نقادی درگروههای مجازی
بنام خدا
در آموزه های راستینمان درج شده است که:
اُدعوا الی سبیل ربک بالحکمه والموعظه الحسنه وجادلهم بِاللَتی هی احسن...
روش برخورد در مواجهه با مخالفین و منتقدین یکی از مهمترین سلیقه های رفتاری تاثیر گذار بر آرمان و رسالت تبلیغی است.
اَدله آوری و فراهم ساختن بَیّنه برای ساختار یک نگاه و ادعا و اقناع وجدان ناقد ومخالف وحتی داور، بسیار مهم است.
گاه در گفتگو ها با بی منطق بودن گفتگو گران مواجه می شویم که جانب انصاف را نمی گیرند.
بی پایه واساس گفتگو کردن و نقد کردن و فوروارد و منتشر کردن مطالب فاقد پایه واساس ، فرسایش آور بوده وبه ساحت هم آسیب زدن است.
اینکه فضا باید طوری باشد که نقاد غیر حرفه ای و حرفه ای و اهل تردید بتوانند از این شِبه کلاسِ درس چیزی حاصلشان شود، بحثی نیست.
آدابی هم باید رعایت شود
حفظ حریم همدیگر.
پیشداوری و بدگمانی و قضاوت نکردن درباره هم.
یاد آور شویم که اعضا دشمن ومعارض و معاند هم و آرمانهای هم نیستیم. اشاره می کنم که اهل علم و طلاب در مباحثات علمی این روحیه را دارند که مباحثه وجستجو گری کنند.
مباحثه جهت اثبات یک ادعا و فرضیه ونظریه ی علمی و فقهی ، حدیثی ، تفسیری و.. . برای بدست آوردن میوه ی تمیز و بی عیب و ریب .
این جلسات مباحثه گاه شبیه مجادله و مشاجره می شود.
اگر ضعیف النفسی دراین بین باشد اینها باید هرروز باهم قهر باشند یا خون یکدیگر را مباح بدانند. که اینطور نیست.
در سیره مرحوم آقا مصطفی خمینی که ایشان مقتدر ترین وجدی ترین انتقادات را در کلاسهای درس پدرشان ایراد می داشتند وگاه بیشتر از ساعتی را باهم به نقد و تشکیک و مجادله ی احسن می پرداختند. و درس همین گفتگوی دونفره می شد!
این بین اگر غریبه ای وارد جلسه درس می شد گمان می کرد دعوای این دو مشاجره ای پایان ناپذیر وخصمانه ای است
که اینطور نبود. علاوه بر این دانش پذیران و طلاب از این تشکیک و پاسخ ها بر بار علمی شان اضافه می شد و بسیاری از پیچ وتاب های غامض آن بحث از دریچه علم پاک وگره گشایی می شد واکنون نیز بسیاری از مباحث علمی وفقهی به برکت آن جلسات از حالت غامض و ابهام در آمده وشفاف و شیرین و روان در آمده اند.
اهل علم، دانشگاهیان،فرهیختگان این مباحثات و تشکیک وپرسش وپاسخ ها را لازمه ی روان بودن جریان دانش می دانند.
دانش منطق نیز همین را می گوید. صیروره و حرکت از مبدا تاریکی به سمت و مقصد روشنایی ناهمواری ها و
اُفت وخیز های راه بسیار است.
اما سر انجام حرکت و عبور اتفاق می افتد.
اسلام جامد کفر آور است و کفر متحرک امید بخش است.
لازمه ی رشد حرکت است!
راهی که امام محمد غزالی و ملاصدرا و ابن سینا وبسیاری از بزرگان دانش واهل خرد رفته اند این گونه بود که از کفر به دین می رسیده و به مقصد می رسانده اند.
شکی که خود را درپستوی دل وجان پنهان کند همواره آسیب رسان و رُعب آور است وباید طرح مساله شود و برایش راه حل پیدا کرد.
دانش جامعه شناسی و سیاست آن را مرحله ی گُذار می شناسد.
مهندسِ چیدمانِ واژگانِ معطر و مطهر می فرماید؛
سخن خوب ،کلمه و یا واژه ی طیّب ونیکو، جایگاهش همیشه تمیز و بالاست .
الیه یَصعد الکلمُ الطَیب!
و رفتار نیکو ومصلحانه وصالحانه بالاترش می برد.
والعمل الصالح یَرفعه.!!!
متون ونصوصِ آموزه های دینی ما در واقع از این منظر مقدسند که در حرکت بوده و کارکرد تمیز و مقدسی دارند.
تبعا به جهت عمومیت یک گروه مجازی ، میان اعضا وجلسات تقارن سِنی و دانشی وجود ندارد.
از سویی جوان و نوجوانی تشنه وجو یای یادگیری وفهم نشسته است.
واز سویی دیگر علمایی در حوزه های مختلف آستین بالا زده اند تا پدیده و امری را جراحی کنند و بشکافند.
کالبد شکافی هر پدیده ای مملو از نظریه ها و ایده ها و انتقادات است.
اهل علم در این مورد می گویند روش شناسی در مطالعه. گفتگو و پژوهش.
هرکس روش خاص خودش را برای جستجو و استحصال نتیجه دارد.
بقول گفتنی، راه های رسیدن به نتیجه و هدف بسیار است که فرجامش یک میوه و نتیجه است. جریان حرکت وجستجو منتج به یک نتیجه است.
آرمان همه حرف ها و حدیث ها و غایه الغایات همه بگو مگو ها. بایدها ونباید ها
مجاهدات وتلاشها و کارها رسیدن به آرامش است.
انسان هر فکری می کند هرتلاشی را بجان می خرد و هر کاری می کند تا آرامش بیابد...
اما گاه از یادش می رود چگونه و چه چیزهایی او را آراممی کند.
این فراموشی ونسیان دست انسان نیست. خمیره اش اینطور است . باید بخدا پناه ببرد که منشا ومبدا و ررجام آرامش خود اوست.
بی دانشی کاری کردن،
بی پایه حرفی زدن، و رفتاری بروز دادن، فقر آور است. دشمن ساز است.
آدم فقیر بی پول نیست!
آدم فقیر بی بنیه و بی کس وباعث است بی خداست. نا امید است.!
دانشمندان علوم مدیریتی و انگیزشی و اقتصادی و حتی علوم معارفی می دانند فقیر الزاما همیشه بی مال و بی پول نیست...!
سخن نیکو . روشمندی در نیکو گفتاری و نیک رفتاری سرمایه است. نگارنده ی آموزه ی ثروتمندان می سراید که
و مِن الناس یَستمعون القول فیتبِعون اَحسنه
آدم زیرک خوب گوش می کند!
دقت در شنیدن دارد!
وبهترین سخن ها را گلچین می کند واز آن پیروی می کند
مشورت خواهی تمیز همین است.
مباحثات .گفتگوهای بی انتقاد مثل این است شما هیچ ارزشی برای سرمایه و داشته هایتان قائل نباشید!.
پوستر تشویق به ورزش کردن را در باشگاه بچسبانید چه فایده؟
یا در مسجد برای نمازگزاران، اهمیت نماز خواندن را بازگو کردن چه سود.؟
ورزشکار می داند برای چه در ورزشگاه تلاش می کند.
نمازگزار هم می داند برای چه در مسجد حضور دارد.
جای پوستر هرکدام باید عوض شود.
تبلیغ و ترویج درست این است که ورزشکار به مسجد تشویق شود
و نمازگزار هم ورزش کند.
این همان نقد کردن است ارزش گذاشتن است. باید سرجایش انجام شود. وگرنه باز دهی ندارد.
نقد تمیز کجا و عناد و عیب جویی و تمسخر کجا؟
دگرگونی ها در همین نقد و پاسخ هاست.
نقد می کنیم که اعتباری بیافرینیم.
نه اینکه منزلتی را تخریب کنیم
یا بُتی بسازیم.!
نقد از اسمش پیداست.
ارزش گذاری است.
به هر حال جانب انصاف گرفتن
شنیدن با دقت.
رعایت حریم همدیگر
پیروی از نیکویی. نیک اندیشی و
نیک خواهی ونیک گفتاری ونیک رفتاری باید روش باشد
تا نتایج تمیزی از این مباحثات زایش پیدا کند
نه فرسایش و ریزش.
خداوند دلهای ما را به نور باورهای نیکو و تمیز روشن کند. و به هم نزدیک تر کند.
حمیدرضاابراهیم زاده
۱۸خرداد۱۴۰۱
تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصارمولف محفوظ می باشد
- ۰۱/۰۳/۲۵
نقدیکی از تلخ ترین دلپذیر های دنیا ماست.
این هم به دو دلیل
اول: در ارایه نقد اکثر افراد مشکل دارند نقادی که حس کمک به تغییر مثبت در فرد انتقال دهد کمتر با عدم پذیرش روبرو است .
- عدم بیان مقایسه ای
- تحقیر
- توهین
- طرح سوالی تادستوری
دوم :در پذیرش نقد آموزشی ندیده ایم و مهارت کافی نداریم.
- ترس پذیرش اشتباه
- نگران طرد شدن
-عدم آرامش برای فهم مشکل
ادعای انتقاد پذیری یعنی همان که بعد نقد حالت تدافعی می گیریم و نمیدانیم که تیغ نقد برای جراحی ریشه های عفونی ماست .
که در صورت عدم درمان به حالت مزمن ما را نابود می کند پس تیزی تیغ نقد را مانند هدیه ای برای ارتقا شخصیت ، نگرش و عمل بپذیریم و با تمرین تحمل جراحی و آثار بهبود را ارتقا آن را در خود طراحی کنیم .
انتقادپذیری به هیچ عنوان به معنی پذیرش همه نقدها نیست. به معنی شنیدن آن ها به صورت موثر و در نهایت تفکر در خصوص انتخاب بهترین آن هاست.
" استاد تغییر باشیم، نه قربانی تقدیر "