دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب مقالات،یادداشتها وآثار پژوهشی واجتماعی حافظ ومترجم قرآن کریم و نهج البلاغه و شاعر و خوشنویس و پژوهشگر حوزه جامعه و رسانه؛ استاد دانشگاه دکتر حمیدرضا ابراهیم زاده

بایگانی

۱۶ مطلب در فروردين ۱۴۰۴ ثبت شده است

دگرگونی در هنجارها

جمعه, ۳۰ فروردين ۱۴۰۴، ۰۹:۴۹ ب.ظ


جامعه به دلیل پیوست ها وفرسایش های فرهنگی وتعارضات در آموزش ها و آموزه ها به دگرگونی ها و دگر دیسی ها دگرباشی هایی سوق داده می شود و  ناهنجاریها به هنجار ها مبدل می شود.
که به تدریج تعفن و فساد همگانی را پدید می آورد واسباب فروپاشی را فراهم می آورد.
هنگامی که دگرگونی های ناهنجار درجامعه بر هنجارها استیلا می یابند جامعه دچار بحران وتشتت و انزوا می شود.
مثلا شیوع طلاق که پدیده ای ناگوار و بغرنج است و جامعه به آن دچار شده است فرایندی را طی نموده که دیگر چندان ناگوار هم نیست بلکه گوارا شده  است
در دهکده ما روزگاری طلاق خیلی بد و منفور بود.
کسی حاضر به طلاق گرفتن  و طلاق دادن نمی شد!
 و طلاق آبروریزی و لکه ننگ محسوب می شد زیرا مداراگری ها و میانجی گری ها جدی گرفته می شد.
 ۴۰ سال پیش کسی زنش را طلاق داده هنوزهم منفور است
اما اکنون هفته ای یک طلاق داریم.!
نه تنها بد جلوه داده نمی شود بلکه تشویق هم‌می شود.
افزون بر عادی سازی شدن ناهنجاری  به مبدل شدن ناهنجاری به یک کلاس نیک جامعه را به جسارت و فریب سوق داده است.
طلاق آخرین چاره یک زوج برای برون رفت از بحران بوده است
عناوین بحران هم‌مهم بوده است
غیر قابل حل بودن
غیر قابل گفتگو بودن
غیر قابل اغماض بودن و...
همه اینها اکنون جایگاه و آستانه ی تحمل خود را از دست داده اند.
این ناهنجاری ها به تدریج در جامعه رسوب کرده وبه لایه ی مقاومی تبدیل شده اند.
مفاهیم حیا جابجا شد  فرد با حیا با فرد عقب مانده و ذلیل جایشان را عوض کرده اند
انسان هتاک وجسور و بی ادب الان شجاع و با کلاس و متمدن شده است!
سلیطگی به درجه ای از نیکی رسیده است که موفقیت وهوش محسوب می شود
قانون ستیز و قانون گریز باهوش و موفق جلوه داده شده است!!
کودک بی ادب و بد دهن به خوش زبان و باهوش ارتقا داده شده است وشاباش می گیرد! 
وقتی عفت و ادب و وقار و حیا و مسئولیت پذیری وصداقت و امانتداری و محبت جایگاه تمیز و متعالی خود را از دست بدهند؛
تزویر و دروغ وسالوس و بی حیایی و جسارت ودریدگی وخشونت جامعه را اشباع می کند 
 ناهنجاری ها مانند شنی و چرخ تانک بی ترمز از روی تشویق کنندگانش رد خواهد شد
و جامعه علی رغم داشتن قانون و آموزه های راستین به تضاد و تناقض می رسد
جامعه ی فرتوتی که همه داشته هایش را ازدست بدهد  مثل پیرمردی است که باید برای یک لقمه نان سر خیابان برای خوشایند دیگران لودگی کند...
هنجارهای جدید موازنه فرهنگ را به هم زده است.
لذت جویی
خودنمایی
بی ادبی
یله بودن
خوشگذرانی و اشرافی گری
حیله گری وقانون ستیزی
مزدوری و...جاافتاده شده است!
مودب و قانونمند و موقر و منظم نداریم
می گویند فلانی خشک است.
 چرا؟
 چون قانون را محترم می داند وچراغ قرمز ها را رد نمی کند.
جامعه به درد شهوت مبتلا شده است. که سیری پذیر نیست
شهوت خودنمایی 
شهوت دریدگی
شهوت جسارت وهتاکی
همه چیز جامعه شهوت است
شهوت وراجی و توهم همه چیز دانی
شهوت خودبرتر بینی  و توهم بزرگی
شهوت خودنمایی و توهم دارایی و زیبایی
شهوت آلودگی های جنسی
شهوت فضولی وجسارت و توهم شجاعت
شهوت تخریب و فساد انگیزی.
حتی مرزهای "حب الشهوات" هم جابجا می شود  ودگرگونی در مفاهیم شهوات هم باعث تغییر در سبک زندگی شده است.
معاشرت و صله رحم سالم اولین قربانی این شهوات است!
می پرسند چرا مهمان دعوت نمی کنید؟
می گوید وضع خونه زندگی من خوب نیست!
چرا خوب نیست؟
چون‌پارسال اومدند خونه همین شکلی بود...
دنبال کورکردن چشم هم  بودن به قولی چشم و هم چشمی کردن افراطی بودن شهوت است.
چیزهایی که از دست می دهید چه دستاوردهایی را بدست می آورید؟
صداقت، همدلی ، مهربانی ... را از دست می دهید که چه درو کنید؟
باد می کارید که توفان درو کنید!!!.
طراحان ذائقه برای تخریب یک جامعه دنبال دگرگونی هایی هستند که چرخه کامل عقب ماندگی و نفرت است.
ترویج اشرافیگری بر پایه دارایی های ضعیف ویا عادی و متوسط.!
از گروههای مردمی می پرسند
چرا این طور نمی خورید ونمی خوابید!
چرا مدل روز نمی پوشید!
چرا این ماشین ها را نمی خرید.!
چرا‌...
می خواهند القا کنند و بگویند دارایی مالی موفقیت محض است!
همه چیز پول است!
همه مشکلات باپول حل می شود!
به هر قیمتی دارا شوید!
با این مشوق ها محاکم قضایی پر از پرونده های کلاهبرداری و سالوس است.
پر از تجاوز به حق وحریم هموطنان و همشهریان و هم خانواده هاست.
بنابراین این شکاف ها دریدگی می آورد!
مشکل جامعه ما دریدگی است
بیرون زدگی از قاب هویت حقیقی، هنجار است
مثل بیرون زدگی دیسک گردن.!
درد دارد.
 و درمان آن نیز باید جدی گرفته شود.
باید بسوی آموزه های راستین و اصول  و باورهای ممتاز باز گشت...

 
والی الله المصیر
حمیدرضاابراهیم زاده
۱۴ دی ۱۳۹۷

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار نگارنده محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

نجابت توانمندی است

جمعه, ۳۰ فروردين ۱۴۰۴، ۰۹:۴۵ ب.ظ

تحصیلات و نژاد و دارایی و طبقه اجتماعی  چندان تاثیری در نجابت افراد ندارد

تاب آوری ها و توانمندی های پنداری وگفتاری و رفتاری در هویت افراد و نجابتشان موثر است. شکیبایی در خشم وشهوت و نگرانی و ناداری و دارایی و گرفتاری ها باعث می شود فرد توانمند و نجیب محسوب شودو حتی همان را به نسل وخانواده منتقل نموده ویا درژن خود نهادینه می کند و کمتر ارتباطی با طبقه اجتماعی وتحصیلات افراد دارد. که به آن خود ساختگی و بلوغ می گوییم. قضات بزرگوار به تجربه، روانشناسان خوبی هستند علاوه بر اینکه زبان بدن و وجنات و سکنات فرد را می سنجند، منشا بزه و دعاوی را با عاملیت جبر و طمع آن بررسی می کنند و حتی متوجه می شوند بزه انتسابی چگونه و در چه فرایندی بوجود آمده است!

 

والی الله المصیر

حمیدرضا ابراهیم زاده

۲۴ فروردین‌۱۴۰۴

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

انقلاب ها نوامیس جوامع هستند

سه شنبه, ۲۰ فروردين ۱۴۰۴، ۰۸:۴۲ ق.ظ

انقلاب های بزرگ وملی دنیا با رویکردهای سیاسی،اجتماعی ،صنعتی رخ داده اند
هنگامی که انقلاب کشاورزی در بابِل رخ داد شیوه آبخیزداری،شناخت ارزش دانه هاو بررسی آن به عنوان قوت غالب و شناخت ودسته بندی گیاهان و روش کاشت وداشت وبرداشت به عنوان یک انقلاب بزرگ محسوب می شود
و سپس در همان عصر انقلاب شهر سازی نیز در بین النهرین وبابل رخ داد.
غارها و شیار کوه ها و...که قرون متمادی مسکن و محل تجمعات مردم بودند از سکنه خالی شده و غار نشینی منسوخ گردید و در دشت ها و مناطق کوهستانی خانه های جدید بر محور چشمه ها و مسیر رودخانه ها جهت دستیابی آسان به آب بنانهاده شد، و بنیاد سکناگاه های امن در برابر سرما و گرما و خشونت های طبیعی و هجمه حیوانات اتفاق افتاد خانه هایی با چوب وسنگ و گل در کنار و امتداد هم درست شد و حیوانات اهلی نیز به موطن و قلمرو سکونی انسان الحاق گردید.
و شهر نشینی و کوچه سازی وخیابان سازی و استفاده از عوامل و عوارض طبیعی همچون رودخانه ها. چشمه ها برای شهر سازی مدنظر گرفت.
و قرنها بعد در اروپا ودر  عصر رنسانس انقلاب صنعتی رخ داد.
دستگاهها و ماشین ها یکی پس از دیگری منجر به اختراع وسایل و تجهیزات رفاهی ودفاعی  و ماشین های دیگر شدند.
ماشین ها وابزارهای ترکیبی کشاورزی و صنایع دفاعی وجنگ افزارهای نظامی، کاغذ سازی و صنعت چاپ. صنایع وتجهیزات هواپیمایی، خودروها، و به ناگاه اختراع برق واستفاده از آن در صنایع مختلف، اختراع رادیو و رسانه ها واستفاده از امواج رادیویی و... انقلاب بزرگی را در دنیا پدید آورد و جوامع را بیشتر از گذشته به رابطه بیشتر با یکدیگر وا داشت.
همزمان با دگرگونی های مهم علمی و دستاوردهای رفاهی و دفاعی انقلاب های بزرگ سیاسی در فرانسه و روسیه و انگلستان و آمریکا رخ دادند و ساختار اجتماعی واقتصادی و فرهنگی و حتی علمی جوامع دچار دگرگونی و رشد شدند.
سپس انقلاب ها در دنیا به کمک‌هم شتافتند وصدای ملت ها برای هم شنیده شد و انقلاب های دیگر با هدف استقلال ملت ها و اقلیم ها رخ داد.
باید پذیرفت که انقلاب ها تابع  شرایط مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی زمان خود بوده اند.
انقلاب ها ناموس ملت ها بشمار می آیند ودر واقع برخواسته از مطالبات  توده های ملت ها هستند که در جامعه بعنوان یک نیاز بررگ مطرح شدند و باعث  دگرگونی در شیوه حکمرانی وتصمیم گیری های سیاسی و اقتصادی و روابط خارجی شدند
نقش آموزه های دینی و فرهنگی نیز در انقلاب ها بسیار پر رنگ است.
مطالبه اقشار جامعه مبنی بر اطفا و دستیابی به نیازهای ملی همسو ، ریشه در باورهای دینی و آموزه های فرهنگی واجتماعی دارد و این خواسته ها و آرمان ها باعث پیدایش رویه جدید در شیوه زندگی  و ایجاد قوانین نو وحکمرانی می گردد. و پیشرانی نظام مسایل جامعه بااین قوانین و آرمانها امکان‌پذیر خواهد شد.
انقلاب ها در واقع مقدسات و نوامیس جوامع وملت ها شناخته می شوند زیرا برخواسته از ژرفای دل مردم است. مردم با وجود آوردن سیستم جدید فرهنگی ، اجتماعی ، سبک جدیدی از روش زیستن و رفتار زیستی، ساختارها وبسترها را برای تداوم حرکت وقیام و ثمره یابی آرمانها و رسوب آرامش وآسایش در همه اضلاع و زوایا وطبقات آماده وپیگیری می کنند.
جوامع برای انقلاب خود دستاوردهای و برکاتی را متوقع می شود وبرای تحقق وپویایی آن هزینه های زیادی می پردازند.
هزینه هایی که باید با بردباری و افتخار پذیرفته شوند تا به اعتلا و علو و بار دهی درخت انقلاب منجر شود.
انقلاب اسلامی ایران
یکی از انقلاب های مهم دنیاست که بر پایه نیاز آحاد جامعه و عزم ملی مردم با بسترها وخاستگاههای زمانه در ابعاد مختلف فرهنگی واجتماعی واقتصادی در  فوریه ۱۹۷۹ رخ داد.
و معادلات سیاسی و اقتصادی زمانه دنیا را دچار چالش و تغییر نمود.
انقلاب اسلامی ایران نیز در واقع ناموس ملتی محسوب می شود که به پای آن هزینه های گزافی پرداخت شده است.
برای باردهی و ثمره بخشی این انقلاب و آرمانهای ارزشمند منبعث از نیاز و عزم ملی باید تلاش کرد و بردباری بخرج داد.
بی تردید این انقلاب نیز در مسیر حرکت خود دستاوردهای  زیادی را به ارمغان گذاشته است. و برای رسیدن به چشم اندازهای متعالی آن به همدلی و وحدت وانسجام ملی بیش از پیش نیاز است.
البته آسیب هایی که برای هر انقلابی وجود دارد برای انقلاب اسلامی ایران نیز مترتب است.
مسیر حرکت همیشه هموار نیست.! وطبیعی است که خستگی ها و انحرافات و فرسودگی ها و ریزشهایی در کنار پیشرفت ها و رویشها پیش می آید که در جای خود باید پذیرفته شده و مورد درمان و ترمیم قرار بگیرد .
اشرافی گری، افراطی گری، خستگی نخبگان و نیروهای ارزشی ، انحرافات، نا کارآمدی عناصر غیر متخصص در بدنه و فسادهای حرفه ای وسیستماتیک، قانون گریزی ها و فراقانونی طلبی، انحصار طلبی ها ودر نتیجه رکود و تورم و تبعیض  مهمترین آسیب های هر انقلابی بوده و انقلاب اسلامی ایران نیز از آن‌مستثتا نیست.
و برای درمان آن باید التزام عملی به آموزه ها وآرمان ها و قانون را اولویت داد و قانونمداری و توجه به ارزشها و انسجام ملی و همدلی و تلاش و توجه به نخبگان و ارج‌گزاری سرمایه های اجتماعی پرداخت.
عدالت خواهی و مبارزه با فقر و تبعیض و فساد و امر به معروف ونهی از منکر در همه رفتارهای اجتماعی و اقتصادی پذیرفته شده و جاری شود.
یکی از مهمترین بایسته های هر انقلابی حرکت به سوی پیشرفت و ترمیم و پوست اندازی است. در درون و بطن هر انقلابی با توجه به مقتضیات زمانی و اقلیمی، انقلاب های نامحسوس و نوتری رخ می دهند که باعث پویایی و پیشرفت می شوند و نباید از آن نگران و دلسرد شد بلکه باید به آن اهمیت داد...
منابع؛
۱.کالبد شکافی ۴ انقلاب، کرین برینتون
۲.ایران بین دو انقلاب ، یرواند آبراهامیان
۳.بررسی جامعه شناسی انقلاب الجزایر ، فرانتس فانون.
۴. انقلاب اسلامی و ریشه ها؛ عمید زنجانی
۵. و...

حمیدرضاابراهیم زاده
۲۱بهمن ۱۴۰۱
 تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

نقش مالیات و عدالت بر توسعه

سه شنبه, ۲۰ فروردين ۱۴۰۴، ۰۷:۳۷ ق.ظ


مالیات در کشورهای توسعه یافته یکی از ارکان درآمد وتوزیع عادلانه ثروت و عدالت است
که باعث می شود فقر وفلاکت وجرم در جامعه کمتر شود.
افراد جامعه بار سنگین حمایت از هم را تقسیم می کنند و جامعه دچار شکاف اقتصادی و اجتماعی نشده و پیرو آن  تبعات موصوف بر شکاف  نیز وجود نخواهد داشت. ویا بسیار کم خواهد بود.
درکشور ما این ساختار به درستی کار نمی کند زیرا چیدمان اخذ مالیات دچار نقائص بسیار پیچیده و سیستماتیکی است.
اخذ مالیات چند باره از روند تحول و تکامل یک کالا با یک نرخ کاملا بیجا و غیر قانونی است.ولی خدمات و کالاهایی که مشمول تحول در گردش مالی شرکت های پول ساز می شوند نیازمند اخذ مالیاتند.
نوع و میزان‌مالیات برابر هم نیست.
کالاهایی که در غرب مشمول مالیات بر ارزش افزوده نمی شوند شامل؛
تمام‌اقلام نهاده های دامی
تمام اقلام آموزشی
تمام اقلام مواد خوراکی که سبد وسفره خانوار محسوب می شوند
تمام اقلامی که شرکت های تولیدی دارویی  بعنوان دار و مجوز می گیرند
و...
بنابرین با توجه به اخذ مالیات بالا در کشورهای توسعه یافته مردم روی تغذیه. آموزش و بهداشت دچار مشکل نمی شوند و ما علنا در کف خیابان دزد و فقیری نداریم.
زندانها مملو از جرایم وبزه های ناچاری نیست و آمار  زندانیان به یک سوم تقلیل می یابد وغالب زندانیان افرادی هتاک وجسوری هستند که از روی طمع و کلاهبرداری های وسیع با روحیات رفتار سازمانی تجمع یافته اند واین نیز بخاطر عدم تبعیض در قانون و قانون گرایی همگانی بسیار معدود است و ما زندانیان بسیار کمی در این کشورها داریم.
رابطه رفاه نسبی وعدالت اجتماعی و کاهش بزه ها در این کشورها مشخص هست .
بهره بانک هابسیار کم بوده و بانکها در تولید و کنترل بزه و بحران نقش دارند.
بیمه ها در شاخص امید به زندگی نقش دارند.
ضریب جینی این کشورها بسیار پایین و منطبق بر نُرم ها و رفتار بازارهای جهانی است.
درکشورهای توسعه یافته قوانین تولید و کار آفرینی با مشوق های چند گانه همراه است.
مالیات بر در آمد مشمول مشاغل خاص است.
کارمندان نظامی و گمرکی . قضایی. آموزشی و.. در آمد بالایی دارند.
اما تعدادشان بسیار محدود بوده مالیات بر در آمدشان به اندازه ای بالا هست که کارگران معدن و شهرداری شورش نکنند!
میزان دریافتی تفاوت چندانی ندارد.
اشخاص بخاطر در آمد محترم و ذلیل نمی شوند.
رغبت نخبگان و مردم به کار دولتی کم است.
شرکت های تولیدی و خدماتی خصوصی بیشترین سهم را در ایجاد مشاغل دارند‌
فاصله و شکاف طبقاتی بسیار کم است
وقتی تلفن زدن خصوصی از مجموعه اداری جرم و رسوایی محسوب می شود.
وقتی ایجاد ارتباط صمیمی با بانوان در محیط کار جرم و بزه محسوب می شود
دوایر دولتی پاکیزگی دارند.
در جوامع توسعه یافته ادارات دولتی به رسالت و وظایف خود باور دارند.
فرار از قانون ؛ در رانندگی. در مالیات دهی. در حق وحقوق اداری و رفتارهای فردی.
رشوه؛ جرم و رسوایی است.
تبعیض ؛ جرم محسوب می شود
مجرم در هر درجه شغلی انفصال از خدمت می گیرد نه کسر حقوق. نه تبعید و تغییر در محل کار و...
احزاب در پاک دستی و قانونگرایی و خدمات دهی باهم رقابت می کنند‌.
رانت های بد درست نمی شود
گروههای سرمایه داری  تمیزکاری دارند.
شرکت ها با کمترین تخلفات وارد بازار کالا وخدمات می شوند
ماهیت رشوه گیر و قانون گریز در کمترین زمان لو می رود.
همه این ها یعنی مدیران کشورها توسعه یافته برای مردم خود امانتدارند.
تبعیض خواهی ندارند و فقر ستیزند.
اگرچه مشکلاتی هم‌برای عبور از بحران های سوخت و دستمزدهای کارگری وجود دارد.
که مقطعی بوده و بانکها و بیمه ها نقش زیادی را در بروز و یا برون رفت ازبحران به صورت مستقل دارند...
تفاوت ما در روشمندی و کارکرد عدالت های چند گانه با جوامع توسعه یافته بسیار بالاست به گونه ای که گویا آنها مسلمانند و ما کفار حربی هستیم.

در حالیکه؛ آموزه های اسلام وقرآن تاکید می کند که ربا نخور . تجسس نکن. دروغ نگو. دزدی نکن. هتاک نباش. امانتدار باش. شکیباباش.به حق پایبند باش. از حرام و ناحقی بپرهیز.و...همه این باید ها ونباید ها در آموزه های ما قانون ماست !

قوانینی برای مهارت زندگی وحرکت درمسیر پویایی وپیشرفت و تکامل.
التزام عملی به قانون در یک کلمه ی ترکیبی بنام قانون گرایی. باعث می شود عدالت آموزشی‌ . اقتصادی. اجتماعی. حقوقی و... با رفاه ملی قرین باشد.
و این یعنی خروجی توسعه یافتگی.
عدالت و توسعه دو روی یک سکه اند.
جوامع عدالت گریز و تبعیض خواه به دنبال اولویت بندی در حقوق شهروندی هستند.
پاره ای از شهروندان بخاطر مناسبات اعتقادی، شغلی، مالی خود را برتر می دانند و می خواهند قوانین برایشان منطقه فراغ داشته باشد.
تبعیض خواهان اعتقادی اغلب در جوامعی رشد می کنند که خرافات وانحرافات مذهبی رواج دارد و با تایید باورهای مردم بتوان بر آن صحه گذاشت!
در سخن بزرگان‌ما عدالت امر مقدس و معتبری است و مخدوش کردن و  هتک حقوق شهروندی درنگاه آنان به عذاب و دوزخ دردناکی وعده داده می شود که امام علی (ع) فرمودند؛
روز عدالت براى ظالم، سخت تر از روز ستم بر مظلوم است!
یَومُ العَدلِ على الظّالِمِ أشَدُّ مِن یَومِ الجَورِ على المَظلُومِ. (نهج البلاغه حکمت341)
 این که جامعه ما بخواهد به عدالت های چند جانبه برسد نیارمند بسترهای پذیرش همگانی و هزینه های مادی و معنوی وپایداری برای رسوب عدالت است.
هزینه هایی که باید هرچه سریعتر برای پذیرش امر عدالت در جامعه پرداخت شوند و آن چیزی جز آموزش و التزام عملی به قانون و باورهای توسعوی نیست.
 آموزش حقوق شهروندی وصیانت از آن  و مداومت و استمرار آگاهی و پایداری برای داشتن و تحقق عدالت فرا گیر مهمترین راه حل برای  پذیرش و رسوب توسعه پایدار و امنیت و عدالت پایدار است .

 


و الی الله المصیر
حمید رضا ابراهیم زاده
۱۱ نوزوز ۱۴۰۳

 

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

اسلامی گری و هویت ایرانی

يكشنبه, ۱۸ فروردين ۱۴۰۴، ۱۱:۳۰ ق.ظ


این روزها به بهانه ی برداشت از ترجمه مرحوم قمشه ای حرف هایی زده می شود که با ذهن و شیوه فکری ایشان هیچ قرابتی ندارد.
تفسیر به رای هایی که چینشی بوده و از گمانه های بی منزلت خارج می شود.
برداشت ناروایی را از ترجمه استاد قمشه ای بزرگ داشته اند که بسیار هم لوث و نامربوط است.
و نویسنده و منتقد اصرار دارد تا خود را به کج فهمی بیندازد.
 وروشن است که مسیر نامربوط و بی انصافی را انتخاب و طی نموده است.
اما توضیحی را خودم لازم‌می بینم به عنوان پژوهشگر جامعه و دین داشته باشم.
اول

در آیه نخست سوره مبارکه فرقان که ؛ «تَبارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى‏ عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعالَمِینَ نَذِیراً؛ 

جاوید و پُر برکت است خداوندى که قرآن را بر بنده‌‏اش نازل کرد تا تمام اهل جهان را انذار کند».
همچنین در آیه 28 سوره مبارکه توبه ؛ «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً؛ ما تو را جز براى عموم مردم به عنوان بشارت و انذار نفرستادیم».

 و در آیه 158 سوره مبارکه  اعراف آمده است که ؛ «قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً؛ بگو: اى مردم! من فرستاده خدا به همه شما هستم».
این آیات هم مخاطبش همه جهانیان هست نه فقط عربها!

اگر این حجم از صراحت وشفافیت به چشم منتقدین نمی آید، مشکل از چشم سر نیست . پرسشگر باید جستجو گر باشد !

 اگر شک وتردیدی در برداشت از متن ترجمه ویا  نص قران است ربطی به اصالت متن ندارد و برداشت ذهنی در پاره ای از مقتضیات اقلیم زمان وفرهنگ وزبان اینطور است.

دوم 

در نوروز امسال۱۴۰۴
کشاکشی نامحسوس ومرموز دیرین با تقارن شهادت مولای متقیانو لیالی قدر وایام نوروز مواجه بودیم واین تلاقی برای بخشی از جامعه ما قابل دقت و تامل و تحمل نبود !
متکلمین هردو گروه به یکدیگر تاختند و بر باطل بودن همدیگر تلاش وافر داشته اند.
وتلاش شد جامعه ما به سمت دوقطبی شدن  بالفعل حرکت کند وشاید هم حرکت رخ داده باشد .
گروهی سمت ایرانی گری
و گروهی سمت اسلامی گری تند شدند
هر دو طرف به بیراهه رفته ایم.
پیش نیازهایی برای کشف این ماجراها وجود دارد  ومن دوستان را به مطالعه  دو کتاب دعوت می کنم
کتابی بنام خدمات متقابل ایران و اسلام از آقای مطهری وجود دارد که این کتاب بررسی موشکافانه ای  در باره خدمات و مسایل موجود طرفین اسلامی گری و ایرانی گری شده است
همچنین کتابی بنام امام حسین وایرانیان نیز توسط آقای منصوری ترجمه شده است
که بخش های مهمی از حدّت  موضع گیری های طرفین را کم می کند
سوم
واقعیت ملموسی وجود دارد که اسلام وایمان علی بن ابی طالب با اسلام و ایمان جناب خلیف دوم عمربن خطاب بسیار متفاوت بوده است.
غالب مردم ایران، اسلام علوی را با طیب خاطر  پذیرفته اند .
گروهی نیز به اسلام موسوم به اسلام  عمری با غارت وقتل وادار به پذیرش شدند.
و گروهی دیگر نیز با آیین اسلام وآموزه های وحی آشنا شده و آن را با طیب خاطر پذیرفته اند.

واین عدم دقت ماست که کدام سو ایستاده ایم!
کدام چهره از دعوت را پذیرفته ایم؟
بااین رویکرد پرسش این جاست؛
چرا ایران مقتدر که با روم برای قرنهای متمادی همواره درنزاع وجنگ بود به ناگاه  مغلوب و تسلیم موالیان خود یعنی اعراب شد؟
از خود پرسیده اید چرا خبری از لشکر غیور و بزرگ ایران برای مقابله بااعراب وجود نداشت!!
آیا اصلا لشکری وجود داشت؟
آیا اساسا چیزی به نام جنگ بزرگ با اعراب رخ داد؟
اهل مطالعه تاریخ می دانند که
در اواخر دوران ساسانیان مردم ایران از دست موبدان ومغ ها بستوه آمده و خسته  و دلزده شده بودند و از آنان گریزان شده بودند.
حکومت وقت ایران  نیز چیزی به نام اقتدار و شکوه وشوکت نداشت ودر ضعیف ترین حالت خود قرار داشت ودر حال انقراض و فروپاشی بود.
جنگهای پی درپی داخلی وخارجی.
مالیات های سنگین.
شکاف های طبقاتی.
خستگی مردم از حکام وموبدان.
و...
باعث شد دروازه ها به آسانی باز شود.
پیش ازاین سالها، در ایران
سلمان یک دیندار واقعی زرتشتی بوده و خانواده ای متشخص ومذهبی داشته است. ولی از آیین خود برگشت و به اسلام گرایش پیدا کرد!
تحقیقی درباره احکام آیین زرتشتی بفرمایید
آنها نماز و روزه های و احکام سنگین تری نسبت به اسلام دارند.

از سویی دیگر ملاک دینداری در اسلام و زرتشت و مسیحیت و...و همه ادیان الهی ایمان و التزام عملی به آن است
نه این شاخه به آن شاخه پریدن ها.
هرجا خوشه چین راحتی ها بودن، می شود فرار از دینداری و گریز از قانونمداری شرع.
آنهایی که مدعی زرتشتی بودن و آرزومند بازگشت به آیین زرتشتی هستند چقدر از احکام آن آگاه هستند.
آیا به زرتشت و احکام آن باور قطعی و ایمان والتزام عملی دارند!!؟
یا فقط شعار مشترک ادیان را به زبان می رانند؛
پندار نیک
گفتار نیک
رفتار نیک
بی گمان این شعار، شعار کلیدی و مشترک همه ادیان الهی است.

آیا مطالبه گران شعاری در زمره زرتشتیان قرا می گیرند؟
آیا موبدان حاضر، دین وروشهای زندگی وتعاملات آنها را قبول دارند؟
ازاین جاسر گشته واز انجا مانده بودن و حیرانی و فرار این افراد درد دینداری نیست
در واقع باید گفت موضوع این دسته از منتقدین به اسلامی گری وحتی ایرانی گری فرار از هرچه التزام وتقید و قانون مندی و قانونمداری است.
برداشتی که آقای قمشه ای داشته و در آثارشان دارند هم این حرفها نیست.
آقای قمشه ای نگاهی عمیق عرفانی به  واژه ها واحکام دارند و از دین اسلام خارج نشده وبلکه تمام وکمال بر شیوه مسلمان بودن خود اصرار دارند
بروید واز کتابها وآثار و تفریرات و فرزندان ایشان بپرسید
مخصوصا از کتابهایشان بجویید که آیا ایشان از اسلام برگشته بوده اند؟
نه مرحوم پدرشان الهی بزرگ ونه هیچکدام از فرزندان چنین ادعایی را  نمیپذیرند.
مطمئن باشید با شگفتی به شما خواهد گفت؛ توهم زده اید؟؟
چهارم
ما در رهروی مسیر زندگی یا مجتهدیم یا مقلد
اگر مجتهدیم که حساب پاک است و دانش و آگاهی واشراف مان به دین اسلام و زرتشتی کامل است وتمام.
اگر نیستیم با این شامورتی بازی ها قانون شرعی مورد باور ادعایی مان، ما را از مسئولیت هایمان در انسان تراز و درست بودن معاف نمی کند.

 پنجم  و آخر
ادیان همه درخدمت انسان بوده و از یک سرچشمه واحد آمده اند.
هدف ادیان بلوغ و تکامل و رستگاری انسان است...

چون که صد آید نود هم پیش ماست
نام احمد نام جمله انبیاست...مولانا

 

 

 

والی الله المصیر
حمیدرضاابراهیم زاده

۱۷ نوروز ۱۴۰۴

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

غائله ی پایتخت

يكشنبه, ۱۸ فروردين ۱۴۰۴، ۱۱:۲۲ ق.ظ

اول

قتل و ذبح  یک تمدن از راه تحقیر ونادیده گرفتن فرهنگ واسطوره هاایش امکان پذیر است
و فرهنگ کشی با تحقیر آموزگاران و  معلم هایش رخ می دهد
وخانواده را با دگرگونی وذلت مادرهایشان تخریب می کنند...
جامعه ای که در آن صدا وسیمایش ناهنجاری ها و ضد ارزش های فرهنگی  را رواج می دهد و به سلیقه یک تیم معلوم الحال و ورشکسته رفتار می کند
چه انتظاری باید داشت؟
جز اینکه دراین جامعه؛ مادر و فرهنگ وتمدن بی ارزش و دشمن جلوه داده می شود!
در هر قومیتی نادان وبدکاره داریم
دلیلی نیست این افراد را به کل آن  جامعه تعمیم بدهیم به همه آن قومیت بگوییم که شماها این هستید!
توجیه می کنند و مدعی می شوند که برای این سریال ها از کارشناسان جامعه شناسی استفاده کرده اند.!
که محال است 
البته یک مشت کارشناس اجیر شده ی مادام العمر  فیلم وسریال  داریم که  برای  ماست مالیزاسیون نقل هر محفلی هستند.
آیا تلوزیون به اصطلاح ملی که تمام هم وغم خود را برای خشنودی وخرسندی  اسپانسرهای معلوم الحال می گذارد  انتظار انصاف و دفاع از هموطن می توان داشت؟  
از نمایندگان شریف مازندران وگیلان بپرسید برای دفاع از حقوق کشاورزان با چه رانتی روبرو هستند؟
از آقای لاهوتی گیلان  از آقای بابایی نماینده ساری بپرسید  در جریان مناظره تلوزیونی درباره وضعیت کشاورزان  وشالیکاران در مواجهه با نماینده شرکت طبیعت چه حرفهایی زده شد
شما بادقت نگاه کنید سراسر این سریال تبلیغات برای محصولات طبیعت است.
 مردم مازندران با رواج کشاورزی و فعالیت های کشاورزان سرزنده و شادابند. و چرخه اقتصادی مازندران و گیلان با زحمات و تاب آوری های کشاورزان می چرخد ...
وقتی شرکت طبیعت با کشاورزان خطه شمال و به ویژه مازندران در دشمنی آشکار است بقیه اش محرز است که درباره چه بزنگاههایی باید حرف بزنند
این شرکت است که با ظلم به کشاورز اقدام به واردات نا به هنگام  محصولات کشاورزی نموده وبرای تولیدات داخلی قیمت تعیین می کند نه دولت وکشاورز
حالا بگردید ببینید چه کسانی این شرکت منحوس را مدیریت می کنند و مالک آن هستند.
همین ها تیم اسپانسر پایتخت هستند
از این جماعت انتظار انصاف و دلسوزی دارید؟
بارها دیده ایم در فضای مجازی افرادی از پشت کوههای البرز و شرق و...می آیند و به مازنی های نجیب وغیور توهین و جسارت روا می دارند 
 این جرثومه های بی پر وپا از کجا اینقدر جسور شده اند؟
آیا چیزی جز مشوق ها و آموزش هایی که از راه نمایش چنین سریالهایی که رفتارهای ابلهانه را در رادیو و تلوزیون ملی نشان می دهد است!؟
آیا تحقیر معلم که در هیبت نابالغین به نمایش داده می شود امری طبیعی است؟
آیا تحقیر حس مادرانه ای که در هیبت بیوه ای در انتظار خواستگار است امری طبیعی است؟
 تحقیر فرهنگ واسطوره ها و معلم و مادر در واقع جنگیدن برای خاموش کردن اعتلای  یک جامعه است.
بی تردید این انحراف  طنازانه در همان آغاز راه باید مبارزه می شد!
مخدری به نام طنز برای پاره از افراد  کم اطلاع شاید پرسش برانگیز  نباشد اما این گونه نیست که نخبگان مردم خود را تنها بگذارند وبه بهانه خنداندن آنها را تحقیر کنند.
 آنهایی که می فرمایند باید فرهنگ سازی برای تاب آوری جهت تماشای چنین شوربایی درست می کردیم.!!
گمان می رود نمی دانند فرهنگسازی چیست؟
ما به شما می آموزانیم
که فرهنگ توانمندی و تاب آوری ما این است که غیرت و گذشت را سر جایش هزینه می کنیم.
ما با گروهی سرکوبگر علیه فرهنگ و تمدن مازندران مواجه هستیم که بی وقفه در حال توجیه و اغفال هستند و برای پر کردن جیب خود واربابانشان هر تعرضی را برای خود روا می پندارند
شاید در باورهای اجتماعی جامعه
فرهنگ خشم ومبارزه با متجاوز را  درست جا نینداختیم
بی هنگام  گفتیم غیرت و خشم بد است.
درحالیکه خشم وغیرت در جاهایی بسیار لازم و مقدس و محترم است.
گفتند؛ دفاعیات شما مبارزه با فکر ضد آزادی بیان است!!
ما می گوییم هیچ تحمیلی را تحمل نمی کنیم و هیچ تحقیری را بر نمی تابیم.
اینکه هر تحقیر و هتاکی وجسارتی را تحمل کردیم که بشویم این.
پس چیست فرق ما باشما؟

به صرف مسافر بودن مثل مهاجم رفتار می کنند و بخاطر توریستی بودن منطقه هر رفتار ناهنجاری را مرتکب می شوند و علیه حقوق شهروندی دیگران اقدام می کنند .
این رفتارها تجاوز به حقوق شهروندی مردم منطقه است.
 دورانی هم  رحمت های داخلی بخاطر فشارهای اجتماعی واقتصادی زمین فروشی و فرهنگ گریزی کرده اند  که زبان مازنی را لهجه بی کلاس می دانستند و به بچه هایشان‌می گفتند با لهجه ی تهرانی حرف بزنید تا در مواجه با آنها سر شکسته نشوید.
اساسا فکر غلطی بود زیرا مازندرانی زبان است و لهجه نیست!
همین خود باخته ها مقصرند که نقی ها همای سعادتشان را در پایتخت جستجو می کردند
نقی هایی که هر انگ وننگی را تحمل کردند و آخرش لات سر کوچه خود گشتند.
همین خودتحقیر کنندگان خودی ما بودند که باعث شدند مازندران جولانگاه  متوهمین شود.

دوم

سریال پایتخت به کلثوم اکبری هم رحم نکرد
تمام نقطه ضعف ها و حرف وحدیث های ناروا که در فرهنگ مردم مازندران به عنوان ناهنجاری مطرح است  در گفتار و رفتار بصورت برجسته وبولد در این سریال به نمایش گذاشته شد و علیه فرهنگ‌اصیل مازندرانی به جنبش  در آمده است
بی تردید مازنی های عزیز و نجیب گوشمالی سختی را به عوامل این معرکه گیری  وعنتر بازی خواهند داد
از سویی دیگر
تنابنده تلاش کرد تا واقعیت وجودی خودش را بازی کند و نتوانست دراین شامورتی بازی خودش را شبیه مازنی های اصیل کند او همانندمگس که دنبال زخم می گردد توانست زخمهای کهنه وفراموش شده ای را بیابد که هیچ ربطی به فرهنگ همگانی مردم نجیب و شریف مازندران ندارد.
و باید گفت ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست...
وناگاه بزودی صدای مگس کش که مازنی ها عجیب از آن در مواقع لازم استفاده می کنند سزای زخم گردی اش را خواهند داد.
چندباری که بااستانداران سابق بر ضرورت توقف سریال ننگین پایتخت گفتگو کرده بودم گوشزد کرده بودم که دراین کشاکش با تعرض یاوه گویانی درباره مازندرانی های غیور رو برو خواهیم شد.
واین جسارت را قطعا از پایتخت غیر معمولی آموخته اند
جایی که همای منحوس سعادت به فخر فروشی برای میانجی گری و سرو سامان دادن به یک مشت ابله پایتخت گردانی می کند حتما جسارت های گاه وبی گاه  یاوه گویان هم وجود خواهد آمد.
نمونه اش را در طعنه ها وفحاشی های صفحات مجازی افراد شرور دیده ایم....
بهتراست به این شامورتی بازی بصورت قاطع پاسخ لازم داده شود...
از همه نخبگان ومدیران فرهنگی ومسئولین استانی خواهان روشنگری برای  پایان دادن به پخش سریال سخیف پایتخت بوده و انتظار داریم پاسدار فرهنگ و تمدن مازندرانی باشید.

 

والی الله المصیر

حمیدرضا ابراهیم زاده

بابلسر. مازندران

 

۱۵ نوروز ۱۴۰۴

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

هوش مصنوعى و مخاطرات آن ٢

چهارشنبه, ۱۴ فروردين ۱۴۰۴، ۰۶:۵۲ ب.ظ

همان گونه که پیش ازاین گفته ام هوش مصنوعی بزرگ ترین دشمن بشریت محسوب شده و روح شیطان را در کالبد جدید خویش نمایان می کند

هوش مصنوعی با بلوغ و پیشرفت های خود با توجه به داده های بدوی و نا امن خویش، انسان را دشمن خود پنداشته وتلاش می کند بااو ویا گونه های منتقد فکری و فرهنگی باخود آنها  را نابود و یا مبارزه کند
آنها را به ویرایش وادار نموده و یا بااجبار در آنها دگرگونی حاصل کند.
تکنولوژی های نوظهور با تهاجم به واقعیت های اجتماعی اصالت "سواد و تلاش و مهارت و خردمندی " را مخدوش و از بین‌می برند و فراموش می شوند وانسانهای جدید بدون سواد و با اتکا بر هوش مصنوعی نسلهای نو وفاقد سواد را برجای می گذارند هنگامی که چند نسل از سواد فارغ شد
ناگهان انقلاب جدیدی در تکنولوژی و داشته های علمی آغاز می شود. و همه چیز به فنا می رود!
نسل جدید به دنبال سواد می رود تا بتواند آنچه را که پیش از این دارا بوده است را بدست آورد. اما هیچ دانش ومهارتی برای او بدون وجود هوش مصنوعی امکان پذیرنیست. آنگاه نسلهای جدیدتر  که از هوش مصنوعی وتکنولوژی های برتر نا آگاه هستند نیز چیزی سواد و تکنولوژی برتر به یاد ندارند
و سپس دوباره تلاش برای یافته های جدید علمی با تکیه بر سواد آغاز می شود.
و تاریخ تکرار می شود!
دوباره خط و نوشتار و... اختراع می شود و سپس رفتارهای انسانی بار دیگر درمسیر تاریخ تکرار می شود
دوباره  با گذشت هزاران سال انسان به بلوغ و شایستگی می رسد و صنایع به جایگاه بهتر و برتر می رسد و دوباره انقلاب های نو برای رفاه و امنیت پدید می آیند.
و همینطور جنگ ها و رسالت ها در پی هم می آیند.
گمان‌می رود چیزی که برانسان کنونی گذشته باشد محصول همین تکرار هاست.
شاید میلیون ها سال پیش زمین ویا جایی شبیه زمین انسان پیشین ویا نوعی دیگر از گونه های انسان باهوش را با تکنولوژی برتر از سر گذرانده باشد.
واین بعید نیست.!
که حضرت حق درپاسخ فرشتگان نسبت به انسان خونریز باسابقه قبلی فرمود؛
من‌چیزهایی می دانم که شما نمی دانید!

 

 

والی الله المصیر
حمیدرضاابراهیم زاده
۱۲ نوروز۱۴۰۴

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصارمولف محفوظ می باشد.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

هوش مصنوعی و مخاطرات آن ١

سه شنبه, ۱۳ فروردين ۱۴۰۴، ۰۸:۲۰ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از مهمترین مخاطرات زندگی بشر هوش مصنوعی است

علاوه براینکه هوش ساختگی باعث برون رفت از بحران ها و فشارهای روانی و کاری و سختی معیشت زندگی است،  اما درخود حفره های عمیق و خطرناکی دارد که می تواند منجر به پیدایش مخاطرات مهم و شگرفی شده و در تضاد و تعارض با اخلاق زیستی و قوانین انسانی قرارگرفته وبا آن به مبارزه برخیزد و علاوه بر مخدوش کردن امنیت انسانها و طبیعت به کرامت انسان نیز بی اعتنا ومخالف با آزادز های مشروع بشریتباشد.

با توجه به سازمان یافتگی هایی که در برنامه های هوش مصنوعی وجود دارد هوش مصنوعی می تواند بزودی بر انسان چیره شده و انسان را در قفس محبوس کرده وبااو مانند حیوانات خانگی برخورد کند.

البته از دوران کهن استثمار و بهره کشی از انسان و ویرانی انسانیت توسط غیرانسان دور از تصور نبود ودر بسیاری از تصاویر موجود در غارها و اهرام ثلاثه وسنگ نبشته های دنیا این موضوع نقاشی شده است .

چه اینکه هوش مصنوعی قدرت خود کفایی وخود اتکایی وبازیابی بالایی داشته و می تواند با برنامه نگاری های خود مدارانه همه چیز را کنترل کند و هیچ حریمی را برای انسان، امن نگذارد.

برخلاف آنچه که درباره قدرت تسلط برهوش مصنوعی گمان می بریم ، متاسفانه انسان در قدرت استفاده ومهاروکنترل آن بسیار ناتوان است. و اگر گمان‌می بریم با قدرت دادن به هوش مصنوعی از آن برای بهبود کیفیت زندگی بشر و امنیت وتوسعه پایدار از آن استفاده های مهمی شود این سخن و فکر کاملا غلط و خطرناک است و ریسک بسیار بالایی دارد.

هوش مصنوعی با توانمندی هایی که در برنامه نویسی و احصای اطلاعات مهم وجامع دارد بشدت و به سرعت حریف انسان خردمند خواهد شد وآفرینشگر خود را از پای در آورده وحتی می تواند تمام ذهن ناخودآگاه انسان را بخواند و همه گمانه های محدود کردن خود را توسط سازندگانش ازبین ببرد.

به علاوه هیچ عاطفه و احساسی نیز نسبت به نوع بشر و شرائط روانی انسان نخواهد داشت و مطابق با فرامین اولیه خود و برنامه نویسی های پایدارش عاری ازهر نوع عواطف و درک خیر و شر خواهد گردید.

آنچه که امروز باید بشر به آن بیاندیشد و کنترل کند اجتناب از راه دادن هوش مصنوعی به مناطق ممنوعه حیات بشری است.

همانگونه که پیش از این اشاره شد؛

اوج قدرت هوش مصنوعی در خود کفایی وخود اتکایی و داشتن اطلاعات کامل از هرچیز و در اختیار گرفتن همه راه های مبارزه با ضد برنامه های خویش است

بی گمان اگر هوش مصنوعی به این مقطع از اقتدار برسد انسان را دربند خواهد کشید و از انسان چیزی  شبیه حیوان خانگی خواهد ساخت .

ودرباره همه حریم های و نوسانات زندگی انسان مطلع خواهد شد ودرباره همه چیز انسان نظر خواهد داد وهمه چیز را تحت سیطره ی خود قرار خواهد داد.و اساسا انسان به انسداد خواهد رسید

بنا براین هنگامی که می گوییم خود کفایی هوش مصنوعی؛ یعنی برای احیا و تقویت خودش قدرت بازیابی و برنامه نگاری دارد.

 برای خودش شارژ می گیرد وشارژ می شود .

خودش بتواند دنبال عیب و نقص و ترمیم و تعمیرش برود.

وهرچیزی که نسبت به برنامه اش تخطی کند بعنوان دشمن بااو برخورد کند.

واین یعنی جنگ واقعی.

انسان بدست خود محل سکونتش یعنی زمین  وخویشتن را نابود نموده و حتی مجبور خواهد شد از زمین بگریزد.

زیرا توان برخورد ومبارزه با هوش مصنوعی را نخواهد داشت.

ودر این گرانیگاه فقط خدا باید به انسان رحم کند.

یکی از مهمترین آسیب های هوش ساختگی یکدست کردن و غربالگری باورها و افکار و پشت کردن به آموزش و سیستم های آموزشی است.

دراین بخش از بحرانها انسان ها با حضور هوش مصنوعی نیازی به آموختن درخود نمی یابند بلکه به این واسطه همه ی مطالبات وتوقعاتشان توسط هوش مصنوعی برآورده شده و بی نیازی شبه مطلقی برای انسان در حوزه آموزش رخ می دهد و به پیرو این  پدیده بی تردید اخلاق نیز معنای خود را از دست داده وانسان ها دست آموز آنچه را که مهندسین ذائقه در هوش مصنوعی تعبیه کرده اند خواهند بود در این حالت انسان منجمد و فاقد سواد واخلاق همانند پرنده ای در قفس خواهد بود که نه تاب فرار دارد و نه پای گریز!

که در پی این روش زندگی ،مفاهیم  پارسایی و عزت وگذشت و محبت و ...همچنین آرمانهای فرجام یابنده ی تکامل وکرامت انسان بایکدست سازی واصلاح نژادی و غربال گری همه جانبه برای کنترل نسل بشر ازبین خواهد رفت.

ازاین رو توجه به توسعه بی ضابطه و اقتدارهوش مصنوعی نمی تواند مورد تایید عقل سلیم و باورهای اخلاقی ما و دانشمندان دین واخلاق  و کلیسا و مساجد و خداجویان و باورمندان باشد.

و حتی درچنین وضعیتی باتوجه به مجرمانه بودن چنین فرایندی، قابلیت شکایت علیه سازندگان و پدید آورندگان هوش مصنوعی در دادگاههای صالحه دنیا وجود دارد.

والی الله‌المصیر

حمیدرضاابراهیم زاده

17مرداد 1393

 

پانوشت قابل تامل

مخاطرات هوش مصنوعی در برخی از حوزه های اثبات شده از جمله:

*قدرت مبارزه باانسان

*جستجو در حریم خصوصی به نفع سازندگان و...
*تقلب و جعل و..
ایلان ماسک اخیرا تصمیم گرفته است که  تدریجا اهرمهای قدرت  به هوش مصنوعی تفویض شود که این امر می تواند به مرور انسان را محدود و حریمش رانقص کند.
 بخش‌مهم دیگر این مخاطره این است که هوش مصنوعی قدرت  باز سازی برنامه نویسی و خود کفایی در برنامه نگاری را دارد. وهمین توانمندی و  قدرت خود اتکایی در هر چیزی به ویژه در ساختار قدرت هوش مصنوعی به شدت خطرناک‌است!
نخست:  اینکه درکی از انسان و آموزه ها وعواطف و پیمایش های اجتماعی وفرهنگی ندارد.
دوم اینکه انسان منتقد تا غیر مطیع را دشمن می داند!.
سوم اینکه جدید در یک آزمایش تازه نسبت به فرد کاربری که خلاف میل برنامه، رفتار جدیدی را نوشت حمله کرد.

در اندازه بزرگ تر و قوی تر مسلح بودن و پیوستن به ارتش الکترونیک  بسیار خطرناک است کاری که  اکنون پهباد ها در شناسایی و هدف قرار دادن افراد می کنند واین فناوری و بکار گیری از هوش ساختگی در رفتارهای نظامی نیز خطرناک‌تر می شود!
سیستم های هوشمند  برای دسترسی واحصای باقی اطلاعات و همرسانی و پیوست به سایر درگاههای هوش مصنوعی و بدست گرفتن قدرت  تحلیل و مبارزه راه درازی ندارد  کمتر از ۵ سال دیگر شاهد تخلفات و ترورها و جنایات سازمان یافته مدرن توسط هوش مصنوعی علیه  انسانها وکرامت سان خواهیم بود .

که خداوند در قرآن پیش از این، آن را پیش بینی نموده است.

«ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت أیدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون». سوره روم آیه 41

 

تمامی حقوق مربوط به این اثردر انحصارمولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

ضرورت آموزش همگانی حقوق شهروندی

سه شنبه, ۱۳ فروردين ۱۴۰۴، ۰۶:۳۸ ق.ظ

 

ضرورت آموزش  همگانی  وهمه جانبه ی حقوق شهروندی ازاینجا مشخص می شود که عدم آگاهی مردم به حق وحقوق متقابل فردی واجتماعی باعث آسیب به خود و دیگران است!
مردم ونسل های نو باید بیاموزند در زندگی اجتماعی چه حقوقی دارند  و نسبت به هم حقوق متقابلشان چیست!
ما وجامعه ی بحران زده ی مان گرفتار توهم دانایی. توانایی. فهم درست. مانایی هستیم.
توهم غلیظی هم داریم  ویکی ازبزرگترین وشاخص ترین نشانه ی این سرطان گرایش به فرا قانونی بودن است !

با شروع بیماری توهم فرا قانون می شویم. وستم کردن بخود ودیگران را بافتاوی وبرداشت های مختلف و شاذ ستم می کنیم.
در تمام رفتارها و فعالیتهای اجتماعی تلاش می کنیم از حفره ها وخلاهای قانونی برای خود منافع بسازیم وبزنگاه هایی برای خود بوجود بیاوریم تا حقی را برای خود بوجود بیاوریم ودر این راستا به حقوق دیگران تعرض کنیم...

تمام منافذ و کلاه شرعی هایی که به جامعه تحمیل می شود  باعث تعارض رفتاری و انسداد صداقت و سستی روحیه پذیرش والتزام به قانون است.
تعرض به حقوق هم بافریب به وجدان و قاضی درون خود! 
بافتوا های عجیب که مثلا :
 شرائط و مقتضیات ایجاب کرده است و الان بااین شرائط اشکالی ندارد و...
 به بزه حکم استثنا می دهند. وبه خود حق دادن ها شروع می شود!
دیگران باید تحمل کنند.
چارچوب ها و حقوق همسایه داری وهمکاری و شراکت و...را نادیده می گیرند انتظار دارند تا دیگران برایش
چشم پوشی کنند. در هر تخلفی می‌گویند
یکشب که هزار شب نمیشود!
اما واگر و کاش و مگر هایشان ....زیاد و زیاد تر می شود و اندک اندک همه ی سطوح واقشار وطبقات جامعه بااین رفتار ها بیمار می شود و اپیدمی توهم و دروغ و ریا،  جامعه را از پای در می آورد.!
ادب معاشرت و روابط اجتماعی و اقتصادی و... ایرانیان از بیماری وسرطان می رنجد
سرطان رفتاری  پیشرفته ای جامعه را می رنجاند.
تناقصات رفتاری
ادعاهای شاذ
سیستم های زور گو و مزور و زر مدار اجازه بازسازی و اصلاح را از افراد و گروه های بهساز سلب می کنند و با ایجاد تخطئه و رعب و وحشت دگرگونی و  بازآفرینی جامعه را مسدود می کنند.
و خداوند به تدریج نشانه های تنبیه را به چشم متوهمان می اورد وبه سربازان هوشمند و بینای خود فرمان جهاد می دهد‌
 و در جاهای حساس  زندگی افراد و گرانیگاه های اجتماعی تنبیه و پس گردنی هایش را اعمال می کند.
براین باورم که گره های کور زندگی ما ریشه در رفتارهای خودمان دارد...
والی الله المصیر
حمیدرضاابراهیم زاده
 دهم فروردین۱۴۰۱

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

عید سعید فطر مبارک باد

يكشنبه, ۱۱ فروردين ۱۴۰۴، ۱۲:۰۰ ق.ظ

 

 

حلول ماه هلال

 

عید تحول  احوال

 

معاد بریدن از غبار زنگار و انکال برشما مبارک باد

 

 

 

 

 

   عید سعید فطر

 

                           

 

   عید بریدن از زشتی‌ها و پیوستن به نیکی‌ها

 

برهمه مسافران مسیر بیداری و طراوت وعشق

 

 مبارک باد.

 

 

 

 لا ادری   :  عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت

 

    صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت

 

خاقانی شروانی :

گفتم کدام عید نه اضحی بود نه فطر

بیرون از این دو عید چه عیدست دیگرش

 

رودکی سمرقندی :

روزه به پایان رسید و آمد نو عید

هر روز بر آسمانت باد امروا

 

منوچهری دامغانی :

بر آمدن عید و برون رفتن روزه

ساقی بدهم باده بر باغ و به سبزه

 

خواجه شمس الدین محمد حافظ :

حافظ منشین بی می و معشوق زمانی

کایام گل و یاسمن و عید صیام است

 

مسعود سعد سلمان :

ای خداوند عید روزه گشای

بر تو فرخنده شد چو فر همای

  • حمیدرضا ابراهیم زاده