دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب مقالات. یادداشت ها و آثار پژوهشی، فرهنگی، اجتماعی دکتر حمیدرضا ابراهیم زاده

بایگانی

۸ مطلب در آذر ۱۳۹۹ ثبت شده است

آخر پاییز

يكشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۹، ۱۲:۰۰ ق.ظ

 

 

آخر پائیزه.

 

 شب شمردن داشته هایتان .

جوجه های محبت و دوستی و مودت.

چقدر به عهدتان درباره‌ی عشق و دوستی های نوپایتان پایبند بودید؟

 چند تا از این جوجه ها برایتان ماندند؟

آیا ارزش دوست داشتن را داشتند؟

 

 

تصویر مرتبط

 

جوجه‌هاتونو که شمردید!؟

بفرمائید؛

بزرگانتان را چگونه ارج نهادید؟

حضور گرم و صمیمی خانواده ی عزیزتان را مغتنم بشمارید.

کدورت‌ها را به  سرما خانم بسپارید تا برایتان بهار زایمان کند.

امشب می تواند به اندازه ادب و عشق و محبتتان بلند باشد.

که هر عاشق و معشوقی در کنار هم بودن را در این شب آرزو دارند.

 معاشران گره از ناگواری ها وناخرسندی هایتان بازکنید و امشب را برای سلامتی و سعادت دلخوشی هایتان دعا کنید.

 

          اکنون  نیت کنید و فال بگیرید.

 

       خجسته فال و سلامت باشید.

 

 

 

 

 مدیریت وبگاه دایره ی مینا ؛  شب خوب وشاد و زیبایی را برایتان آرزو می کند.

 

 

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

قانون حیات وحش

سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۱۱:۰۰ ق.ظ

قانون حیات وحش

دد منشی از اینجاست که هر موجودی باید نیازهایش را ازمتن وجود دیگران  بخواهد؛

گله ی آهوان صحرا به ناگاه مورد تهاجم شیران  قرار می گیرند و در مقابل انظار با مرگ عضو خانواده ی آهوان شیران از گرسنگی به در می آیند و منقرض نمی شوند.

کمی بعد توله شیر در کنار برکه آب تشنگی اش را رفع می کند اما مورد شکار تمساح قرار می گیرد و شیر مادر فقط نظارگر این صحنه است و وداعی در کار نیست.

کمی آنطرف تر ببری تمساحی را از کناره آب می رباید و باسلاخی تمام عیار او را به نیش می کشد.

 پلنگی مترصد آنطرف تر بره گوزنی را در کرانه ی رود خانه حین نوشیدن آب غافلگیر می کند و تمساحی اشک می ریزد و آن طرف تر تقاص شکارش را از توله پلنگ در حال آب خوری  می گیرد و...

این تقاص شکار بچه  آهو ‌نیست بلکه دقیقا قانون حیات وحش است!

چرخه ای که می چرخد تا طبیعت در تعادل بماند...

دد منشی همین است. که شعور انسان از این شکار و شکارچی گری آزرده می شود

انسان از این  چرخه خارج شده است تا شعورش را بر زمین حاکم کند.

کجاست خوی فرشتگی انسان؟!

فاین تذهبون.؟!

انسان بدست توهمات خود مهجور و گرفتار می شود و تا جایی که زمین انسان را قی می کند . انسانی که علاوه بر سرکشی ناشی از توهم دانایی وتوانایی ودارایی و... با تولید و بکار گیری هوش مصنوعی، خودش را در نهایت انحطاط و حقارت می کشاند . در هیچ جایی از گیتی جز زمین امنیت ندارد که حتی  این جا را نیز برای خود نا امن کرده است.

و زمین پایان انسان است.

زمین سرنوشت محتوم انسان هاست. زمین با انسان با سرشت و طبیعت خود برخورد می کند واو را می بلعد و قی می کند.!

خود کرده را تدبیر چیست؟

که آفریدگار گیتی فرمود:

ظهر الفساد فی البر والبحر بایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون /سوره روم۴۱

 

حمید رضا ابراهیم زاده

شانزدهم آذر۱۳۹۹

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

عطر سخن

يكشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۹، ۰۶:۰۰ ق.ظ

 

 

هوالعزیز

گفته ها و سخنان ما رنگ  و رایحه دارند.

 هرسخن وکلامی بویی خاص دارد وساعت ها روی روان وجان وتن ما می ماند واثرمی گذارد

و تا سالها رنگ وبویش درخاطرمان  می ماند

حرفهارا خوشرنگ وخوشبو کنیم  تا رایحه ها و تابلوهای دیدنی و به یاد ماندنی ازخود به جای بگذاریم

لحظات برای زندگی کردن هستند ؛

و باید درهرلحظه ای تصمیمی نوتر وشاداب تر وخوشرنگ تر وخوشبو تر برای زندگی کردن مان رقم بزنیم

ان لربکم فی ایام دهرکم نفحات الا فتعرضو لها عسی ان تدرک کم فلاتشقوا بعدها ابدا.(نبی اکرم.بحارج68ص231)

 آگاه باشیم هرلحظه ای که می گذرد شاید نسیمی به سوی ما بوزد که ماازان رویگردان بودیم...

زندگی ما آدم ها یکی از عجایب آفرینش است وباید چشم هایمان رابشوئیم تا زیبایی هایش را ببینیم

که فرستاده راستگو فرمود:غضوا ابصارکم ان ترون العجائب:

 چشمهایتان را بربندید  و فروگذارید تا ببینید شگفتی هارا !

زیبایی هایی که گاه تلخ است و گاه به مذاق ما شیرین. وما نمی دانیم .

وگاه کراهت داریم وشیون می سرائیم وگاه خوش خوشانمان می شود وسرمست می شویم...

عسی ان تکرهوا شیئا وهو خیرلکم! و عسی ان تحبوا شیئا وهو کره لکم! ..(بقره216)

کسی چه می داند مدبرعالم چه نقش ونگاری در بذرنشاط  و حزن ترسیم کرد؟

وفرمایش  بانوی پیام آور کربلا ازاین منظر زیباتراست که در حزن جانگداز همه ی هستی اش فرمود:  

ما راء یت الاجمیلا  .

مرگ زیباست همچنانی که تولد زیباست

زندگی باید کرد دربطن مرگ وتولد.

نقاش هستی هرآنچه که با قلم لطیف عشق بر بوم حیات ما می کشد زیبا و هدفمند است.

تابلویی که اززندگی ما اتود می زند و رنگهایش را درمی آمیزد آن چیزی است که به آن می گوئیم تقدیر وخشنودی حضرت آفریدگار

وخداوند برنامه ریز ومدبرهستی است که مرگ را دربهترین هنگام وحالت برای مارقم خواهد زد.

 درحالیکه پرده های ابهام از مقابل دیدگان ما برداشته خواهد شد .

أَوَلَمْ یَنظُرُ‌وا فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ وَمَا خَلَقَ اللَّـهُ مِن شَیْءٍ

 وَأَنْ عَسَىٰ أَن یَکُونَ قَدِ اقْتَرَ‌بَ أَجَلُهُمْ فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ (اعراف/185)

پروردگارا حجاب نان و نام و ناله را از چشم ونگاه و زاویه ی دید ما بردار!

آمین

والی الله المصیر

حمیدرضا ابراهیم زاده

نهم آبان 1396

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصارمولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

جامعه آرمانی و درک ظهور در جامعه مهدوی

جمعه, ۲۱ آذر ۱۳۹۹، ۱۰:۴۲ ق.ظ

پرسش

سلام،...

چطور می توان امام زمان را قلبا وجدان کرد؟

 

پاسخ

با سلام

درحوزه باورهای مهدوی وجامعه ی مدنی امام زمانی، اصل کلی داریم که امام عصر حضور دارند ولی ظهورش برای همگان میسر نیست

کافیست زاویه دیدمان درست بشود

نخستین گام برای "درک"  ایشان آمادگی و طهارت است.  "منافذ درک" باید رسوب گیری شود

چشم  وگوش و زبان و دل و پندارمان باید طهارت شود

مولانا:

نشنود این نغمه ها را گوش حس

کز ستم ها گوش حس باشد نجس

حافظ:

تانبندی ز سخن لب، زین پرده رازی نشنوی

گوش نا محرم نباشد جای پیغام سروش

شاه کلید درک در طهارت است

 مس قرآن برای درک ژرفای آن نیاز به طهارت دارد

چله نشینی و ذکر و آمادگی روحی و علمی و عملی و خودسازی برای برداشتن پرده و غبار و حجاب و گشایش دریچه ی درک.

گناهان واشتباهات منافذ درک و فهم ما را بسته اند واغلب نمی توانیم دریابیم امام ما درکدام زاویه است و یا منظور این آیه چیست؟

پس نیازمند به انقلاب سه زمانه ای داریم که پی در پی هم باعث دگرگونی های بنیادین و دریافت نتایج کامل باشد.

انقلاب اول : دگرگونی ها باید در درون ما آغازشود

بدانیم دنبال چیستیم؟

آمادگی و استعدادمان را برآورد وتقویت کنیم

انقلاب دوم : حرکت برای بهسازی دریافت باورهاست

انقلاب سوم :  دریافت دقیق  و درک ظهور شخصی و صیانت از داشته ها و استفاده از سرمایه ی دریافتی است.

درحالت اخیر ما دو نوع ظهور داریم

اول : ظهور شخصی و خواص برای خواصی است که آقا را می بینند وباایشان ارتباط دارند.

دوم : ظهور عام و همگانی که عموم باید ایشان را درک کنند. و بفهمند که  آقا چه می خواهد؟!

بنابراین امام مدام  منتظر آمادگی و بلوغ ماست

و لی ما مشغول به مرحله ی نخست بازنگری درباره رفتار و کالبدخواهی هایمان  بوده و هرگز به وعده و فراخوان ایشان توجه نمی کنیم و در حد شعار و عادت های ندبه ای می مانیم.

به این دلیل که اساسا باوری به دگرگونی نداریم و نیازی هم در درون خود نسبت به این باور نداریم.

همواره می خواهیم که منافع بدوی و سطح پائین کالبدی خود را حفظ کنیم و عمر و فرصتهای خود و دیگران را می بازیم

می خواهیم   بمانیم و داشته باشیم. و در نهایت کالبدمان را دراختیار قبر بگذاریم.

همین شد امام‌دوستی وتولی وتبرای ما!!

انتظار ظهور  "آمادگی برای درک و پیروی و حمایت همه جانبه" از ایشان است

هرکس چشم ‌وگوش و دلش آماده و مستعد پاکی شد ظهور برایش رخ می دهد.

در عرفان عملی و سیر سلوک سه مرحله برای حظ ظرائف ولطایف داریم:

تخلی . تزکی . تجلی.

تخلیه آنچه غلط و زنگار است

تزکیه  و سمباده کاری و بتونه کاری والتیام تمام مافات است.

تجلی: جلا انداختن و برق انداختن ‌و جایگزینی کامل نیکی در برابر بزه و‌بدی.

اینها کلیات درک ماست  از  ماجرای فهم حضور و ظهور امام حاضر و پنهان از دیده های بد زاویه‌و غبار گرفته.

آمادگی برای دیدن ودرک کردن بازگشایی منافذ درک  را موجب می شود.

درک توسعه ی آرمانی مطابقت کاملی  با درک جامعه مدنی مهدوی دارد که دلیلش می تواند کشش زمان و زمین و مردم  بسمت بلوغ و تکامل و درک انسان کامل  باشد

 

حمیدرضاابراهیم زاده

نوزدهم أذر۱۳۹۹

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصارمولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

سپرده

پنجشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۹، ۱۰:۵۸ ق.ظ

سپرده

واژه ی واگذاری ، ازدست دادن یا به دیگران سپردن اغلب تلخ است!

 - جان سپردن

- ازدست دادن مال و املاک و...

- ازدست دادن سلامتی و جوانی

- از دست دادن اعتبار و آبرو

- از دست دادن حال

- از دست دادن دلخوشی ها، والدین، همسر و فرزند، برادر وخواهر ، دوست ومعشوق

- از دست دادن سمت و پست و میز و مکنت ومقام

- از دست دادن شغل و امتیاز و هویت شغلی و...

همه ی این سپردنی ها تلخ و بغایت ناگوار هستند.

اما یک سپردنی هم وجود دارد که  خیلی لذیذ است ، آن هم دلسپردن است به کسی که خیلی دوستش داریم.

عاشق شدن، خیلی لذت بخش است. خیلی زیاد تراز آنچه که زرد و نزارمان کند لذتش را می بریم.

دلسپردن به کسی که چشم بازمی کنیم و می بندیم چهره اش یادمان می آید.

تا زنگ می خورد دلمان می خواهد او باشد و منتظر اومی شویم.

نامه ای می رسد از ره ، دلمان می خواهد خبری از او باشد .

تا آلارم هشدارموبایل می بینیم او را می خواهیم.

لذت انتظار برای دیدن دلخوشی.

برای خبری از عشق شنیدن...

عشقی که فقط برای توست و برای همه معمولی و عادی.

اما برای تو شگفت انگیز و جذاب و منحصر بفرد است.

عشق همین است دلت نمی خواهد گرفتارش شوی.

بیهوده و هرهری و لاابالی گری می دانی اش. اما وقتی تیرش به دلت خورد رسوایت می کند.

انبار داشته ها و اندیشه هایت را به آتش می کشاند.

این است باختن  خوب.!

لذیذ ترین باختن همین است.

به خدا سپردن نیز امید داشتن به امانت داری حضرت رب است که مسافر و دلخوشی و اموال و آبرویمان را از گزند پدیده ها به خدا امانت می دهیم تا او امانت مان را پس دهد...!!!

عشق و خدا هر دو امانتدارند...

روز را به شب می سپارم تا که سحر طلوع  صبح را به من نتیجه دهد...

پس مرگ و گسستنی در کار نیست.!

انگار همه چیز نو می شود و از بدویت به در می آید و بالغ و دوار می شود!

کسی نمی میرد! وعشقی خیانت نمی کند!

هرکه را دراین دار دنی از دست می دهیم درحقیقت او را به بخاک می سپاریم تا نهالش میوه ای بالنده دهد.

به خدا می سپاریم همه ی آنچه را که داریم و ازما سلب می شود.

هیچ چیزی برای ما نیست!

این است که حضرت یزدان گفت: من مال تو، تو مال من...!.

اگربرای من شوی من هم مال تو خواهم بود!

ساده است و بی آرایش و بی آلایش.

 گاه مال کسی شدن راحت است وحتی مال خود کردن هم گاه راحت است.

اما نگه داشتن و دوام آوردن و بودن و شدن خیلی دشوار است.

می توانی تمام وکمال مال خدا شوی؟!

مردمی که هیچ چیز را مال خدا نمی دانند می خواهند چگونه باشند؟

این بیمار دلان در توهم عمیق دارایی و دانایی وخود شیفتگی و خود بزرگ بینی همه چیزشان را باخته اند!

عقل وهوش وخرد و تاب و توانشان را باخته اند.

چه بدست آورده اند؟

هیچ.!     جز نداری و بیماری وناامیدی  !

فرمود: خواهی که تو را از سودایی  باخبر کنم که تجارتی بسیار سودمند باشد؟

 

 والی الله المصیر

حمیدرضا ابراهیم زاده

تهران19/9/1398

 

 

 

*تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصارمولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

امید و آرزو

چهارشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۹، ۰۷:۱۶ ب.ظ

این امید است که انسان را به خلاقیت ها و کرامات رهنمون ساخته و به اعتلا و موفقیت ها و سرمنزل مقصود می رساند.

انسان به امید زنده است!

زیرا ما چیزی بنام جاودانگی حال و سلامتی و حیات نداریم.

همین که از فردایمان بی خبریم یعنی آدمیم.

موقعی که فروتر و فراتر از کارکردهایمان می اندیشیم ورفتارمی کنیم از آدمیت ساقط یا ارتقای درجه می گیریم

وقتی که مال جمع کن و بت پرست و کالبدگرایی ام به حداکثرمی رسد حیوانیتم شکوفا می شود.

و هنگامی که از انسانیتم بیشتر می فهمم به سلک فرشتگی نزدیک می شوم

انسان به همین خاطر انسان است که در نوسان حیات و رفتارهایش محدود است.

بنابراین نمی توانم مویه کنم که چرا ندارم و یا چرا ازدست دادم!؟

 و نمی توانم از فرط طرب به زمین بند نشوم چون که دارم و یا بدست آورده ام!

این احساس ازدست دادن ها و بدست آوردن ها در  اعماق ترس و طمعمان لانه کرده است.

ترس و طمع حقارت آوراست. ضعف روحی است.

باید درون را بازسازی کرد و الله را تکیه گاه خود دید.

مال. سلامتی. عزت دست ما نیست. زیرا مال و سلامتی به بادی بند است و عزت هم مختص به خداست.

می ماند چه؟  هیچی.!!!

واقعا هیچی دست ما نیست. جمع کردن. سیاست ورزیدن. کاملا مقطعی ومسکن و بیهوده است.

"الله"  مالک است برای جان و تندرستی و مال و عزت و دانش وهمه چیز.  والسلام

بخواهد می دهد نخواهد نمی دهد.

بیهوده غصه خوردن که می شود شرک و کفر!

غصه خوردن از میخوارگی بدتر است و دراینجا مانند بدکارگی سزا و عقاب دارد.

اگر با تلاش ها و دعاهایمان نداریم و یا بدست نیاورده ایم یا از دست داده ایم  این خواست اوست.

چون الله می پسندد . ظرفیتمان و خیرمان درهمین است.

پس باید از او بخواهیم آنچه مقدرماست را در بهترین هنگام  و بهترین ها شکل بما بدهد.

او درون و حال ما را می نگرد.

دقیقا رفتارهایمان را می سنجد.وارزیابی می کند

نوع دوستی، تعاون و عشقمان به هم، خیرخواهی مان، تاب آوری های مان را می سنجد.

دستگیریهایمان را می نگرد می بیند چقدر شبیهش رفتارمی کنیم.!!

چقدر عنکبوت وار رفتارمی کنیم. چقدر مار هستیم. چقدر سگ می شویم و.. همه ی اینها را می بیند و دقیقا به ما صورت برزخی می دهد.

اینجاست که اهل نظر افراد را به سیمای چسبندگی ها و کالبدی گرایی هایش می بینند.

وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَیْنَاکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُم بِسِیمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ أَعْمَالَکُمْ ﴿محمد: ٣٠

یعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَالْأَقْدَامِ ﴿الرحمن: ٤١

بنابراین این ماهستیم با چسبندگی بالا به متعلقات وتعلقات کالبدی مان ، که خدا را به "حسابگری " وا دار می کنیم.

او که بی حساب هدیه می دهد وبی حساب می بخشد و بی حساب می آمرزد. دارای بی نیاز است.

الله. الله اکبر. خداوند بزرگتر است از آرزوها و دغدغه ها و نیازها و ترسهایمان.

حسبی الله  لا اله الا هو علیه توکلت...

حسبنا الله ونعم الوکیل نعم المولی ونعم النصیر...

 

والی الله المصیر

حمیدرضا ابراهیم زاده

دهم آذر1398

 

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصارمولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

حس خوب

يكشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۹، ۱۲:۴۰ ب.ظ

 

 

هیچ چیزی گران تر از حس خوب نیست

سخت می کوشیم تا رفاه مان را ذخیره کنیم

وگاه سخت می کوشیم تا پول بخریم

  افسوس که رفاه مان را دراین قمار می بازیم تا پول بخریم

و دراین توهم گمان می بریم که می توانیم پول بدهیم تا حس خوب بخریم.!!!

واقعییت این است که باپول نمی شود حس خوب خرید. همیشه این پول است که برگرده ی مردم سوار می شود.

هنوزکسی نتوانسته است پول را خر خویش کند. بس که این خرچموش وگریز پاست.و این پول است که به لطائف الحیل ازانسانهای بی برنامه سواری می گیرد.


نتیجه تصویری برای بیت کوین

 

بگذارید راحت تربگویم :

این پول است که انسان های متوهم  را می خرد

پول به راحتی خرپولها را خر خویش می کند.

خرپولها در توهم بزرگی به سرمی برند که برگرده ی زمین و زمان وجناب پول سواری می خورند.

ازتوهم بیدارشان کنید ونشانشان بدهید که چگونه آنها خر جناب پول شدند.

خر پولها، خرپول و بلکه دارایی پول محسوب می شوند.

و بیش ازدیگران به پول سواری می دهند وخرپول هستند.

توهمی به نام دارایی در انسانها ی بی برنامه چنان آتش عطشی  برمی افروزد که  آنهارا خرپول می کند

واین گونه آدمیت را از وجودشان می رباید و آنان را مبدل به خرپول می کند

و باز هم افسوس که چه دیر بالغ می شود درک انسان . که بداند ؛

حضرت دارا  خر را خر آفریدند و انسان را انسان...

حس خوب  حس آدمیت است. حس جاودانگی. حس بخشش. حس وجود.حس معشوق بودن. حس دوست داشتن وعشق ورزیدن. حس مبارک و مفید بودن ...

هیچ کدامشان را نمی شود با پول خرید

حتی سلامتی و لحظه ای بیشتر زندگی کردن و لذت بردن از بودن را...

حس خوب را باید خودمان بیافرینیم  وخودمان تکثیرش کنیم

حس خوب  با تکثیر کم نمی شود وهمچو شعله ای است که هزاران شمع را روشن وبیدارمی کند

 حس خوب فقط با خست وتنفر و توهم تمام می شود.

حس خوب فروشی نیست.  

درهیچ بازاری به دنبالش نگردید!

گران ترین متاعی است که بر روی آن نوشته اند :

غیر قابل فروش

غیرقابل روتوش

غیر قابل سرپوش ...

بدترین قمار زندگی باختن یک حس خوب است.

وآن گاه که زمان می گذرد ؛ خاطره اش شیرین ترین دردی است که خاطرمان را با رشک همراه می سازد.

والی الله المصیر

 

حمید رضا ابراهیم زاده

25 آذر1390

 

تمامی حقوق مربوط به این اثردرانحصار  مولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

روزجهانی منع خشونت علیه زنان

چهارشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۹، ۱۲:۲۲ ب.ظ
یادداشت. 
به بهانه روز  جهانی منع خشونت علیه زنان
 
 
”ویژه خواهی“ و ویژه نگری در پندارهای فردی واجتماعی وقومی و عرفی و قوانین مطلقه ی جوامع باعث می شود که نگاه تبعیض طلبانه و جاه طلبانه و خشونت خواهانه  در آن جوامع رسوب کرده و حتی گروه هدف  ویا مورد ستم نیز به آن پندارها و  تصمیم سازی ها راضی وخرسند می باشند
اگرچه جاه طلبی نابجای خود زنان نیز برخشونت علیه آنان رقم زده است .
زنان « قدرتمند» در بسیاری از مشاغل و جایگاههای حساس  از جنسیت خود  و ابزارهای بدنی خود به عنوان” سکوی پرش وحرکت و پیشرفت “، انتخاب نکرده اند.
مصادیق بارزی همچون
حلیمه یعقوب در سنگا پور
آنجلا مرکل در آلمان
و بسیاری از زنان نام آشنای سپهر موفقیت در حوزهای مختلف سیاسی و اجتماعی واقتصادی و فرهنگی در اضلاع شرق و غرب و بلوکهای سوسیالیستی و کمونیستی و امپریالیستی توان خود را در باروری باورها و آموزه های راستین  خود به جوامع ملت ها نشان داده اند
توان ”باروری ارزشها “و خلاقیت ها و مدیریت های راهبردی اجتماعی در واقع نیرویی است که از چشم جنسیت خواهی ها پنهان مانده است.
”مردسالاری” و” فمنیست ” هر دو در گرانیگاههای خاص بزه های منجر به جنایاتی را رقم زده‌اند که اغلب در دراز مدت نقش منفی خود را در تبعیض های” ماثور از تسلب و تحقیر“ بر” گ‍ُرده جوامع” و پیشانی ملت ها برجای گذاشته اند
شایسته سالاری در هر امری، مقدس تر از هرگونه ویژه نگریهای کاسبکارانه ومنفعت جویانه است.
زن و مرد  در پیشگاه آفریدگار یکتا موجب تکامل دستگاه خلقت بوده و پدید آورندگان شگفتی های ”کرامت انسان“ می باشند.
خشونت علیه زنان و مادران و دختران جامعه ”رفتار سیستماتیک” و ‌” دٰ‌گم گرایانه” جوامع شرقی و غربی است که برای دفع و برطرف کردن ان نیاز به ”تطهیر هنجارها ”وفرهنگها و تنزیه قوانین می باشیم.
قوانین منع خشونت باید بدور از تبعیض و ویژه خواهی مصوب گردیده وتمام بسترهای اجتماعی وفرهنگی  تعرض و خشونت به  زنان باید برچیده شود. 
و این امر میسر نیست مگر به تلاش مهندسان فکری وفرهنگی واجتماعی  و اراده  و عزم راسخ ملت ها. برای برون رفت از تحقیر وخشونت.
والی الله المصیر
 
 حمیدرضا ابراهیم زاده
پنجم آذر1399
 
 
 
تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ می باشد
  • حمیدرضا ابراهیم زاده