انرژی کیهانی. بخش دوم
اکنون که همه سرنوشت ما مشخص شده است پس اراده و اختیار ما چه تأثیری خواهد داشت؟
یکی از جنجالیترین مباحث کلامی، مبحث جبر و اختیار است. انسان شاکلهاش این است در مجموعه مختصات زمانی و مکانی خاص و محدود به حیات و ممات میرسد. اگر بحثمان این باشد که والدینمان میتوانستند برنامهریزی درستی کنند تا در سعادتمان خللی نباشد با شما موافقم، چون فرزندان میوههای والدین هستند و هر چه کاشتند درو میکنند. البته این عمل محدود به حوزه نطفهبندی نیست بلکه تربیت در مراحل بعد هم مهم است. بالاخره مسئولیت از همین جا آغاز میشود. حتی رسول خدا و امامان ما اصرار دارند که برای داشتن بچههای خوب قبل از جماع وضو بگیرند، یا غسل کنند لحظات خاص و مکانهای خاص را بیابند و برای ایجاد نطفه نام خدا را ببرند و بقیهاش را به خدا واگذارند. بالطبع اگر غیر از این باشد حتی پسر نوح هم یکی از شرائط را نداشته باشد اذیت میشود. و پسر امام هادی جعفر کذاب میشود.... این است که حجم بسیاری از روایات تربیتی را مسئله تشکیل نطفه و تغذیه والدین. نقش وراثت و... تشکیل می دهد. و قسمت دوم تربیت محیط و تربیت خانوادگی، طبقه فرهنگی و اجتماعی خانواده، منش و سلوک والدین و بویژه همسالان و مربیان و اساتید و... نیز در پرورش روحیه و مهندسی تفکر ما نقش دارند.
اما راه برون رفت از این بخش، از وجود که ما در آن دخالتی نداشتیم: به فرض ،حال که این شرائط برای حضور ما در نظر گرفته نشد. با وجود اینکه آن بخش از برنامه وجودی قابل بازگشت نیست اما واقعییت اینست که شالودهی برنامه نویسی خدا برای ما در بدترین شرائط نیز به نفع ماست. مثلا فرمود: چه بسا چیزهایی را دوست دارید ولی برایتان خوب نیست و چه بسا از چیزهایی بدتان میآید اما برایتان خوب است. کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَّکُمْ وَعَسَىٰ أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ [بقره:٢١٦]
خیلی از چیزها برایمان خوب نیست اما خوشمان میآید و خیلی از چیزها برایمان خوش نیست اما برایمان خوب است. نمونهاش تلخی دارو برای کودک خوشایند نیست اما برایش خوب است و سلامتیاش را تأمین میکند. و همینطور خوردن چیپس و پفک و... برای سلامتی وساختار ژنتیکی کودکان بسیار مضر است. اما از آن خوشش میآید. دلیل این رفتار عدم آگاهی و احاطه نسبت به دوست داشتنیهایمان است.
فرایندی که ذات اقدس ربوبی برای سعادتمان در نظر گرفته است بسیار پیچیده و منظم است. همه ی ما مکررا دیدیم: برخی از افرادی که بدون دست و پا و چشم و یا خللی دراعضا بدنیا آمدهاند موفقترین افراد جامعه هستند. مثلا خانمی با نقص دست راست بهترین خیاط و کارآفرین نمونه شد و این خانم میگفت من سیزده تا کارگر دارم و روزانه نزدیک به صد لباس تحویل میدهم و ماهانه یک میلیون تومان به شاگردها و کارگرانم حقوق میدهم و... یا بازیگری در تلویزیون رمز موفقیتش را دماغ عجیبش میداند. او حاضر نبود دماغش را عمل کند و قناسی بینیاش را عامل موفقیتش میداند. نقاشی را دیدم که با پا اثر خلق میکرد. همواره کمبودها و نقایص باعث اکتشافات بزرگی شدند که جهان از برکت همین نقص و ضعف بهرمند شده است. این جمله را از پدرم شنیدم که :«اگر عیب و نقص و رکود وسختی برای انسان نبود هیچ اختراعی بوجود نمی آمد و مردم فقط حیوانی می زیستند.» حتی خالق ظرافتهای ظاهر وباطن هم به قطعییت فرموده است: انسان را در رنج آفریدم. لقد خلقناالانسان فی کبد. (سوره بلد - 4 ). وان لیس للانسان الا ما سعی – (سوره نجم - 39)
و عقل سلیم میگوید که نتیجه رنج چیزی جز گنج نیست.
در این فاصله بعلت آزمون یاتقدیر وبرنامه ریزی حکیمانه ی آفرینشگر معشوق نواز،بعضی از انسانها شقی و بعضی دیگر سعید میشوند. شقاوت و سعادت یک مدل برنامه ریزی شدهای است که خودمان بمرور زمان این برنامه را مینویسیم. مثلا جالب است جناب مولانا در مثنوی از ضرب المثل شبه حدیثی استفاده میکند:کل ناقص ملعون یعنی هر کی که عیبی دارد خدا ازش خوشش نیامده.(مثنوی معنوی دفتر پنجم سرفصل شماره 1335)
البته نگاه من از نقصان و عیب نقص در نحوه و شیوه تفکر است نه کور و کچل و شل و... با این نگاه ما با حسادت و بدخواهی مان زمینه شقاوتمان را میچینیم. و یکی با خوشبینی و خیراندیشیاش زمینه سعادتش را فراهم میکند. ما میتوانیم با غلبه بر اقتضائات روحی و ذاتیمان حتی حر شویم. او بالاخره عاقبت به خیر شد چون به خدایش اتکا کرد. و دیگر مفتی و رایگان خدا دوستش نداشت جنبید و خودنمایی کرد. خدا هم خوشش اومد بالاخره ذات خدا، عاشق پیشگی است، قبولش کرد و بی معرفتیها را ندیده گرفت.
شنیدید که توی قرآن نوشته است:
یهب من یشاء.تعز من تشا .تذل من تشا وترزق من تشاو...خدا دلش بخواهد بیحساب وکتاب میدهد. چون هر چه بخواهد اراده میکند و عینیت مییابد: اذا قضی امرا فانمایقول له کن فیکون-مریم 35
اینجاست که اگر خدا به عدلش با ما رفتار کند همه ما بازندهایم. او به فضل و مهرش با معشوق (انسان) رفتار میکند. به معشوقههای شلوغ و اذیت کنش تا میتواند فرجه میدهد و هر جسارتی را اگر بخواهد میبخشد اما دقیقا روی حق الناس، موضوع کرامت انسانی را به میان میآورد و میفرماید از او رضایت بگیر که دست من نیست. گاهی وقتها پا پیش میگذارد و میگوید فلانی را ببخش تا ببخشمت یا بخشیده شوی. کافیست که خداوند به مقتضیاتش جامه عمل بپوشاند.
البته چند تا اصل است مثل اصالت عمل که هر کاری در این دنیا میکنیم بازتابی دارد و نفس عمل پویاست:خیر یا شر. جنبه خیر آن اینست که بما نیکیها را چند برابر نموده و بما باز میگرداند. مهم نیت عمل است. استادم میگفتند حتی سفرهی غذا را میتکانی نیت کن که به گروه مورچه گان کمک میکنی. همان دم خدا به تو نظر نیک میکند. سیر کردن گرسنه چه آدم باشد یا حیوان. چه کافر یا مومن باشد چه سگ باشد چه مورچه موهباتی را نصیب آدم میکند که بقول استادمان: عقل انسان عاجز از اندیشه شد در کار دوست. در نهجالفصاحه حدیثی هست که میفرماید: چنانچه خدا به بندهای خوشبین شود و برایش نیکی بخواهد حاجتهای مردم را در دستش قرار میدهد. (ترجمه پاینده- شماره144) .این ما هستیم که باید به این اشارات آگاه باشیم. مثلا سوره مریم آیه 96به نکتهای اشاره کرد و فرمود هر کس که{ به توحید و نبوت و معاد} ایمان بیاورد وعمل صالح کند{برای مخلوقات خدا قدم خیر بردارد} بزودی رحمانیت خدا شامل حالش گردیده و عشق و محبت او را در دلهای مردم فراهم میکند یعنی کاری میکند ملت عاشق او گردند.
یا دربحث پارسایی مقدماتی که خدواند تربیت و سرپرستی پارسایان را خودش بعهده میگیرد. (انتهای آیه 282بقره وآیه 29 سوره انفال)نکات بسیار ظریفی در کاتالوگ آفرینش وجود دارد که بنظرم همه دانشهای مهم و ضروری که حتی الان هم کشف نشدند را توضیح داد. چه برسد به برون رفت از این مخمصه. از همه مهمتر سوره فرقان آیهای دارد که میفرماید اگر کسی برگردد (توبه: بازگشت از مسیر غیرمعقول و از ادامه مسیر منفی مشمئز شود) و ایمان بیاورد( توحید، نبوت و معاد) عمل صالح انجام دهد همه گناهانش را به نیکیها تبدیل میکنم. یعنی بردار منفی از حالت صفر خارج و بلکه برعکس مثبت هم نشان داده میشود. آیه71.
آیا این فاز دادن به معشوق نیست؟ شما اگر عاشق کسی باشید بسیاری ازسختی هایش وشاید تمام حرکات منفیاش را نادیده میگیرید و میبخشید اما زیادی عاشقش باشید حتی شاید کارش را منفی ندانید و حمایتش کنید...
خدا که یک قدم ما را بطرفش با چند صد هزار گام بلند اجابت میکند اینگونه نادیده گرفته میشود. در همین دیوان عشقش فرمود: چنانچه کسی تحییت و درودی گفت (زنده باد. باعث شادی و نشاط شدن) شما تحییتی نیکوتر یا همانند آن را به او بگوئید...(86 سوره نساء.)
انس با قرآن شیوه زندگی و طرزتفکر آدم را تغییر می دهد و انسان را از دگم بودن و گزافه باز میدارد. و حال اینکه بما گفتهاند قران را شخص زنده بپندارید. آنوقت عجائب آن را میبینید. گفتمانش هم با فطرت ما مطابق است.
از مهمترین راهکارهای خدا برای اختیار ما اینست که مسیرها را باز کرده و گفته اگر اینطرف بروی خوبست. بد بروی بد میبینی. او میداند که ما چه میکنیم و چه خواهیم کرد اما دست ما را برای آزادی عمل باز نگه داشته است. مثل معلمی که میداند آخر سال این بچه تجدید میشود اما و مگری هم دارد که بیاید و مسیرش را تغییر دهد. اما با این نمرات درخشان شازده آخرش مشروط میشود.
انّا هدیناه السبیل اما شاکرا واما کفورا- ( دهر یا انسان آیه3)
جالبترین بخشهای اختیار و اراده برای تغییر اینست که ما باید بخواهیم که خدا برایمان مدد بفرستد. وگرنه اگر خدا آدمهای یکدست میخواست اینهمه پدیدههای رنگارنگ را نمیآفرید.آیه 99 سوره یونس: پروردگارعاشق ،ایمان اجباری را نفی می کند و می فرماید ایمان اجباری چه سود؟آیا ایمان و باورداشتن جزء عشق است؟ هل الدین الا الحب؟
بالطبع با این نگرش که خدا همه چیز را میداند و قادر بر تغییر است اما منتظر میماند تا بنده انتخابگر مسیر سرنوشت خویش باشد. راه آزادی عمل و اراده برای شدن و تحول و ترقی همواره باز است....
حمیدرضا ابراهیم زاده
کلیه حقوق برای مولف محفوظ است.
- ۰ نظر
- ۲۹ مرداد ۹۵ ، ۰۰:۳۷