دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب مقالات. یادداشت ها و آثار پژوهشی، فرهنگی، اجتماعی دکتر حمیدرضا ابراهیم زاده

بایگانی

۴ مطلب در دی ۱۳۹۹ ثبت شده است

دارم با عشقم می جنگم

دوشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۹، ۰۷:۴۴ ق.ظ

 

و باز چون همیشه با سکوتش  بانگ می‌زد آوای خاموش خود را.

هر وقت تنهایی و غربت و بی‌پناهی به میهمانی‌اش می‌آمدند این گونه زانو در بغل داشت.

گویی دنیا با همه بزرگی برایش سلول انفرادی است.

دقائقی بصورتش چشم دوختم. پشت این چهره‌ی آرام می‌توانستم اقیانوس عمیق و متلاطمی را ببینم  که نامش را آرام  شنیده‌ام... 

به گل بوته‌ی آتش خیره شده بود. و رقص شعله را هیجان می‌بخشود.

با هر حرکت از رقصِ شعله، چهره‌اش زرد و سرخ می‌شد.

به چشمهایش که می‌نگریستی یادت می‌آمد که هوایش ابریست.

هر از چند گاهی تکه‌های کاغذ را به آتش می‌سپرد و نگاهشان می‌کرد.

گویی با امانت هر ورقی به آتش جرعه‌ایی تلخ می‌نوشید. 

چه میهمانی و چه میزبانی؟

چه پذیرایی گرمی؟

ترسم این بود که ناغافل باران بگیرد.

دستگاه واژه خرد کنی‌ام را به کار انداختم و گفتم: چه می‌کنی؟

بدون نگاه با تأخیری مطنطن گفت: دارم با عشقم می‌جنگم...

با این جمله مرا نیز به آغوش شعله سپرد و در آغوشش ذوب شدم و خاموش. 

 وجودم در آغوش  شعله‌ی آتش می‌ رقصید و گرمی می‌ بخشید و نور  افشانی می کرد.

 و هر دم چهره‌ی شعله برافروخته‌تر و زیباتر می‌شد و شعله نیز متقابلا گرما و نور درونش را با ملاطفت به او پس می‌داد.

هر نغمه‌ای که برای شعله می‌سرود و هر هدیه‌ای که به شعله می‌سپرد. سکوت واژه‌ای را پنهان می‌کرد...

گمان بردم او هم آتشی شعله باز باشد. که این چنین دست در حلقه‌ی شعله دارد...

بگذار که در تنهایی نایم بتراوم

واندر غربت خویشتن باده گسارم.

من نیز طفیل ره رندان  بلایم

از خویش جدایم در خویش بنالم...

  

 

                                         

 

                              حمیدرضا ابراهیم زاده - ساری

                          بهمن 1391

                 

                                          کلیه حقوق برای مولف محفوظ است

 

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

دل بازی

پنجشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۹، ۰۹:۱۷ ق.ظ

همه چیز به دل است.

 زنده شدن با دل است و مردن نیز هم.

دل و دلبر و دلداده ، سه عنصراصلی آفرینش آدمی هستند.

دل است که آدم را آدم نگه می دارد و فقدان آن آدم را از حیز انتفاع آدمیت می اندازد . مهم این است تا چقدر دلدار باشیم.؟!

دل که عاشق شد جوانی می کند  دل که عاقل شد ادعای راهدانی می کند...

دلت را خوب و عاشق نگه دار تا بتوانی آدم باشی!

بگذار برای جاودانگی ات آرام و مطمئن  بتپد.

 إِنَّ فِی ذَلِکَ لَذِکْرَى لِمَنْ کَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِیدٌ. / قاف37

دل خانه ی خداست که حضرت حق آن را بدست خویش بنا کرد.

قشنگ و سزاوار نیست که خانه اش را محل سکونت و جولانگاه اغیار کنیم.

دل با  لمس و مس غم و وسوسه ها بیمار می شود و نمی شود آن را  به هر طبیبی سپرد.

طبیب دل کسی جز سازنده و پروردگارش نیست.

هر شکستگی و خراشی قابل ترمیم و تعمیر است مگر دل شکستگی.!

دل تن نیست که به ناز طبیبان دچار شود . دل همه ی هستی و هویت یک تن است.

تنت بناز طبیبان نیازمند مباد  وجود نازکت آزرده گزند مباد.

 ازخدا بخواهیم که دلمان را  به باور بزرگی خود شاد کند و زنده نگهدارد!

دل حرم یارشد خالی ز اغیار شد    فارغ ز قید پندار عارف دلدار شد!

دل بازی و بازی با دل دیگران نیز جنگ بسیار نا برابری با مالک دل است که خدا را عصبانی می کند.!

آگاه باشیم که با دل یکدیگر بازی نکنیم.!

والی الله المصیر

حمیدرضا ابراهیم زاده

17 دی 1398

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

آخرت

يكشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۹، ۰۱:۲۰ ب.ظ

آخرت

"آخِر. آخَر . اُخَر. اُخری"

هرکدام از این واژگان  بمفهوم دیگری است

والاخِرة خیر وابقی / سوره اعلی۱۷

ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخِرة حسنه و قنا عذاب النار/بقره۲۰۱

و لقد رءآه نزلة اُخری

ومناة الثلاثه اُخری /درسوره نجم۱۳،۲۰

فمن کان منکم مریضا او علی سفر فعدةٌ من ایام اُخَر/بقره۱۸۴

دنیای آخرت یعنی دنیای دیگر.

دنیای  دیگر نسبتش با دنیای کنونی ما مثل دنیای رحم است با این  دنیا.

رهیافت ما برای تکامل  ورود به  دنیاهای موازی دیگری است که در حال  ما جریان دارد .

خداوند ما را نسبت به جهان های دیگری مطلع کرده است

که از واژه ی دنیای واپسین برای ما گفته است.

و این دنیا را پایان راه تکامل ما نمی داند.

اما واژگان واپسین در لغات قرآن  صورت های گوناگونی را بخود پذیرفته و یا با ظرافت چیده شده است.

واژگان ؛"دیگر.دیگری.واپسین" هرگز بمعنای پایان سازکار تکامل و آفرینش نیست!

آخِرت و آخــَر در قرآن نیز بمعنای پایان راه بشر نیست

بلکه مطابق با قوانین فیزیکی مواد ازبین نمی روند بلکه از حالتی بحالت دیگر در می آیند.

وابتغ فیما آتاک الله الدار الاخرة

ولا تنس نصیبک من الدنیا

واحسن کما احسن الله الیک

ولا تبغ الفساد فی الارض

ان الله لا یحب المفـسدین. /قصص۷۷

اقبال لاهوری گفته است:

گمان مبر که به آخر رسید کار مغان 

هزار باده ناخورده‌ در رگ تاک است.

آخَر نمی تواند  خط پایان  پدیده و حالت و حس ماهوی آن باشد.

ولا تدع مع الله الها آخـــَر

لا اله الاهو

کل شیٍ هالک الا وجهه

له الحکم

والیه ترجعون. / قصص۸۸

آخَر و آخِر هر دو بمفهوم «دیگر »است.

ترس از معما و نادانستن باعث می شود که انسان به موهوماتی بیاندیشد که آن را خط پایان خود بداند!

اگر چراغ خرد خاموش باشد ترس وطمع  همانند چاله ومانع  آزارمان می دهد و باعث می شود که مسیر راه را مسدود شده ببینیم!

« ظلمات وهم»

تاریکی توهم زاست.

در دعای مطالعه داریم بار خدایا"تاریکی وهم "را با "نور فهم"  روشن کن .

زیرا  که تاریکی منجر به توهم درفهمیدن می شود 

خدایا از هجوم توهمات به تو‌پناه می برم.

حمیدرضا ابراهیم زاده

سحرگاه هشتم دیماه۱۳۹۹

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصارمولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

ناسخ و منسوخ

پنجشنبه, ۴ دی ۱۳۹۹، ۰۵:۴۵ ب.ظ


هنگامی که موارد وادله ی آیات ناسخ ومنسوخ را بررسی می کردم به مقتضیات پذیری قرآن واحکام الهی رسیدم خداوند بارها  نشانه هایی را تغییر داد تا بالغ فکری انسانیت دگرگون وتازه شود.

در سوره مجادله آیه دوازدهم وسیزدهم  موضوع آیه ی نجوا را طرح کرده است.

در ابتدای کار بنا به مقتضیاتی نجوا یا حرف خصوصی در گوش پیامبر فقط با  دادن صدقه و پول ممکن‌بود!

اذا تناجیتم الرسول فقدمو بین یدی نجواکم صدقه ذلک خیر لکم...۱۲

اما پس از چندی آیه  بعدی نازل شد  وآن  ناسخ پیام قبلی است که فرمود:

ء اشفقتم ان تقدموابین یدی نجواکم صدقات. فاذا لم‌تفعلوا وتاب الله علیکم...۱۳

موارد و ادله های مختلف بدوی  باعث پیدایش ناسخ گردیده که خود حضرت حق با همه ی تسلط وتوانمندی وبا توجه به  دور اندیشی و چشم انداز  بالای خود حرفش را تغییر می دهد ویا از حرف و دستورش بر می گردد و ‌بلوغ جامعه را ارج می نهد و سپس ناسخ ها را مقرون و اشعار می دارد.

انسان نیاز هایی دارد که اورا بالغ می کند!

بلوغ عقل. بلوغ عواطف. بلوغ  درک وآگاهی اجتماعی و اقتصادی و بلوغ های متنوع دیگر انسان را اهل می کند.

انتظار بشر از دین همین است که اورا به بلوغ بکشاند نه اینکه اورا به تحجر و قهقرا سوق دهد

انسان در خدمت هیچ دینی قرار نمی گیرد . بلکه ادیان در خدمت انسان قرار می گیرند

بااین ساز وکار بسیاری از تحریفات و تضییقات و خرافات از دامن دین و روابط دین و انسان پاک می شود.

بنابراین برای حرکت و شدن ما نیازمند به نقشه ی راه و چشم انداز بلوغ می باشیم.

آموزش هدفمند با پشتوانه آموزه های نیک و باورهای سالم و‌کامل محور حرکت و توسعه است.

ما پیشرفت ناپذیران و یا جوامعی که با توسعه در تضادیم و مدعی  شتاب در مسیر پیشرفتیم بسیاری از غلط های منسوخ شده را می پیماییم  وبا رفتارها و‌نا هنجاری های  رفتاری جامعه را بسمت قهقرا می کشانیم.

برای فرار از این بحران باید قاعده گزاری های حاکمیتی چند جانبه ای بسازیم که در آن هیچ تبعیض و خدشه ای راه نیابد.

آنچه که‌جوامع را به انحطاط می کشاند تبعیض و رشوه و ربا ست که فقر چند جانبه را بهمراه دارد.

جوامع ربایی رشد اقتصادی ندارند وبشدت بسمت تورم و ‌پولشویی  متمایلند.

جوامع رشوه ای نیز سیستم پذیر وقانون مدار نیستند و‌با شتاب بسمت قانون ستیزی وهرج و مرج تمایل پیدا می کنند.

جوامع تبعیض خواه نیز از غنای سرمایه های اجتماعی خالی شده و سازه های اقتدار  هنجارهای نیک فرو ریخته و تعفن دروغ و تزویر  و ناکار آمدی و ضعف ورکود جامعه را فلج می کند.

بنابراین برای مداوای چنین جوامعی که به این درد ها وبیماری ها دچار شده اند نیاز به همبستگی ملی و بسیج همگانی برای مبارزه با عفونت رشوه و تبعیض و ربا داریم روح فساد ستیزی جامعه را باید تقویت کرد.

آموزش وپرورش باید به تدریس وتربیت آموزه ها و روشهای تربیتی منجر به رفتار نیک زیستی هدفمند ومقتضیات پذیر روی بیاورد و از تضاد باورها و رفتارها بگریزد.

دراین صورت آموزش و پرورش مهمترین محل مدیریت بحران ها و محور توسعه است.

والی الله المصیر

حمیدرضا ابراهیم زاده

سحرگاه سوم دی ماه ۱۳۹۹

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده