دگرگونی در هنجارها
جامعه به دلیل پیوست ها وفرسایش های فرهنگی وتعارضات در آموزش ها و آموزه ها به دگرگونی ها و دگر دیسی ها دگرباشی هایی سوق داده می شود و ناهنجاریها به هنجار ها مبدل می شود.
که به تدریج تعفن و فساد همگانی را پدید می آورد واسباب فروپاشی را فراهم می آورد.
هنگامی که دگرگونی های ناهنجار درجامعه بر هنجارها استیلا می یابند جامعه دچار بحران وتشتت و انزوا می شود.
مثلا شیوع طلاق که پدیده ای ناگوار و بغرنج است و جامعه به آن دچار شده است فرایندی را طی نموده که دیگر چندان ناگوار هم نیست بلکه گوارا شده است
در دهکده ما روزگاری طلاق خیلی بد و منفور بود.
کسی حاضر به طلاق گرفتن و طلاق دادن نمی شد!
و طلاق آبروریزی و لکه ننگ محسوب می شد زیرا مداراگری ها و میانجی گری ها جدی گرفته می شد.
۴۰ سال پیش کسی زنش را طلاق داده هنوزهم منفور است
اما اکنون هفته ای یک طلاق داریم.!
نه تنها بد جلوه داده نمی شود بلکه تشویق هممی شود.
افزون بر عادی سازی شدن ناهنجاری به مبدل شدن ناهنجاری به یک کلاس نیک جامعه را به جسارت و فریب سوق داده است.
طلاق آخرین چاره یک زوج برای برون رفت از بحران بوده است
عناوین بحران هممهم بوده است
غیر قابل حل بودن
غیر قابل گفتگو بودن
غیر قابل اغماض بودن و...
همه اینها اکنون جایگاه و آستانه ی تحمل خود را از دست داده اند.
این ناهنجاری ها به تدریج در جامعه رسوب کرده وبه لایه ی مقاومی تبدیل شده اند.
مفاهیم حیا جابجا شد فرد با حیا با فرد عقب مانده و ذلیل جایشان را عوض کرده اند
انسان هتاک وجسور و بی ادب الان شجاع و با کلاس و متمدن شده است!
سلیطگی به درجه ای از نیکی رسیده است که موفقیت وهوش محسوب می شود
قانون ستیز و قانون گریز باهوش و موفق جلوه داده شده است!!
کودک بی ادب و بد دهن به خوش زبان و باهوش ارتقا داده شده است وشاباش می گیرد!
وقتی عفت و ادب و وقار و حیا و مسئولیت پذیری وصداقت و امانتداری و محبت جایگاه تمیز و متعالی خود را از دست بدهند؛
تزویر و دروغ وسالوس و بی حیایی و جسارت ودریدگی وخشونت جامعه را اشباع می کند
ناهنجاری ها مانند شنی و چرخ تانک بی ترمز از روی تشویق کنندگانش رد خواهد شد
و جامعه علی رغم داشتن قانون و آموزه های راستین به تضاد و تناقض می رسد
جامعه ی فرتوتی که همه داشته هایش را ازدست بدهد مثل پیرمردی است که باید برای یک لقمه نان سر خیابان برای خوشایند دیگران لودگی کند...
هنجارهای جدید موازنه فرهنگ را به هم زده است.
لذت جویی
خودنمایی
بی ادبی
یله بودن
خوشگذرانی و اشرافی گری
حیله گری وقانون ستیزی
مزدوری و...جاافتاده شده است!
مودب و قانونمند و موقر و منظم نداریم
می گویند فلانی خشک است.
چرا؟
چون قانون را محترم می داند وچراغ قرمز ها را رد نمی کند.
جامعه به درد شهوت مبتلا شده است. که سیری پذیر نیست
شهوت خودنمایی
شهوت دریدگی
شهوت جسارت وهتاکی
همه چیز جامعه شهوت است
شهوت وراجی و توهم همه چیز دانی
شهوت خودبرتر بینی و توهم بزرگی
شهوت خودنمایی و توهم دارایی و زیبایی
شهوت آلودگی های جنسی
شهوت فضولی وجسارت و توهم شجاعت
شهوت تخریب و فساد انگیزی.
حتی مرزهای "حب الشهوات" هم جابجا می شود ودگرگونی در مفاهیم شهوات هم باعث تغییر در سبک زندگی شده است.
معاشرت و صله رحم سالم اولین قربانی این شهوات است!
می پرسند چرا مهمان دعوت نمی کنید؟
می گوید وضع خونه زندگی من خوب نیست!
چرا خوب نیست؟
چونپارسال اومدند خونه همین شکلی بود...
دنبال کورکردن چشم هم بودن به قولی چشم و هم چشمی کردن افراطی بودن شهوت است.
چیزهایی که از دست می دهید چه دستاوردهایی را بدست می آورید؟
صداقت، همدلی ، مهربانی ... را از دست می دهید که چه درو کنید؟
باد می کارید که توفان درو کنید!!!.
طراحان ذائقه برای تخریب یک جامعه دنبال دگرگونی هایی هستند که چرخه کامل عقب ماندگی و نفرت است.
ترویج اشرافیگری بر پایه دارایی های ضعیف ویا عادی و متوسط.!
از گروههای مردمی می پرسند
چرا این طور نمی خورید ونمی خوابید!
چرا مدل روز نمی پوشید!
چرا این ماشین ها را نمی خرید.!
چرا...
می خواهند القا کنند و بگویند دارایی مالی موفقیت محض است!
همه چیز پول است!
همه مشکلات باپول حل می شود!
به هر قیمتی دارا شوید!
با این مشوق ها محاکم قضایی پر از پرونده های کلاهبرداری و سالوس است.
پر از تجاوز به حق وحریم هموطنان و همشهریان و هم خانواده هاست.
بنابراین این شکاف ها دریدگی می آورد!
مشکل جامعه ما دریدگی است
بیرون زدگی از قاب هویت حقیقی، هنجار است
مثل بیرون زدگی دیسک گردن.!
درد دارد.
و درمان آن نیز باید جدی گرفته شود.
باید بسوی آموزه های راستین و اصول و باورهای ممتاز باز گشت...
والی الله المصیر
حمیدرضاابراهیم زاده
۱۴ دی ۱۳۹۷
تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار نگارنده محفوظ می باشد
- ۰ نظر
- ۳۰ فروردين ۰۴ ، ۲۱:۴۹