نقش ادبیات و حکایات و داستانها در توسعه۲
داستان هایی که در حکایات سعدی ویا در منطق الطیر ویا در تذکره الاولیای عطار است
روایاتی واقعی از زندگی ومنش ومشی رفتاری انسانهای بزرگ بعنوان الگوهای برای پیشرفت جامعه ی متمدن وبا فرهنگ است
روایاتی که هر زاویه اش کلاس درس بود.
مردم به دور از توهم مشی ورفتار آنها را برای روش زیستن الگو می گرفتند
بزرگان بازحمت به بزرگی می رسیدند
و خردی کردن وادب آموزی و آداب دانی را پشت سر گذاشته وبه آن ملتزم می شدند.
آداب وسلوک بزرگی یافتن و علم واهل پرهیزگاری و ورع بودن در زندگیشان نشاط ایجاد می کرد وچراغ راه دیگران می شد
چیزی که اکنون به آننیاز داریم
گوش دادن ودقت کردن وتدبر کردن در سیره بزرگان است.
روشمندی و آموزش پذیری از روش و سبک زندگی بزرگانی چون اهل بیت اکنون کار نمی شود ویا نادیده گرفته وحتی نا کار آمد نشان داده شده است
این که بالطایف الحیل نگذاریم سیره ی بزرگان ترویج و باب شود خودش مبارزه با مشی راستی وراستی گرایی و راستگویان است.
جامعه اسلامی باید اسلوب وچارچوبش در همه قواعد پنداری و گفتاری و رفتاری اسلامی باشد.
گزینشی وچینشی زیستن بنام اسلام ستمکاری است در حق و شرافت اسلام شریف.
ازاین روی هنوزهم کار آمدی گ قصه های قران وسیره اهل بیت و بزرگان را در زندگی آرام ومنتهی به توسعه را یک راهکار بزرگ آموزشی می دانم.
مثلا در داستان حاتم طایی :
حاتم را پرسیدند که :«هرگز از خود کریمتر دیدی؟» گفت: «بلی، روزی در خانه غلامی یتیم فرود آمدم و وی ده گوسفند داشت. فی الحال یک گوسفند بکشت و بپخت و پیش من آورد. مرا قطعهای از آن خوش آمد، بخوردم.» گفتم : «والله این بسی خوش بود.» حاتم ادامه داد: «غلام بیرون رفت و یک یک گوسفند را میکشت و آن موضع را می پخت و پیش من میآورد و من از این موضوع آگاهی نداشتم. چون بیرون آمدم که سوار شوم، دیدم که بیرون خانه خون بسیار ریخته است. پرسیدم که این چیست؟» گفتند: «وی همه گوسفندان خود را بکشت.
وی را ملامت کردم که: «چرا چنین کردی؟» گفت: «سبحان الله ترا چیزی خوش آید که من مالک آن باشم و در آن بخیلی کنم؟» پس حاتم را پرسیدند که: «تو در مقابله آن چه دادی؟» گفت: «سیصد شتر سرخ موی و پانصد گوسفند.» گفتند: «پس تو کریمتر از او باشی!»
گفت: «هیهات! وی هر چه داشت داده است و من از آنچه داشتم و از بسیاری، اندکی بیش ندادم.»
عناصر زیادی دراین روایت راستین دخالت دارند تا نتایج وخروجی لازم را از این ماجرا به اهل خرد نشان دهند. تا عنصر حرکت و بلوغ پیش بیاید.
وقرآن هم رویکردش به اهل خرد و خرد ورزان از این نگاه است که باعث حرکت باشند نه اسباب ایستایی و انحراف!
واین حرکت منشا توسعه و پیشرفت خواهد بود.
والی الله المصیر
حمیدرضاابراهیم زاده
۲۷ خرداد۱۴۰۱
تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ می باشد.
- ۰۱/۰۳/۳۱