دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب مقالات. یادداشت ها و آثار پژوهشی، فرهنگی، اجتماعی دکتر حمیدرضا ابراهیم زاده

بایگانی

سکوت عید

يكشنبه, ۱۹ تیر ۱۴۰۱، ۱۲:۲۰ ب.ظ
 
عید همواره با شاد مانی واشتیاق عجین است
نوبریدن ها ونو پوشیدن ها ونو نگاه کردن هایی که عید را می سازد
اما امام موسی صدر از تفاوت عید قربان با همه ی اعیاد دیگر می گوید
امامی که همواره با نو آوری ها ونو باوری ها ونو اندیشی هایش باعث تحولات عمیقی در  گفتمان درک وفهم مسائل دینی وفلسفه ی دین دارد



امام موسی صدر
از سکوت عید
می فرمود:



یادداشت مطبوعاتی امام موسی صدر به مناسبت عید قربان که در تاریخ ۱۹۷۳/۱/۷ در ضمیمۀ روزنامۀ الحیاة بیروت منتشر شد.



Image result for ‫امام صدر‬‎

می‌‏گویند عید شده است. پس مقدم آن را گرامی بداریم و از آن سخن بگوییم و دربارۀ جایگاه و مفاهیم آن بنویسیم و ابعاد و اهداف آن را به مردم یادآور شویم. 
 
شگفتا! عید کی ساکت بوده است تا به کسی نیاز داشته باشد که از طرف آن سخن بگوید؟ عیدی که با صدای زنگش گوش جهانیان را پر و دل انسان‏ های غمگین را آکنده از سرور می‌‏کند؛ عامل تحرک ‏بخش بزرگی که کاروان انسانیت را به سرمنزل برادری، محبت و فداکاری سوق می‌‏دهد؛ این نشانۀ الهی بر زخم دردمندان مرهم می‌‏گذارد، با خستگان و درماندگان همدردی می‌‏کند و دل انسان ‏های درگیر با هم را به هم نزدیک می‌کند. 
 
این پنددهندۀ سرشار از زندگی، به کسانی که در خودپرستی خویش غرق شده و در درون خود فرو رفته‏ اند، هزاران هزار پند و اندرز می‌‏دهد. آیا چنین عیدی به کسی نیاز دارد تا دربارۀ او بنویسد و به کسانی که برای او جشن گرفته‏ اند یادآوری کند که به او گوش فرا دهند و با او به تعامل بپردازند؟ 
 
آری... عید آمده است و باید آمدن او و آداب و مسائل آن را به مردم یادآوری کرد و ابعاد و مفاهیم آن را برای مردم روشن ساخت. 
 
عید ساکت است پس دربارۀ آن سخن بگوییم!... عید به خاطر مردم در عزا و ماتم است و مردم به خاطر او شادمان و خوشحال‌اند. آنان از آمدن عید خوشحال‌اند و خانه‏‌ها و خیابان‏‏‌ها را آذین می‌‏بندند و شادباش می‌‏گویند؛ ولی... ولی عید برای آنان‏ اندوهگین است و در تنهایی و در رنج و درد به سر می‌‏برد و جوهر و روح خود را از دست داده است. 
 
پیام عید قربان با روش کسانی که آن را جشن می‌‏گیرند و گرامی می‌‏دارند، متفاوت است. عید به آنان می‌‏گوید: کسی که می‌‏گیرد ولی نمی‌‏بخشد، مرده است و امتی که در ساخت بنای انسانیت نقش نداشته باشد و فقط با تکیه بر بخشش و عطای دیگران زندگی می‌‏کند، از زمرۀ امت‌ها بیرون است و سرنوشت آن بدون دخالت اراده‏ اش رقم می‌‏خورد. 
 
شادی عید برای کسانی است که از بند خودخواهی‌‌ رها شده و توانسته باشند دوست بدارند، ببخشند و فداکاری کنند. کسی که خواهان موفقیت است باید از نفس و خواسته ‏های نفسانی به سوی خداوند و خدمت به خلق خداوند مهاجرت کند. معراج و برتری و پیشرفت مختص کسانی است که احساسی بزرگ داشته باشند و درد و رنج امت خود را درک کنند و با آنان مانند یک پیکر باشند که اگر عضوی از آن به درد آید دیگر اعضا نیز به خاطر او به بی‏ خوابی و درد و تب مبتلا می‌‏شوند. 
 
عزت و سربلندی برای کسانی نیست که فقط به خود می‌‏اندیشند و برای خود زندگی می‌‏کنند، بلکه برای کسانی است که آسایش و منافع و حتی جان خویش را در راه امت و پاسداری از کشور و شرافت میهن، اندک و بی‏ ارزش می‌‏شمارند. همۀ این‌ها پیام عید قربان است. عید نمی‌‏پذیرد که کسی با وجود اندوه دیگران رقص و پایکوبی کند. پذیرفتنی نیست که اندوه‏‌ها را با زینت‌کردن، و فجایع ملی و مصیبت‏ های رنج‏دیدگان را با مظاهر فریب‌کارانه و آیین‌های سنتی بپوشانیم. عید قربان، تسلیم‌شدن و تباهی و بی‏ مسئولیتی را رد می‌‏کند. 
 
عید قربان عزادار است؛ عزادار خود و دیگر اعیاد و همۀ اعیاد نیز عزادار عبادت‌ها، عزادار ایمان و عزادار سخن [حق]‌اند...! 
 
سخن بر روی لبان ما مرده است؛ سخنی که بخشی از وجود انسان و پیوند میان انسان‏‌ها با یکدیگر و میان گذشته و حال و آینده است؛ سخنی که تنها راه تفاهم و همدلی مردم و تبدیل فرد به امت است. 
 
این سخن نابود شده است. مرده است و در پی آن، پیوند و اعتماد و پایبندی نیز مرده است و هر فردی، غریب و تنها، در ماتم سخن به سر می‌‏برد. 
 
از این روست که عید ساکت است و هر آنچه ما می‌‏گوییم یا می‌‏نویسیم، مرثیه ‏خوانی و نوحه‏ سرایی است. پس ساکت شویم و به ندای عید گوش بسپاریم و به حرکت برخیزیم، شاید از این راه بتوانیم روح و زندگی را به سخن و عید و همۀ عوامل تحرک‏ بخش زندگی و الگوهای جوامع بازگردانیم. «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا اتَّقوُا اللهَ وَ قُولُوا قَولاً سَدیداً. یُصْلحْ لَکُمْ اَعْمالَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُم.»
 
*****************


حمید رضا ابراهیم زاده

اول مهر1394
  • حمیدرضا ابراهیم زاده

نظرات (۱)

زمزمه سکوت :
چه بی صدا و آرام آمدی عید قربان . چرا خجالت زدی ای ؟
چرا حرفی برای به شور آوردن من نداری ! چراگوشه چشمانت پر از خون است !چرا اینقدربا برق نگاهت وشوق نگاهم نمی کنی .سر به زیر از کنار رد می شوی مرا مانند حسین علیه السلام به مسلخ نمی بری ؟!من هنوز شایستگی ذبح شدن را ندارم ! نه راست اش را بگو اصلا بوی انسانیت نمی دهم چه برسد به نزدیک شدن به الگویی مانندانسان کامل بودن .
می دانم هنوز هم هر سال عید قربان دنبال قربانی هستنی ! قربانی نه از جنس قربانی حاجیان در مکه ، نه قربانی به اندازه از بارور کردن درخت تکریم انسانیت . آه از این زمین که از انسان های مسخ شده پرشده . بیچاره خدا که به اسم های مختلف پی من میاد و می گوید بسه دیگه بیا توبه کن ! و انسان باش ولی من چون بادبادکی سیار هنوز پی هوس ها میدوم!
آیا باید انتظار داشته باشم که عید قربان برایم زمزمه ای داشته باشد نه و هنوز با سکوت معنی دارش می گوید از من که گذشت تا عید ولایت امسال حداقل یک یا علی بگو شاید او به دادت رسید .....
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی