داریم. وهمین  یک سایز مارا نسبت به سایر مدعیان جلو انداخته است.

سمباده وصیقل زیادی برما روا داشته شده تا بتوانیم تلاش هایمان را به فرجام برسانیم. وجلوه گری کنیم. این  همه ماجرای ما نیست لیکن همیشه روزگار تا بود همین بود که یکی باید سنگ زیرین آسیاب باشد و دیگری سنگ محور بی‌خودآگاه همین سنگ آسیا .

درکشاکش شدن و ساختن وتاختن وآختن وباختن وچهره افروختن. هر دوی این سنگ ها معذبند و در فشار .  اما دلشان از این عاشقی و به دور هم گشتن غنج میرود .

گفتم غنج ؟! راستی غنج هم گنج است آنهم که به هنگام وصال  حالی به حولی می‌شود .

اصلاً در شناسنامه هر دو سنگ گرفتار و عاشق می‌نویسند : آسیا سنگ .

گرفتی الان چی شد ؟

 آدم بد و خوب ، زشت و زیبا ، پیر و جوان هر چه و هرکه وهرنژاد وهرجنس وطبقه و...

توی شناسنامه شان می‌نویسند. آقا یا خانم. تولد و مرگ.

این وسط کارگزارانی هم هستند که مدام حواسشون به ماست.

این آقایون یا خانم‌های فرشته را میگم که شب و روز زیرآب ما را میزنند و گاه زاغ سیاه گرفتاری‌هایمان را چوق میزنند . خوب حالا چوب میزنند . بماها میگن ” آدم ! “

نمی‌خواهم کسی را جز بلا بدهم . ولی می خواهم عرض کنم که من بالاخره فهمیدم توی این دنیا ی متوهم ما چه خبرهایی هست ! همه انسانهای فقیر و غنی مادی و معنوی ....  همه با حال‌ها و بی حال‌های دنیا در سختی و تعب و رنجش هستند .

چه اهالی کوچه تنگ و باریک فقر ، چه اهالی محترم خیابان شمالی غنی همه‌شان بی‌زحمت باید سنگ آسیا باشند ، بعضی‌ها بالا بعضی‌ها پایین گاهی وقت‌ها  بالایی‌ها پایین و گاه پایینی‌ها بالا . گاهی اوقات سنگ زیرین که نصیب بچه محلهای کم شانس‌ما می‌شود . بازهم پُز عالی جیف خالی . چی ”  جیب    خوب باشه همان جیب چه فرقی داره ؟!

خلاصه همه را درد هست . عاقل فرزانه ، جاهل دیوانه ، جوان و پیر ، مرد و زن ، ببو و زرنگ ، پیه و رند همه در این سیستم رنج ، نسیان ، مرگ و بیماری را تجربه می‌کنند . ( البته این سیستم چیدن الفاظ و عبارات و مهندسی کلمه عامدانه نیست ، برای مشوه کردن ریخت درد یا هر کس دیگر هم نیست ).بیشتر برای مشوش کردن این حالت غبنی است که برمن استیلا دارد.

بعضی وقت‌ها می‌اندیشم که درد و رنج جزء لاینفک وجود و اعضای ما هستند . و به یقین رسیدم که این بلایا عضو حیاتی‌ام هستند که باید باشند بقول گفتنی ”  و گرنه روز ما نمیگذره “ 

مرحوم استادم می فرمود : « بلاها یا برای امتیاز گرفتن هستند ، یا برای آزمایش و سنجش و یا برای تنبیه شدن بخاطر سوء رفتار و کردار و ... »

بماند که چطور این مکاشفات را حضرت استاد بمن انتقال داد ، حکایاتش مفصل است ولی باعث و بانی‌اش یکی‌ش همین ماه مبارک رمضان ” نفحات رب “ است . رایحه ریحان هم . همین دعای سحر ، آواز سحرخوانان ، سفره معطر افطاری ، نان و نمک  .

عرض کنم که حیات ما انسانها متصل به سیستم پیچیده ی رایانه‌ای لطیف ذات اقدس ربوبی است ، پس از تولد بعد هم وقایع حیات ته ته هم رَحِم الله . آن وسط‌هاش که تخت مال خودمان هست یعنی باید سازمان مدیریت برنامه‌ریزی‌مان آن را فعال کند از عجایب حوادث زندگی شرم آور هر بنی بشر جانوری است .

اِی .. بی خیال موضوع .

راستی شما خود را برای مرگ چطور آماده کرده‌اید ؟!

اصلاً میانه خوشی با آن دارید؟!

بعضی وقت‌ها به این نکته بغرنج حیاتی که می‌رسیم می گوییم حالا کو تا مرگ ، بعد لبهامان را چنان می گزیم که بیچاره   لب  تا چند روز از افکار صاحابش میره توی لک وتب  ، همون دیگه دمخ میشه . باشه دمغ؟!

گاهی وقت‌ها  می‌گوییم چند روز نامعلوم باقیمانده را در سرزمین بی‌خیالی عشق کنیم ، در هر دو جهت به طفره سرگرم می‌شویم و دست دستی خودمان را به زندان ابدی وناگوار غفلت می‌سپاریم .

نا آگاه دَدَر رفتن یک نوع بدمرگی است .

بعضی‌ها سنگ و دانه‌ی لای همان سنگ آسیای زندگی‌شان می‌شوند . و مردن زیر چرخ آن آسیای بی‌معرفتی خیلی ناگوار و ناخواسته و شوم است . حقیقت این است که جناب عزراییل کاری به این کارها ندارد هشدارهایش را از قبل ، هنگام مرگ همشهریان وهمسایگان و دوستان ، اقوام و عزیزانمان به ما داده بود ما کارت دعوت ها را جدی نگرفتیم .

پس دقت کنیم معمای بزرگتر را دریابیم که در یک قدمی ما پهلوان و طیب می‌طلبد .

حالا فهمیدید من کجای معما هستم بله من هم مثل شما ته این معما را ماسیدم !!! ...

 

والی الله المصیر


حمیدرضا ابراهیم‌زاده

81/8/30

 

کلیه حقوق برای مولف محفوظ است.

 

 

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

خواجه ی تاجدار

شنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۷، ۱۲:۱۵ ب.ظ


 

  خواجه تاجدار   ( همچنان پای یک مرد در میان است ) 

 

 

 این مقدمه‌ی همیشه مفروض 

 

«سالها پیش سر کلاس درس دوستی با یکی از همشاگردیهای مونث، بحثشان سر موضوع بالا گرفت  کار که از کار گذشت خانمه فرمود وای از فرا دستی این مردا! و آقاهه گفت وای از افاده‌ی شما زردها.

بله زردها شایدبخاطر اینکه زنها هم یه پا مرد شدند و حضورشان در قامت یک مرد علامت هشدار و خطر و... است  و از آن روز به بعد واژه‌ی (زردها) به زبانم افتاد.»

 

باز هم رد پای یک مرد بچشم می آید. 

 

سرعتی که جنس قوی برای چپاول غنای هستی ارزشمند بانوان گام برمی دارد به میزان عطش کام‌هایش بسیار بالاست گروهی که هنوز زن را ابزار مرد می‌پندارند. بازیچه‌ای که مرد باید با آن همه تمنیات و نیازهایش مرتفع شود. ارزش او به شادابی و جذابیت‌های فیزیکی و دلبری‌های اعتباری اوست.

و گروهی که زن را برای بچه ساختن و پخت و پز و... می‌دانند و اکتفا به این امور را برایش مقدس می‌دانند.

گویا زجر کشیدن و تحمل کردن و دم برنیاوردن  برایش رسالت است.

 

در زبان لاتین واژهwo  به کمرمرد لاتینman-men  دخیل شده است.women زن یعنی وسیله‌ای برای مرد.

در افسانه‌های یونان بانویی بنام پاندورا نماد زنانگی است. که جز برآوردن نیازهای جنسی مرد کاری در این دنیا ندارد. بالطبع در ذهن میلیاردها انسان زنی که  از ازل دارای سابقه‌ایی چون باقیمانده‌ی گل جناب آدم باشد روزگارش بهتر از آن نمی شود و وظائفی برایش مترتب میشود که خدا را باهمه‌ی عظمتش به تعجب وا مید ارد که کجا من همچنین حرفی زدم.

چرا حرف تو دهن خدا می گذارید؟

 

 

میان برنامه - افول زن سالاری

 

( در درسهایمان داشتیم که مادران و بانوان نخستین، سران و روسای قبائل بودند مدیران با درایتی که  باعث ترقی انسان نئا آندرتال به انسان متمدن کنونی شدند و..

و اما این وسط چه اتفاق و کودتایی رخ داد که زن زنده بگور می‌شد الله اعلم.

شاید مردها با بدست گرفتن قدرت تلافی همه‌ی عقده‌های حقارت را سرشان درآوردند. با نگاهی به فعال ترین و اجتماعی‌ترین موجودات همچون زنبور و مورچه متوجه میشویم که آنها هنوز تا کودتای بزرگ علیه ملکه راه درازی در پیش دارند. اگر چند قسمت از فیلمهای کره‌ای و چینی را ببینند حتما این جرقه در ذهنشان نقش می‌بندد که باید از یوغ ملکه رها شوند. و اگر موفق شوند احتمالا مرغوبیت عسل شان چینی می شود!)

 

 این زردها 

 

درهر صورت بانوان جهان با وجود اینکه  مسبوق به سابقه‌ اند اما هنوز جایگاه مشخص خود را نپذیرفته و یا نیافته‌اند و دست به کارهای شاق و خارق العاده میزنند اقدامات مردانه‌ای که خود مردها هم از آن مشمئز هستند از کار در معدن و مشقات رانندگی سنگین بلدوزر و کمباین تا سلاخی حیوان و انسان.

البته گاه این حیوان، خود شوهرِمادر مرده‌ای است که واجب‌ا لقتل فتوای  حضرت سرکار زرد شده است.

از حضور در معاملات تن فروشی تا حضور در بازی فیلمهای پرنوگراف و... بنظر می رسد روندی را که برخی از مردها با پشتیبانی عرف و قانون و... برای تبعیض و تأذی زن بکار گرفته‌اند وعجیب اصراری دارند تا زن را از جرگه انسانیت خارج کنند باعث بروز این فجایع شده باشد.

 


 و چرا؟ 

 

و چرا برای تحقیر یک مرد به او لباس زنانه می‌پوشانند؟

و چرا برای تحقیر یک زن به او ضعیفه میگویند؟

و چرا زن شدن  وزن بودن هزینه گزافی دارد؟

و چرا مادر شدن دیگر نمی‌صرفد ؟

و چرا...

 

 داغی که بعضی از مردها به پیشانی  زنها زده اند 

 

بانوانی برای برون رفت از تحقیر و فشار به زرد شدن روی آوردند

بانوانی که دیگر زن ماندن را به صلاح نمی‌دانند.

فرهنگ زن بودن و زن ماندن و مادر شدن به شدت تخریب شده است.

مادری که سلطان عشق و غم بود امروز میگوید مرا مامان صدام نکن بگو لیندا جون! 

 

هنگامی که برای مردان پشتیبانان قانونی و فرا قانونی برای تهدید هستی یک زن  بوجود آمد، هر مردی در هر موقعیتی هر چه دلش خواست کرد و بالای چشمش دیگر ابرو نبود !

ویا اگر بود نخ نما شده بود!

و پا توی کفش لیندا جون گذاشت. روزی شد که او مبدل به زن بور شد. و به طائفه بانوان یکبار دیگر جسارت شد و نیشش را در قلب بانوان کاشت. او همانی است که باید یک بانوی وزین و زیبا  کاملا تابع محض منویات این انتر باشد. و حال فرهنگ زن ماندن نیز باین مسافت اشتباه دچار تزلزل نمی شود.؟

 *

 در اسلام و مباحث عرفانی اسلام،

زن دارای جایگاه تعریف شده‌ای بنام  آیینه‌ی جمال خدا و مقام مادر و مدیر ارزشها و مقام مربی و تربیت نسل است.

از نگاه رسول محبت : از دامن زن مرد به معراج رسد.

غالب عرفا متفق‌القولند که کائنات برای پیامبر، و پیامبر و همه دنیا محض صفای رخ بانوی دوعالم حضرت زهرا(س) خلقت شده است. در این نگاه زنانی چون مریم مقدس، یوکابد مادر موسی، آسیه همسر فرعون، خدیجه همسر نبی اکرم، و فاطمه همسر علی (ع) و زینب دختر امام متقین هر کدام به ارزش میلیون ها مرد مقدس می‌ارزند.

و در نهایت کرامت انسانی بانوان هیچ تفاوتی با مردان ندارد...

 

    خواجه تاجدار

 

یک مرد در بدترین شرایط  قیافه‌ای و مالی و تحصیلاتی وعقلی و... خود را نیاز وخدای زنان عالم می داند.

گویا همه حوریان برای رویت حضرت ایشان صف به صف شده و منتظرند خاک مقدمش را توتیای چشمانشان کنند.

او همان است که هرگاه به آینه احوالات قناسش می نگرد از تعفن احوال خود مشت به آینه می کوبد و می‌گوید اگر زن آفریده می شدم جایم فقط سینه‌ی گورستان بود و بس حتی هیچ باغ وحشی حاضر نبود این بینوا را بعنوان نمونه‌ی زشت‌ترین حیوان بپذیرد. و حال چون خبر مرگش، مرد آفریده شده چنان کلاسش بالا می‌رود که می‌اندیشد از پس همه‌ی زنان دنیا بر می آید و...

 

  و بانو 

 

 برخی از زنان گمان می برند تجلی زیبایی های شان  برای به بردگی کشاندن مردها کافی است !.

این گروه از بانوان برای به رخ کشاندن  جذابیتهای فیزیکی‌شان دست به ابتکاراتی  محیرالعقول می زنند.

این بانو خود را به تیغ جراحان زیبایی می‌سپارد. با هزار بارتوبه و اقدام به ترک تحصیل، مدرک دکترا می گیرد.

برای باربی شدن باشگاه زیبایی اندام راغلغله می کند.

و همه‌ی مکافات اشتغال را تحمل میکند تا در مسیر تند باد هوسهای یک مرد، به قلاب چشمهای آقا! جذابیتش گیر کند.

و به هر شرایطی تن می دهد که یک انتر زندگی‌اش را تباه کند.

و ازین پس زن باید به هر دری بزند تا رضایتش را جلب کند و سر آخر یا خودش را بکشد یا او را یا هوو را...

 

 تبصره:


همه‌ی زنها زرد نیستند و همه‌ی مردهای چند بار داماد شده هم انتر نیستند.

شرایط حاکم بر عرف به گونه‌ای است که متأسفانه هرکس بخود اجازه می‌دهد تا سنتها وهنجارها را بشکند.

اما شکستن بت‌های رایج اعم از بد بودن مادرخوانده و هوو و مرد چند زنه و زن .. برای مردم تابو شده شده است.

قبیح آن است که حلال خدا حرام نشان داده شود و تلخ و گزنده باشد و حرام خدا حلال نشان داده شود و شیرین و گوارا شود.

این نیاز جامعه است که در اسلام طلاق و تعدد زوجات و اقسام ازدواج را برنامه‌ریزی کرده است...

واین سنت الهی است که همواره زن ومرد درکنارهم آرام گیرند ودر پرتو مهر همدیگر به کمال برسند

شاید دیگر نیازی به توضیح مکررات نباشد.

 

                  حمیدرضا ابراهیم زاده - بابلسر  1389/5/19   



  کلیه حقوق برای مؤلف محفوظ است.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

باشرف ها

پنجشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۷، ۱۲:۵۹ ق.ظ


شرف هر هویتی به پشتوانه های معنوی آن هویت معتبراست.


شرف پارسایان ،پارسایی  ومحتویات اخلاقی وپنداری اوست که  به لباس و جنسیت وسن واحوال مادی او ربطی ندارد


بقول شاعر: تن آدمی شریف است به جان آدمیت


نه همین لباس زیباست نشان آدمیت...


قسم خوردن ها ی منفی یامثبت یعنی کشاندن شرافت روی میز قضاوت.


اساس وبیس هرکسی شرف و نجابت اوست که همه ی این شرافتها معنوی است


کسی به صد تن طلا قسم یاد نمی کند.کسی به یصدهزارمیلیارد دلار وجه نقد قسم یاد نمی کند


 اما به جان مادرش . به ارواح امواتش .به کتاب خدا. به  جان وناموس و...قسم یاد میکند وقسامه ایجاد می شود


حتی:روایت داریم اماکن شریفه به شرافت موضوع مورد بحث آن مکان شریف می شوند: شرف المکان بالمکین


شرف خانه ی خدا. مقبره رسول خدا و عتبات عالیات به قداست  خدا  ورسول و گلگون کفنان قرارگرفته در آنجا و صاحبان آن مکان مرتبط است نه به ضریح مطلا و نه پارچه ها و سنگ وشیشه های قیمتی آن مکان.


اگر عتبه ومنبری بوسیده می شود بخاطر روح وعملکرد معنوی آن عتبه وکتاب و ومنبر وچوب وسنگ است.

وگرنه که صرف بوسیدن عتبه  شرک بوجود می آید حتی به دور خانه وحرم امن الهی گشتن وخدا را حس نکردن هم شرک آفرین است.


 شرف بقات واماکن متبرکه وعتبات  به ارزشها وکرامت صاحبان بناهای یادبود متکی است...


رسالت نبی اکرم برای این مقدس است که در جهت اعتلای انسان وارزشهای انسانی این بعثت بزرگ رخ داده است.


وگرنه حکمران وسیاس به اندازه کافی وجود داشت که مردم را به بردگی بکشانند.


 اماانسان کاملی را مبعوث به انجام وظیفه نمود تا خدمتگزار شرافت انسان باشد ونه فرمانفرمای انسان:


لست علیهم بمصیطر – غاشیه 26


دین در خدمت انسان است نه انسان در خدمت دین


دین ودینداری موقعی شرافت دارد که ارزش متعالی انسان را مورد اقبال ورشد قرار دهد نه اینکه فرمانروای امت باشد

موقعی دین تاج سر مردمان می شود وشرافت می یابد که شرافت وقداستش درجهت اعتلای انسانیت موثر باشد.

نه تحقیرکننده  وتحریف کننده و در بند کشنده انسان.(اعراف157)


بنابراین دین وقرآن وخدا ورسول شرافت های ذاتی انسان هستند وانسان به شرافت خود می بالد چون محتویات وعصاره وجودیش مقدسات است.

پروردگار بهترین چهره را  در رخساره انسان بوجود آورد واز دم خود بر کالبد انسانیت دمید تا بگوید روح من در درون ووجود توست. اورا جانشین خود قرار داد تا بگوید او  شرافتش ازمن است...


آبروی مومن را  شریف تر ازکعبه قرار داد  تا بگوید بهای انسانیت صالح من هستم


خودرا خونبهای معشوق  خود قرار داد تا بگوید همه چیزش من هستم


کشتگان خنجر تسلیم را

هرزمان از غیب جانی دیگراست

عقل کی داند که این رمز ازکجاست

کاین جماعت را زبانی دیگراست (لوایح عین القضات)


پس همه انسانیت جان خداست. ثمره خداست عشق خداست.


عالمی که کائنات وهستی اش برای عزت وشرف  انسان است .نه مکان شناس است ونه زمان بردار.


منزل عشق ازمکانی دیگراست مرد معنا را نشانی دیگراست (مولا احمد جام)


ازاین رو شرافت وکرامت انسان مستقیما با اراده واشتیاق رب اعلی مرتبط است.

والی الله المصیر


حمیدرضاابراهیم زاده

21بهمن 1393

 

* تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصارمولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

سنگ هوس

يكشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۷، ۱۰:۴۳ ق.ظ


می رسد نغمه ی آخته از بانگ جرس

سخن از درد دل و داغ نهانی  و قبس


ای که با شهوت من کامروایی داری

باخبر باش که دل می شکند سنگ هوس


از جفای هوست شهر دلم سنگ شده

داد از این شهر و پریشانی و پندار قفس


و در آشوب  نگر حال دل و جان و تنم

نرسد جان به تنم لحظه به دیدار نفس


سوختم از بوسه ی داغ  لبت ای آبرو

خنکم  کن  ز حریق لب تبدار تو بس


 قامت روح که  عریان شده در فقه  نهان

 و چه آسان به عیان لخت  شدم ناگه پس


آفتی بر دل و جان و ره و دینم  دادی

عقل را گوی که آید سر دل میر عسس

 

حمیدرضاابراهیم زاده

22/10/1394

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

این فراری ها

جمعه, ۱۴ دی ۱۳۹۷، ۱۲:۵۶ ق.ظ

 

 

 آرایش زنان

 

س:چرا زنان آرایش می کنند؟

شرح پرسش:    

    به نظر شما دلیل اصلی آرایش کردن زنان چیست؟آیا دلیلش اینه که با آرایش کردن احساس بهتری دارن یا می خوان از بقیه عقب نمونن یا...

ج:

باسلام وآرزوی توفیق وسلامتی برای همه ی زنان میهنم وبانوان آزاده ی دنیا.

 

زن برای بقا وحفظ وجود پرنشاط وحاشت (زیبایی های بکر) خود نیاز به جلوه گری دارد.

زنانی که باچنگ ودندان  می خواهند بگویند ماهستیم.

ما زیبائیم. مازنده ایم. ما تغییر می دهیم. ما می سازیم وتولید میکنیم.....

ابراز وجود برای دیده شدن وتاثیرگزار بودن برای زنانی که بواسطه نگرش ابزاری مردانه تحقیر شده اند بااین علائم ظهور می یابد.

واقعیت این است تمنای جلوه گری توقع مردانه ای است که زنها را به جلوه گری تشویق میکند

زنان می خواهند جذاب دیده شوند.وآنگونه زیبا وپرنشاط ولوند به چشم آیند که مردان توقع چنین مشاهداتی را دارند

تمام بدبختی هایی که زن به دوش  می کشد  ازضعف اعتماد به نفس اوست.

 وبدترازآن جامعه ی مرد سالارانه ای که زن را فقط برای جذابیت فیزیکی اش مطالبه می کند

توقع مردانه ای که ریشه در تنوع طلبی و جاودانه های خواهی هایش دارد

آرایش نوعی فراراز واقعیت ویا سپر وسنگر دفاعی ونقابی برای به رخ کشیدن است

بزک کردن با آراستگی هم معنا نیست.

 

آراستگی اعم از نظافت وخوش پوشی وبریدن ازنازیبایی هاست...
چیزی که بجای آرایش معمول درجامعه جا افتاده است درحقیقت  بزک کردن است

 

درچنین جوامعی زیبایی روح زن   دیده نمی شود واگرهم زنی موقر ونجیب ومتین و باحیا ازخود باورهایی را بروز دهد همان توقعات مردانه می خواهند اورا به وحاشت خود برگردانند وبه یادش بیندازند تو باید زیبا ودوست داشتنی بمانی و...

وای ازاین دراز دستی های خلاقانه.

وای...!

نکته اینجاست که زن باید به سیرت خود بیشتر بپردازد تا توقعات صورت مدارانه ازاو رفع شود

 و زن باید کلاس خود را که نجابت. ووقاراوست حفظ کند

وبااعتماد به نفسش در دنیای خود موثر باشد.

زن در آرایش عمومی مستعمره ای بیش نیست وهمواره از باطن ویا ریخت خود می هراسد

زنانی که مدام به فکر لیفتینگ و بوتاکس و آرایش وجراحی هستند بی تردید ترسو ترین وشاید ضعیف ترین افراد جامعه محسوب شوند

 

- تبصره زیبا شدن نیک است.وگاه تلاش برای حفظ طراوت برای زن تکلیف است اما افراط برای جلوه گری ودلبری کاری است عبث ومذموم که فرجام محتومی جز افسردگی و عقده های حقارت ندارد.

که درهمه ی جوامع زنان خوب زنانی هستند که کمتر از خود می گریزند

- پیشنهاد به همه ی زن های خوب هموطنم:

کتاب زنانی که باگرگها می دوند -کلاریسا پینکولا استس  ازکتابخانه ها قرض بگیرید ویا به هم قرض بدهید ویا به هم هدیه کنید.مطالعه اش  چیزای جالبی دارد ومن چهار سال پیش این کتاب را توی کلاس درسم تحلیل کردم خوب جواب داد.

 

 

حمیدرضا ابراهیم زاده

1395/1/24

 

 

* تمامی حقوق مربوط به این اثردرانحصارمولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده