دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب مقالات. یادداشت ها و آثار پژوهشی، فرهنگی، اجتماعی دکتر حمیدرضا ابراهیم زاده

بایگانی

خود مداری ایرانیان

جمعه, ۱۵ مهر ۱۴۰۱، ۰۸:۱۵ ق.ظ

 

 

خودمداری  ایرانیان مانع توسعه ایرانی است

پرسش

باسلام،چه عواملی را در خود مداری و توسعه نیافتگی جامعه ی ایرانیان موثر می دانید؟

بنام خدا

ایرانیان دارای پیشینه ی قوی و مساعد و سرزمینی مملو از ثروت های اقلیمی و اقتصادی و سرمایه های انسانی هستند.

اما همواره در معرض خودخواهی و ستم  حکام  و اجانب قرار گرفته و یا  با ابزار دین توسط حکام مورد تجاوز و استعمار  قرار گرفته اند.

یکی از مهمترین انواع تهاجم و سوق به بردگی هجمه ی اندیشوی و فرهنگی است.

با گسترش اسلام درشبه جزیره حجاز و لزوم گسترش آن در بین امت ها و مطرح شدن دلایل بعثت نبی اکرم (ص) ، نامه ها و پیام های مختلفی به سران کشورهای همسایه از جمله ایران برای دعوت به پاسداشت کرامت انسان و شنیدن پیام وحی ،و تبیین باورهای راستین ارسال شد. و طبعا پادشاهان زیادی از پذیرش پیام  و دین پیامبر خودداری کردند.

و مردمان و امت های زیادی نیز با  شنیدن پیام پیامبر رحمت به او گرویدند...و پیرو این جاذبه ، ایرانیان زیادی به میل خود به اسلام گرویده و حتی عازم سرزمین حجاز می شدند یکی از نمونه های بارز آن سلمان فارسی (روزبه  فارسی ) که از اهالی جی بوده است . بااین حال  از ابتدای اسلام  ایرانیان به پیروی از تربیت پادشاهان و رهبران دینی زمان خود از پذیرش  اسلام سرباز زدند و آیین خود را راستین دانسته و به پایداری از باورهای دینی خود  همت گماشتند. و با دادن جزیه به کیش خود می ماندند.

اما با ظهور خلفای اسلامی شکل  دعوت اسلامی ، به بهانه های  متعددی صورت  تهاجم به سرزمین  ایران و اجبار  و به تاراج بردن اموال و اسارت در آوردن  ایرانیان به خود گرفت و ایرانیان زیادی  با کراهت و به واسطه ترس وتهدید ، هویت جدید و اجباری اسلام  را پذیرفتند.

و اگرچه بعدها فرصتهای شناخت وخدمات متقابل براثر رسوب باورها و نیکی های رسالت نبی اکرم و قرآن کریم، برای ایرانیان فراهم شد و بسیاری از تعارضات و مناقشات ازبین رفت با این حال در ساختار ذهن  مردم آثار این تهاجمات و تعارضات و خفقان و اختناق رفتاری حکام و خلفا بصورت مکر دینی و یا ریا کاری مدرن در سلوک و رفتار ایرانیان رسوب کرده است.

از عهد خلافت جناب خلیفه ی دوم عمر بن خطاب، بیشترین جسارت به ایرانیان روا شده بود. و البته همین جسارت و توهین باعث قتل وی به دست فیروز ابو لولو گردید.

نمازخانه ها و نیایش کده ها و آتشکده ها ویران و به جایش مسجد تاسیس شد.

علمای دینی و رهبران  و موبدان زرتشتی و...، پس از سرباز زدن از پذیرش دعوت اسلامی  به طرز فجیعی  قتل رسیدند و یا سوزانده شدند و همسران وفرزندانشان  غنایم اسلامی محسوب شدند.

  امرای نظامی و حکومتی ارتش اسلام  مومنان زرتشتی را با  اجبار و اکراه و تهدید به مرگ و بعضا خفه کردن و سوزاندن با آتش وادار به پذیرش اسلام می کردند.  فرزندانشان را به بردگی می بردند و در تاریخ مکررا نقل شده است که بر همین اساس به فرزندانشان می گفتند؛ « پدرسوخته » چون پدرانشان دربرابر تهاجم خلافت اسلامی وادار به پذیرش دین نبودند. و به کام مرگ به وسیله ی دود و آتش  سپرده شده بودند.

فرزندان و دختران  و حتی همسران  امرا و پادشاه را به کنیزی واسارت به حجاز می بردند که نمونه ی بارز و نیک آن شهربانو دختر یزدگرد سوم است که به همسری سیدالشهدا (ع) درآمد که  مادر حضرت زین العابدین(ع) می باشند...

  طبیعی است که هنوز در دل و ذهن مردم رفتار حکام و احکام اسلامی اجبار و اکراه و خشونت محسوب شده باشد.

و به علت عدم باور راستین به اسلام وحدانی ، برای نافرمانی مدنی و یا پنهانی از احکام اسلامی، تعمدا دروغ. غیبت. دزدی. زنا. ریا. ربا را درحق خود روا بدارند.

همه ی این سرسختی ها در برابر زور  چندین قرن خفقان خلفای جائر، باعث تعلل و اختلال در پذیرش نصوص ناب اسلامی نیز گردید و ذهن آنان را به ریا و تظاهر عادت داد.

تحقیر شدن در برابر ستم ها و  دروغها ی حکام اسلامی که خود بعضا فاسد و اهل تبعیض بودند از همان  آغاز  مردم را به نافرمانی  نرم و پنهان سوق داد. و در کشاکش  نزاع های حکومتی بین زمامداران مردم شاهد جسارت به خانواده ی رسول خدا وشهادت سید الشهدا  وتخریب بیت الله الحرام بودند. همه ی این منازعات پایش به ایران  نیز باز می شد. وآثار شومی را در  انسجام  اسلامی و پذیرش باورهای دینی وحکومت دینی و یا دین حکومتی ایجاد می کرد

بانگاهی به فراوانی  بقعات  امام زادگان در می یابیم که در دیارعلویان طبرستان ، مردم به خاندان رسالت  و تشیع علاقمند شده بودند و برای رویگردانی از  پذیرش احکام حکام به آنان پناه می دادند و حتی با حکومت می جنگیدند.

ریشه ی بسیاری از نافرمانی ها  نسبت به پذیرش دین حکومتی تازه و عمیق بود. ومردم ایران همواره دربرابر ریاکاری و دروغ و تبعیض و فساد حکومتیان  مقاومت نشان می دادند و به پیروی از این دیدگاه  تعارضات زیادی بین  ایرانیان و حکومت خلفای اسلامی رخ می داد  و آثارآن نیز تا کنون باقی وهویدا است.

فاصله ی مردم و پذیرش حکومت ها به شکاف های نامرئی و وسیع مبدل شد. آموزش های لازم  و مستمر به مردم  داده نمی شد.و بلکه به صورت نامحسوس با احساسات و عواطف دینی و ملی  مردم  بازی می شد.

دراین میان تلاش وارستگان  و پیشوایان شیعی برای اصلاح ساختار تربیتی مردم  نیز ستودنی است .

پس از نهضت عاشورا که خود بزرگترین نوع مقاومت در برابر دین حکومتی و تبعیض وفساد خلفای جائر محسوب می شود، جان سید الشهدا و یارانش دراین مصاف هزینه ی اصلاح طلبی و پایداری در برابر ستم گردید.

پس ازآن رخداد سرخ شیعی، امام زین العابدین  به آموزش و تربیت روی آورد. امام سجاد (ع)که خود مادری ایرانی داشت و از بازماندگان وگواهان حضوری واقعه ی سرخ عاشورا بود ،کتابی تحت عنوان رساله ی حقوق نوشت تا ذهن وجان مردم را با آموزه های وحی و حقیقت اسلام محمدی (ص) آشنا کند و فرزندانش نیز به تربیت شاگردان و نفوس  مستعد روی آوردند تا امر اصلاح را با نهضت آموزش همگانی به فرجام برسانند. به علاوه در توصیه های معصومین با ظرافت و دقت فراوانی برای پاسداشت کرامت انسانی بارویکرد زنده نگه داشتن چرایی قیام  ابا عبدالله الحسین  سفارش  وتاکید شده است.

یکی ازبزرگترین رسانه های تاریخ، رسانه ی منبر بود. واین رسانه از نگاه ژرف اندیشان دور نماند اما با این حال سبک وسیاق اداره ی منبر ویا تعارضات فراوانی که بین منبریان رخ می داد ازآثار  رسوب  آموزش ها می کاست . وبه مرور  مردم به خود مداری درفهم و برداشت ها  سوق داده می شدند .و حکام اسلام می بایست در این فرصت اعتماد مردم را به درستی باورهایشان جلب می نمودند و خود را  پاسدار پندار و رفتار گفتار نیک ادیان نشان می دادند . و آموزش  باورهای نیک  و حقوق شهروندی را مبدل به عزم ملی و اراده ی جهادی می کرد.

قرن ها گذشت...

  و اکنون  مردم باید بدانند تا چه حد این آگاهی برای برون رفت از بحرانها برایشان سودمند است

به سبب پایداری و امتناع از پذیرش باورها و بد رفتاری حکام و عدم تربیت درست، ایرانیان به بیماری توهم دانایی دچار شده و ازدرمان آن غافل مانده اند.

و حتی نمی توانند درست تصمیم بگیرند و عمل کنند و دل خود را به پیشینه ی تاریخی و پیشینیان مشعشع خوش داشته و بعضا به خود فریبی خوش دارند.که  در این فرسایش جامعوی ، مردم به مرور جاه طلب و احساساتی شده و بهره گیری از عواطف و احساسات آنان برای سیاستمداران دین باز  آسان تر نیز خواهد بود.

جاه طلبی های عمیقی که باطنشان را بیمار و واژگون کرد، باعث شد تا نتوانند توسعه را به معنای مدرن درک کنند و بپذیرند . والبته  منشا این بیماری از مشکل رفتاری حکومت است که مردم را این گونه به دین خود درمی آورند.

الناس على دین ملوکهم

 دین مردم بر طبق دین رهبران و حاکمان آنان است. (بحارالانوار، ج‏۲، ص‏۴۹)

علی(ع) فرمود: الناس بأمرائهم اشبه منهم بآبائهم

 «مردم به حاکمان خود شبیه‌ترند از پدران»  (تحف العقول، ص‏۲۰۸ )

رسول(ص) فرمود: صنفان ان صلحا صلحت امتی و ان فسدا فسدت امتی: الفُقهاء و الاُمراء .

و  فرمود: زلّه العالم ککسر السفینه یغرق و یغرق .

بی تردید به پیرو این دیدگاه  سرشت نظام باید اصلاح شود. پایبندی به باورها در رفتارحکومت وحکام  اثبات شود.

دور از هر حب بغضی باید گفت؛ جامعه ایرانی مدعی فرهنگی است که از آن بی بهره است و در توهم بافرهنگی به سر می برد

نمونه ی بارز آن : سلفی گرفتن از پلاسکو. فیلم و عکسبرداری  دست جمعی از رخدادهای مصیبت بار، افشا  و انتشارحریم خصوصی  همدیگر   لذت بردن از شنیدن داستان قتلها. جنایات نشان می دهد تماشا کردن وخبر چینی را دوست تر می دارند تا مفید فایده بودن را. و به قطع یقین می شود گفت : نقادی کورکورانه را بیشتر دوست دارند تا کار کردن و درست کردن را.

 اکنون  جاه طلبی و ادعاها و تفاخر به پیشینیان و توهم  فرهنگی ایرانیان به صرف داشتن تاریخ غنی چیزی را برای توسعه حل نمی کند و راهی گشاده نمی شود. باید این بیماری را بپذیریم وبه دنبال درمان آن برویم و بکوشیم تا با پیروی از حقیقت و نیک کرداری های مستمر، از نیکی های پیشینیان مان نیز سبقت بگیریم و حریم و حرمت  آنان را اینگونه پاس بداریم.

باید تغییر کرد.

باید از درون انقلاب کرد.

انقلاب فرهنگی برای رسوب باورها در رفتار وزندگی.

انقلاب اسلامی انقلاب فرهنگی بود، انقلاب باورها  بود اما با فرسایش حوادث زمان به انحراف وگزاف متمایل است.

این حقیقت راباید پذیرفت  که هدف  و آرمان ایرانیان به سمت فراموشی وانحراف می رود.

هدف همان  اعتلای ایران و ایرانی در همه ی عرصه های توسعه یافتگی بود.

برحال این مردم باید تاسف خورد!  

 که تمام این عقب ماندگی ها از جاه طلبی ها و بی تدبیری درنگهداری از آرمانهای انقلاب توسط خود آنان است.

 زیرا نیاموختند؛ برای رسیدن به هدف و آرمانهای بزرگ ، باید هزینه داد و پایبند بود.

باید با توجه به مقتضیات زمان  بزرگواری  و وقار ونجابت ومتانت وفرهنگ خود را نشان بدهند وترویج کنند.

نوع دوستی ومهر ومودت وهوش عاطفی ایرانیان نباید معطوف به پیشنیان بماند و درجا بزند.بلکه  باید پویا ومستمر باشد.

 باید آموزش ببینند که جاه طلب نباشند.آموزش ببینند که راستگو و نوع دوست و مهروز و با ایمان باشند.

جاه طلبی  در کجای زندگیشان است؟

درسبک غلط زندگی. وتقلید اشتباه از الگوهای ناکارآمد.

خلق را تقلیدشان بر باد داد   ای دو صد لعنت بر این تقلید باد.

درتوقع آنان از دنیا و تقلید از مصرف گرایی و مادیگرایی. در تقلید باورها و خرده فرهنگ هایی که به آن هیچ تعلق اقلیمی، بومی ، ماهوی وجامعوی  نداشته  و به مرور به آن دچارشدند. حتی روحیه ی  پرسشگری  و نقادی  را از یاد برده اند. مردم نمی پرسند چون گمان می برند  پاسخ را بهتر از هرمتخصصی می دانند  ...

علایم آن آماربالای طلاق. اعتیاد. جرایم مالی.خیانت و جرایم وتخلفات  ناموسی. تخلفات اداری ورشوه. تبعیض واختلاس و فساد در دوایر حکومتی ودولتی ...است

درهمه جای دنیا این علایم از بیماری ها، سرطان جامعوی محسوب می شود و در فرهنگ ما و درالگوی پیشرفت ایرانی اسلامی ما این فراوانی احتضار جامعوی ماست.

تورم واختلاس وتبعیض وفساد و اعتیاد و بیکاری وطلاق و فراوانی جرم وجنایات  نمودار عقب ماندگی است نه زیرکی و هنروری ونشانه های با فرهنگ بودن و پیشرفت!

برای رسیدن به پیشرفت باید به همه ی احاد مردم  آموزش هدفمند و متناسب با شرائط جامعه ی جهانی  داد . توهم دانایی و دارایی را از جامعه دور کرد و توسعه را به مفهوم مدون و مدرن آن درک کرد و با آن تعامل کرد و با استفاده از آن الگوی پیشرفت وچشم انداز جامعه ایرانی اسلامی را به دقت وظرافت طراحی واجرا کرد.

نیاز مردم به  آموزش و آگاهی  زیاد هست.

حق مردم ما بیش ازاین است و نباید آنان را با خفقان و تهدید و ترس و جهل وتطمیع و تحریک ،تحقیرشان کرد.

نباید روح نقادانه آنان را در محاق قرار داد. حتی اگر راه نقد کردن را نمی دانند باید به آنان نقادی را آموخت.

روح نقادی و روان آزاد اندیشی مردم باید تقویت و توجه و سامان دهی شود.

که یزدان پاک فرمود:

انهم یقولون ما  لایفعلون

 الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات

و ذکروا الله کثیرا

 انتصروا من  بعدما ظلموا

وسیعلم الذین ظلمو ا ای منقلب ینقلبون/ ( شعرا 226-227)

باور راستین و کارنیک  دو روی سکه ی پیشرفت  است که با  یاد خدا، درحقیقت کلید توسعه یافتگی با الگوی پیشرفت ایران اسلامی  محسوب می شود.

وانقلابی می طلبد به ابعاد همه قلب ها   که  حضرت حق فرمود:

لَهُ مُعَقِّباتٌ مِن بَینِ یَدَیهِ وَمِن خَلفِهِ یَحفَظونَهُ مِن أَمرِ اللَّهِ   إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّى  یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم   وَإِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَومٍ سوءًا فَلا مَرَدَّ لَهُ   وَما لَهُم مِن دونِهِ مِن والٍ . ﴿  سوره رعد  11

برای انسان، مأمورانی است که پی در پی، از پیش رو، و از پشت سرش او را از فرمان خدا [= حوادث غیر حتمی‌] حفظ می‌کنند؛ (امّا) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سوئی به قومی (بخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، سرپرستی نخواهند داشت!

انقلاب درونی بزرگی برای مردم تجویز شده است. که از گفته به کار برآید. از تئوری تا اجرا هزینه   باید داد. و باید مردم را با هزینه های جاری آن آشنا کرد.

 به نص همین مستندات و باورها می توان به قطع یقین گفت ؛که رهبران دینی  و سران حکومت ها  در تربیت مردم و پاسداشت کرامت انسانی آنان کوتاهی کرده اند.

و باید راهی برای جبران تضییقات و کوتاهی های ناخواسته  و پیدا و پنهان درحق ولی نعمتان خود یعنی مردم که اربابان واقعی  دولت ها وحکومت ها هستند بیابند و   ذائقه ی شان را با شهد گوارای خدمت و راستگویی و امانتداری و تدبیر ، شیرین کنند.

والی الله المصیر

 

حمیدرضاابراهیم زاده

 30 دی1396

 

*  منابع نزد نگارنده محفوظ است

* تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصارمولف محفوظ است.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

نظرات (۱)

بوی الرحمن ازجلو جعبه جادو کتاب به دست رد شدم ناگهان با ظنز تلخی میخکوب شدم مدیری در بخشی از برنامه اش ضمن مقایسه پیام‌رسان‌های داخلی و پراید گفت: "یک جناب مسئول سابق هستند که فرمودند مردم از پیام‌رسان‌های داخلی حمایت خواهند کرد همان‌طور که از پراید! راست گفتند واقعا! اکثر ما در حالی که می‌توانستیم بنز بخریم پا روی نَفسِ‌مان گذاشتیم و پراید خریدیم." بعد با نرمی خاصی ادامه داد: "از مسافرت دور اروپایمان زدیم و به جایش با پراید مسافرکشی کردیم که دنیا بفهمد نمی‌تواند با ماشین‌های باکیفیت و قیمت مناسبش گول‌مان بزند" با خودم گفتم : به هرکجا که بروی آسمان همین رنگ است صدای تراشیده شدن روح بیمار و خسته کشورم که از خودی و غیر خودی ضربه دیده بود در ذهنم تداعی شد کتاب را دوباره ورق زدم فرهنگ هیچگاه عین سیاست نخواهد شد بلکه این سیاست است که در اعتلای انسانی باید به فرهنگ بگراید(تمرین مدارا – محمد مختاری ص 259) آه از آن زمان و مکانی که مردم دیگر از حکومت اسلامی سوال و پرسش نداشته باشند ! چرا که ازجان خود بیمناک باشند همیشه هم"توهم دانایی" نیست ریش و قیچی دست یکی دیگه دیدن مانع پرسش است بنابرتجربه تاریخی اینقدر الکی بی گناه جای مجرم باز خواست کرده اند که می ترسند نق بزنند از درو دیوار بسرشون بیاد پس معصومانه گوشه ای کز می کنند و طنزهای سیاسی و دولتی را در گوشی برای هم می گویند بیچاره آزاد اندیشی ،روح‌انتقاد‌گری‌ که ناجوانمرادنه از‌دست مردم انقلابی ما ‌دزدیدند‌بعد بسی وارونه ‌سر حضورو‌مشارکت‌حد‌اکثری‌ مردم انتظار ها دارند آخر این چه وضعی است همواره دولتها نسبت به دوره های گذشته خود منتقد اند پس اون وقت که مردم زجه می زنند که این کار و این لایحه و این قانون و برنامه ریزی بدردما نمی خورد این دلسوزان تازه گل کرده کجاهستند وقتی به حالت اغراق آمیز و تخریبی بدنه دولت قبلی و سنگ منم منم را به سینه می کوبید یا باهم وطن مخالف جناحتشان خصمانه برخورد می کنید آیابه روحیه مردم اصلا می اندیشید آیا فکر نمی کنید همین مردم که ولی نعمت آنهاهستند فردا نسبت به آینده جامعه نیز نامطمئن می شوندمانده ام واقعا اصلاح امور مملکتی اینقدر سخت است که به جای تلاش و کا ربیشتر، سنگ قبر های کهنه را بیرون می کشید و یاد اگرها و ای کاش ها می کنند . انصاف هم خوب چیزی است وقتی مشتی‌‌خبر‌هاو‌اطلاعات‌ناقص‌ و آمار هایی که به راحتی قابل رد شدن است راحق‌مردم‌میدانند‌یعنی‌ازآگاهی‌مردم‌میترسید شاید متصور هستند ‌پرسش‌مردم‌موج‌طوفان‌‌نابودگر‌خیلی در موفقیت های حالایی آنهاهاست و اینقدربرای بعضی انقلابی های سه نسل کشورم تحمل بعضی موارد سخت شده که دیگر حاضر نیستند صورت را با سیلی سرخ نگه دارند به این استحاله رسیده اند که رمه ای آرام باشند تا حداقل در دست شبان پلیس حکومتی ‌زنده‌بمانند مردم ما برای نشستن بر سر سفره اشکنه ، مرغ و بادمجان ،ولایت فقیه و حکومت اسلامی انتخاب نکردند حالا شما هر روز از موج گرانی هایتان برای مردم داستان جدید می سازید بماند . وقتی حق هر جوان این مملکت شغل ، مسکن و خانواده داشتن یعنی همان حداقل های زندگی است چرا باخفقان، رشوه های ملیاردی و هزار روش غیر موجه او را به آقا زاده هایتان رجحان می دهید چه بپرسد که این دست بالا بردن یعنی آمادگی برای خود کشی آنی و این نیست جز سختی خوبی آسانی بدی .امیرمؤمنان علی علیه السلام می فرمایند: "ان تقوی الله مفتاح السداد و ذخیرة المعاد و عتق من کل ملکة و نجاة من کل هلکة"- نهج البلاغه، خطبه 230. "تقوای الهی کلید هر راه راستی است. بدون تقوا انسان اندوخته برای آخرت ندارد، بدون تقوا رهایی ندارد، به راه راست هیچ نمی گردد و از هلاکت نجات نمی یابد" خیلی طبیعی است که یک نظریه‌پرداز جامعه باید احتیاط‌های لازم را بکند و هر حرفی را در هر فضایی راجع به حکومت و نقدای آن نزند.این به معنای سانسور و محدودیت برای مطالعات علمی هم نیست پس عقلشون پارسنگ نمیزنه پس سکوت و دادن مسکن ها ساده را برای این تن بیمارمشکلات کشورتنها تجویزنخبگان می شود چون می دانند دست زدن به این زخم حرکت جهادی همه جانبه می خواهد و تنها حرف ایده پردازی نیست مردان پا کار می خواهد تا ایران را از منجلاب فقر، مشکلات اخلاقی و اعتیاد بیرون بکشد و این هم فقط فرهنگ سازی برای مردم نیست باید دست دولتی ها را گرفت و برسر این تن صد چاک برد و گفت کاری کنید تا بوی الرحمن این مملکت در نیامده بیچاره مردم که وقتی از رشد علمی کشور مطالبه میکنند ، خدا وسیله سازمی شود ادامه پرشتاب رشد علمی کشور و حمایت از شرکتهای دانش بنیان و نقش تعیین کننده تحقیقات کاربردی و تحقیقات بنیانی به صد سازکار فریاد می کنند آنچنان که دین و اسلام ناب محمدی که در خارج کشور تشنگان معارف و فضیلت ها را به سمت خود کشیده ونظام معادلات جهانی به سود صهیونیسم و استکباررا بی نتیجه کرده برخی بی‌سلیقگی‌ها هم درتداوم بعضی موانع بی‌تأثیر نبوده اند در داخل کشوراین اسلام رابه جسم بی جان و مُردار تشبیه می‌شود مگر چه کردند که چنین شد بگذارید چند مثال بیاورم تا شما هم ،من هاج و واج نگاه نکنید الف ـ ابزاری شدن دین دین حربۀ کار سازی برای حل مشکل قدرت کردن . تا جایی که قرآن نیز از گذشته های بسیار دور از این آفت خبر می دهد، مثلاً در داستان موسی و فرعون، فرعون برای منکوب کردن موسی از این حربه استفاده می کند و جمله: "انی اخاف ان یبدل دینکم"غافر – ایه 26 را به کار می گیرد و با متهم کردن موسی به اخلال در مبانی دینی و فساد و ناامنی، قدرت خود را در جامعه تحکیم می بخشد. حقیقتاً یکی از نگرانی ها در حکومت دینی استفاده ابزاری از مقدسات دینی و تحریک عوام برای ترساندن مخالفین استکه بنا برخواست و جاه طلبی و گاه خیر خواهی های متکبرانه بعضی به سر این مردم آمده است . ب ـ میدان داری احساسات و عاطفه البته این تنها دین نبوده است که موجب سواستفاده باشد بلکه هر محبوبی برای مردم می تواند چنین نقشی ایفا کند، مانند نژاد، قومیت و .... اما داعیه دین قوی تر و آتش دین در دل معتقدان فروزان تر است آنجاکه عبور از احساسات دینی کار بسیار دشواری است. زیرا عبور از مقام عاشقی به مقام عاقلی است. به همین جهت بسیاری از عالمان دینی و مصلحان اجتماعی قربانی استبداد دینی و آمرانه آن شده اند. ناگفته نماند که اگر عاطفه همراه با تعقل و خرد باشد، نقطه مثبتی در دین به شمار می آید، ولی عاطفه به تنهایی کارساز نیست و در صورتی که قدرت مذهبی با قدرت دینی آمیخته شود امکان سواستفاده از عاطفه افزوده می شود. ج ـ قدسی شدن حکومت و حاکمان در چنین وضعیتی است که دولتی ها خود را پاسخ گوی مردم نمی داند و خدایی عمل می کند که می گوید: "لایسئل عما یفعل و هم یسئلون"انبیا 23 با آن که در تعالیم دینی به ویژه در فرهنگ شیعه میان مردم و حاکم حقوق طرفینی است، نهج البلاغه، خطبه 24یکی از وظایف مردم نصیحت ائمه مسلمین است، آن کسی که به طور طبیعی مورد سئوال قرار می گیرد و اعمال او باید زیر نظر باشد و تأثیر در سرنوشت جامعه اسلامی دارد، امام مسلمین است، بخشی از فلسفه امر به معروف و نهی از منکر نظارت بر اعمال کارگزاران کشور توسط مردم یا نهادهای مردمی است اینجورمی شود مردم استغفار می کنند و می نالند از اعتماد ما به معصوم و جامعه اسلامی ،ولایت فقیه تا به کی سو استفاده می کنید درست است که ما لبیک گو بی چون چراهستیم ولی ما خود داریم ملاحظه می کنیم که دین برای ما چاق شده و برای عده ای پله سعود آخر چرا ؟ مگر همین دولت مردان نیستد برایشان منع شده جامعه دو قطبی کنند پس چرا هیزم به این آتش دو قطبی شدن جامعه می ریزند آیا نمی دانند این کار موجب دلزدگی و خستگی مردم و شکننده شدن محیط جامعه می شود. حق و تکلیف که دو روی سکه جامعه ماست پس چرا رعایت خطوط قرمز فقط از مردم انتظار دارید و به خودتان که می رسد با دیده اغماض و بهانه جویی و مصلحت اندیشی شتر دیدی ندیدی می کنید مردم حتی اشاره های گنگ شما برای خط شکنی های دینی به خوبی می فهمند ولی نمی دانند تا به کی عده ای شریک دزد می مانند و رفیق قافله ! کشف جواب معمای رونق اقتصادی و افزایش صادرات غیرنفتی با زبان دیپلماسی محقق نمیشود.آقایان جز حرف برای اقتصاد مقاومتی و بالفعل کردن ظرفیت های داخلی تولید چه کردید همین که قلعه را به مردم نشان دادن که هنر نیست قامی بردارید و کمر همتی را سفت کنید تا امید در چشمان بی رمق ایران ما دوباره بدرخشدالکی هم قهر نکنید که انتقادهای منصفانه دشمنی نیست بلکه کمک به دولتمردان است آنجا که همت حکومت اسلامی جز برای بسیج نیروها و رساندن جامعه به مصالح عالی مردم ، و منافع عمومی و گام برداشتن برای سعادت مادی و معنوی جامعه است پس چرا جا زده اید پس چرا نشانه های خیانت ها و تباهی اخلاق و معنویت جامعه را متعفن کرده است مردم ما همان مردم هستند که ولایت فقیه را آگاهانه انتخاب کردن و آزادانه جمهوری اسلامی ایران را خواستند "لتحکم بین الناس بما اراک الله "را با ایمان راسخ قبول کردند و پای آن خون جوانان و عزیزانشان را داده اند. دشمن شادمان نکنید اگر ذره اعتقاد به مسئولیت پذیری دارید . دست از کاریزماتیک کردن قدرت سیاسی خود بردارید و مصونیت معنوی و عصمت از گناه و خطا را برای خود بهانه نکنید .بنشینید پای سخن امیر مؤمنان علیه السلام که تجربه حکومت داری را در میان ائمه لمس کرده و نگران فخر و خودستایی حاکمان و رواج چاپلوسی و تملق اطرافیان و گارد گرفتن رهبر مسلمین از مردم است، لذا افراد را دعوت می کند و می فرماید: "لاتکفوا عن مقاله بحقّ او مشورة بعدل، فأنی لست فی نفسی بفوق أن أخطی و لاٰأمن ذلک من فعلی، الاّ ان یکفی الله من نفسی ما هوا ملک به منی" پس، اگر گفتن حق یا رأی زدن در عدالت باز نایستید، که من نه برتر از آنم که خطا کنم و نه در کار خویش از خطا ایمن ام، مگر این که خدا مرا در کار نفس کفایت کند که از من بر آن تواناتر است."- نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، خطبه 216، ص 250 در آخر چند کلام رهبری را تقدیمتان می کنم باشد باعث تذکر برای همه مان باشد "یکی از مهم‌ترین راه‌های تقویت درونی، حفظ روحیّه‌ی انقلابیگری است در مردم؛ بخصوص در جوانها. سعی دشمنان این است که جوان ما را لاابالی بار بیاورند، نسبت به انقلاب بی‌تفاوت بار بیاورند، روحیّه‌ی حماسه و انقلابیگری را در او بکُشند و از بین ببرند؛ جلوی این باید ایستاد. جوان، روحیّه‌ی انقلابیگری را باید حفظ کند. و مسئولین کشور جوانهای انقلابی را گرامی بدارند؛ این‌همه جوانهای حزب‌اللّهی و انقلابی را برخی از گویندگان و نویسندگان نکوبند به اسم افراطی و امثال اینها. جوان انقلابی را باید گرامی داشت، باید به روحیّه‌ی انقلابیگری تشویق کرد؛ این روحیّه است که کشور را حفظ میکند، از کشور دفاع میکند؛ این روحیّه است که در هنگام خطر به داد کشور میرسد. سه عامل اساسی اقتدار ملّی اینها است: اقتصاد قوی و مقاوم، علم پیشرفته و روزافزون، و حفظ روحیّه‌ی انقلابیگری در همه بخصوص در جوانها؛ اینها است که میتواند کشور را حفظ کند؛ آن‌وقت دشمن مأیوس خواهد شد"-394/06/18
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی