غبارروبی کدورتها ی مان جدی تراست
با فرارسیدن ایام عید و روزهای دید و بازدیدها و غبار روبی ازخانهها. لازم است قلب ما نیز از زنگار کدورتها زدوده شود. بعضی از دلخوریها نیاز به بایگانی ندارند و باید با اغماض و مدارا جای خود را به محبت بدهند و می توان سوء تفاهمات را با گذشت وگفتگو حل کرد.
شاید که بعضی از کدورتها به علت ساختار آسیب رسانی قوی به طرفین قابل اغماض نیستند و برای حلشان باید طرفین اعتماد سازی کنند و برای تنظیم روابط و تحکیم دوستی و نظام مسالمتآمیز همزیستی، دیگران واسطهی خیر شوند و غبارها را بروبند.
متأسفانه بعضی از کدورتها همچون بیماریهای حاد مزمن شدهاند و باید برایشان علاجی کرد. پیشنهاد می کنم:
ابتدا حجم و جنس کدورتها و زمان آنها را مشخص نمایید.
سپس باید معین نمایید سنگینی این پسماندها چیست؟
(چون باید حد و مرز خرابیهای آن شفاف شود. تا وضعیت زخمها معلوم شود و بعضی از جراحات لازم است با پماد وضماد ترمیم شود و بعضی ها پانسمان ومراقبت شوند وبرخی از جراحات حاد راباید بخیه زد. )
همواره خلا باعث جذب میشود.
یعنی هرچه فضای آشفته ی ذهنی تان را خالی وغبار روبی کنید ، مسائل مثبت را بهترجذب میکنید.
تخلیه یا فنک شویی یعنی روبیدن فضا از پسماندهای کهنه و دست و پاگیر. بعضی از افکار و خاطرهها قابلیت آرشیوشدن و ماندن را ندارند باید فراموششون کرد.
راهکار وابزار فراموشیش هم اجازه ندادن به مرور و حضور آنهاست.
شما وقتی راحت میبخشید راحت بخشیده می شوید. انرژی مثبت هم نیاز به تحرک دارد و انرژی کم منفی هم می تواند انرژی مثبت را تخریب کرده و باعث سر درد و اختلالات هورمونی شود.
در آموزههای دینی هم داریم که طعم عفو لذیذ تر از انتقام است.
به نگاه من بهتر است جرائم و کدورتهایی که علیه شما شده را لیست مکتوب بگیرید. و اولویت جرم بدهید. بجای قاضی هم برابر باجرم، حکم صادر کنید. مثلا بعضی از کدورتها در حدی نیستند که ما بهش فکر کنیم پس اینگونه از مجرمین و جرائم را به بیرون پرت کنید و از شر انرژی منفیاش راحت شوید. هر وقت سوزش و تلخی آن زخم به ذهنتان آمد به آن اجازهی دستبوسی ندهید بگویید شما در حدی نیستید که به شما فکر کنم برو بخشیدمت.
بعضیهای دیگر که از خواص هستند و شما دلبستگیهایی به آن دارید و مشترکات زیادی بین شما وجود دارد. پس سعی کنید در یک موقعییت خوب، خیلی آرام و ساده بهش بگید من این جریان و رفتار شما را هضم نکردم. اگر توانست قانعت بکند که تمام مشکلت حل می شود. اما اگر گفت منظورش چیزهای دیگری بوده و چیزی یادش نیست در جا کات کنید وچیزی نگویید و همانجا او را ببخشید. اگر قانع نشدید با او حرف بزنید. اگر قابل حرف زدن نیست فراموشش کنید و بگذارید که خداوند بین شما قضاوت نماید.
بگوئید: خدایا قاضی و وکیل من تویی. به تو واگذارش کردم. از طرف خودم او را بخشیدم... و دیگر منتظر هیچ حادثهای نباشید. و همانند حدیث عنوان بصری با منتقد خود برخورد کنید.
برای هر مشکل و کدورتی باید از راهکار خودش استفاده کرد.
واکسن هر بیماری ازبطن همان بیماری استخراج میشود و کدورت یک بیماری مزمن است که دارای عرصههای ماندگار خاص خودش هست.
توصیه میکنم اگر حساسیت کلامی بسیار بالایی دارید که بعضی از حرفها و بعضی جملات شما را به شدت نگران یا تحقیر میکند. بهتر است با توجه به شناختتان از محیط و مخاطب، دور شوید و دربارهی تعامل با افراد خاطی تصمیم بگیرید.
اگربه محیطی دعوت شدید که شأن شما در نظر گرفته نشد و وقت تان تلف شد. با احترام جلسه را ترک کنید یا تحمل کنید تا این جلسه به پایان برسد و دیگربه این محفل نروید.
اگر مخاطب دوست یا آشناست و محیط صمیمانه است به او بفهمانید من از این طرز جمله سازی و یا پرداختن به این امر ناراحت می شوم واحساس می کنم به من و احساسات و بینشم توهین شده است.
اگر نمیخواهید با کسی کنار بیائید چون تخریبش بالا بود یا هست و از دیدنش حالتان خراب میشود زودتر ترکش کنید و دنبال سازش نروید. و شاید لازم شود بخاطر تخریب و آسیب هایش باهاش قهر باشید. بنابراین یا به او دیگر فکر نکنید. تا خودش علت را جویا شده و مشکل را حل نماید. و یا اینکه فقط فراموشش کنید ویا به رفتارش اجازهی نفوذ به ذهنتان را ندهید.
اگر کسی بلد نیست با شما درست معاشرت نماید و همیشه باعث اذیت و آزار شماست اما نیت خاصی برای آزردن ندارد. با او مدت کوتاهی سرسنگینی کنید تا به شما مراجعه نماید و شما هم به او بگویید که از این رفتارش آسیب دیدهاید. منتها به او بگویید که دوستش دارید و برای خودش بهتر است اینگونه باشد.
روابط تان را با بیرون طوری بچینید که در چارچوب اخلاق و معاشرت صحیح قابل الگو شدن باشد
نکته: یک اصل : هرگز به کسی که دوستش داری. القا نکن که باید تغییرش بدهی.شکستن افراد خوب نیست وبازگشت هر شکستنی بسوی خود ماست.
فقط راهکارهای مثبت و دلخواهتان را غیر مستقیم برایش باز کنید. اما اگر کسی را متهم به نقص و نقض کنیم از خود دفاع و توجیه میکند و چون مدتی بااین رفتارش خو گرفته برای او نیز سخت است که عیب او را بگیرید. و اگر اینکار راانجام دهید اگر بصیرت و ظرفیتش پائین باشدحتما به دنبال نقاط ضعف های شما میگردد. تایک نقطه ضعف و تخطی و عیب ازشما پیدا کند . بنابراین شایسته است پیشنهادات کاربردی خود را که رفتاراو را بهتر می کند، به او هدیه کنید، البته آرام و نرم وحتی غیر مستقیم.
اگر باعث رنجش کسی شدید و دوستش دارید. اگر به هر حال اوهم کوتاهی کرد، هیچ وقت بفکر قهر نباشید بلکه به سرعت عذر خواهی کنید. صداقت و شهامت برای پذیرش تخلف و سعی در جبران آن امری بسیار بسیار زیبندهای است. هرچه که به دوست داشتنیات صداقت بیشتری نشان بدهید جذاب ترید. و سرعت در پوزش از اهمال هیچگاه شما را کوچک نمیکند بلکه عزت نفس و زیبایی درونت را برایش ابلاغ میکند. ( ظرفیت طرف مقابل را بسنجید.)
اگر با کسی رابطه دوستی تان را بهم زدید که در حد و اندازه شما نبود. به او فکر نکنید. نه قهر شوید و نه دوست باشید. اما هرگز از بهم خوردن رابطه ی با کسی که شأن شما را رعایت نمیکرد ناراحت نباشید. زیرا بزودی میبایست با تو بجنگد...
اگر با دوست داشتنیهایتان لج کردید بخاطر کارهای عجیب و غریبش به او بگویید این رفتار شما لجم را در می آورد. و اگر تکرار شود باعث شکنجه برایتان می شود. اگرشما لجش در آوردید به او بگویید قصدی برای اذیتش نداشتید. سرعت در این مسئله مهم است. هر چه زمان بگذرد رسوب امر به کدورت مبدل میشود. برای اینکه بفهمانید دلگیر نشدید یک طنز برایش بگویید و یا با او قرار بگذارید.
اگر کسی لطمه سنگینی به زندگیتان زد و عیش شما را کور کرد و حاضر به جبران و پوزش هم نیست و با پرروئی از ماجراها فرافکنی میکند. محکم به او بگویید من آدم مودبی هستم. به آستانهی یا حریم امن من وارد نشو. نمیخواهم تحملت کنم.. تا حضورش را جمع کند.
اگر آسیب آن در ذهنت سنگینی میکند با خودتان کنار بیایید که راهی جز تحمل ندارید و کسی جز خدا منتقم شما نیست. البته داشتن یک همراز خوش ذوق یا حتی یکی از اعضاء خانواده خوب هست که بعضی از تلخیهایتان را برایش بیرون بریزید تا تخلیه و فنک شویی صورت بگیرد.
اصولا فنک شوئی ذهنی نیاز به یک همدل و همزبان مطمئن دارد.
کسی که قدرت فنک شویی و تخلیهاش ضعیف عمل می کند به افسردگی یا وسواس ذهنی دچا ر شده است و باید ضمن ریشهیابی به حل آن اقدام کند.
وسواس فکری و ذهنی پدیده ایست که در ذهن برخی از افراد بصورت یک ویروس عمل میکند عمدهی مبتلایان بانوان هستند. دلایل خاصی وجود دارد که حامل این بیماری، در کنار آمدن با شرائط تعلل می کند. در مردها چون بحرانها عموما اقتصادی است بصورت واکنشهای عصبی زود بازده همراه با حالت تهاجمی یا اسپاسمهای عصبی . تیک .سکته .و... بروز می یابد.
بزرگترین دلائل وسواس ذهنی:
1- ذکاوت بالا:
چون شخص زیرک، درک عمومیاش بیشتر از بقیه است این ناسازگاری طبیعی است. و باید مقابل بروز این موردایستاد. منتها اینگونه افراد باید رهبر گروه و فرمانده بایستند تا به دلخواه خوداوضاع را مرتب کنند.
2- پرتوقع بودن بر اساس زندگی راحت:
لوس و ننر بودن. تک فرزندانی که به درستی پرورش نشده اند.
توجه بیش ازحد یا کمتر از حد باعث بروز توقعات می شود.
. منتها توقع داشتن از دوستان امری بسیار عادی ولازم است.و با این مورد تفاوت دارد زیرا توقع در برابر احسان چیزی جز احسان نیست. توقع مطالبه ی بیجا ازهمه ی عالم و آدم امری بسیار خود پسندانه است.
3- نارضایتی از سبک زندگی:
نارضایتی از افراددرجه یک و دو خانواده. همکاران و محل کار ، همسالان، دوستان سر به هوا،و ناگواری عمومی در همه حوزه های اجتماعی و اقتصادی و... جامعه.
4- نافرجامی در یک هدف و ایده:
بویژه نافرجامی در شغل و تحصیلات و عشق(اقتصاد وعواطف) برد و باختهای زیاد...
5- سوگ:
ازدست دادن شوهر و یا همسر و یا پدر و مادر و فرزند باعث افسرگی وتصلب میشود.
6- عوامل ژنتیکی:
مثل مرد سالاری یا زن سالاری زیستن در سبک زندگی.استبدادخواهی وخود شایسته نگری های قومی.
7- عوامل فیزیکی:
شامل بیماری واعتیاد و نقص عضو و یا بیماری ها ی سوداوی
8- فقر فرهنگی وعاطفی:
فقرفکری وفرهنگی باعث جهل ونادانی شده وبه تناسب در کنار خود همواره تنش زا وتحقیر کننده است. فقر عاطفی نیز باعث توقعات وبیجا ویا استبداد وتصلب خواهد شد.
9- آسیب اجتماعی یا تجربههای تلخی که منجر به واکنشهای عصبی شدید درونی شده است و...
10- قطع رابطه ی ناگهانی و جدائی. متارکه طلاق
معمولا در جدائی ومتارکه خاطرات تلخ وشیرین بیشتر مرور می شود واغلب افراد دنبال مقصر یابی و تخلیه بار عصبی خود هستند وقضاوتهای نابجا نیز براین احوال مترتب است. درچنین مواقعی تصمیم درستی نمی توان گرفت ونمی شود ازآنها انتظار رفتار منصفانه داشت بلکه باید آنها را آرام کرد اغلب سرزنش ویاد آوری حوادث واقعه مزبور باعث رنجش بیشتر شان می شود ازاین جهت باید از آنها دربرابر افکار منفی بیشتر مراقبت کرد وآنها را به سمت آرامش سوق داد دراین بین آنها اغلب به انزوا تمایل دارند. البته تنها ئی کوتاه مدت برایبشان خوب است اما نباید این تنهایی ها وخلوت ها به زمانهای بلند متمایل شود.
11- سائر مسائل فردی و اجتماعی
راههای گسست از این عارضه:
تغییر طرز فکر- تغییر سبک زندگی - تغییر محیط - تحمل و بردباری با استمداد از الهامات مذهبی و برنامهریزی برای بازسازی- کنترل و مراقبه ی افکار منفی درونی و ابراز افکار مثبت- محدود کردن روابط با کسانیکه انرژی منفی میپراکنند. همنشینی با رفقای خوش فکر و پرانرژی و پر کردن اوقات فراغت با اینگونه افراد- بالا بردن اعتماد به نفس. مطالعه هدفمند و سودمند - فراهم کردن ساعتی از روز برای تفریح: خندیدن. دورهم نشینی، ورزش.و...
امیدوارم توانسته باشم برای برون رفت از کدورتهای فرسوده تان کمی کمک تان کرده باشم. ذهنتان را در حال خستگی بطرف داستان و طنزو خاطرات جالب جذب کنید. نوشتن باعث می شود تا تخلیه انرژی هیجانی به آسانی صورت پذیرد حتی اگر مخاطبتان شخص خاصی باشد.
سلامت و پیروز باشید.
حمیدرضاابراهیم زاده
یازدهم مرداد 1390
* تمامی حقوق این اثردرانحصارمولف محفوظ می باشد.
- ۱ نظر
- ۲۶ اسفند ۰۱ ، ۱۴:۱۰