دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب آثار دکتر حمید رضا ابراهیم زاده

دایره مینا

منتخب مقالات. یادداشت ها و آثار پژوهشی، فرهنگی، اجتماعی دکتر حمیدرضا ابراهیم زاده

بایگانی

زلیخا و ماجرای احسن القصص

پنجشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۱:۴۳ ق.ظ

 

تعلیم سوره یوسف به زنان

خداوند بهترین هایش را برای ما انسان ها رقم زده است.

احسن الخالقین

احسن تقویم

احسن القصص و...

ماجرای سوره یوسف علیه السلام ،احسن القصص پروردگار گیتی است.

هویت یوسف نبی با مجموعه مختصاتی که دارد باعث پدید آمدن زیبایی های چند جانبه در ماجرای زندگی ایشان شده است.

هفت گرگ درهفت بزنگاه  به یوسف حمله ورشدند.

1-      یوسف را گرگ زیبایی درتن افتاد و درید.

2-      یوسف ازگرگ حسادت برادرانش به چاه کشانده شد

3-      یوسف از گرگ نیرنگ برادران به ثمن بخس فروخته شد

4-      یوسف از گرگ خواهش های عزیزمصر به قیمت گران خریده شد

5-      یوسف از گرگ هوس های زلیخا طعمه ی شهوت شد.

6-      یوسف از گرگ چاره جویی و انتقام عزیز به زندان افتاد.

7-      یوسف از گرگ بوران حوادث روزگار به عزیزی مصر رسید. برادران را بیدارکرد و زلیخا را اجابت کرد و پدر را دید .

همه ی آنچه را که داستان یوسف می دانیم کشاکش بزنگاه هایی است که باید در مختصات وجورچین خود قرارگیرد تا زیبایی بزرگی به نام یوسف اتفاق بیفتد.

هویت یوسف پذیرای همه ی این حوادث و ازجمله ماجرای عشق زلیخایی شد.

جذابیت وساختار هویتی یوسف منجر شد زلیخا دگرگون شود وبی تردید می توان گفت که ؛ کاتالیزور یوسف این رخداد را آفرید.  

بقول حافظ:

من ازآن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم که عشق از پرده ی عصمت برون آرد زلیخا را  

   در کشاکش و اوج خواهش وکشش  زلیخا و روز واقعه آمده است که :

ولقد همت به وهم بها لو لا ان رءا برهان ربه 1...

و بی تردید آن بانو به او اهتمام ورزید یا کشش جنسی شدید یافت.و همینطور آن آقا هم این کشش در او بود.

یعنی کشش برای رابطه جنسی دو طرفه شد.

اگر برهان خدا نبود ، یوسف و زلیخا هر دو مشکل دار می شدند.!

عشق با زاویه ی انگیزشی  معمولا زودتر رخ می دهد. زن ومرد ندارد. طبقه وسن و...ندارد

کشش کشش هست.

تعهد وعواطف و انگیزش در زلیخا باعث شد او را به چنین ماجراهایی کشاند.

درحقیقت ماجرای زندگی وهویت  یوسف نبی  افق هویت انسان کامل و خط سیر تکامل و احیای کرامت انسان است.

روایتی ازامام علی (ع )است که فرمود:

 «لا تعلّموا نساءکم سورة یوسف و لا تقرأوهن ایّاها فانّ فیها الفتن و علّموهن سورة النور فانّ فیها المواعظ.2

 : به زنان خود سوره یوسف را یاد ندهید و آن را بر آنان نخوانید که در آن آزمایشهاست بلکه به آنان سوره نور را یاد بدهید که در آن پندهاست.»

با اندکی دقت درسلسله راویان  این روایت درمی یابیم که که این حدیث مرفوعه است .

در دانش حدیث شناسی مبحثی داریم بنام احادیث مرفوع .

مرفوع: حدیثی است که از وسط، یا آخر سند آن یک راوی یا بیشتر افتاده باشد، ولی با تصریح به لفظ "رفع".

گاهی نیز مرفوع به حدیثی گفته می شود که در آن قول یا فعل و یا تقریری به معصوم (ع) نسبت داده شود، اعم از این که سند آن، مقطوع، مرسل یا غیر اینها باشد3

قطعا مرفوعه بودن، با جعلی بودن حدیث تفاوت دارد و ما نمی توانیم بیان شدن چنین سخنی را از حضرت علی (ع) با قاطعیت انکار کنیم. بنابراین بهتر است در معنای آن دقت کنیم.

گمان نمی برم این گفتار از امام علی برای بیان تحقیر جنس زنان و ساده اندیشی ویا  سخیف اندیشی زنان باشد.

معنایی که از این حدیث در ذهن بسیاری متبادر می شود و سبب می شود آن را انکار کنند، این است که وجود داستان زلیخا در سوره یوسف و بیان شیوه ها ونقشه ها و اصرار زلیخا دریوسف خواهی  شدیدش وپا فشاری برای رسیدن به معشوق پنهانی ، و در نتیجه رفتار او تاثیر سوء برذهن زنان می گذارد .

بااین توضیح یاد دادن ویا تفسیر خام این سوره نوعی آموزش  غیرمستقیم برای توضیح وتبیین  نحوه ی برقراری ارتباطات زلیخا با یوسف و راهکارهای زلیخا می تواند  برای اذهان ناپخته ایجاد دلیل وراه تجربه و درنتیجه انحراف نماید. چنانچه بسیاری از دانستنی ها و آگاهی ها برای بسیاری ازطبقات سنی و جنسی وفکری مسمومیت آوربوده وباعث آزار و زیان برای داننده ی آن آگاهی خواهد بود مگر با احراز صلاحیت وگذر ازآن  بزنگاه ومختصات وموقعیت سنی. فهمی و...

بسیاری از کتاب ها وحرف ها وفیلم ها برای کودکان. زنان ویا مردان خوب نیست. ودیدن وشنیدن این حرف وداستان و فیلم رایشان ناپسند ویا زیان آور است.

درباورهای اجتماعی نیز داریم که فلان حرف وفلان  فیلم و فلان کتاب ، فلان غذا و دارو برای کودکان خوب نیست.

فلان حرف و فلان فیلم و فلان لباس و فلان موقعیت برای مردها خوب نیست.

فلان لباس وفلان حرف و فلان داستان وفلان جا وفلان موقعیت برای بانوان مناسب نیست.

بی تردید دقت به تناسب موقعیت ها باعث سلامتی و موفقیت و آرامش خواهد بود.

زنان احساسات عمیق تر و خواهش هایش گسترده تر و قوه ی خیال بالاتری نسبت به مردان دارند. واز سویی دیگر نمی شود این سوره را از زنان پنهان داشت.

 باید زیر ساختهای فکری  و باورهای اعتقادی زنان راازپای بست مستحکم کرد تا با شنیدن این مسائل خللی در احساسات و اعتقادات شان  رخ ندهد و کراهت  شیوه های مکارانه از ذهنشان خارج نشود.

 یکی ازمهمترین ومقدم ترین زیر ساختها برای باروری  وپختگی باورها تعلیم سوره ی مبارکه نور است. که با مجموعه محتویات و آموزه هائی که درآن مهندسی شده است درتاسیس وتقویت حیا ونجابت ووقار مرد وزن نقش اساسی دارد.

 قرآن برای مومنین شفاء است وبرای ستم کاران زیان باراست. (سوره ی اسرا82 )

 پس تلاوت سوره ی یوسف برای بانوان بخودی خود موجب ایجاد بیماری در قلب آن ها نمی شود:

«یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ؛[یونس/۵۷]

اى مردم! اندرزى از سوى پروردگارتان براى شما آمده است و درمانى براى آنچه در سینه‏ هاست (درمانى براى دلهاى شما) و هدایت و رحمتى است براى مؤمنان.»

بنابراین خواندن این سوره بر زنان مومن تاثیر سوئی ندارد. و از این جهت نباید بازدارنه ه ای وجود داشته باشد، کما اینکه در بعضی از روایات تعلیم سوره یوسف به خانوداه توصیه شده است:

«نبی اکرم فرمود: علّموا ارقّاءکم سورة یوسف فانه ایّما مسلم قرءها و علّمها اهله و ما ملکت یمینه هون الله علیه سکرات الموت و اعطاه القوّة ان لا یحسد مسلما؛4

پیامبر خدا(ص) فرمود: به بردگان خود سوره یوسف را یاد بدهید زیرا هر مسلمانى که این سوره را بخواند و به خانواده و کنیزکان خود یاد بدهد،خداوند سکرات مرگ را به او آسان مى کند و به او قدرتى مى دهد که به برادر مسلمان خود حسد نکند.»

اما باید به این توجه کنیم که هر آیه قرآن موضعی دارد:

«یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ؛[مائده/۱۳] سخنان (خدا) را از موردش تحریف مى ‏کنند.»

و داروی شفاء بخش، اگر به جا استفاده نشود، نه تنها اثری در شفاء ندارد، بلکه می تواند موجب بیماری نیز بشود.

«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لا یَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَساراً؛[اسراء/۸۲] و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل مى‏ کنیم و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمى ‏افزاید.»

با توجه به این نکات با دقت در حدیث متوجه می شویم که سخن درباره کسی است که هنوز قرآن را نیاموخته و بحث از تعلیم دادن به اوست.

برای چنین استعدادی آیا آموختن سوره نور اولویت دارد یا سوره یوسف؟

 کسی که هنوز مفاهیم ومبانی عفاف و عفت (آنچه که در سوره نور بیان شده) را نیاموخته، آیا بیان داستان راههای زلیخا برای دستیابی به معشوقش یوسف  و روش زلیخا برای حق به جانبگی  رفتارهایش نمی تواند برای او دارای آثار منفی باشد؟

آیا این دانستن و آگاهی یک فتنه و آزمایش برای او نیست و احتمال لغزش برایش ایجاد نمی کند؟

باتوجه به این توضیحات  تعلیم سوره ی نور در زیر ساخت سازی واستحکام باورهای زن ومرد بسیار بسیار مقدم تر از سوره یوسف است . ودرحقیقت  این مقدمه برای تقویت درک  وفهم سوره یوسف  لازم است.

 هر آیه قرآن موضع و جایگاهی دارد و قرآن به مانند داروخانه ای برای هر کس نسخه ای متناسب با خودش دارد. ابتدا باید داروی متناسب با بیماری برای درمان  خودمان از قرآن بجوییم. و بعد با تلاوت مکرر تمام قرآن، تسلطی اجمالی بر آن بیابیم تا نسبت به حوادث زندگی، دستور العمل ها را آموخته باشیم و بدانیم که در هر موضعی، جایگاه کدام آیه است. و آن را دوای درد خودمان قرار دهیم.

-          پانوشت

 

1-      سوره یوسف آیه 24

2-      تفسیر نور الثقلین ج ۲ ص ۴۰۸.

3-      قربانی، زین العابدین، علم حدیث و نقش آن در شناخت و تهذیب حدیث، ص 114، انتشارات انصاریان، قم، چاپ دوم، 1416ق.

4-       تفسیر نور الثقلین ج ۲ ص ۴۰۸.

 

والی الله المصیر

حمیدرضاابراهیم زاده

 

14 دیماه 1379

 

 

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ است.

 

 

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

آسیب شناسی رویکردهای دینی

يكشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۱:۰۰ ق.ظ

آسیب شناسی رویکردهای مذهبی وآئینی


الحمدلله الذی جعل الحمد مفتاحا لذکره وسببا للمزید من فضله ودلیلا علی آلائه وعظمته ( نهج البلاغه خطبه ی 157)

ستایش سزاوار خدایی است که ستایش را کلید یادش وسبب افزایش مهرورحمت ودلیلی بربذل هدایایش قرار داد

دغدغه ی معتنابه اهل خرد و دین ورزان مدبروهمدلان منصف درباره   رویکرد  مردم وبه ویژه نسل نو  به مسائل  دینی وتوجه به مناسک مذهبی بوجود آمده است که برای رفع آن نیازمند به ساختار سازی وتدوین طرح وبرنامه های همگام با مقتضیات  وتحولات زمانه است.

بی تردید دین گریزی و فرار ازمناسک دینی و خالی شدن مساجد از حجم انبوه نسل نو تبعات بسیارمهمی را در حوزه ی حیات اجتماعی واقتصادی وسیاسی جامعه ی اسلامی دارد.

با توجه به پذیرش اصل مشکل ضرورت دارد که  به بازشناسی مشکل و آسیب شناسی   وتشخیص  آفات ودر نهایت به تجویز ودرمان مسائل بپردازیم

الف: عوامل درونی که در سازمان مسجد باعث آسیب ورکود می شوند

1 – مسجد گریزی وضعف ورکودهای حواشی مسجد ومنبر

مسجد :

مجتمع ومکانی برای تجمع مومنین ومردم برای سازمانی شدن وعبادت کردن. حل مشکلات. همدردی کردن وهمفکری کردن وآموزش پذیری و تاثیر گذاری تربیتی همه نسل ها وطبقات  واصناف و جنسیت ها است.

اصولا پایگذاری مسجد برای انسجام طائفه ی مومنین ورفع دغدغه های تربیتی واجتماعی است که در غالب عبادات جمعی ونیایشهای فردی واجتماعی بروز داده می شود

منبر:

منبر اولین رسانه ی پرمخاطب جهان اسلام است .

در منبر آموزهای تربیتی درحوزه های اخلاق وحقوق اجتماعی وکرامت انسانی وسیاست های کلی اسلامی آموزش داده می شود ومنبر یکی از اصلی ترین لوازم مبلمانی یک  مسجد محسوب می شود

مبلمان و معماری مسجد به گونه ای است . که برای مخاطب ایجاد آرامش وهمدلی می کند

اندیشوران حوزه ی دین واقتصاد وزندگی واجتماع وسیاست  دراین فضا آموزه های تربیتی و اندرزهای اجتماعی واخلاقی خود را به مخاطبان  کمپین های مسجدی ویا مومنین منتقل می کنند

واشخاص تاثیرگزار اجتماعی در پایگاه اجتماعی مسجد به رشد وبالندگی می رسند ودرهمانجا تاثیرات  مثبت ومنفی خودرابرجامعه می گذارند.

بنابراین مسجد ومنبر پایگاه همدلی وهمزبانی وانسجام یک جامعه و امت وبلکه ملت هاست.

  آفات وضعف ورکودهایی که درخلال مدیریت سازمانی وسازمان مدیریتی مساجد به ویژه درحوزه های اداره ی مسجد ومسائل مالی و وآموزشی وجذب وجوددارد

1- عدم  آراستگی ظاهری  ونظافت  درساختمان مساجد وسرویسهای بهداشتی مساجد.

زیبایی وآراستگی ظاهر  ونظافت مکانی و یا نظافت فردی وخوشرویی وخوش اخلاقی  مومنین ودست اندرکاران ومدیران اجرایی وخدام مسجد نقش بسیارمهمی در جلب وجذب نفوس واذهان عمومی وخواص دارد

برای جلب نگاه نوجوانان وجوانان وهدایت آنان به مسجد  نظافت  وزیبایی مکان وافراد یا مدیران وخدام بسیار اهمیت دارد

-آیتم های رسیدگی به نظافت مسجد وفضاهای وابسته به مسجد وآراستگی وخوش اخلاقی مدیران وخدام ازغبارروبی  فضا تا غبارروبی قلب واخلاق همگی از لوازم لازمه ی جذب محسوب می شوند.

2-  عدم نظم اداری وبرنامه های سیستماتیک در اداره ی مساجد

عدم نظم  وانضباط درسیستمهای مدیریتی مساجد ازعلل مهم ضعف ورکود وحتی انحطاط اداره ی مسجد محسوب میشوند وازتوجه  نسل نو به مساجد دارای اختلاف واختلال می کاهد.

-لازم است مدیران اجرایی مساجد اختلاف های سلیقه ای دراداره مسجد وهمچنین کشاندن مباحث تفرقه انداز بین مسجدیان خودداری کنند ومسجد را پایگاه وسنگر توقعات ومطالبات حزبی خود و  گروههای خاص قرار ندهند.

عدم نظم درامور اداری مساجد درخود ریشه های قابل توجهی را تعمیم می دهد وهرکدام باعث رکود وریزش مسجدیان وعدم اعتماد به مسجد سالاران می گردد.

-   ضعف درایجاد پروژه های  فرهنگی(برگزاری نماز اول وقت جماعت.احیای  مراسمات محلی. ملی. مذهبی.سوگواره های آئینی. جشنها واعیاد و...)

-   ضعف درمدیریت فرهنگی وتبلیغاتی وامور مراسم

-    ضعف در سیتم صوتی وتصویری  مسجد

-    ضعف درسیستم حرارتی وبرودتی

-    ضعف در رفتار وقوای  خدام وخدمه های پذیرائی کننده

-   ضعف هیئت امنا دراجرای مقررات داخلی 

-    بی برنامگی ویا مهندسی  درانتخاب هیئت امنای کارآمد ومقید وغیرسلیقه ای.

-    عدم حضورنخبگان وفرهیختگان به عنوان متصدیان  اجرائی ویا هیئت امنای مساجد

-    حضورکمرنگ نخبگان متعهد ومتخصص وخوش فکردرکمیته های فرهنگی مساجد

-     اخلاق خوب کارگزاران معتمدان محلی ونخبگان ومومنین  درجایگاه هیئت امنا باعث تقویت  روحیه مومنین وجذب نسل نو  برای حضور درمساجد می شود

-    تخصص وتقید وتعهد ونظم وبردباری مسئولین برای برنامه ریزی های کلان بسیار مهم است

-    مدیران فرهنگی باید دلسوز وبردباری را چاشنی تخصص هایشان قرار دهند

-   مدیران خدماتی باید خوشرویی وتقید را سرلوحه ی  تصمیماتشان قرار دهند

-    کارگزارن مسجد ،امورمساجد را کار برای خدا بدانند و مساجد را موروثه  پدری خود ندانند که بتوانند ازپشتوانه ی حرمت مسجد وکاردرمسجد به مطامع سیاسی واجتماعی واقتصادی خود برسند

روحانی ومبلغ

روحانی هرمسجد با توجه به اقتدار علمی وپارسائی اش هرم فرهنگی ان مسجد ومحل محسوب می شود. ودرواقع روحانیون مساجد قبله نماهای معنوی آن اماکن ومحلات وبقعات محسوب می شوند

-  روحانی باید مردم شناس ومردم دارباشد و باید طرف امنیت وآرامش ورفاه عموم مردم را بگیرد

-   عدم اقتدار واشراف روحانی ومبلغ به جامعه شناسی منطقه وعدم اشراف آنان به رفتارشناسی توپوگرافیک  مردم منطقه ویا توقعات  ویا میزان سواد مردم ونحوه ی زیست وهزینه ودرآمد مردم می تواند هویت فرهنگی ودینی  اهالی یک مسجد ومحله را مخدوش کند.

-    روحانی ومبلغ باید منطقه وخاستگاه ومطالبات روانی ومادی مردم منطقه را بشناسد ودرک کند

-   روحانی ومبلغ باید برنامه ریزی دقیق وثابتی برای ترویج آموزه هایش داشته باشد

-   روحانی برای مردم نماد ونماینده ی محبت های خدا  محسوب می شود وباید در  جذب مردم به  آموزه های دینی  مسلح به سلاح تدبیر و پارسایی وبردباری باشد

-    روحانی موظف است از مقتضیات زمانه ومسائل روز مطلع باشد ودر بین مردم واز جنس مردم بماند

-    روحانی باید منبر ومحراب را مامن مردم بشناساند وفضای مسجد را مختص به نماز  ومنبر رفتن نداند. باید درد های مردم را درمسجد حل کرد واز مکان مسجد برای مردم دلخوشی بسازد.

-     نقش روحانی اغلب مانند نقش پدر وبرادر ومعلم وپزشک برای جامعه است

 

مدت منبر

-  کیفیت وکمییت منبر برای روحانی باید توامان اداره شود

-  منبرهای طولانی با مباحث خاص برای مخاطبین آزار دهنده هستند وباید به غنای کیفی منبر اکتفا کرد

-  الحکایات جند من جنودالله یثبت الله بهاالعارفین .( قواعدا لتصوف ابن مرزوق ص332)

 حکایات سربازان خداهستند. نقش داستان وشرح وقایع وتحلیل درست  شیوای داستانها برای مردم جذاب هستند وخداوند در قرآن برای افزایش درک وفهم بشر از عنصر داستان در ترویج  دینش استفاده بسیار نموده است.

- بیان حقایق ناب وروشن دین واحکام به زبان ساده وشیوا

- یکی از خشن ترین آسیب های روحانی  قیم مابی مردم  وکیل الدوله شدن آنهاست. روحانی باید ازهمیشه مدافع ارزشها وکرامت انسانی وهویت اسلامی باشد وازمداخلات ومنازعات حزبی بپرهیزد وبه فکر تالیف قلوب  باشد تا  طرفداری از سلیقه وگروه  خاص.

 ادع الی سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنة وجادلهم بالتی هی احسن ( نحل 125)

 -   حق دادن به جو ویا جمع کارمنافقان است وروحانی باید شجاع وآزاد ومنصف باشد

-   روحانی راز دار مردم و مرحم درد های مردم است وباید با خوشدلی وبرباری شفیق مردم باشد

اسباب وآفات منبر

-    بی نظمی وشلوغی مجلس

-    رفت وآمدهای مکرر وپذیرایی نا هنگام

-    بیماری واشتغال فکری  سخنران

-    دلمشغولی وخستگی های سخنران

-   عدم مطالعه هدفمند

-     عدم دسته بندی دقیق مطالب مورد ارائه ی سخنران

-   اضطراب و مشکل دربیان

-  عدم برگزاری بموقع منبر

-    حوادث وحواشی محیطی مربوط به فضایا محیط

-   استفاده ی ناگوارازمداح ویاسائر افراد که یاباعث اغتشاش  ودفاع از موضوع می شوند ویا باعث اتلاف وقت سخنران شده اند.

 امور فرهنگی وهیئات وکتاب خانه وفضای مجازی مسجد

 

هرمسجد به طور معمول نیازمند فضایی برای مطالعه ونگهداری کتابها ومنابع خاص خود است

کتاب ومطالعه  غذای روح است ومطالعه   برای تقویت اندیشه  وبهروری ازتجارب ومعلومات دیگران  مفید لازم است

-    نقش ارزشمند کتاب وفضای مجازی سالم در مسجد توسط فرهیختگان تبیین گردد

-   ازمنابع مطالعاتی  به روز ومفید برای جذب جوانه ها استفاده شود

-    برداشتن فضای تک جنسیتی در استفاده از کتاب واینترنت

-     مدیریت صحیح مطالعه و هدفمند کردن مطالعه برای مسجدیان

-    آموزش سبک زندگی وخانواده درغالب برنامه های فرهنگی مساجد

-     تشکیل گروه وکارگروه های علمی برای مشاوره های زندگی. درسی. اقتصادی  ومذهبی

-    آموزش وکلاسهای قرآن. وفوق برنامه ی علمی

-    اهدای جوایز از طرف فرهنگی مسجد به نخبگان علمی وفرهنگی وورزشی و...

-    جذب نخبگان بری عضویت درکمیته ها وکارگروهها

-    پرهیزازاقتصادی کردن مسجد وبه ویژه حوزه   فرهنگی مسجد

-   همسوئی با اهداف آموزش وپرورش ودانشگاه

-   آموزشهای هنری برای اشتغالات خانگی

-    ترویج فرهنگ میانه روی واعتدال وانصاف ورزی درهمه ی امور با ارائه ی مسابقات فرهنگی ورزشی

-    ایجاد کمپین های اجتماعی درفضای مجازی  برای مساجد

-    بهره گیری ازمشاوران ومتخصصان حقوقی ومعتمدان محلی برای حل اختلافات

-    تشکیل کمیته ی تهیه جهیزیه برای نیازمندان

-    تشکیل کمیته مالی برای قرض الحسنه به نیازمندان

-   تشکیل شورای امر به معروف از بین نخبگان ومعتمدان محلی

تشکیلات وبرنامه های سازمان یافته ای که می تواند اقتدارآرمانهای مسجد ومحراب ودین به رخ بکشاند

ب: عوامل بیرونی که درخارج از حوزه ی مسجد باعث مخدوش شدن چهره ی زیبا ومقدس مسجد ودین می شوند

جامعه ی ما بعنوان جامعه اسلامی که حکومت دین برمردم درآن جریان دارد شناخته شده است بنابراین همه ی  نا کارآمدی های مسئولین وکج رفتاری ها وبد سلیقگی های مدیران نظام به حساب دین برای مردم تلقی می شوند. توقعات مردم از جامعه دینی انصاف مدیران ومسئولین  برای توجه به معیشت وآرامش آنهاست.

مردم شیفته ی عدالت وآرامش هستند

به فرموده معصومین : الملک یبقی مع الکفر ولایبقی مع الظلم

بی توجهی به مطالبات وتوقعات مردم سبب نارضایتی آنان از جامعه ی مدعی دینی است

واسباب متعدد زیادی می تواند ازاین منظر در زاویه گرفتن مردم از دین ومسجد گردد

-    بی مبالاتی مسئولین درلوای مدیران نظام

-     تبعیض   ونابرابری هایی که مسئولین و مدیران باعث بروز آن هستند

-     فقرفرهنگی واقتصادی  ناشی از کم توجهی علما ومسئولین

-    تورم وحواشی ناشی ازآن که بر مردم ایجاد  فشار  وتبعیض می کند

-    بی توجهی به حوزه ی اقتصادی ومعیشتی مردم

-   عدم توجه مسئولین به ساختار سازی های آموزش حقوق شهروندی

-   عدم توجه مدیران نظام به زیرساخت های اقتصادی وتوسعه اقتصادی وعلمی

-    نفوذ  افکارپلید بیگانگان در سیاه نمایی از دین وحکومت

-   نفوذ فرصت طلبان ومعاندان جامعه دینی در بطن مدیریت  ذهن مردم

-    قشریگری متنسکان   دینداری و جهل درهویت دینی ظاهربینان مذهبی

-    عدم تقارن ظاهر وباطن  بسیاری ازمسئولین ومتدینین متمول

-     کم توجهی به مباحث خمس وزکات وامربه معروف ونهی ازمنکر

-    عدم رغبت مسئولین به انتقاد پذیری وامربه معروف ونهی ازمنکر

-    کم توجهی به حوزه ی پرورشی وآموزشهای حقوق شهروندی در آموزش وپرورش

-    اشتغال افراطی به مسائل اقتصادی

-    عدم اشتغال وبیکاری

-    اعتیاد ومسائل اخلاقی که برپایه بی هویتی ویا تزلزل مقبولیت خانوادگی رخ می دهد

-    تضعیف علما توسط گروهها واحزاب

-    تفرقه بین علما وفقهای دینی

-    عدم اشراف مردم به حقوق شهروندی خود

-   عدم اشراف  ودقت مردم به اصالت ادیان درخدمت انسان

-    بی مبالاتی روحانیون درسبک زندگی ودنیا زدگی آنان

-    اشتغالات ومداخلات  روحانیون در مباحث اقتصادی کلان .

-    تلاش برخی افراطی ها برای  دولتی کردن دین

-    ضعف مهندسان فرهنگی در بدفهماندن دین به مردم در قالب فیلم وداستان. شعر و...

-    ضعف وبی توجهی  صدا وسیما دربیان واقعیات

-    بوق تبلیغاتی شدن صدا وسیما برای برخی از احزاب ودوری از مطالبات مردم

-    میلی شدن صدا وسیمای ملی

-    بی کفایتی وافراطی گری مدیران ومسئولین ویقه سفیدان

-    انفصال مدیران ازواقع گرائی وتوجه به توقعات ومطالبات مردم

-    انتفاع جویی مدیران ومسئولین  درجلب رای مردم وبی دقتی دراجرای خواسته های نظام ومردم

-    سقوط ارزشها با مسخ شدن توسط ماهواره ها

-   دنیا گرایی افراطی وترویج اشرافی گری

-    دورشدن از هویت ایرانی واسلامی

-     تغییر سبک زندگی اسلامی ایرانی به دنبال تغییر ذائقه ها


درپایان انتظار می رود  باتوجه به اهمیت توجه مردم به رویکردهای مذهبی همه ی مهندسان فرهنگ واقتصاد  با همدلی وآگاهی از خطرات مربوط به دین زدگی و دین گریزی  همزبان ومنسجم باهم  پی گیر حل مشکلات از راه توجه به زیر ساختها  وآموزش حقوق مردم  و تلاش  برای بازگشت به اعتدال وانصاف دین خدارا در توجه به عزت ورفاه مردم وهمنوعان یاری نمایند


ان تنصرالله ینصرکم فلا غالب لکم


حمیدرضا ابراهیم زاده

24/8/1380


 * تجدید ویرایش  30آذر1394


* تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ است.


  • حمیدرضا ابراهیم زاده

حضرت دوست رادلگیرکردن نابخردی است

پنجشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۸:۰۰ ب.ظ

هوالعزیز

حضرت دوست رادلگیرکردن نابخردی است


همه ی آیات قران بابرکت و پر رمز ورازند.

و بلکه شفابرای اهل باور وسم مهلکی برای ستمکاران  نیز هستند

وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا ﴿۸۲سوره اسرا ﴾.

 دراین ماه آیه ی 53 سوره زمر برای اهل دل  وکسانی که دلشان ازخودشان مکدر و  تنگ شده تلالوی خاصی دارد

اهل معنا می دانند این آیه ازقرآن یکی از امید بخش ترین واژگان حیات انسانیت است.

آیه ی زیبایی که می فرماید:

قـل یـا عـبـادى الّذیـن اسـرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة اللّه ان اللّه یغفر الذنوب جـمـیـعـا انـه هـو الغـفـور الرحـیـم

به این مضمون که:

ای بنده های من!

ای کسانی که در تلف کردن عمرخود زیاده روی کردید!

از رحمت. بزرگواری. گذشت. ارفاق خدا ناامید نباشید.

خدا همه ی گناهان. اشتباهات. گرفتاریها. زیان ها ی شمارا می بخشد.

همه ی گناهانتان را نادیده می گیرد.

قطعا ایشان آمرزنده ای مهربان هست.

بنده برای خدا بنده است. تبعیض نژادی وجنسیتی و ...ندارد.

پروردگارمهربان  با همه ی انسانیت سخن می گوید

مکمل این آیه را من در سوره ی فرقان دیدم.

یک معامله وسودایی است که آدم زرنگها می دانند این سوداگری  دوسرسود به معنای واقعی است.

 آیۀ مبارکۀ هفتادم از سوره فرقان

إِلاّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحًا فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللّهُ غَفُورًا رَحیمًا (فرقان- ۷۰ ).

حالا انسان در ضرر کردن زیاده روی هایی دارد که سوره والعصر براش نازل شد.

اصرار برگناه یعنی اصرار به خطا وانحراف.

کارغلط  وزیانباری را اصرار ورزیدن. چقدر سود دارد؟

گناه زیانی است که بر فرد مسلط می شود وفرد را ازامنیت.تکامل. سلامتی. موفقیت بازمی دارد.

حالا هرگناهی که باشد

چوب لای چرخ موفقیت وتکامل فرد می گذارد.

شما اشتباها پایتان را به لجن زار و یا باتلاق  فرو کنید.

فقط کفش ولباستان خراب نمی شود!

قطع یقین  امنیت و سلامتی و عزت تان. موفقیت در مسیرتان هم مخدوش می شود.

چه اصراری هست پای بعدی وقدم بعدی را  با آن مطابق وقرین  ومماس کنید؟

اینجا خداوند فرمود:

همه اشتباهاتتان  به ضررشماست. خسارت است مگر کسانی که پا پس بکشند.

یعنی پشیمان بشوند ودلشان نخواهد این مسیر را دوباره تجربه کنند

خوب

این گروه را در قران با واژه تائبین  و توبه گران می شناسیم.

خداوند برای این پشیمانی شان  ضرر وزیان و ... لحاظ نکرده است

بلکه این توبه و پشیمانی برای خدا قیمتی است.

هرچه که بد وضرر بود را ازش بعنوان کالای واقعی می خرد!!!

اصلا جنس بدش را باجنس خوب معاوضه می کند. وخودش هم خریدارش می شود.

یبدل الله سیاتهم حسنات

زشتی را به  نیکویی  مبدل می کند.

این آیه اگر پیشوند آیه ی قبلی  درنظرگرفته شود  نیک باوران را به بلوغ می کشاند.

بالغ فکری فرد مومن را جان می بخشد.

اما اگرنه برعکس عمل کنیم.

غرور وتکبر ومن می دانم وحسابم حساب هست خودمان را به رخ خدا بکشانیم.

اصلا واژه ی غرور یعنی فریب.

حالا زرنگ بازی وفریب را شما حساب کتاب کنید بخواهید با خدا سودا کنید.

چه می شود؟

دیگر ممکن است خدا با عدلش با حسابگری هاش با حساب کتاب دقیقش با ما رفتارکند.

ما که به فضل خدا چشم دوخته ایم آیا طاقت حساب کشیدن هایش را داریم؟!

نه

ابدا

بهتراست

برای خدا بازی درنیاوریم.

حسابگری نکنیم.

شریک براش قائل نشویم.

 نگوییم اگر فلانی نبود.اگر فلان چیز نبود مشکلم. بیماری ام......حل نمی شد.

واقعیت این است همه ی انسانها می توانند سرباز خدا باشند اما بعضی ها ازامرحق گریزانند. سست اراده اند وتنبل بازی درمی آورند.

فرار از مسئولیت دارند و یا حسابگری و زرنگ بازی در می آورند.

خوب اینها که سرباز خودشون هم نیستند چه برسد به سرباز خدا.

عناصر گیتی وانسان ها. حیوانات. خس وخاشک. باد وآب وباران وابر وشن و سنگ و...می شوند سربازخدا.

و خداوند امرخود را به برخی از آنان محول می کند.

و می شوند نماینده ومدیر اجرایی خدا.

حواسمان باشد!

مدیراجرایی خدا رنگ و لعاب ندارد. اما کارش را بلد است.

رنگش خدایی است.

خداوند ماموریتش را به آنان می سپارد

اگر درماموریت توانستند گره از کار دیگران. کمکی برای احقاق حق. سلامتی. امنیت و تعالی بشر ومحیط زندگی شان داشته باشند اینها می شوند اولیا ی حق.

حالا هرچیزی که باشند. هرجنسیتی. هرقیافه ونژادی

پزشک. فرماندار. وزیر. کارگر انسان عادی. ...

گره ازکارکسی می گشاید ومی رود

پیامبراکرم  فرمود: ( نهج الفصاحه ترجمه پاینده:حدیث144)

اگر خدا به بنده اش  چشمداشتی داشته باشد حوائج و گره گشایی از کارمردم را به عهده اش می سپارد

حالا هرکاری که مردم را خشنود نگه دارد.می شود سربازی برای خدا.

نمایندگی برای خدا!

خوب

بااین حال انسانی که ازیاد خدا غافل شد و گفت ؛اگر فلانی نبود  من بیماری ام. وضع مالی ام . بحران زندگی ام  خوب نمی شد. یا می مردم.یا از شدت ناراحتی جزع و فزاع راه انداخت وگفت؛ درگذشت نابهنگام  و... ویا هنگام شادمانی، بندگی خدا ازیادش رفت.

این یعنی همان غفلت ازیاد خدا!

آدمها واشیا و... وسیله اند.

خداوند بسیار بزرگتر از دغدغه ها ونگرانی ها ومصیبت ها وداشته ها ونداشته ها و آرزوهای ماست.

اگر سحرگاه  و ظهر و مغرب  برماذنه ها می گویند خدا بزرگتراست، برای این است که یادمان نرود او نیز هست.

خدا توانا و کننده ی کارها است و حکمت و دانش او خدشه ناپذیر است.

اراده خدا به بود و نبود و شد و نشد امور. کلید ویا مهم ترین اصل انجام کارهاست؛

که فرمود:

من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بلغ أمره و قد جعل لکل شی ء قدرا  (طلاق 3)

 توکل ووکالت دادن امور به خدا  زیرکی  پارسایان است .

خداوند هم به اراده ی حکیمانه اش .به  کرامت  وجودش وسایل وسربازانش را برای رفاه موکلش معمول می دارد.

وسیله کارش رامی کند اما نمی شود.یا می شود... به اراده ی خداست.

اگر خدا بخواهد حتما می شود

اذا قضی امرا فانما یقول له کن فیکون

کن

ف

یکون

پروردگار گیتی هرآنچه دلش بخواهد برای ما تقدیرمی کند.

دلبری کردن برای قادرمتعال ، پیروی کردن و بزرگ داشتن ایشان ،نظرش متوجه ما می کند.

قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحبب کم الله و یغفر لکم ذنوبکم  والله غفور رحیم. ال عمران 31

بنابرین دلخورمی شود از کسی که او را نادیده بگیرد.

حواسمان باشد

قدرت خدارا در شنیدن .دیدن و درک کردن و... را ندیده نگیریم.

قدرت خدا به حکمت هایش وابسته است.

یعنی حضرت  حکیم   تمام بسترها وظرفیت ها را ارزیابی می کند وآن  کار را اراده به بود و نبود می کند.

 إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ وَمَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِیدًا .. (نساء116)

خدارا با سهل انگاری و زرنگ بازی هایمان دلگیرنکنیم.


والی الله المصیر

حمیدرضاابراهیم زاده

12خرداد1396



* تمامی حقوق مربوط به این اثردرانحصارمولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

بی بهانه

پنجشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۵:۵۱ ب.ظ

 

به دور از هرچه  شوخی

یا بهانه

به دور از هر شعار

بی کرانه

به دور از هرچه گفتم

یا آن چه گفتی

به دور از بیت های

 هر ترانه

زلال و گرم می بوسم

چشمهایت را

ز بطن یاس می بویم

غزل های لبانت را

و می چینم از آغوشت

ستاره درشبان

بی نشانه

پراز احساس می گویم

که دوستت دارم و

می مانم کنارت

ابد را خانه  تا خانه

و می پیمایم به همراهت

سرت بر شانه ام شانه

تو ای همراه من

همراز دردانه

تو ای معشوقه ام

ای عاقل همواره  دیوانه

ازاین کابوس برخیز و

نجاتم بخش

 مرا از کنج زندان فسانه

ازاین دار در و دیوار ویرانه 

الا ای یار فرزانه

مکن عیبم به میخانه

که من در ترک پیمانه

دلی دارم

چو خمخانه

دلی دربند معشوقم

 گهی درگیر

 کاشانه

دلی مسرور و سودایی

ز طاقت هست

بیگانه   

 مرا عهدی بماند یاد

که تا جان دربدن یابم

هوادارش بمانم من

جوانمرانه مردانه...

 

 

حمیدرضا ابراهیم زاده

12/2/1398

 

 

تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار شاعر محفوظ است.


  • حمیدرضا ابراهیم زاده

رسالت شعر وشاعر

يكشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۸:۰۰ ق.ظ

بنام خداوند جان و خرد

 گذر قدم قلم برجان سپید کاغذ اندیشه خوش افتاد که گفت:

ان البیان لسحرا

سرچشمه های فرهیختگی و دانش وحکمت  همواره در بیان وکلام ادیبان نجیب باعث  رشدو رونق  گلستان علوم گردیده است وچه بسیار دریاها و  آبگیرها ودشت هایی   که ازاین چشمه ها ی  پرآب  حیات یافتند.

شعر وموسیقی با واژه ادب همراه  وقرین هستند  شعر وادب به مثابه تعلق عطر به گل را می ماند

ادب شاعر است که موسیقی کلام را در جانها می نوازد.

کشتی پهناوری به نام شعر و ناخدایی  بنام شاعر برپهنه ی اقیانوس درک  ومطالبات بشری وسواد رسانه ای جامعه حرکت می کند

و آوای خوش رستگاری را در قالب کلام سحر انگیز، به همه ی جزایر یاس وناامیدی می پراکند ...

خدایگان خرد  وادب و شعر از قدیم الایام  تاثیر فوق العاده به سزایی بر تربیت و آموزش جامعه ، درقامت  یک  رسانه ی  بی نظیر و ماندگار اجتماعی  داشته اند.

منبر شعر ادب همواره رسانه ی موثر وموفقی برای تربیت نفوس و اشاعه ادب وخرد ونشان دهنده ی  نیازها وآلام بشری بوده است

شاعران وادیبان درواقع  جامعه شناسان و روانشناسان  عصر خویش هستند و طبیبان حاذقی  برای درمان  مشکلات فردی و بحران ها ی حوزه های اجتماعی به شمار می روند.

نگاه نافذ وموشکافانه  آنان ابواب خیر و اصلاحات گسترده ای را در جامعه رقم می زد.

واگرچه  تیغ تیز سرکوب وخفقان جانشان را می آشفت اما در رسالت ماندگار خویش موفق وواثق بوده اند.

ازآغاز  تاکنون نقادی واصلاح طلبی ، درونمایه ی فرهیختگی شعرا  بوده است.

شعرا همواره از دریچه ی جامعه شناسان درد ها و مطالبات اجتماعی را درک و رصد می کردند وبه گوش همگان وبه ویژه خواص وحکومت می رساندند.

آموزه های اخلاقی واندوخته های علمی  خود را در غالب شعر وتمثیل ووعظ و خطابه  به دیگران وحتی نسل های بعداز خود منتقل نموده اند و باعث شکوفایی واعتلا وغنای فکری  واخلاقی واعتقادی جامعه خود هستند

اززندگی و گفتمان  مفاخر ارزشمندی چون :

حضرات رودکی  ومولانا و سعدی. فردوسی و انوری وحافظ و صائب و...تا نیما وشهریار و پروین و سهراب و سلمان هراتی وسید حسن حسینی وقیصر امین  پور ... چه برداشتی می توان داشت ؟ جز اشاعه فرهنگ وادب وخرد  ونشان دادن ریشه های فرهیختگی  و بازگو کردن  ناملایمات اجتماعی  وفردی  .

و البته درادبیات  سایر ملل نیز اوضاع به همین منوال است

نویسندگان وشاعران و تصویرگران وسینماگران در یک کلام مهندسان فرهنگی جامعه هستند.

تولیدات آنها کالاهای مصرفی خرد واندیشه وفرهنگ است.

حضرت مولانا یکی از شاخص ترین مهندسان فرهنگی جامعه  وجامعه شناس ترین معلمان اخلاق ودین وفهم دینی  جامعه خویش وپس ازخویش است ،که جهان بینی  خاصی را اززاویه نگاه جامعه مدنی ارائه کرده است. بن مایه های تمام تمثیلاتش  بکار گیری بالغ فکری  عامه مردم است.

اقتدار تربیتی مولانا تا حدی است که باید گفت؛ مولانا از اشراف حکما ست.

ودنیای  شعر وادب مملواز حکیمان وارسته و فاخری چون سعدی و عطار وخیام و حافظ  وفروسی ومولاناست.

سر چشمه های جوشان ادب وحکمت در نقطه به نقطه ی وبیت به بیت  فرمایشاتشان جاری است

 به تعبیر رسول اکرم:

" کاد الحکیم ان یکون نبیا "

وبه گمانم این حدیث  تقارب وتقارن رسالت نبی و حکیم  را می رساند.

رسالت شاعری  تبیین وآموزش وتقویت  کرامت انسانی وارزشهای متعالی انسان است.

همچنان که رسالت  انبیا چیزی جز تبیین کرامت انسان نبود.

وانقلابی که شاعر درجان ودل مخاطب ایجاد می کند؛ بالتبع همگام با آموزه های رسولانه ی ادیان الهی است

رسالت شاعر رسالت معلمی وارشاد. رسالت مهندسی اعتقاد ورسالت طبابت جامعه وانتقاد است.

رسالت  شاعر گاه خبررسانی و زنده نگه داشتن یک واقعه است.

شاید سایر اشعار محتشم هرگز به آوازه ی  رثای عاشورایی او نرسد.

 این  باطن و عصاره معنوی هویت اوست که در قامت یک شعرآئینی  شورش می کند...

مذموم است که رسالت  شاعر را در قامت  مداح کارگزاران  حکام تقلیل دهیم.

شاعر  وظیفه دارد از این بلیه  وآفت  گریزان باشد.

وازاین رو اغلب شاعران تاثیرگذار و ماندگار در عسرت و تنگدستی امرار معاش می کردند .

والبته شاعرانی نیز بودند که  بخاطر حضور در دربار و دیوان  از گزند حاسدان بارها وبارها زندگی خویش را باختند.

 شاعربودن  بخاطر  ثقل رسالتش هزینه ای گزاف می طلبد.

به هرکس که سخن منظوم می سراید نمی شود گفت شاعر.

شاعرآن است که بیت های غزلش بیداری باشد و مخاطب رااز جمود وخماری برهاند.

 

من  که شاعرنیستم

تابه یک واژه ی  مستور

لب دلبر شیرین دهنی برگیرم

وبه یک  قافیه ی دور سر زلف ودل یارببینم

و به یک دیده ی مخموردل از عاشق دلخسته بگیرم

 وبه  یک غمزه ی مستور

گهی مست وگهی عور

گهی دور و گهی کور

قاف یک قافیه را کوک کنم

و از آن ساز، می وخم ولب لعل وطره ی گیسوی پریشان و زلفک  پرچین کریمان بنوازم

 وگهی  رقص کنان مست وجوان

برسرمنبرگلهای جوان دست فشان برخیزم

 شاعرآن است که در وهم وخیا لا ت گزاف

گل رخساره ی یک بوته ی نرگسی مست ،چنان مست وخرابش بکند.

که دل ازدل بدهد کف. بزند دف وبرقصد تاسرمنزلگه مقصود وهدف...

شاعر آن است که جادو بکند  در نفسی

گل قالی بدهد آب وبچیند سر و زلفک مهتاب

وبه یک واژه ی بی جان بدمد همچو مسیحانفسی

ورهاند دل دلتنگ زهجران  وفراق و  قفسی

این همه گاف که در قافیه ام بی تاب است

گفته اند نیک شمارا؛

  محض رخ یار ودل زارودعای دل ابرارنبودم شاعرعیار؟

 

فاعتبروا یا اولی الابصار.

 

 حمیدرضا ابراهیم زاده

یازدهم اردی بهشت 1394

 

 
 


تمامی حقوق مربوط به این اثردرانحصارمولف محفوظ است.
  • حمیدرضا ابراهیم زاده

به پای تو

شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۷:۰۰ ق.ظ

انگار خود منم

پا به پای صبح

غروب می شود

خورشید یاد من

انگارخود منم

که پا به پای شب

 سیاه  می شود

روزگارمن

طلوع می کنم

غروب می کنم

وشب می شوم

 به پای تو

دانی تو ای سحر

  بازاین منم

که درسپیده می دمم

به عهد  آن وفای تو

 برش شدم  به دست تو

اتو شدم برای تو

دوان دوان

غروب را پروو زدی

 به قامتم

به اوستادیت زدی

به من سجاف های نو

شکاف ها  دوخته ام

دل به دلت فروختم

بدزومم به پای تو...


حمیدرضا ابراهیم زاده

19تیر1397



تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

بزارکه من گم بشم

پنجشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۲:۰۰ ق.ظ


بزارکه من  برای تو گم بشم

مثل یه جرعه می  توی خم  بشم

بزار که بگذرم ازین سختیا

برات پراز حس تلاطم بشم

بزار برات بمونه خاطره هام

مثل گلی برات تجسم بشم

بزارکه یادمن برات خوش بشه

نه من  برات قاطی مردم بشم

بزارکه بارون نگام بباره

 روی لبات حس تبسم بشم

تو آینه منونگاه  باچشمات

توی نگات محو ترنم بشم


حمیدرضاابراهیم زاده

7 اردیبهشت1395


تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار شاعر محفوظ است

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

قیصرامین پور

دوشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۲:۰۱ ب.ظ

قیصر امین‌پور

در ۲ اردیبهشت ۱۳۳۸ در شهرستان شوشتر بخش گتوند (شهرستان امروزی) در استان خوزستان به دنیا آمد. دوره راهنمایی و متوسطه خود را دزفول گذراند و در سال ۱۳۵۷ در رشته دامپزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شد، ولی پس از مدتی از تحصیل این رشته انصراف داد

 قیصر امین‌پور، در سال ۱۳۶۳ بار دیگر اما در رشته زبان و ادبیات فارسی به دانشگاه رفت و این رشته را تا مقطع دکترا گذراند و در سال ۱۳۷۶ از پایان‌نامه دکترای خود با راهنمایی دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی با عنوان «سنت و نوآوری در شعر معاصر» دفاع کرد. این پایان‌نامه در سال ۱۳۸۳ و از سوی انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد.

 او در سال ۱۳۵۸، از جمله شاعرانی بود که در شکل‌گیری و استمرار فعالیت‌های واحد شعر حوزه هنری تا سال ۱۳۶۶ تأثیر گذار بود. وی طی این دوران مسئولیت صفحه شعرِ هفته‌نامه سروش را بر عهده داشت و اولین مجموعه شعر خود را در سال ۱۳۶۳ منتشر کرد. اولین مجموعه او «در کوچه آفتاب» دفتری از رباعی و دوبیتی بود و به دنبال آن «تنفس صبح» تعدادی از غزلها و شعرهای سپید او را در بر می‌گرفت.

دکترامین پور هیچگاه اشعار فاقد وزن نسرود و در عین حال این نوع شعر را نیز هرگز رد نکرد.



 

دکتر قیصر امین‌پور،

تدریس در دانشگاه را در سال ۱۳۶۷ و در دانشگاه الزهرا آغاز کرد و سپس در سال ۱۳۶۹ در دانشگاه تهران مشغول تدریس شد. وی همچنین در سال ۱۳۶۸ موفق به کسب جایزه نیما یوشیج، موسوم به مرغ آمین بلورین شد. دکتر امین‌پور در سال ۱۳۸۲ به‌عنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزیده شد.

سرانجام  درهشتم آبان  سال ۱۳۸۶ بر اثر بیماری مزمن کلیوی وانفاکتوس قلبی درسن48 سالگی دربیمارستان دی تهران دار فانی را وداع گفت.


نمونه اشعار


درد تو به جان خریدم و دم نزدم
درمان تو را ندیدم و دم نزدم
از حرمت درد تو ننالیدم، هیچ
آهسته لبی گزیدم و دم نزدم


بیا ای دل از اینجا پر بگیریم
ره کاشانه ی دیگر بگیریم
بیا گمگشته دیرین خود را
سراغ از لاله پـرپـر بگیریم


  • حمیدرضا ابراهیم زاده

چرا شلاق واعدام ؟!

سه شنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۸، ۰۹:۰۰ ق.ظ

چرائی شلاق واعدام.


- سلام ..... چرا به زانی و زانیه و کسیکه مشروب می خوره باید شلاق زد؟؟


باسلام

جرایم و بزه ها همواره باعث آسیب به فرد و تضییع تکامل او وتاذی جامعه ی اوست.

به تنبه کشاندن. یا بیدار کردن قوه ی بالغ فکری.و یا هوشیارکردن و سوهان دادن  وسمباده کشیدن درک و بینش از غبار خطا وزنگار درحدود وتعزیرات ملاک  است.

گناهان حق الناسی که باید جبران و یا به رضایت  شاکی و زیان دیده منجر شود.

گناهان درونی که با توبه وندامت و انابه و تصمیم به ترک و یا تصحیح و ترمیم برای پرکردن خلا یا  تغییر مسیر فکر و رفتار منجر می شود.

گناهانی است که هم به خدا. هم به شخص وهم به جامعه زیان می رساند وجرم علاوه بر جنبه خصوصی اش جنبه عمومی هم دارد وباعث  سلب آسایش روانی جامعه ویا تحقیر عفت و امنیت درجامعه می شود و ازاین منظر مدعی العموم صاحب اختیار برای تنبه ویا تنبیه مجرم می شود

الزَّانِیَةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ  وَلَا تَأْخُذْکُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ   وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ [نور:٢] "به زن زناکار و مرد زناکار صد تازیانه بزنید، و اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، نباید شما را در [اجرای] دین خدا درباره آن دو نفر دلسوزی و مهربانی بگیرد، و باید گروهی از مؤمنان، شاهد مجازات آن دو نفر باشند."

 جرم های مورد اشاره علاوه برآسیب زدن به خود مجنی ومجنی علیه علی الظاهر باعث  تخریب وتشویش اذهان و عفت عمومی  می شود

گاه با تشر و تعهد برخی از مجرمین را تنبیه می کنند .

گاه باقهریه و شدت تحکم و قصاص و تلافی. گاه با شلاق وحد وتازیانه.

ظاهرا دردی که در تازیانه هست  تقریبا جنبه ی حیوانی رفتار را به رخ خطا کار می کشاند.

ومزه ی لذیذ امر خطا  وجرم انتسابی را از ذائقه و دهانش می اندازد. اما درباره ی باز دارندگی جرم باید به مقتضیات زمان وتحولات وتکامل بشر هم دقت هایی داشت. تاالان چون جرم همان جرم است وهمکاری زانی و زانیه تقریبا بیشتر شده طبیعی است که این  حکم باهمین کیفیت اقل کارایی را دارد.

اما تبدیل تازیانه به وجه نقد را درصورتی که تازیانه منجر به فوت محکومین نمی شود و یا زیانهای غیرقابل بازگشتی را به مجرم نمی رساند بنظرم بی خود هست باید دربرابر بزه انتسابی اجرای حد و تازیانه الزامی باشد...

درباره شرب خمر هم همین هست.

اعتیاد به خمر عقل را ذایل و عفت  شخص را مضمحل می کند وازاین دریچه به جامعه آسیب می رساند.

البته درباره جرم بودن این چند نوع خطا ویا گناه کسی  ویا آئینی مخالفت نکرده. اما در نحوه  تنبیه تغیرات وتصرفاتی حاکم است.

برداشتن برخی از تنبیهات خوب است اما عوارضش را هم دارد.

- برداشتن سنگسار خوب است. اما بازدارندگی جرم هم شل می شود ویا منجر به تقویت جرم شده است.

- برای کسانی که به نوامیس تجاوز می کنند ویا به قهر وعنف  عفت عمومی جامعه را مخدوش نموده و آرامش و عفت عموم را  به تشویش می اندازند دادستان  موظف به اتخاذ شدت برخورد و اعلام حکم مفسد فی الارض  بودن مجرم  وهمینطور درخواست اعدام  دراسرع وقت می شود. باتوجه به انبوه وفراوانی  حجم  بزه ی تجاوز. ناموس ربائی وجرائم حوزه ی ناموسی عنف . بنظر می رسد اجرای حکم اعدام همچنان لازم است

- درباره قاچاقچیان مواد مخدر دست حاکم شرع باز است. حبس ابد ویا جرایم نقدی سنگین ونقره داغ کردن مفسدان حوزه اقتصادی بهتراز اعدام است.

- درباره سارقان  ودله ها با توجه به حجم بیکاری وتورم بنظرم وادارکردن اینها به اشتغال وتنبیه مالی وجبران خسارت بهتر از قطع دست است.

- درباره ی جرم های عقیدتی مثل ارتداد و یا فحاشی های مذهبی هم بنظر می رسد دردرجه ی اول گفتگو. مشاوره. ردیه برنظرات وسپس مراحل دیگر  ازحبس تا احکام ثابت دیگر طبیعی است. تنبه وتنبیه عقیدتی زمان بر و تقریبا نیاز به  فرصت بیشتری دارد.

- اجرای احکام جایگزین برای مجرمینی که به تشخیص دادستان وقاضی ،حضورشان درجامعه خطری را ایجاد نمی کند و یا تهدیدی برای امنیت روانی جامعه محسوب نمی شود وهمچنین  برای زندان زدایی و شلاق زدایی نیز در برخی مواقع  بسیار بهتر از زندان وشلاق جواب می دهد .

مثلا: وا داشتن مجرمین به مطالعه کتاب خاص و آزمون گرفتن از آنها. واداشتن آنان به خدمات عمومی و پاکبانی .  واداشتن آنان به خدمات در بهزیستی و کمیته امداد واماکن متبرکه ومساجد وبیمارستانها . واداشتن آنان به درختکاری و جنگلبانی. واداشتن آنان به یادگیری تخصص . و یا یاد دادن تخصص. بسیار مناسب تر از تمرکز مجرمین در یک مکان و بدآموزی وهم افزایی مجرمانه خواهد بود.

بی تردید هدف از زندان وشلاق وجزای نقدی و تبعید و... چیزی جز تنبیه و بیداری و ندامت و رد خسارت نیست.  قضات ودادستان ها اختیارات وسیعی در اجرای احکام جایگزین متناسب با  جرائم افراد دارند.  ازهمین جا به عزیزان مان در دستگاه قضا پیشنهاد می کنم  که باتوجه به مصوبات گوناگونی که برای اجرای احکام جایگزین وجود دارد. بسیاری از محکومینی که بار اول در دادگاهی به احکام غیر از قصاص نفس و ... و حبس ابد و رد مال محکوم می شوند. می توانند با کمترین هزینه ی عمومی و اجتماعی  به وسیله  احکام جایگزین به مسیرعادی زندگی خود برگردند. و البته این اقدام دربسیاری از کشورهای توسعه یافته در حال اجرا شدن است.

- وهمچنین بنظر می رسد دستگاه قضا درایران هرچه بطرف نقره داغ کردن مفسدان اقتصادی وقاچاقچیان برود درانصاف ورزی موفق تر است وهرچه در اعدام  نسبت محاربین ومتجاوزین به عنف  مصمم ترباشد برای امنیت جامعه بهتر است.

امنیت بانوان وامنیت اقتصادی وامنیت خانواده با بهای سنگینی بدست می آید. و مخدوش کردن امنیت در جامعه بمنزله ی محاربه و تاذی به حقوق بشر است... دوستان روشنفکر اگراحکام جایگزین بهترومناسبت تری برابر با بزه انتسابی افراد دارند  بفرمایند قطعا مورد دقت قرار خواهد گرفت.

 

والی الله المصیر

حمید رضاابراهیم زاده

22 بهمن  1394

  • حمیدرضا ابراهیم زاده

قلعه ی عقل

دوشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۸، ۰۲:۴۵ ق.ظ

 

 

قلعه ی عقل به تسخیر دلایل افتاد


بقعه ی عشق به زوار هلاهل افتاد


 من دراین قلعه چرا حبس شدم


وچرا همنفس دایمی ترس شدم


 دهنم مملو از آواز سکوت


 چشمهایم پر از احساس قنوت


بدنم دایره ی باغ  بلوغ


دستها همپای پایم ذیل یوغ


پشت این قلعه مرا چال کنید


می گسارید ودگر حال کنید


دف نوازید که من مست شوم


خیزم از کالبدم بلکه دگر هست شوم


برهانید مرا ازقفس کالبدم ای رفقا


باده گیرید به کام من وخود با عنقا


خفقان است دراین دار ومنار


همنفس عشق بپاشان وببین دار قرار


 ضرب زید دف عمرو جان


طلع البدر به ماه نیسان


حکم الحق به بطل الحیوان


شرع العشق به عیش الانسان...

 

حمیدرضا ابراهیم زاده

10تیر1394

 

 

* تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف می باشد

  • حمیدرضا ابراهیم زاده