مــریــم مقــدس (س)
santa Mariya
بانوی پاک دامن با اینکه پیامبر و امام نبود، اما معصوم و مبعوث به رسالتی بزرگ شد .در قرآن کریم با سورهای تخصصی بنام مریم مواجه میشویم که اوج تعریف از شکوه او و پسرش حضرت مسیح است. که در آن داستان تولد مسیح مطرح میشود. و در سوره آل عمران آیات35تا47 نیز با شخصیت و زندگی خود حضرت مریم آشنا میشویم و در سورهی مائده آیات109تا120 به شخصیت و سیره حضرت مسیح معطوف میشویم.
قرآن مجید مکررا از حضرت مریم و مسیح به کرامت و بزرگی یاد کرده و سیره ایشان را الگو قرار داده است. و با اندکی دقت در مییابیم که تعداد اسامی این دو بزرگوار بمراتب چندین برابر نام پیامبر اسلام در قرآن یاد شده است. نام خانم مریم 98 بار تکرار شده است. او جدای اینکه مادر عیسی باشد، مطرحترین نام زنانهای است که بعنوان نماد زن در قرآن از او یاد شده است. و حتی خداوند او را بر تمام بانوان جهان برتری داد:
وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَىٰ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ [آل عمران :٤٢]
و (به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: «ای مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته؛ و بر تمام زنان جهان، برتری داده است.
با توجه به مجموعه لطائف و ظرائفی که در زندگی آن بانوی مطهره در دسترس است، در مییابیم که قرآن، زیست و سامانه رفتار شناسی و سلوک مریم را ملاک تحسین نظر خود قرار داده است.
الف: تولد و نسب مریم در گرانیگاه خاصی اتفاق افتاده است، او تنها فرزند عمران نبی است و قبل از تولد پدرش را از دست داد و برای احراز صلاحیت سرپرستیاش قومی به تکاپو و تلاطم واداشته شدند. و حتی برای حضانت ایشان در مقابل شوهر خالهاش ذکریای نبی که خود فاقد اولاد است، ایستادگی شد و چون تعامل منطقی وجود نداشت، کار به قرعهکشی کشیده شد .
ب: مریم خادم معبد میشود، در حالیکه تاکنون خادمه زن معنایی نداشت و این حرکت مادرش و کوشش بانو مریم نوعی بدعت به شمار میرفت.
ج: مریم در گذر از نوجوانی خواستگاران زیادی داشت، ولی در خود جاذبه و اشتیاق به ازدواج را نمییابد.
د: در این مقطع مریم به آزمایش و امر بزرگی دچار میشود که عفت و حیای او را مورد معامله قرار میدهد، در صورتیکه او قدیسهی پاک دامنی و منبع حیای زنانه است. اما برهان ربانیِ خدا او را مجاب میکند تا مقاومت را به پذیرش امر ربانی مبدل کند.
ه: روح القدس یاجبرئیل پیش از این و پس از این واقعه فقط با انبیاء خاص در تماس بود و یا بر آنها نازل میشد و پیامی را میرساند. اما در این هنگام روح القدس به هیبت مردی جوان، مریم را به ولادت پسری خدا خواسته بشارت میدهد، در صورتیکه تاکنون کسی مریم را لمس نکرده است. و یا به او نظری جنسی نداشته است... مریم با گفتم ان جبرئیل تسلیم رضای حق میشود و اندکی بعد بارداریاش علنی میشود در صورتیکه باکره و دوشیزه است. از طرف مردم و بزرگان قوم بر علیه مریم اتهامات منطقی و عقلی اعلان میشود. و مریم از معبد میکوچد تا چاره کار را به خدایش بسپارد...
اما حقیقت اینست که طهارت مریم و دوشیزه بودنش دچار دستخوش نشده است. مریم کودکی را در صعوبات بدنیا میآورد هنگامی که نسبت به مادر و فرزند جسارتهای زیادی روا شده است. و از جامعهاش طرد میشود تا به بیابان پناه ببرد. و نه قابلهای یاریش کرد و نه همدمی داشت تا مونسش باشد.
از ابتدای تولد برای شیردهی نوزادش و تقویت بنیه بدنی خود کرامت و معجزهای را دریافت میکند، درخت خشکیده خرما را تکان میدهد در فصل زمستان و سردترین ماه سال یعنی ماه دسامبر، خرما فرو میریزد و تناول میکند و کودک را با این میوه بهشتی شیر میدهد. او پیش از این نیز با دعایش ذکریای نبی را به میوههای غیرفصل پذیرایی کرده بود...در صورتیکه این امر در آن عصر کاملا خارقالعاده و غیر ممکن بود.
در پایان کودک سه روزه برای اثبات پاکی و عصمت مادر مقدس لب به سخن میگشاید و از حریم مادر و یا عصمت زن دفاع میکند...
بالطبع مقام زن و مادر آن قدر با شکوه بود که خداوند در این مقطع معجزهای را با اساس گفتگوی نوزاد سه روزه ترتیب دهد. و وجاهت خود و مادرش را به رخ بکشاند.
تا نبندی ز سخن لب، نشود دل گویا
نطق عیسی ثمرِ روزه ی مریم باشد
داستان زندگی و شخصیت بانو مریم در سورهی آل عمران 35 تا 47 و سوره مریم آیات 15 تا 36 برای علاقمندان بسیار جذاب است.
حمیـدرضـا ابـراهیـمزاده
اول اردیبهشت1388 - سنندج
کلیه حقوق برای مولف محفوظ است.
-----------------------------------------------
سوره آل عمران آیات35تا47:
اذ قالت امرات عمران رب انی نذرت لک ما فی بطنی محررا فتقبل منی انک انت السمیع العلیم (35)فلما وضعتها قالت رب انی وضعتها انثى و الله اعلم بما وضعت و لیس الذکر کالانثى و انی سمیتها مریم و انی اعیذها بک و ذریتها من الشیطان الرجیم (36)فتقبلها ربها بقبول حسن و انبتها نباتا حسنا و کفلها زکریا کلما دخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقا قال یا مریم انى لک هذا قالت هو من عند الله ان الله یرزق من یشاء بغیر حساب (37)هنالک دعا زکریا ربه قال رب هب لی من لدنک ذریة طیبة انک سمیع الدعاء (38)فنادته الملائکة و هو قائم یصلی فی المحراب ان الله یبشرک بیحیى مصدقا بکلمة من الله و سیدا و حصورا و نبیا من الصالحین (39)قال رب انى یکون لی غلام و قد بلغنی الکبر و امراتی عاقر قال کذلک الله یفعل ما یشاء (40)قال رب اجعل لی آیة قال آیتک الا تکلم الناس ثلاثة ایام الا رمزا و اذکر ربک کثیرا و سبح بالعشی و الابکار (41)و اذ قالت الملائکة یا مریم ان الله اصطفاک و طهرک و اصطفاک على نساء العالمین (42)یا مریم اقنتی لربک و اسجدی و ارکعی مع الراکعین (43)ذلک من انباء الغیب نوحیه الیک و ما کنت لدیهم اذ یلقون اقلامهم ایهم یکفل مریم و ما کنت لدیهم اذ یختصمون (44)اذ قالت الملائکة یا مریم ان الله یبشرک بکلمة منه اسمه المسیح عیسى ابن مریم وجیها فی الدنیا و الآخرة و من المقربین (45)و یکلم الناس فی المهد و کهلا و من الصالحین (46)قالت رب انى یکون لی ولد و لم یمسسنی بشر قال کذلک الله یخلق ما یشاء اذا قضى امرا فانما یقول له کن فیکون (47)
(به یاد آورید) هنگامى را که همسر «عمران» گفت: «خداوندا! آنچه را در رحم دارم، براى تو نذر کردم، که «محرر» (و آزاد، براى خدمت خانه تو) باشد. از من بپذیر، که تو شنوا و دانایى! (35 )
ولى هنگامى که او را به دنیا آورد، (و او را دختر یافت،) گفت: «خداوندا! من او را دختر آوردم -ولى خدا از آنچه او به دنیا آورده بود، آگاه تر بود- و پسر، همانند دختر نیست. (دختر نمى تواند وظیفه خدمتگزارى معبد را همانند پسر انجام دهد.) من او را مریم نام گذاردم; و او و فرزندانش را از (وسوسه هاى) شیطان رانده شده، در پناه تو قرار مى دهم.» (36)
خداوند، او ( مریم) را به طرز نیکویى پذیرفت; و به طرز شایستهاى، (نهال وجود) او را رویانید (و پرورش داد); و کفالت او را به «زکریا» سپرد. هر زمان زکریا وارد محراب او مى شد، غذاى مخصوصى در آن جا مى دید. از او پرسید: «اى مریم! این را از کجا آورده اى؟!» گفت:«این از سوى خداست. خداوند به هر کس بخواهد، بى حساب روزى مى دهد.» (37)
در آنجا بود که زکریا، (با مشاهده آن همه شایستگى در مریم،) پروردگار خویش را خواند و عرض کرد: «خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکیزه اى (نیز) به من عطا فرما، که تو دعا را مى شنوى!» (38)
و هنگامى که او در محراب ایستاده، مشغول نیایش بود، فرشتگان او را صدا زدند که: «خدا تو را به» یحیى «بشارت مى دهد; (کسى) که کلمه خدا ( مسیح) را تصدیق مىکند; و رهبر خواهد بود; و از هوسهاى سرکش برکنار، و پیامبرى از صالحان است.» (39)
او عرض کرد: «پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندى براى من باشد، در حالى که پیرى به سراغ من آمده، و همسرم نازاست؟!» فرمود: «بدین گونه خداوند هر کارى را بخواهد انجام مى دهد. (40)
(زکریا) عرض کرد: «پروردگارا! نشانهاى براى من قرار ده!» گفت: «نشانه تو آن است که سه روز، جز به اشاره و رمز، با مردم سخن نخواهى گفت. (و زبان تو، بدون هیچ علت ظاهرى، براى گفتگو با مردم از کار مى افتد.) پروردگار خود را (به شکرانه این نعمت بزرگ،) بسیار یاد کن! و به هنگام صبح و شام، او را تسبیح بگو! (41)
و (به یاد آورید) هنگامى را که فرشتگان گفتند: «اى مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته; و بر تمام زنان جهان، برترى داده است. (42(
اى مریم! (به شکرانه این نعمت) براى پروردگار خود، خضوع کن و سجده بجا آور! و با رکوع کنندگان، رکوع کن! ((43
)اى پیامبر!) این، از خبرهاى غیبى است که به تو وحى مى کنیم; و تو در آن هنگام که قلمهاى خود را (براى قرعه کشى) به آب مى افکندند تا کدامیک کفالت و سرپرستى مریم را عهده دار شود، و (نیز) به هنگامى که (دانشمندان بنى اسرائیل، براى کسب افتخار سرپرستى او،) با هم کشمکش داشتند، حضور نداشتى; و همه اینها، از راه وحى به تو گفته شد.) (( 44
(به یاد آورید) هنگامى را که فرشتگان گفتند: «اى مریم! خداوند تو را به کلمه اى ( وجود باعظمتى) از طرف خودش بشارت مى دهد که نامش «مسیح، عیسى پسر مریم» است; در حالى که در این جهان و جهان دیگر، صاحب شخصیت خواهد بود; و از مقربان (الهى) است. (45)
و با مردم، در گاهواره و در حالت کهولت (و میانسال شدن) سخن خواهد گفت; و از شایستگان است.» (46)
(مریم) گفت: «پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندى براى من باشد، در حالى که انسانى با من تماس نگرفته است؟!» فرمود: «خداوند، اینگونه هر چه را بخواهد مى آفریند! هنگامى که چیزى را مقرر دارد (و فرمان هستى آن را صادر کند)، فقط به آن مى گوید: «موجود باش!» آن نیز فورا موجود مى شود. (47)
سورهی مائده آیات109تا:120
یوم یجمع الله الرسل فیقول ما ذا اجبتم قالوا لا علم لنا انک انت علام الغیوب (109)اذ قال الله یا عیسى ابن مریم اذکر نعمتی علیک و على والدتک اذ ایدتک بروح القدس تکلم الناس فی المهد و کهلا و اذ علمتک الکتاب و الحکمة و التوراة و الانجیل و اذ تخلق من الطین کهیئة الطیر باذنی فتنفخ فیها فتکون طیرا باذنی و تبرئ الاکمه و الابرص باذنی و اذ تخرج الموتى باذنی و اذ کففت بنی اسرائیل عنک اذ جئتهم بالبینات فقال الذین کفروا منهم ان هذا الا سحر مبین (110)و اذ اوحیت الى الحواریین ان آمنوا بی و برسولی قالوا آمنا و اشهد باننا مسلمون (111)اذ قال الحواریون یا عیسى ابن مریم هل یستطیع ربک ان ینزل علینا مائدة من السماء قال اتقوا الله ان کنتم مؤمنین (112)قالوا نرید ان ناکل منها و تطمئن قلوبنا و نعلم ان قد صدقتنا و نکون علیها من الشاهدین (113) قال عیسى ابن مریم اللهم ربنا انزل علینا مائدة من السماء تکون لنا عیدا لاولنا و آخرنا و آیة منک و ارزقنا و انت خیر الرازقین (114)قال الله انی منزلها علیکم فمن یکفر بعد منکم فانی اعذبه عذابا لا اعذبه احدا من العالمین (115)و اذ قال الله یا عیسى ابن مریم ا انت قلت للناس اتخذونی و امی الهین من دون الله قال سبحانک ما یکون لی ان اقول ما لیس لی بحق ان کنت قلته فقد علمته تعلم ما فی نفسی و لا اعلم ما فی نفسک انک انت علام الغیوب (116)ما قلت لهم الا ما امرتنی به ان اعبدوا الله ربی و ربکم و کنت علیهم شهیدا ما دمت فیهم فلما توفیتنی کنت انت الرقیب علیهم و انت على کل شیء شهید (117)ان تعذبهم فانهم عبادک و ان تغفر لهم فانک انت العزیز الحکیم (118)قال الله هذا یوم ینفع الصادقین صدقهم لهم جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها ابدا رضی الله عنهم و رضوا عنه ذلک الفوز العظیم (119)لله ملک السماوات و الارض و ما فیهن و هو على کل شیء قدیر (120)
(از) روزى (بترسید) که خداوند، پیامبران را جمع مىکند، و به آنها مى گوید: «(در برابر دعوت شما،) چه پاسخى به شما داده شد؟»، مى گویند: «ما چیزى نمى دانیم; تو خود، از همه اسرار نهان آگاهى.» (109)
(به خاطر بیاور) هنگامى را که خداوند به عیسى بن مریم گفت: «یاد کن نعمتى را که به تو و مادرت بخشیدم! زمانى که تو را با» روح القدس «تقویت کردم; که در گاهواره و به هنگام بزرگى، با مردم سخن مىگفتى; و هنگامى که کتاب و حکمت و تورات و انجیل را به تو آموختم; و هنگامى که به فرمان من، از گل چیزى بصورت پرنده مىساختى، و در آن مى دمیدى، و به فرمان من، پرندهاى مىشد; و کور مادرزاد، و مبتلا به بیمارى پیسى را به فرمان من، شفا مىدادى; و مردگان را (نیز) به فرمان من زنده مىکردى; و هنگامى که بنى اسرائیل را از آسیب رساندن به تو، بازداشتم; در آن موقع که دلایل روشن براى آنها آوردى، ولى جمعى از کافران آنها گفتند: اینها جز سحر آشکار نیست!» (110)
و (به یاد آور) زمانى را که به حواریون وحى فرستادم که: «به من و فرستاده من، ایمان بیاورید!; آنها گفتند: «ایمان آوردیم، و گواه باش که ما مسلمانیم!» (111)
در آن هنگام که حواریون گفتند: «اى عیسى بن مریم! آیا پروردگارت مى تواند مائدهاى از آسمان بر ما نازل کند؟» او (در پاسخ) گفت: «از خدا بپرهیزید اگر با ایمان هستید!» (112)
گفتند: «(ما نظر بدى نداریم،) مى خواهیم از آن بخوریم، و دلهاى ما (به رسالت تو) مطمئن گردد; و بدانیم به ما راست گفتهاى; و بر آن، گواه باشیم.» (113)
عیسى بن مریم عرض کرد: «خداوندا! پروردگارا! از آسمان مائدهاى بر ما بفرست! تا براى اول و آخر ما، عیدى باشد، و نشانهاى از تو; و به ما روزى ده! تو بهترین روزى دهندگانى!» (114)
خداوند (دعاى او را مستجاب کرد; و) فرمود: «من آن را بر شما نازل مى کنم; ولى هر کس از شما بعد از آن کافر گردد (و راه انکار پوید)، او را مجازاتى مى کنم که احدى از جهانیان را چنان مجازات نکرده باشم!» (115)
و آنگاه که خداوند به عیسى بن مریم مىگوید: «آیا تو به مردم گفتى که من و مادرم را بعنوان دو معبود غیر از خدا انتخاب کنید؟!»، او مىگوید: «منزهى تو! من حق ندارم آنچه را که شایسته من نیست، بگویم! اگر چنین سخنى را گفته باشم، تو مىدانى! تو از آنچه در روح و جان من است، آگاهى; و من از آنچه در ذات (پاک) توست، آگاه نیستم! بیقین تو از تمام اسرار و پنهانی ها باخبرى. (116)
من، جز آنچه مرا به آن فرمان دادى، چیزى به آنها نگفتم; (به آنها گفتم:) خداوندى را بپرستید که پروردگار من و پروردگار شماست! و تا زمانى که در میان آنها بودم، مراقب و گواهشان بودم; ولى هنگامى که مرا از میانشان برگرفتى، تو خود مراقب آنها بودى; و تو بر هر چیز، گواهى! (117)
)با این حال،) اگر آنها را مجازات کنى، بندگان تواند. (و قادر به فرار از مجازات تو نیستند); و اگر آنان را ببخشى، توانا و حکیمى! (نه کیفر تو نشانه بى حکمتى است، و نه بخشش تو نشانه ضعف!)»(118(
خداوند مى گوید: «امروز، روزى است که راستى راستگویان، به آنها سود مى بخشد; براى آنها باغهایى از بهشت است که نهرها از زیر (درختان) آن مىگذرد، و تا ابد، جاودانه در آن مى مانند; هم خداوند از آنها خشنود است، و هم آنها از خدا خشنودند; این، رستگارى بزرگ است!» (119(
حکومت آسمانها و زمین و آنچه در آنهاست، از آن خداست; و او بر هر چیزى تواناست. (120(
سوره مریم آیات 15 تا 36 :
و سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیا (15( و اذکر فی الکتاب مریم اذ انتبذت من اهلها مکانا شرقیا (16( فاتخذت من دونهم حجابا فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشرا سویا (17(قالت انی اعوذ بالرحمن منک ان کنت تقیا (18)قال انما انا رسول ربک لاهب لک غلاما زکیا (19)قالت انى یکون لی غلام و لم یمسسنی بشر و لم اک بغیا (20)قال کذلک قال ربک هو علی هین و لنجعله آیة للناس و رحمة منا و کان امرا مقضیا (21)فحملته فانتبذت به مکانا قصیا (22)فاجاءها المخاض الى جذع النخلة قالت یا لیتنی مت قبل هذا و کنت نسیا منسیا (23)فناداها من تحتها الا تحزنی قد جعل ربک تحتک سریا (24)و هزی الیک بجذع النخلة تساقط علیک رطبا جنیا (25)فکلی و اشربی و قری عینا فاما ترین من البشر احدا فقولی انی نذرت للرحمن صوما فلن اکلمالیوم انسیا (26)فاتت به قومها تحمله قالوا یا مریم لقد جئت شیئا فریا (27)یا اخت هارون ما کان ابوک امرا سوء و ما کانت امک بغیا (28)فاشارت الیه قالوا کیف نکلم من کان فی المهد صبیا (29)قال انی عبد الله آتانی الکتاب و جعلنی نبیا (30)و جعلنی مبارکا این ما کنت و اوصانی بالصلاة و الزکاة ما دمت حیا (31)و برا بوالدتی و لم یجعلنی جبارا شقیا (32)و السلام علی یوم ولدت و یوم اموت و یوم ابعث حیا (33)ذلک عیسى ابن مریم قول الحق الذی فیه یمترون (34)ما کان لله ان یتخذ من ولد سبحانه اذا قضى امرا فانما یقول له کن فیکون (35)و ان الله ربی و ربکم فاعبدوه هذا صراط مستقیم (36)
سلام بر او، آن روز که تولد یافت، و آن روز که مى میرد، و آن روز که زنده برانگیخته مى شود! (15)
و در این کتاب (آسمانى)، مریم را یاد کن، آن هنگام که از خانواده اش جدا شد، و در ناحیه شرقى (بیت المقدس) قرار گرفت; (16)
و میان خود و آنان حجابى افکند (تا خلوتگاهش از هر نظر براى عبادت آماده باشد). در این هنگام، ما روح خود را بسوى او فرستادیم; و او در شکل انسانى بى عیب و نقص، بر مریم ظاهرشد! (17)
او (سخت ترسید و) گفت: «من از شر تو، به خداى رحمان پناه مى برم اگر پرهیزگارى! (18)
گفت: «من فرستاده پروردگار توام; (آمده ام) تا پسر پاکیزه اى به تو ببخشم!» (19)
گفت: «چگونه ممکن است فرزندى براى من باشد؟! در حالى که تاکنون انسانى با من تماس نداشته، و زن آلودهاى هم نبوده ام!» (20)
گفت: «مطلب همین است! پروردگارت فرموده: این کار بر من آسان است! (ما او را مى آفرینیم،تا قدرت خویش را آشکار سازیم;) و او را براى مردم نشانهاى قرار دهیم; و رحمتى باشد ازسوى ما! و این امرى است پایان یافته (و جاى گفتگو ندارد)!» (21)
سرانجام (مریم) به او باردار شد; و او را به نقطه دور دستى برد (و خلوت گزید) (22)
درد زایمان او را به کنار تنه درخت خرمایى کشاند; (آنقدر ناراحت شد که) گفت: «اى کاش پیش از این مرده بودم، و بکلى فراموش مى شدم!» (23)
ناگهان از طرف پایین پایش او را صدا زد که: «غمگین مباش! پروردگارت زیر پاى تو چشمه آبى (گوارا) قرار داده است! (24)
و این تنه نخل را به طرف خود تکان ده، رطب تازهاى بر تو فرو مىریزد! (25)
(از این غذاى لذیذ) بخور; و (از آن آب گوارا) بنوش; و چشمت را (به این مولود جدید) روشندار! و هرگاه کسى از انسانها را دیدى، (با اشاره) بگو: من براى خداوند رحمان روزهاى نذرکردهام; بنابراین امروز با هیچ انسانى هیچ سخن نمىگویم! (و بدان که این نوزاد، خودش از تودفاع خواهد کرد!)» (26)
(مریم) در حالى که او را در آغوش گرفته بود، نزد قومش آورد; گفتند: «اى مریم! کار بسیارعجیب و بدى انجام دادى! (27)
اى خواهر هارون! نه پدرت مرد بدى بود، و نه مادرت زن بد کارهاى!!» (28)
(مریم) به او اشاره کرد; گفتند: «چگونه با کودکى که در گاهواره است سخن بگوییم؟!» (29)
(ناگهان عیسى زبان به سخن گشود و) گفت: «من بنده خدایم; او کتاب (آسمانى) به من داده; و مرا پیامبر قرار داده است! (30)
و مرا -هر جا که باشم- وجودى پربرکت قرار داده; و تا زمانى که زنده ام، مرا به نماز و زکات توصیه کرده است! (31)
و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده; و جبار و شقى قرار نداده است! (32)
و سلام (خدا) بر من، در آن روز که متولد شدم، و در آن روز که مى میرم، و آن روز که زنده برانگیخته خواهم شد!» (33)
این است عیسى پسر مریم; گفتار حقى که در آن تردید مى کنند! (34)
هرگز براى خدا شایسته نبود که فرزندى اختیار کند! منزه است او! هرگاه چیزى را فرمان دهد،مى گوید: «موجود باش!» همان دم موجود مى شود! (35)
و خداوند، پروردگار من و شماست! او را پرستش کنید; این است راه راست! (36)
ولى (بعد از او) گروههایى از میان پیروانش اختلاف کردند; واى به حال کافران از مشاهده روزبزرگ (رستاخیز)! (37)
در آن روز که نزد ما مى آیند، چه گوشهاى شنوا و چه چشمهاى بینایى پیدا مى کنند! ولى این ستمگران امروز در گمراهى آشکارند! (38)
آنان را از روز حسرت ( روز رستاخیز که براى همه مایه تاسف است) بترسان، در آن هنگام که همه چیز پایان مى یابد! و آنها در غفلتند و ایمان نمى آورند! (39)
ما، زمین و تمام کسانى را که بر آن هستند، به ارث مى بریم; و همگى بسوى ما بازگردانده مى شوند! (40)
در این کتاب، ابراهیم را یاد کن، که او بسیار راستگو، و پیامبر (خدا) بود! (41)
هنگامى که به پدرش گفت: «اى پدر! چرا چیزى را مى پرستى که نه مى شنود، و نه مى بیند، و نه هیچ مشکلى را از تو حل مى کند؟! (42)
اى پدر! دانشى براى من آمده که براى تو نیامده است; بنابر این از من پیروى کن، تا تو را به راه راست هدایت کنم! (43)
اى پدر! شیطان را پرستش مکن، که شیطان نسبت به خداوند رحمان، عصیانگر بود! (44)
اى پدر! من از این مى ترسم که از سوى خداوند رحمان عذابى به تو رسد، در نتیجه از دوستان شیطان باشى!» (45)
گفت: «اى ابراهیم! آیا تو از معبودهاى من روى گردانى؟! اگر (از این کار) دست برندارى، تو راسنگسار مى کنم! و براى مدتى طولانى از من دور شو!» (46)
)ابراهیم) گفت: «سلام بر تو! من بزودى از پروردگارم برایت تقاضاى عفو مى کنم; چرا که اوهمواره نسبت به من مهربان بوده است! (47)