دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب مقالات. یادداشت ها و آثار پژوهشی، فرهنگی، اجتماعی دکتر حمیدرضا ابراهیم زاده

بایگانی

۷ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

دریا

شنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۷، ۰۶:۴۰ ب.ظ

دریــا

دریا در آبی چشمهایت زلال معصومیتم را می‌بینم .

دریا مرا از خشکی اوهام و آلودگیها بشوی و آسمان ایمانم را با آینه ی آیات منور کن .

دریا همهمه آشوبهای دنیا را به تو می‌سپارم تا مرا به ساحل امن نجابت برسانی .

دریا با تلاطم سهمگینت زندگی محقرم را به بازی مگیر ! که مرا با عصیان کاری نیست .

دریا دریاب مرا .!


 

نشاید که دربند کرد روح دریا را ونتوان که دربند کرد شیر صحرا را

دریا تو میدانی که یأس و نومیدی سلسله‌ام را می‌تکاند و من کافر به هر آنچه هستم که هستی‌ام را می‌لغزاند.

دریا بر یأس وناگواری و همه دشمنانم غرش کن و با صلابت مرا در آغوش مهربانت بفشار که تو مرا همدمی .

دریا در آبی چشمهایت آفتاب حیاتم را می‌جویم تا حیات سبز بر آبی سرایم بگشایی .

دریا طلوع امواج عشق را در کرانه‌هایت آرزومندم .

دریا نگاهت را می‌ستایم و چشمک ستاره‌هایت را می‌پسندم .

دریا آن چه را که از عظمتت نمی‌دانم هستی چون امیدواری و بزرگواری .

هستی‌ام را از آلایش غم بشوی و نیستی رازگونه‌ام را از دیده‌ها بزدای و قطره وجودی‌ام را در وسعت ژرفای کریمانه‌ات بپذیر.

دریا مرا بشوی و خاطره‌ام را و روزگار و رویاهایم را از آشوب آلودگیها تطهیر کن.

دریا ناامیدی‌ام را با امواج خروشانت به ساحل امید رهنمون کن تا سحر مهتابی حیاتم را غسل تعمید کنم و در آستان زلالت روح و ریحان و جانانم را تقدیم حضورت کنم و هستی ناقابلم را به مسلخت اهدا و خونم را برایت بیفشانم و خود را از یأس و ظلمت و جهل و جمود نجات دهم و به جاودانه‌هایت سیراب و متنعم شوم.

دریا کشتی حیاتم را بر دوش امواجت سوار کردی و آنرا ، تقدیرم بنا نهادی میخواهم در این موج سواری سربلند و راست قامت به آغوش مهربانت بشتابم .

دریا کشتی آرزوهایم را به سخره مگیر زیرا که در این آمال من مسافری سرگردانم  و نردعشق با خنکای حریمت و کهکشان قدسیت می‌زنم .

دریا باورم کن به حیات ، ساغرم کن به ممات .

 دریا دریایی .

دریا زیبایی.

دریا جویایی .

دریا رویایی .

                                              

  حمیــدرضا ابراهیــم زاده 

12مرداد1381

کلیه حقوق برای مولف محفوظ است.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

هویت شیطان

پنجشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۷، ۰۹:۰۰ ق.ظ

گفتگو

با سلام و ادب

  سوال ام این است
که وقتی سربازان خدا را می خواندم شبهه ای در ذهنم آمد
سربازان خدا افراد مطیع و فرمان بردار حضرت حق اند ولی آیا شیطان هم مطیع امر خداست که وظیفه جدا کردن خبیث از طیب را در این دنیا بر عهده دارد؟
اگر صلاح می دانید تشریح نمایید
--


سلام

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ کَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّیَّتَهُ أَوْلِیَاءَ مِن دُونِی وَهُمْ لَکُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلًا ﴿الکهف: ٥٠﴾

وَإِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی إِلَىٰ یَوْمِ الدِّینِ ﴿ص - ٧٨﴾

ابلیس خرده هوشی داشت وبه خاطر همان خرده هوش مامور به تکلیف شد.

آنگاه ازفرمان حق ابا ورزید. وکافرشد.  حرفهایی هم زد که به تهدید علیه آدم ختم شد

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَىٰ وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ ﴿البقرة: ٣٤﴾

گفت که من سعی میکنم تا آدمیت را اغوا کنم...

قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَلَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿الحجر- ٣٩﴾

حسود وخودشیفته شد.

خودشیفتگی و حسادت دشمنی می آورد

قسم خورد که اغوا کند

قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿ص ٨٢﴾

وآنگاه دشمنی اش را برای بشر آشکارکرد

ان الشیطان للانسان عدو مبین (یوسف5)

 برای انسان شیطان دشمنی آشکاراست.

   وخودش هم چندین بارگفت من ازآدم وآدمی زاده خوشم نمیاد.

وَقُل لِّعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوًّا مُّبِینًا ﴿الإسراء: ٥٣﴾

اما خدا دوست انسان وبلکه عاشق انسان است/

قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ

منتهی حرکت شیطان دربدترین حالت برای خدا قابل فیلتر شدن هست

او انسان را می فریبد وخدا وند انسان رااز فقر فکری وذهنی  وعاطفی واقتصادی دور نگه می دارد

انسان زیرکی که با بلایی بنام شیطنت ابلیس  آزمایش می شود می فهمد که کید شیطان ضعیف هست

فَقَاتِلُوا أَوْلِیَاءَ الشَّیْطَانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفًا ﴿النساء: ٧٦﴾

طبیعی است  لجبازی شیطان بخاطر خودشیفتگی اش بود وهست وهمین آثار درانسان قابل تعمیم است واگر انسانی خود را از مس ولمس شیطان وخبط های موازی با ابلیس دورنگه دارد دررنج وعذاب وبلایا گرفتار نمی شود

اگر شیطان برقلب و بدن وروح انسان مس کند واورا لمس کند  اوراازحیز انتفاع  عقل واحساس خارج میکند

کسی که ربا می خورد.

کسی که ریا می کند.

کسی که زنا می کند  و...

وکسی که به رفتار وپندارزشتش شیفتگی دارد وآن را انحراف نمی پندارد  مورد لمس شیطان واقع شده است

1-      الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَىٰ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿البقرة: ٢٧٥﴾

2-      إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ ﴿الأعراف: ٢٠١﴾

شیطان دل آدمی را برای طواف می پسندد ولمس ومس کردنش را دوست دارد.

 

تسلط شیطان بر قلب هایی که استیلا می یابد  بارز است

        

رسول خدا صلی الله علیه و آله :

لولا أنَّ الشَّیاطینَ یَحُومونَ على قُلوبِ بَنی آدمَ لَنَظَروا إلى مَلَکوتِ السَّماءِ؛

اگر شیاطین، گرد دلهای آدمیان نمی چرخیدند، هر آینه آنان ملکوت آسمان‏ها را مى ‏دیدند.

المحجّة البیضاء : ج2، ص125

           

شیطان عجیب به دل بشر علاقه دارد ودرصدد جلب محبت بشر است.

وقتی دلی را برای خود مسکن گزید وتصاحب کرد سربازان جدیدش را به سرپرستی  او انتخاب می کند


انما سلطانه علی الذین یتولونه والذین هم مشرکون (نحل100)

الزامی ندارد که ابلیس دنبال  سربازانی از جنس وطبقه وشغل خاص باشد.

او گرانیگاه ها وشرائط پیش برنده واستراتژیک خود را نیاز سنجی می کند وازمیان انسیان  برای خود نماینده ی عالی می گمارد.

گاه ازطبقات تاثیر گذار علما یارمی گیرد که نمادشان اهل ریا وخشک مغزی وقشریگری و تزویر است.  وگاه از طبقه ی متمولین واهل زر وگاه از طبقه حکام  وامرا واهل زور.

برای هرطبقه ی محروم وغنی برنامه ها ونرم افزارهای مهندسی شده  خاص خود را دارد.

شیطان گاه آدمی را به فقر  اعتقاد واقتصاد دعوت می کند وگاه انسانیت را از فقر می ترساند واورااز نیکی وبخشش   برحذر می دارد


الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُکُم بِالْفَحْشَاء وَاللّهُ یَعِدُکُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلاً وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ - بقره268


حسابگری شیطان چنان عمیق وسازمانی است که بایدگفت بدون برهان وپناه خدا محال است هیچ یوسفی ازچاه نقشه های شیطان برهد.

میشود گفت به دلیل علاقه انسان به کالبد خاکی اش  تولای بشر بیشتر به حب ولایت شیطان گرایش دارد. زیرا پایه حرکت شیطان برای اغوای بشر حیوانیت خواهی اوست.

انسانی که به بهشت ازمنظرحورالعین وتصاحب جنسی اش برحور شیفته می شود پس غالب عباداتش می تواند گناه وحیوانیت خواهی وحتی شرک باشد

به گمان من این طرز اعتقاد  ومطالبه ی بهشت  که ثواب را  بخاطر جاودانگی  حیوانیت خود بخواهد خودش کفر آوراست.

معمولا این طائفه از اهل عباد طایفه ی ظاهربین وقشریگرا وسفیه و خشن محسوب می شوند.

اینها همانهایی هستند که همراه کمربند انتحاری باخود قاشق وچنگال می بندند تا دربهشت ناهار وشامشان را باابزار دنیوی میل کنند

این گونه از جانوران ویروس هوا هوس دنیوی خود را به بهشت هم سرایت می دهند.

بهشت جای عذر وبهانه وبازی درآوردن نسیه طلبیدن نیست

بقول مرحوم شهید بهشتی  :

" بهشت را به بها بدهند و به بهانه ندهند

بهشت سعادت، بهشت عزت، بهشت حاکمیت اسلام را با بهای سنگین پرداخت می کنند

 أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لا یُفْتَنُونَ (٢/عنکبوت)"


شیطان هم محبت دارد. وبلد است کارهای مهم وشاق وخارق العاده ای انجام دهد تا شیرینی گناه واشتباه  را درکام انسان شیرین کند ویااینکه نظر زیرکان  حسابگررا بخود جلب کند.

 عمده گرفتاری های بشر که از شیطان ناشی می شود موقتی است. وایوب نبی آن بلایا را لمس کرده است.

 

وَاذْکُرْ عَبْدَنَا أَیُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ ﴿ص: ٤١﴾

اما اگر انسان درمعرض تعارض وتعرض با شیطان واقع شد طبعا راه برای فرارش بازاست

به خدا پناه ببرد وخود را مطابق با نقشه ی اصلی فرمایش خدا از ابلیس دور نگه دارد.

خدا هم مدافع اهل باور هست. وبرایش دفاع واعلان جنگ هم  میکند. لشکر فرشتگان می فرستد ویاریش می کند-

اِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی‏ کُنْتُمْ تُوعَدُونَ

سوره فصلت آیه ی 30

شیطان بدون آنکه بخواهد  وتوانایی اش را داشته باشد اغلب ابزار سنجش ویا سنگ محک خدا برای تعیین مرغوبیت جنس بشر بمنظور امتیاز گیری هایش واقع می شود

واینگونه است که شیطان خود در کمین خداست.

وَمَکَرُوا وَمَکَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ ﴿آل‌عمران: ٥٤﴾

ان ربک لبالمرصاد - فجر14

نقشه ی راه خدا این است که شیطان را ازانسان دورنگه دارد. وعقل و خرد قدسی بشر را با سنگ محک  شیطان، مورد  آزمایش قرار دهد

واین انسان است که باید به خدا پناه ببرد و از خبط وخطا وبزه  خودرا دور نگه دارد

تاگوشش شنونده ی نسیم حق باشد وچشمش بینای اسرار گردد ودست ودل وزبانش پذیرای اجرای احکام حضرت رحمان قرار گیرد.

چشم وگوش وزبان ودست وپا را نباید  آلوده به نجاست سمعی وبصری ومال حرام و....قرار داد

نشنود آن نغمه‌ها را گوش حس       کز ستمها گوش حس باشد نجس - مولانا

لوازم احساس ولمس را نباید به شیطان واگذارکرد تا آن را بیالاید

راه حس راه خران است ای سوار. ای خران را تو مزاحم شرم دار.- مولانا

هرچشم وگوشی نمی تواند شنوا وبینای اسرار حق باشد

تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی, گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش - حافظ

ازاین سبب دم انسان مقدس است وشیطان را یارای مقابله با دم انسان نیست هرگز.

وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا ﴿الإسراء: ٧٠﴾

هرنفس پارسا ذکر بقاهست ویار

إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا

 ﴿الأحزاب: ٧٢﴾


والی الله المصیر

24 آبان 1394

حمید رضا ابراهیم زاده



*تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصارمولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

سکوت

شنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۷، ۰۳:۱۸ ب.ظ

سکــوت:

یعنی پوشیدن جامه ی ابهت و بردباری برای چیدن پی درپی واژه‌ی آری.

سکوت:

 یعنی درهم شکستن واژه‌های غول آسای نفاق و زاری.

یعنی برخواستن از کابوس و رسیدن به بیداری.

سکوت یعنی اینکه دوستت دارم وتو خبر نداری.

یعنی فقط تو بپرسی و من بگویمت آری.

سکوت که همیشه نیست تب تلخ  ترس ونداری و نزاری .

برای من اینک سکوت یعنی اینکه آری و تمام  شد واژه‌های چشم انتظاری ...

سکوت ارزش و غنای اعتباری بسیار بالائی دارد.

یعنی حرفهای بزرگ و ناگفته‌های مهمی وجود دارد که بجای آن نتوانسته‌ایم  واژه بسازیم

همیشه از سکوت ناغافل و ناگوار ترسیدیم.

همیشه با سکوت خود را پنهان کردیم.

همیشه درسکوت غوطه خوردیم تا دلخوشی‌هایمان  را نرنجانیم .

سکــوت  به اندازه‌ی اسمش بزرگ و مهیب است. می‌تواند براندازد و یا برافرازد.

مُهرسکوت  یعنی  مِهر ورزیدن برای خاطر خواهی.

مولاناگفت:

آنکه را اسرار حق آموختند     مُهر کردند و دهانش دوختند

گاه نگفتن راز، زندگی ساز و سعادت بخش است. گاه گفتنش خانمان برانداز شقاوت بخش است.

اینجاست که مهر بر دهان کسی که راز می‌داند می‌زنند تا قلبی آزرده نشود و چشمی نمناک نگردد

شکستن مهر سکوت هم یعنی مهر ورزی برای افشای یک حقیقت.

یعنی نور بر زاویای تاریک پاشیدن و روشنگری.

اینجاست که باید برای آبروی کسی رازی را بر ملا کرد تا از زیر دست و پای خباثت‌ها نجات یابد

تا قلبی  شاد شود و حقی احقاق.

سکوت نشانه ی رضایت است.

و گاه با سکوت باید گفت رضایتی است مرا ولیکن حیا در گفتن آری مرا مخییر داشته.

و گاه این سکوت می‌تواند بذر تردید و دودلی را در دل بکارد.

پس باید با سکوت مدارا کرد و با زبان به حس تلاطم گفت آری.

حق السکوت

چماق باطلی است که برای افشا نشدن راز بر فرق راز باخته می‌کوبند.

اسفا بر آدمیتی که راه اقتدار و ارتزاقش این باشد.

اسفا بر رازباخته‌ای که به کفتاری چون او ببازد.

کرامت و حمییت و مردی و مروت این است که با راز دیگران قمار نکنیم...

روزه‌ی سکوت


در تنگنای عسرت مریم با روزه‌ی سکوتش طفل سه روزه را به زبان آورد.

خدای مریم گفت:  آیتک الا تکلم الناس ثلاث لیا ل سویا-(مریم آیه 10)

مریم مقدس گفت:انی نذرت للرحمن صوما فلن اکلم الیوم انسیا- (مریم26)

مسیح گفت:  انی عبدالله آتانی الکتاب وجعلنی نبیا وجعلنی مبارکا-(مریم آیه 30)


تا نبندی ز سخن لب، نشود دل گویا
نطق عیسی ثمر روزه مریم باشد

روزه‌ی سکوت می‌گیریم که خاموشی گزینیم تا خشنود کنیم صاحب سکوت را.

بالاخره من هم فهمیدم چرا خدا این قدر صبر و سکوت دارد.

 

                                     حمیدرضا ابراهیم زاده     30 شهریور  1392

 

حق انتشار مخصوص مولف است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

صاحب

دوشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۷، ۰۶:۵۸ ب.ظ

 

شرحی بر ترجمه ی یک لغت قرآنی

معرفت کلمات و اسامی وشناخت درست واژه ها برای استخدام دقیق آنها  جهت بدست آوردن وحصول نتیجه ی گفتگو ویا پیام بسیارمهم وجادویی است.

جادوی کلام هنگامی رخ می دهد که مهندسی چینش و واستخدام واژه ها دقیق وحساب شده صورت بپذیرد.

ان البیان لسحرا :  بیا ن جادوست!

وقرآن بیان است  بیانی که سراسر سخنانش ازهرلحاظ  مهندسی شده وچینش کلماتش حساب شده  وبلکه چشمه ی معجزه است.

خداوند آموزگار ومالک ودارنده وسرمایه دار کلام و مرجع نهایی و بدوی همه ی اسماء وکلام و واژه هاست .

 

وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِکَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَٰؤُلَاءِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ﴿البقرة: ٣١﴾


وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ ﴿البقرة: ١٢٤﴾


إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ ﴿آل‌عمران: ٤٥﴾

 

گاه درترجمه ی آیات وبلکه واژه ها به عباراتی برمی خوریم که  مفهوم دقیق ودرستی ازآن واژه  نداشته ایم.و مراد ازآن عبارت هرگز محتوایات ذهنی ما نبوده است

مثلا:

واژه ی صاحب به گوش پارسی زبانان به معنای مالک  ترجمه شده است. اما واقعیت این است که این واژه کاملا عربی از مصدر  ص ح ب هست وکلمه ی صحبت نیز از بطن همین مصدر استخراج شده است.

صاحب درلغت نامه ی دهخدا

صاحب .]  ح ِ ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی مذکر از صُحْبة و صحابة. یار. ج ، صَحْب ، صُحبة، صُحْبان ، صِحاب ، صَحابة، صِحابة. ج ِ فاعل بر فَعالة جز در این مورد نیامده است .

 (منتهی الارب ). ج ، اَصحاب ،صَحب ، صَحابة، صِحاب ، صُحبة، صَحبان . || همراه . (ربنجنی ). || همسفر. (دستورالاخوان ). ملازم . رفیق . قرین . جلیس . دمساز. انیس :


خازنت را گو که سنج و رایضت راگو که ران
شاعرت را گو که خوان و صاحبت را گو که پای
./ منوچهری .


صاحبا عمر عزیز است غنیمت دانش
گوی خیری که توانی ببر از میدانش . سعدی /.

بنا براین صاحب به مفهوم همراه .همدم . یار . دوست و  ملازم  و همسر و همسفر ترجمه شده است.

و صاحب الزمان ؛ همنشین و همدم با روزگار معنا  می شود ونمی تواند اختیار دار زمان  ویا مالک الرقاب زمان ودوران معنا شود.

بلکه صاحب الزمان قرین وهمسفر بازمان است کسی است که دربطن زمان و در رحم زمانه  محصور وزنده وپویاست وازمجموعه ی احوالات زمانه خویش کاملا باخبر است.

درقرآن نیز واژه ی صاحب وصاحبه 18 بار تکرار شده است.

که شالوده ی همه ی این آیات هشداراست.

 

(1)   إِلَّا تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثَانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَأَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفْلَىٰ وَکَلِمَةُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیَا وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿التوبة: ٤٠﴾  

 - یاروهمراه پیامبر : جناب خلیفه ی اول  ابابکر(رض).

 

(2) وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَبِذِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینِ وَالْجَارِ ذِی الْقُرْبَىٰ وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنبِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ مَن کَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا ﴿النساء: ٣٦﴾  

- همجوار: نیکی به اقوام وهمسایگان .

(3) وَإِن جَاهَدَاکَ عَلَىٰ أَن تُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا مَعْرُوفًا وَاتَّبِعْ سَبِیلَ مَنْ أَنَابَ إِلَیَّ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿لقمان: ١٥﴾  

- همراهان : توصیه لقمان به پسرش درعدم دنیا گرایی.

(4) قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ ﴿سبإ: ٤٦﴾  

- یاور مهربان: پیامبر برای امتش یار ودوستدار است  که مجنون نیست.

(5) یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُکُمَا فَیَسْقِی رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الْآخَرُ فَیُصْلَبُ فَتَأْکُلُ الطَّیْرُ مِن رَّأْسِهِ قُضِیَ الْأَمْرُ الَّذِی فِیهِ تَسْتَفْتِیَانِ ﴿یوسف: ٤١﴾  

- قرین وهمگام:یوسف نبی سالها دررحم زندان فراموش شده بود.

(6) بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنَّىٰ یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَکُن لَّهُ صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴿الأنعام: ١٠١﴾  

- یار وهمدم : خدارا همسری نیست.

(7) قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ یُحَاوِرُهُ أَکَفَرْتَ بِالَّذِی خَلَقَکَ مِن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاکَ رَجُلًا ﴿الکهف: ٣٧﴾  

- همنشین وهمراه: مثال وشرح یک گفتگو.

(8) وَکَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ یُحَاوِرُهُ أَنَا أَکْثَرُ مِنکَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا ﴿الکهف: ٣٤﴾  

- دوست وهمراه:مثال وشرح یک گفتگو.

(9) قَالَ إِن سَأَلْتُکَ عَن شَیْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِی قَدْ بَلَغْتَ مِن لَّدُنِّی عُذْرًا ﴿الکهف: ٧٦﴾  

همراه وهم صحبت:موسی بن عمران درهمراهی با خضر نبی.

(10) یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿یوسف: ٣٩﴾  

- همنشین وقرین درزندان: یوسف نبی.

(11) أَوَلَمْ یَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ مُّبِینٌ ﴿الأعراف: ١٨٤﴾  

- یاوروهمنشین:پیامبر اسلام مجنون نیست.

(12) فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلَا تَکُن کَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَىٰ وَهُوَ مَکْظُومٌ ﴿القلم: ٤٨﴾  

- همنشین وهمراه:اشاره به  یونس نبی که در بطن نهنگ زندانی وهمنشین شده بود.

(13) وَأَنَّهُ تَعَالَىٰ جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا ﴿الجن: ٣﴾  

- همسر وهمدم: خداوندرا فرزند وهمسری نیست.

(14) فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَىٰ فَعَقَرَ ﴿القمر: ٢٩﴾  

- همراه: اشاره به شرح داستان ثمود و کسی که ناقه را سر برید.

(15) مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَىٰ ﴿النجم: ٢﴾

- همراه و یار  : پیامبراسلام هرگز منحرف نشده است.

(16) وَمَا صَاحِبُکُم بِمَجْنُونٍ ﴿التکویر: ٢٢﴾  

- همنشین وهمراه: پیامبر اسلام دیوانه نیست.

(17) وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِیهِ ﴿المعارج: ١٢﴾  

- همسر وهمراه: درقیامت همسری وبرادری را باکسی پیوندی نیست.

(18) وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ ﴿عبس: ٣٦﴾  

- همسر وهمدم: درقیامت زن وفرزندرا با شما پیوند نیست.

 

درنتیجه  به تملک درآوردن واژه ی صاحب به عنوان مالک  بعید و محال به نظر می رسد.

 

حمیدرضا ابراهیم زاده

5 مهر1394

 

·         تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف  محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

غصه خوردن حرام است !

پنجشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۷، ۰۸:۴۰ ق.ظ

هوالعزیز

 همانطور که  خوردن شراب حرام است ، خوردن غصه هم حرام است!

 خوردن هیچ چیز مانند غصه حرام نیست.

اگرما فهمیدیم که جهاندارگیتی  اوست دیگرچه غصه ای را باید بخوریم؟!!

کسی که خدا را سرپرست و وکیل وشاهد وقاضی خود می داند ازچه باید بترسد؟

جهاندارگیتی !  مدبر و برنامه ریز همه ی کارهای زندگی ماست

خدا عاشق انسان  و بلکه دوست و پناهگاه امن ماست

به او اعتماد کنیم و وکالت امورمان را به او واگذاریم.

والی الله المصیر

حمید رضا ابراهیم زاده

20مرداد1396

 

·         برداشت آزاد ازچند جمله ی دکتر حسین آقا قمشه ای

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

زائردرخت بید

سه شنبه, ۶ آذر ۱۳۹۷، ۰۹:۵۹ ق.ظ

 

یخبندان

پل چوبی دهکده را لیز کرده است

و سوزآذر ناله ی دلخراش نرده های پل را به گوش بید می رساند

دل  بید برای زائری که معشوقه اش آنسوی پل از سردی انتظار  بی تاب است ،زخمی است

وبازهم باد سیلی اش را به صورت  بید حواله  می کند..........



نتیجه تصویری برای درخت بید

 

می دمد طواف باد

به گوش  دشت فریاد

و زایر  بید

تکیه داده است

به یادها

 گمان من درون آیه ها ی

دشت وباد

 نوشته  است

قسم  به بید و زائر وغروب

سوگند به باد

 که درنگاه  مست شب

نهفته است این ضماد

  تکیده است  آغوش  درخت بید

ز زخمه های ناگوار

و درهجوم تگرگ  آذر و دی

یاد می کند از

تیر و خرداد

و جا پای بهاررا

می شمارد به آرامی

نوای آفتاب  مست  مرداد

وبی رحم هیزم شکن

که می پنداردازسرما

 

خشکیده است ؛

حیات  ونبات بید

ومی شکاند دل بید را

با تبر بیداد

وبازهم بید مهر

که سایه اش 

تموز را

پناه بود ومراد

گرم می کند

محفل وکاشانه ی

زائر و معشوقه اش را

به یاد معاد...


نتیجه تصویری برای درخت بید


************

6آذر1393


تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصارمولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

ترجمه ی حدیث کسا

جمعه, ۲ آذر ۱۳۹۷، ۰۶:۵۶ ب.ظ

ترجمه ی حدیث کسا


 ازشیطان رانده شده به خدا پناه می برم

  بنام خداوند بخشنده ه ی مهربان


جابر می گوید:   از فاطمه زهرا  شنیدم که فرمود: پدرم رسول خدا برمن  دریکی از روزها  وارد شد

و فرمود: سلام بر تو اى فاطمه در پاسخش  گفتم : درود بر تو باد.

 فرمود: در بدنم سستى و ضعفى را حس مى کنم

گفتم :سوگندبه خدا اى پدرجان تورا از سستى و ضعف پناه مى دهم

 فرمود: اى فاطمه برایم کساء یمانى را بیاور و مرا با آن بپوشان .

 من کساء یمانى را برایش آوردم

  و او را با آن پوشاندم و هم چنان به او مى نگریستم . در آن حال چهره اش همانند ماه شب چهارده مى درخشید

    پس ساعتى نگذشت که دیدم فرزندم حسن وارد شد و

 گفت :سلام بر تو اى مادر .گفتم : بر تو باد سلام اى نور دیده ام.و میوه دلم. 

گفت : مادرجان من در نزد تو بوى خوشى استشمام مى کنم گویا بوی جدم رسول خدا است .

گفتم : آرى همانا جد تو در زیر کساء است پس حسن بطرف کساء رفت

وگفت : سلام بر تو اى جد بزرگوار اى رسول خدا آیا به من اجازه مى دهى که با تو در زیر کساء وارد شوم ؟

 فرمود: سلام بر تو باد اى فرزندم و اى صاحب حوض من . اجازه ات  دادم.

 پس حسن نزد آن جناب به زیر کساء رفت.

ساعتى نگذشت که پسرم حسین وارد شد و گفت : سلام بر تو اى مادر

 گفتم : بر تو باد سلام اى فرزند من و اى نور دیده  و میوه ی دلم.

 فرمود: مادر جان من در نزد تو بوى خوشى استشمام مى کنم، گویا بوى جدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)است . 

گفتم آرى همانا جد تو و برادرت در زیر کساء هستند.

 حسین نزدیک کساء رفته گفت : سلام بر تو اى جد بزرگوار، سلام بر تو اى کسى که خدا او را برگزید.

 آیا به من اذن مى دهى که با شما در زیر کساء داخل شوم

 فرمود: و بر تو باد سلام اى فرزندم و اى شفاعت کننده  ی امتم . به تو اذن دادم پس او نیز با آن دو در زیر کساء وارد شد.

 در این هنگام ابوالحسن على بن ابیطالب وارد شد و فرمود سلام بر تو اى دختر رسول خدا.

 گفتم : و سلام بر تو باد اى ابا الحسن و اى امیر مؤ منان.

فرمود: اى فاطمه من بوى خوشى نزد تو استشمام مى کنم

 گویا بوى برادرم و پسر عمویم رسول خدا است ؟

 گفتم : آرى  او است که با دو فرزندت در زیر کساء هستند.

 پس على نیز به طرف کساء رفت و گفتسلام بر تو اى رسول خدا آیا اذن مى دهى که من نیز با شما در زیر کساء باشم ؟

رسول خدا به او فرمود: و سلام بر تو باد   اى برادر من و اى وصى و خلیفه و پرچمدار من به تو اذن دادم.

 پس على نیز وارد در زیر کساء شد، در این هنگام من نیز به طرف کساء رفتم

و عرض کردم :سلام بر تو اى پدرجان اى رسول خدا آیا به من هم اذن مى دهى که با شما در زیر کساء باشم ؟

 فرمود: و سلام  بر تو باد اى دخترم و اى پاره تنم به تو هم اذن دادم ، پس من نیز به زیرکساء رفتم ،

و چون همگى در زیر کساء جمع شدیم . پدرم رسول خدا دو طرف کساء را گرفت و با دست راست بسوى آسمان اشاره کرد

 و فرمود: خدایا  اینان خاندان من و خواص ونزدیکانم هستند  گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است.

 هرچه ایشان را بیازارد مرا مى آزارد  .  و هرچه  که ایشان را به اندوه در آورد  مرا به اندوه مى اندازد .

هر که با ایشان بجنگد من  با او وارد  جنگ می شوم

 و هر که با ایشان سازش کند با او سازش می کنم.

ودشمنم  باهرکس که با ایشان دشمنى کند و دوستم با هر کس که ایشان را دوست بدارد .

 اینها از من هستند و من  نیز از  ایشانم . پس درودها  و برکتها  و مهر  و آمرزش و خوشنودیت  را بر من و بر ایشان بفرست .

و پلیدى را از ایشان دور کن و بخوبى  پاکیزه شان کن .

 پس خداى عزوجل فرمود: اى فرشتگان من و اى ساکنان آسمانهایم براستى که من نیافریدم بنای آسمان را  و زمین رانگستردانیم

 و   ماه را نتابانیدم و  مهر  رادرخشان نکردم و  فلک  راچرخان نکردم  و دریارا  روان نکردم  و کشتى را درجریان نینداختم .

 مگر بخاطر دوستى این پنج تنی که در زیر کسایند.

 پس جبرئیل امین عرض کرد: پروردگارا  در زیر کساء چه کسانی هستند؟

خداى عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و سرچشمه ی رسالتند: آنان فاطمه  و پدر  و شوهر و دو فرزندش  هستند.

جبرئیل گفت: پروردگارا آیا به من هم اذن مى دهى که به زمین فرود آیم تا ششمین آنها باشم ؟

. خدا فرمود: آرى به تو اذن دادم.

 پس جبرئیل امین به زمین آمد و گفت : سلام بر تو اى رسول خدا، علىّ اعلى  سلامت مى رساند و تحیت و اکرام مخصوص برایت روا داشته است

 و مى فرماید: به عزت و جلالم سوگند که من نیافریدم  بنای آسمان  و زمین گسترده و ماه تابان و مهر درخشان و فلک چرخان و دریاى روان و  کشتى درجریان را مگر بخاطر شما وبرای و محبت و دوستى شما.

و به من نیز اجازه داده است که با شما در زیر کساء باشم .پس آیا  اى رسول خدا شما هم  بمن اجازه  مى دهى ؟

رسول خدا(ص ) فرمود :و سلام بر تو باد اى امین وحى خدا. آرى. به تو هم اذن دادم .

پس جبرئیل با ما وارد در زیرکساء شد و به پدرم گفت : همانا خداوند بسوى شما وحى کرده و مى فرماید:

 ((حقیقت این است که خدا مى خواهد  پلیدى (و ناپاکى ) را از شما خاندان ببرد و شما را با پاکیزگى کامل،تطهیر کند  )) .

على علیه السلام به پدرم گفت :

 اى رسول خدا به من بگو  نشستن  ما در زیر کساء چه فضیلتى (و چه شرافتى ) نزد خدا دارد؟

پیغمبر(صلی الله علیه وآله و سلم ) فرمود:

سوگند به آن خدائى که به حق مرا به پیامبرى برانگیخت و به رسالت و نجات دادن (خلق ) برگزید که این خبر (و سرگذشت ) ما در انجمن و محفلى از محافل مردم زمین  یاد نمی شود که در آن گروهى از شیعیان و دوستان ما باشند جز آنکه بر ایشان رحمت (حق ) نازل شود و فرشتگان  به گردشان  فرا گیرند و براى آنها آمرزش خواهند تا آنگاه که از دور هم پراکنده شوند،

 على (که این فضیلت را شنید) فرمود: با این ترتیب به خدا سوگند ما رستگار شدیم و سوگند به پروردگار کعبه که شیعیان ما نیز رستگار شدند،

دوباره پیغمبر فرمود: اى على! سوگند به آنکه مرا بحق به نبوت برانگیخت و به رسالت و نجات دادن (خلق ) برگزید این خبر (و سرگذشت ) ما درانجمن ومحفلى از محافل مردم زمین که در آن گروهى از شیعیان و دوستان ما باشند  و در میان آنها اندوهناکى باشد  ذکر نشود جزآنکه خدا اندوهش را برطرف کند و هیچ غمناکى نیست جز آنکه خدا غمش را بگشاید و حاجت خواهى نباشد جز آنکه خدا حاجتش را برآورد،

على گفت : بدین ترتیب به خدا سوگند ما کامیاب و سعادتمند شدیم وبه خدا سوگندکه شیعیان ما نیز رستگار  وخوشبخت شدند.


- ترجمه :          حمید رضا ابراهیم زاده  

15 اسفند1393


تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصارمولف محفوظ است.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده