کالاهای مصرف فرهنگی واجتماعی
کالاهای مصرف فرهنگی واجتماعی
بانگاهی به وضعیت موجود تبلیغات کالاها ومصارف فرهنگی و اجتماعی و ورزشی در می یابیم که مهندسی بسیارهدفمندی برای تغییر ذائقه مردم جهان سوم بویژه کشورهای حوزه خلیج و خاورمیانه صورت گرفته است و مامیتوانیم تأثیر آنرا در پوشش ومُد پذیری و رفتار غیر متعارف ومغایر با اخلاق دینی و ملی و تغییر در گویش جامعهی آن سامان در یابیم. امروزه برچسب و برند هر کالایی از صابون و پارچه و نایلکس تا مدادتراش و پاک کن را مزین به تصاویر نیمه برهنه و جذاب محرک غریزی رقاصهها و آلامدها و الگوهای افسانهای زنان و مردان غربی کردهاند. که بیشترین مخاطبان این مبارزه کودکان و نوجوانانمان هستند کیف مدرسه و مداد و...همه اقلام مصرف فرهنگی حتی کتابهای داستان و کارتونهای انیمیشنی برگرفته از تصاویر باربی ، حنا مونتانا. و بسیاری از رقاصهها و الگوهای سخیف دیگرکه همگی دربردارندهی بی بند و باری در پوشش و رفتار و سلائق هستند.
مهندسی نوع پوشش این نمادها ، رنگ مو، نوع آرایش، نوع گفتگو و دیالوگ طوری هدفمند سازماندهی شده است که میشود گفت در این نبرد موذیانه برای تغییرذائقه و اصالت فرهنگی و هنجارهای دینی، آنها تا بندندان مسلح حرکت کردهاند و شاید با این نحوهی دفاع از فرهنگ و دین، از این نسل جز نام و نشانهی اندک هیچ باقی نماند. که البته این نگاه در حال حاضر بسیار خوش بینانه است. درصورتی که گروهی از جامعهشناسان معتقدند این نبرد تا کنون درلایههای عمیق متدینین و سیاسیون و حتی بزرگان و نخبگان جامعه نفوذ یافته و جنگ با همان شدت برای تک قطبی کردن جهان می تازد و مهاجم در شرف پیروزیهای بزرگ است. با توجه به حرکات خزندهی موسوم به جنگ نرم این نگاه نیز کاملاً با حقایق موجود مطابق است. با بررسی مجموعه کارتونها و انیمیشنها و بازیهای الکترونیکی بویژه فیلمهای کودک همچون شرک، سیندرلا، باربی فندق شکن، سفیدبرفی، آنستازیا، شاه زاده وگدا، جادوی اسب بالدار، باربی درقصر الماس، جنی و دوازده پرنسس، دریاچهی قو، سرزمین پریها، دیو و دلبر، زیبای خفته، پوکوهانتس و.... درمییابیم که هیچکدام ازالمانها وکالاهای مصرف فرهنگی در شأن و قواره تبدیل شدن به الگو و نماد اخلاقی و فرهنگی کودکانمان نیستند. البته آنها به این حد اکتفا نکرده بلکه با سازماندهی زیرکانهای با هدف قراردادن زیرساختهای ارزشی،ملی وبومی فرهنگ به وسیله سربازان تربیت یافته که همان فرزندان و نونهالانمان باشند در سطح گستردهای با کلیات دینی و فرهنگی ما، آنها را دشمن کرده و با تسلط بر روح و فکر آنان نسلها را به جان هم میاندازند. و تا جاییکه فرزندان، والدین خود را از لحاظ درک اجتماعی تحقیرکرده و یا همواره در این تعارض روحیه نوجوانان نسبت به والدین خصمانه بماند و پلهای ارتباطی بین دو نسل تخریب و در نتیجه انتقال آداب و رسوم به نسل جدید دچار خدشه شده و با توجه به مقاومت جامعه در تطهیر علوم همواره معلومات بصورت پوستهی ظاهری و کف روی آب شناور میماند. و عملاً شکاف و تفاوت ارزشی بین دو نسل بر روح جامعه شکل میگیرد. دسترسی کودکان و نوجوانان به این نقاط حساس از همین بیتوجهیهای کوچک از مصرف کالای فرهنگی آغاز میشود از طرح جلد دفتر. تصاویر روی کیف مدرسه و مداد و پاکن تا فیلم و سریال و شعر و داستان. که روند تربیت کودک را بصورت خودکار تعقیب میکند. البته گاه این غفلتها از سوی خانواده صورت میگیرد و گاه خانواده این نحوه تربیت شدن را کلاس و طبقه ارزشی خویش میپندارد. در هر صورت غفلت از خانواده و در سطح کلان از مدیران ارشد فرهنگی و جامعه شناسان آن جامعه ناشی شده است. عدم تولید آثار فاخر فرهنگی هنری در جامعه ما و زرق و برق و جاذبهی آثار هنری غربی و کشش نسل نو پا به سمت جذابیتهای فیزیکی و بصری باعث گشایش بازار تقاضای مصرف فرهنگی و هنری خواهد شد. و چه اینکه اختلاط ذائقه مصرفی از سوی هنرمندان ما خود یکی از آثار هجمهی توفندهی تمنیات مصرف داخلی به سمت کالاهای فرهنگی منحرف خواهد بود. ناگفته نماند که همیشه این اختلاط بد و مضر نیست. گاه نقاط اشتراک فعال زیادی در این حوزههای وسیع وجود دارند که میتوان از آن بهره برد. ضمن اینکه غالب حوزههای علوم در غرب بویژه حوزه سیاسی و اقتصادی و ورزشی و پزشکی تا حد زیاد مولد بوده و مخاطبان مشترکی هم با اندکی تغییر و تصرف در جهان دارند. اما در حوزه هنر و فرهنگ که گاه به سیاست و اقتصاد پیوند ناگسستنی ایجاد کرده تعارضات فراوانی بچشم میخورد که ما از آن غافلیم اگرچه بعنوان مثال در شیوه بانکداری با هم مشترکات فراوانی داریم اما درحقیقت فرهنگ دینی ما درحوزه بانکی با غرب کاملاً متضاد است و در رساله عملیه مراجع تقلید به این تعارض واقف خواهیم شد که مورد بحث ما نیست اما واقعیت این است که همه این حوزههای چندگانه عقیدتی و اقتصادی و فرهنگی و هنری و سیاسی با هم در ارتباطند و باید گفت همه چیز مکتب اسلام به عقاید و فرهنگ آن استواراست و همه چیز مکتب غرب لیبرال و منفک است. که این امر باعث تعارض درعملکرد حوزهها شده است هنر غربی معیار پذیر نیست. اما هنر اسلامی محدوده معین دارد و آزادی و کرامت انسانی را محترم میشمارد. روشمند و جامع است با مقتضیات زمان و مکان در جریان است سنتهای تبدیل ناپذیر دارد تا به اصالتها آسیبی وارد نشود و..
با این لحاظ تولید آثار فاخر فرهنگی و تربیت ذائقه هدفمند در طول وعرض هم قرار گرفتهاند. گرچه متأسفانه کاربران موسیقی در کشورما و خاورمیانه تمایل سیری ناپذیری به موسیقی غربی پیدا کردهاند و متعاقب آن زبان و لهجه و لباس و فولکورهای ملی به شدت آسیب دیده است اما این هرگز از رسالت هنرمندان متعهد و متعبد و متخصصمان در توجه بیشتر به تولید آثار فاخر نمیکاهد بیتوجهی به هنرمندان و تأذی آنان هم یکی از آسیبهایی است که در سطح کلا ن متوجه فرهنگ ما شده است با وجود این همه معضلات شایسته است که مهندسان فرهنگی و هنرمندان دست در دست هم بگذارند و به دفاع از هنجارها و فرهنگ و اصالت خویش متوجه شوند. نگاهی کوتاه به نقاشی کودکان و اشعار محاورهای آنان، فیلمها و سریالهای تولید شده بما خواهد گفت که چه زود دیر خواهیم کرد. امروزه امت اسلامی و حتی مسیحیان متدین و مومنین سایر ادیان به سرعت در محاصره تندباد حوادث خانمان برانداز فکری و فرهنگی گرفتار شدهاند. کشور ما به عنوان یکی از شاخصترین واردکنندگان و مصرفکنندگان کالاهای آرایشی و بهداشتی قرار گرفته است اقلام فرهنگی فیلمها و موسیقیهایی که به مصرف میرسند همگی همچون سم بر کاربران تأثیر گذاشته است آمار ایدزاز مرز هشتاد هزار گذشته است. آمارطلاق رشد تصاعدی یافته است. ناامنی و نابسامانی و بیکاری و اعتیاد روز به روز خانوادهها را از هم جدا میکند و برآمار جرم و جنایت میافزاید. مبارزه با این تهاجمات فقط معطوف دولت نیست. البته یک عزم ملی رامیطلبد که با کمک دولت سایه فقر و فلاکت از گرده مردم راست قامت ما برداشته شود. کشورهای اسلامی با خودباوری و همدلی میتوانند با مهندسی قرآن به رستگاری و نجات برسند. علامه امام موسی صدر میفرماید: «استثمارواستعمار فکری و فرهنگی عمیقترین نوع استعمار است.» اگر فکر و عقیده انسانها استعمارشود دیگر مجالی برای آزادی نمی ماند. اینک رسالتی که بر گردن نخبگان، روحانیون، معلمان،اساتید و معلمان، مهندسان فکری و فرهنگی، جامعه شناسان و طراحان و هنرمندان و... است که بر پایه اعتقادات ملی و مذهبی خود نسلهای جدید را بپرورانیم. با ابزارهایی که از هنر و آموزههای دینی و مذهبی در اختیار داریم روح صداقت، بردباری، تعاون، همدلی برادری، نوع دوستی و رشادت و ایثار را به کودکان و نوجوانانمان بیاموزانیم و برای نه گفتن به دروغ و ریا و تکبر و کینه توزی و... به آنها، روش درست را در قالب فیلم و داستان و سریال و شعرتفهیم کنیم که اساساً در بین امت اسلام، رسانهی منبر و محراب در این حوزه دست تنها مانده است. که متأسفانه مدتهاست مورد تهاجم دوست و دشمن واقع شده است. درصورتیکه وفاداری این رسانه سنتی تا به امروز بر مردم ثابت شده است که دستهای پیدا و پنهان برای مخدوش کردن چهرهی زیبای این رسانه مظلوم فعال است. البته مردم هیچگاه تخلف فرد و یا طبقه قلیلی از کارگزاران این رسانه را بنام روحانیت و اسلام نخواهند گذاشت که آسیب تخلفات اصحاب این رسانه نیز بسیار بزرگ بنظر میرسد که جای بحث نیست و این حوزه هم چندان قابل گسترش نیست بلکه تا همین اندازه هم کاربران وسیعی دارد. اما صدا و سیما که دانشگاه عمومی ملت محسوب میشود دارای بیشترین کاربر در عرصه آگاهی بخشی به مخاطب در قالب اخبار و فیلم و سریال و گزارش و گفتگو و حتی برنامههای خردسالان و مستندهاست. بنابرین با کمک هنرمندان و طراحان و مهندسان فرهنگی ضمن نیاز سنجی در برآوردن حوائج مخاطبین درگستردگی ووسعت حوزه های مختلف اقدام نماید نماد والگو بسازدازرنگ وابزار جذاب تصویر وموسیقی در برنامهها استفاده هدفمندانهتری داشته باشد. قطعاً در مقابل جذابیتهای فیلم و کتابهای متعارض با فرهنگ ما جدیت برای تولید آثار فاخر باشد که بتواند علاوه بر ذهن مخاطب غریزه سمعی و بصری مخاطب را در حد مشروع و مطلوب اقناع کند. درسالهای جنگ یادم هست غالب کالاهای فرهنگی تصویر امام و جبهه و جنگ داشت. از قلک پلاستیکی که به شکل تانک و نارنجک ساخته شده بود تا خودکارهایی که از پوکه و گلوله ساخته میشدند. همگی به کودک حالت مبارزه را القا میکرد. یادم هست همیشه خدا موضوع انشایمان راعلل جنگ ایران و عراق میگذاشتند. در کالاهای دیگر مثل لیوان و بشقاب تصویر امام منقش بود در کارت عروسی عموی عزیزم هم عکس امام بود حتی بجای فنر تنگستن در لامپ تندیس کوچک و فلزی امام کار گذاشته بودند که هنگام روشن شدن نور از امام میبارید و...روح همدلی و اتحاد با وجود جنگ و بحرانهای اقتصادی بالا بود در منطقه جنگی همه یکسان میخوردند و میخوابیدند نامههای خانوادگی هم را میخواندند و پاسخ میگفتند اختلاف طبقه فرهنگی و اجتماعی باعث تبعیض نمیشد و خلاصه آیین مهرورزی در جو آن روز حاکم بود. که در بین اهالی جنگ دلبستگی و دلتنگی خاص در آن مقطع وجود دارد که هنوز دلشان برای حال و هوای آن روزها غنج میرود. بنابراین با شرایطی که بر اوضاع فکری و فرهنگی آن دوران حاکم بود و با توجه به بحران منابع و زیرساختها، میزان رضایتمندی در زندگی اقتصادی و حیات فرهنگی بسیار بالا تر از رفاه کنونی مردم بود. امروز مردم رفاه و سلامتی خود را هزینه میکنند تا تنوع و سختی بیشتری عایدشان شود ولی در همان دوران تنوع و سختی و سلامتی خود را برای بدست آوردن رفاه مصروف میداشتند. اما بنظر میرسد بجای فریاد تو خالی ، برای عزت و اعتلای ایران و استقلال کامل علمی و عملی هر جامعهای باید با جهاد اقتصادی و علمی و دانش اندوزی و پارسایی و حمایت از نخبگان الگوپذیریهای غلط را از آنها قطع کنیم باید با درخشش درعرصههای علمی و فناوری نوین و تولید علوم مفید راه سلطه استکبار و استعمار را سد کنیم وگرنه آتشزدن پرچم ملی آن مردم جزعداوت و عمل مقابل به مثل هیچ توفیقی را در پی نخواهد داشت. پس راه مبارزه با تفکراستعماری، شعار توخالی و فاقد ارزش کرامت انسانی مبارزه با نماد نود ونه درصد مردم نیست. بلکه با الگوسازی و تقویت الگوهای سالم ارزشی و مجاهدت درعرصههای اقتصادی و فرهنگی میتوان بر هرخصم و دشمنی غلبه یافت وگرنه تا قیام قیامت همه فعالیتهای کوچک و بزرگ حتی ورزشی هم بوی مبارزات سیاسی خشک میدهد. و هر برد و باختی منازعه و بربخاک مالیدن پوزهی همدیگر قلمداد میشود. که مقرون به صحه عقل سلیم نیست. و قبل از جمعآوری ماهواره و عیب تراشی بر هر رسانه مخل و متناقضی باید جانشین جذاب و مشروع برای آن تهدیدات یافت البته میشود از ماهواره بعنوان یک فرصت بهره جست که با تصحیح و تصرفاتی، فرهنگ استفاده از آن همانند فرهنگ استفاده از انرژی و فرصتهایی که تهدید نمایش داده شدهاند بهره جست. که در مقاله تکنولوژی رسانهای و اخلاق مفصلاً آن را توضیح دادم. اما برای الگوسازی با دقت درعناصر نمادینی همچون چوپان دروغگو در مقابل پطرس فداکار در مییابیم که راه چندان سختی با وجود اسطورههایی که در فرهنگ و باورهای خود داریم، نخواهیم داشت. قطعاً نباید نمادها و قهرمانان ورزشی را د ر حوزه ارزش دخالت دهیم . البته روی سخنم هرگز با پهلوانانی چون تختی و پوریای ولی نیست. اما هرچه هست تختی و پهلوانان اینچنینی خود را غلام هنجارها و ارزشهای بسیار متعالی میدانستند. الگوهای رزمی هم نمیتوانند نماد باقی بمانند اگرچه رشادت سرداران سرافراز و شهیدان بالا مقام از یاد رفتنی نیست. در ضمن با شعار و توجیه بزرگی مقام والای ایشان نمیتوان در اما و اگرها نشست. همچنانی که نام ستارخان و باقر خان بالندهتر از نام امیرکبیر نماند. نام فارابی و ابن سینا در عرصه دانش بر سر در دانشگاهها میدرخشد و نام حرهمان آزاد مرد عرصه کربلا بر بلندای بام عزت و آزادگی میدرخشد. برای برندسازی و تولید نماد آنچه که مهم است سرعت تصمیم گیری در مدیریت بحران است. قطعاً شهدای پاکبازی چون سردار حاج بصیر و شهید باکری و..هم الگوی رشادت و شهامت مردم زمان خویش و آیندگان باقی خواهند ماند که البته برای تعیین نماد مهندسان فرهنگی هستند که المانها و آیتمهای الگو شدن را رصد میکنند... در حوزه مد و لباس هم طراحان دوخت با کمک سایر مهندسان فرهنگی میتوانند مدهای پوششی زیبا و وسیعی را در اختیار جامعه قرار دهند که با فرهنگ و مذهب ما سنخییت داشته باشد. برعهده صدا و سیما و آموزش پرورش و آموزش عالی و فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان تبلیغات و سازمان جوانان است که هر کدام با تنظیم یک سند فرادستگاهی کارها را به سمت پیش برد و تحول و ارتقاء و غنای رفاه فرهنگی تقسیم نمایند، البته با کمک همه عوامل فرهنگی و هنرمندان و مهندسان فرهنگی. همچنین باید از تولیدکنندگان داخلی درعرصه نساجی و پارچه و طراحان دوخت حمایت کرد و نیز از فیلمنامهها و ناشران و نویسندگان و شعرای اشعار فاخر و هنرمندان و فرهیختگان متعهد حمایت کرد و راه را برای کرسیهای آزاد اندیشی گشود. و فضای نقد را امن کرد و با هتاکان فراقانون هم مبارزه کرد. نمایشنامههای ارزشی به مساجد و مدارس بازگردند کالاهای مصرف رایگان در بستههای آموزشی هدفمند در دبستانها و مدارس توزیع شود. دامن دلسوزان نظام بویژه نخبگان و هنرمندان را ازتحقیر و تکفیر و تفسیق پاک و تطهیر نمود و به جرم دگراندیشی به آنها خرده نگرفت تا جاییکه سر به عناد و لجاجت و براندازی بلند نکردند با آنها مدارا نمود وآنهارا در همه تحولات درونی نظام سهیم دانست همچنانیکه در موسیقی و ادبیات و اشعارعصر پیروزی انقلاب و طی آن تا جنگ و پس از آن، شعرا و ادیبان آثار فاخری را در هرسلیقهای به میهن و مردم ارائه کرد. باز هم میتوان از توانمندیها و نوعآوریهایشان بهره مند شد. امیداست خداوند همه ما را در راه اطاعت از خود و مسیراستقامت ثابت قدم بدارد و ما را بعنوان خادم مردم و قران و ارزشها بپذیرد. و درود بر هرآنکه مسیر روشنگری را پیروی میکند.
حمیدرضاابراهیم زاده -بابلسر 1388/12/15
کلیه حقوق برای مولف محفوظ است
- ۹۴/۰۸/۲۱
بسیار عالی
-
-
-
یک دور فیلم از فعالیت های هنرمندان، نویسندگان خلاق و فداکار کشورم را برایم دوباره زنده کردید
یاد بسیاری از گروه فرهنگ و هنر افتادم که چه دغدغه هایی را با خلاقیت و ابتکار و طرح و پروژه به خورد شهرداریها ، اداره کل ارشاد ها و فرهنگسرا ها و کانون های فرهنگی مساجدو مدارس می دهند
ولی حمایت مسئولین متاسفانه کمرنگ ، بی تفاوت و ضعیف شده
چه هنرمندانی که لنگ گیر و دار زندگی از هدف آرمانی عقب ماندن ،
از طراحی و تصویر گری
تا نمایشنامه نویسی تولید بازی فکری و بسته بندی
آه از نداشتن بودجه و یا الویت دستگاه ها نبودن
اینها علاوه بر تعهد کاری
مسئولی پیگیر می خواهد تا به سر منزل مقصود برساند
وقتی نیست با بودجه خصوصی تا کی ؟!