درک جامعه ی آرمانی
درک جامعه ی آرمانی
"جامعه شناسان آرمانگرایان و ایده پردازان و طراحان جامعه هستند ." افراد خاصی که نسبت به برنامه هاشان ایمان دارند .
ازاین رو سازمان یک جامعه را مقارن با الگوهای اقلیمی و باورهای ملی ومذهبی ملت ها رسم می کنند. و مردم را برای تکامل و پویایی تربیت می کنند. سرباز و کادر برای کارگزاری آرمان هایشان چینش کرده و بسیار سخت می کوشند تا دقیقا مطابق با الگوها رفتار شود تا بتوانند از ماکت جامعوی شان نتیجه ی کامل و درستی بگیرند.
سرچشمه ی ایده ها های آنان پژوهش در باورهای راستین ومترقی است.
جامعه ی ساختاری جامعه شناسان مثل هورمون های بدن و همه ی احساساتش حساب وکتاب دارد.
مزرعه ای است که باید باغبانش همواره هشیار و منظم و دقیق باشد. هر آفت و هجمه ای به باغ را دفع کند.
این دقت و هشیاری نتیجه ی درک درست از فهم پدیده هااست.
بی درکی توهم می آورد.
توهماتی که همیشه از آن سخن می گوییم سرچشمه اش "آشوب هورمون های درک" است.
کسی که معنای درد و لذت و نکته سنجی واکنش به پاسخ های نیاز خود در آرامش ودرد را ندارد همیشه "متوهم" است.
انگار" دروغ "می گوید
به جای رفع گرسنگی احساس سیری دارد.
بجای برطرف ساختن نیاز مالی احساس ثروتمندی می کند.
بجای نیاز جنسی احساس بی نیازی دارد.
بجای احساس گرما و خفگی لباس پشمینه می پوشد و....
این وارونگی در رفتار ها ؛ جامعه را بی تربیت می کند.
"ریا و توهمی " که جامعه را بشدت آسیب پذیر کرده است نتیجه اش بی درکی و بی بینشی نسبت وضعیت حال و آینده است.
مردم درتناقض بسر می برند زیرا درک درستی از آینده ی رفتارشان ندارند!
دروغ می گویند و ریا می کنند ؛ چون ترسو و یا طمع کارند
کسی که حقیر باشد می ترسد!
"آدم شجاع نمی ترسد و طمع نمی کند!"
حد و اندازه اش را می داند.
به نیازهایش پاسخ درست می دهد.
صراحت دارد . وقتی درک درست در تحلیل پدیده ها و حالات و آینده نگری نسبت به رفتار خودش وپدیده ها داشته باشد دیگر آشوبگر و دل آزار نیست!
چرا " دل آزار " می شوند.؟؟؟
چون "طمعکارند. چون ترسو هستند."
چرا سازش پذیر نیستند چون درک درستی از دیگران و خود ندارند!
چون واکنشی درست برای پاسخ به کنش های رویا روی خود ندارند....
ازاین روی بهترین کار مربی و آموزگار و معلم و استاد و نویسنده وشاعر وفیلمساز و هنرمند این است که به مردم روش درک کردن و بازگشت به بالغ فکر را بیاموزند.
"مهارت های زندگی موفق " و" جامعه ی مدنی" و "توسعه یافته" به همین "کلید" منوط است ؛
"پاسخ درست به واکنش و تصمیم دقیق برای بهتر شدن.!"
مهارت مهم و مورد نیاز جامعه ی ما در درجه ی اول " درک آموزی" است . توان تحلیل و درک خیلی مهم است هنری که کمتر آموزش داده می شود و یادگیری اش دراین حالت انگار ژنتیکی است .
من باور دارم که با تسلط بر بالغ فکری افراد می توانیم درک آنها را نسبت به پدیده ها وحالات هم بالا ببریم.
باید روی آن کارکرد.تلاش کرد تا "هنر آموزش مهارت های زندگی" یک درس ویژه ی آموزگاران و اساتید وهنرمندانمان باشد.
باید همه ی افراد جامعه مطابق با قانون حاکم بر جامعه یکسان ارزیابی شده ویکسان رفتار شوند.
ریشه ی تبعیض هایی که جامعه را فاسد کرده خشکانده شود.
آنچه را که مردم را دچار انحراف و خطا می کند چیزی جز بی تدبیری در آموزش و بی توجهی به عدالت اجتماعی نیست.
باید آموزش وعدالت برجامعه حاکم شوند.
تا معیارهای ارزشی جامعه نقش پررنگ تری به خود گرفته تا جرثومه ی تبعیض وارتشا وفساد ازبین برود.
والی الله المصیر
حمیدرضا ابراهیم زاده
15 آبان 1398
تمامی حقوق مربوط به این اثردر انحصارمولف می باشد
- ۰۱/۰۸/۱۷
انسانها محصول زرع خویش را درو می کنند؛ باغچه زندگی ات را هر طور که بیل بزنی و بذر بکاری و آبیاری کنی، همانطور هم برداشت خواهی داشت. اختیار با توست؛ اینکه مسیر صداقت و راستی و سپاسگزاری را انتخاب کنی و در آسمان آرامش و یقین بال بگشایی و هستی ات را به پای آرمانت بریزی و محبت و وفای به عهد را شیرازه کتاب زندگی ات کنی و در پیچ و تاب روزگار پر آشوب و دوره های تو در توی نفاق و نیرنگ، شیوۀ کمال اندیشان پاک کردار یکرنگ را برگزینی و تا آخرین نفس بر مدار انسانیت و عبودیت محض خالق یگانه عالم و آدم رفتار نمایی و جنتی فیروزه فام از سعادتی ناتمام برای خودت دست و پامیکنی.....