دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب مقالات. یادداشت ها و آثار پژوهشی و اجتماعی دکتر حمیدرضا ابراهیم زاده

بایگانی

آموزش محور توسعه

سه شنبه, ۱۹ مهر ۱۴۰۱، ۰۸:۳۱ ق.ظ

 

 

با دوست عزیزم آقای دکتردشت آرا سر برخی از مباحث حقوقی گفتگومی کردیم

 

 

به اقتضای شرائط سن که من 50سال ازایشان کوچکترم یک جمله کوتاه نصیحتی کرد

جمله ای زیبابود

گفت:امام علی فرمود: « لاتودبوا اولادکم علی اخلاقکم، لانهم خلقوا لزمان غیر زمانکم »

فرزندانتان را بر اخلاق خویش تربیت نکنید، زیرا آنان متعلق به زمانی غیر از زمان شما می باشند./.

گرفتن آزادی عمل وسلب استقلال رای نسبت به زمان نوعی استبداد است

تربیت کردن به صلاح زمان وعرف مقتضیات زمان خودمان کاری بسیار مستبدانه وعبث ورنج آوراست

واقعییت این است که درتوسعه وگذار به مدرنیته چارچوبها واصول تغییری نخواهند داشت

اما همه ی حواشی و فروعات  مستلزم  نیازهای مقتضیات زمان ومکان افراد هستند

پدرانمان در قرنها پیش  به روش دیگری می زیستند اما آزاده وآبرومند هم بودند

اگر ماهم همانگونه زیست ومعاش ومعاشرت کنیم دراین اوضاع زمانی ومکانی آبرومند زمانمان نخواهیم بود.

چارچوب عزت وآرامش وآبرومندی ورفاه برای همه نسلها یکسان هستند

 اما روش رسیدن به  هرکدام از این واژه ها دردنیای امروز تفاوتهای بنیادین با روش های هزاره قبل دارد

آرای سیاسی ومدنی  ومذهبی واجتماعی هم اگربا تحولات و اقتضائات روز همراه نباشند محکوم به ابطال هستند

انسانها زندگی می کنند تاآزاد وپویا باشند

هزینه می دهند تا کامل شوند

کامل می شوند تا به لذت وعزت برسند

اگر ما نخواهیم به مقتضیات وتحولات دنیای سازمان یافته واجتماعی توجه کنیم قطعا  دراین تعارض زیانکار خواهیم ماند

همه ی آموزه های دینی اسلام وادیان دیگر ماآدمیان را تشویق به توسعه وتربیت برای توسعه یافتگی می کنند.

جستجوگری ودانش پژوهی وتحقق حقوق وکرامت انسانی یکی از بزرگترین دستاوردهای  بعثت انبیاست.

به نظرمی رسد باداشتن پشتوانه ی آموزه های قرآن واهل بیت  راه برای حرکت مهندسی فرهنگی واجتماعی واقتصادی  

وتوسعه یافتگی درهمه جهات بسیارگشاده وهموارباشد.

 

 

حمیدرضا ابراهیم زاده

لیله القدر1435

25تیر1393

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

زیان فرار از دعوت به نیکی

يكشنبه, ۱۷ مهر ۱۴۰۱، ۱۰:۰۰ ق.ظ

 

 

زیان های فرار از دعوت به نیکی

برخی از جاه طلبی ها و خود سری های وبعضا فرصت طلبی ها وفرصت سوزی ها در رفتار برخی ازنو ایرانیان   هیچ شباهتی به پندار وگفتار وکردارنیک اجدادشان ندارد وباید گفت ؛ بیشعوری ناشی ازفقر تربیت درست آزارشان می دهد.

و بیماری مهلکی به نام بی فرهنگی وتوهم فرهنگ  در رگ وجانشان رسوب کرده است و ازآن هیبت فاخر فقط تفاخر و ادعایش مانده است.

نظیر :عکس  وفیلم گرفتن ازصحنه های جنایت وکمک نکردن به رفع جنایت.

 کولاک سلفی های دسته جمعی از جهنم پلاسکوی درحال ریزش، و دست پاگیر شدن برای خدمت رساندن به حادثه دیدگان.

فیلمبرداری از زن پریشان حال عریان درخیابان ونه کمک به او.

آموزش تخریب و دزدی از عابربانک ودست انداختن  وآزار پیرمرد و سلفی گرفتن ازآن.

برندسازی مذبوحانه ازکودک خردسال صرف گفتن واژه مضحک کچلیک.

وفیلمبرداری ازمراسم قتل حیوانات وبه نوعی اعدام اخلاق و منتشر کردن آن درفضای مجازی و....

هیچکدام نشان سلامتی رفتار ویا با فرهنگ بودن نیست. بلکه برعکس اشاعه ی بی فرهنگی نهادینه شده ای  است که  مدعیان  مدرنیته ویا بیماران جهش یافته برای آیندگان برجای می گذارند.

تفاخر به پیشنیان شجاع و نوع دوست داشتن و تظاهر به فرصت طلبی ودنائت باهم درتعارض است.

همین تعارضات ونمونه هایی از آنتروپی های جامعوی نشان از فقر تربیت و وارفتگی فرهنگی وسلب آموزش ازخود و بی توجهی به اقامه تلاش برای به پاداشتن نیکی ها و ذایل ساختن بدی ها دارد.

این مشت از نمونه ها وتعمیم به خروار دلیلی نیست که مهرورزی ایرانیان فهیم ونجیب وموقر و مهرورز ونوع دوست ندیده گرفته شود. همیشه نیک کرداری نیکان ، امید بخش و رفتار ساز است...

باید تلاش کنیم تا درکنار نقادی از رفتار زشت اینان .آموزش وتربیتشان را جدی بگیریم و خودمان را درتلافی از رفتارشان همرنگ نکنیم.وبه تقبیح ونقادی دل خوش نکنیم که روی دیگر سکه ی نقد جایگزینی راهکارهای ارزشمند و پویا ست.

وبدانیم که اگر اقامه ی امر به معروف ونهی ازمنکر مسکوت بماند ؛ شاهد رفتارهای خطر ساز دیگر هم خواهیم بود.

به جای اشاعه دادن به زشت کرداری هایشان برای تقبیح عمل  وکردارشان. نیک کرداری را جایگزین خلا اخلاق شهروندی کنیم و برای آموزش وتربیت شهروندان از خود مایه بگذاریم وهزینه کنیم. که حضرت حق فرمود:

  واز شما باید گروهی باشند که دیگران را به نیک کرداری دعوت کنند واز بد رفتاری دورشان بدارند.  ( سوره آل عمران  104)

 والی الله المصیر.

حمیدرضا ابراهیم زاده

13  بهمن 1396

 

پانوشت:

دلنوشته ی یکی از اساتید محترم دانشگاه

من از مردم ایران می ترسم !

چند سال پیش که استان گیلان و شهررشت برف سنگینی بارید و شهر چند روزی دچار بحران شده بود ، از دوستی شنیدم که نان لواش هر بسته تا بیست هزارتومان فروخته شد .

قبل از زلزله کرمانشاه ، قیمت کانکس حدود یک و نیم تا دو میلیون بود و پس از زلزله قیمت کانکس به حدود هفت میلیون رسید.

با یک برف که شهر تهران به بحران رسیده ، قیمت کرایه تاکسی از فرودگاه امام تا شهر تهران به یک میلیون رسیده است .

اینکه مسٸولین مدیریت بحران بلد نیستند ، عجیب نیست ، چون مدیریت یک تخصص آموختنی است که این عزیزان نیاموخته اند.

اما چه بلایی بر سر انسانیت آمده است . خیلی دوست دارم کسانی که در شهر رشت نان لواش را بسته ای بیست هزارتومان به مردم فروخته اند از نزدیک ببینم  ، برایم جالب است فروشنده کانکس هفت میلیونی خانواده دارد یا نه ؟ راننده تاکسی که کرایه یک میلیونی از مسافرش طلب می کند ، به کدام خدا اعتقاد دارد ؟

حتما فیلم دوربین مخفی ایرانی که اخیرا منتشر شد دیده اید که مردم عادی کوچه و خیابان چگونه پولهای یک نابینا را با وقاحت تمام می دزدند !

من از مردم ایران می ترسم !

از خودم بعنوان یک معلم دانشگاه خجالت می کشم که در تربیت این نسل مسٸولیت داشته ام و درست تربیت نکرده ام ، معلمان مدرسه ، روحانیون و وعاظ ، صدا و سیما ، آموزش و پرورش ، وزارت فرهنگ و ارشاد و ... همه کسانی که به هر نحو سهمی در فرهنگ سازی داشته ایم باید خجالت بکشیم .

وقتی شنیدم در بحران هسته ای و سونامی شهر فوکوشیما ، پنجاه نفر داوطلب شدند برای خنک نگهداشتن رآکتور هسته ای (مرگ ) تا مردم شهر فرصت پیدا کنند از شهر خارج شوند ، درجه شرمساری ام بیشتر می شود .

وقتی شنیدم در زمان تخریب برج های دوقلو در یازده سپتامبر تاکسی های شهر نیویورک مردم را رایگان جابجا می کردند ، از شدت خجالت آب می شوم.

من از مردم ایران می ترسم !!

من بخاطر تمام کوتاهی هایم در عرصه فرهنگ اجتماعی از تاریخ ایران شرمسارم . -
#انسانیت_را_فراموش_نکنیم
#مردم_دزد؟
  دکتر امیدهاشمی

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثردرانحصارمولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

خود مداری ایرانیان

جمعه, ۱۵ مهر ۱۴۰۱، ۰۸:۱۵ ق.ظ

 

 

خودمداری  ایرانیان مانع توسعه ایرانی است

پرسش

باسلام،چه عواملی را در خود مداری و توسعه نیافتگی جامعه ی ایرانیان موثر می دانید؟

بنام خدا

ایرانیان دارای پیشینه ی قوی و مساعد و سرزمینی مملو از ثروت های اقلیمی و اقتصادی و سرمایه های انسانی هستند.

اما همواره در معرض خودخواهی و ستم  حکام  و اجانب قرار گرفته و یا  با ابزار دین توسط حکام مورد تجاوز و استعمار  قرار گرفته اند.

یکی از مهمترین انواع تهاجم و سوق به بردگی هجمه ی اندیشوی و فرهنگی است.

با گسترش اسلام درشبه جزیره حجاز و لزوم گسترش آن در بین امت ها و مطرح شدن دلایل بعثت نبی اکرم (ص) ، نامه ها و پیام های مختلفی به سران کشورهای همسایه از جمله ایران برای دعوت به پاسداشت کرامت انسان و شنیدن پیام وحی ،و تبیین باورهای راستین ارسال شد. و طبعا پادشاهان زیادی از پذیرش پیام  و دین پیامبر خودداری کردند.

و مردمان و امت های زیادی نیز با  شنیدن پیام پیامبر رحمت به او گرویدند...و پیرو این جاذبه ، ایرانیان زیادی به میل خود به اسلام گرویده و حتی عازم سرزمین حجاز می شدند یکی از نمونه های بارز آن سلمان فارسی (روزبه  فارسی ) که از اهالی جی بوده است . بااین حال  از ابتدای اسلام  ایرانیان به پیروی از تربیت پادشاهان و رهبران دینی زمان خود از پذیرش  اسلام سرباز زدند و آیین خود را راستین دانسته و به پایداری از باورهای دینی خود  همت گماشتند. و با دادن جزیه به کیش خود می ماندند.

اما با ظهور خلفای اسلامی شکل  دعوت اسلامی ، به بهانه های  متعددی صورت  تهاجم به سرزمین  ایران و اجبار  و به تاراج بردن اموال و اسارت در آوردن  ایرانیان به خود گرفت و ایرانیان زیادی  با کراهت و به واسطه ترس وتهدید ، هویت جدید و اجباری اسلام  را پذیرفتند.

و اگرچه بعدها فرصتهای شناخت وخدمات متقابل براثر رسوب باورها و نیکی های رسالت نبی اکرم و قرآن کریم، برای ایرانیان فراهم شد و بسیاری از تعارضات و مناقشات ازبین رفت با این حال در ساختار ذهن  مردم آثار این تهاجمات و تعارضات و خفقان و اختناق رفتاری حکام و خلفا بصورت مکر دینی و یا ریا کاری مدرن در سلوک و رفتار ایرانیان رسوب کرده است.

از عهد خلافت جناب خلیفه ی دوم عمر بن خطاب، بیشترین جسارت به ایرانیان روا شده بود. و البته همین جسارت و توهین باعث قتل وی به دست فیروز ابو لولو گردید.

نمازخانه ها و نیایش کده ها و آتشکده ها ویران و به جایش مسجد تاسیس شد.

علمای دینی و رهبران  و موبدان زرتشتی و...، پس از سرباز زدن از پذیرش دعوت اسلامی  به طرز فجیعی  قتل رسیدند و یا سوزانده شدند و همسران وفرزندانشان  غنایم اسلامی محسوب شدند.

  امرای نظامی و حکومتی ارتش اسلام  مومنان زرتشتی را با  اجبار و اکراه و تهدید به مرگ و بعضا خفه کردن و سوزاندن با آتش وادار به پذیرش اسلام می کردند.  فرزندانشان را به بردگی می بردند و در تاریخ مکررا نقل شده است که بر همین اساس به فرزندانشان می گفتند؛ « پدرسوخته » چون پدرانشان دربرابر تهاجم خلافت اسلامی وادار به پذیرش دین نبودند. و به کام مرگ به وسیله ی دود و آتش  سپرده شده بودند.

فرزندان و دختران  و حتی همسران  امرا و پادشاه را به کنیزی واسارت به حجاز می بردند که نمونه ی بارز و نیک آن شهربانو دختر یزدگرد سوم است که به همسری سیدالشهدا (ع) درآمد که  مادر حضرت زین العابدین(ع) می باشند...

  طبیعی است که هنوز در دل و ذهن مردم رفتار حکام و احکام اسلامی اجبار و اکراه و خشونت محسوب شده باشد.

و به علت عدم باور راستین به اسلام وحدانی ، برای نافرمانی مدنی و یا پنهانی از احکام اسلامی، تعمدا دروغ. غیبت. دزدی. زنا. ریا. ربا را درحق خود روا بدارند.

همه ی این سرسختی ها در برابر زور  چندین قرن خفقان خلفای جائر، باعث تعلل و اختلال در پذیرش نصوص ناب اسلامی نیز گردید و ذهن آنان را به ریا و تظاهر عادت داد.

تحقیر شدن در برابر ستم ها و  دروغها ی حکام اسلامی که خود بعضا فاسد و اهل تبعیض بودند از همان  آغاز  مردم را به نافرمانی  نرم و پنهان سوق داد. و در کشاکش  نزاع های حکومتی بین زمامداران مردم شاهد جسارت به خانواده ی رسول خدا وشهادت سید الشهدا  وتخریب بیت الله الحرام بودند. همه ی این منازعات پایش به ایران  نیز باز می شد. وآثار شومی را در  انسجام  اسلامی و پذیرش باورهای دینی وحکومت دینی و یا دین حکومتی ایجاد می کرد

بانگاهی به فراوانی  بقعات  امام زادگان در می یابیم که در دیارعلویان طبرستان ، مردم به خاندان رسالت  و تشیع علاقمند شده بودند و برای رویگردانی از  پذیرش احکام حکام به آنان پناه می دادند و حتی با حکومت می جنگیدند.

ریشه ی بسیاری از نافرمانی ها  نسبت به پذیرش دین حکومتی تازه و عمیق بود. ومردم ایران همواره دربرابر ریاکاری و دروغ و تبعیض و فساد حکومتیان  مقاومت نشان می دادند و به پیروی از این دیدگاه  تعارضات زیادی بین  ایرانیان و حکومت خلفای اسلامی رخ می داد  و آثارآن نیز تا کنون باقی وهویدا است.

فاصله ی مردم و پذیرش حکومت ها به شکاف های نامرئی و وسیع مبدل شد. آموزش های لازم  و مستمر به مردم  داده نمی شد.و بلکه به صورت نامحسوس با احساسات و عواطف دینی و ملی  مردم  بازی می شد.

دراین میان تلاش وارستگان  و پیشوایان شیعی برای اصلاح ساختار تربیتی مردم  نیز ستودنی است .

پس از نهضت عاشورا که خود بزرگترین نوع مقاومت در برابر دین حکومتی و تبعیض وفساد خلفای جائر محسوب می شود، جان سید الشهدا و یارانش دراین مصاف هزینه ی اصلاح طلبی و پایداری در برابر ستم گردید.

پس ازآن رخداد سرخ شیعی، امام زین العابدین  به آموزش و تربیت روی آورد. امام سجاد (ع)که خود مادری ایرانی داشت و از بازماندگان وگواهان حضوری واقعه ی سرخ عاشورا بود ،کتابی تحت عنوان رساله ی حقوق نوشت تا ذهن وجان مردم را با آموزه های وحی و حقیقت اسلام محمدی (ص) آشنا کند و فرزندانش نیز به تربیت شاگردان و نفوس  مستعد روی آوردند تا امر اصلاح را با نهضت آموزش همگانی به فرجام برسانند. به علاوه در توصیه های معصومین با ظرافت و دقت فراوانی برای پاسداشت کرامت انسانی بارویکرد زنده نگه داشتن چرایی قیام  ابا عبدالله الحسین  سفارش  وتاکید شده است.

یکی ازبزرگترین رسانه های تاریخ، رسانه ی منبر بود. واین رسانه از نگاه ژرف اندیشان دور نماند اما با این حال سبک وسیاق اداره ی منبر ویا تعارضات فراوانی که بین منبریان رخ می داد ازآثار  رسوب  آموزش ها می کاست . وبه مرور  مردم به خود مداری درفهم و برداشت ها  سوق داده می شدند .و حکام اسلام می بایست در این فرصت اعتماد مردم را به درستی باورهایشان جلب می نمودند و خود را  پاسدار پندار و رفتار گفتار نیک ادیان نشان می دادند . و آموزش  باورهای نیک  و حقوق شهروندی را مبدل به عزم ملی و اراده ی جهادی می کرد.

قرن ها گذشت...

  و اکنون  مردم باید بدانند تا چه حد این آگاهی برای برون رفت از بحرانها برایشان سودمند است

به سبب پایداری و امتناع از پذیرش باورها و بد رفتاری حکام و عدم تربیت درست، ایرانیان به بیماری توهم دانایی دچار شده و ازدرمان آن غافل مانده اند.

و حتی نمی توانند درست تصمیم بگیرند و عمل کنند و دل خود را به پیشینه ی تاریخی و پیشینیان مشعشع خوش داشته و بعضا به خود فریبی خوش دارند.که  در این فرسایش جامعوی ، مردم به مرور جاه طلب و احساساتی شده و بهره گیری از عواطف و احساسات آنان برای سیاستمداران دین باز  آسان تر نیز خواهد بود.

جاه طلبی های عمیقی که باطنشان را بیمار و واژگون کرد، باعث شد تا نتوانند توسعه را به معنای مدرن درک کنند و بپذیرند . والبته  منشا این بیماری از مشکل رفتاری حکومت است که مردم را این گونه به دین خود درمی آورند.

الناس على دین ملوکهم

 دین مردم بر طبق دین رهبران و حاکمان آنان است. (بحارالانوار، ج‏۲، ص‏۴۹)

علی(ع) فرمود: الناس بأمرائهم اشبه منهم بآبائهم

 «مردم به حاکمان خود شبیه‌ترند از پدران»  (تحف العقول، ص‏۲۰۸ )

رسول(ص) فرمود: صنفان ان صلحا صلحت امتی و ان فسدا فسدت امتی: الفُقهاء و الاُمراء .

و  فرمود: زلّه العالم ککسر السفینه یغرق و یغرق .

بی تردید به پیرو این دیدگاه  سرشت نظام باید اصلاح شود. پایبندی به باورها در رفتارحکومت وحکام  اثبات شود.

دور از هر حب بغضی باید گفت؛ جامعه ایرانی مدعی فرهنگی است که از آن بی بهره است و در توهم بافرهنگی به سر می برد

نمونه ی بارز آن : سلفی گرفتن از پلاسکو. فیلم و عکسبرداری  دست جمعی از رخدادهای مصیبت بار، افشا  و انتشارحریم خصوصی  همدیگر   لذت بردن از شنیدن داستان قتلها. جنایات نشان می دهد تماشا کردن وخبر چینی را دوست تر می دارند تا مفید فایده بودن را. و به قطع یقین می شود گفت : نقادی کورکورانه را بیشتر دوست دارند تا کار کردن و درست کردن را.

 اکنون  جاه طلبی و ادعاها و تفاخر به پیشینیان و توهم  فرهنگی ایرانیان به صرف داشتن تاریخ غنی چیزی را برای توسعه حل نمی کند و راهی گشاده نمی شود. باید این بیماری را بپذیریم وبه دنبال درمان آن برویم و بکوشیم تا با پیروی از حقیقت و نیک کرداری های مستمر، از نیکی های پیشینیان مان نیز سبقت بگیریم و حریم و حرمت  آنان را اینگونه پاس بداریم.

باید تغییر کرد.

باید از درون انقلاب کرد.

انقلاب فرهنگی برای رسوب باورها در رفتار وزندگی.

انقلاب اسلامی انقلاب فرهنگی بود، انقلاب باورها  بود اما با فرسایش حوادث زمان به انحراف وگزاف متمایل است.

این حقیقت راباید پذیرفت  که هدف  و آرمان ایرانیان به سمت فراموشی وانحراف می رود.

هدف همان  اعتلای ایران و ایرانی در همه ی عرصه های توسعه یافتگی بود.

برحال این مردم باید تاسف خورد!  

 که تمام این عقب ماندگی ها از جاه طلبی ها و بی تدبیری درنگهداری از آرمانهای انقلاب توسط خود آنان است.

 زیرا نیاموختند؛ برای رسیدن به هدف و آرمانهای بزرگ ، باید هزینه داد و پایبند بود.

باید با توجه به مقتضیات زمان  بزرگواری  و وقار ونجابت ومتانت وفرهنگ خود را نشان بدهند وترویج کنند.

نوع دوستی ومهر ومودت وهوش عاطفی ایرانیان نباید معطوف به پیشنیان بماند و درجا بزند.بلکه  باید پویا ومستمر باشد.

 باید آموزش ببینند که جاه طلب نباشند.آموزش ببینند که راستگو و نوع دوست و مهروز و با ایمان باشند.

جاه طلبی  در کجای زندگیشان است؟

درسبک غلط زندگی. وتقلید اشتباه از الگوهای ناکارآمد.

خلق را تقلیدشان بر باد داد   ای دو صد لعنت بر این تقلید باد.

درتوقع آنان از دنیا و تقلید از مصرف گرایی و مادیگرایی. در تقلید باورها و خرده فرهنگ هایی که به آن هیچ تعلق اقلیمی، بومی ، ماهوی وجامعوی  نداشته  و به مرور به آن دچارشدند. حتی روحیه ی  پرسشگری  و نقادی  را از یاد برده اند. مردم نمی پرسند چون گمان می برند  پاسخ را بهتر از هرمتخصصی می دانند  ...

علایم آن آماربالای طلاق. اعتیاد. جرایم مالی.خیانت و جرایم وتخلفات  ناموسی. تخلفات اداری ورشوه. تبعیض واختلاس و فساد در دوایر حکومتی ودولتی ...است

درهمه جای دنیا این علایم از بیماری ها، سرطان جامعوی محسوب می شود و در فرهنگ ما و درالگوی پیشرفت ایرانی اسلامی ما این فراوانی احتضار جامعوی ماست.

تورم واختلاس وتبعیض وفساد و اعتیاد و بیکاری وطلاق و فراوانی جرم وجنایات  نمودار عقب ماندگی است نه زیرکی و هنروری ونشانه های با فرهنگ بودن و پیشرفت!

برای رسیدن به پیشرفت باید به همه ی احاد مردم  آموزش هدفمند و متناسب با شرائط جامعه ی جهانی  داد . توهم دانایی و دارایی را از جامعه دور کرد و توسعه را به مفهوم مدون و مدرن آن درک کرد و با آن تعامل کرد و با استفاده از آن الگوی پیشرفت وچشم انداز جامعه ایرانی اسلامی را به دقت وظرافت طراحی واجرا کرد.

نیاز مردم به  آموزش و آگاهی  زیاد هست.

حق مردم ما بیش ازاین است و نباید آنان را با خفقان و تهدید و ترس و جهل وتطمیع و تحریک ،تحقیرشان کرد.

نباید روح نقادانه آنان را در محاق قرار داد. حتی اگر راه نقد کردن را نمی دانند باید به آنان نقادی را آموخت.

روح نقادی و روان آزاد اندیشی مردم باید تقویت و توجه و سامان دهی شود.

که یزدان پاک فرمود:

انهم یقولون ما  لایفعلون

 الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات

و ذکروا الله کثیرا

 انتصروا من  بعدما ظلموا

وسیعلم الذین ظلمو ا ای منقلب ینقلبون/ ( شعرا 226-227)

باور راستین و کارنیک  دو روی سکه ی پیشرفت  است که با  یاد خدا، درحقیقت کلید توسعه یافتگی با الگوی پیشرفت ایران اسلامی  محسوب می شود.

وانقلابی می طلبد به ابعاد همه قلب ها   که  حضرت حق فرمود:

لَهُ مُعَقِّباتٌ مِن بَینِ یَدَیهِ وَمِن خَلفِهِ یَحفَظونَهُ مِن أَمرِ اللَّهِ   إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّى  یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم   وَإِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَومٍ سوءًا فَلا مَرَدَّ لَهُ   وَما لَهُم مِن دونِهِ مِن والٍ . ﴿  سوره رعد  11

برای انسان، مأمورانی است که پی در پی، از پیش رو، و از پشت سرش او را از فرمان خدا [= حوادث غیر حتمی‌] حفظ می‌کنند؛ (امّا) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سوئی به قومی (بخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، سرپرستی نخواهند داشت!

انقلاب درونی بزرگی برای مردم تجویز شده است. که از گفته به کار برآید. از تئوری تا اجرا هزینه   باید داد. و باید مردم را با هزینه های جاری آن آشنا کرد.

 به نص همین مستندات و باورها می توان به قطع یقین گفت ؛که رهبران دینی  و سران حکومت ها  در تربیت مردم و پاسداشت کرامت انسانی آنان کوتاهی کرده اند.

و باید راهی برای جبران تضییقات و کوتاهی های ناخواسته  و پیدا و پنهان درحق ولی نعمتان خود یعنی مردم که اربابان واقعی  دولت ها وحکومت ها هستند بیابند و   ذائقه ی شان را با شهد گوارای خدمت و راستگویی و امانتداری و تدبیر ، شیرین کنند.

والی الله المصیر

 

حمیدرضاابراهیم زاده

 30 دی1396

 

*  منابع نزد نگارنده محفوظ است

* تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصارمولف محفوظ است.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

آسایش دو گیتی

يكشنبه, ۱۰ مهر ۱۴۰۱، ۰۷:۳۰ ق.ظ

 

آسایش دو گیتی

میز و کرسی آسودگی و عزت ولذت بر چهار پایه استوار است.

دوپایه اش را مولانا دیده و دوتا دیگه را حافظ کشف کرده است.

 

مولانا : " مرنج ومرنجان "

تو چه دانی که ما چه مرغانیم

زیر لب هر نفس چه میخوانیم

 تا در این صورتیم از کس ما

هم نرنجیم و هم نرنجانیم

 

حافظ : " بنوش و بنوشان "

ای نور چشم من سخنی هست گوش کن

چون ساغرت پر است بنوشان و نوش کن

 

بزرگ مردپارسایان امیر مومنان  فرمود:

بگذار و بگذر...

و حضرت دوست ؛ یزدان حکیم  و مهربان فرمود:

خذ العفو

وامر بالعرف

واعرض عن الجاهلین. ( اعراف199)

 

انسان گمشده ای بنام آسودگی دارد وهمواره در پی آسایش شتاب برمی دارد.

جناب حافظ آسایش دو گیتی را مروت و مدارا می داند؛

 

"آسایش دوگیتی تفسیر این حرف است

با دوستان مروت با دشمنان مدارا...."

 

حمیدرضا ابراهیم زاده

14تیر1398

 

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

آرامش شهدا

دوشنبه, ۲۱ شهریور ۱۴۰۱، ۱۰:۰۱ ب.ظ

چه کسی می تواند آرامش واقعی را درک کند؟
بی گمان‌آنکه بر خویش چیره شد و به نیازهای خود اگاه است.
آنکه نیازهای  واقعی را از نیازهای توهمی باز می شناسد .
بی تردید کسی که بتواند بر توهمات خویش غلبه کند آرام می گیرد.
شهدا تنها کسانی هستند که در زندگی خود بر توهمات چیره شدند!
توهم دانایی
توهم‌مانایی
توهم توانایی
توهم دینداری
توهم وجود و....
شهدا تنها کسانی هستند که پرده از راز زندگی برداشتند و همه جا خدا را دیدند وبه او پیوستند.
شهدا کسانی هستند که به آرامش رسیده اند ودریای عزّت واعتبار و منزلت شان به اقیانوس نور خداوندی متصل است.
آرامش به تمام معنا یعنی بهشت وبهشت چیزی جز آسایش وآسودگی نیست.
توهمات انسان را از آسایش وآسودگی باز می دارد.
شهادت
از کودکی به فهم جستار شهادت کنجکاوی نشان داده ام واز همان اوان دوست داشتم  تا زندگی ام  را با شهادت به پایان برسانم
شهادت را دوست دارم
شهدا را دوست دارم.
آموزه هایم بمن آموخت که شهیدان زنده اند و نباید آنها را مرده پنداشت!
پندارم براین است که آنها گواه وناظر بر رفتارهایم هستند
شهادت را دوست دارم
چون مورد توجه وخشنودی  والتفات والطاف خداوند هستند و ازاینرو حضرت "شهید"  بهترین ها را برایشان خواسته است.
ساختار وجودی وهویتی شهدا از نور واراده لطیف خدا سرچشمه گرفته است.
اینکه انسان بتواند خداوند راازخود راضی نگهدارد، شهید زیسته است.
آرمانهای شهدا در مسیر آموزه های ازلی وخشنودی ذات اقدس ربوبی بوده است تا بتواند در کنار او آرام گیرد.
آرامش مهمترین خواسته ی انسان ها وبه ویژه یاران خداونداست.
یاران خدا هدیه ارزشمند آسودگی رااز خداوند دریافت کرده اند و در حضورش شربت گوارای شهادت را نوش جان فرموده اند...


اللهم ارزقنی شهاده فی سبیلک.

حمیدرضاابراهیم زاده
۱۲اردیبهشت۱۴۰۱

تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ می باشد.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

رسالت ما و سفارش شهدا

دوشنبه, ۷ شهریور ۱۴۰۱، ۰۹:۱۹ ب.ظ

بسم رب الشهدا والصدیقین
 شهدا مظهر حیات طیبه و الگوی کامل وواقعی نسلهای ادوار و جامعه هستند
صیانت از کرامت و آرمانهای شهدا وپاسداشت مقام شامخ وارزشمندشان از وظایف ما بازماندگان ورهپویان است.
مطابق با نص صریح قرآن کریم براین باوریم که شهدا زنده اند ونباید حضورشان را در جامعه نادیده گرفت. 
ایات وروایاتی نیز مستند براین است که شهید در بطن جامعه جریان دارد ونسبت به رفتارهای ما واکنش نشان داده وبلکه ناظر بر رفتارهایمان می باشند.
آرمانهای شهدا بعنوان آخرین وصایا ومطالبات وخواسته هایشان برای ما بازماندگان سند رهیافت توسعه واقتدار جامعه محسوب می شود که با عمل کردن به آن می توان جامعه را به سوی رستگاری و صلاح سوق داد.
واین از برکات خون شهدا واندیشه های ارزشمند آنان است که بهره مندی از آن نیز از توفیقات ما می باشد.
هنگامی که متن وصایا وخواسته های شهدا را مطالعه می کنیم و از روش فکری آنها مطلع می شویم برما رسالت ووظایفی مترتب می شود که آن عمل کردن و اهتمام ورزیدن به آرمانهای شهدا است . 
شهید ، گواه و دریچه ی حقایق خداوند در دنیای ما است.
این توفیق برای ما حاصل شد که با شهدا همزیست ودوست وفامیل و آشنا باشیم .
وبراین اساس شهدا نسبت به ما دیون وحقوقی دارند که یکی از این دیون وحقوق پاسبانی از آرمانهای مقدس وبلند آنان است.
مطالبات وسفارشات شهدا به ما اغلب به سمت کلید واژه هایی همچون؛
خود سازی.
توجه به قران واهل بیت.
پیروی از قرآن و التزام به اسلام و ولایت مداری.
همراهی با اهداف اسلام و قرآن
حفظ وحدت کلمه وانسجام ملی
توجه به عفاف وحجاب
مبارزه با فساد وتبعیض و فراقانونی بودن وفرار از قانون وقانون ستیزان.
استکبار ستیزی و ظلم ستیزی.
حمایت از مستضعفان.
میهن دوستی و حفظ کیان .
خانواده دوستی.
مردم دوستی وخدمت خالصانه وصادقانه به مردم.
توجه به دانش اندوزی و علم.
سرکشی و رسیدگی به خانواده های شهدا .
مشارکت در مسایل سیاسی و عبادی جامعه از جمله نماز های جمعه وجماعات و انتخابات و حضور در عرصه های مهم اجتماعی.
و بسیاری دیگر از سفارشاتی که خیر اجتماعی دارند، رهنمون می سازد.
شهدای عزیز ما هرگز برای خود وخانواده هایشان تکریم نخواسته وتمنیات دنیا طلبانه ای نداشته اند.
بلکه همواره سعی داشتند در وصایای خود باری رااز دوش مردم بردارند.
ازاین رو از بازماندگان خود وعموم مردم بیداری و خیر  و صیانت از کرامت انسان و هویت متعالی و‌پرافتخار ایرانی اسلامی را خواستار شده اند .
امید است با رهپویی از شهدا وسیره ی ارزشمندشان و توجه و دقت در وصایا  واندیشه های بلند آنان بتوانیم گام های موثری برای توسعه و پیشرفت همه جانبه جامعه و میهن عزیزمان  برداریم.

والی الله المصیر
حمیدرضاابراهیم زاده
ششم شهریور ۱۴۰۱

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصارمولف محفوظ می باشد.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

تخلف فروشی جرم است

دوشنبه, ۲۴ مرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۱۴ ب.ظ

متن خبر
دبیر ستاد نهی از منکر : بدحجاب ها جریمه نقدی می‌شوند / بدحجابی جرم نیست ، تخلف است
دبیر ستاد امر به معروف:
🔹در طرح عفاف و حجاب ستاد، بدحجاب دیگر مجرم نیست بلکه متخلف است و به جای پرونده سازی و مجازات‌هایی که در قانون آمده است، شخص جریمه نقدی می‌شود./صداوسیما
🌐@khabare24
پانوشت؛
خذالعفو وامر بالعرف واعرض عن الجاهلین. اعراف۱۹۹
امربه معروف ونهی از منکر یکی از مهمترین درگاه های بهسازی و امنیت پایدار جامعه محسوب می شود
هر آسیبی که بر فرهنگ امربه‌معروف ونهی از منکر وارد می شود بر پیکره ی جامعه سستی وحقارت آلودگی پوشیده می شود! 
اگر پول مشکل غیرت وایمانشان را حل می کند پس چرا جامعه ی ما همیشه لنگ اقتصاد پویا وکار آمد است!؟
همواره شنیده ایم که فروش تخلف و گناه وجرایم حلال مشکلات بوده است.!
تخلف فروشی  درآمد دارد اما در شریعت ما پول حاصل از این نوع درآمدها ومشاغل مشکلدار است!

شاید مسکن وباز دارنده ای برای وضعیت زرد وسفید یک جامعه باشد اما برای وضعیت قرمز توانایی و کارایی چندانی ندارد. وباعث بروز خطرات بیشتر و پیدایش شکاف های طبقاتی نیز می شود.
مثلا شهرداری اجازه ساختمان سه طبقه به بیشتر در نوار ساحلی یا یک خیابان را نمی دهد
طرف تخلف می کند ومی سازد.
کمیسیون ماده ۱۰۰جریمه اش می کند مثلا  یک میلیارد تومان!
امامتخلف باج مورد نظر را می پردازد ولی درآن سود می کند و می فروشد پنجاه و یک میلیارد تومان!!!
این کارهای زشت در کشور قوانین شدند وسبقه ی دیرینه ای هم دارند!
جریمه حجاب!
درفرانسه یک جور و در ایران جور دیگر!
جریمه فروشی اقسام متنوعی دارد همانند
جریمه های نقدی دادگاه  و رانندگی و... همه تخلف فروشی اند!
دوستان تحلیل و آمار جرایم می فرمایند؛
خراسان رضوی دیار امام هشتم و شاخص زیارت ، به مرکز زناو فحشا مشهور شده است...!
قم مرکز لواط و لز و...!

شراب شیراز همچنان نقش را خود را دارد!
امیدوارم کلمه ی مرکز و رونق دروغ بوده و قابل رد کردن باشد.ومن بیش از هر کسی متمایل به رد کردن این آمار هستم .

اما این شایعه وشائبه قابل تکذیب نیز بسیار بسیار نگران‌کننده است.

انچه که باعث می شود این شایعات باشد وجود تخلفات است.
دشمنی بنام توهم دینداری ودانایی و توانایی ومانایی ومدیریت این شهرها را به این حالت کشانده است.
افراط وتفریط وبی برنامگی در مدیریت فرهنگ شهرهای مذهبی باعث سرطان رفتاری می شود.
پرسش اینجاست که آیا تخلف فروشی جرم نیست؟
قانون صراحتا تخلف فروشی را منع کرده و حتی جدیدا رای به منع ادامه فعالیت کمیسیون‌ماده ۱۰۰ را در شهرداری داده است.
اگر این مدل از بازدارندگی به رفتاری عمومی تبدیل شود چه پیش می آید؟
هرکس هر غلطی می کند و پولش را می دهد.
تعمیم همانا و  مختل شدن همان!
مشکل اینجاست که ما
فرهنگ رفتار زیستی بعنوان شهروند اسلامی یاایرانی نداریم.
این الگوسازی از شاخص الگوی زندگی ایرانی اسلامی هنوز محقق نشده است 
هنوز بمرحله پرینت نرسیده است.
پول می دهم ولی نوزده طبقه میسازم!
پول می دهم خلاف رانندگی می کنم!
پول در برابر جریمه ی هزار جور فسق وفساد درکنار این نوع نگرش پدید می آید !!!
نظام حاکم بر این تفکر شیطانی است.
سرمایداری وسرمایگذاری، امنیت وفرهنگ و قانون می خواهد!
هدفم از زندگی چیست؟؟
پول دارشدن؟
تلاش کردن وساخت وساز؟
آسایش و آرامش؟

قطعا آرمان زیستی هر انسان سلیم العقل و سلیم القلبی آسایش و آرامش است .

برای آرامش وآسایش نیازمند قانون خوب هستیم که از دل آموزه های مان تراویده باشد وبا مقتضیات زمان واقلیم  وفرهنگمان به روز شود.
باقانون باید زندگی کرد!
قانون ستیز وقانون گریز و فراقانون طلب دشمن ملت وآسایش وآزادی است‌.

قانونمداری باید فرهنگ شود.

هنه دربرابر قانون یکسان شویم

تبعیض ها و رشوه ها و...از عدم التزام به قانون است وباید با ان مبارزه کرد.

چگونه آسایش بخواهیم؟
چند روز پیش مقابل شهرک دریاکنار  موتور سیکلت سواری با دو راکب ازمن آدرسی را پرسید که شگفت زده شدم.
طرف از مشهد  با یک موتور سیکلت قراضه آمده بود بابلسر با دوتا سرنشین همسر و کودک. ونمی داند باید کجا برود. فقط در اینترنت چیزهایی از جاهایی شنیده است.
دریک کلمه فقط می خواهد خوش باشد.
اما ما می گوییم ماشین خوب بگیریم توشه ی راه ذخیره کنیم و هتل رزرو کنیم بلیط پرواز بگیریم و....
ما داریم  تلاش می کنیم به آسودگی وهدفی بنام خوشی برسیم که اغلب محقق نمی شود چون در ایجاد امکانات مورد نظرمان  کاستی داریم .
ممکن است عمر وسلامتی وحوادث این مجال را بما ندهد.
این گرو کشی حال را در زندگی مان نهادینه کرده ایم
اما آن‌ مشهدی قراضه سوار ،بنگاه زود بازده گشایش کرده است و دارد در آن ولحظه اش زندگی می کند.
آنها سبکی از زندگی را برای خودشان ساخته اند که به هر قیمت وبه هر روش کارشان راپیش ببرند.
این که ملت نیاز به مهندسی رفتار فرهنگی دارد را آموزش وپرورش ودانشگاه ورسانه های آموزشی باید جدی بگیرند.
ملت چطور باید بفهمند؟

بدون آگاهی و آموزش وفرهنگ سازی هیچ بستری ساخته نمی شود ویا سالم نمی ماند
اکنون که واقف شده اند بد حجابی جرم نیست و تخلف است!!!!
آیا مشکل بادریافت وجه از متخلف حل می شود؟
ملت باید بفهمند وبیاموزند که عفاف مقدم است بر هر رفتاری.
آموزش همگانی می طلبد برای درک وفهم عفاف
عفت چشم وگوش و زبان و دل وشکم و زیر شکم و...آگاهی داده شود.

عفت در خشم وشهوت و نگرانی وشادی آموزش داده شود.

مردم به حقوق شهروندی منتسب به عفاف آگاه شوند.
عفت الماس چند وجهی است  وهرگز یک روی سکه نیست!
تا مردم عفت مدار نشوند، دادگاه ها وصحن دادسرها مملو از بی عفت هاست!
بی عفت های حقوقی ومالی واخلاقی و...

آسیب دیدگان از بی عفتی دیگران همواره سر درگریبان به تظلم خواهی روی می آورند.
مجموعه ی ناتوان در مدیریت اقتصادی بدش نمی آید تا تخلف بفروشد.
و مدل های غیر عفیف بیشتری بوجود بیاید تقاضا وعرضه در بازار ضد عفاف پیش بیاید ودر آمدی هم کسب کند
به کجا رسیدیم  !؟
رسیدیم اول خط.
اساسا آیا ما حکومت اسلامی داریم ؟
یا کلا نمی خواهیم بااسلام کنار بیاییم.!
حکومت که اسلامی برپا نشده است وتا اسلامی شدن فرسنگ ها راه داریم وبرای شدن هیچ تصمیمی هم وجود ندارد
شعارهایی که سالهاست برای اسلامی شدن دولت و جامعه دادیم ومحقق نشد. زیرا چارچوب اسلامی بودن در برنامه های ما نیست.
درآمد ها و رفاه و بیمه وبانکداری که اسلامی نیست.
فرهنگ رفتاری که اسلامی نیست.!
دانشگاه که نتوانسته است جلوه ای از تمدن اسلامی بخود بگیرد.
حوزه ها که علمی نیست ودر فقهیه ی خود مانده است. وبرنامه نویسی برای شهروند اسلامی ندارد.
شهروند اسلامی کجاست؟
چه کرده ایم تا شهروند اسلامی را بسازیم.
خروجی دانشگاه ها ومدارس ما چه توانمندی هایی دارد ودر کجای زیربنای ما نقش دارد.؟

درگاه های تکامل و حرکت ومسیر درست را با هزار لطائف الحیل از انگ زدن تا رنگ  زدن مسدود کرده ایم.

تافردا می توانم استدلال بیاروم ما مدل پلشت یک نظام مدعی اسلامی هستیم که  شعارهایمان هم‌مشکلدار است.
تاکنون فقط بهانه گرفتیم وادا در آورده ایم همچون کودکان  که ادای مادر وپدر را درمی آورند و درخاله بازی سهمها و نقش ها را تقسیم می کنند!
ما نیز دچاراین توهم وتخیل هستیم.

بدون امر به معروف ونهی از منکر هیچ جامعه ای پویا وسالم نمی ماند.و برای داشتن حکومت اسلامی ما نیازمند پذیرش همگانی امر به معروف ونهی ازمنکر به شیوه درست آن هستیم.

دگرگونی واصلاح  بابیداری و خودسازی و امر به معروف ونهی از منکر امکانپذیراست.

آگهی دادن و برحذر بودن برای بهتر شدن میوه ی امر به معروف ونهی از منکر است.

ما مسلمانان و به ویژه شیعیان به برکت قرآن و اهل بیت،الگوهای کار آمد و تمیز وزیبایی داریم که می توانیم برای مهندسی فکری وفرهنگی و روشمندی الگوی رفتاری از آن بهره مندگردیم.

باید آموزش همگانی را برای پذیرش پیشرفت الگوی ایرانی اسلامی جدی بگیریم.

وهمه ی ابعاد وجوانب زندگی مردم را به زیور آسایش اسلامی مزین کنیم.

 

والی الله المصیر

حمیدرضاابراهیم زاده

۲۴ مرداد۱۴۰۱

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

مطبوعات محراب عبادتند اگر...

چهارشنبه, ۱۹ مرداد ۱۴۰۱، ۰۸:۲۰ ب.ظ

 

بنام خداوند جان و خرد        کزین برتر اندیشه بر نگذرد
جان نباشد جز خبر در آزمون        هرکه را افزون خبر جانش فزون       ( حضرت مولانا)
 

 عرصه مطبوعات و اطلاع رسانی همچون محراب عبادت، مقدس است. با توجه به اهمییت خبر، خداوند یکصد و بیست و چهارهزار پیامبر را به رسالت برانگیخت تا پیامش را آنگونه که خود دوست دارد و به همان ظرافت ودقت به مردم برساند/

در آغاز جزء سی‌ام می فرماید: عمّ  یتسائَلون عنِ الَّنباء العظیم  حتی  نبی  اکرم (ص) پیام‌رسان خداست.

مطبوعات با جان و مال و روح و زندگی و حیثیت مردم سر و کار دارند. با قلم اهالی مطبوعات اخلاق وعقیده برای مخاطبان ساماندهی میشود.  

 یکی  از اسرار مطبوعات و نشریات این است که برای مردم حجت و برهان به شمار می‌روند.

 

گویا عرصه خبر و اطلاع رسانی آنقدر با زندگی و ساختار زندگی مردم عجین شده است که باید آن را مربی و مادر فرهنگ جامعه دانست. بی تردید در این گذار امتیاز این قسمت از رسالت اهالی مطبوعات (خبرنگاران- روزنامه نگاران-  عکاسان و خبرپردازان عزیز) بر رسالت سایر اهالی قلم محرز است. زیرا صاحبان خرد و اندیشه تولید علم می‌کنند و مطبوعاتیان علاوه بر تطهیر و تفسیر علوم و اخبار، آنرا توزیع  و ترویج می‌دهند.

 

همه‌ی قوانین بشری، توقعات ملی به وسیله‌ی ابزار قلم در جامعه نمود می‌یابد. به قول مرحوم آقای نقشبندی باید برعتبه و درگاه مطبوعات بوسید هنگامیکه  همه‌ی همت و سعیشان برای روشنایی و هدایت افکار عموم است.

 

 حرم مطبوعات همان محراب عبادتی است، که امام موسی صدر فرمودند. زیرا باتوجه به وسعت تقدس و وظائف، مطبوعات عرصه و جایگاهی همچون دانشگاه و مسجد و محراب دارد. 

 

خبرنگاران و نشریه پردازان جدید به عرصه عبادت خوش آمدید.    

 

  

17مرداد1390

 

حــمید رضــا ابــراهیــم‌زاده

بـابـلســـر


 

http://hamidrezaebrahimzadh.blogfa.com/post-224.aspx

 

کلیه حقوق برای مولف محفوظ است.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

روزخبرنگار مبارک باد

چهارشنبه, ۱۹ مرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۲۰ ب.ظ

داخل ماشین رادیو گفته بود امروز روز خبرنگار است...

اصلا از بس که توی آمپاس ملق وارو می زنیم .یادم رفت که خبرنگارها هم روز دارند...

باخودم گفتم؛ یه مطلب آماده داشتم براشون.لابد مدیر وبلاگم این کار را خودش کرده.

اومدم دیدم که نه متاسفانه ایشون هم حواسش نبود.

گشتم مطلب سال قبل را پیدا کنم  نبود که نشد. کاش خودش بود ویه متنی میذاشت.

بااین اوضاع احتمالا اونم توی بساط من گرفتاره وباهام قهر کرده.

 بخاطر این روز یاد یه خاطره ی قدیمی افتادم که به شما هم میگم

روزی که من خبرنگار شدم

تقریبا بیشتر از ده سال پیش یکی از رفقام که خبرنگار ونماینده ی  یک روزنامه ی مطرحیه،بمن گفت:

جای من برو کنفرانس خبری یکی  از مدیران  کل و ارشد استان حضور داشته باش.وضعییت را ببین پرسش وپاسخه دیگه...

برام کارت خبر آماده کرد و اسمم رو گذاشت توی لیست. خودش رفت پی الواطیش.

صبح فردا من هم دوربین عکاسی  و ضبط خبری اش را برداشتم و رفتم سالن کنفرانس.

ابتدا بحث سر مسائل و حواشی دانشجویان شد . و همه خبرنگاران به نوبت سوال می پرسیدند.

به من که رسید خودم را معرفی کردم. وگفتم نماینده فلان روزنامه هستم ...

سوالی کردم. ولی جواب قانع کننده نبود. بعد دوباره شروع کردم به تشریح ابعاد وحواشی آن موضوع.

مدیر مربوطه دید من دارم حرف کارشناسی می زنم. گفت: شما خبرنگارید یا نظریه پرداز؟

گفتم : من بخاطر دوستم اومدم تهیه خبر. ولی اینجا که اومدم متوجه شدم  اینجوری شد.

صدای خنده و پچ پچ  حضار  بود و تعجب من!

آقای مدیر ارشد هم با تبسمی آمیخته از تسلط گفت:

بسیار خوب. ورود شما را به ویژه در جمع اصحاب قلم وخبر .خیر مقدم میگیم.

واز اینکه اینقدر با تسلط سوال کردی  فکر می کردم چون روزنامه  شما ارگان سیاسیه  لابد کارشناس فرستادند!؟

خنده حضار بلند شد. و گفتم منظورم این نبود . من پرسشم برای احقاق حق دانشجویان بود.

گفت: نظرت عالی بود. به پیشنهادات شما حتما فکر می کنم و قول می دهم:

برای اجرا کردنش اعتبار لازم را به این صورت تخصیص بدهم....

گفتم: از زاویه ی یه خبرنگارآماتور موقت بخاطراینکه امروز توفیق زیارت و آشنایی با مدیر منصف ولایقی مثل شما نصیبم شد خدا را شاکرم.

تشکر کرد  وبه احترامش بلند شدم ونشستم.

و چند نفر دیگر هم سوال پرسیدند. من حواسم به  نوشتن تیتر های تهیه خبر بود و یادداشت کردن مطالب مهم.

که یه دفعه آقای مدیر خطاب به من گفتند شما نظرتان چیه؟

گفتم :درباره چی؟

گفتند: درباره طرح واگذاری اشتغال دانشجویی در نهادهایی که نیروهای پاره وقت می خواهند.

گفتم: اگر به کلاس ودرس دانشجو خدشه ای وارد نمیشه که خیلی عالیه.

ولی امکان پذیرشش از طرف  نهادها پائینه...

اما باید این مسیر را برای حضور دانشجو در محل کار نهادها هموار کنید...

گفتند: امیدوارم این آقا یه روز خودشون مدیر بشوند و ایده وطرح های خودشون را اجرا کنند.

بعد از پایان کنفرانس خبری. آقای مدیر ارشد ازمن دعوت کرد که به اتاق کارش بروم وازبقیه خداحافظی کرد.

دراتاق خوش مبلمانش نشستم  وبا هم کلی حرف زدیم و کاربه درد دل رسید از سختی های کار مدیریتیش.

وآخر سر یک هدیه ی نفیس هم بمن داد.

وگفت بیشتر بمن سر بزن....

ناهار را با بقیه خبرنگاران همان جا صرف کردیم. روز خوبی بود روز خبرنگاری من.

غروب عکسها وخبرها واطلاعات دسته بندی شده را به رفیقم دادم.

فرداش صبح علی الطلوع حضرت رفیق  بمن زنگ زد که ... توبیخ شدم

میگم:  برا چی؟

میگه : این حزب روزنامه با اون حزب مدیر ارشد سر این مسائل  مخصوصا ایده های تو کلا مشکل دارند. ..

این چه کاری بود که تو کردی.؟!

گفتم : خودت گفتی مصالح را ببین و بپرس.من خبرنگار عاریه ای شما بودم. مصالح شماهم کم ازآجر وسنگ نداشت.

 منم مانیفست نگار جوی رئیس کل حزب شما که نبودم؟!!!.

گفت :افتضاح شد رفت اگه رئیسم قانع نشه باید برم مصالح فروشی شاگردی کنم

-----

حقیقتا روزنامه نگاری وتهیه ی خبر وکارهای مربوط به خبروفرهنگ مردم کار حساسیه

به نگاه من مسئولیت اصحاب قلم و خبر مسئولیت رهبری فکر جامعه است.

اصحاب خبر با آبرو و اعتبار دولت و ملت سر و کار دارند.

اخبار و اطلاعات با جان ومال وناموس مردم عجین شده اند.

اهل رسانه وقلم می توانند با تربیت ذائقه ذهن مردم را تربیت کنند

بنا براین کار مقدسی است. مثل معلمی وتبلیغ.

این روز عزیز را بخدمت شما عزیزان  اهل خبــر واصحاب قلـم.

وبلاگیان واهالی فضای مجازی که آنها هم  کار گذار عرصه ی خبر وقلم هستند تبریک عرض می کنم.

  آرزوی سلامتی وتوفیق  برای همه خبرنگاران واصحاب قلم وخبردارم 

   حمیدرضا ابراهیم زاده
  هفدهم مرداد1392

 

http://hamidrezaebrahimzadh.blogfa.com/post-60.aspx

 

کلیه حقوق برای مولف محفوظ است.

 

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

صیانت از حقوق شهروندی و کرامت انسانی

سه شنبه, ۴ مرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۳۵ ق.ظ

این روز ها که تب گشت ارشاد بالاست و اقشار مردم نیز واکنشهای تند و متفاوت  بسیار تاثیر گذاری بر چگونگی اجرای ان دارند.
در بسیاری از دیدنیها وفیلم های کوتاه وکلیپ ها داریم که پلیس مرد به زور و اکراه دختر جوانی را در آغوش گرفته تا با خود همراه کند دراین بین یک بانوی ارشاد شونده طی روزهای گذشته بدلیل بیماری فوت شد. تکرار این صحنه های خشن و طالبانیسمی باعث مخدوش شدن عواطف وافکار عمومی گردیده است.
و بسیاری از بزرگان ومراجع ونخبگان و سیاستمداران و... نگران طرز برخورد پلیس با کم حجاب ها وبد حجاب ها هستند.
پرسش اینجاست که شرع اسلام کدام را حرام دانست وحرمت قائل شد؟
بد حجابی 
یا تماس با نامحرم؟ 
روشن است 
تماسی که اجبارا دست وبدن زنان را در آغوش ویا در دست مردان قلدر گشت ارشاد را موجب می شود عند حرام است.
وباید مقابلش ایستادگی کرد
حرمت عفاف مهم است که گشت ارشاد  به عفت یک زن تعرض می کند
به نام تذکر وارشاد که مراتب بسیار لطیف وخداپسندانه ای دارد، فعل حرام کردن جرم سنگین تری است.
اگر بدحجابی یک بدسلیقگی و رفتار نامتعارف است ومستوجب تذکر و تعقیب است.
دست زدن به تن وبدن یک زن ودختر نامحرم قطعا بزه وگناه کبیره است. و بدرفتاری بازنان وکتک زدن انها وبرانگیختن خشم مردم عواقب وتبعات بسیار مخرب وسنگینی را در پی خواهد داشت .
عده ای منورالفکر به گرد هم جمع شدند ومی خواهند الگوی اسلام ناب طالبانی را بسازند.
این درحالیست که حجاب فضیلت است و عفاف واجب.
صیانت از حقوق شهروندی وکرامت انسانی اوجب واجبات است.
بسیاری از جرایمی که امروزه براثر بی درایتی کارگزاران در لوای جرایم اقتصادی از اختلاس و رشوه و تبعیض و سرقتها و زور گیری ها...رخ می دهد از سوی پلیس با چنین اقتداری پیگیری نشده است. وحال آنکه نوجوانان  وسرمایه های ملی و اجتماعی ما بخاطر بد سلیقگی ویا بهتر گفته شود به نشانه اعتراض علیه گرانی ها وتورم ومضایقات اقتصادی و ناراستی های موجود و وجود تبعیض ها و تعارضات شعاری ، از پوشش کامل ودلخواه ما استنکاف می ورزند. را در بد ترین حالت نسبت به خود دلیر و مقاوم کرده ایم.
و بااین رفتاربیشترین ضربه را به انسجام‌ملی و حاکمیت و مشروعیت ملی نظام و شرع متین اسلام  وارد کرده ایم.
 رفتاری که آب به آسیاب مخالفین عفاف وحجاب  می ریزد و تمام وکمال وبدون هیچ هزینه ای به اهداف پلیدشان نایل می شوند .

کمی درنگ وتدبر لازم است تا باپختگی بیشتری به سمت ساختار سازی فرهنگی و حقوق شهروندی جامعه حرکت کنیم.
والی الله المصیر
حمیدرضاابراهیم زاده
اول مرداد۱۴۰۱


تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده