امید و آرزو
این امید است که انسان را به خلاقیت ها و کرامات رهنمون ساخته و به اعتلا و موفقیت ها و سرمنزل مقصود می رساند.
انسان به امید زنده است!
زیرا ما چیزی بنام جاودانگی حال و سلامتی و حیات نداریم.
همین که از فردایمان بی خبریم یعنی آدمیم.
موقعی که فروتر و فراتر از کارکردهایمان می اندیشیم ورفتارمی کنیم از آدمیت ساقط یا ارتقای درجه می گیریم
وقتی که مال جمع کن و بت پرست و کالبدگرایی ام به حداکثرمی رسد حیوانیتم شکوفا می شود.
و هنگامی که از انسانیتم بیشتر می فهمم به سلک فرشتگی نزدیک می شوم
انسان به همین خاطر انسان است که در نوسان حیات و رفتارهایش محدود است.
بنابراین نمی توانم مویه کنم که چرا ندارم و یا چرا ازدست دادم!؟
و نمی توانم از فرط طرب به زمین بند نشوم چون که دارم و یا بدست آورده ام!
این احساس ازدست دادن ها و بدست آوردن ها در اعماق ترس و طمعمان لانه کرده است.
ترس و طمع حقارت آوراست. ضعف روحی است.
باید درون را بازسازی کرد و الله را تکیه گاه خود دید.
مال. سلامتی. عزت دست ما نیست. زیرا مال و سلامتی به بادی بند است و عزت هم مختص به خداست.
می ماند چه؟ هیچی.!!!
واقعا هیچی دست ما نیست. جمع کردن. سیاست ورزیدن. کاملا مقطعی ومسکن و بیهوده است.
"الله" مالک است برای جان و تندرستی و مال و عزت و دانش وهمه چیز. والسلام
بخواهد می دهد نخواهد نمی دهد.
بیهوده غصه خوردن که می شود شرک و کفر!
غصه خوردن از میخوارگی بدتر است و دراینجا مانند بدکارگی سزا و عقاب دارد.
اگر با تلاش ها و دعاهایمان نداریم و یا بدست نیاورده ایم یا از دست داده ایم این خواست اوست.
چون الله می پسندد . ظرفیتمان و خیرمان درهمین است.
پس باید از او بخواهیم آنچه مقدرماست را در بهترین هنگام و بهترین ها شکل بما بدهد.
او درون و حال ما را می نگرد.
دقیقا رفتارهایمان را می سنجد.وارزیابی می کند
نوع دوستی، تعاون و عشقمان به هم، خیرخواهی مان، تاب آوری های مان را می سنجد.
دستگیریهایمان را می نگرد می بیند چقدر شبیهش رفتارمی کنیم.!!
چقدر عنکبوت وار رفتارمی کنیم. چقدر مار هستیم. چقدر سگ می شویم و.. همه ی اینها را می بیند و دقیقا به ما صورت برزخی می دهد.
اینجاست که اهل نظر افراد را به سیمای چسبندگی ها و کالبدی گرایی هایش می بینند.
وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَیْنَاکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُم بِسِیمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ أَعْمَالَکُمْ ﴿محمد: ٣٠﴾
یعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَالْأَقْدَامِ ﴿الرحمن: ٤١﴾
بنابراین این ماهستیم با چسبندگی بالا به متعلقات وتعلقات کالبدی مان ، که خدا را به "حسابگری " وا دار می کنیم.
او که بی حساب هدیه می دهد وبی حساب می بخشد و بی حساب می آمرزد. دارای بی نیاز است.
الله. الله اکبر. خداوند بزرگتر است از آرزوها و دغدغه ها و نیازها و ترسهایمان.
حسبی الله لا اله الا هو علیه توکلت...
حسبنا الله ونعم الوکیل نعم المولی ونعم النصیر...
والی الله المصیر
حمیدرضا ابراهیم زاده
دهم آذر1398
تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصارمولف محفوظ می باشد
- ۹۹/۰۹/۱۲
من خیال می کنم دلیل این که نوزادها زود قد می کشند و بزرگ می شوند، این است که مدام در آغوش مادرشان هستند یا در آغوش پدر، خاله، مادربزرگ...
خلاصه آدم هایی که خالصانه و از روی محبت عمیق آدم را بغل می کنند. بزرگ تر که می شوند
با سختی را گرفتاری ها باید دست و پنجه و نرم کنند و قد بکشند
البته همه هم قد نمی کشند
نه اینکه کوتاه باشند نگاه می کنی بزن بهادری شدن و هیکلی هستند ولی هنوز کوتوله اند
حالا چرا عیب سر مردم می زاریم بماند تا براتون بگم...
انسان ها باید به نور برسند تا قد بکشند
مثل گل و گیاه
ولی این نور با اون نور فرق داره
نوری که آدم ها باید براش بکوشند بازم خالصه از طرف خدا میاد
ولی ما "تسلیم خدا" نیستیم با اینکه درشماسنامه مسلمان قید خورده ایم !!! توهم این است که گمان می کنیم واقعاً ایمان آورده و به جایی رسیده ایم!
اینجاست که خطر ناک ترین آدم های دنیا می شویم و عامل انفجار خودمان و نابودی بقیه می شویم
نه تنها منبع نور به روی خودمان می بنیدیم بقیه گرفتار میکنیم
ی جوری خدایی می کنیم که بندگی هیچ کی قبول نداریم !!! .
قرآن در اینباره میفرماید: «الَّذینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِک...» (نساء/60)
اینجاست که جنگ و دل نگرانی های رفتاری های ما نمود می کند چرا که کسانی که دچار توهم نیستند مدام به هیچ بودن خود، بیشترپی میبرند" امامرضا(علیه السلام) فرمود: عاقل خودش را بدتر از همه میدانند و میگوید: دیگران عیبشان ظاهر است ولی عیب من پنهان است، لذا افتادگی دارد. (لَا یَرَى أَحَداً إِلَّا قَالَ هُوَ خَیْرٌ مِنِّی وَ أَتْقَى...؛ تحفالعقول/443)"
ولی با این گروه گرد و قلمبه متوهم مغرور چطور تا کنیم ؟!
خدا کمک میاد با بلاها به فریادمون می رسه .
اینجوریه که بلا میشه بلاگردون ما برای ضرر بزرگتر
امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: (وَ لَکِنَّ اللَّهَ یَخْتَبِرُ عِبَادَهُ بِأَنْوَاعِ الشَّدَائِدِ... إِخْرَاجاً لِلتَّکَبُّرِ مِنْ قُلُوبِهِمْ نهجالبلاغه/خطبۀ 192) خدا انسان را به انواع بلاها گرفتار میکند تا تکبرش را خارج کند و در جانش، تذلل پدید آورد. اگر اوضاعت پیچیده شد بگو: «خدایا من کجا تکبر کردم و متوجه نبودم؟» بهترین وسیله برای رهایی از تکبر و نابودکردن آن، نماز و سجدههای طولانی است. اگر خودمان تذلل در جانمان پدید بیاوریم، خیلی از بلاهای ما از بین میرود. ...
تا مگر روزی عشق پیدا شود و دوباره به رویشان آغوش بگشایم.
تنها عشق است که می تواند آدم ها را بیشتر از دوران بلوغ، بزرگ کند...
و این بزرگ شدن با قد کشیدن ظاهری بسیار فرق دارد، آن قدر بزرگ که دستشان به آسمان برسد.
در حدیث قدسی آمده است: "من احبنی ابتلیته؛ هر که مرا دوست بدارد، مبتلای بلای من شود"
پس مواظب باشیم دربلاها کوتاه نیایم چون دستمون به آسمان نمی رسه ...