چشم بندی
دوشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۷، ۰۶:۰۰ ق.ظ
به فرمان دلم گوش میسپارم
که دلیل بودنت را میپسندد و میستاید
و وزیدن نسیم تو را مژده میدهد
زنده میمانم
اگر رایحهات مشامم را بنوازد
آن دم که حریر سر انگشتانت زلفهایم را شانه کشد.
و من تکههای جگرم را
چون شکوفههای پرپر
بهر تقدیم قدمت میپاشم
که گل سرخ درونم
آئین خیر مقدمت باشد.
زمانی که از مشرق انس رقص کنان سر میرسی
رایحهی سلسلهی زلف تو دشت دلم را عطرآگین میکند
و با آن پنجرههای وجودم را میتکانی و میگشایی
و پردههای غم و غربتم را میزدائی
ومن آرام می گیرم در آغوش گرمت.
و دل به دریای رویاهایت میبندم
و چشم میگشایم بر طعم چشمهایت
و از تلالو چشمهای حیات بخشت
جامی عسل بر میدارم و
در کامت مینشانم
و تا انتهای ساحل لذت چشم بسته میدویم ...
حمیدرضا ابراهیم زاده همدان .
3اسفند 1391
3اسفند 1391
کلیه حقوق برای مولف محفوظ است.
- ۹۷/۰۵/۲۲
آغوش گرمت را
به
روی بنده ات بگشا
که این چشم بندی نیست
اغفر لمن لایملک الی الدعا
وقتی محکم تو بغل فشارم داد گفت :
عسی ان تکرهوا شیا و هوخیر لکم و عسی ان تحبو شیا و هوشر لکم و الله یعلم انتم لا تعلمون (بقره 216)
و من دانستم که خیلی از چشم بندی های خدا در سختی ها دوست داشتن اوست
و خیلی از دوست داشتنی های من خود بی وفایی است ....
منتظرم
دوباره برایم چشم بندی کند
شما هم منتظر باشید...