ما وابلیس وحکایت همیشگی عرفان
وخداوند انگاشت و پنداشت که آدمی با گوهر عقل و جوهر احساس قابل ستودن است.
و آنگاه امرکرد که او را سجده کنند:
بعد از جریان امر تکلیف به شیطان جهت سجده بر آدم.(شیطاناندک علم ناچیزی در خود داشت که به حیله گری و زرنگ بازی و منفعت طلبیاش و حتی سحرو جادویش متصل بود والبته همان علم اندک باعث شد که خداوند تکلیف براو معین سازد)
استدلالات و اجتهادات ناروای (زیرکی و ذکاوت در برداشت عقلی) شیطان باعث شد.
تا از درگاه طرد شود و اسباب اغوا برای انسان از سوی شیطان فراهم شود.
و خداوند اغوا و بلایا و مصائب و فتنهها و لذات را ابزار سنجش و امتیاز و تنبیه (به فهم واداشتن) انسان قرار داد تا به مراحلی از تکامل برسد.
پس از خوردن میوهی ممنوعه شیطان رواج دهندهی زندگی نباتی و حیوانی انسانها شد.
نبض بازار و... را در دست گرفت .وبرمهندسی آرای اقتصادی واجتماعی وعقیدتی انسان تاثیر گذاشت و هر ازچندگاهی خداوند افسار شیطان را کشید تا به مجاری حساس وارد نشود وحتی اورا مسخر ودر تصرف برخی از انبیا کرد .بعدها حتی سلیمان نبی از آنها برای کارگری و غواصی استفاده کرد.
وَمِنَ الشَّیَاطِینِ مَن یَغُوصُونَ لَهُ وَیَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَٰلِکَ وَکُنَّا لَهُمْ حَافِظِینَ ﴿الأنبیاء: ٨٢﴾.
- و گروهی از شیاطین (را نیز مسخّر او قرار دادیم، که در دریا) برایش غوّاصی میکردند؛ و کارهایی غیر از این (نیز) برای او انجام میدادند؛ و ما آنها را (از سرکشی) حفظ میکردیم!
-
- فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَیْثُ أَصَابَ [ص:٣٦]
- پس ما باد را مسخّر او ساختیم تا به فرمانش بنرمی حرکت کند و به هر جا او میخواهد برود!
- وَالشَّیَاطِینَ کُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ [ص:٣٧]
- و شیاطین را مسخّر او کردیم، هر بنّا و غوّاصی از آنها را!
- وَآخَرِینَ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفَادِ [ص:٣٨]
- و گروه دیگری (از شیاطین) را در غل و زنجیر (تحت سلطه او) قرار دادیم.
اینگونه به نظر میرسد که اغلب کارگران و کارگزاران پادشاهی سلیمان ازاجنه و شیاطین دربند بودهاند.
بعداز جریان خوردن میوه ممنوعه، سیب یا گندم یا میوه دانش، انسان در وجود خود تغییراتی فرودست احساس کرد و جرم خاکیاش بر جرمافلاکیش غالب گشت.
و اینگونه ژنوم ابلیس درخون انسان تاثیرگذار شد و هر چه میزان قندی که از ابلیس در خون و جان انسان بواسطهی این لذات نصیبش میشود و همان میزان دوز شیطنت در خونش بالاتر میرود و تصمیمات و تفکرات انسانها ابلیسی تر میشود.
از این رو قرار شد انسان تلاش کند تا اوج و عروج بگیرد و از خاک به افلاک پر کشد:
و ان لیس للانسان الاماسعیوان سعیه سوف یری. ..(نجم39 و40 )
(و اینکه برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست، و اینکه تلاش او بزودی دیده میشود،)
اکنون درعصر یوم الدین چهارمین روزآفرینش ،انسانیت در پروسه ی تکاملش دارد شیطان را میفهمد.
چون هنوز هم به بلوغ نرسیدیم و در روز چهارم خلقت به سر میبریم طبیعی است عادت به شیطنت در اوج اشتیاق انسان است.
اگر دیدگاه ما نسبت به حوزهی آفرینش به بلوغ برسد همهی زوایای دنیا و عقبا را متوجه میشویم که در نگاه اول و این تغییر دید، امام عصر هم دیده خواهد شد. چون ایشان حاضرهستند ولی زاویهی دید ما برای رویتش و وضوح و ظهورایشان خوب نیست.
قرار هست با برداشته شدن این حجابها و گسیختن پردههای غفلت حضرت با شیطان مستقیما مصاف کند.
طبیعی است یک وسعت نگاه و تغییری اساسی در دنیا به مثابه برزخ کاملی رخ میدهد و انسان به نفس و عملکرد خود بینا شود...
دین و عرفان توامان امری فطری هستند. کلیدهای عرفان در همه ادیان متناسب و مشترکند.
گاه نمیشود در جامعهشناسی دین سوای از منظر موضع و جهت منفعت خود سخن گفت. مثلا درقرآن دین برتر خود اسلام هست و منهاج و شریعتش کامل و غنی است. و در مسیحیت و مزامیر داوود، در اسفار یهود، و حتی ادیان دیگر هر کتابی، شریعت خود را برتر و هر آیینی خود را محق تر تجلی می دهند.
ولی عرفان رگ مشترکی است که بیس و پایه و عصاره همه ادیان و مذاهب را در اخلاق، نوعدوستی، یکتا پرستی و عبادت به خالق و سپاسگزاری از عمل مخلوق به هم پیوند داده است.
انسان ذاتا در خود خدا را نیاز واقعی اش می شناسد. و رضایت او را در دل میپروراند.
یوگا واشو هم نحلهای از اخلاق و عرفان و خدمتگزار روح برای تحصیل آرامش است. قابل رد شدن هم نیست. همچنان که قابل اثبات عقلی نیست.
جملات زیبا و عرفان شیرینی در جملات ایشان دیده میشود که مسلمانان در آیات و روایات، مسیحیان و کلیمیان و زرتشتیان در نمادها و کتابها و گفتار مقدسشان مشترکا دارند. خوبی و نیکی در نزد همه ادیان مشترک و پسندیده است....
حمیدرضا ابراهیم زاده
17آبان1392
تمامی حقوق نشر برای مولف محفوظ است.
- ۹۳/۰۵/۰۱