بنام حضرت سلام که هست بهترین
کلید هرکلام
با نگاهی گذرا بر سیر تاریخی سازمان تشیع درمی
یابیم که تشیع؛ روش. منهاج و شریعت و یا طریقه و مسلکی روشن و پویا است.
برخلاف اینکه
منتقدین تشیع آن را رفض و انحراف وابداع می پندارند،شالوده ی تشیع اینگونه نیست.
زیرا سازمان بدوی تشکیلات حکومت اسلامی نیازمند
پشتگاه عظیمی از ذخایر علمی. فرهنگی و اجتماعی وفقهی وقرآنی است. به هرروی مبانی تفکر شیعی مسلمات بدیهی مشترکی همچون
توحید و نبوت وکتاب خدا وسیره رسول خدا ست.
اما تلاشهای مذبوحانه ای هم در حواشی کلام و دانش کلامی بوجود آمد و انشقاقها و انفکاک
هایی در ساختار سلایق رفتار و آرمان رفتارهای حکومتی حکام اسلام بوجود آمد
وجود نازنین ائمه ی اطهار با پشتوانه ی بصیرت نافذ
و قرآن ناطق بودنشان باعث توفق علمی و
عملی بسیاری در هدایت پیروان و چگونگی رهبری
حکومت اسلامی گردید.
به هرروی، شاکله ظاهری فرمانروایی اسلام بدست غیر شیعیان
اداره شد و هزار ماه حکومت امویان وسالیان سال حکومت عباسیان نفوذ خود را برای رهبری جاویدان حکومت در دنیای اسلام توسط دولت های غیر شیعی بنا نهادند.
شیعیان در دوران اختناق، مورد هتک وآزار واقع می
شدند و وائمه معصومین در محاق.
بااین وجود امامان معصوم باذکاوت قدسی خویش به
تربیت شاگردان خدوم وتاثیرگذار بر دنیای اسلام همت گماشتند وبنیاد معرفت عقلی
ونقلی متقنی را درحوزه ی تشیع علوی بنا نهادند و در روح وجان حرکت اسلامی ، حیات را
می دمیدند که تاثیرآن نیز هنوز محرز ومتعالی است
تشیع درایران
در عهد صفویه با فروپاشی حکومت جائر عباسی و دولتهای سنی مذهب وتمرکز جمعیتی و نمو علمای
شیعی وقیامهای پی درپی شیعیان وپیروزی های علویان درمازندران
و سراسر ایران که باعث اقتدارنسبی شیعیان
گردید ،حکومت شیعی با ساختار صفوی تاسیس شد .
و قیصر پاپیسم ناشی از فشار محیطی با توجه به
خاستگاه جامعوی در آن مقطع از تاریخ بوجود آمد وحکومت ازنوع
پادشاه روحانی اراستیانیسم یا دین دولتی تشکیل گردید.
برای تقویت بنیه ی این نوع ازحکومت،
نیاز به مقدس سازی حکومت در ذهن مردم و رعایا بود بنابراین عقده های وامانده درگلو.اخبار
ضعیف وکذب وهرچه که بتواند پایگاه این نوع حکومت را تقویت کند مورد استقبال علما وحکمای وقت قرار گرفت.
نفوذ علمای شیعی دردستگاه ونفوذ دستگاه حکومتی درعلما خود بخود
استقلال پایگاه علوم دینی وعلمای دین را برهم
زد.
وازاین رو بسیاری از پدیده های نامانوس همانند؛ جعل تاریخ و تاریخ سازی. تفاسیر ضعیف و شاذ. جمع آوری واقبال احادیث و روایات
غالیانه و مشکل دار و درنهایت تالیف کتابهایی که بعدها می توانست منابع و پشتوانه
فقهی ویا حکمی باشد رخ داد.
کمی بعدازتشکیل حکومت صفویه .پادشاهی صفویان با روح
دیانت و علمای روحانی وتحصیلکرده های دینی
فاصله گرفت . وگروهی از علما و ادبای آن زمان
مطیع و فرمانبردار اوامر ملوکانه ی شاهان صفویه گردیدند.
میگساری وشاهد بازی وحتا استعمال افیون در دربار وتوسط شخص شاه معمول شد وعلمای درباری برای
تطهیر خبط شاه ، جعلیات خود را از بساط
جادوی بیان وکلام رو می کردند .
پایه های اجرای احکام فقهی دراین حکومت برمحور ذوق
وشوق وخوشایند اوامر ملوکانه ی حضرات شاهان صفویه استوار می شد.
طبیعی است که تناقضات در رفتار وآیین وفرهنگ
شیعی فراوان شد و دنیا گرایی وحیوانیت خواهی برمکتب تشیع صفوی
شکل گرفت.
برای آنان همه چیزآخرت وهمه چیز دنیا، بر گرد محور تلذذ جسمانی وکالبدی می چرخید.
مسخ افکار عمومی. رواج
ادعیه های تقلبی. رواج علوم غریبه. رواج ادبیات
جدید و اشعار ومراثی قهرآمیز وکتابها .
احادیث . سخنرانی ها و احکام و... کاملا بر وفق مراد حجابی به نام تشکیل وتقویت حکومت شیعی پای ریزی می شد وبالتبع
خفقان عمیقی برای منتقدین وجود داشت.
همه چیز برای وفدای تقویت حکومت
صفوی وحکومت صفویه نماینده تشیع.
بنابراین همه ی تشکیلات
تشیع نمادی برای ماندن می شد
واستفاده ی ابزاری از معصومین وحوزه های عاشورا
وروایات و... شکل پذیرفت. و عصبیت خواهی
وتعصب درمردم نهادینه شد ومردم نیز پذیرفتند برای استیلای تشیع برکفر والحاد
، نیازمند بردباری و اطاعت از حکام هستند و
حکام نیز باپشتوانه ی تعصبات وشور وحرارت مذهبی
مردم ، اقدام به تحدید ودشمن
سازی کردند و درنگاه نخست ، مذهب سنی را
دشمن شیعه انگاشتند تا بتواند مانا ونیرومند ومقدس بماند و مردم برای
مقابله با دشمن سنی و فرار از یوغ حکومت های جائر سنی باید به همین حکومت کاملا علیه
السلامی صفوی ، پایبند ومعتقد شوند. تا حفظ حکومت برایشان از حفظ جان واجب تر شود.
علی رغم همه این انحرافات صریح شاهان صفویه و علمای
درباری وتضییقات در حکومت صفوی مردم و یا عوام الناس بخاطر همان بافت تعصبی ، حکام صفوی را ظل الله
می پنداشتند و خروج از امر شاه را کفر تلقی کردند.
سبک زندگی مردم دچار تغییرات
اساسی گردید. ارزش و واحد پول و به تبع آن سبک و سیاق زندگی مردم
، شمایل، لباسها و آرایش چهرها هم دراین عصر با انقلاب صفویه تغییر کرد .
و اساسا انقلاب صفویان دگرگونی های های شگرفی را
در حوزه ی جهان بینی و رفتار حکومتی پدید آورد. که اکنون نیز برخی از
تاثیرات این انقلاب را در پندارهای شیعی مردم این عصر محرز است.
درصورتیکه تشیع راستین علوی ، دین را درخدمت مردم
ودرجهت رفاه و امنیت آنان می داند .
حقوق مردم. حق الناس . حقوق بشر امتیازات ویژه ی خودرادر پیشگاه ولایت امر داشته و ازنگاه امام
متقین ، حکومت بدون پاسداشت کرامت انسان بی ارزش است. و منصب حکومتی از آب بینی بز ولنگ کفش
پاره هم کمتر می ارزد .
از نگاه ایشان اگر خلخال پای زن یهودی در جای دور
دست سیطره ی حکومتی اش مورد دستبرد قرار
بگیرد حاکم اسلامی موظف به حق جویی واحقاق حق برای او و همه ی مردم است.
نه مذهب ونه جنس ونه طبقه ی اجتماعی برای علی درجه
بندی نداشت
درجه بندی برای شهروند جرم بود. اگرکسی درجه ای
برای شهروندی اش می طلبید با ذغال گداخته تادیب می شد.
علی(ع) امام ادب وکمال ومرام
قدسی بود.
ادب علی ادب
عشق وادب
خدمت بود.
ادب علی مرام علی بود.
ادب علی درکلام علی مشخص است. کلام علی نام و
اسلام علی است .
نهج البلاغه ی علی مرامنامه ی راستین تشیع علوی
است.
اساسنامه
تشکیلاتی حکومت علی درنامه به مالک اشتر
تبیین شده است.
انقلاب علی هنوزهم درمحاق وخفقان است و هرکه می
خواهد ازحدود وآرمانهایش مطلع باشد یک سفر
به شهر بزرگ نهج البلاغه برود وحکومت علی
را درآنجا ببیند.
حکومت علی نهاد وموسسه نبود ونیست.
تشیع یک حرکت است نه یک نهاد وموسسه ! ورفض وطرد کننده ی هرنوع فاسد ومنحرف، هرچند که شیعه باشد؟!
والی الله المصیر
18تیر1394
حمیدرضا ابراهیم
زاده
تمامی حقوق مربوط به این اثردرانحصارمولف محفوظ است