دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب مقالات. یادداشت ها و آثار پژوهشی، فرهنگی، اجتماعی دکتر حمیدرضا ابراهیم زاده

بایگانی

۶ مطلب در شهریور ۱۴۰۳ ثبت شده است

توهم و توتم

جمعه, ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، ۰۲:۴۷ ب.ظ

توهم 
از خطای دیداری وشنیداری پدید می آید
سائقه های فیزیولوژیکی هم باعث توهمند
مثلا گرسنه ای که دنبال اغذیه فروشی می گردد کتاب را کباب می خواند
ویا ترسو ومارگزیده  از ریسمان سیاه وسفید می ترسد و...
اما در خطاهای راهبردی دریچه های درک وفهم مشکل می سازند
دریچه های درک وفهم حواس چند گانه ما هستند
درست و دقیق نگاه نکردن
درست گوش نکردن
درست بو نکشیدن باعث بی دقتی می شود.
وخطاهای مهمی را  رقم می زند.
اگر چشم بجای گوش بشنود وتصمیم بگیرد
وگوش هم بجای لامسه و بویایی تصمیم بگیرد
و بینی بجای چشم ببیند
قطعا درک ما از پدیده ها بسیار متزلزل وناپایدار و ناقص خواهد بود.
انسانهایی که تاب آوری وتوانمندیشان را نمیشناسند متوهمند!
خطای ادراکی دارند
از هرچیزی می ترسند ویا وسواس دارند.
در خطاهای ادراکی انسانی که نمی تواند یا نمیخواهد از راه درست درک ودقت کردن برداشتی داشته باشد  پس نمی تواند انتظار موفقیت و رضایتمندی و خوشحالی  وخوشبختی داشته باشد...

بنا براین توهم در شناخت پدیده ها رخ می دهد
توهم دانایی
توهم توانایی
توهم دینداری
توهم هوشمندی
توهم محبت و دوست داشتن 
توهم کرامت و بزرگواری
توهم دارایی و...
انسانها گاه گمان می برند که دانایی ودارایی و زیبایی وجوانی و قدرت و توانمندی منخصر بفردی دارند و به ان غره و مغرور می شوند
این غرور در هر حالتی کاذب است وباعث حس نسبت می شود
گمان می برد بسیار توانمند و داناست وقدرت ماندگاری دارد
وحتی کارهای زشت خود را نیکو می بیند
قرآن تعبیر زیبایی دارد که این متوهمین گمان می برند که نیکو کار بوده اند درحالیکه عمری زشت کاری کرده اند.
الذین ضل سعیهم فی الحیوة الدنیا وهم یحسبون أنهم یحسنون صنعا
کهف ۱۰۴
از این‌جهت آفریدگار دانا میفرماید
ای انسان !
چه چیز تو را اینگونه  فریب داد؟

و برعکس در خطاهای راهبردی گاه انسان از این طرف بوم هم می تواند ساقط شود
توهم ناتوانی
توهم نادانی
توهم بی ایمانی
توهم توطئه
توهم ناداری و...
آنچه که انسان را به سمت قهقهرا سوق می دهد خود عنصر توهم است.
انسانی که گمان می برد دانا وباهوش است اما درواقع گیج و نادان است در تشخیص وتجویز به غلطها و اشتباهات بزرگ وفاحش تن می دهد...
اغلب توهمات اگر  رفع نشوند انسان به توتم پرستی روی می آورد.
و جامعه را تعفن توهم وتوتم فاسد می کند.
والی الله المصیر
حمیدرضا ابراهیم زاده
سی ام شهریور ۱۴۰۳

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

آسیب های نخبگان فیک در جامعه مجازی

سه شنبه, ۲۰ شهریور ۱۴۰۳، ۰۴:۴۱ ب.ظ

نخبگان فیک از روزی که شبکه مجازی اینستا‌ تلگرام و تیک تاک و... بعنوان فضای تعاملات وتبادلات فرهنگی واجتماعی واقتصادی روی کار آمده اند، کلی دروغ ودغل در قالب نظرهای پزشکی. روانشناسی. مهندسی. آشپزی.اقتصادی و فرهنگی واجتماعی و صنایع و... توسط دکتر مهندسهای قلابی وارد زندگی مردم شد.

از سویی دیگر عطش به حل زودهنگام و ارزان مشکلات این باور را بوجود آورد که اینستا و فضاهای شبیه این پلتفورم های پر جمعیت ،بازار مکاره ای است که حتی می تواند تهدید هرشری را به فرصتی برای خیر تبدیل کند ! یا بقول امروزی ها کلاغ را جای قناری بمردم قالب کند.

اگرچه دستمزد این نخبگان فیک درابتدای کار لایک کوبی و یا سیو وفالو کردن آنهاست که درنهایت به جلب تبلیغات و سود حاصل از آن ختم می شود که همیشه این طور نیست.

در بخش منفی وبازار مکاره این فضاها؛ تقلب و دروغگویی و گاه پریشانحالی ودربدری صاحبان این صنایع ومشاغل بسیار جدی است.

بعضا بازیگران خوبی هستند و می توانند نقش تراپیست و مشاور و روانشناسها را خوب بازی کنند! یا ادای پزشک و باغبان و کشاورز را خوب دربیاورند اما این لوث کردن ها نه تنها باعث توهین به خودشان می شود بلکه باعث سلب اعتماد عمومی مردم از کسانی می شود که دراین فضا هویت و کسب وکار رسمی دارند! و اینستا و فضاهای مشابه ، بهترین مجرای معرفی کالا وخدمات آنهاستناامن کردن این فضا با ورود نخبگان فیک و کسبه های شامورتی باز رخ داد.

در اینکه گروهی بیمار دل و سبک مغز برای وقت گذرانی ویا کلاهبرداری از راه برانگیختن عواطف مردم اقدام به سوداگری های سیاه می نمایند به روشنگری نیازی نیست.

اما در اینکه چرا این گروه با جمعیت قابل اعتنا، از هنر و تخصص خود برای اشاعه ان کاری نمی کنند عجیب است.

اگرچه در نگاه خودشان حقه بازی هم هنری است. در آسیب شناسی وواکاوی این ماجرا می توان گفت ؛که در این میان افرادی به عنوان طعمه ممکن است دچار مشکل و بحران شوند و هرگز نتوانند از آن عبور کنند. و بزه مربوط به این جرائم قابل تعقیب بوده و مجرم وجانی مستوجب اشد مجازات می باشد. کسانی که در گمراه کردن مردم می کوشند ویا مسبب گرفتاری های عدیده مخاطبین خود می شوند؛ درواقع مجرم محسوب می شوند.

همه بخش ها و طبقات اجتماعی در هر سن و جنسیت های مختلف در این فضا حضور دارند. وهمین نا راستی ها باعث بوجود آمدن فرهنگ تعاملات و مطالبات و توقعات کاذب و نابجا گردیده است.

کودکانی که بعضا با سناریوی والدینشان در این فضا فعال هستند که برای گدایی لایک هر حرفی از دهانشان در می آید ویا هر کاری می کنند که جلب توجه کنند. جوانانی که حرفهای رکیک به جامعه آموزش می دهند و کسانی که پدر ومادر خود را آزار می دهند واز واکنش هایشان استوری می سازند.

کسانی که دروغ می سازند تا دیگران را گمراه کنند.

و حتی مردان و زنانی که در این بازار بی حیثت کردن خود و خانواده شان را رقم می زنند.، همگی انسانهایی باهویت مشخص بوده اما گمان می برند اینجا ته دنیاست... چرخه دروغ و فریب و بدکارگی دراین فضا به سرعت به دنیای واقعی و زندگی همه مردمان دنیا بر می گردد.

این درحالی است که هیچ بستر آموزشی برای تعدیل رفتارها در این کشور و یا فضای مجازی وجود ندارد!

آنچه را در این جامعه مجازی می بینیم وا دادگی فرهنگی است وارفتگی نجابت. حیا. امانت داری. صداقت. مسئولیت پذیری به شفافیت تمام محرز است. قوانین مجازی وفیلترینگ اوضاع را برای این یورش های بی فرهنگ مدارانه بدتر کرده است و درواقع، حقیقت وهویت واقعی بیماری آدمهای مشکلدار در این فضا کاملا قابل دیدن است.

 

ازاین رو عزم‌ملی برای بافرهنگ بودن در زندگی مجازی لازم است. قوانین وباز دارنده تخلفات و بزهکاریهای جامعه مجازی، باید امنیت و رونق را به بازار ترویج فرهنگ واقتصاد تزریق نماید.

 

والی الله المصیر

حمیدرضاابراهیم زاده

۱۹شهریور ۱۴۰۳ 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ‌می باشد.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

زیبایی و اقبال ومسئولیت زیبارویان

سه شنبه, ۱۳ شهریور ۱۴۰۳، ۰۷:۰۷ ق.ظ

زیبایی  و اقبال و مسئولیت زیبارویان.

یکی از جاذبه های آفرینش صورت زیبا و زیبایی کالبدی است.

زیبایی نعمتی است از سوی حضرت زیبا که بی گمان بخاطر این نعمت برای صاحبش مسئولیت ها و باز خواست هایی فراهم شده است.

درهمه ی موجودات آفریده شده دنیا زیبایی هایی است که او را نسبت به سایر همگنان مجزا می کند.

درمناظر طبیعی همچون کوه و رود و دریا و کشتزارها وکویر ها و سنگ ها. درختان و گلها در حیوانات و انسانها نیز این شواهد وجود دارد

زیبایی پدیده ی نسبی است و زیبارویان در برخی ازمناظر چهره و یا اندام و رخسار جاذبه هایی دارند که آنان را از دیگران متمایز می کند

درحیوانات ،پرندگان زیبا تر از سایر حیوانات محسوب می شوند به دلایلی که در سواد بصری انسانها نهفته است ؛ ازجمله  اضلاع و زوایای هندسی و رنگ و اینکه  نگاه انسان به زیبایی حیوانات به رامش و امنیت امتیاز می دهد و سپس به رنگها وجاذبه های بصری بنابراین درحیواناتی که رنگ روشن تر دارند چشم احساس امنیت بیشتری به مغزمخابره می کند.

رنگها تاثیر زیادی در شادی وشادابی انسان ها وحیوانات وموجودات دیگر دارند و بازخوردهای آن در نصوص پیشنینیان و پوشش و  رفتارها ی مردمان به چشم می آید.

مثلا درقرآن از رنگ زرد  اینگونه یاد شده است :

قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما لَوْنُها قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِینَ‌. « بقره 69 »

ماهی ها ،گربه ها وسنجاب ها. و بویژه اغلب پرندگان و پرندگان همزیست باانسان  همچون  خروس وقناری و طاووس و...بیشترین جذابیت را دارند.

درپرندگان و حیوانات جنس نر بمراتب زیباتر و جذابتراز جنس ماده آفریده شده است.

درحالیکه درانسان جذابیت ها و زیبایی ها برای جنس زن است. و نسبت زیبایی مردان و زنان  به سمت زنان شتاب می گیرد.

در درختان وگلها جاذبه به سمت گیاهانی که گل می دهند و در گل ها نیز گلهایی که شکوفه های  رنگا رنگ دارند کشش های بصری  سوق پیدا می کند.

در سنگها نیز زیبایی به جنس و رنگ وشفافیت و اضلاع هندسی ونحوه ی تراش سنگ ها برمی گردد.

زیبایی الماس. یاقوت. توپازها. تورمالین .زمرد و زبرجد و عقیق ها. فیروزه و سایر سنگ های قیمتی که کارایی های مختلفی در بهبود کارکرد روانی و کالبدی انسان ها دارند.

به باور زمین شناسان فلزات گرانبهایی چون طلا و نقره و... بخاطر چگالی و خصوصیات وکارکردها ی این فلزات به آن بها داده می شود ودر نگاه عوام زیبایی و رنگ جذابشان باعث تمایلشان به استفاده از فلزات گرانبها درلوازم آرایشی وپوششی گشته وحتی بدلیجات هم بخاطر جذابیت در رنگ و ساختار صنعتی و زیبایی اضلاع هندسی  اشیای تولید شده دارد.

در صنعت پوشاک نیز طراحان پوشاک نسبت به آفرینش های خود عناصر رنگ و جنس را در اولویت قرار می دهند تا خلا های روانی و یا نازیبایی های اندامی پوشنده پوشاک برطرف شده و یا جذابیت های اندامی  و قامتی  پوشنده ی پوشاک جلوه داده شود. اگرچه لباس کارائی مهمش پوشش برای محفوظ ماندن از سرما وگرما وحفظ ومراقبت از عفت است اما سایر کاربردها و جنبه های لباس به الگوهای هویتی افراد پوشنده ی پوشاک بستگی داشته و یا بر آن تاثیر می گذارد.

مثلا :  لباس نظامیان که بعنوان یونیفرم نظامی مشهوراست از نظر زیبایی و برآزندگی وکارایی نظامی و دیسیپلین بصری  بعنوان لباس شهرت وهویت نظامیان شناخته شه است و همینطور زیبایی کت وشلوار و جنبه ی رسمیت این لباس در محافل عمومی. یونیفورم های  اداری و رسمی نیز امروزه علاوه برجایگاه زیبایی وطراحی جذاب در  پوشاک  به الگوهای هویتی پوشاننده ی آن همانند برگه هویتی وشناسنامه عمل می کند . همانند : پوشاک و یونیفورم   مدرسه  . بانک . بیمارستان و لباس پزشکان و کارگران و...

جذابیت ها برای هر شی و حیوان و فردی،  هویت سازهستند.

زیبایی خواهی درانسان امری کاملا فطری است که در سرشت او نهادینه شده است

در نصوص دینی ادیان به ویژه قرآن کریم انسان بعنوان عصاره ی آفرینش به زیباترین چهره و رخسار  آفریده شده است و خداوند از این آفرینش بخود تحسین گفت.و انعکاس و بازگشت همه ی زیبایی هارا از آن خود می داند.

"خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ وَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ  " « تغابن3»

آسمان‌ها و زمین را به حق آفرید و شما را (در رحم مادر) صورت‌گرى کرد و صورت شما را نیکو قرار داد و بازگشت (همه) به سوى اوست.

«فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ»  سوره مومنون آیه 14

این نشانه ها یعنی اینکه  جمال و جلال خدا در انسان متجلی است.

" لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویمٍ  "  سوره تین آیه4

زیبایی شناسی درهنر مقوله ی بسیارکسترده ای دارد که به گمان من به  عدد همه انسان ها زیبایی دروجود هرکس ودر نگرش هر انسانی نهادینه شده است.

در ادبیات کهن  جوامع به ویژه فرهنگ وادب فارسی موضوع زیبایی و زیبا رویان اشارات فراوانی شده است.

خواجه شمس الدین محمد شیرازی ملقب به حافظ :

ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است        به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را

من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم      که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را

اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم           جواب تلخ می زیبد لب لعل شکرخا را / .

 دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمی‌گیرد       ز هر در می‌دهم پندش ولیکن در نمی‌گیرد

خدا را ای نصیحتگو حدیث ساغر و می گو       که نقشی در خیال ما از این خوشتر نمی‌گیرد.

عطار  در خسرو نامه :     که ای برنای زیباروی هشیار  زما این زنگیان خوردند بسیار

نظامی گنجوی در هفت پیکر :  مهر آن دختران زیباروی    در دلش جای کرده موی به موی

شیخ  مشرف الدین مصلح  سعدی شیرازی :

تو از هر در که بازآیی بدین خوبی و زیبایی        دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی

ملامتگوی بی‌حاصل ترنج از دست نشناسد       در آن معرض که چون یوسف جمال از پرده بنمایی

به زیورها بیارایند وقتی خوبرویان را              تو سیمین تن چنان خوبی که زیورها بیارایی

چو بلبل روی گل بیند زبانش در حدیث آید     مرا در رویت از حیرت فروبسته‌ست گویایی

ودر روایات اسلامی نیز بر موضوع  زیبایی و کارایی آن  اشاراتی شده است.

بحار الأنوار : فی الزَّبورِ : مَن أجْرَمَ الذُّنوبَ و أعْجَبَهُ حُسْنُهُ ، فلْیَنظُرِ الأرضَ کیفَ لَعِبَتْ بالوُجوهِ فی القُبورِ و تَجْعَلُها رَمِیما ، إنَّما الجَمالُ جمالُ مَن عُوفِیَ من النّارِ . [1]

بحار الأنوار عن زُرارَةَ: سَمِعتُه [الإمامَ الباقر ع ]یقولُ : أیُّما عَبدٍ کانَ لَه صُورةٌ حَسَنةٌ مَع مَوضِعٍ لا یَشینُهُ ، ثُمَّ تَواضَعَ للّه ِ، کانَ مِن خالِصَةِ اللّه ِ. قالَ : قُلتُ : ما مَوضِعٌ لا یَشینُهُ؟ قالَ : لا یکونُ ضَرَبَ فیهِ سِفاحٌ . [2]

اطلُبُوا الخَیرَ عِندَ حِسانِ الوُجوهِ

رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : اطلُبوا الخیرَ عِند حِسانِ الوُجوهِ . [3]

عنه صلى الله علیه و آله : اطلُبوا الخَیرَ عِندَ حِسانِ الوُجوهِ ، فإنَّ فِعالَهُم أحْرى أنْ تکونَ حُسْنا . [4]

عنه صلى الله علیه و آله : اطلُبوا حَوائجَکُم عِند حِسانِ الوُجوهِ ، فإنْ قَضى حاجَتَکَ قَضاها بِوَجهٍ طَلیقٍ، و إنْ رَدّکَ رَدّکَ بِوَجهٍ طَلیقٍ ، فرُبَّ حَسَنِ الوَجهِ دَمیمُهُ عِندَ طلَبِ الحاجَةِ ، و رُبَّ دَمیمِ الوَجهِ حسَنُهُ عِندَ طلَبِ الحاجَةِ . [5]

بحار الأنوار : در زبور [داوود] آمده است: هر کس گناهانى مرتکب شود و از زیبایى خود دچار غرور گردد، به خاک بنگرد که چگونه در گورها با چهره ها بازى مى کند و آنها را به استخوانهاى پوسیده تبدیل مى سازد. همانا زیبایى، زیبایى کسى است که از آتش در امان ماند.

  1. بحار الأنوار ـ به نقل از زراره ـ: از امام باقر علیه السلام شنیدم : هر بنده اى که زیباروى و بى عیب باشد و سپس در برابر خداوند فروتنى کند، از بندگان خالص و خاصّ خداست. عرض کردم: منظور از بى عیب چیست؟ فرمود: بد کاره اى با او بى عفّتى نکرده باشد.

  خوبى را نزد خوب رویان بجویید

2- پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : خوبى را نزد خوب رویان بجویید.

3- پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : خیر و خوبى را نزد خوش رویان بجویید ؛ زیرا کردارهاى آنان به زیبایى زیبنده تر است.

 4- پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : نیازهاى خود را از خوش رویان بخواهید؛ زیرا اگر نیاز تو را برآورده کند، با گشاده رویى مى کند و اگر دست رد به سینه ات زند، باز با گشاده رویى مى کند. بسا خوشرویى که در هنگام نیاز خواهى از او، زشت رو مى شود، و بسا زشت رویى که در هنگام نیاز خواهى از او خوش رو مى شود.

ارزش وبهای زیبایی به ماندگاری وکارایی آن است.

کائنات وگیتی به زیبایی آفریده شده اند تا کارکرد شایسته و تاثیر خود را برای کار در دستگاه آفریننده و برآورده ساختن آرمانهای آفریننده بزرگ بگذارند.

و این انسان است که به عنوان برگزیده آفریده ها باید بداند چه رسالت و آرمانی برایش مترتب است.

 والی الله المصیر

حمیدرضا ابراهیم زاده

ششم مهرماه 1398

منابع وپانوشت ها:

[1] بحار الأنوار : 77/ 40/8.

[2] بحار الأنوار : 70/11/11.

[3] کنز العمّال : 16795 ، الأمالی للطوسی : 394/870.

[4] عیون أخبار الرضا : 2/74/344.

[5] کنز العمّال : 16810.

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار نگارنده و مولف محفوظ می باشد.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

درسوگ این مثلث

شنبه, ۱۰ شهریور ۱۴۰۳، ۰۲:۰۰ ق.ظ

 

نبی مکرم اسلام اسوه خلق نیکو وآینه ی تمام نمای جمال وجلال ذات باری تعالی  است

و سبط اکبرش امام حسن نیز از جهت  زیبایی اخلاق واز جهت زیبایی خلقت به او شبیه ترین است


وفرزند برومندشان امام رضا سلطان سریر قلبها ونماد خوبی ها وامام رئوف نیزجلوه اش پیامبرگونه  ست

 


 

 

 سالگرد رحلت وشهادت این عزیزان  بزرگوار را بر امت اسلام به ویژه رهروان وتابعین وعلاقمندان به اهل بیت عصمت وطهارت  تسلیت وتعزیت عرض می کنم


 

 

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

آفتاب درحجاب

جمعه, ۹ شهریور ۱۴۰۳، ۱۰:۴۰ ق.ظ

 

 

  بســـم الله الـرحـمـــن الـرحـیــم

  خطبه قدس است ز ملک قدیم

 ربّنا لنا من ازواجنا و ذریاتنا قره اعین و اجعلنا للمتقین اماما. 1   سوره فرقان

و سپاس خدای را که راهنمایان و مربیان ما را از صالحان و پرهیزکاران قرار داد و ستایش را کلید ذکرش.

یاد و یادواره صالحان و مصلحان اسباب نزول برکات و رحمت خداوندی است. با توجه به حدیث زیبا و شریف رسول گرامی اسلام ، پیغمبر رحمت حضرت طاهای مقدس(ص) که نقل است:

«تنزل الرحمه عند ذکر الصالحین»2

یکی از بزرگترین مصلحان و سبز قامتان معاصر و اندیشمندان جهان اسلام و ادیان، عزیز ارزشمند، مولانا حضرت آیت الله امام سید موسی صدر هستند که بی شک خورشیدی تابان در تمدن معاصر است (تمدنی است در بطن تمدن های موجود). آفتابی که در حجاب شد و چشم های زیادی به انتظار طلوع عاشقانه‌اش دوخته شده است. از کودکی تصویر خورشید خوش سیمای جهان اسلام مرا محور خویش ساخت تا در این هنگام که سالیان متمادی از حجاب ناگوار آن سید بزرگوار می گذرد، هنوز ذره‌ای از آن عطش عاشقانه کاسته نشده است و به یقین این عشق الهی را نشانه‌ای از کرامات آن معظم له می‌دانم.

اندیشه‌های ناب و سرسبزی که به وسعت فراوان از دریای بیکران خداوندی(حقیقت ناب) سرچشمه گرفته، هر مخاطبی را مجذوب مناظر زیبا و بکرش می‌کند و حتی بارها دیدن، شنیدن و گفتن و نوشتن تازگیهای جذابی دارد. پس از آن فترت عمیق و نابهنگام امام موسی صدر از عالم محـضور است و متمنا، در لیله القدری خالصانه دست نیاز بسوی ذات  اقدس بوبی دراز کردم که باری متمتع گردم بزیارت کعبه خوش منظر فقاهت و محبت آزادمردی حضرت مولانا امام موسی صدر:

 مراگفتند؛ کامشب از شبهای قدر است         عزیز امشبم مــولای بـدر است

  به ابرار و عزیزان و ا نیسان               دعایم بوسه بر موسای صدر است

 

                            

 

آنگاه خاضعانه از عشق رباعی طلب سرودم که می‌دانم کار قلم نیست؛

        به ایام خدا شبــهای قدری               در آئیـن وفـا مــولای بدری

       وجیه قدسیان و روح عیسی               تو در طور صفا موسای صدری

 از آن پس دل خوش داشتم به اینکه منتظر خبر خوشی باشم از نسیم حیات،امید آن دارم که یادگار آل یاسین و نگین فقاهت رخ از حجاب برآرد و عالمی را مست از غنای سیره ی محمد و آل محمد(ص) کند.

« یریدون أن یطفئو انور الله بأنواههم و یأبی الله إلا ان یتم نوره…» 3

هیچگاه نور و نشانه خدا با خواست ذلیل و ضعیف دشمنان از بین نمی‌رود و بزودی کید و کینه دشمنان نابود می‌شود و این خواست خداست که پاسدار و نگهبان دوستان خویش است.

در این مجال به گوشه‌هایی از زندگی و شخصیت ممتاز علمی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی حضرت امام موسی صدر به اختصار اشاره می کنم و امیدوارم که مقبول نظر دوستان آید و دعای خیری حاصل شود برای استخلاص. « آفتاب در حجاب»

  حمیدرضا ابراهیم زاده – مردادماه 82

 

 

 

خورشید زیبای کوچه عشقعلی قم در روز 14 خرداد1307 ش از دامان مادری پاک از سلاله رسول اکرم(ص) طلوع کرد.

پدرش سید صدرالدین صدر از مراجع بنام تقلید، و جدش سید اسماعیل صدر نیز از مراجع کرام تقلید و جانشین میرزا حسن شیرازی بود.(مرجع مطلق زمان خود بود).

خاندان شریف صدر از تبار پاک پیشوای هفتم شیعیان، امام موسی کاظم(ع) و از سادات علوی و از میان آنها شخصیت‌های بزرگ علمی، سیاسی، اجتماعی پا به عرصه وجود گذاشتند، البته خاندان شرف‌الدین نیز از همین ریشه امتداد یافته است که هر یک در ایران،عراق،لبنان طلایه دار علم و دانش و جهاد و فضیلت بودند.

مادرش بی بی صفیه از سلاله پاک پیامبران، دختر عالم ربانی، مجاهد نستوه مرحوم آیت الله حاج آقا حسین قمی، جانشین مرحوم آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی و رهبر قیام مردم مشهد علیه رضا خان بود و نسبتش با 28 واسطه به امام حسن مجتبی(ع) می‌رسد.

همچنین جّد اعلای امام موسی صدر، مرحوم آیت الله سید صدر الدین صدر، مرجع بزرگ حوزه اصفهان و فرهیختگانی چون شیخ مرتضی انصاری و شیخ هاشم چارسوقی بودند. در طول هزاره گذشته زمانی نبوده که عرصه مرجعیت شیعه، از حضور نیاکان امام موسی صدر خالی باشد «نسب امام موسی صدر با 32 واسطه به امام موسی کاظم(ع) می رسد، و دانشمندانی چون شهیداول و شهید ثانی تنها دو تن از وسایط هستند»3

نتیجه تصویری برای امام موسی صدر

امــام مــوســی صــــدر:

تحصیلات ابتدایی و راهنمایی‌اش را در مدرسه حیات قم و در مقطع دبیرستان در مدرسه سنایی قم به پایان رسید. آنگاه در سال 1320 ش بصورت تمام وقت وارد حوزه علمیه قم شدند و بصورت جدی به تحصیل علوم حوزوی همت گماشت.5     

درسال 1326 همزمان با ورود علامه بزرگوار امینی صاحب الغدیر که از نجف بمنظور زیارت مشهد رضوی به تهران آمده بود،امام موسی صدر مسأله وحدت فقهی بین المسلمین را مطرح کرده و ازآن عالمانه دفاع کرد و در اثر همین دفاعیه مورد توجه و تمجید و تفقد علامه قرار می‌گیرد.6

درسال 1329 مهر ماه، همزمان با تحصیل در حوزه وارد دانشگاه تهران شد و به عنوان اولین دانشجوی روحانی، در رشته حقوق به تحصیل پرداخت و در خردادسال 1332 با نگارش پایان نامه ای تحت عنوان ترجمه شروط و صحت با نمره عالی به دریافت دانشنامه لیسانس حقوق اقتصادی فارغ التحصیل شد.

در خلال همین سالها وارد حوزه علمیه نجف شد و از سوی علامه طباطبایی مسئولیت نظارت بر نشریه   انجمن تعلیمات دینی را عهده دار شد و همزمان با تحصیل در حوزه نجف به عضویت هیأت امنای جمعیت«منتدی النشر»درآمد و همینطوربه تدریس درحوزه علمیه نجف نیز مشغول بود.7  

 اساتید:

1-آیت الله سیدصدرالدین صدر-والد        7-آیت الله شیخ حسین حلی

2-آیت الله سید رضا صدر-اخوی                     8-آیت الله شیخ مرتضی آل یاسین

3-سیدمحمدباقرسلطانی طباطبایی                  9-آیت الله سید محمدمحقق داماد

4- علامه سید محمد حسین طباطبایی              10-آیت الله محمد حجت

5-امام خمینی رضوان الله                                11-آیت الله سید محسن حکیم

6-شیخ حسین طباطبایی بروجردی                   12-آیت الله شیخ صدر بادکوبه ای و…

دوستان همفکران و یاران

1-شهیدمظلوم دکتر بهشتی                   6-آیت الله سید مهدی روحانی

2-شهید مظلوم محمدباقرصدر                 7-آیت الله ناصرمکارم شیرازی

3-شهید مظلوم محمدباقرحکیم               و شهید علامه مرتضی مطهری

4-آیت الله موسوی اردبیلی

5-آیت الله سید موسی شبیری زنجانی (که از دوستان بسیارصمیمی ایشان بوده اند.)

 شاگردان:

آیت الله شیخ یوسف صانمی            4-شهیدسیدعباس موسوی دبیرکل حزب الله لبنان و…

2-آیت الله شیخ ابوالحسن ایازی(ره)   5-آیت الله هاشمی رفسنجانی

3-آیت الله دکتر مصطفی محقق داماد  6-آیت الله شیخ هادی روحانی(ره)

نماینده ولی فقیه در مازندران و امام جمعه بابل

و یارانی همچون : شهید چمران و…. 8  

در سال 1337، آخرین سال حضور و فعالیت در قم اداره و تأسیس مدرسه نهضت ملی، و سردبیری مجله مکتب اسلام با همفکری و همیاری شهید بهشتی ،در آبانماه 1338 بنا به وصیت مرحوم آیت الله سید عبدالحسین شرف الدین و خواسته آیات عظام: بروجردی، حکیم و شیخ مرتضی آل یاسین برای رهبری و زعامت ملت مظلوم لبنان و فلسطین عازم شهر صور در لبنان شد، در آن هنگام شیعیان لبنان در اثر نفوذ استعماری فرانسه از هویت اصلی خویش بازمانده بودند،ضمن حرکت خروشان ملی،امام موسی را سوار بر هودجی از عزت نموده و بعنوان رهبر قلب‌های ملت مظلوم لبنان، در قلب شیعیان و مسلمانان و غیرمسلمان جا می‌گیرند و از همان هنگام به او امام می‌گفتند، ایشان در همان هنگامه می‌فرمایند:« امروز زمان این است که محرومان از وطن و محرومان در وطن در یک خندق واحد علیه دشمن واحد بجنگند…» 9

در خرداد ماه 1348 با رأی اکثریت قاطع مردم به ریاست مجلس اعلای شیعیان لبنان برگزیده شدند. البته از مدت‌ها قبل روزنامه ها از ایشان می خواستند رئیس جمهور شود در بهمن 1348 در جلسه سالانه مجمع البحوث اسلامی در قاهره پس از سخنرانی مهم و مبسوطی به عضویت دائم آن مجمع پیشنهاد و دعوت شدند.

در سال 1350 بمنظور مبارزه با صهیونیزم جهانی، اسرائیل غاصب ،جنبش أمل که به حرکت المحرومین موسوم بود با همیاری شهید دکتر چمران تأسیس و آغاز به کار کرد. درسال 1351 نظریه گفتگوی تمدنها را جهانی کرد.

در سال 1357 نهم شهریور، شش ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی طی سفر دوره‌ای خود به برخی از کشورهای اسلامی، بنا به درخواست معمر قذافی به کشور لیبی عزیمت می‌کرد و بعلت حسادت‌ها و شقاوت‌های ضد انسانی و آزادگی در لیبی مغقود گردید.

که این فقدان، تنها محاکمه خورشیدی بود عالم تاب توسط خفاشان شب پرست، و جز این نیست که معمر قذافی به یاری شیاطین تنها عامل ربودن و پاسخگویی حذف مولانا امام موسی صدر است.

 

امـام مـوســی صــدر و انقــلاب اسـلامـی ایــران


نتیجه تصویری برای امام موسی صدر

 پس از رهبری امام موسی صدر در لبنان ،ایشان در مجامع بین اللملی از جایگاه و اعتبار خاصی برخوردار بودند.

بگونه‌ای که مسیحیان لبنان او را مسیح می‌گفتند و سایر مسلمانان و غیر مسلمانان از ایشان به عنوان امام و مقتدایشان یاد می‌کردند.

پس از دستگیری امام خمینی(ره) در خرداد 1342 و تبعید ایشان برای ترکیه توسط رژیم منحوس پهلوی و یاران خارجی،عوامل تبعید ،ترکیه را بلحاظ شرایط اجتماعی‌اش لائیک بودن دولت و ملت مدنظر داشتند و آنجا برای نشر و جریانات فکری امام خمینی(ره) مناسب نبوده و همینطور احتمال برخورد و حذف فیزیکی نیز در مواردی برنامه‌ریزی شده بود.

در این مقطع امام موسی صدر، با درایت و با توجه به اهمیت اعتباری شان در مجامع اقدام به رایزنی‌های مختلف با دولت‌های غرب، سفربه شمال آفریقا و اروپا، گفتگو با پاپ و شیخ شلتوت درالأزهر و حتی برای تحت فشار گذاشتن رژیم شاه، راضی به دیدار با مقامات ایرانی شدند و سرانجام توانست، ضمن ثمر بخشی این رایزنی‌ها و ضمن انتقال امام به زندان به منزل قیطریه، اسباب اتقال ایشان را به نجف در عراق را فراهم میکنند. انتقال امام به نجف به نفع آینده انقلاب اسلامی بود، و این خواسته امام موسی صدر بود، بالطبع جایگاه علمی، شیعی و فرهنگی و اجتماعی نجف تفاوت شگرفی با ترکیه داشت، در نجف شرایطی چون وجود حوزة مقدسه علمیه، راه برای تدریس و تربیت شاگردانی که غالباً ایرانی بودند باز بود، وجود هم اندیشان و یاران همفکر در نجف نقطه آغاز حرکت بود این رابطه برای  هوشیاری و بیداری افکار فرهیختگان و سوق دادن آنها بطرف انتفاضه بزرگ انقلاب اسلامی مهیا شد، و بدین ترتیب کشور سنتی و مذهبی ایران که وابسته به روحانیت بود می‌توانست طی سازمانی دقیق تر و با برنامه‌ریزی آگاهانه‌تر و با اندکی حوصله و تلاش و همت مردم مبدل به نظام جمهوری اسلامی ایران شود. البته این اندیشه امام موسی صدر بود و مدد غیبی ذات اقدس ربوبی.

آیت الله خویی(ره) یکی از اساتید امام صدر،ایشان را تنها عامل آزادی اولیه امام خمینی پس از خرداد 42 می‌دانست، و گفته بود: انتقال امام خمینی به نجف جزء طرح و برنامه‌های امام موسی صدر بوده است.11

امام موسی صدر علاقة زیادی به امام خمینی(ره) داشته اند، ایشان را رهبری جهانی و علی الاطلاق می‌دانستند، رهبری که می‌بایست برای پیوستن به او آماده شوند، ایشان همواره به یاد و عشق امام خمینی(ره) و انقلاب دلسوزانه به یاران خود روشنایی طلوع فجر را نوید می‌دادند. امام موسی صدر می‌فرمودند؛ امام خمینی استاد من و همه علمای مبارز ایران است. اوست که انقلاب اسلامی ایران را رهبری می‌کند و تنها اوست که می‌تواند رژیم شاه را سرنگون کند.12

ایشان به آینده ایران و انقلاب اسلامی به رهبری امام امیدوار بودند، ایشان در نامه‌ای به خواهر زاده‌اش سید صادق طباطبایی می‌نویسند:13

«امیدواریم دنیایی که نسل شما می‌سازد ، و دنیایی باشد که در آن ،عدل، حق و خیر همراه ایمان و علم دیده شود . دنیایی که ما بتوانیم ایام پیری خود را با کمال راحتی و آرامش در آن بگذرانیم.»

در ماههای قبل از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، امام صدر پیروزی انقلاب اسلامی را برای سران کشورهای اسلامی نوید می‌دادند و برای حمایت از انقلاب به رهبری امام خمینی(ره) جلسات زیادی را مصروف می‌دارند.

ازجمله جرج لوسین خبرنگار روزنامه لوموند که عاشق و مرید امام صدر بود و سالها قبل بواسطه امام موسی صدر به اسلام مشرف شد، شاهد گفتگوی یک ساعته امیرعبدالله و امام صدر بود که در این جلسه 50 دقیقه از گفتگو به انقلاب اسلامی ایران اختصاص یافته بود و تنها 10 دقیقه آخر را به لبنان اختصاص دادند.14

در سال 1345 آیت الله سید محمدعلی ابطحی از امام خمینی می‌پرسد، بفرض پیروزی انقلاب اسلامی چه کسی را دارید که در رأس حکومت آینده ایران قرار دهید؟

امام به سادگی به ایشان می‌فرماید: «رفیق خودت آقا سید موسی صدر».15

اما، سالها بعد در خرداد 1357 هنگامیکه امام موسی صدر از سفر مجمع بحثهای اسلامی کنگره الجزایر به آلمان رفته بودند، برای استراحت و دیدار با شهید بهشتی و خواهر زاده‌اش سید صادق طباطبایی و کارهای دیگرشان، به شهر "بوخوم " آلمان در منزل خواهر زده‌اش سید صادق رفتند و در آنجا با شهید بهشتی ملاقات کردند و این دوستان صمیمی برای تفریح وگفتگو بعد از ظهر همان روز به جنگل در نزدیکی منزل دکتر طباطبایی برای قدم زدند رفتند.

در آنجا درباره اوضاع ایران گفتگو کردند، در همین اثنا شهید بهشتی قریب به این مضمون گفتند: "من عازم عراق هستم می‌خواهم با امام خمینی درباره برنامه هایشان صحبت کنم. ببینم چه طرح و برنامه‌هایی در ذهن دارند، آیا آن چه امام در ذهن دارند با شرایط سیاسی موجود مناسب است؟ امام موسی صدر فرمودند: به نظر من تنها راه همین است که امام شروع کردند، چون الان ایران و منطقه در یک بزنگاه تاریخی فراهم آمده است و اگر از این بزنگاه بهره‌برداری نشود دیگر معلوم نیست، چنین مجالی به این زودی ها فراهم آمده شود و قریب به این معنا فرمودند: این اولین بار در تاریخ معاصر است که زعیم سیاسی یک مرجع علی‌الاطلاق تقلید نیز می‌باشد.

البته در سابق مرحوم آیت الله کاشانی و آیت الله طالقانی و پیش از آنها میرزای شیرازی یا میرزای نائینی فعالیتهای بزرگ سیاسی کرده‌اند. اما هیچکدام مرجع علی الاطلاق نبوده‌اند، و همچنین مرحوم آیت الله سیدصدر الدین صدر(جداعلا) یا در مقطع دیگرآیت الله بروجردی یا آیت الله سید محمد تقی خوانساری حضور داشتند. اما مانند امام خمینی زعامت سیاسی نداشتند، به علاوه جریان پرقدرت روشنفکری دینی که تفکر غالب در دانشگاههای کشور و بخش اعظم دانشجویان خارج از کشور است، دست در دست یک مرجع بزرگ و روشن بین و بلا منازع دینی گذاشتند و یک جریان توفنده سیــاسی قدرتمــند را بوجود آورده‌اند و مـهمتر اینکه مساجد بدنبال اینها حرکت کرده‌اند و مردم حضور یکپارچه دارند، این یک بزنگاه تاریخی است، بعد امام صدر خطاب به شهید بهشتی فرمود؛ اما من نگران چیز دیگری هستم ، شما برای بعد از امام چه فکری کرده اید؟ شهید بهشتی گفت: نظر ما روی آقای منتظری است .

امام صدر فرمود:آقای منتظری؟ شهید بهشتی گفت؛مگر شما غیر این فکر می کنید؟ امام صدر فرمود تعجب می‌کنم که شما اینطور فکر می‌کنید. من آقای منتظری را خیلی خوب می شناسم و شاگرد او بوده‌ام، نسبت به او ارادت هم دارم. نگرش او به فقه و استنباطش و شجاعتش را هم قبول دارم. اما درایت و تدبیر او برای اداره امور کشور و اراده سیاسی هدایت یک کشور امر دیگری است. شهیدبهشتی پرسید: شما چه نظری دارید؟

امام صدر فرمودند: من نظرم روی سید محمد باقر صدر است. زیرا بیش از دو دهه است که آقا سید محمد باقر صدر فقه حکومتی تدریس می کند. حزب دارد، مبانی فکری‌اش تشکیلاتی و اجرایی و حزبی است. از وقتی که یادم می‌آید اصرار دارد که باید حکومت اسلامی داشت".16

 نگاه امام موسی صدر به شهید محمدباقر نگاهی عمیق و مدبرانه بود، زیرا همان هنگام شهیدمحمدباقر صدر با همین نگرش فقه حکومتی به مبارزه با صدام مشغول بود و سرانجام بواسطه تحریم عضویت در حزب بعث وقیام علیه صدام ،به همراه خواهرش بنت الهدی، تعقیب، شکنجه و به طرز فجیعی در اردیبهشت 1359 به شهادت رسید.17

پس از ربودن امام موسی صدر شهید محمدباقر صدر احساساتش را در مورد شخصیت علمی امام موسی صدر چنین بیان می‌کند:«اگر پسر عمویم اقا موسی به سنت حوزه پایبند و در نجف باقی می ماند مرجع یگانه و علی الاطلاق شیعه می شد.18

دکتر سید مصطفی محقق داماد از دوستان امام صدر پیرامون ارزش علمی و شخصیتی ایشان می‌گوید؛ " یکی از مردان شایسته که می توانیم بگوییم در طول تاریخ تشیع توانست طی مدت کوتاهی اسلام را در یکی از مناطق کره زمین بدرخشاند، امام موسی صدر بود، او دولتی مستعجل بود و به عقیده من انگیزة آنهایی که باعث شدند ایشان را از ما بگیرند، حسادت بود."

انسانهای زیادی پیدا می‌شوند که نمی توانند کسی را در کنارشان ببینند  و وجودش را تحمل کنند. امام موسی صدر شخصیتی بود که در مدت کوتاه اقامتش در قم با داشتن اساتید بزرگ به مدد استعداد و نبوغ ذاتیشان توانستند، در همان اوان جوانی به سرعت و قدرت هر چه تمام تر مدارج علمی را طی کنند. ما در آغاز طلبگی بودیم که ایشان در قم حضور داشتندجلسه درس ایشان در مدرسه فیضیه از درسهای درخشان حوزه علمیه قم بود. حضور فقیهان و معلمان بزرگ معاصر، امام موسی صدر به عنوان فقیهی بزرگ در جهان شناخته شدند.19

امام موسی صدر مملو از اندیشه‌های ناب و جذاب بود، از آثارش می‌توان استنباط کرد که او فقیهی نوگرا بود و می‌توانیم مدعی باشیم تا زمانیکه این اندیشه‌ها کارا و مورد استفاده قرار گیرد، امام موسی صدر زنده و پاینده است.

 امام موسی صدر نمونه بارز یک روحانی متعهد و اهل مدارا بود،معروف است که ایشان جمعی از جوانان را در سالنی گردآورده و بانگ بر می آورد که: « درها را ببندید و دهانها را بگشایید.» 20

به اعتقاد بنده، امام صدرانتقاد را از زاویه نگاه ا صلاحات سوای عیب جویی معاندان استقبال می نمود و درها را به این خاطر می‌بسته که ظرفیت‌های محدود به مخاطره نیفتد و لذا دهانهای گشوده می‌تواند باب روشنی را در فهم مسائل دینی بگشاید… بعلاوه امام موسی صدر از زمره پایگذاران گفتگوی تمدن و ادیان است و از آن حمایت و استقبال نموده اند.21

امام صدر تأکید داشتند که ؛ ممکن است مردم از نظر رنگ، دین و مذهب متفاوت باشند، اما همه در برابر قانون انسانیت یکی هستند.

ایشان ذیل آیه:

أُدعوا الی سَبیلِ رَبّکَ بالحکمتهِ وَ الموعظه الحَسنهِ و جاد لهم باللتی هی احسن .22

می فرمایند: " گفتگو معنایش چیست؟ به معنای مباحثه‌ای است که غلبه بر خصم نباشد گفتگو در درجه اول مقدمه یک امر است، پیش مقدمه است، همه اش،‌مسأله درک طرف مقابل است… انسانی که اهل یک تمدن است و می‌خواهد در انسانی که اهل تمدن دیگر است نفوذ کند، در درجه اول باید تمدن طرف مــقابلش را بداند و بشناسد، بنده فکر می‌کنم که ترجمه فارسی کلمه گفتگو مناسب نیست. باید گفت و شنود باشد. تنها گفتن و آماده شنیدن نبودن هیچ ارزشی ندارد…" 23

معنویت همراه عدالت ، این فکر شالوده این مطلب است که دین مختص  برای آخرت و اموات نیست، اسلام دینی است. هم برای آخرت و هم برای دنیا، معنویت تنها نیست. معنویت همراه با عدالت است که عدالتش از طریق شریعت تأمین می شود، اندیشه شریعت تحقق بخش آمال عدالت است.24

امام صدر در روز 30/11/1353 در سخنرانی مهم و مبسوط خود در جمع مسیحیان و راهبه‌ها و اعضای کلیسای کبوشین لبنان در بیروت، که برای مراسم معنوی ویژه گرد آمده بودند، فرمود: « ادیان در خدمت انسان»25

«ادیان یکی بودند، زیرا در خدمت هدفی واحد بودند، دعوت به سوی خدا و خدمت انسانها این دو نمودهای حقیقی یگانه هستند و آنگاه که در پی خدمت به خویشتن برآمدند، میانشان اختلاف بروز کرد، توجه هر دینی بخود آنقدر زیاد شد، که تقریباً به فراموشی هدف اصلی انجامید، اختلافات شدت گرفت و درد و رنجهای انسان فزونی یافت. ادیان یکی بودند زیرا نقطه آغاز همه آنها یعنی خدا یکی است و هدف آنها یعنی انسان یکی است، و چون هدف را فراموش کردیم از خدمت انسان دور شدیم. خدا نیز ما را فراموش کرد و از ما دور شد و ما به راهها و پاره های مختلفی بدل گشتیم و در پی خدمت به منافع خاص خود برآمدیم و معبودهای یگانه دیگر جز خدا را برگزیدیم و انسانها را به نابودی کشاندیم» 

امام موسی صدر مصداق و الگوی آزادی و حریت بود، آزاد مردی که خار چشم دشمنان آزادی زیست و آزادی و حریت را همچون جدش امام حسین(ع) پاسداری و احیا کرد. امام موسی صدر در مورد دشمنان آزادی می‌فرماید:

«قالب سلب آزادی در گذر زمان تغییر یافته است، گاهی بصورت استبداد گاهی بصورت استعمار، گاهی بصورت نظام ارباب رعیتی، گاه بصورت تروریزم فکری و ادعای قیومیت بر مردم و نابالغ فکر انگاشتن آنان، گاه بصورت استعمار نو، گاه بصورت تحمیل مواضع بر افراد با ملت‌ها رخ نموده است، فشارهای اقتصادی، فرهنگی، فکری از مظاهر همین تضییقات است.»26

« محدود کننده آزادی کافر است» 27

«کسی می تواند آزادی را محدود کند که بفطرت انسانی کافر باشد…فاقم وجهک للدین حنیفافطرت  الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم ولکن اکثر الناس لا یعلمون.28

صیانت از آزادی ممکن نیست مگر با آزادی…آزادی بر خلاف آنچه می گویند هرگز محدود شدنی و پایان پذیرفتی نیست…»

امام موسی صدر علی رغم همه این آثار و گفته ها هنوز هم  ناشناخته مانده  است .امروز پس از گذشت سالیان متمادی از فقدان اسف بار ربودن ایشان ضایعه ی تأسف بار تر عدم استفاده از اندیشه ها و مهجوریت شخصیت و آثار ممتاز ومقام فقهی و علمی معظم له است. به عقیده من،جز صهیونیست هیچ قدرتی نمی تواند ازاین فقدان سود جوید،روژه گاروردی نویــسنده شهیر فــرانسوی در مقدمه کتاب پرجنجال و پر تیراژ خود بنام «اسراییل و صهیونیزم سیاسی» می نویسد:29

«اما ما شاهدیم که در برابراین تصریحات که حاوی برنامة دقیق و زمانبندی شده دولت اسراییل است و تا کنون بخشی از آن به اجرا درآمده ،عکس العمل ملتها و دولتهای مورد تهدید چه و چگونه بوده است؟ البته آگاهانی در دنیای عرب و مسلمان مثل امام موسی صدر، از سالهای قبل این خطرها را جدی گرفته و در سخنان خویش به برنامه های آینده اسراییل اشاره کردند و کوشیده اند تا در برابر این نقشه ها با اقدامات جدی مردم را آماده سازند»

اما اینک قطعاً حضور امام موسی صدر در این ایام می توانست نقطه عطف و رهبری واحدی باشد برای نجات انسانهای مظلوم و احیای اسلام ناب محمدی(ص) در جهان اسلام و خارچشمی باشد برای دشمنان حریت و دولتهای بیدادگری چون صهیونیزم و یاورانش.

افسوس که این آفتاب در حجاب عمیقی به کسوف گرفتار آمد و بنا به نقل خواهر و خانواده محترمشان امام موسی صدر با محاکمه قذافی و غرب به زندان مؤبد دچار گردید.30

اما امام خمینی پرچمدار طریقت و شریعت اسلام ناب محمدی(ص) این بیرق را در ایران بر افراشت. وی در زمان حیاتش علیرغم اصرار و اهمیتی که مسئول سیاسی وقت برای روابط با لیبی قائل بود، از پذیرایی معمر قذافی خودداری می‌کرد و این تـصمیم را برای شاگرد با وفایش آیت الله موسوی اردبیلی چنین بیان و توجیه می‌کند. 31

« او(معمر قذافی) هنوز مسئله آقا سید موسی را حل نکرده چگونه او را بپذیرم؟!» و در جریان اشغال سفارت آمریکا در آبانماه 58 تهران، امام خمینی(ره) بیدرنگ پیشنهاد غسان توئینی شخصیت برجسته مذهبی و مسیحی لبنان را مبنی بر معارضه گروگان ها با امام موسی صدر، پذیرفت . 33

بی تردید منصّفان و محققان ازنقش امام موسی صدر در انقلاب اسلامی ایران و میل و علاقه متقابل امام خمینی و امام صدر را در تاریخ نایده نمی‌انگارند. اما در این سالهای خاموش و به خواب رفته تاریخ، چه کسی می‌تواند پاسخگوی راز و نیاز مادر محزون و مرحومه ی امام موسی صدر که در سجاده نمازهایش پسرش را ازخدا می‌طلبید ،باشد.

کدام دلیل جز حقارت و کینه وحسد برای  حجاب او شایسته است.

«یریدون لیطفوا نورالله بأفواههم و الله متم نوره و لو کره الکافرون، هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون.34   

آنان به گمان اینکه نور خدا را با دهانشان خاموش کنند دلخوش کردند در صورتیکه خدا علی رغم میل باطنی کفار نورش را کامل خواهند گردانید و اوست کسی که فرستاده خود را با هدایت و آئین کامل روانه کرد تا پیروزی را عایدش کند و لو اینکه مشرکین را ناخوش آید.

 در این هنگام دست یاری و طلب بسوی حضرت قدس اعلی ذات باریتعالی دراز می‌کنیم و خاضعانه می‌خواهیم که هر چه زودتر نسیم حیاتی بوزد و خبر خوشی از امام صدر به خانواده و عشاقش برساند.

 صیانت از آزادی ممکن نیست مگر با آزادی .    (آفتاب در حجاب) 35  

* اللهـــم فــک  کــل اســیر*   36               

 

 حمید رضا ابراهیم زاده

بابلسر    29/7/82  

 

 منابع و مآخذ:

1-سوره فرقان آیه 74 .

2-حدیث نبوی صحیح نجاری.

3-سوره توبه ایة 32 .

4-www.Imam Sadr news

5-روزنامه همشهری 12/6/81 .

6-روزنامة جام جم 11/6/82 .

7-روزنامة همشهری 10/6/81 .

8-همان

9-مصاحبه با دکتر سید صادق طباطبایی

10-سایت مرکز تحقیقات امام موسی صدر.

11-روزنامة همشهری 12/2/81 .

12-روزنامه شما 13/6/82 .

13-روزنامه یاس نو 10/6/82 .

14-روزنامه همشهری 12/6/81 .

15-روزنامه اطلاعات 11/6/81 .

16-روزنامه جام جم 7/7/81 .

17-یاد نامه شهید محمدباقر صدر- دکترالهه کولایی 59 .

18-روزنامه اطلاعات 11/6/82 .

19-روزنامه اطلاعات 9/6/82 .

20-روزنامه یاس نو10/6/82 .

21-روزنامه همشهری 10/6/82 .

22-سوره اسرا آیه 125 .

23-روزنامه اطلاعات 9/6/82 .

24-همان .

25-روزنامه جام جم 16/6/81 .

26-همان.

27-روزنامه یاس نو 10/6/82 .

28-سوره روم ایه 30 .

29-اسراییل و صهیونیزم سیاسی- روژه گارودی.

30-مصاحبه با خانواده امام موسی صدر-فیلم مستند.

31-فصلنامه مفید زمستان1377 –مصاحبه با آیت الله عبدالکریم موسوی اردبیلی.

32-همان.

33-روزنامه یاس نو 10/6/82 .

34-سوره صف آیات 8 و 9 .

35-روزنامه اعتماد 10/6/82 .

36-ادعیه روزهای ماه مبارک رمضان.

 

 

 

 

 

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

آسیب شناسی صله رحم در جامعه ایرانی

جمعه, ۲ شهریور ۱۴۰۳، ۰۵:۰۴ ق.ظ

۰:

آسیب شناسی صله رحم درجامعه ی ایرانی

یکی ازمهمترین چیزهایی که افراد را از خانواده و برادر را از برادران و خواهرانش جدا می کند

بی توجهی و بی درکی نسبت به وضعیت و حال واحوال هم است.

حال این بی توجهی می تواند از مشغله و کم مهری ناشی شده باشد و یا حتی گرایش وسواسی در توجه به مال اندوزی و صیانت از دستاوردهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی باشد.

اما دوری و مسافت نمی تواند چندان آسیبی به روابط حسنه ی اقوام درجه یک و دوی خانواده وارد کند.

که بی توجهی تصنعی و برانگیخته شده از هم وغم اقتصادی و عاطفی می تواند این فراق را بسازد!

اگرچه دلیل اصلی بیشتر مفارقت و جدایی های بین اقوام درجه یک ودو ، روش تربیتی والدین وباورها و رفتار والدین است.

رفتارهای تبعیض آمیز و یا مداخله گرانه در امور و حریم شخصی توسط والدین این شکاف را ایجاد می کند که با استقلال بچه ها آنها از هم دورشوند و فقط برای خودشان تلاش کنند و با برادر و خواهر خود مانند غریبه برخورد کنند.

این بد تربیتی ویا بی تربیتی ها اغلب از خطاهای تربیتی والدین سرچشمه می گیرد.

توجه ناملموس وملموس به دارایی و مقام ومناصب افراد.

احترام نابجا به دارا ها

تحقیر نادار ها

خودبرتر بینی

 بدون در نظر گرفتن سایر شئون افراد باعث تقویت تبعیض خواهی می گردد.

تبعیض گذاشتن بین بچه ها به هر علتی

مهمترین عامل و شکاف بین برادران و خواهران یااعضای خانواده خواهد بود ودر مراحل بعدی غرور کاذب و حسادت ورزی. کینه توزی هم به هر دلیل کوچکی رخ می دهد.

اغلب برادر وخواهرانی که بعد از ازدواج و استقلال مالی از هم دور می شوند اینگونه تربیت شده اند که بین خودشان و دستاوردهایشان با برادران وخواهران وحتا والدینشان حد ومرز قائل شوند.

این حد و مرز ساختن های نابجا برای صیانت از مال ومنصب بوده و خیلی زود خلا های عاطفی فراوانی را برایشان متصور می سازد.

و آنها را وادار به گرفتن دوستانی قوی تر یا ضعیف تر و یا همتراز جنس و مشابه خود می کند که خاستگاهها و مناسبات و مراودات شغلی و  تجاری و اقتصادی و مناسبتی باهم دارند که اگر بجای پر کردن خلا والدین یا برادران وخواهران باشد، بسیار خطرناک است.

مراوداتی که پایه های عاطفی در جایگاه واقعی خود وجود ندارد و این دوستی هانمی تواند خلا وجود و حضور برادر و خواهر را برایشان پر کند.

در واقع کارکرد داشتن برادر و خواهر همین همدلی ها و صمیمیت ها و گذشتها و مدارا گری ها و حمایت های مادی و معنوی است. اما هنگامی که خلا برادر وخواهر به افراد دیگر واگذار شود آن نیازها بصورت درست و دقیق خود بر آورده نشده و دوستی ها و روابط بااین افراد مدام دچار افت وخیز وچالش قرار می گیرد.

البته بااستقلال خانوادگی برادران و خواهران بخش زیادی از تاثیرات به عروسها و دامادهای خانواده منوط می شود.

 تفاوت های فرهنگی افراد جدیدی که به خانواده ملحق می شوند در رفتار برادران وخواهران تاثیر می گذارد.

با ظهور افراد جدید در خانواده

مشغله ها و مطالبات و خوشایندها و بد آیندها متفاوت می شوند.

و مزاج وطبع افراد باهم همخوانی کمتری دارد!

و از سوی دیگر اگر باور تربیتی درستی در خانواده اتفاق نیفتاده باشد و آموزشهای مسئولیت پذیری و مدارا و تاب آوری ها و شکیبایی و تحمل  و روشهای  دوست داشتن و کنار آمدن توسط والدین اتفاق نیفتاده باشد

به سرعت به بهانه های مختلف روابط بین افراد مخدوش می شود و آمدن برادر زاده ها وخواهر زاده ها این روابط را سطحی تر و بی قواره تر و ناسور تر می کند .

شاید عمو زاده ها و عمه زاده ها و خاله زاده ها و دایی زاده نتوانند باهم ارتباط بگیرند و نسل دوم خانواده کاملا از هم بیگانه خواهند بود.

و همین رفتار نیز در بافت خانواده های جدید تاثیر می گذارد نسلهای جدید هم به پیروی از والدین شان نسبت به هم کم میل و بی میل رشد خواهند کرد.

برای داشتن خانواده پویا ومنسجم آموزشهای ملموس و ناملموس مستمری وجود دارد که توانمندی ها وتاب آوری های افرادخانواده را می سازد

نجابت و وقار در افراد خانواده با تاب آوری ها وتوانمندی هایشان محاسبه می گردد

میزان پایبندی به باورها

میزان گذشت افراد

میزان شکیبایی ورزی

میزان مداراگری

میزان مسئولیت پذیری های گوناگون افراد

میزان پایبندی به خانواده

میزان محبت ورزیدن های بی دریغ و...

همه ی توانمندی ها وتاب آوری در برابر گرفتاری ها وخشم ونگرانی ها و ناراحتی ها باعث می شود به کسی بگوییم نجیب زاده و موقر و مودب.!

انسانهای نجیب و موقر و متین و مودب و دوست داشتنی از دل خانواده های منسجم رشد می کنند!

خانواده هایی که همگرایی و توجه بیشتری به هم دارند.

خانواده هایی که به عزت و سلامتی همدیگر توجه دارند.

خانواده هایی که به همدیگر اهمیت می دهند.

خانواده هایی که رفتارهای سمی و تبعیض و تحقیر و توجیه ندارند.

خانواده هایی که نجیب و با حیا وامن هستند.

خانواده هایی که برای عمو و عمه و خاله ودایی و اقوام‌اهمیت واحترام قایل هستند.

بنابراین باید کارکرد خانواده را در رشد شخصیت اجتماعی افراد جدی گرفت.

و در جامعه نیز رفتارهای خوب و بد افراد باعث  هنجار سازی ها ویا ناهنجاری های بزرگ می شود.

 

و از سوی دیگر ناهنجاری های خانوادگی باعث سلب اعتماد اجتماعی و از دست دادن اعتبار و سرمایه های اجتماعی نیز می گردد.

 

 بنابراین ناهنجاری هایی همانند ؛ دروغ گویی و خود پسندی و بهانه گیری و توجیه گری و  بی مسئولیتی و بی تعهدی  و نخوت و غرور و بی گذشتی و هوا پرستی افراد می تواند ریشه در تربیت خانوادگی آنها داشته باشد.

 

خانواده ای که روش تربیتی درست را در خود اعمال نکند ،دچار تشتت شده و پویایی خود رااز دست داده و مضر جامعه نیز خواهد بود.

 

صله رحم مهمترین راهکارانسجام خانوادگی و تبادل صمیمیت بوده و باعث می شود تا آموزشهای ناملموس و نیک اجتماعی به افراد منتقل شود.

 

 همچنین پیش می آید که خانواده ای در مهمانی های خانوادگی  پدر و مادر و فرزندان در جمع دیگران ، به دور خودشان حلقه می زنند و تلاش می کنند در یک جبهه دیگر بنشینند و در یک‌ صف و منطقه قرار گیرند وتلاش می کنند با سایرین کمتر رابطه برقرار کنند یا فقط با همدیگر مشغول می شوند، این روش برخورد نیز پذیرای انسجام خانوادگی نیست و ارزش وکارکرد صله رحم را مخدوش نموده وسلامت بلوغ و رفتار اجتماعی شان را تحت الشعاع قرار می دهد و اعضا را نیازمند تغییر اساسی در رفتار خود می نماید.

درواقع این رفتار سایرین را متوجه جنگ سردی می کند که ممکن است بزودی تنشهای وسیعی رخ دهد و یا باعث شکاف بزرگتری شود.

این رفتار سمی، خانواده را کریه و سمی نشان داده و اسباب واکنشهای منفی و موضع گیری سایرین نسبت به این خانواده می گردد‌.

مسئول این رفتار نیز والدین سمی این خانواده ها هستند‌.

که بلوغ اجتماعی نداشته و تربیت درست عاطفی در آنها جریان ندارد !

تربیت عاطفی مهمترین آموزش ومهارتی است که بایدبرای همه اعضای خانواده اتفاق بیفتد!

 

این نوع رفتارها درجمع خانوادگی در واقع نپذیرفتن قداست واعتبار آن جمعیت است ونشان دهنده اجبار و اکراه در پذیرش سایر افراد مهمانی اعم از دایی و عمه و عمو و ... بوده و متناسب با انسجام خانواده نمی باشد

بنابر این حضور در مهمانی های  اینچنینی با اکراه بوده ویا با هدف قدرت نمایی و دگر باشی است. 

 

و همین رفتار باعث فروپاشی صله رحم و روابط بین خانواده ها می گردد. 

 

کار کرد صله رحم ؛ تبادل صمیمیت و همدلی و همگرایی و گره گشایی و انتقال تجربیات و کارگشایی و ایجاد شور ونشاط است.

 

برای داشتن صله رحم ومهمانی های منسجم ودرست ، نیاز به حذف و برداشتن سم مهلک کینه توزی و خود برتربینی و نخوت وغرور و خود تحقیری است.

 

عواملی که باعث می شود خانواده ها همدیگر را دوست بدارند ؛ باورها و داشته ها و دغدغه های مشترک است. 

 

مناسبات و دغدغه های مشترک باعث می شود در غم وشادی های هم حضور یافته و در تاثیرات آن شریک باشند.

 احترام به استمرار صله رحم وداشتن روابط درست را باید با مهر ورزی و مدارا گری تمرین کرد

برای داشتن صله رحم های مستمر و روابط بهتر با برادر و خواهر باید احترام ها را نگه داشت.

این احترام؛ از مداراگری و گذشت و راز داری و امانتداری و مهرورزی و مسئولیت پذیری سرچشمه‌می گیرد.

دوری از تکلفات مهمترین عنصر حفظ رابطه است!

هرچه صمیمیت بیشتر باشد تکلفات کمتر خواهد بود.

 

 

والی الله المصیر

 

حمیدرضا ابراهیم زاده

 اول شهریور ۱۴۰۳

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار نگارنده و مولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده