دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب مقالات. یادداشت ها و آثار پژوهشی، فرهنگی، اجتماعی دکتر حمیدرضا ابراهیم زاده

بایگانی

فریبکاری جرم است

يكشنبه, ۲۰ اسفند ۱۴۰۲، ۱۰:۵۰ ب.ظ


بدنبال تبلیغات اخیر برخی از رسانه های رسمی درباره فرزند آوری و ایجاد خانواده های جوان‌پر جمعیت و پس از آن اخبار مهاجرت یکی از این خانواده ها به کشور عمان برای کار و زندگی ... و همچنین تبلیغات چند همسری و تبعات آن وتناقض و تضاد تبلیغات و  تشویق با بسترهای موجود تبعات زیانباری  دراین باره بوجود آمده است که با اصل عزت و آرامش و رفاه مغایر است.
به نحوی باید گفت که این گونه از تبلیغات خاص  بیشتر به  فریب و گمراهی شباهت دارد تا واقع گرایی و حقیقت موضوع. 
فریب دادن  و گمراه کردن؛
اصلی ترین عنصر و عنوان مجرمانه ای است که امروزه در شرح کالا و خدمات و یا رفتارهای انگیزشی وجود دارد
تبلیغات دروغین انواع کالاهایی که ضمن  تهی بودن از حقایق ، باعث زیان جانی و مالی و روانی برای مردم است.
به نظر می رسد که ایجاد انگیزش و پویش تکثر فرزند آوری  و چند همسری بدون در نظر گرفتن بسترها و تبعات آن جرم باشد.
زیرا در فقه هر گونه فریب و تدلیسی که باعث زیان  به اشخاص حقیقی و حقوقی گردد  و با واقعیت موجود تطابق نداشته باشد جرم‌محسوب می شود!
فریب در ازدواج
فریب در انتخاب شغل و سرمایه گذاری
مشاوره های غلط و فریب در انتخاب روشهای راهبری و راهبردی مانند  روشهای آموزشی. روشهای نگرش.

و تصمیم گیری و برنامه ریزی های کلان  ...
فریب در ایجاد انگیزه و انگیزه سازی های واهی.

و ایجاد خطای ادراکی و راهبردی

رفتاری نکوهیده و بلکه مجرمانه است.
در واقع فریب و تدلیس در هرچیزی جرم است و عقد و قرارداد را باطل می کند.
فقه و حقوق اساسی ما می گوید  فریبکاری و گمراه سازی عمل مجرمانه ای است. و فریبکار مستحق تعقیب قضایی است!

راهها و روشها و مشوق های بهتری با ایجاد و حفظ و مراقبت بسترهای مناسب برای بالا بردن عزت خانواده و افزایش و جوانی جمعیت وجود دارد که بی گمان  به بکارگیری تمام توانمندی ها و بسترهای موجود جامعه را بایسته و شایسته است.

والی الله المصیر

 

 

حمیدرضاابراهیم زاده
۲۰ اسفند۱۴۰۲

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ می باشد.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

اهمیت داده ها و جامعه آماری

پنجشنبه, ۱۰ اسفند ۱۴۰۲، ۰۷:۳۳ ق.ظ

 

 

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

سودای زندگی

دوشنبه, ۷ اسفند ۱۴۰۲، ۰۷:۳۶ ق.ظ

سودای زندگی

بخشهای مهم زندگی ام در روستا سپری شد.

خوبی تولد و زندگی در روستا این است که درک انسان با درس عبرت ها و تمثیلات دم دستی بالا می رود!

انسانها به آموزش ها و آزمون های مستمر نیازمندند.

مطالعه و دقت در دیدن و شنیدن .

حیواناتی مانند غاز و اردک که با ما زندگی می کنند طول عمری کمتر از دوسال دارند صد نسلشان را ماانسانها دیده ایم. اما خودشان نمی دانند در یک دهه گذشته پدر و پدر بزرگانشان از کجا آمده اند.

وقتی به مسلخ کشانده می شوند، می گویند مارا نکشید ما که شما را نمی کشیم و اذیتی نمی کنیم

اما قاتل به بیگناهیش نمی اندیشد و او را قربانی می کُند و تمام استخوانهایش را نیز می جود...

انسان گمان‌می برد کیست؟

کیست که این همه خونها می ریزد؟

خون شتر و گاو و گوسفند و شتر مرغ و بوقلمون و غاز و مرغ و ماهی  را می ریزد تا از بافت بدنش تغذیه کند!

خون تمساح و فیل و سگ و گرگ و شیر و ‌پلنگ و... می ریزد تا امنیت پیدا کند!

خون همنوعانش را می ریزد چون او را نمی خواهد!

انسان خونریزی را دوست دارد!

به میمنت  و مبارکی و سور و لیمه ی هر چیزی گاوی و گوسفندی سر می بُرد.

به عزا و بلا گردان  و فدیه هر کسی گاو وگوسفند سر می برد.

به راستی که انسان با رفتارهایش خونریز ترین موجود دنیا است.

اما امروز به این می اندیشیدم که قاتل ترین و سفاک ترین موجود دنیا انسان نیست.

  به باکتری ها و میکروبها و ویروسهایی می اندیشم که جمعیت جهان را بارها مورد دستخوش خود قرار داده اند.

امروز دریافتم که میکروب و ویروسها به انسان یورش می برند تا جانشان  را بستانند 

مرگ های بزرگ و دسته جمعی براثر طاعون و تیفوس و کرونا رخ داده است

آیا انسان گمان‌می برد که می تواند براثر مقاومت ویروسها و میکروبها ایستادگی کند؟

انسان‌موجودی بسیار ضعیف و بی پناه است!

که سردی و گرمی و تشنگی و خستگی او را می کشد.

انسان موجودی است که از ریز ترین موجوداتی مانند انگل و میکروب و ویروس در امان نیست...

انسان موجودی است که نمی تواند بر ضعف خود  غلبه کند

پس ای انسان به چه چیزت می نازی و غره می شوی؟ !

ای انسان برای چه برای ازبین بردن حقوق دیگران با خود بیگانه می شوی؟!

قران  در سوره انبیا آیه ۱۸ فرمود؛

بل نقذف بالحق علی الباطل  فیدمغه  فاذا هو زاهق و لکم الویل مما تصفون.

اگر حق به اندازه کوچکی باشد و باطل به بزرگی بی نهایت، من حق کوچک را به دل باطل شلیک می کنم و آن را نیست و نابود می کنم.

این پیام  آفریدگار است به انسان که مراقب مطالبات وآرزوهایش باشد.!

 به زندگیم فکر می کردم که کجاهایش مزه داد!؟

فهمیدم زندگی مرگ والدین و اولاد هم دارد.

نارسایی و بیماری دارد.

ناگواری و آسیب هم دارد.

در کنارش همه اینها خوب است.

شما وقتی دارایی، امانتداری

شما وقتی ناداری امانتداری‌

وقتی والدین داری امانتداری

وقتی اولاد داری امانتداری

وقتی کسی را نداری باز هم امانتداری.

زندگی  گذرگاه امانی است خوب و بدش مثل سفر است.

بی زحمت همه جایش خوب است چون دارد می گذرد

خبرهای خوب زود یُبس و تمام  می شود و می گذرد

خبرهای بدش هم زود بیات می شود و می رود.

همه چیز محدود است و زود تمام می شود.

حتی داغ هایی که بر دل حک می شود و آدمی را نشان دار می کند.آن هم محو می شود.!

داغ اولاد داغی است که تا پایان عمر برای والدین می ماند. وحتی بر دیگران هم به این واسطه  آسیب می زند

 داغ والدین و برادر وخواهر و... این چنین نیست.

اگرچه داغ یتیمی بر سرنوشت هر فردی تاثیرات شگرفی می گذارد اما به دردناکی داغ اولاد نمی شود.

همان هم تورا می شکند که هرس شوی.

دنیا جای جاودانگی نیست!

هرس شو  و وارد باغ برزخ خود باش تا در آنجا رشد کنی.

دنیا جای رشد وشکوفایی نیست و نبود!

نه زمین های مرغوب و نه خانه های زیبا و امن. 

 مانند گنج قارون هیچکدام جاودانه مان نمی کنند.

زندگی به ما مصونیت از بیماری و ناگواری نمی دهد.

نا گاه همه چیز تلخ وتمام  می شود .

 تمام.

تلخ و یا شیرین با شتاب  تمام می شود.

چون می گذرد. 

خبر بد، خوبیش همین است!.

خبر خوب، بدیش همین است.!

خاصیت خبر همین است که باید بگذرد و می گذرد.

چشم برهم زدنی کودکی ما به پیری می رسد.

هنگامی که  دم دروازه میانسالی می ایستیم در می یابیم جنس آرزوهایمان دگرگون می شود.

دیگر آرزوهایمان کمتر درد کشیدن می شود

ترس از دست دادن! ، نیروی آرزوهایمان را به بودجه دفاعی سوق می دهد. همواره تلاش های مان مصروف مراقبت و نگهداری می شود و از زایش و تولید خبری نیست.

دیگر مرگ نزدیکانمان بیشتر لمس می شود.

انگار محدودتر شده ایم و در محاصره مرگ و از دست دادن گرفتار شده ایم.

اگر سبک زندگی مان مرگ اندیشی شود مطالباتمان از دنیا  جاودانه و ابدی نخواهد بود.

دردها و نگرانی های مان نیز ابدی و جاودانه نمی ماند.

اگر می رنجیم. اگر شوریده می شویم و غصه می خوریم پس  دیگر زندگی نمی کنیم.

و دیگر خدا را توانمند و بینا و شنوا نمی بینیم.

خدارا ندیده گرفتن می شود؛ کافری!

پس نمی خواهیم به خدا تکیه کنیم. و تکیه می کنیم به  عقل وتدبیر خودمان.

چون می خواهیم زندگی نکنیم.

چون کنار نمی آییم.

باید باهمه چیزش کنار آمد

ما بااراده ی آفریدگار کنار می آییم .

هنگامی که کنار آمدیم قطره وجودمان به دریای ایجاد خداوندمتصل می شود.

اما وقتی نخواهیم بااراده آفریدگار کنار بیاییم کنار هم بودن ها و خوش بودن در کنار هم ، در جوانی ازما سلب می شود.

وقتی  مسن می شویم می فهمیم چرا بیشتر آغوش نگرفتیم و بهتر نبوسیدیم  

چرا رنجیده ایم.

چرا رنجانده ایم.

برای آب هایی که ریخت جنگیدیم.

عکس ها و برگه های زندگی، خاطرات ماست.

ما تمام می شویم وخاطره های مان نیز زود تمام  و محو می شوند

هر فیگوری که  گرفتیم شدند عکس و خاطره ما، هرتلاشی که کردیم هر تاثیری که گذاشتیم می شوند توشه و عکسهای جاودانه ی ما!

چطور افتادیم!

ازتمام رفتارهای ما مستند تهیه می شود...

توهمی که دارد تمام می شود. این همان زندگی ماست.

والی الله المصیر

حمیدرضاابراهیم زاده

اول اسفند۱۴۰۲

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصارمولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

همراه باران می آیی

شنبه, ۵ اسفند ۱۴۰۲، ۰۶:۲۲ ب.ظ

 

 

هرچه بیشتر می اندیشم

مصمم تر می شوم که درجمع ما حضور داری

وگرمای خورشید وجودت را

با همه ی وجودم  احساس می کنم

 وهرچه که زمان می گذرد

 به این فکرمی کنم

که آمدنت را چاره ای نیست

ومی آیی

وبازهم می آیی

 



 

زمانی که طاقت ها طاق می شوند

و  دلها از غم فراغ  داغ  شوند

وزمانی که باغ   دل  اهل باور  شکوفا می شوند

به ناگهی چوباران از راه می رسی

و تودر بهار همراه باران می آیی

سرزده وبا وقار طلوع میکنی

ورنگین کمان حضورت دنیارا شادمان می کند

  خودم را مهیای حضور سرزده ات می کنم

که غافلگیر نشوم

وبازهم می آیی

وهمه را غافلگیر حضور سبزت میکنی

بهارکه بیاید ؛

یخ  ناامیدی  با گرمای نوید بخش مهرتابان تو ذوب می شود

ومی آیی

زمانی که باران خون ازچشم آسمان نیلی می چکد

تا شقایق ها را آبیاری کند

می آیی

وچشم  های نگران نرگس  را به زیور شقایق می آرایی....

 

حمیدرضاابراهیم زاده

مریوان

26بهمن1373

 

* تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ است.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

فراخوان نیاز مندی های بشر

شنبه, ۵ اسفند ۱۴۰۲، ۰۵:۲۱ ب.ظ
  • حمیدرضا ابراهیم زاده

توسعه وتضاد

يكشنبه, ۲۲ بهمن ۱۴۰۲، ۱۲:۲۰ ب.ظ

 باگذشت زمان وسیر تکامل انسان واندیشه های بشری:

مردم روز به روز جامعه پذیرترمی شوند .ومشارکتهای اجتماعی خود را فعال تر می کنند.

حضور ومشارکت وفعالیت در جامعه  همان حرکت درمسیر توسعه است

ومتعاقبا جامعه ی  درحال توسعه  وپویا همه ی هزینه های حضور را می پذیرد.

حضورفرهنگی واجتماعی در جامعه حقیقی با جامعه ی مجازی هیچ فرقی نمی کند.

زیرا تحول وحضوردرهردوی این جوامع ازمطالبات و رفتارهای شخصی شما ناشی می شوند.

همه ی شما با حواشی مقدس ترازمتن .حرام های محترم ترازحلال  وتیک ها وجملات .مدل مو. لباس وآرایش.مراسم عزا وشادی های دگرگون یافته  واغلب  نامانوس وناهنجار مواجه هستید:

 پدیده های آنی واحساسی و نا هنجارک  هایی که مبدل به هنجار وعرف می گردند. ومانند سلولهای سرطانی روزانه  برپیکره فرهنگ جامعه جا خوش می کنند واسباب  درد ومشقت در  بدنه ی اقتصاد وفرهنگ وسیاست می شوند

  این سلولها همان حاشیه هایی هستند که جای متن را می گیرند وباعث تغییر در هنجارهای اصیل جامعه می شوند ویا در مقابل فرهنگ قد علم کرده وباعث تضاد والتقاط ناهمگن فرهنگی واجتماعی می شوند.

 یکی از مهمترین دلایل سهولت  تسلط مهندسی  معکوس رفتارهای مردم جوامع توسعه نیافته  توسط  بیگانگان  تقویت همین هنجارکهای بدون پشتوانه است.

و متاسفانه ژستهای این چنینی در حوزه فرهنگ وادبیات توسعه،  با اقبال عوام  وبعضا تائیدات خواص نیز مواجه است

 به این دلیل که غبار وسم آن برعواطف واعتقادات مردم رسوب می کند.

وهرچیزی که با اعتقادات وعواطف مردم عجین شود برداشتن ویا مبارزه ی باآن هزینه بر وتقریبا صعب العلاج ویا بعضا محال است.

 معمولا اغلب هنجارکها  در قالب عزا و شادی خود راکاملا  جلوه می دهند و تدریجا بعنوان شگون و یا رسم وارد معرکه زندگی اجتماعی وفردی مردم می شوند

 وازاین رو مقابله باآن سخت وحتی بعضا محال است

 مثلا  درج مهریه به نام اعداد ارزشی ومذهبی  .اصرار برتهیه ی  جهیزیه های ناروا وغیر ضرور.هزینه های گزاف لباس و مراسم و...

 اصرارهای کذایی بر تهیه سالن . نوع غذا. نوع ماشین عروس وتزئین آن ونوع آرایش و تحمیل بسیاری از هزینه های گزاف ونا هنجار بر ابتدای یک زندگی تا شلیک گلوله در روزعروسی ونزاع وخرافه ها  و... باعث بروز خطا وتغییر درسیستم  مطالبات وتوقعات جوانان گردیده است.

وامرازدواج آسان به شکل یک پروژه ی درام وتابوی وحشتناک نمایش داده می شود

 بسیاری ازمطالبات جوانان  ویا خانواده های آنان برای تشکیل زندگی مشترک تحت شعاع ناهنجاری هایی است که بجای هنجار برمتن زندگی  سایه افکنده اند و یا باعث اضمحلال ازدواج آسان گردیده اند

 همچنین در عزاداری ها هم این قبیل مسایل وارد  جرگه تسلیت شده است

 حرف هایی درباره خواب دیدن میت. لباس میت. تدفین میت.تکریم ونکوداشت میت ودسته گل. چاپ تراکت  و... مراسم های آنچنانی. .تعطیلی زندگی خانواده میت برای مدت طولانی.که اغلب خارج ازشعائردینی وسوگواری های ملی ومذهبی ماست

 اما  بمرور زمان به شکل هنجار بر حوزه آداب ورسوم مردم  تسلط پیدا کرده اند

 باید گفت:

درعزا وسوگ حضورو تسلط ناهنجاری ها  بیشتراز مراسم شادی  بر فرهنگهای اصیل واضح است

  زیرا کمتر کسی  درمقابل خانواده معزا ویا امورسوگواره ها موضع می گیرد و تذکر ویا پیشگیری از این اعمال را بی احترامی  به صاحب عزا قلمداد می کنند وهمین باعث وهن واسطورسازی ها وافسانه پردازی هایی می شود که مقاومت در برابر حواشی و ناهنجاری ها  تقریبا مقاومت دربرابرمتن شئونات حقیقی دینی می نمایاند.

 

 همانطوری که  درمراسم عاشورا علی رغم نظر علما ومراجع انواع تیغ زنی ها و خنجر زدن وقمه زدن وطبل وسنج  نبرد کوفتن ونمایش سینه زنی ها وزنجیر زنی ها و سوگواری های عجیب را سوگواره می بینید. باکمی مطالعه درمی یابید که اغلب آنها وهن اسلام وتشیع  بوده و بی پایه واساس هستند والبته مبارزه با آن نیز به مرور زمان بر اساس رسوب وغبار زمان ودلبستگی مردم به اسطوره ها محال می شود...

 

همه ای این ناهنجاری ها به مثابه بت وخرافه وانحرافاتی هستند که باید باهزینه ی گزاف  آبرو ومال وجان برداشته شوند

 ومی توانید دریابید پشت این بتها نمرودها ایستاده اند و ابراهیم های زمان می طلبد تا بشکند این بتها وفاصله ها را.

 

یکی ازوظایف حکومت همکاری بامهندسان فرهنگی اعم ازهنرمندان و شاعران. فرهنگیان ومعلمان واساتید وروحانیون ومبلغین برای مبارزه با مظاهر تحریف و خرافه ومشقت هاست

 

دولت بعنوان نماینده ملت  وقانون با داشتن  همه ی ابزارهای  قضایی  وفرهنگی  باید قیم ومدعی العموم فرهنگ باشد تا در دسترس تعرض واقع نگردد

 ضروری ترین راه حل این مبارزه  ویا ورود به  دوازه ی توسعه یافتگی ،آموزش وتربیت فرهنگی واعتقادی وحقوق شهروندی است که با کرامت انسانی مماس است.

  دولت   ابتدا  باابزارهای فرهنگی همانند آموزش وپرورش ودانشگاه وصدا وسیما ورسانه های مربوطه بعنوان هرم  ومجرای اصلی توسعه  می تواند با آشنا کردن نسلها به آموزه های حقیقی ومبارزه نرم  با انحرافات اقدام نماید. واین  امرممکن نیست مگر با مشارکت  ومجاهدت همه ی مهندسان فرهنگی جامعه.

والی الله المصیر

   8 آذر1393

 29 نوامبر2014

   تبریز -  حمیدرضا ابراهیم زاده

 

* تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف می باشد.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

انقلاب ها ناموس جوامع هستند

جمعه, ۲۰ بهمن ۱۴۰۲، ۰۸:۴۲ ق.ظ

انقلاب های بزرگ وملی دنیا با رویکردهای سیاسی،اجتماعی ،صنعتی رخ داده اند
هنگامی که انقلاب کشاورزی در بابِل رخ داد شیوه آبخیزداری،شناخت ارزش دانه هاو بررسی آن به عنوان قوت غالب و شناخت ودسته بندی گیاهان و روش کاشت وداشت وبرداشت به عنوان یک انقلاب بزرگ محسوب می شود
و سپس در همان عصر انقلاب شهر سازی نیز در بین النهرین وبابل رخ داد.
غارها و شیار کوه ها و...که قرون متمادی مسکن و محل تجمعات مردم بودند از سکنه خالی شده و غار نشینی منسوخ گردید و در دشت ها و مناطق کوهستانی خانه های جدید بر محور چشمه ها و مسیر رودخانه ها جهت دستیابی آسان به آب بنانهاده شد، و بنیاد سکناگاه های امن در برابر سرما و گرما و خشونت های طبیعی و هجمه حیوانات اتفاق افتاد خانه هایی با چوب وسنگ و گل در کنار و امتداد هم درست شد و حیوانات اهلی نیز به موطن و قلمرو سکونی انسان الحاق گردید.
و شهر نشینی و کوچه سازی وخیابان سازی و استفاده از عوامل و عوارض طبیعی همچون رودخانه ها. چشمه ها برای شهر سازی مدنظر گرفت.
و قرنها بعد در اروپا ودر  عصر رنسانس انقلاب صنعتی رخ داد.
دستگاهها و ماشین ها یکی پس از دیگری منجر به اختراع وسایل و تجهیزات رفاهی ودفاعی  و ماشین های دیگر شدند.
ماشین ها وابزارهای ترکیبی کشاورزی و صنایع دفاعی وجنگ افزارهای نظامی، کاغذ سازی و صنعت چاپ. صنایع وتجهیزات هواپیمایی، خودروها، و به ناگاه اختراع برق واستفاده از آن در صنایع مختلف، اختراع رادیو و رسانه ها واستفاده از امواج رادیویی و... انقلاب بزرگی را در دنیا پدید آورد و جوامع را بیشتر از گذشته به رابطه بیشتر با یکدیگر وا داشت.
همزمان با دگرگونی های مهم علمی و دستاوردهای رفاهی و دفاعی انقلاب های بزرگ سیاسی در فرانسه و روسیه و انگلستان و آمریکا رخ دادند و ساختار اجتماعی واقتصادی و فرهنگی و حتی علمی جوامع دچار دگرگونی و رشد شدند.
سپس انقلاب ها در دنیا به کمک‌هم شتافتند وصدای ملت ها برای هم شنیده شد و انقلاب های دیگر با هدف استقلال ملت ها و اقلیم ها رخ داد.
باید پذیرفت که انقلاب ها تابع  شرایط مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی زمان خود بوده اند.
انقلاب ها ناموس ملت ها بشمار می آیند ودر واقع برخواسته از مطالبات  توده های ملت ها هستند که در جامعه بعنوان یک نیاز بررگ مطرح شدند و باعث  دگرگونی در شیوه حکمرانی وتصمیم گیری های سیاسی و اقتصادی و روابط خارجی شدند
نقش آموزه های دینی و فرهنگی نیز در انقلاب ها بسیار پر رنگ است.
مطالبه اقشار جامعه مبنی بر اطفا و دستیابی به نیازهای ملی همسو ، ریشه در باورهای دینی و آموزه های فرهنگی واجتماعی دارد و این خواسته ها و آرمان ها باعث پیدایش رویه جدید در شیوه زندگی  و ایجاد قوانین نو وحکمرانی می گردد. و پیشرانی نظام مسایل جامعه بااین قوانین و آرمانها امکان‌پذیر خواهد شد.
انقلاب ها در واقع مقدسات و نوامیس جوامع وملت ها شناخته می شوند زیرا برخواسته از ژرفای دل مردم است. مردم با وجود آوردن سیستم جدید فرهنگی ، اجتماعی ، سبک جدیدی از روش زیستن و رفتار زیستی، ساختارها وبسترها را برای تداوم حرکت وقیام و ثمره یابی آرمانها و رسوب آرامش وآسایش در همه اضلاع و زوایا وطبقات آماده وپیگیری می کنند.
جوامع برای انقلاب خود دستاوردهای و برکاتی را متوقع می شود وبرای تحقق وپویایی آن هزینه های زیادی می پردازند.
هزینه هایی که باید با بردباری و افتخار پذیرفته شوند تا به اعتلا و علو و بار دهی درخت انقلاب منجر شود.
انقلاب اسلامی ایران
یکی از انقلاب های مهم دنیاست که بر پایه نیاز آحاد جامعه و عزم ملی مردم با بسترها وخاستگاههای زمانه در ابعاد مختلف فرهنگی واجتماعی واقتصادی در  فوریه ۱۹۷۹ رخ داد.
و معادلات سیاسی و اقتصادی زمانه دنیا را دچار چالش و تغییر نمود.
انقلاب اسلامی ایران نیز در واقع ناموس ملتی محسوب می شود که به پای آن هزینه های گزافی پرداخت شده است.
برای باردهی و ثمره بخشی این انقلاب و آرمانهای ارزشمند منبعث از نیاز و عزم ملی باید تلاش کرد و بردباری بخرج داد.
بی تردید این انقلاب نیز در مسیر حرکت خود دستاوردهای  زیادی را به ارمغان گذاشته است. و برای رسیدن به چشم اندازهای متعالی آن به همدلی و وحدت وانسجام ملی بیش از پیش نیاز است.
البته آسیب هایی که برای هر انقلابی وجود دارد برای انقلاب اسلامی ایران نیز مترتب است.
مسیر حرکت همیشه هموار نیست.! وطبیعی است که خستگی ها و انحرافات و فرسودگی ها و ریزشهایی در کنار پیشرفت ها و رویشها پیش می آید که در جای خود باید پذیرفته شده و مورد درمان و ترمیم قرار بگیرد .
اشرافی گری، افراطی گری، خستگی نخبگان و نیروهای ارزشی ، انحرافات، نا کارآمدی عناصر غیر متخصص در بدنه و فسادهای حرفه ای وسیستماتیک، قانون گریزی ها و فراقانونی طلبی، انحصار طلبی ها ودر نتیجه رکود و تورم و تبعیض  مهمترین آسیب های هر انقلابی بوده و انقلاب اسلامی ایران نیز از آن‌مستثتا نیست.
و برای درمان آن باید التزام عملی به آموزه ها وآرمان ها و قانون را اولویت داد و قانونمداری و توجه به ارزشها و انسجام ملی و همدلی و تلاش و توجه به نخبگان و ارج‌گزاری سرمایه های اجتماعی پرداخت.
عدالت خواهی و مبارزه با فقر و تبعیض و فساد و امر به معروف ونهی از منکر در همه رفتارهای اجتماعی و اقتصادی پذیرفته شده و جاری شود.
یکی از مهمترین بایسته های هر انقلابی حرکت به سوی پیشرفت و ترمیم و پوست اندازی است. در درون و بطن هر انقلابی با توجه به مقتضیات زمانی و اقلیمی، انقلاب های نامحسوس و نوتری رخ می دهند که باعث پویایی و پیشرفت می شوند و نباید از آن نگران و دلسرد شد بلکه باید به آن اهمیت داد...
منابع؛
۱.کالبد شکافی ۴ انقلاب، کرین برینتون
۲.ایران بین دو انقلاب ، یرواند آبراهامیان
۳.بررسی جامعه شناسی انقلاب الجزایر ، فرانتس فانون.
۴. انقلاب اسلامی و ریشه ها؛ عمید زنجانی
۵. و...

حمیدرضاابراهیم زاده
۲۱بهمن ۱۴۰۱
 تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

زمین خانه ی فساد انسان ها نیست!

چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۴۰۲، ۱۲:۳۷ ب.ظ

رکود شگفت آوری در سراسر زمین برای اهل زمین رخ داده است.
دنیا بشدت افسرده و نگران ومایوس است.!
دنیا بایک زلزله ی ساده خراب نشد و نمی شود.
چیدمان انسان برای روش زندگی و آسوده طلبی بسیار غلط وآسیب زننده است.
انگار همه چیز خراب بود و وعده های زلزله خاورمیانه همه چی را به رخ کشانید!
مثل یک دندان پوسیده ای که دراثر خوردن نخودچی گندش در می آید.

اوضاع پیوندهای بین المللی خراب تر از آن است که ملتها بخواهند به داد هم برسند
حکومت ها مدام درپی تجاوز به حریم ملت ها هستند.
ملت ها روز به روز در بند قوانین نامنزه گرفتار تر می شوند.
تا جائیکه قانون بافان همچون عنکبوت  تور قانون را پهن کرده و ضعفا را شکار کرده و ازآنها بعنوان غذا استفاده می کنند.

پایه نزاکت و آداب  همزیستی و روشمندی های مشارکت های فردی واجتماعی و اقتصادی وفرهنگی ازبین رفته است.
اسید بسیار قوی و خطرناکی بنام منفعت طلبی  گونه های برتری جو و حکومت های زور گو ملت ها را درخود حل می کند وبرای یکدست کردن و تک قطبی کردن و روابط و رفتارهای جامعه جهانی را دچار انحطاط و انقراض می کند.
قوانینی بوجود می آیند که با آزادی و عزت انسانها در تعارضند.
قوانینی که کارکردهایشان باعث بردگی ملت ها شده وبلکه با آموزه های کرامت  انسانی در تضاد هستند.
کرامت و هویت انسان در  نزد خدا دارای منزلت و اعتبار ویژه ای برخوردار است. و برای صیانت وپاسداری از این ارزش و گوهر باید تلاش کرد تا محدود و مسدود نگردد. تعارضات بر اثر تبعیض و برتری جویی و توهمات بوجود می آیند و پیکر انسانیت را مخدوش و زخمی می کند...
ازسویی دیگر دنیا با ستیزه های جدیدی با عنوان جنگ آب و هوا روبروست.
واقعیت این است کاهش منابع آبی چیزی نیست که زمین را دچار تهدید کند.
بلکه جعرافیای زیستی را دگرگون می کند.
زیرا آب و سایر منابع ومواد در زمین از بین نمی روند و ازجایی به جای دیگر و یا از حالتی به حالت دیگر در می آیند.
معادلات ومحاسبات ما در هزاره وقرن جدید منزلت واعتبار خود را باخته است.
زمین برای احیا وباز سازی خود به توفان و سیل و آتشفشان و یخبندان و زلزله وخشکسالی و نشست ها و رانش ها و سونامی های بزرگ وپیاپی دچار است. و انسان آسایش خود را با آن در تضاد می بیند.
خشمی برای طبیعت وجود ندارد.
هویت واقعی سیل و زلزله و آتشفشان واکنشهای ماهوی زمین است.
اگر زِلزله نیاید زایش ها و رویشهای چشمه ای و معدنی پیش نمی آید! وحتی ممکن است زمین دچار خطا در چرخه ی مدارش شود.
دگرگونی ها و جابجایی های اقلیمی و بازسازی ها برای امنیت زیستی در زمین از بدو پیدایش و آفرینش وجود داشته است.
تمدنهای زیادی دراین کشاکش ساخته شده واز بین رفته اند و زمین آنها را بلعید و خود را از لوث وجودشان  پاک کرد.
واین جای تامل است .
 نقش ما انسانهای بالغتر و نو بعنوان اموال غیر منقول زمین بسیار مخرب و فساد انگیز و جدی است¹.
انسانهایی که با دستکاری رودخانه ها و ایجاد سدها و خشکاندن دریاچه ها و تخریب جنگلها ودشت ها و کوهها و انحراف بادها و آسیب به زیستگاههای حیوانات و موجودات باعث انقراض بسیاری از گونه های گیاهی وجانوری شدند و امکان باز سازی و ترمیم چرخه های زیستی وجود ندارد مگر باحذف انسان از چرخه ی زیستی زمین!
اضافه شدن انسان  درحال بلوغ و خردمند وخودخواه به زمین، و اشراف وتسلط او بر چرخه های زیستی باعث فساد در زمین گردیده است.
زمین به چه چیز انسانها باید مباهات کند؟
از روزی که انسان به زمین سپرده شد و بذر انسان در زمین‌کاشته شد تعامل انسان با خود وهم گونه های خود چگونه بوده است؟
و قرار است خود را در کجای این افق ببیند؟

 

والی الله المصیر

حمیدرضاابراهیم زاده
۱۷ بهمن ۱۴۰۱

پانوشت

١. ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ. (روم ۴۱)

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

چرا عقب مانده ایم؟

سه شنبه, ۱۷ بهمن ۱۴۰۲، ۰۸:۰۳ ق.ظ

چرا اندیشمندان و نوابغ و متفکران غربی موفق تر بوده اند؟
چرا غالب اختراعات مهم جهانی به غربی ها اختصاص یافته است.؟
چرا مامسلمانان صاحب دین وشریعت دانش محور  که  پیرو کتاب تمیزی چون قران  هستیم از دانش روز کم بهره ایم.؟
دلیل این رویکرد می تواند به توهم و جاهلیت نهانی که بصورت زنجیره رفتاری در آن غوطه وریم باشد.
جوامع ما مسلمانان رفتارهای زیستی خود را اغلب تک بعدی ومصرف گرا تربیت کرده اند .

 درحالیکه دین اسلام مردم را به تولید و تعاون فرا خوانده است.
اسلام ما را به تدبر در کتاب خدا و مطالعه احوال وتجربیات فراخوانده است.
ماچقدر دقت ومطالعه داریم.؟
ثروت علمی ما کجاست ؟
سرانه مطالعه ی ما چه اندازه ای است؟
از آن سو در جوامع غربی اصرار روی اصرار است که آموزش و مطالعه محور توسعه است تا جایی که فرانسیس بیکن گفت؛
خواندن انسان را کامل ونوشتن انسان را دقیق می کند.
اینها حرف شنوی دارند.
عملگرایی برای رسیدن به پیشرفت را لازمه موفقیت می دانند.
ازآن سو در نص مقدس داریم  خدا شما را به عدل و میانه روی و احسان فراخواند ولی شیطان شمارا به فقر وفحشا دعوت نموده است‌.
پس در آموزه های ما،آرمانها و مسیر مشخص است.
بااین حال ما توسعه را بمفهوم واقعی اش نپذیرفتیم. ما هیچ جنبه ای از پیشرفت را قبول نداشتیم. وآن رامغایر با اصول خود می پنداشتیم. درحالیکه به آن نیازمندیم.
ازاین روی نخبگانمان را آزردیم وفراری دادیم.
همواره درجا زدیم و درگیرشدیم.
تصلب و تعصب ما پاشنه آشیل ماست!

در اموزه های ما تاکید شده است که
 حق اظهار وجود تان را با باطل کردن حق دیگران حتی با دروغ و قتل.... برای خود  نخواهید.

این تدلیس خواهی و ویژه خواری بد است!
چرا غربی ها موفق ترند ؟
چون جوامع غربی به همین باورهای به زعم ما ناقصشان پایبندند، اصلاح و ویرایش را تمیزکاری و لازم می دانند
چون دروغ را بد می دانند
شعاری وقشری نیستند
برخلاف قرآن، ما مسلمانان در روش مسلمانی کردن بسیار معیوبیم.
چون‌نخواستیم قرآن در زندگی مانقش داشته باشد.
چون قرآن را برای شعار دوست داشتیم ودر مقام عمل به آن دلبسته نبودیم
قرآن را برای زینت المجالس وتبرکات انتخاب کردیم!
قرآن را کتاب قسم ونفرین دیده ایم!
صدای قرآن مارا به یاد عزا داری و مرگ می اندازد...
اصلا با خواهها ورفتارهایمان قرآن را مهجور کردیم تا بسبک ومیل خود زندگی ومعاشرت کنیم.
بااین اوصاف باز در رفتارها و معلوماتمان اصلاح و ویرایش را روا ندانستیم.درحالیکه خود قرآن دریچه اصلاح وویرایش رابرای خودش باز کرد!
ناسخ ومنسوخ یعنی حرفم را پس گرفتم!
یعنی بمقتضیات زمان ویرایش شده و حرف زدم.
قرآن کریم دین بازی و گزیده خواهی و دروع بستن ها را بعنوان ستمکاری های بزرگ برمی شمارد وبا واژه "اظلم " گلایه می کند و هشدار می دهد!
عمده ترین و بدترین  زیان وستم دروغ بستن بخدا وکتاب خداست.
بنام خدا ودروغ
بنام خدا وریا
بنام خدا و......
ومن اظلم ممن افتری علی الله کذبا!
بدترین ستم. ستم دروغ پردازی ونسبت ناروا به خدا وکلام او دادن است.
تفسیر به رای. به دروغ حدیث سازی کردن همه و همه ظلم است به خدا و قرآن.
ازسویی دیگر
لقمه های مشتبه و حرام، زندگی و رفتار مردم را درچنبره انحطاط قرار داده است.
ورفتارها وتعاملات اقتصادی حکومت ومردم هردو شبهه ناک شده است.
اگر افسار مدیریت ونظارت کشور وجامعه یک هفته درست بدست گرفته شود؛
 اول ازهمه قوانین ربوی بانکها باطل شود املاکش رابمردم بر گرداننده شود.
ارزش قرض الحسنه به ارزش مندرج در نص مقدس برگردد 
تجمیع بیمه ها وبانک ها را اجباری شود.
 دیگر هیچکس ربا نمی خورد.
وقتی پولم دربانک ربوی گذاشتم تاسود ماهیانه و یا وام بگیرم و با تصدی بنگاهی گری بانک، موافق شدم پس بامنویاتش همکاری کردم.
وقتی آلوده به حرام با وام ربوی بشوم چطور می توانم رفتار اسلامی داشته باشم؟
اسلام گفت بانکداری ام این است؟؟؟
ببینید
عدم التزام عملی به اسلام توسط مردم وحکومت باعث ضربه به خود اسلام است
در جامعه ما با ادعای اسلامی وداشتن حاکم اسلامی و اقتدار حاکمیت قضایی
دروغ و میخوارگی
تبعیض و رانت خواری
رشوه واحتکار کالا وخدمات
ربا وفحشا
ریا و فقر
زنا و تجاوز
دزدی و غش در معاملات وجود دارد.
آیا کفار کشور و جامعه ما اینقدر مقتدرند ؟
یااینکه رفتارهای کافرانه ما از خط قرمزش عبور کرده است.!
این رفتارها در قانون وشریعت ما ممنوع هست یانه؟
اگر هست چرا رایج است؟؟؟
اقتصاد بیمار و فلج و غلط همه جای زندگی را عفونی می کند
 بدون اجازه  و رضایت شما مال شما رابردارم یا فریبت بدهم واموالتان را تصاحب کنم این از زیرکی  وهوش بالای من است؟؟
طوری رفتارکردیم که دور زدن قانون و قانون ستیزی و شریعت گریزی برای ما شد زیرکی!
می خواهیم از دین فرار کنیم :

با فرار از دستوراتش
مالیات ندهیم.

خمس ندهیم. زکات  برای حال ما نیست.
حج از قداستش خارج شده و تفریح ریاکاران شده است. 
جهاد برای سخت ومرگبار است
امربه معروف ونهی از منکر مراتبش بمن نزدیک نیست.
روزه برایم زیان کلیوی و...فلان دارد
حس نمازم نیست
دوست داشتن ودشمن داشتنم (تولی وتبری)مشمول شرایط اقتصادی من ا ست.
توحیدم که نرخ پیدا کرده است.
پس کجای کارم اسلام  وآموزه های قرآن حاکمیت دارد؟
شریعت می گوید درحلال زیاده روی نکن!
ما داریم در حرام زیاده روی می کنیم
همین رفتارها گواه محکومیت ومحرومیتهای ماست.
ما رد شدیم!
دلیل انقراض اجتماعی و اُفت اخلاق در جامعه همین رد دادن هاست.
بله ما داریم منقرض می شویم. میزان وشاخص امید به زندگی  دچار افت وانحطاط شده است. آمار خودکشی ها و جرائم بالاتر از نرم عادی است!
کاهش موالید رانگاه کنید طلاق ها را دقت کنید نرخ حرامزادگی را دریابید.
تن فروشی ها را رصد کنید.
حکومت مدعی شیعی  با داشتن راهکارها و آموزه های غنی دارد با رفتار ناقضش به تشیع علوی خیانت می کند!
به هر روی جامعه به سرطان اجتماعی دچار شده است
علایمش فساد و تبعیض ودروغ و ربا است.
منقرض می شود.
علائمش کاهش اخلاق زیستی 
کاهش موالید
ترس از زندگی 
فرار نخبگان
فرار از پایداری...است.

تنها راه نجات مراجعه به آموزه ها و التزام عملی به قانون است. قانون مداری و آموزه باوری باعث و تمسک به آموزه ها والتزام رفتاری به قوانین وآموزه ها می تواند مارا به پیشرفت و تعالی  وتوسعه رهنمون کند.

 

والی الله المصیر.

 

حمیدرضاابراهیم زاده
۱۶بهمن۱۴۰۰

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

برمن بدم

شنبه, ۱۴ بهمن ۱۴۰۲، ۱۲:۰۰ ب.ظ

برمن بدم

از  دم جانفزای خود

و

زنده ام کن

و

جان ده وجود م را

و

کالبدم را

و

شادکن روحم را

و

بر باغ زندگی ام

خانه ی بهشت را

بنا کن

که

آفتاب مهر

هم خانه ام باشد

و

مهتابِ شعر

هم سایه ام باشد

برمن بدم

و

گوارا کن

زندگی را

برمن

و

برمن برکت ببار

در هرآنچه که وجودم

برای بزرگی و نیکی

بدان نیازمند است...

حمیدرضا ابراهیم زاده

یازدهم مهر1398

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار نگارنده محفوظ است.

  • حمیدرضا ابراهیم زاده