دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب مقالات،یادداشتها وآثار پژوهشی واجتماعی حافظ ومترجم قرآن کریم و نهج البلاغه و شاعر و خوشنویس و پژوهشگر حوزه جامعه و رسانه؛ استاد دانشگاه دکتر حمیدرضا ابراهیم زاده

بایگانی

ترک ترک

يكشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۴، ۰۵:۴۳ ب.ظ


گاه مراتب عرفانی و مدارج معرفتی هم باعث حجاب می‌شود . و باید آن را ترک کرد. 

                         تـرک دنیـا، تـرک عقـبـی، تـرکِ تـرک.

غالب عرفائی که از شیدائی و جنون خود دم می‌زنند منظورشان گذراز دایره ی ترکِ ترک است و باید دیوانه وارمطاع بودن و دوست داشتن و ذوب شدن را جایگزین وقت گذرانی در مراقبه کرد...

رعایت فروعات و نماز و روزه و مراقبه هدف نیست بلکه مسیر و ابزار حرکت است. اما گاهی بعضی ها در مراقبه ذوب می شوند و از هر حرکتی می ترسند و شجاعتی برای تحرک به مسیر تکامل و تحول ندارند.

و مراقبات و عباداتشان برایشان بت می شود. این نوع درجا زدن خواست خدا نیست. بلکه حرکت و تحول به سمت نور و صعود به سمت اعلی مورد توجه ذات اقدس ربوبی است.

حفظ لوازم شریعت نباید مسافر را از رسیدن به طریقت وحقیقت باز دارد.

و ممکن است خود تقید به عبادات هم باعث حجاب شود.

فرق عابد با عارف اینست که عابد به سپاسگذاری و مناجات دل خوش دارد اما عارف از این مرحله پای را فراتر می گذارد و به لقا رب و قرب ذات حق دل خوش می دارد.

  حضرات متصفوفه وعرفا می فرمایند:

شریعت: احکام شرعی است مادامی که شخص در مقام ظاهر در مرتبه‌ی تفرقه و کثرت است و به وحدت نرسیده است باید ملتزم همه  واجبات شرعی باشد. و وقتی که بمرتبه وحدت رسید و غرق در توحید شد عمل به شریعت چندان دستگیره‌ای  برای بقایش محسوب نیست.

اما لازم است به شریعت تا حد اعلایش احترام بگذارد. و همچنین ظواهر همواره در خود اسرار و رموزی خاص را پنهان کرده‌اند که بی تردید تمسک به مقام ظاهر نیز برای اهل باطن فیوضاتی را در بر دارد.

آنچه که مارا به تکریم آن بیشتر مشعوف می دارد اعمال  خود نبی اکرم است برای پاسداشت و حفظ ظاهر شریعت.

             ولی تا با خودی زنهار زنهار    عبادات شریعت را نگهدار.

چون  مسیر شریعت و طریقت و حقیقت  در پی هم است و راه ها را باید بهم وصل کنند.

نمی توان از عبارات سنگین فلسفی هزینه کرد و برای همین است حافظ و خیام ابیاتی دارند که انسان گمان می برد آنها پیاله نوشان و باده گساران لایعقلی بیش نبودند.

بلکه با کمک استعارات و کنایات و ایهام از اعماق عرفانشان واژه را تسهیل می کردند.

طریقت: تلاش برای رسیدن به کمالات(سیر وسلوک ) به استمداد شریعت و راهنمایان طریق(مربی ومرشد وشیخ وپیرو...) رسیدن به مقام جمع المجمع و مشاهده و مکاشفه فانی در حق، و پس از اینکه سالک به حقیقت رسید تکالیف ظاهر از او ساقط است.

«وَأَن لَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْنَاهُم مَّاءً غَدَقًا ﴿الجن: ١٦﴾»

و اگر [انس و جن] بر طریقه حق پایداری کنند حتماً آنان را از آب فراوانی سیراب خواهیم کرد

مولانای رومی  می‌فرماید: «لو ظهرت الحقایق بطلت الشرایع»  

اگر حقایق بر شما آشکار شد شرایع ابطال می گردد.

حافظ می فرماید: 

تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست    راهرو گرصد هنر دارد توکل بایدش.

سقوط تکالیف شرعیه از محدوده‌ی درک و فهم عقل خارج است و کشف شهود باید همراه با مرشدی راه‌دان و کامل  باشد

مولانا فرمود:


مرحله بی همرهی خضر مکن                  ظلمات است بترس از خطر گمراهی

هیچـکس بی اوستا چیزی نشـــــــــــــد           هیـچآهن خنجر تیزی نشــــــــــــــد

اما آثار ظاهری اعمال عبادی همان طوری که یاد شد خود اسباب وصول به مراتب شهودی است. و سقوط تکالیف برای کاملین به این  مفهوم است که تکالیف مقدمه‌ی کشف شهود بود و این مرحله بظاهر مبدل می شود ولی عملا نقض نمی گردد.


بقول مولانا :   چون که صد آمد نود هم پیش ماست      نام احمد نام جمله انبیاست.

همواره شهد  شیرین نماز و روزه و حج و جهاد و... و عمل به شریعت و فروعات دین، انسان عاقل و عاشق را به دوستی با خود ترغیب می کند تا به واسطه ی این وسایل خود را به مقام قرب ذات اقدس ربوبی برساند.

وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ ﴿البقرة: ٤٥﴾

از صبر و نماز [برای حل مشکلات خود و پاک ماندن از آلودگی ها و رسیدن به رحمت حق] کمک بخواهید و بی تردید این کار جز بر کسانی که در برابر حق قلبی فروتن دارند دشوار و گران است.

بنا براین: عارف آن است که سر قله ی  حقیقت و طریقت و شریعت حرکت کند و تا سر حد فنا از آن دست نکشد..

                

                                                   کاشان- حمیدرضا ابراهیم زاده

                                                                                               78/5/11          

                                                             تصحیح و بازبینی  29بهمن1391

  

 



  • حمیدرضا ابراهیم زاده

منا در سوگ منائیان

جمعه, ۳ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۱ ب.ظ


در صحرای عرفات

وادی امن وسلام  منا

برما

مصیبتی ازجنس هلاهل رسیده است

به ما ومولای زمان ما

تلخ است مصیبت

وتلخ تر فرجام چشم انتظاری تلخ...



ضایعه ی جانسوز و دردناک وفات خیل عظیمی از پاک باختگان و حجاج بیت الله الحرام درحادثه ی تلخ  منا برما گران آمد

وگران تر آن که هموطنان عزیزی که چشم انتظار زوارشان بودند بادلی اندوهگین وآکنده از بغض، به استقبال عزیزانشان می روند

اینجانب این مصیبت مولمه را به ساحت امیر الحاج حضرت ولیعصر وهمه ی بازماندگان و مصیبت دیدگان وهموطنان عزیزم تسلیت عرض می نمایم

واز پروردگار مهربان وحکیم برای همه درگذشتگان  علو درجات و برای همه ی بازماندگان این سوگ بزرگ  بردباری با پاداش زودهنگام آرزومندم .


حمیدرضاابراهیم زاده

دوم مهرماه1394

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

امام موسی صدر وبانوان

يكشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۳۵ ب.ظ

 

 

                                 

 

امام موسی صدر و بانوان

هنگامیکه امام صدر به لبنان رفت  شیعیان در اوج فقر و بدبختی روزگار می‌گذراندند.

امام متوجه شد که زنان برای امرار معاش حتی  به بردگی روی آورده بودند. و به کارهایی  پست و اشتغالات نامعقول نیز کشیده شده بودند .

در آن مقطع امام می‌توانست هر روز و هر شب در منابر سخنرانی کند و فقط به همان وعظ و سخنرانی اکتفا کند. اما این کار را نکرد. بلکه علیرغم همه صعوبات و فشارها، امام هزینه زیادی را برای اشتغال بانوان پرداخت از وجوهات شرعی و هر ایده‌ای برای عزت شیعه و بخصوص بانوان بهره گرفت. بی‌تردید بهترین راه برای عزت و شرف بانوان تحصیل و اشتغال بود. امام با تأسیس جمعییت‌هایی مانند «بر و احسان» کاهش متکدیان و اشتغال آنان را نیز در نظر گرفت.

البته دو مشکل نیز برای برون رفت از فقر فرهنگی و اقتصادی زنان منطقه وجود داشت:

 اول : زنان لبنان بر خلاف بانوان ایرانی در مسجد و مجالس وعظ شرکت نمی‌کردند و از راه تجمع در مسجد و مجالس این امکان برای اصلاح ساختار حیات زنانه وجود نداشت.

و دوم : چون شخصییت زنان بطور معمول با زیبایی، تظاهر به تجمل و مد آمیخته بود و همچنین قرابت و تهاجم فرهنگ غرب با سلطه فرانسویان در لبنان، این امکان را فراهم ساخت تا دعوت مستقیم به حجاب وعفاف نیز با مشکل روبرو شود.

برای همین امام با تأسیس مجامع خیریه و تشکیل تعاونی‌ها زنان را به این مراکز جذب کرد و بانوان نیز با رغبت به تعالیم صحیح اسلامی روی آوردند و اشتغال و تحصیلشان نیز با:

تأسیس خانه دختران.

آموزشگاه پرستاری.

مرکز بهداشتی وپزشکی.

موسسه قالی بافی.

مراکز فنی و حرفه‌ای .

 مدارس و موسسات علمی.

حوزه علمیه و همه نوع گرایش زنانه را فراهم کردند. در این بین موسساتی نیز مانند:

سازمان زنان.

کلاسهای مبارزه با بیسوادی.

کودکستان.

خانه معلولین ودرماندگان.

مدرسه نمونه دختران.

 باشگاه ورزشی جوانان

و مرکز تحقیقات علمی لبنان نیز در نتیجه تلاشهای آن بزرگ مرد تاریخ شیعه بوجود آمد. با توجه به تلاشهای بنیادین امام برای ارتقا و اعتلای جایگاه بانوان و بویژه تکریم عزت زنان. در می‌یابیم امام هرگزاز نقش بزرگ زن در پرورش و پاسداری از نسل سالم و سعادتمند غافل نبوده است. و همواره جایگاه زنان را برای تحول و ترقی و رفاه خانواده و میهن بسیار ارزشمند می‌دیدند.

رفتار و نگاه ایشان در برخورد با زنان غیر شیعی و حتی غیرمسلمان نیز بسیار سازنده و کریمانه بود. مثلاً یک خانم خبرنگار از یک نشریه مشهور جهان از امام درخواست ملاقات و مصاحبه میکند. منتها یک ظرافت هم به خرج میدهد وبه امام میگوید. اگر من بدون حجاب وهمانطوری که هستم با شما ملاقات کنم عکس العمل تان چیست؟ امام قریب به این مضمون میفرماید:ما مسلمانها به قواعدی پایبند هستیم که سعی میکنیم  به همان اصول ملتزم باشیم اگر شما حریم ما را رعایت کنید به ما احترام گذاشتید...و بعد آن خبرنگارمسلمان شد.

و یا جلساتی که امام با بانوان داشتند حتی به عکسهای این جلسات نگاه کنید متوجه می‌شوید امام سختگیری و شدت برخوردی برای پوشش خاص نداشتند حتی برخی ازعیب‌جویان عکسی را به مراجع ایران نشان دادند که در آن تصویرخانمی که پوشش چندان موجهی نداشت و در آن تصویر امام هم حضور داشت... بسیاری از مراجع، امام و شرائط امام را در نظر گرفتند و انتقادی نداشتند اما آیت الله خویی که هم استاد امام صدر بودند و هم مرجع بسیار مهم شیعی در کشورهای اسلامی به شمار می‌رفتند به سرعت و صداقت فرمودند: آقای صدر خودش مجتهد است و مسلط  است به زمانه‌اش...

امام فقیهی نوگرا و بسیارتحول خواه بودند. بطور قطع حضورشان می توانست به بسیاری از مشکلات فقهی. در حوزه‌ی فرهنگ و رسانه و سیاست و پزشکی پاسخ مستدل بدهد و جامعه شیعی را با فقه پویای خویش عزیزتر جلوه دهد و همینطور جایگاه زنان را به غنای فرهنگی و اجتماعی و علمی سوق دهد.

امام کوشید برای ازبین بردن زمینه های فساد.سطح فکری وتربیتی بانوان راازلحاظ دینی واخلاقی ارتقا دهد وبا مشارکت دادن خانم ها در کارها و حضورشان در عرصه‌ها و صحنه‌های اجتماعی از طریق همان موسسات به اعتلای شخصیت بانوان مقتدر و ارزشمند کمک کنند. و امروز کسی نمی‌تواند منکر خدمات امام صدر به بانوان و ارتقای جایگاه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آنان باشد.

مطالعه سیره امام را به همه آزادگان و پژوهشگران و بویژه بانوان پیشنهاد میکنم.

راهش پررهرو و سیره‌اش جاودانه باد.

 

               

 

               

 

 

               



 

 


حمیدرضا ابراهیم زاده.  نهم شهریور1391

 


کلیه حقوق برای مولف محفوظ است.

 

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

دانش در بشقاب مطبق

سه شنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۲۲ ق.ظ

    الله نور جمیل الرحمان المهیمن

 

نظریه ای دارم بنام نور در بشقاب مطبق

جهانی که درآن به سرمی بریم از دو عنصر مکان وزمان تلفیق شده است

هرچه به طرف  سطح مدور حرکت میکنیم هرآنچه در دایره است به شدت به سمت ما شتاب برمی دارد.

 یعنی حال ما آینده ی دیگران است و آینده دیگران دراین دایره و بااین شتاب نوری می تواند برای ما  قابل لمس رویت باشد.

 (این نظریه را چندین بارازلحاظ  قوانین  فیزیکی بررسی کردم و باچندین استاد فیزیک وفلسفه هم مباحثه کردم )

 و عملا یک بشقاب کریستال مطبق (ظرف شیرینی  کریستالی دوطبقه)را گذاشتم وسط میز و گفتم به ارتفاع داخلی این بشقاب نگاه کنید وفقط سرتان را به سمت عقب وجلو حرکت دهید. زمانی که نوراز بالاست همه ی زوایا ی بشقاب در معرض شتاب به سمت شماست. وشما منشا حرکت خودتان هستید. نور موقعی که شما درحرکتید شتاب برمی دارد درصورتیکه سرعت نور در همه جای این فضا یکسان است

هرکه دراین دایره هست با نگاه حال ما شتاب می گیرد

ودایره ی دنیای ما مانند همین  بشقابی است که در ارتفاع زمان ودر سطح مکان  ثابت است ولی با جهات نور به شدت نیز به سمت مخالف حرکت می کند



دراین بشقاب دنیاست که می چرخد


نتیجه ام درنهایت این است که:

در دنیای غیراز زمین در اشل وسیع تری  موجودات بسیار پیشرفته وبا شعوری همچون انسان های فوق پیشرفته وجوددارند که حال وگذشته وآینده ی ما را دراین مقیاس وبشقاب زمین وزمان می بینند ودرک می کنند. ورابطه ی آنان با دنیای ما رابطه ی نوری است وما برای دریافت حرکت وسرعت آنها در جهت مخالف ومعکوس شتاب می گیریم درصورتیکه در جای خود ثابت وراکدیم وطبق قانون جاذبه. سرعت. انرژی. همه ی این قوانین بشقابی هست.

مثل کشف زمین دوم کپلر452ب که60درصد اززمین بزرگتر است وشرایط جوی نظیر زمین داره. اما جاذبه اش بیشتره. پس قوانین صوت وسرعت ورشد ونور اونجا هم بازمین متفاوته. ما به ریه ها و قلبهای متفاوتی نیاز داریم تا درآنجا زندگی کنیم وگرنه امکان دارد دوباره رشد کنیم وقامت بگیریم و...ویا بالعکس افت ماهییت داشته باشیم

بنابراین کسانیکه خارج ازگردونه ی بشقاب وقوانین بشقابی ما هستند  التزامی به قوانین ما ندارند بلکه هوشمندانه تر  به وضعیت اسف بارمان می نگرند که همچون موجودات کم عمر وزود فاسد شدنی برایشان تلقی می شویم.

والبته موضوع طی الارض  وپیچیده شدن زمین زیر پای افرادی که بر مکان وزمان تسلط یابند ازهمین منظر قابل بررسی واثبات است

نکته بعد ی مبحث  تغییر ماهیت ازنور به انرژی ومواد هست که با گسترش دانش لیزری. وحوزه های  الکترونیکی وتکنولوژی مخابراتی فهم تبدیل نور به انرژی ومواد در هر عصر ودهه ویا سال تغییر می کند.

 وافراد فرا بشقابی برای همین برایمان نامرئی هستند وفقط در زوایای خاص وتصاویر وپدیده هایی که ما تجهیزات دیدنشان را داریم درک می شوند بنابراین حضورهمه ی این هوشمندان درخارج  از  بشقاب جدی است ولی حلول آنها برای ما بدلیل ضعف در نگاه وزوایای دید ویا تجهیزات دیدنی میسر نیست

مانند نگاه ما به میکروبها که بدون میکروسکوپ میسر نیست ویا سفرما به کهکشان بدون تجهیزات فضا نوردی   امکان پذیر نیست وازهمه مهمتر با پیشرفت صنایع بسیاری از پرده ها وحجاب های مقابل نگاهمان برداشته می شود وما می توانیم پی به رازهای مختلفی ببریم که در مقابل مان وجود دارند ولی  قدرت بینایی ما استطاعت نگاهشان را نداشته است

ماهییت کشف دلیل بر تولید پدیده نیست بلکه رسوب ودرک ظهورو حضور وحلول پدیده ی مکشوفه درمرئا ومنظرماست

اگرما فرمول و معادله ای  یا سیاره ای را رصد وکشف می کنیم، به ماهیت وموقعیت آن پی برده ایم.ولی آن پدیده از ازل وجود داشت ولیکن ما  جدیدا موفق به وضوح  دیدار ومکاشفه اش شده ایم

علم ودانش در پیشگاه خدا گشاده است وهمه ی افراد درخود این ذخیره واستعداد را دارند بلکه باید با بازیابی وریکاوری و پرده برداری از موقعیت زمانی ومکانی همه ی فایلهای مخفی آن علوم برایمان ظاهر وبرهنه شوند.

به نگاه من همه افراد از خازنی فطری علوم  برخوردارند وباید در پروسه بازیابی موفق به ظهورودرک آن علوم شوند.

درک درنگاه وفهم امری بسیارمهم  برای نبوغ وتوسعه است. وعلم لدنی منشا آن دراین زاویه قابل ترسیم وتفهیم است. افرادی که این دانش باسرعت نور برایشان بازیابی میشود  بی استثنا متفاوت و برگزیده اند

آنها باید پرده از رموزی بردارند که اذهان خفته از آن فاصله گرفته وجهل وتاریکی در سراسر وجودشان رخنه کرده است

چراغ مه شکن وضد حجابی لازم است تا قفل این دایره را بگشاید

العلم نوریقذفه الله فی قلبه من یشاء

اغلب آیاتی که خدا برای تقدم شتاب فهم بشر بکاربرده  است مفهوم  واژه «والی الله المصیر»را دارد .

 شتاب برای بازگشت بطرف   خود که نورمطلق است ودانای  بی همتاست او برای فهماندن آتیه ی بشر خیلی ازین واژه بهره گرفته است و...

 اطلاع از آینده با لحاظ این قانون قابل اثبات است....

دانایی  وقدرت درک نوری است برای قلب های خواستنی ومستعد

 خدا وند نوررا به قلبهایی که خودش بخواهد  می پاشد.

منشا واحد ازلی  انوار فقط خداست.

 وبه هرکس که دلش بخواهد وظرفیتش را داشته باشد عطا می کند و چون نامش نور و علیم هست طبیعی است که ناشر همه این صفات خودش باشد وجاذبش کسانی باشند که خود را  به این حلقه   متصل کنند ویا درخود  قوه ی جذب صفات وپذیرش انوارالهی را تقویت کنند

اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ

مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ

فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ 

کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لَّا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ

 یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ

 نُّورٌ عَلَىٰ نُورٍ

 یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاءُ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ  ﴿ نور: ٣٥﴾

هیچ نوری با انتشار ضایع وکم نمی شود. بلکه همواره  انتشار باعث فزونی وتقویت  خواهد بود

 ودانش نوری است مانند چراغ که اگر چراغی را باچراغ دیگر، شمعی را باشمع دیگر روشن کنیم هرگز ذره ای از  نور شمع کاسته نمی شود بلکه زوایای دیگری ازمحیط بااشتعال وفزونی انوار به  کشف  وحلول می رسد

والی الله المصیر

حمیدرضا ابراهیم زاده

8مرداد   1394                                

            
*تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

مصیبت نامه ی پایتخت

دوشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۳۰ ق.ظ

مصائب پایتخت نشینان

خندیدن به چه قیمتی؟

خندیدن به مرام ولهجه غیورمردان ودلیر زنان  مازندرانی!

مورد تمسخر گرفتن قومیت . خویشاوندی وفولکور بومی مازندران درقالب یک لودگی بزرگ باهر رویکرد وقالبی  نامطبوع است

لباس. موسیقی. آداب ومعاشرت مازندران مورد تهاجم قرارگرفته به نام ترویج  فرهنگ وفولوکورمازنی  دارند با لوده بازی  فرهنگ تبرستان غیوررا مسخ می کنند.

 

لوده بازی. سرگرمی وخندیدن به   لهجه وفرهنگ تبری. به چه قیمتی؟

 

ابتدا دقتی روی کاراکترهای مذبوح این سریال داشته باشید


 - نقی معمولی بااسم فامیلی  معمولی ولی رفتار غیر معمولی دارای شخصیتی آب زیرکاه.  تعصبی. ومداخله گر وبحران ساز  جوگیر وحسود ومنفی باف وازهمه لحاظ متشنج


ارسطو عامل با هویت و شخصیت   غیر عامل.که همواره  مشکل درنحوه تصمیم گیری ورفتارهای ساده لوحانه اش دارد

 

-عجوبه  ای بنام :رحمت رحمان رحیم

 

 رحمت نماد یک هویت مازنی تازه به دوران رسیده که از راه فروش زمین به نوایی رسیده وخروس بازی  جوگیری در خونش متلاطم هست. شخصیتی  نامتعادل  که رفتارهای ساختگی و فاقد معاشرت درست دارد

 

 اما بخاطر ماشین شاستی  بلند علاقه دارد بهش توجهی بشود

پیرمرد  بدقلق ومحجوری بنام پنجعلی که معلوم الحال است وزبانش مدام به هذیان و دشنام وهجویات می چرخد.

تنها کسی است که با توجه به  قالب نقش وآلزایمر توامان  به ناهار وغذا و نماز قضا فکر می کند.که تبعات منفی بسیاربالایی هم در حوزه ی عبادی و نماز ونیایش به جای گذاشت

- بائو مرد درازی که دلال وبنگاهی مسلک است وحتا مادرش را برای مطامع  خود به پنجعلی معلوم الحال واگذارد.  (گت آغوز بی دله/ بقول تبری ها گردوی بزگی که پوچ است)

- فهیمه و  شوهرش آقای فریبا که تنوع شخصیت های دوزیستی را دراین فیلم تکمیل کرده اند

استاد کوته قامت فیزیک هم که همه نوع جسارت بخاطر قامت کوتاهش شد.

تنها فرد بومی  تحصیلکرده ، قامتی در زندگی این چند گونه از انسانهای عجیب ندارد یعنی دیوار سواد وفرهنگ همیشه کوتاه است

 - پیرمردهای قوم ومحله هیچکدام حرفشان خریداری ندارد. که درداوری ها یا جیبشان پاره می شود . یا مشکل اساسی ماجرا به خودشان  برمی گردد!

-  تلاش برای انعکاس  نزاع های خیابانی روستاییان ونقی نیز بسیار تاسف بار است

جلسه ی شورا همیشه بحث برانگیز وغیر کاربردی است

حتا مرده شور   هم ازاین تاذی مصون نماند

اما برخلاف همه ی اینها:

همای سعادت است که بردوش  تبری نمایان این مصیبت چنگ انداخته است

 شخصی بنام هما وفامیلی سعادت که بانویی تحصیل کرده. کار آفرین. سرشناس و منصف. متعادل. منطقی است هیچ لهجه ی مازندرانی دراو پیدا نیست




 

سعی کردند که بگویند مازندران درا شل کوچک همین فیلم وخانواده ایست که می بینید

گویا با تن خاصی از لهجه ی مازنی خواستند بگویند دراین جمعیت  ومشت کوچک ازنمونه ی خروارمازنی ها  ابلهان ازکوزه می تراوند وخوبان وصالحان درهمای سعادت خلاصه شدند

 ویا خوش بینانه تر اینکه  ابلهان مازندران نماینده های خود را دراین فیلم دراختیار هما سعادت گذاشتند تا تربیت شوند

بزرگترین عیب این فیلم اینست که بزرگان قوم نقی وارسطو حتا پلیس وشخص  زیرک آقای   محیط بان یا کسلر وشورای یک شهر واقعی مورد تمسخر قرار گرفته اند

وهیچ کس نگفت چرا بخاطر یک لودگی اینقدر تهاجم روا می دارید.


آیا واقعانحوه ی دیالوگ و لهجه ی مازندرانی که ازپنجعلی ونقی وخاله نقی و...ساطع میشود گفتمان عادی مردم خونگرم مازندران است؟

همولایتی های عزیز اگر همه چیز برای خندیدن است وتمام. اشکالی نیست ومابی کلام

امااگر برما می خندند وبرخودمی خندیم   واگر با گویش اغواگرانه ای فریبمان می دهند که مردم خونگرم ومهماندوست مازندران صبور وبا گذشت هستند

باید بگوییم مردم صبور وباگذشت مازندران غیورند وقهرمان هستند

نقی بیش ازاینکه بتواند مازنی بودن را به تجلی دهد شهمیرزادی بودنش را به رخ کشیده است .اگرکارکتر  نقی نماد  ومعرف مازنی بودنمان می شود باید گفت بزود ی لهجه خوبمان باعث آبروریزمان می شود.

 نه به غلظت همانی که  درمتروی تهران تا   یک همشهری  شک همزبانی  بما میکند می گوید:

کهی که جه شونی؟ برو اینجه! ته خسه تنه به لاره

دیگر کارازکارگذشته پسر بچه ی نوجوانی با لهجه ی پنجعلی می گوید آ های نقی...  علی آبادت اینجا نیست ...

 لهجه شیرین مازندرانی که با عواطف و گرما و حلاوت خویش برای ارضای  نیاز سماعی وعاطفی مخاطب نوش داروست در این فیلم به ناگاهی اسباب ادا واطوار در نقل قولها ودیالوگ های مبتذل و سخیف می شود. این چینش ونگرش نه تنها تقویت لهجه وفرهنگ بومی  مازندران نیست بلکه تضعیف وتحقیر این زبان وقامت های گفتاری ورفتاری است

اگرهمای سعادت لهجه مازنی داشت برادعای حسن نیت این سریال نمی شد اینقدر خرده گرفت

اگر دونفر ازاین گروه محض طنز فقط لوده بودند عیبی نبود اما همه ی اعضای این سریال چیزیشان میشود

*پیشنهاد به نویسنده وکارگردان مصیبت پایتخت:

 - آقای تنابنده لطفا از پایتخت بعدی  جرات داشته باش بالهجه ی آذری ویا لری دیالوگ کن


آقای تنابنده طوری درمصاحبه ها درباره ی  سناریوی پایتخت توجیه وفرافکنی و اظهارنظر میکند گویا تمام مدت در دانشگاه مشغول تحصیل ادبیات فارسی یا جامعه شناسی والهیات بوده واکنون صاحب نظر در همه رشته های فوق الذکرنیز هست .
وپارا فراترگذاشته  ومتاسفانه از وضع موجود که بلندگو ها به نفع شهرت بازیگران است  نهایت استفاده ی غلط  را نموده و مدعی است هیچ اهانتی به فرهنگ وفولکور ومردم مازندران  وشمال نشده بلکه باعث ترویج و تبلیغ  فرهنگ این خطه و سامان شده است !!!
گویا با توجه به ادعاهای شاذ ایشان منتظر باشیم عنقریب فرهنگستان فرهنگ وفولکورمازندرانی را باید حضرت ایشان تاسیس وبهره برداری ومدیریت  کنند.

وطناب کلافه درگم  وحرفهای غیر کارشناسانه  وبی ملاحظه  ومتناقض محسن طنابنده به پای مهندسان فرهنگی استان وکشور پیچیده وریاکارانه میگوید که این  اهمال وکج سلیقگی قاصرانه چیزی نیست که بشود تحملش کرد. تبریان درتاریخ نشان داده اند که هیچ تحمیلی را تحمل نکرده اند ونخواهند کرد...


 استاندار محترم. نمایندگان بزرگوار استان. اعتراض به این سریال د رسال  گذشته و تجمع فرهیختگان ومردم  درمقابل استانداری از یادتان نرفته است.

 قولهایی دادید 

آقای دکتر ربیع  فلاح عمر مسئولیت جنابعالی محدود است  اما صلابت وخجستگی  تصمیماتتان همواره به یادگار خواهد ماند

هنرمندان فهیم و ارزشمند مازندرانی.

مهندسان فکری وفرهنگی خطه ی تبرستان.

شعرا وفرهنگیان عزیز

برای احیای فولکور وفرهنگ وموسیقی وآداب خوب مازندران  نیاز به همت جهادی شما عزیزان است.

 با همدلی و انصاف وبردباری وشجاعت همیشگی تان   برای اعتلای فرهنگ مازندرانی اجازه تهاجم خزنده به زبان وفرهنگ تبری ندهید

12تیر1394

حمیدرضاابراهیم زاده


* تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

آقا موسی

يكشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۴۶ ب.ظ



 

به ایام خدا شبــهای قدری            در آئیـن ولـا مــولای بدری

وجیه قدسیان و روح عیسی          تو در طور صفا موسای صدری



Image result for ‫امام موسی صدر‬‎





  • حمیدرضا ابراهیم زاده

نفدی برتلاشهای صفویان

پنجشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۱ ب.ظ

نقدی برتلاش های صفویان

تاریخ باگذشته زمان نگاشته میشود،واحوال واقعی ملت ها وزمامدارانشان وحکومتهانیزبا نشست غبار زمان به سادگی وشفافیت قابل تحلیل وبررسی است.

درعهدصفویان پس از اقتدار نسبی شیعیان بر حکومت وکشور،پس از چندقرن  سرکوبی وخاموشی،سازمان حکومت شیعی باپیش نیازهای درخور توجهی چون تداوم راه امامان معصوم وحکومت قرآن وسیره ی نبوی  سامان دهی شد.سقوط پی در پی سلسله هاونظام های مبتنی برحاکمیت دینی،باکودتاها،بدلیل ظلم خلفا و پادشاهان ونا بسامانیهای اقتصادی ونارضایتی مردم ازحکومت بعلت فقروفشارفاقه اقتصادی ومعیشتی وانحرافات اعتقادی واستضعاف همه جانبه ی ملت  توسط حکام باعث بروز کودتاها وتغییر حکومت ها میشد.

درعصراقتدارصفویان بر مملکت ،علیرغم میل بسیاری از علما ودانشمندان وبزرگان آن عصر ،متاسفانه تاویل گرائی وتفسیر به رای وحتی دست بردن درروایات وخلق احادیث بسیار جنون انگیز بمنظور استحکام  و مشروعیت حکومت ،واردساحت حریم مقدس تشیع علوی شد.انحرافاتی که بصورت آئین نامه ی مدون   شکل گرفت وسیادت قلابی وامام زادگان ومعصوم زادگان فاقدسابقه یکی پس از دیگری شناسنامه دار شدند.همزمان سیاست تکفیر وتفسیق مخالفان  ومنتقدان نیز مطابق عملکرد اسلاف سابق وعلمای متعصب وافراطی اهل تسنن به منظورپی ریزی واستحکام شاکله ی حکومت   جدید التاسیس شیعی جریان یافت ریه های فرهنگی واعتقادی مردم بویژه شیعیان باافکار انحرافی ومرموزخرافی مسموم شد.کتاب های عجیبی چون انوار نعمانیه واسرار آل محمد تدوین و.شاهکار هایی همچون روز رفع القلم روز نهم ربیع ونمایش احمقانه ی عمر کشی..وهمچنین برخی اززیارتنامه ها وادعیه هاوکتاب های دعا وعلوم غریبه در این مسیربه سمت حکومت وملت  پاگشا شدند.

بنظر میرسد باکند وکاوی بر احوال کتاب ها ونویسندگان وعلماوحکام جائرآن عصر ،به روشنی  می توان به عمق انگیزه های تلافی جویانه وعقده گشایانه وهوچی گری های گروهی تند رو برای تصلب قدرت وحکومت را دریافت. که به نام تشیع راستین وبه کام   شاهان وبرخی از علمای وقت پی برد.

به علاوه سیرخلق احادیث جعلی وشرح بر روایات ونوشتن تفاسیر آن قدر متعصبانه وکور بود که گاه مولف  تالیفات قبلی خود را رد میکردودر حوزه ی امام شناسی ومهدویت نیز به بروز مدعیان ظهور   وتشکیل نحله های   صوفیانه وعارفانه  گردید.

تاریخ سازی وجعل تاریخ واقعی ونسب سازی وجعل انساب باانگیزه ی مظلوم نمایی وجلب محبت ونظر عام وغلودراحوال نخبگان وصحابه ودراویش و... به چینش مخصوص که حاکی از نبرد روانی مدون به منظورتسلط بر ملت وامت اسلامی وسرکوبی مخالفان  رونق گرفت.

باهمه ی این اوصاف شاهان صفویه چندان به ظواهر شریعت پایبند نبودند.وباتکیه بر مسلک برخی ازصوفیان التزام بر ظاهر شریعت راشرک می دانستند..وچون پشتوانه ی فتوایی بالایی هم برحکومت شان استوار بود ، درظاهر وباطن مبادرت به میخوارگی وافراط در زن بارگی ورفتارهای خلاف اخلاق  می کردند وتعلق خاطر وارادتی خالصانه به بسیاری از مکروهات نشان میدادند.وعلمای جیره خوار ومفتیان مفت خور  نیز به گناهان ایشان صبغه ی مذهبی میدادند.که مطالعه احوالشان هر سلیم العقلی را به   تحییر وا میدارد.

همزمان پایه های اجتماعی اعتیاد به تریاک در این عصر چیده شدوبقولی این مصیبت گریبان گیر باعث مرگ  شاه سلیمان صفوی  براثرافراط درمصرف تریاک درسال 1105هجری گردید.همچنانی که مرگ پدرش نیز به همین علت در گمانها نقش بسته بود.درهرصورت بدعت های فراوانی درحوزه فرهنگ  شیعی وارد شد.که منجمله پاک سازی قسمتی از حافظه ی تاریخ شیعی وجعل وقایع که در غالب تالیفات عامدا وعالما وارد جرگه  اجتماع شد.در حوزه تاریخ وواقعه ی عاشورا تحریفات بسیارو فراوانی در ساختن اشخاص  ورشادت ها و... بصورت مقتل ومرثیه وشعروارد شده است.ازجمله کتاب روضة الشهدا که حاوی مراثی عاشورایی ومقتل امام شهدا ست مملو ازخرافات وتحریفاتی است که تداوم کاربرد این اثر می تواند باعث تمسخر حادثه ی عاشورا گردد.این کتاب فرهنگ وفولکوری را برای پاسداشت مقام سید الشهدا اختراع کرد که بیشترین صدمه را به نام ومرام امام حسین وارد می کند. که البته سینه زنی های مرسوم امروزی نیز بر همین مبنا خلق شد.

در تفسیر قران وکتاب های حدیثی نیز تحریفات نا معقول وسیاه بازی هایی بوجود آمدند که موهن و خلاف فطرت وعقل سلیم  بوده وهمینطو روهن اسلام هستند.

درماده ی تاریخی  ولادت وشهادت ومدفن بعضی از ائمه تاریخ ومکان واحدوجود ندارد بویژه ولادت حضرت باقر العلوم وشهادت  سید الساجدین وحضرت زهراومکان قبر حضرت بتول.نقل  قولهای متناقض ونا معقول در همه ی حوزه های معصوم شناسی وجوددارد.

غالب کتب آن عصر متاسفانه با غلو ودغل های فراوان به حریم تشیع وارد شده اندکه انگیزه ی آن با دید خوش بینانه می تواند دوستی جاهلانه وبه هر قیمت سخیفی است که تشیع آن راتحمل می کند وامروزه با  بصیرت نافذ علما در حال نقد وبررسی وحذف از ساحت مقدس علوم شیعی است.

بالطبع بزرگانی چون شیخ بهایی   نیز درصدد اصلاحات بر می آمدندوهزینه ی گزافی چون تکفیر وتفسیق عناصر تحریف را می پرداختند.بامطالعه تاریخ برخی از ابعاد انحراف ستیزی آن بزرگواران نیز قابل تحقیق است.

البته باتوجه به آن همه تحمیق ورواج خرافه وتخدیر افکار عمومی  فرقه ی های بابی وبهایی در سالهای بعد  شاکله مند شدندومیتوان دریافت که شالوده ی بهائیت مرسوم فقط با جوسازی ها وتالیفات کتب خرافی ومنویات علمای منحرف آن زمان ،چیده شده است.که باب بابیت برای سالها بعد گشوده شد وامر رابر برخی از فرصت طلبان وساده لوحان مشتبه ساخت که خود راتا مرتبه ی الوهیت ترفیع دادند...

اساس وشالوده ی هر پروتز وانحرافی ریشه در تعصب خشک وظاهر پرستی آن حرکت دارد. بیگمان صفویان باعث بروز خرافات بسیاری در حوزه ی امام شناسی وبویژه مهدویت بوده اندومنابع روایی فراوانی را بمنظور ترویج  شیعه ی صفوی جعل کردند تایک جریان خرافی بماند .اما بنظر میرسد که آنها می توانستند باتکیه بر اصل صداقت وصلابت وصفا اولین حکومت شیعی راسازماندهی کنند که درآن اقتدار فساد رابه ارمغان نیاورد.1

                                                         

حمیدرضا ابراهیم زاده                   

 اردبیل    اول مرداد1389

1-      کتابها ومنابع ذکر شده در صورت لزوم ارائه خواهد شد.


-* تمام حقوق مربوط به این اثر درانحصارمولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

روح وبحث تناسخ

سه شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۲۴ ب.ظ

متن مصاحبه

 

تفکر ما (شیعه ) در مقابل تفکر تناسخی ها بر اساس ادله شیعه (کتب اربعه و ... ) در مورد تعالی روح چگونه تحلیل می شود ؟

 

 

بنام حضرت سلام

می فرماید که:

یسئلونک عن الروح

قل الروح من امر ربی

وما اوتیتم من العلم الا قلیلا- سوره اسرا 85

 یکی ازاوامر ربانی حضرت  خدا روح است دانشی که گشایش چندانی روی آن صورت نپذیرفته است وباید گفت  زوایای پنهان وتاریکی از دنیای روح وجود دارد که با توجه به عدم  وجود نور دانش براین زوایا امکان دقت نظر ویا قطعیت نگاهها درآن موجه نیست.

حکایتی در بحث عالم ایجاد وناشناخته ها وابواب  حکمتهای  خدا اززبان خودش وجود دارد که دلم نیومد تعارف نکنم علاقمندان دراین ایام تدبر  درقرآن وشکوه نزول باران تدبر ازآن غافل باشند. دقتی روی این آیه داشته باشید که فرمود

الا له خلق والامر/اعراف54

نظم وانضباطی درعین اختلاط مفاهیم وجود دارد به مثابه تشکیل سلولها ومولکولهای   بی قواره  وعجیب  بافت گیاهی در تشکیل سازمان یک گل.

 انتظارما  از فهم غالب مباحث حوزه ی روح متاسفانه کالبدی است. فقط خواب وبرزخ هست که حلال مشکلات فهم روحانی میشود

واز نشانه های خدا خواب انسان ودنیای رویاهاست.

وَمِنْ آیَاتِهِ مَنَامُکُم بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَابْتِغَاؤُکُم مِّن فَضْلِهِ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَسْمَعُونَ ﴿ روم: ٢٣﴾

آزادی روح. اصالت روح . تمنیات روح وهمه  ی احوالات روح دقیقا در ضمیر ناخودآگاه ما بویژه خواب محرز است

 انسان موجودی کاملا ناشناخته است. چون همواره درحال ترمیم وتکامل هست از تونل رحم های متعددی عبور می کند تا روحش تربیت شود.تا ازپیله ی کوچک کالبدش برهد وپر پرواز بگشاید

وخواب اشل کوچکی از همین پروازهاست. بدلیل اقتضائات تکاملی  ومجموعه مختصات خاص روح بشری  هیچوقت روح شخصی در هیبت روح وکالبد دیگری متشبث نمی شود

همه ی افسانه هایی که درباره ی تناسخ موجود است برخواسته از  ذهن حسابگر کالبدی بشریت ماجراجوست

اساسا موضوع تناسخ  درتعارض با تکامل است و قدر متیقن تکامل دارای فصلهایی از رشد وحرکت ونتیجه یابی وفرجام مقبولیت طلبانه است.

 قطعا هرفرد سلول وبخشی  از ماجرای این آفرینش بزرگ است ونمی تواند بجای دیگر پاسخگوی نمو وتعالی حرکت ویا عدم حرکت دیگری باشد

منشا سلولی کالبد بشرهم این را نمی پذیرد که تکامل نپذیرد  وسنگ وآهن وار زیست کند

روح بشر شاکله وهسته ی تشکیل دهنده ی  بود ونبود ومنشا جان  دربشر است.

موجودیت هر فرد به هویت و عصاره درونی آن کالبد مبتنی است و کوزه خاکی هرانسان در خود مچینگ وپردازشگر و ابزارهای شناختاری خاص خودش را دارد و قابل رشد وترقی واکتیو شدن هم هست

 سوره مومنون آیات84تا118 مبحث رفتار معاد با روح را مطرح می کند وبرای آن پرسش و جزا قائل است

بدیهی است که با مطالعه همین33 آیه ی مذکور نشانه های جالب وحتی  پیشگویی کننده وار به بشریت کنجکاو ومردد اهدا می کند

به علاوه زیبایی خاصی هم در بافت عباراتش دارد  بنگرید به واژه سیقولون لله/ بطور قطع این  آیات راهگشای بسیاری از پرسشهای پیرامون حوزه روح وفرجام ان است

 

-          حمید رضا ابراهیم زاده

15تیر1394

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

سلام بر دفینه های مقدس

دوشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۱۰ ق.ظ

سلام بر دفینه های  مقدس وگران بها

سلام بر عتیقه های عتیق  کربلا

سلام بربذرهای نهفته در خاک غربت

چه خوب شد که جوانه زدید وگل دادید

چه خوب شد که آمدید وباحضورتان وبا سرایش قافیه ی بارانی سرزمین متانت ونجابت را سیراب کردید

خوش آمدید

که با  بال های گشوده ودستهای بسته آمدید.

آغوشمان به روی شما  باز است ای  خوش نامان  گمنام.

سلام بردستهای بسته ی شما که صدها گره از عقده دل  وا می کرد

سلام بر دستهای بسته شما که هزاران دست را دستگیری  می کند

سلام بربالهای گشوده ی شما که آسمان به  پروازتان زیبا شد  

سلام بر بدنهای ناشناس شما که هویت ملی وآبروی ملتی  نجیب و موقر وغیرت مند است

سلام بر ریه های  پاک  ومملو از خاک شما که هوای  وطن را از عطر وجودتان عطراگین کرده است

نوای غربت و  مظلومیت شما رااز زیر خروارها خاک. ازپشت غبار غربت شنیده ایم

با شما عهد می کنیم که رهرو  آرمانهای   مقدس تان باشیم.

 وسلام برشما  درروزی که به دنیا آمدید  وروزی که درخاک شدید وروزی که رستاخیز به نور حضورتان افتخار می کند



 

حمید رضا ابراهیم زاده

25خرداد1394

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

نقدی جامعوی بر فیلم سینمایی قدمگاه

دوشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۲۳ ب.ظ

 

به بهانه پخش فیلم دینی قدمگاه درسیما

 

 


قدمگاه/   عسکرپور/1382



 



عناصر کلیدی وکلیشه ای

 

1)اشخاص :رحمان.ومردم دهکده.ایوب.حاج خالقی. آقا نجف. بی بی.حنانه. ریحانه. باستان شناس وهمسر ودخترش که جراحی لوزه کرده بود وقادربه حرف زدن نبود

 

2)مکان: دهکده. معبد یا نماز خانه ویاقدمگاه

 

3- عنصرزمان: میلاد امام عصر

 

4- دوحیوان  اسب نماد نجابت/خرگوش نماد بازیگوشی

 

5-عنصر فرهنگی نذر درقدمگاه و خوابی که رحمان می بیند

 

کلید واژه های شکل قصه:

 

 

نگرانی/ بحران هویت فردی وافراد/ راز سر به مهر

 

 

-      رحمان به معنی بخشنده است

 

-     مردم دهکده سالها ست هویت والدین رحمان را مخفی کرده اند.

 

-      نیمه شعبان رحمان دردهکده حضور ندارد 

 

-     رواج شغل قالی بافی  بین بانوان

 

-     سفالگری وعتیقه  برای مردان

 

-    خواب آقا که دروغ نمیشه

 

-   ابتدای فیلم دوکودک پی هم می دویدند.یکی سه بار اسم  حمیدرضا را صدا کرده بود.برام جالب شد

 

-   رحمان با دادن خرگوش به دخترکی که نمی توانست حرف بزند توانست  راز کلام را با غیراز زبان بگشاید

 

-   رحمان حنانه خالقی را دوست داشت

 

-   خالقی پای لنگی داشت وانگشتر پدررحمان در دست او بود

 

-   خالقی دوست داشت بگوید پدررحمان است اما می دانست که نیست

 

-    خالقی به رحمان گفته بود شما خواهروبرادرید وزن وشوهربازی اشتباهه

 

-    شک شوهر مشروب خوار ریحانه به ریحانه

-    ایوب یتیمی است که بخاطر تداعی اسمش برای بردباری موفق می شود  شوهر مادرش را تادیب کند.

-   ایوب بخاطر روحیه کودکانه ومنطق ناطقش منجی هویت رحمان باشد

 

-   نشان دادن صلابت و فاش گویی  ایوب برای کشف راز رحمان

 

-    حرف راست را باید ازبچه شنید .ایوب زبان داشت و دخترک سه هفته زبان نداشت.

-    همشه ماه پشت ابر نمی ماند.وروزی رازها برملا می شوند

 

-    گوهر مادر رحمان بود ونقش فرش میزد وزنی زیبا وهنرمند بود که خانواده اش در این ده ساکن نبودند.

 

-    پدررحمان معماربود وعلیرغم سالها زندگی باگوهربچه دارنشد

 

-    گوهرمتوسل به امام زمان شد تا بچه دارشوند

 

-    رحمان درحین کاراز داربست سقوط کرد ووفوت می کند

 

-   بعدازفوت رحمان بارداری گوهرمسلم شد

 

-    زنان ده بعلت حسادت ویا شک به شوهرشان  به گوهر تهمت  زدند

 

-    مردان ده توسط گوهر طرد شده بودند و طمع و غیض ازدوطرف باعث آزار گوهر شد ند

 

-    گوهر حین زایمان فوت کرد ورحمان جدیدی به دنیا آمد

 

-    سالها این رازمخفی ماند.اما بلافاصله  پس از افشا ی  رازهولناک ،رحمان همه را بخشید

 

-    مردم ازندامت  وعذاب وجدان رحمان را درکنار خود نگهداری می کردند

 

-     امارحمان فکرمی کرد مردم درحقش لطف می کنند. درصورتیکه همگی مسببین قتل وتهمت به  مادرش بودند

 

-    مردم بخاطر رهایی از وجدان درد  رحمان رادر  حریم خود  پذیرفته بودند  واز همین منظر ازیارویی با رحمان در عید نیمه شعبان می هراسیدند واورا به قدمگاه مفی فرستادند تا معذب نباشند

 

-    رحمان ازخود خانه وزندگی وموروثه داشت اما فکرمی کرد خانه وموروثه اش  از همت اهالی به اورسیده است

 

-    مردم ده اقوام پدری رحمان بودند

 

-    رحمان درسال آخرنذری برای رفتن به قدمگاه خواب دید که باید برای احراز هویتش میان اقوام خود برگردد

 

-    مشتی تقی دریک نما دوهمسرش را سوار پیکان سپید کرد وازمقابل رحمان وریحانه رد شد

 

-    رحمان همه را دوست داشت اما همه از رحمان ترس وندامت داشتند وازنگاهش معذب بودند

 

-   سرپرستی خرگوش بیمار توسط رحمان ورها شدنش بعد ازسلامتی درآخرفیلم

 

-    رحمان گمان می کرد حرامزاده باشد دنبال پدرش بین مردهای ده می گشت.ولی متوجه شد باید پی مادرش باشد

 

-    وبالاخره کشف رازحلال زادگی رحمان توسط ایوب در شب میلاد امام زمان....


 



به نظر می رسد داستان پیچ وتاب بسیار نامانوسی درابراز هویت رحمانیت رحمان داشت.

ونتوانست ذائقه ی مخاطب را به زوایای معنوی وپنهان  آموزه های مهدوی شیرین کام کند.

گویا این اثر ازیک فیلم نامه خارجی گرته برداری شده است

 ودر کل داستان تراژدی رحمان  نمی تواند بهتان وتهمت وبی فرهنگی حاصل از فقرهای فکری واقتصادی   جامع را شیرین به فرجام برساند

انحرافی مثل علم فانوس.شفای غذای نذری. خواب گرایی. وخاله زنک بازی وعتیقه دزدی. تهمت وافترا. بی ناموسی وخیانت. ودهاتی بودن ذهن جامعه را به رخ می کشانید

بنظرم فیلم  کم محتوا وبسیار دست وپاافتاده ای  بود که به  فیلم  سنگسارشیبه ویا ازآن اقتباس شده است

 

برداشت خیلی خیلی مثبت گرایانه

 

مهمترین واصلی ترین حق معنوی هرفرد داشتن هویت واطلاع ازهویت خود و والدین وزیستگاه خود است.

نویسند ه تلاش کرد تا هویت های اجتماعی افراد ویا جامعه راازیوغ نامردی های هویت اجنبی برهاند وبرای کشف وصیانت از هویت جامعوی افراد باید به امام وپیشوای خود پناه ببرند ومطیع باشند

 

اما همین انتقاد بس که کاراجتماعی دنیا را نمی توان با خواب پیش برد

 

-    حوزه ی اعتقادی هرجامعه ای  هویت آن مجوموعه به شمار می رود. اما در همه ی زوایای این فیلم از عنصر عید میلاد امام عصر ابزاری وسخیف بهره برداری شده است

 

-    جامعه ی مهدوی وپویا نیازمند آمادگی وبازسازی برای تحول وپویایی است

 

   - مفهوم انتظار در این فیلم اصالتی شگرف ندارد . انتظار باید بمفهوم آمادگی وشکوفایی وتحرک ترجمه شود

 

حمیدرضا ابراهیم زاده

13خرداد1394

 

 

* تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده