خواجه ی تاجدار
خواجه تاجدار ( همچنان پای یک مرد در میان است )
این مقدمهی همیشه مفروض
«سالها پیش سر کلاس درس دوستی با یکی از همشاگردیهای مونث، بحثشان سر موضوع بالا گرفت کار که از کار گذشت خانمه فرمود وای از فرا دستی این مردا! و آقاهه گفت وای از افادهی شما زردها.
بله زردها شایدبخاطر اینکه زنها هم یه پا مرد شدند و حضورشان در قامت یک مرد علامت هشدار و خطر و... است و از آن روز به بعد واژهی (زردها) به زبانم افتاد.»
باز هم رد پای یک مرد بچشم می آید.
سرعتی
که جنس قوی برای چپاول غنای هستی ارزشمند بانوان گام برمی دارد به میزان عطش
کامهایش بسیار بالاست گروهی که هنوز زن را ابزار مرد میپندارند.
بازیچهای که مرد باید با آن همه تمنیات و نیازهایش مرتفع شود. ارزش او به
شادابی و جذابیتهای فیزیکی و دلبریهای اعتباری اوست.
و گروهی که زن را
برای بچه ساختن و پخت و پز و... میدانند و اکتفا به این امور را برایش
مقدس میدانند.
گویا زجر کشیدن و تحمل کردن و دم برنیاوردن برایش رسالت است.
در زبان لاتین واژهwo به کمرمرد لاتینman-men دخیل
شده است.women زن یعنی وسیلهای برای مرد.
در افسانههای یونان بانویی بنام پاندورا نماد زنانگی است. که جز برآوردن نیازهای جنسی مرد کاری در این دنیا ندارد. بالطبع در ذهن میلیاردها انسان زنی که از ازل دارای سابقهایی چون باقیماندهی گل جناب آدم باشد روزگارش بهتر از آن نمی شود و وظائفی برایش مترتب میشود که خدا را باهمهی عظمتش به تعجب وا مید ارد که کجا من همچنین حرفی زدم.
چرا حرف تو دهن خدا می گذارید؟
میان برنامه - افول زن سالاری
( در درسهایمان داشتیم که مادران و بانوان نخستین، سران و روسای قبائل بودند مدیران با درایتی که باعث ترقی انسان نئا آندرتال به انسان متمدن کنونی شدند و..
و اما این وسط چه اتفاق و کودتایی رخ داد که زن زنده بگور میشد الله اعلم.
شاید مردها با بدست گرفتن قدرت تلافی همهی عقدههای حقارت را سرشان درآوردند. با نگاهی به فعال ترین و اجتماعیترین موجودات همچون زنبور و مورچه متوجه میشویم که آنها هنوز تا کودتای بزرگ علیه ملکه راه درازی در پیش دارند. اگر چند قسمت از فیلمهای کرهای و چینی را ببینند حتما این جرقه در ذهنشان نقش میبندد که باید از یوغ ملکه رها شوند. و اگر موفق شوند احتمالا مرغوبیت عسل شان چینی می شود!)
این زردها
درهر صورت بانوان جهان با وجود اینکه مسبوق به سابقه اند اما هنوز جایگاه مشخص خود را نپذیرفته و یا نیافتهاند و دست به کارهای شاق و خارق العاده میزنند اقدامات مردانهای که خود مردها هم از آن مشمئز هستند از کار در معدن و مشقات رانندگی سنگین بلدوزر و کمباین تا سلاخی حیوان و انسان.
البته گاه این حیوان، خود شوهرِمادر مردهای است که واجبا لقتل فتوای حضرت سرکار زرد شده است.
از حضور در معاملات تن فروشی تا حضور در بازی فیلمهای پرنوگراف و... بنظر می رسد روندی را که برخی از مردها با پشتیبانی عرف و قانون و... برای تبعیض و تأذی زن بکار گرفتهاند وعجیب اصراری دارند تا زن را از جرگه انسانیت خارج کنند باعث بروز این فجایع شده باشد.
و چرا؟
و
چرا برای تحقیر یک مرد به او لباس زنانه میپوشانند؟
و چرا برای تحقیر یک
زن به او ضعیفه میگویند؟
و چرا زن شدن وزن بودن هزینه گزافی دارد؟
و چرا مادر شدن
دیگر نمیصرفد ؟
و چرا...
داغی که بعضی از مردها به پیشانی زنها زده اند
بانوانی برای برون رفت از تحقیر و فشار به زرد شدن روی آوردند
بانوانی که دیگر زن ماندن را به صلاح نمیدانند.
فرهنگ زن بودن و زن ماندن و مادر شدن به شدت تخریب شده است.
مادری که سلطان عشق و غم بود امروز میگوید مرا مامان صدام نکن بگو لیندا جون!
هنگامی که برای مردان پشتیبانان قانونی و فرا قانونی برای تهدید هستی یک زن بوجود آمد، هر مردی در هر موقعیتی هر چه دلش خواست کرد و بالای چشمش دیگر ابرو نبود !
ویا اگر بود نخ نما شده بود!
و پا توی کفش لیندا جون گذاشت. روزی شد که او مبدل به زن بور شد. و به طائفه بانوان یکبار دیگر جسارت شد و نیشش را در قلب بانوان کاشت. او همانی است که باید یک بانوی وزین و زیبا کاملا تابع محض منویات این انتر باشد. و حال فرهنگ زن ماندن نیز باین مسافت اشتباه دچار تزلزل نمی شود.؟
*
در اسلام و مباحث عرفانی اسلام،
زن دارای جایگاه تعریف شدهای بنام آیینهی
جمال خدا و مقام مادر و مدیر ارزشها و مقام مربی و تربیت نسل است.
از نگاه
رسول محبت : از دامن زن مرد به معراج رسد.
غالب عرفا متفقالقولند که
کائنات برای پیامبر، و پیامبر و همه دنیا محض صفای رخ بانوی دوعالم حضرت
زهرا(س) خلقت شده است. در این نگاه زنانی چون مریم مقدس، یوکابد مادر موسی،
آسیه همسر فرعون، خدیجه همسر نبی اکرم، و فاطمه همسر علی (ع) و زینب دختر
امام متقین هر کدام به ارزش میلیون ها مرد مقدس میارزند.
و در نهایت کرامت انسانی بانوان هیچ تفاوتی با مردان ندارد...
خواجه تاجدار
یک مرد در بدترین شرایط قیافهای
و مالی و تحصیلاتی وعقلی و... خود را نیاز وخدای زنان عالم می داند.
گویا همه حوریان
برای رویت حضرت ایشان صف به صف شده و منتظرند خاک مقدمش را توتیای چشمانشان
کنند.
او همان است که هرگاه به آینه احوالات قناسش می نگرد از تعفن احوال خود مشت به آینه می کوبد و میگوید اگر زن آفریده می شدم جایم فقط سینهی گورستان بود و بس حتی هیچ باغ وحشی حاضر نبود این بینوا را بعنوان نمونهی زشتترین حیوان بپذیرد. و حال چون خبر مرگش، مرد آفریده شده چنان کلاسش بالا میرود که میاندیشد از پس همهی زنان دنیا بر می آید و...
و بانو
برخی از زنان گمان می برند تجلی زیبایی های شان برای به بردگی کشاندن مردها کافی است !.
این گروه از بانوان برای به رخ کشاندن جذابیتهای فیزیکیشان دست به ابتکاراتی محیرالعقول می زنند.
این بانو خود را به تیغ جراحان زیبایی میسپارد. با هزار بارتوبه و اقدام به ترک تحصیل، مدرک دکترا می گیرد.
برای باربی شدن باشگاه زیبایی اندام راغلغله
می کند.
و همهی مکافات اشتغال را تحمل میکند تا در مسیر تند باد هوسهای یک
مرد، به قلاب چشمهای آقا! جذابیتش گیر کند.
و به هر شرایطی تن می دهد که یک انتر زندگیاش را تباه کند.
و ازین پس زن باید به هر دری بزند تا رضایتش را جلب کند و سر آخر یا خودش را بکشد یا او را یا هوو را...
تبصره:
همهی
زنها زرد نیستند و همهی مردهای چند بار داماد شده هم انتر نیستند.
شرایط
حاکم بر عرف به گونهای است که متأسفانه هرکس بخود اجازه میدهد تا سنتها
وهنجارها را بشکند.
اما شکستن بتهای رایج اعم از بد بودن مادرخوانده و هوو
و مرد چند زنه و زن .. برای مردم تابو شده شده است.
قبیح آن است که حلال خدا حرام نشان داده شود و تلخ و گزنده باشد و حرام خدا حلال نشان داده شود و شیرین و گوارا شود.
این نیاز جامعه است که در اسلام طلاق و تعدد زوجات و اقسام ازدواج را برنامهریزی کرده است...
واین سنت الهی است که همواره زن ومرد درکنارهم آرام گیرند ودر پرتو مهر همدیگر به کمال برسند
شاید دیگر نیازی به توضیح مکررات نباشد.
حمیدرضا ابراهیم زاده - بابلسر 1389/5/19
کلیه حقوق برای مؤلف محفوظ است.
- ۳ نظر
- ۲۹ دی ۹۷ ، ۱۲:۱۵