دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب مقالات. یادداشت ها و آثار پژوهشی، فرهنگی، اجتماعی دکتر حمیدرضا ابراهیم زاده

بایگانی

۱۰ مطلب در مهر ۱۴۰۲ ثبت شده است

ای وای که مهرآمد ورفت

يكشنبه, ۳۰ مهر ۱۴۰۲، ۰۲:۱۴ ق.ظ

 

ای تیر که نامده آتش زده ای

هم خرمن من هم به هوا تش زده ای

دردایره ی  سرد دلت سوخت دلم

بر بوم دلت رنگ رخ  غش زده ای

 ای وای که مهر آمد و رفت ونسرود

داغ دل من تازه شد و وش زده ای...

 

21/2014oct   


29مهر93


حمید  رضا ابراهیم زاده


تمامی حقوق این اثر برای مولف محفوظ است
  • حمیدرضا ابراهیم زاده

شاه میداس درون ما

پنجشنبه, ۲۷ مهر ۱۴۰۲، ۰۴:۲۰ ق.ظ

افسانه ی زیبا وآموزنده ی یونانی وجود دارد بنام" شاه میداس"

در آغاز نوجوانی این داستان راخوانده بودم.و روی من تاثیر زیادی گذاشته بود!

بچگی کردن ما بااین داستانها زود تمام شد....

اما داستان این بود؛

مردی که آرزو کرد فقط طلا داشته باشد و به هرچه دست بزند طلا بشود

بالاخره یه نفر کمکش کرد و او به این فن دست یافت و به هرچه دست زد طلاشد...

او شاه شد." شاه میداس"

تااینجای کار همه چیزدرست و قشنگ بود!

اما دیری نپائیدکه همه چیز برایش درد و رنج شد چون همه چیز برایش طلا می شد...!!

عاقبت همه از او فراری شدند

آب هم نمی توانست بخورد و از گرسنگی  به تلف شدن رسید ....

همه  افراد تحت امر شاه میداس از اینکه به  طلا تبدیل شوند می ترسند که پول وطلا چیزی نیست مبادا که مسخ و دگرگون و نابود شوند!!!

اوحتی هنگامی که دخترش رادر آغوش کشید آن کودک معصوم در آغوشش طلاشد...

شاه میداس برای دارایی اش آنقدر زجر وگرسنگی و بیماری و درد کشید!

او همه دارایی و طلاهایش را داد تا درمان شود. اما نمی شد.

به قصه ی غریبی تن داد تا به حالت سابق خود برگردد ازاین رو به شاه بودنش نیز پشت کرد و....

کسی هم جرات درمان او را نداشت.

او سپس  آرزو کرد به زندگی عادی باز گردد و دیگر هیچ نیازی به طلا و پول ندارد

فقط زندگی آرام و عادی می خواست...

این داستان هدایت فکری و فرهنگی تمیزی دارد.

اگر انسان به تمام خواسته هایش برسد بازهم یک جای کارش می لنگد!

اگر به هرچه دست بزند و طلا شود بازهم ناقص است...

حال  و روز آرزوهای ما هم همین طوراست!

استاد ما می گفت بخش زیادی از گرفتاری های ما آرزوهای دور ودراز ما و دعا های نسنجیده ماست!

دعاهایی می کنیم که برای مان شر می شود و چوب همین آرزوهایمان را می خوریم!!

بگذاریم که پروردگار دانا و مهربان و آفریدگار دلسوز به صلاح خودش برای ما بخواهد...

اینجاست که حضرت رحمان فرمود؛

وَ عَسى‌ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ  وَ عَسى‌ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ  وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ‌.  

سوره بقره 216

تمام دانایی ها وتوانمندی ها و آرزوهای ما چیزی جز توهم نیست.

نه می دانیم

نه‌می توانیم

نه دینداری داریم

نه دارایی داریم...

بااین دانش و دارایی و توانایی و دینداری اندک در عوض توهم بسیار بالایی داریم.!

جناب حافظ گفت؛

تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست

راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش!!!

 

حمید رضا ابراهیم زاده

۲۶ مهر۱۴۰۲

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصارمولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

می شود گفت و شنود

چهارشنبه, ۲۶ مهر ۱۴۰۲، ۰۳:۰۸ ب.ظ

می شود

از

هرچه گفت 

اما نگفت و

نه شنود

می شود

در

یک سکوت بی درنگ

راز هستی را شنود

می شود

در وزن حرفی سهمگین

با سبکباری

غنود

می شود

با

فوج حرف جنگجو

لشکری بر پا

نمود

از این

جنود

...

حمیدرضاابراهیم زاده

۲۷ مهر1390

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

کارکرد نمادها واسطوره ها درپذیرش توسعه

يكشنبه, ۲۳ مهر ۱۴۰۲، ۰۷:۴۹ ق.ظ

بنام خداوند جان و خرد

ادبیات کهن و نفیس و غنی پارسی مملو از آموزه های ارزشمندی است که در تعالی حقوق شهروندی و آموزش مهارت های زندگی تاثیر بسزایی دارد و ازاین درگاه و پنجره نور فرهنگ به یک جامعه می تابد و جامعه روشن و توسعه یافته رقم می خورد.

فردوسی یکی از نوابغ و نوادر آموزشی جامعه ایرانی و بلکه سایر اقوام و ملل  است.
آموزگاری که می دانست برای ساختار سازی و بهسازی و اصلاح جامعه باید از دقیق ترین نمادها برای بالغ سازی مردم هر عصر استفاده کند.
گاه نمی توان مستقیم و بدون واسطه آموزه ها را به خورد دل و جان و ذهن مردم داد.

گاه نباید و نمی شود بدون واسطه در باره مفاهیم واژه هاو پدیده ها سخن گفت.
باید واژه ها به دقت وزن و ارزشیابی شوند و تاب آوری های اذهان را بررسی کنند تا میزان درک جامعه را بالا ببرند تا اینکه پذیرش یک امر رخ دهد.!
در واقع پذیرش توسعه توسط همه جوامع این چنین است.
نقش آموزه ها و آموزش به عنوان‌منبع تغذیه در این دستگاه بسیار مهم وکلیدی است.
برای چکاندن قطرات آموزه ها و مفاهیم بنیادین در حلق جامعه به دقت و هنر بالایی نیازمندیم تا آموزه ها با همان شفافیت و انرژی و با بسته بندی شکیل و زیبا و به یاد ماندنی پذیرفته شوند و التزام عملی برای پیاده سازی و جاری سازی و بکارگیری آموزه ها در جامعه رخ دهد!
فردوسی نیزهمچون سعدی و مولانا و سایر اندیشمندان حوزه جامعه و مهارت زیستی این گونه تلاش کرد،تا در داستانهایش از همه عناصر کلیدی به عنوان نماد های بنیادین استفاده کند و نقش و رسالت خود را به عنوان آموزگار جامعه به درستی و دقت پیش ببرد.
او تلاش وافری داشت تا رستم و سهراب جامعه را در هر دوره ای بشناسیم؛
رستم؛ نماد عقل و پیشینه و تاریخ . اقتدار. شعور. اراده و قاطعیت و پختگی و مرزبان جامعه است.
سهراب ؛ نماد احساس و تازگی . نسل نو. هیجان و شور و نیرو و سرمایه ی خام  و آینده یک جامعه است.
اگر سهراب های جامعه از رستم های جامعه خود دور بمانند!!!

اگر رستم های جامعه ازسهراب هایشان غافل بمانند!
بی گمان شکاف نسلی بین دو قدرت و عناصر سرمایه و نیاز بوجود می آید!
و آینده ی پیش و رو با بحران مواجه است که منجر به نابودی و انقراض سرمایه های اجتماعی جامعه می گردد!
و اساسا پیشرفت و توسعه و شکوفایی پیش نمی آید.
زیرا آگاهی و تجربه و ژنوم هویتی و قدرت بهره گیری از تعاملات بین دو نسل منتقل نشده است.
مولانا می فرماید؛
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بدحالان و خوش‌حالان شدم.
از این رو فردوسی پاکزاد برای بالغ گیری و به بلوغ کشاندن عواطف جامعه و ذهن مردم هر زمان از این عناصر برای رساندن آموزه های خود استفاده کرده است.
که اگر جامعه ای تاریخ و پیشینه ی خود را نداند و نشناسد و از آن دور بماند محکوم به فنا و نابودی است!
همانگونه که سهراب پدرش را نشناخت و ...

 

 

رستم وسهراب

 

و پس از آن نیز نوشدارو برایشان موثر واقع نشد!!!

نه سهراب  به زندگی بازگشت و نه رستم توانست پسر را بازگرداند!

بنابراین برای صیانت و نگهداری از سهراب های جامعه و یا نخبگان و سرمایه های اجتماعی خود هیچ نوش دارویی کارگشا نیست مگر زمان شناسی  و دقت در مقتضیات زمان واحوال و استفاده از از ابزارهای شناختاری و آگاهی بخشی و آموزش و زبان مفاهمه و تعامل و تاب آوری استفاده نموده و روح ایمان جامعه را تقویت کنیم.
تمرین هایی که باید بیشتر صورت پذیرند؛
مدارا و مدارا گری و تعامل و آسان گیری
امانت داری و راستگویی و راز پوشی
مسئولیت پذیری و تعهد و پایبندی
تاب آوری و تحمل و گذشت
دوست داشتن های بی منت و ارزشمند
و...
برای درک همه این مفاهیم باید باز آموزی و دقت صورت بگیرد.
همان روشی که فردوسی برای آموزش این مفاهیم از خود بروز داد و توانست نهال رنج سی ساله خود را به درخت تنومند مبدل کند!
انصافا تلاشهای فردوسی عزیز مقبول و ستودنی است.
و ما وظیفه داریم تا از آموزه های راستین موجود و تلاشهای مشکور بزرگانی چون فردوسی و سعدی و مولانا که در بیان هنرمندانه آموزه ها موفقیت چشمگیری داشتند بهتر و بیشتر استفاده کنیم.

و الی الله المصیر
حمیدرضاابراهیم زاده

۲۰ مهر ۱۴۰۲

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصارمولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

امنیت ملی

يكشنبه, ۱۶ مهر ۱۴۰۲، ۱۰:۱۹ ق.ظ

امنیت ملی

واژه ای بسیار مهم و استراتژیک است که برای فهم ودرک آن دقت و تلاش بسیار بالایی لازم است.

امنیت پایدار و هوشمندی که بتواند از هویت و حقوق جامعه پاسداری کند و برای همه ی سرمایه های کشور چتری ایمن بوده و بسترهای لازم را برای رسوب و رشد سرمایه های ملی فراهم آورد.

بی تردید؛

امنیت در تمام فعالیت های اقتصادی

امنیت در تمام شاخص های حقوق شهروندی

امنیت در تمام کارکردهای زندگی

امنیت در تحصیل. شغل. خدمات اجتماعی.

امنیت در تولید علم و دانش و فکر

امنیت در تولیدات صنعتی و کشاورزی و فرهنگی و هنری

امنیت در بازرگانی و توسعه روابط تجاری

امنیت در غذا و دارو و بهداشت ودرمان

امنیت در مسافرت و تفریح و ورزش

امنیت در هرچیزی که به خاطرزندگی و آرامش به آن نیازمندیم برای یک ملت گنج است.

درواقع کلید سخن این جمله است که امنیت ، گوهر و گنج بسیار گران وقیمتی است و بدون آن نمی توان هیچ برنامه ای را اجرایی کرد وهیچ آرمانی تحقق پیدا نمی کند.!

هرگونه فعل وترک فعلی که باعث شود مردم و جامعه وسرمایه های ملی آسیب ببینند چه با قلم وچه با قدم و رفتار، تهدید علیه امنیت ملی محسوب می شود.؛

گاه با رفتارهایی باعث دلسردی نخبگان می شوند

گاه با نوشتن هایی باعث سلب آرامش روانی مردم می شوند

گاه بازار را از رونق می اندازند.

گاه نوجوانان را از زندگی و تحصیل نا امید می کنند.

گاه کشاورزان را از آینده می ترسانند.

گاه پشت کارگر و کارمند را می لرزانند.

گاه معلمان را تخریب می کنند.

گاه هویت زن را در جامعه مخدوش می کنند

گاه نقش مادران خانواده را بد رنگ می کنند.

گاه  نان آور و پدر خانواده را دلسرد و منزوی می کنند.

گاه به چهره های فرهنگی و مفاخر فرهنگی اهانت می کنند.

 گاه آب را از سرچشمه گل آلود می کنند.

گاه با محصولات ترا ریخته مردم رااز سلامتی می اندازند.

گاه با اسراف و مصرف بیجا زندگی را برمردم دشوار می کنند.

گاه با تاسیس بانک ها و موسسات وشرکت های هرمی ازمردم می دزدند.

گاه بااخبار و سخنوری های شاذ مردم راگمراه می کنند ودین وایمان مردم رامی ربایند.

گاه آب سد ها را  مسموم می کنند.

گاه ازمنابع طبیعی می دزدند و درغارتش رقابت وهیجان دارند.

گاه دارو و ارزاق را احتکار می کنند.

گاه پزشکانونخبگان و متخصصان  را فراری می دهند.

گاه گران فروشی را باب می کنند.

گاه با واردات کالا وخدمات بصورت افسارگسیخته کمر تولید کننده می شکنند.

گاه کم فروشی می کنند.

گاه بازار را تعطیل می کنند.

گاه دانشگاه را بهم‌می ریزند و کلاسها را تعطیل می کنند.

گاه مقالات و پژوهش ها را جعل می کنند.

گاه و بیگاه هرکاری را می کنند تا گروهی از ترس مردم در تب و تاب بیفتند.

وهرکاری که سرمایه های ملی مخدوش و زیان ده شوند.

همه ی اینها تهدید امنیت ملی است.

تهدید فقط بمب و موشک و سم نیست. بلکه تهدید هر نوع فعالیت وترک فعالیتی است که باعث ترساندن  و آسیب دیدن مردم و یا اقشاری خاص گردد...

بنابر این ناخواسته وخواسته کاری نکنیم که امنیت ملتی را مخدوش نمود و برهم‌ بریزیم .

توسعه پایدار موقعی رخ می دهد که همه ی جوانب امنیت ملی پایدار باشد.

برای رسیدن به این گرانیگاه علاوه بر برنامه ریزی و آرمانخواهی هزینه ی سنگینی را می طلبد؛

نخست حق پژوهی و کار وتلاش هوشمندانه و منظم و شناخت نقاط  ریزش و رشد و آسیب کارها و تعاملات و خدمات. ودر گام بعدی شکیبایی و تاب آوری در برابر فشارها و کمبودها جامعه را بسوی ترقی و پیشرفت پایدار رهنمون‌می سازد.

هم چنین امنیت مان را مدیون کسانی هستیم که شبانه روزشان در برای پاسداری از آسایش و سلامت ما وجامعه و باورها ی ما به هم دوخته اند.که البته  صیانت ازسربازان مدافع امنیت هم تکریم امنیت ملی محسوب می شود.

تلاش های ارزنده شان جای تقدیر وتحسین است.

 

والی الله المصیر.

حمیدرضاابراهیم زاده

۱۶ مهر۱۴۰۲

 

تمامی حقوق و تبعات این اثر درانحصار مولف محفوظ می باشد.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

مهاجرت نخبگان

جمعه, ۷ مهر ۱۴۰۲، ۱۱:۱۱ ق.ظ

 

 

 

مهاجرت

کوچ کردن

جداسازی و فرار از محل زندگی و کار و تحصیل بدون قصد بازگشت.

صندوق بین‌المللی پول، بیکاری، سطح پائین درآمد استادان و نخبگان، نارسایی‌های مالی و اداری، کمبود امکانات تخصصی-علمی و بی‌ثباتی سیاسی و اجتماعی را از جمله دلایل مهاجرت ایرانیان ذکر کرده‌است.

حتی یک‌نفر از سرمایه های اجتماعی و ذخایر علمی و انسانی میهن زیان ملی محسوب می شود

اگرچه برای پیشگیری از مهاجرت

لازم است که دولت ها تدابیر و یامشوق هایی را جهت صیانت و پاسداشت حقوق نخبگان  بخرج دهند .

واز سویی دیگر نخبگان هم باید تاب آوری و شکیبایی لازم را برای خدمات و کار و تحصیل در جامعه هزینه کنند.

برای رصد ماجرا باید منصفانه تر به آن نگاه کنیم.

از سوی جامعه ، هزینه ی ملی گزافی برای ساخت وتولید سرمایه های اجتماعی شده است.

اینکه بچه ها از آب وگل دربیایند و با عنوان نخبگی از کشور بروند به زیان امنیت ملی است.

تهدید امنیت‌ملی فقط با بمب و دسیسه نیست . !!!

گاه بی توجهی طرفین دولت و نخبگان ذخایر و غنای ملی امنیت کشور را بخطر می اندازد.

اگرچه مقصر باخت و رفتن نخبگان دولتها بچشم می آیند ودولت باید مجدانه مشوق های ماندگاری نخبگان را پیگیری نموده ودراین زمینه  صادقانه ترو چشمگیرتر رفتارنماید .

بی تردید در این مقوله هرگونه قصور و ترک فعلی ازسوی هر مقام و شخصی که باعث شود سرمایه های ملی از بین برود و یا باعث یاس و نا امیدی آنها گردد جرم علیه امنیت ملی محسوب می گردد.

از سوی دیگر نخبگان نیز باید صداقت و امانتداری و شکیبایی ومیهن دوستی خود را به جامعه اثبات کنند.

و از جامعه برای رشد و بهسازی حمایت و پاسداری نمایند.

 

 

الی الله المصیر

حمیدرضا ابراهیم زاده 

اخرین روز تابستان۱۴۰۲

 

 

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

درسی بنام صدام

جمعه, ۷ مهر ۱۴۰۲، ۱۰:۲۸ ق.ظ

 

درباره صدام دو نکته مهم را درکارهایم  یادداشت داشتم برایم خیلی جالب و نو هست.

اول
اینکه خود را رهبر حکیم مردم عرب می شناخت.
  همه  سران عرب بعد از جمال عبد الناصر" توهم پدر فرزانه بودن" پیدا کرده بودند بنابراین او که معتقد به پان عربیسم بود سیاست هایش بامبانی اقتصاد بر محور سوسیالیسم استوار می شد. بشدت حامی فلسطین بود و خود را یگانه پدر عرب و منجی اعراب می دانست.
به جنس توهمی که قذافی و بن علی و منصور هادی وحسنی مبارک و دیگران هم به آن دچار بودند صدام نیز دچارش شده بود!
با کودتای دایی اش احمد حسن البکر او معاون حزب حاکم بعث شده بود و منتقدین و مخالفین در هر طبقه ولباس و شخصیت رابشدت سرکوب و منزوی کرد و چنان رعب ووحشتی می انداخت که در سال ۱۹۷۹ به راحتی رئیس جمهور  مادام العمرعراق شد.
او بلا فاصله خود را سردار قادسیه خواند و همان زمان در مجله اکونومیست بعنوان دیکتاتور قرن بیستم شناخته شد.
توهم قدرت و مستی دیوانه وارش باعث شد به جنگ باایران روی بیاورد.
باهمه توانش جنگید واز دیگران هم کمک می گرفت. اما جنگ ۸  سال طول کشید.
در جنگ ۸ ساله با ایران پشتش خالی شد و در دادگاه لاهه مجرم جنگی شناخته شد وملزم به پرداخت غرامت به ایران گردید.
سپس خود را به جنگ خلیج فارس و اشغال کویت مشغول کرد و این خبط و غلط برایش گران تمام شد با این رویکرد با مداخله آمریکا و هم پیمانانش از کویت تارانده شد و از همان وقت بشدت منزوی شد.
ودر پی حمله متفقین وامریکا در دسامبر سال ۲۰۰۳ از حکومت ساقط شد و گریخت مدتی بعد در دخمه ای دستگیر و توسط دادگاه سران عراق بعنوان مجرم جنگی محاکمه گردید و به کشتار کردها و شیعیان الدجیل و ترور و قتل منتقدین و...اعتراف کرد.
وی در آخرین روز دسامبر ۲۰۰۶ برابر با ده دی ۱۳۸۵ ، در روز عید قربان به دار مکافات آویخته شد
دوم
وی ۳۱۲ جلد کتاب نوشت!
یکی از کتابهایی که در دوران جنگ با ایران بعنوان کتاب کار فرماندهان ارشد جنگ بود  کتابی است بنام المحاضرات السیاسی که من سالهای بعد در سال ۷۴ این کتاب را بطور اتفاقی  پیدایش کردم و چندین بار هم آن را مطالعه کردم.
او
بی نهایت جبار و قاطع و غیر منعطف بود.
کاریزمای خود را در علاقه به خانواده و دوستان و سر سپردگانش نشان می داد  وبه همان‌میزان به مچ گیری و کشف توطئه علاقه داشت.
آنقدر از دشمنان خیالی اش حرف می زد که اورا باید به توهم توطئه متهم کرد.
دامادش را به همین خاطر تیر باران کرد.
پسرانش عدی و قصی را به جسارت و سختگیری و قساوت ترغیب می کرد

وحتی پسرش عدی پس از شکست تیم فوتبال عراق برخی از بازیکنان و کاپیتان را به شلاق بست و شکنجه داد!!!
بااینحال صدام پس از دستگیری همیشه با ریش و قران وسجاده نماز ظاهر می شد.
ودر دادگاه  قران به دست مردم را به شورش و واکنش خطاب قرار می داد و با قاضی پرونده هایش بشدت برخورد خصمانه ای نشان می داد...
صدام می خواست عواطف قومی و مذهبی مردم را بشوراند.
اما بسیار دیر شده بود
او اقوام  وسران مدهبی را  در طول حکومتش سرکوب و معدوم کرده بود.
کردها را قلع و قمع کرد و حتی نسبت به شیعیان عناد عجیبی داشت.
چهار مرجع مهم شیعی بدستش بقتل رسیده بودند و سایر مراجع را نیز بشدت منزوی کرده بود.
اقوام عرب و حتی همکیشانش نیز از او دلخور بودند وکاری برایش نتوانستند انجام دهند
او درواقع رابطه اش را با‌مردم قطع کرده بود و یکسویه با مردم ارتباط می گرفت
وشاید همین امر باعث شد تا مدعی چابکسوار عرب از اسب قدرت ساقط شود و آنگونه ناباورانه و سخیف به دار مکافات آویخته شود.
بسیار تلاش کردتا خود را پدر ملت عرب جا بزند...اما
تاریخ صدام را پدر ملت عرب نمی شناسد
بلکه او را به نام واقعیش صدام می شناسد.
اوکه به تاریخ چند ملت صدمه زد!!!

فاعتبروا یااولی الالباب

حمیدرضاابراهیم زاده

 ۵ مهر۱۴۰۲


# هفته_دفاع

 

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

گذشت و گذشت

چهارشنبه, ۵ مهر ۱۴۰۲، ۰۶:۰۰ ق.ظ

 هوالعزیز

... تا رسیدم به این آیه؛

خذالعفو

وامر بالعرف

واعرض عن الجاهلین  / اعراف199

عفو و گذشت را برگیر

به نیکی فراخوان

واز نادانان رویگردان باش

-اگر کسی این توصیه ی خدا را روش زندگیش کند در دل همه ی مردم جا می گیرد. و زندگیش آسان می شود.

بیشترین سختی ما این است که با همه بر سرهر چیزی می جنگیم و برای کلمات مفت دیگران جز به جز ستیزه می کنیم. و لحظات گران بهای مان را برایش هدرمی دهیم .

 برای کسی که نمی خواهد لجاجتش را کنار بگذارد ،اصرار به فهماندن واصلاح کردن شان، مارا لجوج  و کم ارزش می کند. و لطافت وجودمان را به هرز برده و مخدوش می کند.همان صفاتی را بکار می گیریم که آنها در عناد و کینه توزی و دشمنی پیشه کرده اند.

بهتراست تا همان مرتبه رهایشان کرد که خلاق حکیم فرمود:

لکم دینکم ولی دین ./کافرون6

رویگردانی از لجاجت  نادانان و نادانی گری.باعث صلابت و موفقیت در برخورد باایشان وسلامت نفس ما است.

که حضرت رحمان در احوال پارسایان زیرک فرمود:

واذاخاطبهم الجاهلون قالوا سلاما / فرقان64

 والی الله المصیر

حمیدرضا ابراهیم زاده

سحرگاه اول آذر1397

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصارمولف محفوظ است.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

مهر

يكشنبه, ۲ مهر ۱۴۰۲، ۱۲:۱۲ ب.ظ

 

فرارسیدن ما ه مهر ومهرورزی ماه شور ونشاط علم وفضیلت وادب وارادت

 وآغاز سال جدید تحصیلی را به همه ی شما دانش آموزان. طلاب. دانشجویان.

اساتید ودبیران وآموزگاران وهمه ی اهالی فرهنگ وخرد ومهرورزی وادب تبریک عرض می نمایم

به نظر استاد عزیزمان بوسه بر سر درمدارس و دانشگاهها به مثابه  بوسیدن وبرکت گرفتن ازحرمت حرم امن الهی و عتبات عالیات ومساجد ومنابر است

برعتبه ی مدارس و دانشگاه ها ومراکز وموسسات علمی باید بوسه زد

زیرا حریم قدسی دانش وفضیلت وادب همواره مقدس و پویا و ارزشمند وبابرکت است.

 


نتیجه تصویری برای کلاس درس

 

فرارسیدن  ماه شکوهمند و زیبای  مهر ومهرورزی ومحبت وادب و دانش :

 

بر همه ی علاقمندان ومقیمان مهر ومهرورزی مبارک باد

 


 

 

 

 

حمیدرضاابراهیم زاده

 

31 شهریور 1394

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

بگشای در ا...

شنبه, ۱ مهر ۱۴۰۲، ۱۲:۰۰ ق.ظ

 

 

 

دررا که می گشایی

با چهره های کنجکاوی روبرو می شوی که چشم به تو دوخته اند

سیاه وسفید. زرد وسرخ رنگین کمان هویت های فردی.

هرقیافه ای یک هویت است.

یکی چشمش سیاه است ودیگری میشی رنگ. یکی چانه اش درازاست ودیگری لپ تپلش را  می نمایاند....

اما در خانه ی چشمهایشان اضطراب وامید بیداراست.

چشمهای خمار و کنجکاوشان تورا می پاید

لیست حضوروغیاب را باصدای رسا می خوانی تاببینی کدام اسم ذیل کدام چهره پنهان شده است.

 نا خود آگاه بعضی از اسمها وفامیلی ها . بعضی از تیپ ها وشمایل ها برایت آشنا می شوند

عزیز دردانه هایی هستند که زانوی ادب زده اند تا درکنار توباشند

هرکدام نماینده ی یک هویت خانوادگی اند

یکی پدرش کشاورزاست ودیگری بابایش تاجراست یکی دیگر بابایش کارگر وآن یکی بابایش معلم است وآن که  ساکت تر است طفلک  بابا ندارد  یکی مادرش خانه دار است ودیگری مادرش مدیر شعبه بانک  وآن دیگری مادرش حضرت ماماست وآن نگاه ماخوذ به حیایی  که سیاه به تن کرده مامان ندارد ...

هررخساره ای  که تورا می نگرد برپیشانی اش نوشته است

آماده ایم تا بیاموزیم

 

وتو آماده می شوی تا به آنها رزمیدن دربرابر نادانی را بیاموزانی


 

عتبه ی درس وکلاس را باید بوسید وغلام کسی شد که ازاو نکته ای می آموزیم.

 

عتبه ی مدرسه ودانشگاه را باید بوسید چون محراب عبادت است آنجا.

محراب جنگ دانش با نادانی ها.

محراب فهمیدن همیشه مقدس است.

ومعلم وآموزگار واستاد همه چیز این محراب عبادتند.


 

 

معلم عزیز استاد بزرگوار

ای پدران ومادران معنوی بشر

ای پیامبران فضیلت وعلم

ای راهنمایان اهل خرد ،روزتان مبارک است. چون درمصاف با جهل  همواره پیروزید.

معلم وآموزگار واستاد عزیز شمع وجودت همیشه فروزان باد.

دررابگشا تا که  گل  رخسارتو بینم.

 


 

آرزو دارم ؛

به میمنت  این روز عزیز برکت در جان  و شادابی وسلامتی ومال و آبروی همه معلمان ومنادیان وراهنمایان بشر مشتعل وروزافزون باشد.

 

حمیدرضاابراهیم زاده

1395/2/7

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثردرانحصار مولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده