دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب مقالات. یادداشت ها و آثار پژوهشی، فرهنگی، اجتماعی دکتر حمیدرضا ابراهیم زاده

بایگانی

۸ مطلب در اسفند ۱۴۰۱ ثبت شده است

غبارروبی کدورتها ی مان جدی تراست

جمعه, ۲۶ اسفند ۱۴۰۱، ۰۲:۱۰ ب.ظ

 

با فرارسیدن ایام عید و روزهای  دید و بازدیدها و غبار روبی ازخانه‌ها. لازم است قلب ما نیز از زنگار کدورت‌ها زدوده شود. بعضی از دلخوری‌ها نیاز به بایگانی ندارند و باید با اغماض و مدارا جای خود را به محبت بدهند و می توان سوء تفاهمات  را با گذشت وگفتگو حل کرد.

شاید که بعضی از کدورتها به علت ساختار آسیب رسانی قوی به طرفین قابل اغماض نیستند و برای حلشان باید طرفین اعتماد سازی کنند و برای تنظیم روابط و تحکیم دوستی و نظام  مسالمت‌آمیز همزیستی، دیگران واسطه‌ی خیر شوند و غبارها را بروبند.

متأسفانه بعضی از کدورت‌ها همچون بیماریهای حاد مزمن شده‌اند و باید برایشان علاجی کرد. پیشنهاد می کنم:

   ابتدا حجم و جنس کدورت‌ها و زمان آنها را مشخص نمایید.

سپس باید معین نمایید سنگینی این پسماندها چیست؟

(چون باید حد و مرز خرابی‌های آن شفاف شود. تا وضعیت  زخمها معلوم شود و بعضی از جراحات لازم است با پماد وضماد  ترمیم شود و  بعضی ها پانسمان  ومراقبت شوند وبرخی از جراحات حاد راباید بخیه زد. )

همواره خلا باعث جذب میشود.

یعنی هرچه فضای آشفته ی ذهنی تان را خالی وغبار روبی کنید ، مسائل مثبت را بهترجذب میکنید.

تخلیه یا فنک شویی یعنی روبیدن فضا از پسماندهای کهنه و دست و پاگیر. بعضی از افکار و خاطره‌ها قابلیت آرشیوشدن  و ماندن را ندارند باید فراموششون کرد.

راهکار وابزار فراموشیش هم اجازه ندادن به مرور و حضور آنهاست.

شما وقتی راحت می‌بخشید راحت بخشیده می شوید. انرژی مثبت هم نیاز به تحرک دارد و انرژی کم منفی هم می تواند  انرژی مثبت را تخریب کرده و باعث سر درد و اختلالات هورمونی شود.

در آموزه‌های دینی هم داریم که طعم عفو لذیذ تر از انتقام است.  

به نگاه من بهتر است جرائم و کدورت‌هایی که علیه شما شده را لیست مکتوب بگیرید. و اولویت جرم بدهید. بجای قاضی هم برابر باجرم، حکم صادر کنید. مثلا بعضی‌ از کدورتها در حدی نیستند که ما بهش فکر کنیم پس اینگونه از  مجرمین و جرائم را به بیرون پرت کنید و از شر انرژی منفی‌اش راحت شوید. هر وقت سوزش و تلخی آن زخم  به ذهنتان آمد به آن اجازه‌ی دستبوسی ندهید بگویید شما در حدی نیستید که به شما فکر کنم برو بخشیدمت.

بعضیهای دیگر که از خواص هستند و شما دلبستگی‌هایی به آن دارید و مشترکات زیادی بین شما وجود دارد. پس سعی کنید در یک موقعییت خوب، خیلی آرام و ساده بهش بگید من این جریان و رفتار شما را هضم نکردم. اگر توانست قانعت بکند که تمام مشکلت حل می شود. اما اگر گفت منظورش چیزهای دیگری بوده و چیزی یادش نیست در جا کات کنید  وچیزی نگویید و همانجا  او را ببخشید. اگر قانع نشدید با او حرف بزنید. اگر قابل حرف زدن نیست فراموشش کنید و بگذارید که خداوند بین شما قضاوت نماید.

بگوئید: خدایا قاضی و وکیل من تویی. به تو واگذارش کردم. از طرف خودم او را بخشیدم... و دیگر منتظر هیچ حادثه‌ای نباشید. و همانند حدیث عنوان بصری با منتقد خود برخورد کنید.

برای هر مشکل و کدورتی باید از راهکار خودش استفاده کرد.

واکسن هر بیماری ازبطن همان بیماری استخراج میشود و کدورت یک بیماری مزمن است که دارای عرصه‌های ماندگار خاص خودش هست.

 توصیه میکنم اگر حساسیت کلامی  بسیار بالایی دارید که بعضی از حرف‌ها و بعضی جملات شما را به شدت نگران یا تحقیر میکند. بهتر است با توجه به شناختتان از محیط و مخاطب، دور شوید و درباره‌ی تعامل با افراد خاطی تصمیم بگیرید.

اگربه محیطی دعوت شدید که شأن شما در نظر گرفته نشد و  وقت تان تلف شد. با احترام جلسه را ترک کنید یا تحمل کنید تا این جلسه  به پایان برسد و دیگربه این محفل  نروید.

اگر مخاطب دوست یا آشناست و محیط صمیمانه است به او بفهمانید من از این طرز جمله سازی و یا پرداختن به این امر ناراحت می شوم واحساس می کنم به من و احساسات و بینشم توهین شده است. 

اگر نمی‌خواهید با کسی کنار بیائید چون تخریبش بالا بود یا هست و از دیدنش حالتان خراب میشود زودتر ترکش کنید و دنبال سازش نروید. و شاید لازم شود بخاطر تخریب و آسیب هایش  باهاش قهر باشید. بنابراین  یا به او دیگر فکر نکنید. تا خودش علت را جویا شده و مشکل را حل نماید. و یا اینکه فقط فراموشش کنید ویا به رفتارش اجازه‌ی نفوذ به ذهنتان را ندهید.

اگر کسی بلد نیست با شما درست معاشرت نماید و همیشه باعث اذیت و آزار شماست اما نیت خاصی برای آزردن ندارد. با او مدت کوتاهی سرسنگینی کنید تا به شما مراجعه نماید و شما هم به او بگویید که از این رفتارش آسیب دیده‌اید. منتها به او بگویید که دوستش دارید و برای خودش بهتر است اینگونه باشد.

روابط تان را با بیرون طوری بچینید که  در چارچوب اخلاق و معاشرت صحیح قابل الگو شدن باشد

نکته: یک اصل : هرگز به کسی که دوستش داری. القا نکن که باید تغییرش بدهی.شکستن افراد خوب نیست وبازگشت هر شکستنی بسوی خود ماست.

فقط راهکارهای مثبت و دلخواهتان را غیر مستقیم برایش باز کنید. اما اگر کسی را متهم به نقص و نقض کنیم از خود دفاع و توجیه می‌کند و چون مدتی بااین رفتارش خو گرفته برای او نیز سخت است که عیب او را بگیرید. و اگر اینکار راانجام دهید  اگر بصیرت و ظرفیتش پائین باشدحتما به دنبال نقاط ضعف  های شما میگردد. تایک نقطه ضعف و تخطی و عیب ازشما  پیدا کند . بنابراین شایسته است پیشنهادات کاربردی خود را که رفتاراو را بهتر می کند، به او هدیه کنید، البته آرام و نرم وحتی غیر مستقیم.

اگر باعث رنجش کسی شدید و دوستش دارید. اگر به هر حال اوهم کوتاهی کرد، هیچ وقت بفکر قهر نباشید بلکه به سرعت عذر خواهی کنید. صداقت و شهامت برای پذیرش تخلف و سعی در جبران آن امری بسیار بسیار زیبنده‌ای است. هرچه که به دوست داشتنی‌ات صداقت بیشتری نشان بدهید جذاب ترید. و سرعت در پوزش از اهمال هیچگاه شما را کوچک نمی‌کند بلکه عزت نفس و زیبایی درونت را برایش ابلاغ می‌کند. ( ظرفیت طرف مقابل را بسنجید.)

اگر با کسی رابطه دوستی  تان را بهم زدید که در حد و اندازه شما نبود. به او فکر نکنید. نه قهر شوید و نه دوست باشید. اما هرگز از بهم خوردن رابطه ی با کسی که شأن شما را رعایت نمی‌کرد ناراحت نباشید. زیرا بزودی  می‌بایست با تو بجنگد...

اگر با دوست داشتنی‌هایتان لج کردید بخاطر کارهای عجیب و غریبش به او بگویید این رفتار شما لجم را در می آورد. و اگر تکرار شود باعث شکنجه برایتان می شود. اگرشما لجش  در آوردید به او بگویید قصدی برای اذیتش نداشتید. سرعت در این مسئله مهم است. هر چه زمان بگذرد رسوب امر به کدورت مبدل میشود. برای اینکه بفهمانید دلگیر نشدید یک طنز برایش بگویید و یا با او قرار بگذارید.

اگر کسی لطمه سنگینی به زندگیتان زد و عیش شما را کور کرد و حاضر به جبران و پوزش هم نیست و با پرروئی از ماجراها فرافکنی میکند. محکم به او بگویید من آدم مودبی هستم. به آستانه‌ی یا حریم امن من وارد نشو. نمی‌خواهم تحملت کنم.. تا حضورش را جمع کند. 

اگر آسیب آن در ذهنت سنگینی می‌کند با خودتان کنار بیایید که راهی جز تحمل ندارید و کسی جز خدا منتقم شما نیست. البته داشتن یک همراز خوش ذوق یا حتی یکی از اعضاء خانواده خوب هست که بعضی از تلخی‌هایتان را برایش بیرون بریزید تا تخلیه و فنک شویی صورت بگیرد.

اصولا فنک شوئی ذهنی نیاز به یک همدل و همزبان مطمئن دارد.

 کسی که قدرت فنک شویی و تخلیه‌اش ضعیف عمل می کند به افسردگی یا وسواس ذهنی دچا ر شده است و باید  ضمن ریشه‌یابی به حل آن اقدام کند.

وسواس فکری و ذهنی  پدیده ایست که در ذهن برخی از افراد بصورت یک ویروس عمل میکند عمده‌ی مبتلایان بانوان هستند. دلایل خاصی وجود دارد که حامل این بیماری، در کنار آمدن با شرائط تعلل می کند. در مردها چون بحرانها عموما اقتصادی است بصورت واکنشهای عصبی زود بازده همراه با حالت تهاجمی یا اسپاسم‌های عصبی . تیک .سکته .و... بروز می یابد.

بزرگترین  دلائل وسواس ذهنی:

1-   ذکاوت بالا:

 چون شخص  زیرک،  درک عمومی‌اش بیشتر از بقیه است این ناسازگاری طبیعی است. و باید مقابل بروز این موردایستاد. منتها اینگونه افراد باید رهبر گروه و فرمانده بایستند تا به دلخواه خوداوضاع را مرتب کنند.

  2-  پرتوقع بودن  بر اساس زندگی راحت:

 لوس و ننر بودن. تک فرزندانی که به درستی پرورش نشده اند.

توجه بیش ازحد  یا کمتر از حد باعث بروز توقعات می شود.

. منتها توقع داشتن از دوستان امری بسیار عادی ولازم است.و با این مورد تفاوت دارد زیرا توقع در برابر احسان چیزی جز احسان نیست. توقع مطالبه ی بیجا ازهمه ی  عالم و آدم امری بسیار خود پسندانه است.

3-  نارضایتی از سبک زندگی:

نارضایتی از  افراددرجه یک و دو خانواده. همکاران و محل کار ، همسالان، دوستان سر به هوا،و ناگواری عمومی در همه حوزه های اجتماعی و اقتصادی و... جامعه.

4-  نافرجامی در یک هدف  و ایده:

 بویژه نافرجامی در شغل  و تحصیلات  و عشق(اقتصاد وعواطف) برد و باخت‌های زیاد...

5-  سوگ:

 ازدست دادن شوهر و یا همسر و یا پدر و مادر و فرزند باعث افسرگی وتصلب می‌شود.

   6-  عوامل ژنتیکی:

 مثل مرد سالاری یا زن سالاری زیستن در سبک زندگی.استبدادخواهی وخود شایسته نگری های قومی.

7-  عوامل فیزیکی:

 شامل  بیماری واعتیاد و نقص عضو و یا بیماری ها ی سوداوی

8-   فقر فرهنگی وعاطفی:

فقرفکری وفرهنگی  باعث جهل ونادانی شده وبه تناسب در کنار خود همواره تنش زا وتحقیر کننده است. فقر عاطفی نیز باعث توقعات وبیجا ویا استبداد وتصلب خواهد شد.

 

 9-  آسیب اجتماعی یا تجربه‌های تلخی که منجر به واکنش‌های عصبی شدید درونی شده است و...

10- قطع رابطه ی ناگهانی  و جدائی. متارکه طلاق

معمولا در جدائی ومتارکه خاطرات تلخ وشیرین بیشتر مرور می شود واغلب  افراد دنبال مقصر یابی و تخلیه بار عصبی خود هستند وقضاوتهای نابجا نیز براین احوال مترتب است. درچنین مواقعی تصمیم درستی نمی توان گرفت  ونمی شود ازآنها انتظار رفتار منصفانه داشت بلکه باید آنها را آرام کرد اغلب سرزنش ویاد آوری  حوادث واقعه مزبور باعث رنجش بیشتر شان می شود  ازاین جهت باید از آنها دربرابر افکار منفی بیشتر مراقبت کرد وآنها را به سمت آرامش سوق داد دراین بین آنها اغلب به انزوا تمایل دارند. البته تنها ئی کوتاه مدت برایبشان خوب است اما نباید این تنهایی ها وخلوت ها به زمانهای بلند   متمایل شود.

11- سائر مسائل فردی و اجتماعی

 

راههای گسست از این عارضه:

تغییر طرز فکر- تغییر سبک زندگی - تغییر محیط -  تحمل و بردباری با استمداد از الهامات مذهبی و برنامه‌ریزی برای بازسازی- کنترل و مراقبه‌ ی افکار منفی درونی و ابراز افکار مثبت- محدود کردن روابط با کسانیکه انرژی منفی می‌پراکنند. همنشینی با رفقای خوش فکر و پرانرژی و پر کردن اوقات فراغت با اینگونه افراد-  بالا بردن اعتماد به نفس. مطالعه هدفمند و سودمند -  فراهم کردن ساعتی از روز برای تفریح: خندیدن. دورهم نشینی، ورزش.و...

امیدوارم توانسته باشم برای برون رفت از کدورت‌های فرسوده تان کمی کمک‌ تان کرده باشم. ذهنتان را در حال خستگی بطرف داستان و طنزو خاطرات جالب جذب کنید. نوشتن باعث می شود تا تخلیه انرژی هیجانی به آسانی صورت پذیرد حتی اگر مخاطبتان شخص خاصی باشد.

سلامت و پیروز باشید.

حمیدرضاابراهیم زاده

یازدهم مرداد 1390 
 

 * تمامی حقوق این اثردرانحصارمولف محفوظ می باشد.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

بی فرهنگ های خودمانی

دوشنبه, ۲۲ اسفند ۱۴۰۱، ۰۹:۳۷ ق.ظ

بی فرهنگ های خودمانی

 همه ما شهروندان و همسایگان با افراد بی فرهنگ و بی مسئولیت برخورده ایم که از رفتارزشت و  زننده آنها منزجر و نگران شده ایم.

رفتاری که بر پایه خود باهوش بینی  و توهم دانایی وتوانایی سرچشمه گرفته است.

بی فرهنگ ها هیچ تعهد والتزامی به قوانین و رعایت حقوق دیگران ندارند.

هیچ مسئولیتی را درقبال رعایت حق  دیگران‌ وخود ندارند.

بی فرهنگها غریبه  نیستند بلکه بسیار خودمانی هستند.

بی فرهنگ همسایه ای است که صدای سگ وبوق ماشین وجشن وعزای بی جا وموقعش باعث سلب امنیت  همسایه هامی شود.

بی فرهنگ کسی است که گواهینامه رانندگی را قبول شد ولی در اجرای درست آن تعلل وغفلت دارد.

بی فرهنگ کسی است که با پارک کردن ماشینش در بدترین جای ممکن باعث انسداد خیابان می شود.

بی فرهنگ کسی است که چشم چرانی می کند .

بی فرهنگ کسی است که دروغ می گوید وریا می کند.

بی فرهنگ کسی است که ربا و رشوه می خورد و می دهد.

بی فرهنگ کسی است که از کار وخدمات و کالایش می زند ‌ولی در محاسبه خودش را منصف جلوه می دهد.

بی فرهنگ کسی است که توقع دارد دیگران بخاطرش گذشت کنند‌ ولی هرگز نمی تواند بخاطر دیگران حقوقشان را مراعات کند

بی فرهنگ کسی است که از ضایع کردن  حق دیگران به هرشکلی ابایی ندارد . اما همواره معترض از رفتار بی فرهنگی دیگران است.

بی فرهنگ ها متقلب های حرفه ای و هنرمندان چیره دست تقلب و  دورویی هستند.

و....

بی فرهنگ هایی که در روز با مواجهیم اغلب محترم و  تحصیلکرده و متشخص نشان می دهند اما بغایت بی فرهنگ و رفتار های جسورانه و زشت و منزجر کننده ای دارند.

از همزیستی بااین گروه از موجودات انسان نما  احساس سختی و خفقان و نگرانی می کنیم.

 هرگز کسی از همزیستی و همسایگی با آدم های اهل و با فرهنگ احساس سختی و خفقان و تاذی نمی کند.

عیب بی فرهنگ ها در عدم دقت به این نکته است که خود را تافته ی جدا بافته فرض می کنند و توهم متفاوت بودن و زیرکی و توانایی و زیبایی ودینداری و ... تا اعماق هویت و شخصیتشان رخنه کرده است.

باید ازاین رفتارها دست شست و برای سلامت جامعه از چنین رفتارهای برتری جویانه ای هرکس به سهم خود برای بهسازی رفتار خود تلاش کند.

برای همسایگان و شهروندان خود  دوستان و افراد بافرهنگی باشیم....

پایبند به قوانینی باشیم‌که به رعایت آن توقع و تعهد داریم....

والی الله المصیر

حمیدرضاابراهیم زاده

 ۲۲اسفند۹۹

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصارمولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

شورش را در آوردن!

پنجشنبه, ۱۸ اسفند ۱۴۰۱، ۰۴:۳۴ ب.ظ

شنیده اید که می گویند فلانی شورش را در آورد!!!

دوران کودکی ام خشکسالی های خشنی رخ می داد.
ما کشاورز زاده بودیم وزندگی مان به آب کافی و وافی ربط داشت.
برای فرار از بحران باید چاه می زدیم تا زندگیمان بر باد نرود!
اونوقتها دوراه داشتیم 
اول
خرید لوله فلزی  ۹ تا دوازده متری و حفر چاه مته ای . که اغلب چاه های مته ای بعلت عدم  آگاهی و شناخت از بستر زمین، گاز دار می شد و حتی بایک کبریت روشن می شد و شعله می گرفت بارها این اتفاق برایمان افتاد که چاه مته ای منفجر می شد  چون اکسیژن سوخت برای گاز متان اجازه نمی داد تمیز بسوزد برای همین حالت انفجاری میگرفت. و ناگاه باصدای مهیبی خاموش می شد.
آب بد مزه ای هم می داد که بو وطعم آهن زنگ زده می داد و چندان به درد کشاورزی نمی خورد. دور و بر لوله خروجی آب همه جاش رنگ تند مسی رسوب می کند.
هیچ شناختی از مهندسی استحصال آب و چشمه وجود نداشت چون در منطقه آب خیز زندگی می کردیم  همه جا ممکن‌است به سفره وصل باشد
اما این سالها محال است با نه‌متر حفر کردن به آب برسیم زیرا سفره اولیه آب خالی شده است.!!!
آن سال ها مهم فقط جای چاه بود که دست وپا گیر نشود همین.! هرگوشه ای از زمین و یا حیاط خانه چاه حفر می شد و آب تمیزی هم می جوشید.
اما راه دومی هم بود؛
چاه کن یا مقنی بیل می گرفت و دایره ای به قطر یک متر می کند تا ده متر به سمت پایین حفاری می کرد وباپیداشدن ماسه زرد چشمه پیدا می کرد شاید چشمه نبود چون ما ساحل نشین بودیم سفره آب زیر زمینی را دراین عمق پیدا می کردند
این وسط گاه مقنی با کنجکاوی یا توهم و مهندسی غلط یا بیشعوری گری، شورش رو در می آورد یعنی بیخود اضافه تر بیل می زد که به سفره ی آب شور می رسید که وصل به دریا بود.
آب شور گاه یک سفره و مخزن جدا داشت گاه دقیقا می خورد به دریا!
تمام زحمات دو روزه ما هدر می رفت که هیچ،! ممکن بود چاههای اطراف هم آسیب ببینند.
وقتی اداره منابع آب می گویدچاه بی جواز و بی مجوز حفر نکنید ، دید خوشبینانه اش این است که حفاران نابلد شورش را درنیاورند. تا با حفر یک حلقه چاه یکهزار جریب آبادی را ویران کنند!! 

این‌مقدمه بلند برای این متن کوچک است که؛


اکنون دوستانی که در هرکاری بنام کارهای خیر شورش را در می آورند و با افراطی گری و کنجکاوی ومهندسی غلط و توهم دانایی و توانایی و دینداری، رفتار خاله خرسه از خود بروز می دهند دارند به ویرانی  یک تمدن دامن می زنند و خودشان هم نمی دانند دارند چه خبط و غلطی می کنند.
 اینها حکم همین‌مقنی های نابلد و متوهم و بیشعور  را دارند!
یکی باید متوجهشان کند از چشمه و سفره ی آب شیرین زده اید به بیرون وبه شورآبه رسیدید تا کویر مان نکردید دست بردارید.!!!

والی الله المصیر
حمیدرضاابراهیم زاده

۱۸ اسفند ۱۴۰۱
تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

سربازان غیور امام زمان خسته نباشید

پنجشنبه, ۱۸ اسفند ۱۴۰۱، ۰۳:۰۹ ب.ظ

 

سربازان گمنام وخوش نام


 

برای همه ی سربازان خوش قلب و پرتوان ملت وامام عصر

 

برادران وخواهران گرامی. سربازان غیور وبزرگوار وخدوم وگمنام امام زمان  ( روحی له الفدا)

سلام وخسته نباشید

امنیت نعمت گرانی است که   همه ی انسان ها را یک عمر به جستجوی خود وا می دارد

 در میهن عزیزمان ایران ،خداوند بااراده ی خویش ،عنصر وجود وتلاش شما عزیزان وسربازان ارزشمند امام عصر ووطن را برای پایداری وحفظ  وصیانت از امنیت  انتخاب نموده است

تلاشهای شما بی دریغ وخالصانه  ومشفقانه ی شما گمنامان  بر مردم وطن واهل خرد پوشیده نمی ماند

گام هایتان ثابت واستوار وچشمهایتان نافذ وقلبهای تان همیشه با یاد خدا ومهر به مردم  و وطن تپنده باد

خداوند وامام زمان از تلاشهایتان راضی و نگهدارتان باد

برایتان  توفیق روز افزون وسلامتی و عزت وسعادت آرزومندیم.

 

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

گنج امنیت

پنجشنبه, ۱۸ اسفند ۱۴۰۱، ۰۵:۵۵ ق.ظ

 

در قرآن آیه ای وجود دارد که برای بشر گنج است  ولو اینکه همه ی آیات گنج هستند

گنجی به نام درک و حفظ امنیت


ولا تلقوا  بایدیکم الی التهلکه و احسنوا... سوره بقره195


انسان با پذیرش و توسعه ی  تمدن و انقلاب شهر نشینی پذیرای محدودیت و قوانینی شد که هم بدان محتاج وهم از آن فراری است.

و دینداری  یکی از گوشه های تکامل تمدن است که انسان را از زیست فردی به زندگی اجتماعی سوق  می دهد.

و همزمان پروسه ی تکامل  انسان نیز رونق می گیرد.

  ولی انسان نمی داند بسیاری از دوست داشتنی های کاذبش  موجب بیماری و هلاکت اوست

او نمی داند ای بسا خیلی چیزها برایش خوش است وبرایش خوب نیست

وای بسا خیلی چیزها برایش خوب است وناخوشایندش می شمارد...


گنج اینجاست که امنیت نعمت بزرگی است .

نعمتی که هم سلامتی وعزت ومنزلت وکرامت ودلخوشی هایش را راتضمین می کند .

وهم اورا در راه تکامل وتوسعه موفق وثابت قدم نگه می دارد.

وانسان(ظلوما جهولا-72 احزاب ) برای فرار از امنیت بدست خود، خودش ودلخوشی هایش را به هلاکت می اندازد.

وحکمت و لطیفه ی جبر واختیار را درک نمی کند  و با آن در تضاد است.

واز همه مهمتر چون کودکی به دانسته های اندک خویش مباهات می کند ونمی داند داروی تلخ  وناخوشایند مجری سلامتی اش است  و از نادانی اش همه چیز را اجباری وگزنده می شمارد واین درحالی است که امنیت را درک نکرده است.

 وچون کودکی بازیگوش می خواهد پشت رل بنشیند و.... وبه بزرگترش بگوید اگر دوستم داری  بگذار  برانم...

امنیت و مصونیت،سنت الهی است

اجرای صحیح و بابینش احکام الهی  عین امنیت وحرکت در مسیر توسعه وتحول است.


متاسفانه خیلی از مردها و اغلب بانوان بد حجاب  کارشان را با پاکی قلب ورضایت شوهر و ولی  توجیه می کنند واین درحالی است که حق خود  وحق مردم وحق وسنت خدایشان را مسدود می کنند و امنیت طلبی را تحجر و ناخوشایند می دارند.

تعدی از مصونیت  بدعت وسنت شکنی است...

گرچه این فرهنگ مستلزم فهم  صحیح عفاف است که نسبت به حجاب ونوع حجاب در اولویت است.

حمیدرضا ابراهیم زاده

 

30 مهر1393


تمامی حقوق مربوط به این اثردر انحصار ناشر و ومولف می باشد

 

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

آخرین بازمانده

چهارشنبه, ۱۷ اسفند ۱۴۰۱، ۰۵:۴۰ ب.ظ

 

                                        در انتظار آخرین بازمانده

                     

همه ادیان الهی و حتی غیر الهی بویژه همه مذاهب اسلامی منتظر منجی عالم بشریت و انسان کامل هستند و این عقیده و باور مختص به شیعه و ادیان و مذاهب دیگر نیست . در بین اهل سنت نیز روایات متواتر فراوانی در دست است. که منجمله رسول اکرم ( ص) فرمودند: اگر تنها روزی از عمر جهان باقی مانده باشد خداوند آنروز را آنقدر طولانی خواهد کرد. تا فرزندی از فرزندان من که کنیه‌اش کنیه من و نام او نام من است ظهور کند و زمین پر از ظلم و جور را از عدل و داد پر نماید . ( ابوهریره – الغیبه )

آیا جز اینست که امت اسلام و جهان باید منتظر ورود آن بزرگوار کسیکه صاحب عصر و زمانه است و کسیکه منتظر است باشند . از امام صادق ( ع ) روایت شده است :« و یکی از عبادات مهم و پر فضیلت انتظار فرج است» البته منظور از انتظار فرج همان عقیده برای ظهور و  همت برای طلوع آفتاب کریمانه امام حجت است .

در این مقطع از  زمان که انسانها به سرعت به سوی تکامل و  تحول و ترقی و برتری در حرکتند، تفکر انتظار بیشتر در جان مردم رخنه کرده، هر چه دنیای متمدن بطرف تحول و پیشرفت گام بر می‌دارد مشکلات مخصوص نیز سر از آستین زمانه بیرون می‌کشد، و این جریان با تفکر قهقرایی جهان بطرف افول  انسانیت به سوی اضمحلال و ورطه نابودی مغایر است.

توجه ذات اقدس ربوبی به انسانها آنقدر  صمیمی و محبانه  است که در مقطع تکامل و اوج ترقی انسانها بنده‌ای از بندگان خاصش را که در علوم بسیار عالم‌تر از سایر انسانهاست، را برای زدودن غبار علوم بی‌منزلت و  پدیدآوردن علوم حقیقی بر می‌انگیزاند و با قیام پیامبرگونه‌اش انسان را از سستی و کرختی نجات میدهد. انسانی که با وجود تکثر و تنوع علوم امنیت ندارد و از دوران افلاطون تاکنون مدینه فاضله، آرزوی بزرگ فلسفی و جهانی مردم شده است.

 لذا در هنگامه ظهور ولی عصر جهان بواسطه رشد و ترقی به موارد مبهم حیات می‌رسد، و جهان را آنقدر تعفن علوم بی منزلت  می‌آزارد و آنقدر تأذی از معلومات  بی منزلت و بیهوده، نابخردان و ادعای مدعیان دانش را احاطه می‌کند و آنقدر خلأ و آزار در حیات بشری احساس می‌شود که همه ملتها از خداوند ظهور منجی را می‌طلبند، همه ادیان و مذاهب در انتظار قدوم وی بر می‌خیزند و طلب تعجیل در ظهورش را مسئلت می‌دارند. و این مهمترین حقیقت ، از حقایق انتظار است .

 1) بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین ( هود 86 )

 و انتظار به معنی حقیقی‌اش؛ متأسفانه در  جامعه اسلامی انتظار را بمفهوم رکود و سستی و جمود و قشریگری و دست انتظار یعنی امید یعنی بالندگی. امید راه روشن و گسترده است. 

 انتظار یعنی آمادگی روحی و جسمی داشتن. یعنی آمادگی نظامی دیدن یعنی تمام هم و غم را برای دفاع ازکرامت انسانی گذاشتن. هنگامیکه امام عصر ندا میدهد :« ای مردم ! » این همه‌ی طبقات مردم  از نژادها و اقوام و ادیان مختلف هستند که باید به ندای منجی لبیک بگویند و  ما هستیم که باید برای مقابله با دشمنان آنحضرت آماده دفاع و  مجاهدت باشیم .

 خداوند اولین پشتیبان منتظران است. 

2) ان الله یدافع عن الذین آمنوا . ( حج 38 )

3) خداوند خود از منتظران است. قل انتظروا انا منتظرون ( انعام 158 )

پس تنها، نشستن در خانه و اعتکاف در  مهدیه‌ها و دعا خواندن، خوردن و خوابیدن و ... کافی نیست. بلکه باید مهیا بود. با ابزار فهم و بصیرت و  مجاهدت و خودسازی، امید به آینده ما را از مرگ و نا امیدی نجات میدهد .

البته مرگ حقیقی، همین ناامیدی است زیرا تسلیم شدن در برابر مشکلات یعنی بی‌تحرکی و جمود، و لذا جمود و سکون مرگ حقیقی انسانها است .

 امید به آینده است که مسیحیان را پس از  واقعه ی به صلیب کشیدن مسیح و  به اعتقادشان شهادت و  عروج روح آنحضرت و پس از آنهمه ذلت و خواری منتظر روح تابان حضرت روح‌القدس کرده که آنها را نجات بخشد اگر امید به آینده و پیروزی نبود برای مسیحیان امکان حیات و بقا وجود نداشت. پیروان حضرت موسی چقدر ذلت و خواری کشیدند و تحمل کردند اما بازهم منتظر موعود هستند. امید به آینده همه اینها را تاکنون سر و پا نگه داشته است . 

 امید همان زندگی است. امواج امید در حقیقت روح ایمان و حیات ما انسانهاست. ناامیدی از نگاه پروردگار  کفر است:

4 ) ولا تیئسوا من روح الله انه لاییأس من روح الله الا القوم الکافرون »( یوسف87 )

پس امید عبارتست از راهی گشاده و روشن و ناامیدی تسلیم شدن در برابر وضعیت موجود است .

1) ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین (قصص5)

2) و لقد کتبنا فی الزبورمن بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون .( انبیاء 105)

3) وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لایشرکون بی شیئاً . ( نور 55 )

مسئله بعدی این است که امید همان انتظار است و انتظار همان آمادگی روحی و جسمی است.

اگر بما بگویند حمله ناگهانی دشمنان اسلام یا دشمن کشورمان نزدیک است چه می‌کنیم؟

بالتبع اول از همه آمادگی نظامی و دفاعی و بکارگرفتن نیروهای آموزش دیده و خرید و بازسازی تجهیزات و تأسیسات مدرن نظامی و بکار انداختن رادارها و سیستم‌های اخبار و اطلاعات ویژه و... با این وجود ما در انتظار به سر می‌بریم و خداوند خود نیز از منتظران است. ( یعنی منتظر اقدامات ما انسانهاست )

برای این پایداری و پاسداشت، خداوند یاور و پشتیبان مقتدر و مسلط بر ما و همه‌ی کائنات است.

4) و لینصرن الله من ینصره . اگر به یاریم بشتابید . یاریتان می کنم . (حج 40 )

خداوندی که بسیار قدرتمند و  عزیز و  نکته‌دان و مسلط به امور و دوست داشتنی است پناهگاه مطمئنی برای یاران خویش محسوب می‌شود خداوندی که یاور اهل امید و انتظار است به مومنینی که خود  را از لحاظ روحی و جسمی آماده کردند تا مدافع دین و احیاگر دینش باشند پیروزی و  نصرت را نوید داده است .

 5) ان الله یدافع عن الذین آمنوا ... ( حج 38 )

6) الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلوه و آتواالزکاه و امرو بالمعروف و نهوا عن المنکر و الله عاقبه الامور ( حج 41 )

 میفرماید: خداوند یاور کسانی است که اگر مکنتشان دهیم، نمازگذارانند و زکات‌پردازان و امربمعروف‌کنندگان و نهی از منکر پیشه‌کنندگانند. منتظر باید برای ثبات خویش و دینش نمازگذار و زکات پرداز و امر بمعروف و ناهی از منکر باشد. اینها از خواص اهل انتظار است. پس اندیشه انتظار و تحرکات جامعه جهانی را هم شامل میشود . 

امام صادق (ع ) میفرمایند:

« لولا الحجه لم تبق الارض حتی تکون ساخته »

گر روزی حجت (عج ) فارغ از زمین شود؛ زمین خود را منهدم می‌کند. البته امید پس از سخن رسول اکرم (ص) در نهایت صداقت و توقع است چون می‌خواهیم به ثمر برسیم و بقایمان تضمین شود. پس انتظار فرج محتاج به تلاشها و مجاهدات است .

«انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا »( معارج 3 و 4 )

 

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و جعلنا من انصاره و اعوانه .... »

  

         پشتوانه‌ی این اثر: برداشتهایی از سخنان امام موسی صدر در حوزه انتظار

                                       حمید رضا ابراهیم‌ زاده 86/4/18

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

ویروس بی شرفی

چهارشنبه, ۱۰ اسفند ۱۴۰۱، ۰۷:۰۰ ق.ظ

 

ما از قافله ی فرهنگ و توسعه و نوع دوستی  غاقل و عقبیم!

تا هنگامی که فرصت طلب و بی شرف در جامعه ی خود داریم که مانند کرکس منتظر مرگ و بیماری  و گرفتاری همشهریان و هموطنانشان هستند. جامعه ی ما به سوی بحران سوق داده خواهد شد.

هجوم برای کاسبکاری ازگرفتاری های مردم بی پناه تجاوز ددمنشانه ای است و ریشه در بی شعوری و بی تربیتی مهاجمان دارد

هیچ ویروسی بدتر از بی شعوری و بی درک بودن وبی تربیتی  و بی شرفی نیست.

کجارفت اصالت مفاهیم گذشت و همدلی و ایثار.؟!

چرا اینگونه بد اخلاق و خطرناک شدیم ! ؟

احتکار وگرانفروشی اقلام مورد نیاز بیماران!

رصد کردن بازار بحران برای منفعت. !

مداخله در امور دیگران.

 تجاوز به حقوق یکدیگر.

رفتارهای ریاکانه برای پیشبرد اهداف اقتصادی و تمنیات کالبدی.

ادعای همه چیز دانی و شکایت از بی فرهنگی ملت  به جز رفتارهای خود.!!!

"جوزج زیمل " جامعه شناس آلمانی می پندارد که در میان  تیپ های اجتماعی "بی شرف ها " بحران ساز ترین تیپ ها هستند.

"بی شرف" ها همیشه از بیشعورهای "خاویرکرمنت" منفورتر بوده اند.

بی شرف ؛ کاملا نهادینه حقوق دیگران را ضایع کرده و  اخاذی می کند .

فرصت طلبانی که بیشتر با قیافه حق به جانب و ظاهر الصلاح   از تنگناهای مردم برای خود بزرگراه می سازند.

 بی شرف ها شغل ها و هنرهای ویژه ای را برای روز های سخت مردم دارند که به  نحو  وقیحانه ای از آن سود می برند.

"بی شرف ها " همیشه بازاری های مرسوم ما نیستند. آنها  گاه  بازرس. گاه قاضی . گاه پزشک. گاه راننده گاه استاد و معلم. گاه مهندس و مکانیک و مداح و ...هستند .

گمانم براین است این قشر نانجیب از بد تربیتی و فقدان آموزش مهارت های انسان بودن رنج می برند.

باید به همه ی بی شرف های ستاره دار گفت؛ که از بی تربیتی می رنجند.

 

از روزی که معلم ها ی ما برای بهبود معیشت سیاسانه هنر معلمی را رها و کارمند محور و منفعت خواه و متوهم شده اند همه چیز کشور  بسمت ویرانی رفت.

اگر معلم جامعه ای  درک و باور خود را ببازد جامعه به هرج ومرج کشیده می شود.

باید به معلمان آموخت کارکردهای خود را مقارن با نجابت وشرافت شغلی خود حفظ کنند!

تا معلم جامعه  خوب تربیت نشود و درست نیندیشد خبری از فرهنگ و تفاخر فرهنگی نیست.

 تا معلم دست از سهم خواهی وگلایه های بی منطق رفاهی نکشد جامعه بحران پذیر است .

تا آموزگار دست از توهم همه چیز دانی و بی درکی بر ندارد  از توسعه و عدالت خبری نیست.

آموزش و پرورش محور توسعه وتجلی گاه عدالت و پیشرفت است.

معلمان وکتاب ها و منابع درسی مهمترین سرمایه های اجتماعی ما هستند.که باید از حریم وحرمت آنان صیانت کرد.

توجه بیش از پیش به معلمان و آموزشهای پیوسته به آنان  و دقت در تالیف کتب درسی برای تحقق آموزه ها و آرمانها شرط پیشرفت پذیری و دگرگونی جامعه است.

برای عبور از بحران و التهاب و حتی مبارزه با جولان بی شرفها  باید معلم پویا و مشتاق به پیشرفت  تربیت کرد.

والی الله المصیر

 

حمیدرضا ابراهیم زاده

اول اسفند1398

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ است.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

پشت صحنه ی توجیه

پنجشنبه, ۴ اسفند ۱۴۰۱، ۰۵:۳۷ ق.ظ

 

پشت صحنه ی توجیه و ریاکاری

توجیه برای دزدی و ریاکاری درجوامع  بد فرهنگ وبی فرهنگ هنری است که غالب مردم در پویایی وخلاقیت این هنرناهنجار به ورزیدگی رسیده اند

توجیه و فتوا دادن برای رسیدن به مطامع و منافع،آموزه و ارثیه ی حکومتی دولت ها وحکومت ها به مردم است

همه ی دزد ها  قبل ازارتکاب به  بزه  فتوا می دهند که به این دلیل از جیب ملت و افراد بزنند وبه آن دلیل از دیوار فلانی بالا بروند تا حقشان را مطالبه کرده و بگیرند و یا حقیقتی را به میل خود باطل و یا جابجا کنند.

اجتهادها و استنباط ها یا تلاشها وبرداشت های ناروا جامعه را به قهقرا سوق خواهد داد. وبه این ترتیب توجیه اباطیل.تحمیل کردن تحمل به دیگران را شامل می شود.

وبزه ها و جرائم محرز بصورت پنهان وخزنده سراسر جامعه را  محاصره می کند وهستی  و هویت جامعه را می بلعد.

باورهایی که در کشاکش بی مهری ها وسبکسری های حکومت ها  باروری  آنها محال می شود

ومردم به پیروی ازآن ویا به تلافی از آن  نسبت به باورهایشان فاصله می گیرند و ریاکار می شوند

هنر ریاکاری درجوامع توسعه نیافته و بی فرهنگ رایج ترین هنری است که به چشم می آید

فاصله ی اخلاق با بی اخلاقی به اندازه ی یک درز وشکاف است. همیشه دم خروس ازاین شکاف درمی زند

و رواج دروغ و رشوه  وتبعیض وتورم و افزایش جرائم عمدی وجمعیت زندانیان وطلاق وبیکاری وفحشا و اعتیاد وفقر از اولین علائم آسیب های جامعوی جامعه ی بیماراست.

باورهایی مانند بد بودن دروغ. غیبت. بدگمانی. رشوه.زنا . ریا. ربا .دزدی. تبعیض. حسادت وکینه توزی....درکنار هنجارهای دلچسبی مانند درستکاری  وامانتداری راستگویی و نجابت ووقار.متانت وحیا وبردباری وایثار جامعه را پویا ومتحول می کند

هرکسی درخود این انقلاب را بوجود بیاورد که درهیچ شرائطی دروغ نگوید  ودزدی نکند وستم روا ندارد ،بی تردید  دگرگونی ژرفی در رشد و پویایی جامعه رخ خواهد داد که به پیروی از یک فرد ، محیطی دچار تغییر مثبت خواهد شد و در نهایت جامعه ی اخلاق محور زیست  پاکیزه ای خواهد داشت و به تعبیر قرآن حیات طیبه برای افراد وجامعه ای است که به باورهای نیک شان جامه ی عمل می پوشانند درشعار و لفاظی مسدود وغرق نمی شوند و ازعقیم کردن باورهایشان واهمه دارند.

اهل شعار ولفاظی ریاکارند  که  فرمود:

و انهم یقولون مالا یفعلون الا الذین آمنو وعملو الصالحات وذکرواالله کثیرا وانتصرو من بعد ماظلموا وسیعلمواالذین ظلموا ای منقلب ینقلبون. /شعرا227

ادبیات غنی ملی ما نیز متاثراز باورهای نیک نیاکان  ماست ، پرهیز از بد بودن  و ریا کاری ودزدی وخیانت ودروغ  و ...دغدغه ی تربیتی شان بوده و دراشعار وپندهایشان آموزه های ناب وکلیدی پویش بشری را عنوان کرده اند.

واعظان کاین جلوه درمحراب ومنبر می کنند چون به خلوت می روند آن کار دیگرمی کنند / حافظ

روح عمل کردن به باورها ازکالبد جامعه ی ما درحال احتضار است.

همه ی ما وظیفه داریم درهرمقطعی از ایمان وباور به آموزه ها و داشته ها وباورها یمان عمل کنیم و اگردر زاویه ای ، تاریکی و ظلمت داریم همت کنیم وبکوشیم تا آن تاریکی و وهم راازآن گوشه و زاویه برداریم.

 ایمان وباور داشتن به آموزه های غنی ومقدسی که به آن افتخارمی کنیم.

 یک روی سکه حرکت به سمت آسایش و پویایی وتکامل است و نیک کرداری و عمل کردن به آن آموزه ها وباورها وپایداری برسر آن باورها  روی دیگر ویا جلوه ی دوست داشتنی این سکه است.

مصداق های فراوانی در قرآن کریم بعنوان منبع آموزه ها و پشتوانه ی  طرح های توسعه ی جامعه آرمانی است:

یاایهاالذین آمنوا. آمنوابالله..نسا136

ان الذین آمنو وعملو الصالحات- فراوان/ اما آیه ی107 کهف چیز دیگری است

یا ایهاالذین آمنو قو انفسکم واهلیکم نارا / تحریم6

زدودن غبار غفلت وروی آوردن به ندامت وبازگشت  وحرکت به سمت رشد برای هر فردی با هردرجه ازایمان  ویا باور برای فرد وجامعه سعادت و ترقی به همراه خواهد داشت

همه ی ما باید توبه کنیم و زنگارها وغفلت ها وناخالصی ها را از زوایای پنهان وپیدای  دل وجانمان بروبیم و بشوئیم وپاکیزه کنیم وجلا دهیم.

درحقیقت مسیر خدا وراه بندگی وپرستش ، تلاش برای رشد وحرکت برای تحول وتکامل و بهترشدن است. وخود خداوند چراغ راه مسیرش را برایمان بر می افروزد.

والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا وان الله لمع المحسنین  / عنکبوت69

جهاد در راه خدا یعنی تلاش کردن برای رنگ خدایی گرفتن

در نگاه یزدان پاک ،جهد وتلاش برای پویایی و تکامل مقدس است .

بدون هزینه کردن هیچ تلاشی به ثمر نمی رسد ، همه ی تلاشهای فردی واجتماعی هزینه بردار هستند. برای رسیدن به اهداف بزرگ هزینه های بزرگتری باید پرداخت  ؛ هزینه های گزافی چون جان ومال وآبرو .که گذشتگان و نیاکان ما پیامبران و اساطیر ما در قبال عمل کردن به  با ورهایشان ازجان خود وخانواده و دلبستگی هایشان گذشتند. ازمال و آبروی خود برای رسیدن به  اهدافشان ودر یک کلمه ، خدا هزینه کردند وجاودانه شدند.

یهدی به الله من اتبع رضوانه سبل السلام یخرجهم من الظلمات الی النور باذنه یهدیهم الی صراط مستقیم / مائده 16

ودرستی ما دراین است که پیرو راه سلام باشیم وبه پیروی ازآموزه های آنان تلاش کنیم تا جامعه ی آرمانی ومدینه ی فاضله ی خویش را بسازیم وآباد کنیم.

والی الله المصیر

 حمیدرضاابراهیم زاده

14خرداد1397

 

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصارمولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده