دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب مقالات. یادداشت ها و آثار پژوهشی، فرهنگی، اجتماعی دکتر حمیدرضا ابراهیم زاده

بایگانی

۱۰ مطلب در بهمن ۱۴۰۲ ثبت شده است

توسعه وتضاد

يكشنبه, ۲۲ بهمن ۱۴۰۲، ۱۲:۲۰ ب.ظ

 باگذشت زمان وسیر تکامل انسان واندیشه های بشری:

مردم روز به روز جامعه پذیرترمی شوند .ومشارکتهای اجتماعی خود را فعال تر می کنند.

حضور ومشارکت وفعالیت در جامعه  همان حرکت درمسیر توسعه است

ومتعاقبا جامعه ی  درحال توسعه  وپویا همه ی هزینه های حضور را می پذیرد.

حضورفرهنگی واجتماعی در جامعه حقیقی با جامعه ی مجازی هیچ فرقی نمی کند.

زیرا تحول وحضوردرهردوی این جوامع ازمطالبات و رفتارهای شخصی شما ناشی می شوند.

همه ی شما با حواشی مقدس ترازمتن .حرام های محترم ترازحلال  وتیک ها وجملات .مدل مو. لباس وآرایش.مراسم عزا وشادی های دگرگون یافته  واغلب  نامانوس وناهنجار مواجه هستید:

 پدیده های آنی واحساسی و نا هنجارک  هایی که مبدل به هنجار وعرف می گردند. ومانند سلولهای سرطانی روزانه  برپیکره فرهنگ جامعه جا خوش می کنند واسباب  درد ومشقت در  بدنه ی اقتصاد وفرهنگ وسیاست می شوند

  این سلولها همان حاشیه هایی هستند که جای متن را می گیرند وباعث تغییر در هنجارهای اصیل جامعه می شوند ویا در مقابل فرهنگ قد علم کرده وباعث تضاد والتقاط ناهمگن فرهنگی واجتماعی می شوند.

 یکی از مهمترین دلایل سهولت  تسلط مهندسی  معکوس رفتارهای مردم جوامع توسعه نیافته  توسط  بیگانگان  تقویت همین هنجارکهای بدون پشتوانه است.

و متاسفانه ژستهای این چنینی در حوزه فرهنگ وادبیات توسعه،  با اقبال عوام  وبعضا تائیدات خواص نیز مواجه است

 به این دلیل که غبار وسم آن برعواطف واعتقادات مردم رسوب می کند.

وهرچیزی که با اعتقادات وعواطف مردم عجین شود برداشتن ویا مبارزه ی باآن هزینه بر وتقریبا صعب العلاج ویا بعضا محال است.

 معمولا اغلب هنجارکها  در قالب عزا و شادی خود راکاملا  جلوه می دهند و تدریجا بعنوان شگون و یا رسم وارد معرکه زندگی اجتماعی وفردی مردم می شوند

 وازاین رو مقابله باآن سخت وحتی بعضا محال است

 مثلا  درج مهریه به نام اعداد ارزشی ومذهبی  .اصرار برتهیه ی  جهیزیه های ناروا وغیر ضرور.هزینه های گزاف لباس و مراسم و...

 اصرارهای کذایی بر تهیه سالن . نوع غذا. نوع ماشین عروس وتزئین آن ونوع آرایش و تحمیل بسیاری از هزینه های گزاف ونا هنجار بر ابتدای یک زندگی تا شلیک گلوله در روزعروسی ونزاع وخرافه ها  و... باعث بروز خطا وتغییر درسیستم  مطالبات وتوقعات جوانان گردیده است.

وامرازدواج آسان به شکل یک پروژه ی درام وتابوی وحشتناک نمایش داده می شود

 بسیاری ازمطالبات جوانان  ویا خانواده های آنان برای تشکیل زندگی مشترک تحت شعاع ناهنجاری هایی است که بجای هنجار برمتن زندگی  سایه افکنده اند و یا باعث اضمحلال ازدواج آسان گردیده اند

 همچنین در عزاداری ها هم این قبیل مسایل وارد  جرگه تسلیت شده است

 حرف هایی درباره خواب دیدن میت. لباس میت. تدفین میت.تکریم ونکوداشت میت ودسته گل. چاپ تراکت  و... مراسم های آنچنانی. .تعطیلی زندگی خانواده میت برای مدت طولانی.که اغلب خارج ازشعائردینی وسوگواری های ملی ومذهبی ماست

 اما  بمرور زمان به شکل هنجار بر حوزه آداب ورسوم مردم  تسلط پیدا کرده اند

 باید گفت:

درعزا وسوگ حضورو تسلط ناهنجاری ها  بیشتراز مراسم شادی  بر فرهنگهای اصیل واضح است

  زیرا کمتر کسی  درمقابل خانواده معزا ویا امورسوگواره ها موضع می گیرد و تذکر ویا پیشگیری از این اعمال را بی احترامی  به صاحب عزا قلمداد می کنند وهمین باعث وهن واسطورسازی ها وافسانه پردازی هایی می شود که مقاومت در برابر حواشی و ناهنجاری ها  تقریبا مقاومت دربرابرمتن شئونات حقیقی دینی می نمایاند.

 

 همانطوری که  درمراسم عاشورا علی رغم نظر علما ومراجع انواع تیغ زنی ها و خنجر زدن وقمه زدن وطبل وسنج  نبرد کوفتن ونمایش سینه زنی ها وزنجیر زنی ها و سوگواری های عجیب را سوگواره می بینید. باکمی مطالعه درمی یابید که اغلب آنها وهن اسلام وتشیع  بوده و بی پایه واساس هستند والبته مبارزه با آن نیز به مرور زمان بر اساس رسوب وغبار زمان ودلبستگی مردم به اسطوره ها محال می شود...

 

همه ای این ناهنجاری ها به مثابه بت وخرافه وانحرافاتی هستند که باید باهزینه ی گزاف  آبرو ومال وجان برداشته شوند

 ومی توانید دریابید پشت این بتها نمرودها ایستاده اند و ابراهیم های زمان می طلبد تا بشکند این بتها وفاصله ها را.

 

یکی ازوظایف حکومت همکاری بامهندسان فرهنگی اعم ازهنرمندان و شاعران. فرهنگیان ومعلمان واساتید وروحانیون ومبلغین برای مبارزه با مظاهر تحریف و خرافه ومشقت هاست

 

دولت بعنوان نماینده ملت  وقانون با داشتن  همه ی ابزارهای  قضایی  وفرهنگی  باید قیم ومدعی العموم فرهنگ باشد تا در دسترس تعرض واقع نگردد

 ضروری ترین راه حل این مبارزه  ویا ورود به  دوازه ی توسعه یافتگی ،آموزش وتربیت فرهنگی واعتقادی وحقوق شهروندی است که با کرامت انسانی مماس است.

  دولت   ابتدا  باابزارهای فرهنگی همانند آموزش وپرورش ودانشگاه وصدا وسیما ورسانه های مربوطه بعنوان هرم  ومجرای اصلی توسعه  می تواند با آشنا کردن نسلها به آموزه های حقیقی ومبارزه نرم  با انحرافات اقدام نماید. واین  امرممکن نیست مگر با مشارکت  ومجاهدت همه ی مهندسان فرهنگی جامعه.

والی الله المصیر

   8 آذر1393

 29 نوامبر2014

   تبریز -  حمیدرضا ابراهیم زاده

 

* تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف می باشد.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

انقلاب ها ناموس جوامع هستند

جمعه, ۲۰ بهمن ۱۴۰۲، ۰۸:۴۲ ق.ظ

انقلاب های بزرگ وملی دنیا با رویکردهای سیاسی،اجتماعی ،صنعتی رخ داده اند
هنگامی که انقلاب کشاورزی در بابِل رخ داد شیوه آبخیزداری،شناخت ارزش دانه هاو بررسی آن به عنوان قوت غالب و شناخت ودسته بندی گیاهان و روش کاشت وداشت وبرداشت به عنوان یک انقلاب بزرگ محسوب می شود
و سپس در همان عصر انقلاب شهر سازی نیز در بین النهرین وبابل رخ داد.
غارها و شیار کوه ها و...که قرون متمادی مسکن و محل تجمعات مردم بودند از سکنه خالی شده و غار نشینی منسوخ گردید و در دشت ها و مناطق کوهستانی خانه های جدید بر محور چشمه ها و مسیر رودخانه ها جهت دستیابی آسان به آب بنانهاده شد، و بنیاد سکناگاه های امن در برابر سرما و گرما و خشونت های طبیعی و هجمه حیوانات اتفاق افتاد خانه هایی با چوب وسنگ و گل در کنار و امتداد هم درست شد و حیوانات اهلی نیز به موطن و قلمرو سکونی انسان الحاق گردید.
و شهر نشینی و کوچه سازی وخیابان سازی و استفاده از عوامل و عوارض طبیعی همچون رودخانه ها. چشمه ها برای شهر سازی مدنظر گرفت.
و قرنها بعد در اروپا ودر  عصر رنسانس انقلاب صنعتی رخ داد.
دستگاهها و ماشین ها یکی پس از دیگری منجر به اختراع وسایل و تجهیزات رفاهی ودفاعی  و ماشین های دیگر شدند.
ماشین ها وابزارهای ترکیبی کشاورزی و صنایع دفاعی وجنگ افزارهای نظامی، کاغذ سازی و صنعت چاپ. صنایع وتجهیزات هواپیمایی، خودروها، و به ناگاه اختراع برق واستفاده از آن در صنایع مختلف، اختراع رادیو و رسانه ها واستفاده از امواج رادیویی و... انقلاب بزرگی را در دنیا پدید آورد و جوامع را بیشتر از گذشته به رابطه بیشتر با یکدیگر وا داشت.
همزمان با دگرگونی های مهم علمی و دستاوردهای رفاهی و دفاعی انقلاب های بزرگ سیاسی در فرانسه و روسیه و انگلستان و آمریکا رخ دادند و ساختار اجتماعی واقتصادی و فرهنگی و حتی علمی جوامع دچار دگرگونی و رشد شدند.
سپس انقلاب ها در دنیا به کمک‌هم شتافتند وصدای ملت ها برای هم شنیده شد و انقلاب های دیگر با هدف استقلال ملت ها و اقلیم ها رخ داد.
باید پذیرفت که انقلاب ها تابع  شرایط مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی زمان خود بوده اند.
انقلاب ها ناموس ملت ها بشمار می آیند ودر واقع برخواسته از مطالبات  توده های ملت ها هستند که در جامعه بعنوان یک نیاز بررگ مطرح شدند و باعث  دگرگونی در شیوه حکمرانی وتصمیم گیری های سیاسی و اقتصادی و روابط خارجی شدند
نقش آموزه های دینی و فرهنگی نیز در انقلاب ها بسیار پر رنگ است.
مطالبه اقشار جامعه مبنی بر اطفا و دستیابی به نیازهای ملی همسو ، ریشه در باورهای دینی و آموزه های فرهنگی واجتماعی دارد و این خواسته ها و آرمان ها باعث پیدایش رویه جدید در شیوه زندگی  و ایجاد قوانین نو وحکمرانی می گردد. و پیشرانی نظام مسایل جامعه بااین قوانین و آرمانها امکان‌پذیر خواهد شد.
انقلاب ها در واقع مقدسات و نوامیس جوامع وملت ها شناخته می شوند زیرا برخواسته از ژرفای دل مردم است. مردم با وجود آوردن سیستم جدید فرهنگی ، اجتماعی ، سبک جدیدی از روش زیستن و رفتار زیستی، ساختارها وبسترها را برای تداوم حرکت وقیام و ثمره یابی آرمانها و رسوب آرامش وآسایش در همه اضلاع و زوایا وطبقات آماده وپیگیری می کنند.
جوامع برای انقلاب خود دستاوردهای و برکاتی را متوقع می شود وبرای تحقق وپویایی آن هزینه های زیادی می پردازند.
هزینه هایی که باید با بردباری و افتخار پذیرفته شوند تا به اعتلا و علو و بار دهی درخت انقلاب منجر شود.
انقلاب اسلامی ایران
یکی از انقلاب های مهم دنیاست که بر پایه نیاز آحاد جامعه و عزم ملی مردم با بسترها وخاستگاههای زمانه در ابعاد مختلف فرهنگی واجتماعی واقتصادی در  فوریه ۱۹۷۹ رخ داد.
و معادلات سیاسی و اقتصادی زمانه دنیا را دچار چالش و تغییر نمود.
انقلاب اسلامی ایران نیز در واقع ناموس ملتی محسوب می شود که به پای آن هزینه های گزافی پرداخت شده است.
برای باردهی و ثمره بخشی این انقلاب و آرمانهای ارزشمند منبعث از نیاز و عزم ملی باید تلاش کرد و بردباری بخرج داد.
بی تردید این انقلاب نیز در مسیر حرکت خود دستاوردهای  زیادی را به ارمغان گذاشته است. و برای رسیدن به چشم اندازهای متعالی آن به همدلی و وحدت وانسجام ملی بیش از پیش نیاز است.
البته آسیب هایی که برای هر انقلابی وجود دارد برای انقلاب اسلامی ایران نیز مترتب است.
مسیر حرکت همیشه هموار نیست.! وطبیعی است که خستگی ها و انحرافات و فرسودگی ها و ریزشهایی در کنار پیشرفت ها و رویشها پیش می آید که در جای خود باید پذیرفته شده و مورد درمان و ترمیم قرار بگیرد .
اشرافی گری، افراطی گری، خستگی نخبگان و نیروهای ارزشی ، انحرافات، نا کارآمدی عناصر غیر متخصص در بدنه و فسادهای حرفه ای وسیستماتیک، قانون گریزی ها و فراقانونی طلبی، انحصار طلبی ها ودر نتیجه رکود و تورم و تبعیض  مهمترین آسیب های هر انقلابی بوده و انقلاب اسلامی ایران نیز از آن‌مستثتا نیست.
و برای درمان آن باید التزام عملی به آموزه ها وآرمان ها و قانون را اولویت داد و قانونمداری و توجه به ارزشها و انسجام ملی و همدلی و تلاش و توجه به نخبگان و ارج‌گزاری سرمایه های اجتماعی پرداخت.
عدالت خواهی و مبارزه با فقر و تبعیض و فساد و امر به معروف ونهی از منکر در همه رفتارهای اجتماعی و اقتصادی پذیرفته شده و جاری شود.
یکی از مهمترین بایسته های هر انقلابی حرکت به سوی پیشرفت و ترمیم و پوست اندازی است. در درون و بطن هر انقلابی با توجه به مقتضیات زمانی و اقلیمی، انقلاب های نامحسوس و نوتری رخ می دهند که باعث پویایی و پیشرفت می شوند و نباید از آن نگران و دلسرد شد بلکه باید به آن اهمیت داد...
منابع؛
۱.کالبد شکافی ۴ انقلاب، کرین برینتون
۲.ایران بین دو انقلاب ، یرواند آبراهامیان
۳.بررسی جامعه شناسی انقلاب الجزایر ، فرانتس فانون.
۴. انقلاب اسلامی و ریشه ها؛ عمید زنجانی
۵. و...

حمیدرضاابراهیم زاده
۲۱بهمن ۱۴۰۱
 تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

زمین خانه ی فساد انسان ها نیست!

چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۴۰۲، ۱۲:۳۷ ب.ظ

رکود شگفت آوری در سراسر زمین برای اهل زمین رخ داده است.
دنیا بشدت افسرده و نگران ومایوس است.!
دنیا بایک زلزله ی ساده خراب نشد و نمی شود.
چیدمان انسان برای روش زندگی و آسوده طلبی بسیار غلط وآسیب زننده است.
انگار همه چیز خراب بود و وعده های زلزله خاورمیانه همه چی را به رخ کشانید!
مثل یک دندان پوسیده ای که دراثر خوردن نخودچی گندش در می آید.

اوضاع پیوندهای بین المللی خراب تر از آن است که ملتها بخواهند به داد هم برسند
حکومت ها مدام درپی تجاوز به حریم ملت ها هستند.
ملت ها روز به روز در بند قوانین نامنزه گرفتار تر می شوند.
تا جائیکه قانون بافان همچون عنکبوت  تور قانون را پهن کرده و ضعفا را شکار کرده و ازآنها بعنوان غذا استفاده می کنند.

پایه نزاکت و آداب  همزیستی و روشمندی های مشارکت های فردی واجتماعی و اقتصادی وفرهنگی ازبین رفته است.
اسید بسیار قوی و خطرناکی بنام منفعت طلبی  گونه های برتری جو و حکومت های زور گو ملت ها را درخود حل می کند وبرای یکدست کردن و تک قطبی کردن و روابط و رفتارهای جامعه جهانی را دچار انحطاط و انقراض می کند.
قوانینی بوجود می آیند که با آزادی و عزت انسانها در تعارضند.
قوانینی که کارکردهایشان باعث بردگی ملت ها شده وبلکه با آموزه های کرامت  انسانی در تضاد هستند.
کرامت و هویت انسان در  نزد خدا دارای منزلت و اعتبار ویژه ای برخوردار است. و برای صیانت وپاسداری از این ارزش و گوهر باید تلاش کرد تا محدود و مسدود نگردد. تعارضات بر اثر تبعیض و برتری جویی و توهمات بوجود می آیند و پیکر انسانیت را مخدوش و زخمی می کند...
ازسویی دیگر دنیا با ستیزه های جدیدی با عنوان جنگ آب و هوا روبروست.
واقعیت این است کاهش منابع آبی چیزی نیست که زمین را دچار تهدید کند.
بلکه جعرافیای زیستی را دگرگون می کند.
زیرا آب و سایر منابع ومواد در زمین از بین نمی روند و ازجایی به جای دیگر و یا از حالتی به حالت دیگر در می آیند.
معادلات ومحاسبات ما در هزاره وقرن جدید منزلت واعتبار خود را باخته است.
زمین برای احیا وباز سازی خود به توفان و سیل و آتشفشان و یخبندان و زلزله وخشکسالی و نشست ها و رانش ها و سونامی های بزرگ وپیاپی دچار است. و انسان آسایش خود را با آن در تضاد می بیند.
خشمی برای طبیعت وجود ندارد.
هویت واقعی سیل و زلزله و آتشفشان واکنشهای ماهوی زمین است.
اگر زِلزله نیاید زایش ها و رویشهای چشمه ای و معدنی پیش نمی آید! وحتی ممکن است زمین دچار خطا در چرخه ی مدارش شود.
دگرگونی ها و جابجایی های اقلیمی و بازسازی ها برای امنیت زیستی در زمین از بدو پیدایش و آفرینش وجود داشته است.
تمدنهای زیادی دراین کشاکش ساخته شده واز بین رفته اند و زمین آنها را بلعید و خود را از لوث وجودشان  پاک کرد.
واین جای تامل است .
 نقش ما انسانهای بالغتر و نو بعنوان اموال غیر منقول زمین بسیار مخرب و فساد انگیز و جدی است¹.
انسانهایی که با دستکاری رودخانه ها و ایجاد سدها و خشکاندن دریاچه ها و تخریب جنگلها ودشت ها و کوهها و انحراف بادها و آسیب به زیستگاههای حیوانات و موجودات باعث انقراض بسیاری از گونه های گیاهی وجانوری شدند و امکان باز سازی و ترمیم چرخه های زیستی وجود ندارد مگر باحذف انسان از چرخه ی زیستی زمین!
اضافه شدن انسان  درحال بلوغ و خردمند وخودخواه به زمین، و اشراف وتسلط او بر چرخه های زیستی باعث فساد در زمین گردیده است.
زمین به چه چیز انسانها باید مباهات کند؟
از روزی که انسان به زمین سپرده شد و بذر انسان در زمین‌کاشته شد تعامل انسان با خود وهم گونه های خود چگونه بوده است؟
و قرار است خود را در کجای این افق ببیند؟

 

والی الله المصیر

حمیدرضاابراهیم زاده
۱۷ بهمن ۱۴۰۱

پانوشت

١. ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ. (روم ۴۱)

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

چرا عقب مانده ایم؟

سه شنبه, ۱۷ بهمن ۱۴۰۲، ۰۸:۰۳ ق.ظ

چرا اندیشمندان و نوابغ و متفکران غربی موفق تر بوده اند؟
چرا غالب اختراعات مهم جهانی به غربی ها اختصاص یافته است.؟
چرا مامسلمانان صاحب دین وشریعت دانش محور  که  پیرو کتاب تمیزی چون قران  هستیم از دانش روز کم بهره ایم.؟
دلیل این رویکرد می تواند به توهم و جاهلیت نهانی که بصورت زنجیره رفتاری در آن غوطه وریم باشد.
جوامع ما مسلمانان رفتارهای زیستی خود را اغلب تک بعدی ومصرف گرا تربیت کرده اند .

 درحالیکه دین اسلام مردم را به تولید و تعاون فرا خوانده است.
اسلام ما را به تدبر در کتاب خدا و مطالعه احوال وتجربیات فراخوانده است.
ماچقدر دقت ومطالعه داریم.؟
ثروت علمی ما کجاست ؟
سرانه مطالعه ی ما چه اندازه ای است؟
از آن سو در جوامع غربی اصرار روی اصرار است که آموزش و مطالعه محور توسعه است تا جایی که فرانسیس بیکن گفت؛
خواندن انسان را کامل ونوشتن انسان را دقیق می کند.
اینها حرف شنوی دارند.
عملگرایی برای رسیدن به پیشرفت را لازمه موفقیت می دانند.
ازآن سو در نص مقدس داریم  خدا شما را به عدل و میانه روی و احسان فراخواند ولی شیطان شمارا به فقر وفحشا دعوت نموده است‌.
پس در آموزه های ما،آرمانها و مسیر مشخص است.
بااین حال ما توسعه را بمفهوم واقعی اش نپذیرفتیم. ما هیچ جنبه ای از پیشرفت را قبول نداشتیم. وآن رامغایر با اصول خود می پنداشتیم. درحالیکه به آن نیازمندیم.
ازاین روی نخبگانمان را آزردیم وفراری دادیم.
همواره درجا زدیم و درگیرشدیم.
تصلب و تعصب ما پاشنه آشیل ماست!

در اموزه های ما تاکید شده است که
 حق اظهار وجود تان را با باطل کردن حق دیگران حتی با دروغ و قتل.... برای خود  نخواهید.

این تدلیس خواهی و ویژه خواری بد است!
چرا غربی ها موفق ترند ؟
چون جوامع غربی به همین باورهای به زعم ما ناقصشان پایبندند، اصلاح و ویرایش را تمیزکاری و لازم می دانند
چون دروغ را بد می دانند
شعاری وقشری نیستند
برخلاف قرآن، ما مسلمانان در روش مسلمانی کردن بسیار معیوبیم.
چون‌نخواستیم قرآن در زندگی مانقش داشته باشد.
چون قرآن را برای شعار دوست داشتیم ودر مقام عمل به آن دلبسته نبودیم
قرآن را برای زینت المجالس وتبرکات انتخاب کردیم!
قرآن را کتاب قسم ونفرین دیده ایم!
صدای قرآن مارا به یاد عزا داری و مرگ می اندازد...
اصلا با خواهها ورفتارهایمان قرآن را مهجور کردیم تا بسبک ومیل خود زندگی ومعاشرت کنیم.
بااین اوصاف باز در رفتارها و معلوماتمان اصلاح و ویرایش را روا ندانستیم.درحالیکه خود قرآن دریچه اصلاح وویرایش رابرای خودش باز کرد!
ناسخ ومنسوخ یعنی حرفم را پس گرفتم!
یعنی بمقتضیات زمان ویرایش شده و حرف زدم.
قرآن کریم دین بازی و گزیده خواهی و دروع بستن ها را بعنوان ستمکاری های بزرگ برمی شمارد وبا واژه "اظلم " گلایه می کند و هشدار می دهد!
عمده ترین و بدترین  زیان وستم دروغ بستن بخدا وکتاب خداست.
بنام خدا ودروغ
بنام خدا وریا
بنام خدا و......
ومن اظلم ممن افتری علی الله کذبا!
بدترین ستم. ستم دروغ پردازی ونسبت ناروا به خدا وکلام او دادن است.
تفسیر به رای. به دروغ حدیث سازی کردن همه و همه ظلم است به خدا و قرآن.
ازسویی دیگر
لقمه های مشتبه و حرام، زندگی و رفتار مردم را درچنبره انحطاط قرار داده است.
ورفتارها وتعاملات اقتصادی حکومت ومردم هردو شبهه ناک شده است.
اگر افسار مدیریت ونظارت کشور وجامعه یک هفته درست بدست گرفته شود؛
 اول ازهمه قوانین ربوی بانکها باطل شود املاکش رابمردم بر گرداننده شود.
ارزش قرض الحسنه به ارزش مندرج در نص مقدس برگردد 
تجمیع بیمه ها وبانک ها را اجباری شود.
 دیگر هیچکس ربا نمی خورد.
وقتی پولم دربانک ربوی گذاشتم تاسود ماهیانه و یا وام بگیرم و با تصدی بنگاهی گری بانک، موافق شدم پس بامنویاتش همکاری کردم.
وقتی آلوده به حرام با وام ربوی بشوم چطور می توانم رفتار اسلامی داشته باشم؟
اسلام گفت بانکداری ام این است؟؟؟
ببینید
عدم التزام عملی به اسلام توسط مردم وحکومت باعث ضربه به خود اسلام است
در جامعه ما با ادعای اسلامی وداشتن حاکم اسلامی و اقتدار حاکمیت قضایی
دروغ و میخوارگی
تبعیض و رانت خواری
رشوه واحتکار کالا وخدمات
ربا وفحشا
ریا و فقر
زنا و تجاوز
دزدی و غش در معاملات وجود دارد.
آیا کفار کشور و جامعه ما اینقدر مقتدرند ؟
یااینکه رفتارهای کافرانه ما از خط قرمزش عبور کرده است.!
این رفتارها در قانون وشریعت ما ممنوع هست یانه؟
اگر هست چرا رایج است؟؟؟
اقتصاد بیمار و فلج و غلط همه جای زندگی را عفونی می کند
 بدون اجازه  و رضایت شما مال شما رابردارم یا فریبت بدهم واموالتان را تصاحب کنم این از زیرکی  وهوش بالای من است؟؟
طوری رفتارکردیم که دور زدن قانون و قانون ستیزی و شریعت گریزی برای ما شد زیرکی!
می خواهیم از دین فرار کنیم :

با فرار از دستوراتش
مالیات ندهیم.

خمس ندهیم. زکات  برای حال ما نیست.
حج از قداستش خارج شده و تفریح ریاکاران شده است. 
جهاد برای سخت ومرگبار است
امربه معروف ونهی از منکر مراتبش بمن نزدیک نیست.
روزه برایم زیان کلیوی و...فلان دارد
حس نمازم نیست
دوست داشتن ودشمن داشتنم (تولی وتبری)مشمول شرایط اقتصادی من ا ست.
توحیدم که نرخ پیدا کرده است.
پس کجای کارم اسلام  وآموزه های قرآن حاکمیت دارد؟
شریعت می گوید درحلال زیاده روی نکن!
ما داریم در حرام زیاده روی می کنیم
همین رفتارها گواه محکومیت ومحرومیتهای ماست.
ما رد شدیم!
دلیل انقراض اجتماعی و اُفت اخلاق در جامعه همین رد دادن هاست.
بله ما داریم منقرض می شویم. میزان وشاخص امید به زندگی  دچار افت وانحطاط شده است. آمار خودکشی ها و جرائم بالاتر از نرم عادی است!
کاهش موالید رانگاه کنید طلاق ها را دقت کنید نرخ حرامزادگی را دریابید.
تن فروشی ها را رصد کنید.
حکومت مدعی شیعی  با داشتن راهکارها و آموزه های غنی دارد با رفتار ناقضش به تشیع علوی خیانت می کند!
به هر روی جامعه به سرطان اجتماعی دچار شده است
علایمش فساد و تبعیض ودروغ و ربا است.
منقرض می شود.
علائمش کاهش اخلاق زیستی 
کاهش موالید
ترس از زندگی 
فرار نخبگان
فرار از پایداری...است.

تنها راه نجات مراجعه به آموزه ها و التزام عملی به قانون است. قانون مداری و آموزه باوری باعث و تمسک به آموزه ها والتزام رفتاری به قوانین وآموزه ها می تواند مارا به پیشرفت و تعالی  وتوسعه رهنمون کند.

 

والی الله المصیر.

 

حمیدرضاابراهیم زاده
۱۶بهمن۱۴۰۰

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

برمن بدم

شنبه, ۱۴ بهمن ۱۴۰۲، ۱۲:۰۰ ب.ظ

برمن بدم

از  دم جانفزای خود

و

زنده ام کن

و

جان ده وجود م را

و

کالبدم را

و

شادکن روحم را

و

بر باغ زندگی ام

خانه ی بهشت را

بنا کن

که

آفتاب مهر

هم خانه ام باشد

و

مهتابِ شعر

هم سایه ام باشد

برمن بدم

و

گوارا کن

زندگی را

برمن

و

برمن برکت ببار

در هرآنچه که وجودم

برای بزرگی و نیکی

بدان نیازمند است...

حمیدرضا ابراهیم زاده

یازدهم مهر1398

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار نگارنده محفوظ است.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

نقش جنسیت بر سرنوشت

سه شنبه, ۱۰ بهمن ۱۴۰۲، ۰۶:۱۵ ب.ظ

نقش  جنسیت بر سر نوشت
شاید بارها اندیشیده باشیم که اگر جنسیت مااین نبود چه سرنوشتی داشتیم ؟
براساس تقسیم بندی های جنسیتی حاکم بر فهم اجتماعی؛ سه یا چهار نوع جنسیت در بین مردم وجود دارد که توانسته است بر سرنوشت آنها حکمفرماباشد؛
جنس اول یا جنس نر
جنس دوم یا جنس ماده
جنس سوم یا خنثی
جنس چهارم یا ترنس ها که در خود انرژی جنسیتی متفاوت جستجو می کنند وبه دنبال تغییر آن هستند.
آنچه که در فهم اجتماعی بعنوان دو جنس غالب دارای فراوانی و اعتبار  است ،در واقع جنس  زن  و جنس مرد می باشد.
از این رو یکی از مهمترین عوامل تعیین سرنوشت در جوامع توسعه نیافته جنسیت است.
و نقش و کارکرد و حقوق جنسیت نیز در آموزه ها و متون مقدس مشخص گردیده است .
انتظاراتی که جامعه ی مبتنی برهمراهی با متون و عواطف مذهبی باشد در سرشت خود نیز رویکردها و انتظارات و منویات آن را دنبال حواهد کرد وبر همین اساس فرهنگ عامه جامعه نیز برآن قلمرو رنگ می پاشد و رنگ و بوی همین سبک ومدل فکری خواهد گرفت‌.
بنابراین خواسته ی فرهنگ جامعه از جنسیت متفاوت بوده وبلکه کاملا سیستماتیک نسبت به آن رفتار می کند.
جامعه از جنسیت مرد و پسرچه انتطاراتی دارد و چه نقش ها و کار کردهایی را یک‌پسر ومرد باخود همراه می کند
از بدو کودکی در تعیین‌ نام و لباس واسباب بازی ها گرفته تا تحصیلات و انتخاب رشته تحصیلی و مسافرت ها و دوست یابی ها و مطالعات و تفریحات ونهایت انتخاب همسر و خواستگاری و حقوق مربوط به انتخاب همسر و زندگی زناشویی، حق مسکن ونحوه زندگی و صله رحم وحتی فرزند آوری و...
همه ی این کار کردها بین دو جنس دارای تبعیض وتفاوت بیشماری هستندکه با توجه به خاستگاه فرهنگی و سبک زندگی حاکم بر جامعه حق انتخاب را برای جنس مقابل محدود وحتی مسدود می کند.
مرد و زن هرکدام سرنوشت ناخواسته ای را نسبت به زندگی خود دنبال می کنند که وابستگی شدیدی به جنسیت و محل تولد ویا سکونت شان دارد. 
محدودیت ها و تبعیض های زیادی در حق انتخاب های زندگی جنسیت ها وجود دارد که با نگاه فرهنگی جامعه منطبق است
همه ی برازنده بودن ها و هنجار های حق انتخاب در هر چیزی باعث می شود که قلمرو حقوق اجتماعی افراد تعیین گردد.
ناهنجاری  در انتخاب لباس،نتخاب محل زندگی،انتخاب شغل،انتخاب  دوست ،انتخاب شریک زندگی و سایر انتخابات موثر بر زندگی اجتماعی نیز باعث میشود تا دید کلی جامعه  نسبت به طرد و یا انزوای این افراد بصورت سیستماتیک اقدام کنند.
بر همین اساس زنان در بیشتر جوامع و همه طبقات اجتماعی از حق انتخاب همسر بسیار محدودی برخوردارند.
وهمین محدودیت در حق انتخاب همسر و شغل بر زندگی و سرنوشت آنان تاثیر می گذارد.
اما مردان در هر طبقه اجتماعی از حق انتخاب آزادانه تری در  شغل و ازدواج برخوردارند.
از سویی دیگر جریانهای فعال اقتصادی و اجتماعی و سیاسی جامعه که نقش بسیار پررنگ تری در تعیین طبقات و قلمرو اجتماعی دارد توانسته است بر این شکافها به نفع طبقه خود حاکم شود.
مثل ازدواج در بین خانواده های افراد سرشناس اقتصادی ، مذهبی، سیاسی با ازدواج در بین خانواده های  متوسط به پایین  متفاوت است
بسیاری ازاین‌محدودیت ها در لایه ها پر قدرت اجتماعی گم‌می شوند.
بااین حال نقش جنسیت هرگز گم و جابجا نمی شود.
از این رو زنان در طبقات متوسط به پایین جوامع توسعه نیافته متحمل مشقت های زیادی می شوند.
و هر رفتار اقتصادی واجتماعی حاکم برجامعه در سرنوشت آنان تاثیر مستقیم می گذارد.
جایگاه اجتماعی زنان با شرایط خاص و مطالبات جامعه از زنان مجرد وخود سرپرست و زنان بیوه ومطلقه تفاوت اساسی نسبت به مردان این جامعه دارد.
وبر اساس همین شکاف و تبعیض ، ناهنجاری های سیستماتیک و ریشه دار انحرافات و فسادها ی اجتماعی شکل می گیرد.
سوء استفاده هایی که در جوامع فاقد اخلاق  و یا توسعه نیافته نسبت به جنس دوم  بصورت سیستماتیک وجود دارد قابل چشم پوشی نیست و در واقع زمینه ستمکاری از زنان و توقعات نامنزه از این جنس وبه ویژه نسبت به بانوان ساکن در طبقات و قشرهای متوسط به پایین وجود دارد.
اگرچه در طبقات مرفه جامعه نیز رفتار با زنان همتای طبقاتی، همترازی چندانی با مردان هم طبقه خود ندارد .
اما امنیت بیشتری را به لحاظ داشتن افسار توانمندی اقتصادی و لجام توانمندی طبقه خانوادگی دارند.
ازاین رو برای برون رفت از خطر ناهنجاری ها و تبعیض ها نیازمند به نو اندیشی در خوانش های دینی.
دگرگون سازی قوانین برای رفع و منع تبعیض جنسیتی.
آموزش های جامع و هدفمند و همگانی برای دگرگون سازی نگرش های جنسیتی و فرهنگ و سبک زندگی.
توانمند سازی بانوان در حوزه های آگاهی  و تحصیل، اشتغال و درآمد،و....
تاب آوری و مقاوم سازی ساختار حیات اجتماعی و اقتصادی زنان در همه ی حوزه های تعیین کننده حقوقی.
حمایت از حقوق بانوان و
مبارزه با نا هنجاری های سیستماتیک علیه زنان
تعیین حد و مرزها و قلمرو حضور زنان در مشارکت های اقتصادی واجتماعی با توجه به مقتضیات زمانی و تحولات  جهانی
به بلوغ کشاندن افکار اجتماعی نسبت به پاسداشت حریم انسانیت و تنویر افکار عمومی نسبت به ساختار ها و تحولات  جامعوی.
استفاده و‌تعیین الگو های کار آمد اجتماعی برای سبک زندگی مقارن با اقلیم فرهنگی .
استفاده و پدید اوردن الگوهای کارآمد زن امروزی.
 کم کردن و از بین بردن شکاف های طبقاتی.
کنترل و مهار تورم .
مبارزه ی جدی و عزم ملی برای مبارزه با فقر و فساد های افتصادی و رانت خواری و تبعیض طلبی و قانون گریزی  و قانون ستیزی.
بسیج همگانی برای قانونگرایی و قانونمندی همگانی  و آموزش تاب آوری در برابر الزامات قانونی و همچنین التزام عملی به آموزه های و قانون.
ایجاد بسترهای پذیرش توسعه و رشد وتعالی.

والی الله المصیر
حمیدرضاابراهیم زاده
نهم بهمن ۱۴۰۲

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

توانمندی و تاب آوری

سه شنبه, ۱۰ بهمن ۱۴۰۲، ۰۴:۰۶ ب.ظ

توانمندی ها وتاب آوری ها انسان موجودی با ویژگی های ارزشمند و بااستعدادهای بیشمارآفریده شده است. و آنچه که انسان را از سایر موجودات متمایزتر می کند استعداد آفرینشگری اوست .که این صفت را از آفریدگار خلاق به ارث برده است.

از این رو انسان باتوجه به استعداد هایی که دارد همراه با محیط و مقتضیات آن مسیر پویندگی و بلوغ و پیشرفت وتکامل را می پیماید و به توانمندی می رسد. توانایی هایی که در اثر آموزش و تربیت ، بهتر اندیشیدن و بهتر سخن گفتن و بهتر رفتار کردن بدست می آورد؛ به او بها وارزشمندی می دهد. توانمندی هایی که در اثر آموزش های مستمر و تربیت پایدار و تلاش بدست می آید باعث می شود تا به عنوان انسان تربیت پذیر و آموزش دیده و متخصص در جامعه پذیرفته شده و کارایی بالاتری نسبت به سایر همنوعانش داشته باشد.

اگرچه عناصر محیط و اقلیم و وراثت نیز بر این ویژگی ها تاثیر بسزایی دارد اما آنچه که باعث می شود تا انسان خردمند به قیمت برسد تخصص و کارایی هایی اوست که دراثر آموزش و پرورش یا تربیت به وجود می آید توانمندی های علمی و فکری واجرایی، توانمندی های مالی و اقتصادی، توانمندی های بدنی و فیزیولوژی، توانمندی های کاریزماتیکی و مدیریتی، توانمندی های هنری و صنعتی، توانمندی های روحی و روانی و... که دراثر تمرین و آموزش وتجربه و گاه از راه وراثت و بنیه ی بدنی و تندرستی عقلی و جسمی بدست می آید. و بی گمان همه این آموزش ها وتجربه ها بدون آزمون میسر نشده است. توانمندی انسان در آفرینشهای هنری و صنعتی بیشترین دگرگونی و پویش را در تاریخ جوامع ایجاد کرده است. و به همراه خود تاب آوری هایی نیز از لحاظ جسمی و روانی و فکری مترتب کرده است.

انسانهای بردبار و شکیبا نیز قیمتی و ارزشمندند به ویژه اینکه علم شان با حلمشان گره خورده باشد، انسانهایی که توانایی هضم و برخورد و تحلیل درست از پدیده های متناقض و منتقد را دارند.

درآموزه های راستین ما صبر در برابر خشم و شهوت و فقر و دارایی و گناهان و گرفتاری ها بسیار ارزشمند و قابل اعتنااست. که همگی از قابلیت های انسان توانمند و خردمند است. انسان های پارسا با توانمندی ها و تاب آوری هایشان در برابر مسایل و پدیده ها به هویت و اعتبار می رسند.

بهای انسانهای نیک باور و امن و نجیب و پارسا از این رو بسیار است که تاب آوری و توانمندی و شکیبایی و پایداری بالاتری در برابر مسایل و مصایب داشته اند و همچنین بهترین تصمیم را برای عبور از بحران های فرا روی خود اتخاذ کرده اند.

در واقع هویت پارسایان این گونه است که تاب آوری و توانمندی توامان و ارزشمندی از خود بروز می دهند. و همین اصل از نجابت پارسایان است که به او هویت ارزشمند نجیب می دهد. هویت منحصر به فرد افراد، جدای از هویت ژنتیکی و خانوادگی و فیزیکی، در واقع از همین گذر گاه بدست می آید از این رو ممکن است که علی رغم رفتارهای همتراز و یکسان خانوادگی در برابر پدیده ها در یک خانواده دو نفر شباهت چندانی به هم نداشته باشند. که این امر به توانمندی و تاب آوری وتفاوت های فردی افراد ربط دارد. مصادیق فراوانی از انسان های وارسته و پویا در دنیا زیسته اند و به شهرت دست یافته اند و اساطیر رسته های خود شده اند. و با فکر و گفتار و رفتار خویش پله های فهم و روش و مهارت زندگی جابه جا کرده اند.

اولیای الهی و عرفا و پیشوایانی در حوزه اخلاق و رفتار زیستی که زیستن را در دنیا معنا بخشیده اند.

دانشمندان حوزه تکنولوژی و صنعت و پزشکی ومعماری که دنیا با آفرینشهای خود دگرگون کرده اند.

اقتصاد دانان و طراحان پول سازی وکار آفرینی که رفتار اقتصادی را در دنیا آفریده اند.

قانون نگارانی که در حوزه ای توانسته اند با ایجاد آیین نامه ها و قوانین رفتارهای انسانی را ملزم صیانت و تکریم ازکرامت انسان کنند.

سیاستمداران و اندیشمندان حوزه مدیریت منابع انسانی که نوانسته اند تاثیر بسزایی در روابط سازمانی و بین سازمانی و ملی و بین المللی ایجاد کنند.

همه ی هنرمندان و اندیشوران وشاعران و نویسندگان در هر حوزه ای توانستند باایجاد آفرینشهای خود باغث رونق و ترویج مهارت و سبک زندگی و مساوات خواهی و عدالت گرایی و امنیت پایدار برای زندگی بهتر برای همه همنوعان خود باشند . اسطوره هایی که در توانایی های خود نسبت به حفظ کرامت خود و دیگران مسئولیت پذیر بودند و به آموزه های راستین در راستای کرامت حقوق انسانی التزام داشته اند. همه همت و هنر شان را صرف آفرینش و آموزش و تلاش برای بهبودی او ضاع جهان صرف کرده اند . نام نیک شان بر تارک تاریخ می درخشد و خدمات و دستاوردهایشان برای مردم نسل خود و نسل واپسین از بین نمی رود.

نام و یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد.

والی الله المصیر

حمیدرضاابراهیم زاده

بیست و ششم مهر ماه 1394 

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

سنگ باشید

پنجشنبه, ۵ بهمن ۱۴۰۲، ۰۸:۳۰ ق.ظ

سنگ پیش از اینکه به یک صفت دو پهلو ترجمه شود یک اسم به حساب می‌آمد.

سنگها هم مثل ما آدمها انواع و اقسام دارند.

آنها هم رنگ و جنس و طبقه‌ی مخصوص دارند.

 نتیجه تصویری برای سنگ باشید

                 
 

بعضیها زیبا و قیمتی و بعضیها معمولی و بعضیها زشت و بی‌ارزش هستند.

بعضیهایشان قیمتی‌تر از جان انسان هستند.

گاه درمانگرند و گاه ویرانگر ...

سنگ چیزی نیست که کسی از آن اطلاعی نداشته باشد.

همه جا سنگ ریخت و پاش هست.

بعضی ها را بعنوان نگین به دست و گردن تزئین می کنند. بعضی ها زیر پایند و...

خصلت عجیبی دارد این سنگ تحت هیچ شرائطی هویت ونقش و نگارش را نمی بازد.

من معمولا سنگهای عجیب و غریب را جمع می کنم واقعا جذابیت خاصی در آنها نهفته است.

بسیاری از سنگهای صاف و کوچکی که برای ما بی ارزش به نظرمی رسند. وقتی به دقت نگریسته می شوند

محیرالعقول و فریبنده اند...

 

                      1464051_547328022023122_1783917599_n.jpg

 

جنس و خط و نقش و رنگ هر کدامشان شناسنامه‌ی آنهاست.

سنگها سخت به خودشان اعتماد دارند

حتی اگر زیر پا بروند رنگ نمی بازند.

تا به حال زبان به شکوه نگشوده اند و از خلقت و هویت خویش ملول نیستند.

صدها قرن و شاید هزاران قرن سن و سال دارند.

بقول پدرم: در کل طبیعت برای انسانها آموزگار بزرگی است.

و سنگها هم در این میان قرنها نشانه خدا و آیت الله و آموزگارآدمی هستند.

باید از صبوری و مقاومت سنگها درس آموخت.

چه تاج سر ما باشند و چه زیر پای ما هرگز از جنسیت و هستی و وقار خود انصراف نمی‌دهند.

آنها همیشه جوان و پایدارند.

سنگهایی که بعنوان درمانگر و شفابخش در طبیعت وجود دارند به اندازه سنگهای ویرانگر سنگیت وجودشان

سنگ است. یکی شان می شود حجرالاسود بیت العتیق یکی شان می شود عقیق و فیروزه و الماس و...

از سنگ ضرب المثلهای زیادی وجود دارد.

مثلا: می گویند سر فلانی به سنگ نخورد؟!

یعنی در این مقطع سنگ باعث عاقل و سر براه شدن است.

اصلا برای تنبیه سپاه ابرهه به ابابیل امر شد تا با سنگ خدمت سپاه ابرهه برسند.

چرا باسیل و طوفان و زلزله و... تنبیه نشدند؟ بی تردید حکمت و دلیلی بر این امر دلالت می کند...

سنگباران شهرها و تمدنها داستان عمیقی است که باید به فلسفه‌ی آن دقتی حاذقانه داشت.

قرآن در سوره اسرا آیه‌ای دارد که می‌فرماید:

 

۞ قُلْ کُونُوا حِجَارَةً أَوْ حَدِیدًا [١٧:٥٠]
بگو: «شما سنگ باشید یا آهن،
او خَلْقًا مِّمَّا یَکْبُرُ فِی صُدُورِکُمْ ۚ فَسَیَقُولُونَ مَن یُعِیدُنَا ۖ قُلِ الَّذِی فَطَرَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ ۚ فَسَیُنْغِضُونَ إِلَیْکَ رُءُوسَهُمْ وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هُوَ ۖ قُلْ عَسَىٰ أَن یَکُونَ قَرِیبًا [١٧:٥١]

یا هر مخلوقی که در نظر شما، از آن هم سخت‌تر است (و از حیات و زندگی دورتر می‌باشد، باز خدا قادر است شما را به زندگی مجدد بازگرداند). آنها بزودی می گویند:

«چه کسی ما را بازمی‌گرداند؟!»

بگو: «همان کسی که نخستین بار شما را آفرید.» آنان سر خود را (از روی تعجب و انکار،) به سوی تو خم می‌کنند و می‌گویند:

«در چه زمانی خواهد بود؟!» بگو: «شاید نزدیک باشد!...

درک این مسئله چندان هم سخت نیست
حضرت آیت الله سنگ هم بر سر بی‌عقلها نهیب می‌زند تا عقلشان سر جایش بیاید و هم آنقدر گرانبها می‌شود که  تاج سر آدم می‌شود و نگین انگشترش.

 و هم  آموزگار و نماد مقاومت و پایداری و صبوری است.

 
 

   حمیدرضاابراهیم زاده  20/2/1393

 

 

تمامی حقوق نشر در انحصار مولف می‌باشد.

 

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

چشم معشوقه ی من

سه شنبه, ۳ بهمن ۱۴۰۲، ۱۲:۰۰ ق.ظ

 

از عجایب زندگی انسان نگاه اوست.

نگاه بمعنای دیدن ودرک کردن.

یک نگاه؛

نگاه چشم است که ازدیدنی ها لذت می برد یا برائت می جوید .

وهنگامی که این نگاه پیشرفته ترشد از دیدنی ها محظوظ می شود و حکمت می آموزد.

نگاه دیگر نگاه باطن  وقلب است؛

نگاهی که در ضمیرماست. و خوب و بد و زیبایی ها وزشتیهای بزرگ وکوچک را بما نشان می دهد

این نگاه بعضا به چشم بصیرت وچشم دل هم مشهور است.

مثلا شما از دیدن دود پی به آتشی زیراین دود می برید.

پزشک از لکه ها ورنگ چشم ورخساره خبر از سر درون می دهد.

این چشم بازی به انسان فهم ودرک می دهد

بسا کسی چشم سر داشته باشد اما خوب  راازبد  نمی تواند تشخیص دهد وتدبیر ودرکی از خود ودرون خود ودیگران ندارد.

وای بسا کسی که چشم سر ندارد  اما به همه محیط خود تسلط دارد.

کوری دیده سر عیب ونقص نیست. ناقص آن است که فهم  ودرک هرامری براو بسته است.

وفقط یک چشمی (تک بعدی)وبا چشم ظاهر به هرچیزی می نگرد.

بقول آقای مولانا: کل ناقص ملعون.یعنی کل نظر وفهم ناقص ملعون

مولانا درداستان  دفترپنجم شماره1333

برای  بازکردن چشم دل وتوضیح آیه لیس علی الاعمی حرج ونفی حرج دست به این ابتکار زد.

چشمی که دراین دنیا خود را بر درک واقعییت ها کور نگه می دارد بالتبع  درآن دنیا کور خواهد بود.

واز حظ وفر دیدنی ها ولذتهای واقعی محروم خواهد ماند.

وَمَن کَانَ فِی هَٰذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِیلًا ﴿الإسراء: ٧٢﴾

می پرسند برای چه کورمان کردی؟

قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَىٰ وَقَدْ کُنتُ بَصِیرًا ﴿طه: ١٢٥)

خواهد فرمود:

وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَىٰ ﴿طه: ١٢٤﴾

تو  در آن دنیا مرا ازیاد برده بودی...

پس چشمی که نباید کور باشد چشم دل است.

لقمه حلال. فکر حلال.رفتار حلال.بذر حلال . نطفه ی حلال ....در چشم دادن به خود ونسل ما تاثیر عمیق وبنیادینی دارد.

چشم سومی هم هست که آگاهی از سر درون وفهم ضمیر را درخود دارد.

چشم فوق پیشرفته ای است. که با حواس دیگرهم سنجیده می شود.

منتها واقعا چشم جدایی است .وآن دیدن بین دو دنیای واقعی ومجازی است.

این چشم فقط از جوشش درون بینا می شود که درحال حاضرجای بحثش اینجا نیست.

و جز حوزه کاری دانشمندان شناخت باطن هست. ودراین مقوله وارد نمی شوم.

باید با توجه به این امر دریابیم که انسان همواره در شرف تغییر وتکامل وتحول است

نگاه کودک 8ساله و نوجوان18 ساله وجوان28 ساله و فرد48 ساله در مقوله ی ازدواج  هر کدام متفاوت از دیگری است.

موضوع واحد ازدواج که یک امراست اما درک  وفهم متعدد.

حتی دربین هرکدام ازاین گروهها و جنسیت ها  درک و فهم  متفاوت ومتشابه بسیاراست.

وعوامل وشرائط  زیادی در توقعات ومطالبات مردم  از ازدواج موثر است

و طبیعی است که اختلاف سلیقه ها ی ناهمگنی هم در زندگی مشترک افراد وجود دارد...

اما انسانها برای تغییر وتحول ورشد  نیازمند به دیدگاه هدفمند وجهان بینی هستند

وباید درک آنها از هستی . خود وجامعه وخانواده درست  وطبیعی ومطابق با فطرت سلیم باشد ویا به این طریق مهندسی و  تربیت شده باشد.

انسانها تغییر وانقلابات درونی خود را باجرقه های بیرونی شروع می کنند

مرگ. بیماری. فقر ودارایی. شادی وغم. رکود وصعودی که در قالب حکمت ها به چشم  می آید وقوه بالغه فکری اورا به تحریک وپندآموزی وادار می کند. وبه اودرک برای تغییر می دهد بزرگترین  آیات ونشانه های خدا هستند

واژه ی لاولی الابصار.لاولی الالباب قرآن یعنی  به هوش واداشتن عقول غفلت زده.

میفرماید:

آیا خلقت شتر راندیدی؟ وبرافراشتگی آسمان را وپیوند کوهها را و سطوح مختلف زمین را (غاشیه17-20)

وآنگاه خطاب به فرستاده اش می فرماید شما این نشانه هارا برایشان یادآوری کن.

اینگونه است که خداوند برای رواج واقامه ی بلوغ فکری بشر از به چشم آوردن همه ی نشانه ها وتمثیلات  بهره می جوید.

می فرماید : وان لکم فی الانعام لعبره: از چاپایان درس بیاموزید(نحل66)

نشخوار چارپا یک درس بزرگ هست .

اگریک گاو چوب ومیخ هم بخوردش رفته باشد در عمل نشخوار آن را پس می زند و عملا از ورود به معد وهضم باز می ماند.

اگرانسانها افکارواطوار وارده ومطالبات وتوقعات خود را نشخوارکنند. هروعده وفکری به خورد آرمانها و عقایدشان نمی رود

خیلی از واردات فکری وفرهنگی و... قابل هضم برای معده ی ما نیستند.خوب نیاز به بینش ودرک داریم.

 فیلتر وممیزی بنام فرقان لازم داریم.چراغ مه شکنی برای عبورازغبار نیازمندیم.

وبه همین مناسبت واژه ها وجملاتی نظیر:

افلا تعقلون. افلا تبصرون. افلا تتفکرون. افلا تذکرون. افلاتتقون. افلا یومنون.افلا تسمعون.افلا یتدبرون...

درقرآن زیاد داریم.

این علائم ، نهیب وهشدارهایی است که درکاتالوگ انسان  وجود دارد

تغییر وحرکت  بسوی تحول مستلزم  تقبل هزینه هاست

قطعا هرتغییری وهر حرکتی به یک هزینه پیوند می خورد.

هزینه های گزاف  جانی ومالی وحیثیتی. درصدر  حرکتهای مان نهفته است.

سلب آزادی ها. هتاکی ها وجسارتها.زیانهای مالی. ازاعتبار افتادگی. انزوا وسرخوردگی و...همه اینها در مسیر هرآرمان خواهی وجوددارد

گرشوق حرم باشد سهل است بیابانها

کافیست بخواهیم وبردباری کنیم. باور و اراده  و صبر  و تلاش رمز رسیدن به آرمانهای متعالی ماست.

مطابق با نص صریح سوره والعصر ایمان وعمل صالح دوکفه یک  ترازو ویا دوروی یک سکه هستند

 اگرمی خواهیم زیانکارنباشیم باید باورهایمان را هدفمند ومطابق فطرت ومقرون به صحت کنیم

 وبعد برای باروری باورهایمان و دستیابی به آرمانهایمان کار وتلاش کنیم.

تواصی به حق  وتواصی به صبر یعنی پیروی از منطق باورها و بردباری برمحور باورها.

انسان ها . تمدنها وفرهنگها وجوامع تغییر نمی کنند مگراینکه خود انسان تن به این انقلاب بدهد

إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ و..﴿الرعد: ١١﴾

انسان آفریده شده تا به بلوغ وتکامل برسد همانند درختی که شکوفه می دهد وبارورمی شود ومیوه اش  به چند مرحله می رسد تا رسیده  وکامل شود

اگرانسان دیده بگشاید ببیند معنی عید ومعاد  چیست؟

دوباره نو شدن.اعاده کردن . رسم وفا بجای آوردن میشود عید. می شود معاد.

عاشق ومعشوق سر رسم وفاداری هایشان درگذار به وصل داستانها دارند وگله ها. دیوان همه شعرا وادبا مملواست ازاین گله ها ونجوا ها و رسم وفادری ها. وخداوند وفادارترین عاشق هستی است وانسان معشوق بهانه جو.

تغییر وانقلاب لازمه ی هرعیدی است.

با انقضای خزان سرود اعتبار بهارنواخته می شود وهمه چیز تغییرمی کند.

بذر میوه ی سال گذشته دوباره نهال می شود.

شکوفه امسال بذر سال بعد است. واینگونه انسان درهولوگرام یک واقعییت چشم هایش بازمی شود و مستبصرمی شود.

انسان باید نگاه تغییرمی کند وتغیر پذیراست. چون لازمه ی رشد وتکامل تغییراست.

انقلاب درون بایک نگاه آغاز می شود

بایک نگاه صد دل عاشق می شوند ودل را می بازند وعقل را به تارج می دهند.تولد.عاشقی وبهار یک انقلاب است.

متاسفانه ذکریا مقلب القلوب والابصار را منحصر  لحظه سال تحویل می دانیم واین نیست.

شاید مکان  وگرانیگاه منعقده ی این ذکردراین لحظه  تعریف شده باشد.

اما واقعییت این است که درخواست از خدا برای انقلاب وتنبه ماست.

تنبیه شدن ما. درس گرفتن ما دست خداست

 یا مقلب القلوب والابصار

یا مدبراللیل والنهار

یا محول الحول والاحوال

حول حالنا الی احسن الحال.

اگرخدا کسی را دوست بدارد واراده کند عاقلش کند وآدمیتش رابه فضل خودش ونه به فهم واختیار طرف،اورا وانمی گذارد بلکه اورا با بلا تنبیه می کند.

تنبه یعنی  به هوش واداشتن . بیدارکردن درک وهوش غفلت زده ورسوب گرفته.

بنابراین خداوند برای دوست داشتنی هایش بیداری می خواهد.

تا انسان با ابزاردرک وبیداری ، به لذت رشد برسد!

وگرنه کسی که حظی از بو وطعم میوه نمی برد خوردن همه ی میوه ها برایش یکسان است.

باید شامه را بیدارکرد تا حظ لذت واقعی شود

 پس دوست داشتنی های خدا یادرخواب یا دربیداری با نقص مال وجان و... به درک وتغییرمی رسند و نسبت به لذائذ تفهیم می شوند

( وَلَنَبْلُوَنَّکُم بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ ﴿البقرة: ١٥٥﴾)

پیامبراسلام فرمود: اذا اراد الله بعبده خیرا عاتبه فی منامه (نهج الفصاحه .پاینده. ش 156)

عتاب وتنبیه درخواب.اراده ی دوست داشتنی پروردگاراست.

وخواب هم نشانه ای ازآیات خداست.

برای استبصار انسان حتی به زنبورهم وحی می شود

وَأَوْحَىٰ رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا یَعْرِشُونَ ﴿النحل: ٦٨﴾

لانه ی زنبور درس است . عسل زنبو ر دواست . نیش زنبور استبصار...

امتیاز کرامت انسان وتکامل هویت او آن قدر ممتاز وبالاست که تمام کائنات مسخرانسان می شود.

واین انسان چه معشوق سر به هوایی است. که خاک جسمش را می بلعد ونمی داند راه نجات بال پرواز است به سوی آسمان.

معشوق خدا به چشمش بیداراست وبه قلبش هوشیار

وبازهم" تومال من من مال تو" *.

 

حمیدرضا ابراهیم زاده

8 بهمن1393

 

 

*کن لی اکن لکم. حدیث قدسی.

* تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصارمولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

دلم تنگه برای تو

دوشنبه, ۲ بهمن ۱۴۰۲، ۰۸:۰۰ ب.ظ

 

خون

 

دلم تنگه برای تو

 

چرا دیگر نمی آید نوای تو

 

بیا یکدم مرا با خود

 

ببر در  دل

 

دلم دارد هوای تو

 

هواخواهم

 

هوای سینه ی صهبا

 

هوایی از سر درمان

 

بگیرم از دوای تو

 

صبای من سبوی من

 

تو ای صهبا و روی  من

 

مرا باشد دم مستت

 

همان حاجت روای تو

 

دلم تنگه برای تو

 

چرا دیگر

 

نمی آید نوای تو....

 

 

حمیدرضاابراهیم زاده

اول بهمن1393

 

 تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ می باشد

 

  • حمیدرضا ابراهیم زاده