دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب مقالات،یادداشتها وآثار پژوهشی واجتماعی حافظ ومترجم قرآن کریم و نهج البلاغه، شاعر و خوشنویس، جامعه شناس و پژوهشگر حوزه جامعه و رسانه؛ استاد دانشگاه دکتر حمیدرضا ابراهیم زاده

بایگانی

۷ مطلب در مهر ۱۴۰۴ ثبت شده است

گاو حاج حسن

دوشنبه, ۲۹ مهر ۱۴۰۴، ۱۲:۲۷ ب.ظ

گاو حاج حسن

در عهد نونهالی ام یکسال عید قربان پدر بزرگم گاو نر تنومند یا "جینکای" بسیار قوی  دو سه ساله ای  را که زمان کاربری اش فرا رسیده بود، از مدت ها پیش برای امر قربانی پروار کرده بود.

گاو را کشان کشان کنار مسلخ و چاله ای نگه داشتند و گاو همچنان شاخ و شانه های نافرجامی می کشید

بالاخره راضی شد که بی خیال شود و نافرمانی نکند. و در مقابل انظار از خود وحاشت بیشتری خرج ندهد.

عموی بزرگم شربتی پرملات از آب و قند برایش مهیا فرمود و ایشان هم با میل فراوان آن را تا انتها نوشید. گاو با خود اندیشید چه بهشت و سروری شده امروز ؟!!!

چرا تا کنون کسی به او شربت تعارف نکرده بود.؟

همینطور خوشبینانه درحال اندیشیدن بود که پدر بزرگم به عموهایم گفت: علاوه بر بستن طناب، پاهایش را باید محکم نگه داشته باشید.

گاو هم با تعجب به گودال سلاخی نگاه می کرد و همچنان نشخوارش را رها نمی کرد. شاید گمان کرد چاه کم عمقی را برای سیلوی علوفه اش انتخاب کرده باشند...

پدرم دعای ذبح راخواند و چاقوی سوهان داده و تیزش را با سرعت زیادی بر روی حلق "جینکا " کشید.

با همان کشیدن اول گوش تا گوش گردن جینکای مست بریده شد. خون فواره زد و سپس ذبح شرعی کاملا دقیق و مطابق میل بابای من اجرا شد.

چشمهای گاو از تعجب داشت از حدقه در می آمد.

باورش نمی شد این هایی که مردم به سر مبارکشان قسم می خوردند چنین کاری با او کرده باشند.

از روی نگرانی واستیصال فرصت را غنیمت شمرد و زور محکمی زد و ناگاه دست هایش رها شد.

 و سپس طناب پاهایش هم بایک تکان باز شد.

گاو با اقتدار تمام روی پاهایش ایستاد.

خواست شاخ بیاورد و هیمنه اش را به رخ بکشاند اما سرش درست بر گردنش نمی ایستاد

خواست فرار کند بازهم نای حرکت نداشت.

دهانش چرخید گمانم گفت: ای بی معرفت ها. !

یکی دو گام که راه رفت تلو تلو خورد و افتاد .در واقع خونش تمام شده بود.

نشست که ماغ بکشد ولیچار بار همه ما بکند.

اما خلقش کاملا دریده شده بود  و صدایی از او در نمی آمد.

دست و پاهایش را تند تکان می داد و خواست برای آمادگی بیشتر نرمشی کرده باشد. اما واقعا خسته بود.

بی خیال دست و پا زدن شد و به پاشش پایانی خون خودش نگاه کرد.

به گودال در حال پرشدن.

به سیخ دست بچه ها.

به منقل درحال سرخ شدن.

برای خودش تاسف خورد.

یاد همه ی رفتارها و مهربانی های اطرافیان حاضر افتاد.

فهمید حتی آب قندی را که عموی بزرگم به حلق مبارکش ریخت هم آب مراد نبود...

سرش را کنار گودال رها کردند و تن گاو را به روی شاخه ای محکم آویزان .

پوست گاو را خیلی سریع را کندند.

مردکی در خیابان با صدایی نخراشیده داد می زد پوست گاو و گوسفند می خریم..!

دل بعضی ها می خواست از فروش پوست "جینکا "به آلاف و اولوفی برسند‌.

اما پدربزرگم به پوست جینکای عزیزش نیاز و ارادت بیشتری داشت. یادگاری بسیارعزیزی برایش می شد به ویژه اینکه دو سه سال حسابی تر و خشکش کرده بود. و دلش برای جینکای زیبایش تنگ می شد پس هرگز آن را به غیر واگذار نمی فرمود...

و گاو با چشمهای باز همه صحنه ی جانکاه جرم را با دقت می نگریست...

شواهد و ادله و بینه برای احراز جرم کافی بودند اما همه جای کار عیب داشت. خون خواهانش او را به قتل رسانده بودند. و دیگر صدایش به جایی نمی رسید.

 به قول شاعر گفتنی؛ 

به در نگاه می کرد و پنجره آه می کشید...

 لابد...این حکایت عبرت آموز ، داستان خوش خیالی بعضی هاست!.

 

۲۵مهر ۱۴۰۴

حمیدرضا ابراهیم زاده

 

تمامی حقوق مربوط به این اثردر انحصارمولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

ستیز با جامعه و‌گریز از جامعه شناسی

سه شنبه, ۲۳ مهر ۱۴۰۴، ۰۷:۳۲ ب.ظ

حرکت در مسیر اختناق و انزوا و جامعه ستیزی های هدفمند و عدم مشارکت های سیاسی و اجتماعی و خیرات اجتماعی باعث تضعیف توسعه و جامعه پذیری و حتی عدم روی آوری به اصلاح و بروز مهندسی معکوس برای مبارزه با سیستم های موجود می گردد.
از سویی دیگر تضعیف جامعه مداری باعث عدم روی آوردن به مطالعات علوم اجتماعی نیز می گردد.
اقدام همگانی به فردگرایی و تک رویی و سرخود رفتار کردن ونهایتا قانون ستیزی باعث بی توجهی به جامعه شناسی و استعدادها و توانمندی های جامعه شناسان می گردد.
زیرا علوم اجتماعی با توجه به داشته ها وتوانمندی هایش می تواند جامعه را از ستیزه و انزوا بازدارد و دید کافی را به مهندسان توسعه و فرهنگ  ببخشد تا جامعه را به شایستگی و سلامت و پویایی و انسجام رهنمون سازد.
اما دلالان  بیماری های اجتماعی و یاانزوای همگانی از جامعه شناسان انقلابی متنفر هستند. و جامعه سرطان زده و بیمار گرایشی به بهبود وپذیرش درمان و اصلاحات و برون رفت از توهمات ندارد.
ادوار بلند مدت اختناق .
تاریخ پر فراز ونشیب و ملو از تنش ،از عصر باستان و دیکتاتوری های کهن شاهنشاهی و خلفایی و صفویه و شاهی و...  مردم را ترسو و ریا کار بار آورده است.
تاریخ رفتار مردم گویای این حقیقت است که بخشی از مردم‌ما آلوده به بیماری خطرناک توهم شده اند!
مردمی که می خواهند خودنمایی وجاه طلبی کنند، و درچنته خود اراده ای برای حقیقت یابی و واقع گرایی ندارند.
با داشتن داشته های اقلیمی و سرمایه های کهن فرهنگی واجتماعی و اقتصادی، تلاش موثرشان را برای سر لیست شدن در قله های افتخار انجام نمی دهند، و بی خود وبی جهت به دنبال بهانه جویی و عیب تراشی های مزمن وقت خود را به هدر می دهند.
و گاه بی خود وبی جهت کارشناسی های شاذ ازخود بروز می دهند!
بی خود وبی جهت به خود توهم تزریق می کنند.
جملاتی که می توند مملو از اعتماد به نفس والقای حرکت و دگرگونی باشد در واقع در قالب توهم ظاهر می شود.
گاه با جملات کودکانه ای مواجه می شویم؛
مازیبا ترینیم
ما باهوش ترینیم
ماتوانمندترینیم
ما بهترین وسرترینیم
ما متدین ترینیم
مامهربان ترینیم و... که در حقیقت همان عُجب وآفت حرکت و پیروزی  وآفت پذیرش نقد وانتقاد واصلاح است
انزوا و ریا کاری  با ملغمه ژرف جاه طلبی، باعث بی رحمی های گسترده و بنیادین می شود و مردم را بی تفاوت و تماشاچی بار خواهد آورد.
وقتی بی رحمی های این گروه از مردم و نا کارآمدی هایشان را می بینیم نه تنها ترسو شده اند بلکه بیشتر شبیه بیمارانی هستند که از ترس و وحشت کارهای ناشایست و بی رحمی های احمقانه از خود بروز می دهند و خود را در چرخه دست ساز خویش گرفتار می کنند.
که در آن اقدام به فریب
اقدام به آسیب و تهدید
اقدام به ریا کاری
اقدام به دروغ
اقدام به فرار و... محرز تر است.
 ستیز با جامعه و گریز از مشارکت ها و ستیز با  تعاملات اجتماعی و نگاه های  درمانگرانه جامعه شناسان باعث رسوب عمیق اثر و سخت پذیری های  آسیب زا می شود.
از این رو مطالعات اجتماعی و آموزش های همگانی پایدار برای جامعه پذیری و دقت در رفتارشناسی اجتماعی به ما امکان می دهد تا بتوانیم بر آسیب ها وچرایی آن هوشیار باشیم و راه‌های برون رفت از آسیب ها را دریافته و به سمت پویش و بلوغ و یا توسعه حرکت کنیم.

والی الله المصیر
حمیدرضا ابراهیم زاده
اول مهر ۱۴۰۴

 

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف‌محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

چرایی قانون مداری در جوامع توسعه یافته

پنجشنبه, ۱۸ مهر ۱۴۰۴، ۰۷:۵۸ ب.ظ

چرا جوامع توسعه یافته قانون مدار ترند؟

قانون شریف ترین نص یک جامعه است و از وجاهت بسیار بالایی در آن جامعه برخوردار می باشد.
قوانین بر گرفته از جامعیت نیاز و تطابق آن با شرع ومذهب و دین و دستورات مذهبی و مقتضیات زمان می باشد
علاوه بر شایستگی های ذاتی خود از بایستگی های لازم نیز بر خوردار است  یکی از مهم ترین بایسته های قانون،
جامعیت و بالغ بودن قانون است که در کنار خود، تحکم وسر سختی برای رسوب و تسری در جامعه را دارد.
وقتی قوانین با دقت تمام نوشته شده و با مشارکت بالای مردم، به صورت رفراندوم قوانین پذیرفته می شوند، برای  تسری و رسوب آن همه موظفند نهایت تحمل را داشته باشند.

تا از آن فرار نکنند ویا با آن ستیزه و عناد نداشته باشند.
از این رو 

آموزش حقوق شهروندی در این جوامع بصورت همگانی و مستمر در دستور کار سیستم های آموزشی قرار می گیرد.

مردم و کارگزاران از حقوق متقابل هم اگاه هستند و تنشی برای احقاق حق بوجود نمی آید و در مقامات بالادست چیزی بنام فرا قانونی و تبعیض ندارند!
 وپیرو آن فساد سیستماتیک‌ساخته نمی شود.
پس عواملی مانند؛
قدرت و بلوغ و کامل بودن قانون خوب و همه شمول بودن آن.

آموزش درست و مستمر  برای فهم  و درک حقوق شهروندی دراین جوامع وجود دارد
فرهنگ پذیرش واحترام به حقوق متقابل در مردم به وجود امده است.
قاطعیت همه مجریان قانون.

اراده اجتماعی بر پذیرش قانون.

اقتدار دستگاه های قضایی وپلیس برای پیشگیری از جرم و مبارزه با قانون شکنی.
رد و تعقیب قانون گریزی با عزم و انسجام ملی توسط شهروندان.
و سایر مواردی که به فرهنگ اجتماعی و عمومی مردم مربوط است. برای حرکت در مسیر توسعه  بسیار مهم است.
حُسن پذیرش قانون دراین است که توسعه به سرعت رخ می دهد.
توسعه نیاز به قانونمندی دارد.
در این جوامع تبعیض و رانت و ویژه خواری جایگاهی ندارد و فساد قابلیت رشد و حیات ندارد.
درست و یکسان و کامل برای همه اجرا می شود وحقوق همگان را در بر می گیرد.


ولی در جوامع سخت پذیر و متوهم مردم به دنبال نپذیرفتن و نقض حرکت می کنند.

 راه های فرار از قانون و تبعیض را جستجو می کنند.
نخبگان حقوقی این جوامع نیز برای فرار از اختناق های موجود همواره بدنبال نقص در قانون می گردند و آن را بصورت قانونی نقض می نمایند. و به دنبال تفاسیر گوناگون از قانون برای فرار از اجرای آن می گردند.

ودر نهایت اکثریت به تبعیت از اقلیت قانون را نمی پذیرند. و با اکراه با ان برخورد می کنند
از سویی دیگر راههای تبعیض گرایی هم در خود قانون وجود دارد .
شکاف ها و خلا های موجود در قانون باعث ضعف دراجرای آن خواهد بود
مردم  هم در اجرای آن همکاری نمی کنند
و اجرای درست آن را به یکدیگر موکول و منتسب می کنند.
اجرای قانون درست و کامل نیاز به مردم‌ آگاه و پذیرنده و ملتزم به قانون و کرامت انسانی و مطیع دارد.

 اجرای قانون به اقتدار قانون و استقلال دستگاه قضایی و مجریان قانون دارد.
از این رو قانون خوب برای توسعه مندی قابل اجرا بودن آن است .پس باید با قاطعیت وبی تبعیض و یکسان برای همه باشد و یا فرهنگ مردم قانون را دوست  و یاور خود بپندارد...

 

والی الله المصیر

حمیدرضا ابراهیم زاده

۷ اسفند ۱۳۹۷

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

غم خواری گناه است

شنبه, ۱۳ مهر ۱۴۰۴، ۰۶:۵۸ ق.ظ


در متون و نصوص مقدس ادیان ، انسان از ذوب شدن در دنیا و اموراتش و غم و غصه خوردن برای از دست دادن و به دست آوردن و داشته ها ونداشته هایش نهی شده است.
جوانی عمر و مال و سلامتی و همسر و فرزندان همگی زینت های دنیا هستند و نباید با داشتن و نداشتنش متوهم شویم‌!
در کشا کش زندگی با توهماتی دردناک همراه می شویم ودنیا را آنچنان زاید الوصف دوست می داریم که انگار تا ابد الاباد ماندگاریم که گاه غم وغصه های افراطی ما را از انسان بودن و کرامات و شرافت هایش باز می دارد.
در حالی که آیین های راستین ، ما را از غصه خوردن ها نهی می کند.
و مقطعی بودن گذرگاه این دنیا و حرکت انسان به سوی دگرگونی و بلوغ مستلزم دیدن بسیاری از حوادث دردناک است.
رفتار رسول گرامی ما در برخورد با ماجرای مرگ فرزندش  در توجه است ؛ 
جملاتی که پیغمبر(ص) در سوگ ابراهیم بر زبان آورد مکتب ساز و بلکه تاریخ ساز است و می تواند باعث انقلابی در شیوه اندیشیدن ما در باره موضوع زیستن در این دنیا باشد!
ایشان در دقایق آخر عمر فرزندش هنگامی که  روح از بدن اش در حال جدا شدن بود، در کنار بسترش نشسته بود و در حالی که اشکش به صورتش جاری می‌شد، چنین فرمود: «تدمع العین و یحزن القلب و لانقول الاّ ما یرضی الرّب و انا بک یا ابراهیم لمحزونون»؛
 قلبم اندوهناک و چشمم گریان است و چیزی به جز رضای حق نمی‌گویم، ای ابراهیم! اینک در فراقت شدیداً اندوهناکم.

امیرمؤمنان علی بن ابیطالب(ع) به دستور رسول اکرم(ص)، بدن ابراهیم را غسل داد و کفن کرد، آن گاه گروهی از اصحاب پیامبر(ص)، جنازه ابراهیم را تشییع کرده و در قبرستان بقیع به خاک سپردند.
 آیا خورشید به خاطر مرگ ابراهیم گرفت!؟
در روز وفات ابراهیم آفتاب گرفت، برخی از اصحاب پیغمبر(ص) تصور کردند که آفتاب برای مرگ ابراهیم گرفته است، هنگامی که پیامبراکرم(ص) از ماجرا آگاه شد، بر فراز منبر رفت و مردم را از حقیقت امر آگاه ساخت و فرمود: هان! ای مردم! بدانید آفتاب و ماه نشانه‌های قدرت خدا هستند، آن‌ها بر طبق سنن طبیعی و قوانینی که خدا بر آن‌ها مقرر داشته است، در مسیر خاصی می‌گردند، هرگز برای مرگ کسی و یا تولد کسی نمی‌گیرند، بلکه وظیفه شما در موقع کسوف این است که نماز بگزارید.
این رفتار الگوی انسان ها و گوهر آفرینش ،یک درس بزرگی برای مهندسی عواطف مان است که در چنین شرایطی به جزع و فزع ویاوه سرایی روی نیاوریم. و شکیبایی پیشه کنیم که حضرت حق معمار چنین سرنوشتی برای ما است.
 قران بارها گفته است؛ غمگین مباش. 
 ولا تحزن و لا تک فی ضیق مما یمکرون.
ولا تحزن....
 ولا تحزنوا...
الّا تحزنی و...
حزن اندوه در دل راه مده
 غصه نخور... 
حتی یکبار هم توصیه ننمود و نگفت؛ 
غمگین باش و سوگواری کن.  
آن وقت برخی از انگیزشی سرایان دینی ما برای مردم سوگ و سوگواره های ممتد تجویز می کنند .و مشاغل مرثیه سرایی و مداحی را برای غم آلود کردن مردم به وجود می آورند.
و هر مستمسکی را می آفرینند تا‌ مردم را عزادار کنند.
این حجم از غمناکی و افسردگی ، سلامت روانی رااز جامعه می زداید وامید به زندگی را از جامعه می رباید. 
البته آیه ای هم در سوره  قصص داریم که می فرماید؛ لا تفرح،  ان الله لا یحب الفرحین .۷۶
  که باتوجه به پیش نیازش درباره مال اندوزی قارون و توجه به رفتارها و تعاملات اجتماعی ، و سرخوشی و مستی نکردن است.
 و هرگز بیانگر ایجاب غم خواری هم نیست...
بلکه سفارش بزرگان جامعه به قارون در نحوه زیستن و تعاملات اجتماعی است و سر مستی نکردن است...!
پس از این‌گفتمان خداوند به قارون و همفکرانش یاد آوری فرمود که جوامع و تمدن هایی پیش از این، نیست و نابود شده اند که در حوزه های اقتصادی  واجتماعی  بزرگ و پیشرفته بوده اند...
اما آیه ی دیگری هم در سوره آل عمران از همین جنس داریم که می فرماید؛
فرحین بما آتاهم الله من فضله ویستبشرون بالدین لم یلحقوا بهم  من خلفهم الا خوف علیهم ولا هم یحزنون.
یستبشرون بنعمت من الله وفضل و ان الله لا یضیع اجر المومنین.  آیات ۱۷۰ و ۱۷۱
 که خطاب به ما می فرماید ؛ با مژده شهادت و پاداش ها و داده های خداوندی شادمان باش.  پایکوبی کن !
یکی از خطرناک ترین وحرام ترین خوردنی های این دنیا غم وغصه است.
که علاوه بر زیر سوال گذاشتن ونادیده گرفتن  مهربانی و توانمندی و دلسوزی و اراده و حکمت های خداوند، وجود نازنین ذات اقدس ربوبی، را نیز نفی می کند.
در حالی که پروردگار ما مهندس زندگی ما در این دنیا و دنیای دیگر است و ما باید در کشاکش زندگی بردبار و واقعیت نگر باشیم .و همواره پذیرای اراده و امر ربانی بمانیم و به خداوند و برنامه ریزی هایش اعتماد کنیم و به رحمت و حکمت های او امیدوار باشیم تا از این مسیر به سلامت بگذریم و بلوغ و تکامل خود را شاهد باشیم.


والی الله المصیر
حمیدرضا ابراهیم زاده 
۱۶ شهریور ۱۳۹۴


تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

ارزش مطالعات ما و روشمندی آن

سه شنبه, ۹ مهر ۱۴۰۴، ۰۹:۳۰ ب.ظ

تردیدی نیست که کتاب و مطالعات سود مند خوراک ذهن و روان ما انسان هااست و برای روشمندی در زندگی نیز به کتاب ومطالعات نیاز داریم .
 مهندسی مطالعات و روشمند کردن آن در واقع هدفمند کردن  و یکسوسازی سیر مطالعاتی است.
کتاب هاحاوی تجربیات و اندوخته های دیگران در حوزه های مختلف هستند وقدرت بالایی برای تاثیر گذاشتن بر افکار و روان و ذهن ما دارند.و در تاب آوری و توانمندسازی ما  نقش بسیار ارزنده ای دارند
 از این رو مطالعات هدفمند برای مهارت های زندگی  و آسایش و امنیت و توسعه پایدار فردی واجتماعی ما موثرند.
 بسیاری از کتاب ها عقاید و باورهای  ما و دیگران هستند. بسیاری دیگراز کتاب ها راهکارهای مهارتی هستند. و در توانمندی ما در هر حوزه ای کمک می کنند.
 از سویی دیگر کتاب ها نیز مانند غذاها طبایع گرم و سرد و معتدل دارند و  چنین طبایعی  می تواند  باعث دگر گونی در حالات و رفتارها و کارکردهای ما باشد...
وپیرو این امر بسیاری از کتابها با طبع درونی شان برای هر ذائقه ای نمی تواند مناسب باشد.
 برای تبدیل و متناسب سازی مطالعات باید به راهنمایان خبره و افرادی مراجعه کرد که فهم عمیقی نسبت به داده ها و مطالعات دارند و مصلحات لازم را برای خواندن کتاب ها تجویز می کنند.
این راهنمایان اغلب  خبرگان  رشته های گوناگون علمی و یا اساتید فن  بوده و گاه با ایجاد پانسیون های مطالعاتی و پژوهشی و یا دفاتر مشاوره و اندیشوری به دیگران وبه ویژه پژوهشگران و نسلهای نو کمک می کنند که  با چه کتاب هایی چه مطالعاتی را همراه کنند.
در واقع انسان مطالعاتش را برای آرامش خود انجام می دهد مطالعه باید در درون  وباورما به انرژی انگیزشی  تبدیل شود وبتواند ما را به تعادل  و بلوغ بکشاند و ما رابه آرامش و حرکت وا دارد ویا اینکه مطالعات باید همه ویتامین های فکری ما را تامین کند و مانند خوراک خوب پروتئین های لازم وجود ما را تامین کند و باعث رشد و آرامش ما گردد.
 یکی از بزرگترین و سالمترین مطالعاتی که مانند باران زلال  از آسمان به زمین فرود آمده است متن قرآن است که بخش وسیعی از روشها و مهارت های زندگی را برای ما در نظر گرفته است و راهنمای بسیار مطمئنی برای  اقتدار و تندرستی و شادکامی  ما انسان هاست.
 همه ما زندگی می کنیم تا به بلوغ و تکامل و تعادل و آرامش  و رستگاری برسیم.  وبی تردید قرآن یکی از بزرگ ترین آرام بخش ها و متعادل سازهای زندگی ماست.

والی الله المصیر
حمیدرضا ابراهیم زاده.
۲۴ آبان ۱۳۸۸

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ می باشد.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

فرصت های ما

شنبه, ۶ مهر ۱۴۰۴، ۰۸:۵۸ ب.ظ

دنیا با کمترین داشته هایش به موفقیت هایی رسیده است و با آن داشته ها سرمایه گذاری های فعالی کرده است و عزت خود را برای مردمش خواسته است ...

پس چرا ما با این همه داشته ها و فرصت ها این گونه عقب مانده و توسعه نیافته و مقلدیم؟؟!

علی رغم داشته ها و نقاط قوت فراوان در واقع با ضعف های پویا وسیستماتیک محرزی که داریم نمی توانیم مدعی سیاه نمایی کردن باشیم.  وباید بپذیریم که راهی جز پذیرش بیماری و درمان نداریم.

فرق ما با توسعه یافته های دنیا این است که دنیا ماهیت و ظرفیتها و ضعف و استعدادهایش را با دقت واقع بینانه تری قبول کرده است و همه ی بزنگاه ها و ضعف های خود را پذیرفته است. و برای آن برنامه ریزی و سرمایه گذاری کرده است.

 اما ما مثل بعضی ها ،متوهمانه می گوییم؛ نیازی به درمان نداریم، ما بهتر از این ها هستیم.

ما ، ما هستیم. ما کوروش و سیاوش و داریوش و آرش و... داشتیم که همه را مستعمره شان کرده بودند.

ما  نادر داشتیم که هند را سوراخ کرده بود.

و کوه الماس نورشان  را دزدید و...

ما استکبار را به زانو درآوردیم و...

مثل نجیب زاده ی بی هنری که همه روزگارش را به بطالت می گذراند و سرخوشانه خرج تراش شده است!

باخود می گوید ؛چرا باید تخصص و تعهد وتقید و مسئولیت پذیری و هنر داشته باشیم. وقتی همه چیز داریم!.

از آن پس به منتقدین و عابرین و دوست و رفیق و دشمن و به هر کس وناکسی چنگ ودندان نشان داده است.

برای دعوا و درگیری دشنه وچاقو و پنجه بوکس و قمه خرید  و هزینه کرد . که باید روزی فلان یل و هالک را سربزیر کند!

در قهوه خانه مشت قنبر این صدای ماست که از همه بلندتر است .

هالک روزگاریم ما!

ماجرا جویی های ما تمامی ندارد‌ .پر از جاسوس و مدیران نا کارآمدو وبی تعهد و بی تخصص شده ایم.

ازاین رو همیشه مخفیانه بدون هیچ پای بست و بستری از هرچیزی تقلید کردیم.

همه چیزمان مقوا سازی و ماکت شد...

حتی برای تولید مقوا هم سر خودمان شیره مالیدیم... 

توهم، فرصت ها را به تهدیدات تبدیل می کند!

توهم باعث بی اعتباری و جلب شرارت و دشمنی و قطع روابط با دیگران می شود...

باور کنید توهم چیز بدی هست

آدم متوهم ندیده اید؟

بسته به نوع توهمش بیمار خطرناکی است.

متوهم؛ فکر می کند  همه چیز دان است

توهم توطئه دارد

توهم دانشمندی دارد

توهم دینداری دارد

توهم خدا گونه گی دارد

توهم توانایی دارد

توهم زیبایی و جذابیت دارد

توهم نابغه گی و نخبگی دارد

توهم سرمایه داری دارد

توهم.....

این توهم را به همه افراد خانواده اش سرایت می دهد.

بچه کوچک خانواده هم فکر می کند پدرشان خیلی توانمند و هرکول است.

زن خانواده فکر می کند همه ملت چشمشان به اوست و همه به او نظر دارند!

پسر خانواده فکر می کند بزن بهادر کوچه و خیابان های شهر است.

دختر خانواده فکر می کند خیلی زیباست و گل فام تر از او خلق نشده است و دختران فامیل و ... به او رشک می برند.!!!

پدر خانواده گمان می کند دانشمندی دیندار و فرستاده خداست‌‌‌‌...

به نظر شما کسی می تواند بااین خانواده ارتباط بگیرد.؟

اصلا می شود اینها خودشان متوجه  خبط و خطاهای خودشان بشوند؟

دعواها ومنازعات داخلی شان تمامی ندارد!

آیا قائل به بهسازی و اصلاح و دگرگونی اند؟

آیا مردم  می توانند با آنها رفتار واقعی داشته باشند؟

متوهم که افسار عواطفش دست خودش نیست خیلی راحت عواطفش تحریک می شود!

همه می دانیم بیماری مسری توهم در واقع سرطان بسیار بسیار خطرناکی است‌.

متوهم هم به خودش و هم به اطرافیانش آسیب می زند. و تا خودش نخواهد درمان نمی شود.

وگرنه به زور باید او را با پس گردنی از خواب گران و یا خوابزدگی و بی تفاوتی بیدارش کرد.!

وقتی که متوهم داد می زند من من من من !!!

باید متوجه بود این من من هایش تبعات و درد سر دارد.

توهم نقطه مقابل واقع نگری است.

پذیرش ماهیت و حقیقت پدیده ها به شکل دقیق خود باعث می شود از داشته ها و ضعف و قوت هایمان آگاه باشیم و برای آن چاره بیاندیشیم.

پذیرش داشته باشیم که بهترین راه کارهای مرسوم دنیا را برای رونق داشته هایمان بکار ببریم.

از فرصت هایمان بهره ببریم

این همه نخبه را از خود فراری داده ایم.! ادعایمان می شود در سلامت روانی محض به سر می بریم!

امنیت و توسعه پایدار داریم!؟

بیداری از توهم اولین و مهمترین گام حرکت برای درست شدن است...

باید به معنای دقیق و واقعی انقلابی باشیم!

خودسازی کنیم!

به عیب و هنرمان واقف باشیم وبرای علو و اعتلا و درخشش مان بهترین راهها را برویم.

سرمایه ها را سر جایش برای آرامش مان هزینه کنیم.

قبل از اینکه سیاستمدار و پزشک، فیزیک دان، کشاورز و کارگر و نقاش و مهندس و بازاری و معمار ،دارو ساز ، استاد دانشگاه و تولیدکننده باشیم باید مهارت زندگی و تعاملات اجتماعی را بیاموزیم.

یکی ازنشانه های توهم وضعف، عدم التزام به معلومات و آموزه ها و باورها است.

بدترین رفتار جوامع متوهم مدرک سازی و مدرک بازی و مدرک‌گرایی است.

باید همراه با آموزش و آگاهی بخشی برای بارور سازی دانش و پذیرش واقعیات به جامعه مهارت و تعاملات اجتماعی را تسری داد.

در همه جای دنیا انسان های موفق؛ راستگو و مسئولیت پذیر و قانون مدار و متعامل و ماهر و عملگرا و برنامه محورند. و مهارت های لازم را برای مشارکت ها و تعاملات اجتماعی ، آموزش می بینند.

نه تخصص به تنهایی و نه تقید به تنهایی و نه تعهد تهی ، چاره کار مانیست.!

بلکه خردورزی و مسئولیت پذیری و قانون مداری همراه با تعهد و تقید و تخصص انسان ساز و میهن ساز است.!

باید مراقب فرصت هایمان باشیم که مانند ابرهای تند رو از دوران زندگی و مسئولیت های ما می گریزند.

و همچون رایحه هایی گذرا از ما دور می شوند.

 

والی الله المصیر

حمیدرضاابراهیم زاده 

ششم اردیبهشت 1403

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصارمولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

مهر

سه شنبه, ۲ مهر ۱۴۰۴، ۰۴:۱۲ ق.ظ

 

فرارسیدن ماه مهر ومهرورزی ماه شور ونشاط علم وفضیلت وادب وارادت

 وآغاز سال جدید تحصیلی را به همه ی شما دانش آموزان. طلاب. دانشجویان.

اساتید ودبیران وآموزگاران وهمه ی اهالی فرهنگ وخرد ومهرورزی وادب تبریک عرض می نمایم

به نظر استاد عزیزمان بوسه بر سر درمدارس و دانشگاهها به مثابه  بوسیدن وبرکت گرفتن ازحرمت حرم امن الهی و عتبات عالیات ومساجد ومنابر است

برعتبه ی مدارس و دانشگاه ها ومراکز وموسسات علمی باید بوسه زد

زیرا حریم قدسی دانش وفضیلت وادب همواره مقدس و پویا و ارزشمند وبابرکت است.

 


نتیجه تصویری برای کلاس درس

 

فرارسیدن  ماه شکوهمند و زیبای  مهر ومهرورزی ومحبت وادب و دانش :

 

بر همه ی علاقمندان ومقیمان مهر ومهرورزی مبارک باد

 


 

 

 

 

حمیدرضاابراهیم زاده

 

31 شهریور 1394

  • حمیدرضا ابراهیم زاده