آسیب شناسی مطالعات متون روانشناسی
يكشنبه, ۱۹ آذر ۱۴۰۲، ۰۸:۲۲ ق.ظ
آسیب شناسی مطالعات متون روانشناسی.
تمایل مردم به خود دانستن و دیگران شناسی و اداره خود و دیگران و نفوذ در خود و دیگران و به دست گرفتن اوضاع باعث شده است که در دهسال گذشته مردم به کتابهای روانشناسی بیشتر گرایش داشتند.
تقریبا در همه دانشگاههای دولتی و غیر دولتی دنیا و کشور ما نیز رشته روان شناسی تا مقاطع بالا تدریس می شود و کتاب های متنوعی همه روزه در حال زایش و چاپ و انتشار است ویا به زبانهای دنیا منتشر و ترجمه می گردد.
دلیل انتشار این حجم از کتابها نیاز واعتماد مردم به موضوع خود شناسی و خود باوری بوده است.
نیازی که به مهارت زندگی مربوط است.
این تمایلات بدون سقف و فیلتر به موضوعات مختلف روانشناسی باعث رویکرد شیادان به مداخله در امور روان شناسی گردیده است.
بی گمان دامهای گسترده شیادان و مهندسان نامنزه نیز توانسته است سبکهای غلطی از باورهای مخدوش و پر خطر و یا مشکلدار را بر مخاطبان نیازمند به مهارت زیستی تحمیل کند!
دانایان و خردمندان و پژوهشگران این امر می دانند که درخشش هنجارمندی در رفتارهای مردم رخ نداده است.
روابط اجتماعی و تعاملات اجتماعی مردم سودمند تر نشده است!
رسوب مفاهیم گذشت و صله رحم و همدلی و دوست داشتن و مسئولیت پذیری و امانتداری و راستگویی و... پر رنگ تر نشده است .
مردم بیشتر بازیگری یاد گرفته اند!
زیرا در ناخود آگاه آموزه ها پول دوستی و پولسازی به قیمت شکستن بسیاری از هنجار ها نهفته شده است.
مردم نیازشان را به پول بیشتر از هر چیزی می بینند.
سالهاست که آموزش دیده اند با پول به همه خواسته هایشان می رسند
و برای پول هر نقشه ای بر آورده می شود و برای داشتن پول باید تلاش کرد و راههای نرفته ای را دوید....
برای پول بسیاری از هنجارها را درید!
برای داشتن پول و رسیدن به آن باید به سلب کردن هایی تن داد.
بخشش
محبت
صله رحم
گذشت
راستگویی
مسئولیت پذیری
دلسوزی ها سلب می شود و بجایش سر سختی و عجب و ریاکاری و منیت ها و کالبد خواهی ها رشد می کند.
تمایل به افزون خواهی و پول جای همه چیزش را می گیرد
برده ی پول می شوند و تحت سیطره رژیم پولی رفتار کرده و اداره می شوند و درواقع نمی دانند بردگی برای پول می خواهد به او سنگدلی بیاموزد.
و از مروت و احسان و آرامش او را دور نگهدارد.
آتش تند و بی رحم؛ دروغ و فریب و تجاوز نرم وخشن به حریم و دامان جوامع افتاده است. و خاموشی ندارد.
باید این سفره و دامن بسوزد تا ذهن از چنین ذهنیت و باور غلطی مایوس و خسته شود.
وگرنه هیچ چیزی نمی تواند روح نیاز مند وتشنه ملت ها را که به دنبال موفقیت و برتری و ثروتمندی و بی نیازی و آسایش و آرامش می دوند را سیراب و آرام کند.
راه های آمده اشتباه بوده است.
مهارت زیستن هدفش تکامل و آرامش است.
پول آرام بخش والتیام دهنده نیست.
چشم تنگی درمانش قناعت و تمرین نوع دوستی است!
درمان ریا کاری تمرین راستگویی و مواجهه باواقعیت و فرجام شناسی است.
موفقیت در زندگی به نظم و مدارا و گذشت و مسئولیت پذیری و محبت نیازمند است
ادیان آمده اند تا به مردم مهارت زیستن و آسودگی را بیاموزانند.
قواعد وقانونشان چیزی جز پایبند کردنشان به روشمندی نیست.
همه ادیان الهی می خواهند مردم برده کسی و گروهی نباشند.
ادیان آمده اند تا در خدمت مردم باشند و برای کرامت انسان بوجود آمده اند و بعثت انبیا برای صیانت از کرامت انسان بوده است.
ادیان می خواهند تا انسان ها عزت و احترام بیابند و کرامت شان محفوظ باشد
طعم واقعی لذت واقعی را بچشند.
و در آغوش امنیت و آسودگی لذت ببرند.
و طبیعتا دانش روانشناسی می تواند کمک بسیار زیادی را به خود شناسی و درک و کشف نقاط ضعف و قوت افراد و و فهم تفاوت های انسانی و... داشته باشد.
کمکی که می تواند منجر به موفقیت و آسایش وآرامش انسان شود.
خیانت روانشناسی نامنزه این است که چیدمان سبک زندگی مبتنی بر پایبندی به آموزه های راستین را برای نیازمندان نمی چیند بلکه می خواهد با آن مبارزه کند.
و هنجار شکنی و عبور از اخلاق را بعنوان جسارت و رهایی معرفی کند.
از سویی دیگر مداخله در کار روانشناسان و مشاوران اصیل نیز زیاد شده است
هرکسی با خواندن چند کتاب و داشتن ایده های پول سازی و پاکسازی درون و پیرایش های روانی و پویش های موفقیت به جرگه متخصصین امر ورود کرده و باعث آسیب به اعتماد اجتماعی جامعه می شود!.
وهرچه از اعتماد به یک طبقه سازنده کاسته شود، جامعه نیز از سود داشتن چنین سرمایه هایی عقب تر می ماند.
از این رو منزلت اجتماعی یک طبقه نیز دچار خدشه می شود .
برای برون رفت از این هرج و مرج و بحران باید بسوی روشمندی و هدفمندی و انسجام دانش روانشناسی و بررسی کارکردهای این دانش در حمایت از مردم و نیاز مندان و توانخواهان حرکت کرد.
طبقه صنفی جدی تر و عالمانه تری برای کنترل تولیدات روانشناسی بنا نهاده شود. و صرف فعالیت در حیطه ی نام انجمن و کانون و نظام روانشناسی منطقه ای با پرداخت حق عضویت نباشد.
آموزش مستمر و هم اندیشی ها و هم افزایی ها و کنترل و نظارت جدی هم در کنارشان باشد.
مردم نیز آموزشهای همگانی و ریشه ای لازم را برای چگونگی استفاده از این سرمایه ها را دیده باشند.
هدفگذاری ها مشخص شود.
کارکردها بررسی شود.
مهندسی ریسک سازی از زندگی مردم برداشته شود...
آموزه ها و باورهای راستین در زندگی مردم به عنوان مهارت و سبک زندگی ترویج شود..
باید ها ونبایدهایی که برای حرکت درست درمسیر موفقیت وتکامل و کرامت انسان نیاز است دراین مهارت بصورت هدفمند وجود دارد و خیر اجتماعی بسیار هوشمندانه ای وجود دارد.
والی الله المصیر
حمیدرضاابراهیم زاده
۱۸ آذر۱۴۰۲
تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصارمولف محفوظ می باشد
- ۰۲/۰۹/۱۹
رویا فروشی کاری بدتر تبلیغات برای ضربه زدن به روح و جان انسان است
آنها که روانشناسی زرد به مردم تلقین می کنند
چه در قالب روزنامه ومجله
وب گاه
فضای مجازی
جلسات هم اندیشی
کتاب و رادیو تلوزیون
مردم را از واقعیت ها دور می کند.
آنها نه متخصص هستند نه متفکر نه نویسنده بلکه شیادهستند
که با شگرد خود،مارا در افکاری پوچ و تمام نشدنی غرق می کند
افراد را از تلاش و کوشش واقعی برای رسیدن به موفقیت های مختلف باز می دارد.
کاری که این نوع "روانشناسی زرد" بر سر ما می آورند پرورش عقاید نادرست در انسان است،
و وقتی فرد با واقعیت ها روبرو می شود توان مقابله با آن را ندارد.
جالب است بیشتر افرادی که به سراغ مطالب روانشناسی زرد می روند، به دلیل ناامیدی از راهکارها منابع مختلف، از زندگی ناامید و به فردی افسرده تبدیل می شوند.به مثال های که این گروه زرد خطرناک برای ما نهادیه کرده اند دقت کنید :
-انسانها فقط از ۱۰ درصد مغز خود استفاده میکنند
-افراد دارای شخصیت متضاد جذب هم میشوند!
-افراد مبتلا به بیماریهای روانی رفتاری خشن دارند
-بهترین روش برای تغییر نگرش یک فرد این است که برای انجام این کار به او پاداش بزرگی بدهید
اگرچه هیچ تحقیق علمیای بیخطا نیست، اما در مجموع تحقیق و مطالعه بهترین راه محافظت ما در برابر خطاهای انسانی است. ما همیشه باید آنچه را که باور داریم زیر سوال ببریم. پذیرفتن چیزی فقط به این دلیل که منطقی به نظر میرسد یا توسط رسانهها ترویج شده است، میتواند اقدام خطرناکی باشد که زندگی ما را به روشهای مختلف تحت تاثیر قرار میدهد.